مسعود رجوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۸۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۹
تغییر عکس
(بارگذاری عکس)
(تغییر عکس)
خط ۸: خط ۸:
|title=مسعود رجوی - مسول شورای ملی مقاومت ایران
|title=مسعود رجوی - مسول شورای ملی مقاومت ایران
|description=مسعود رجوی زاده طبس و فارغ‌التحصیل رشته حقوق در دانشگاه تهران است. وی در سال ۴۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد و هم اکنون مسول شورای ملی مقاومت ایران است
|description=مسعود رجوی زاده طبس و فارغ‌التحصیل رشته حقوق در دانشگاه تهران است. وی در سال ۴۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد و هم اکنون مسول شورای ملی مقاومت ایران است
}}
}}ارتش آزادی‌بخش ملی ایران در مانورهای مختلف{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان            =
خط ۷۸: خط ۷۷:


== عضویت مسعود رجوی در سازمان مجاهدین ==
== عضویت مسعود رجوی در سازمان مجاهدین ==
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC aee2b8aa5a5a1a22267ee2c96c3e27f9.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC aee2b8aa5a5a1a22267ee2c96c3e27f9.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی دوران دانشجویی
]]
مسعود رجوی در دوران دبیرستان، به آیت‌الله طالقانی و نهضت آزادی بازرگان علاقه داشت. او در دوران دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و در سال ۱۳۴۶ به‌عضویت این سازمان درآمد. مسعود رجوی در همین دوران با بنیانگذار سازمان مجاهدین، محمد حنیف‌نژاد آشنا شد. محمد حنیف‌نژاد وی را وارد گروه تدوین ایدئولوژی نمود. او بهمراه بنیانگذار مجاهدین مشغول تدوین ایدئولوژی سازمان مجاهدین شده و پس از مدتی به عضویت مرکزیت سازمان مجاهدین خلق درآمد.
مسعود رجوی در دوران دبیرستان، به آیت‌الله طالقانی و نهضت آزادی بازرگان علاقه داشت. او در دوران دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و در سال ۱۳۴۶ به‌عضویت این سازمان درآمد. مسعود رجوی در همین دوران با بنیانگذار سازمان مجاهدین، محمد حنیف‌نژاد آشنا شد. محمد حنیف‌نژاد وی را وارد گروه تدوین ایدئولوژی نمود. او بهمراه بنیانگذار مجاهدین مشغول تدوین ایدئولوژی سازمان مجاهدین شده و پس از مدتی به عضویت مرکزیت سازمان مجاهدین خلق درآمد.


خط ۹۰: خط ۹۱:


== ضربه اپورتونیستی ونقش مسعود رجوی در بازسازی سازمان مجاهدین ==
== ضربه اپورتونیستی ونقش مسعود رجوی در بازسازی سازمان مجاهدین ==
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 B1 D8 AC D9 88 c0577b10f3389d967e628d0994f4876d.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 B1 D8 AC D9 88 c0577b10f3389d967e628d0994f4876d.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در زندان
]]
در سال ۱۳۵۴ درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر می‌بردند، دو تن با نام‌های تقی شهرام و بهرام آرام در خارج از زندان اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شده‌است. این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین ما بین ایدئولوژی‌های چپ (مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نام‌های [[مجید شریف واقفی]] و [[مرتضی صمدیه لباف]] را کشتند. این حرکت عملاً منجر به متلاشی شدن تشکیلات سازمان مجاهدین شده و ضربه سختی را بر آنها فرود آورد. در آن زمان اعضاء سازمان مجاهدین که اغلب در زندان‌های ایران پراکنده بودند، به دلیل نداشتن خط درست در برخورد با این مسئله پیچیده هر کدام واکنش متفاوتی نسبت به این موضوع داشته و در نتیجه موجودیت تشکیلاتی سازمان مجاهدین در هاله‌ای از ابهام فرورفت.
در سال ۱۳۵۴ درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر می‌بردند، دو تن با نام‌های تقی شهرام و بهرام آرام در خارج از زندان اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شده‌است. این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین ما بین ایدئولوژی‌های چپ (مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نام‌های [[مجید شریف واقفی]] و [[مرتضی صمدیه لباف]] را کشتند. این حرکت عملاً منجر به متلاشی شدن تشکیلات سازمان مجاهدین شده و ضربه سختی را بر آنها فرود آورد. در آن زمان اعضاء سازمان مجاهدین که اغلب در زندان‌های ایران پراکنده بودند، به دلیل نداشتن خط درست در برخورد با این مسئله پیچیده هر کدام واکنش متفاوتی نسبت به این موضوع داشته و در نتیجه موجودیت تشکیلاتی سازمان مجاهدین در هاله‌ای از ابهام فرورفت.


خط ۱۲۶: خط ۱۲۹:


== کلاس‌های تبیین مسعود رجوی ==
== کلاس‌های تبیین مسعود رجوی ==
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 9385ee1c93329b0217fc505de85bb34b.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 9385ee1c93329b0217fc505de85bb34b.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در کلاس تبیین جهان
]]
مسعود رجوی در نیمهٔ سال ۱۳۵۸ کلاسهایی را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف آغاز نمود که به آموزش فلسفه و ایدئولوژی مجاهدین می‌پرداخت. در این کلاس‌ها بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت می‌کردند. سپس فیلم‌ها و فایل صوتی آن و همچنین متون پیاده شده آن در سراسر کشور توزیع می‌شد. هم اکنون کتابی در ۱۶ جلد به نام تبیین جهان وجود دارد که نتیجهٔ ۱۶ جلسه از کلاس‌های مسعود رجوی است. این کلاس‌ها البته از طرف حاکمیت خمینی که می‌رفت بر همهٔ امور سلطه پیدا کند، قابل تحمل نبود و با انقلاب فرهنگی که منجر به تعطیلی دانشگاه‌ها شد، نیمه تمام ماند.
مسعود رجوی در نیمهٔ سال ۱۳۵۸ کلاسهایی را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف آغاز نمود که به آموزش فلسفه و ایدئولوژی مجاهدین می‌پرداخت. در این کلاس‌ها بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت می‌کردند. سپس فیلم‌ها و فایل صوتی آن و همچنین متون پیاده شده آن در سراسر کشور توزیع می‌شد. هم اکنون کتابی در ۱۶ جلد به نام تبیین جهان وجود دارد که نتیجهٔ ۱۶ جلسه از کلاس‌های مسعود رجوی است. این کلاس‌ها البته از طرف حاکمیت خمینی که می‌رفت بر همهٔ امور سلطه پیدا کند، قابل تحمل نبود و با انقلاب فرهنگی که منجر به تعطیلی دانشگاه‌ها شد، نیمه تمام ماند.


خط ۱۳۵: خط ۱۴۰:
در روز ۳۰ فروردین مسعود رجوی در ملاقاتی با احمد خمینی به بیان اعتراض خود در مورد رفتار با آیت‌الله طالقانی پرداخت. همچنین از رفتارهایی که با هواداران سازمان مجاهدین می‌شود شکایت می‌کند. احمد خمینی در این دیدار از مسعود رجوی می‌خواهد که مبانی اعتقادی خود را بنویسند و منتشر کنند تا این دشمنی‌ها با آنها پایان یابد. هدف و انتظار احمد خمینی از مسعود رجوی این است که او مطلبی در تأیید و پذیرش ولایت فقیه و رهبری خمینی بنویسد، اما مسعود رجوی ضمن استقبال از انتشار مبانی اعتقادی سازمان مجاهدین چیزی در این رابطه مکتوب نمی‌کند. مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«من می‌دانستم که هدف او و پدرش، اذعان ما به ولایت و رهبری سیاسی و ایدئولوژیک خمینی است! با این همه، آن روز (۳۰ فروردین ۱۳۵۸) در جواب به احمد خمینی گفتم: ای به چشم، هم الآن اصول اعتقادی‌مان را می‌نویسم و امضاء و تقدیم ایشان می‌کنم. سپس همان‌جا، در حضور خودش، با لحن بسیار محترمانه خطاب به خمینی نوشتم: «حسب‌الامر آن پدر گرامی که از ارکان اعتقادی این‌جانبان سؤال فرموده‌اید، معروض می‌دارم که: ارکان عقیدتی مجاهدین همان ارکان عقیدتی دین مبین اسلام و مذهب حقّهٔ جعفری اثنی‌عشری است». در ادامه شهادتین نوشتم و سپس پنج اصل دین و مذهب را با یادآوری این‌که «در عموم کتب شرعیات (ابتدائی) آمده‌است» مکتوب کردم: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد». در مادهٔ چهارم (مربوط به امامت) عمداً در مورد ۱۲امام نوشتم که: «آخرین آنها زنده و غایب است (و) به منصب امامت رسیده»... (یعنی که امام دوازدهم خودش در منصب امامت حیّ و حاضر است و نیازی به زحمت سایرین نیست! وقتی این کاغذ را کپی گرفتم و نسخه اصلی را به احمد دادم تا برای خمینی ببرد، به‌دقت خواند و گفت: همین؟ گفتم: بله، مگر نگفتند اصول اعتقادی را بنویسیم؟ من هم اصول اعتقادی را نوشتم و فردا هم منتشر می‌کنیم تا ببینیم چماقداری و ضدیتهایی که شما می‌گویید، تمام می‌شود؟ احمد گفت: آخر از رهبری امام و اقتصاد و مالکیت هیچ‌چیز ننوشته‌اید! گفتم: حاج احمد آقا! ایشان خودشان ارکان اعتقادی را خواسته‌اند، نه اقتصاد و مالکیت و مسائل بحث‌انگیز دیگر را»)».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم]</ref></blockquote>
در روز ۳۰ فروردین مسعود رجوی در ملاقاتی با احمد خمینی به بیان اعتراض خود در مورد رفتار با آیت‌الله طالقانی پرداخت. همچنین از رفتارهایی که با هواداران سازمان مجاهدین می‌شود شکایت می‌کند. احمد خمینی در این دیدار از مسعود رجوی می‌خواهد که مبانی اعتقادی خود را بنویسند و منتشر کنند تا این دشمنی‌ها با آنها پایان یابد. هدف و انتظار احمد خمینی از مسعود رجوی این است که او مطلبی در تأیید و پذیرش ولایت فقیه و رهبری خمینی بنویسد، اما مسعود رجوی ضمن استقبال از انتشار مبانی اعتقادی سازمان مجاهدین چیزی در این رابطه مکتوب نمی‌کند. مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«من می‌دانستم که هدف او و پدرش، اذعان ما به ولایت و رهبری سیاسی و ایدئولوژیک خمینی است! با این همه، آن روز (۳۰ فروردین ۱۳۵۸) در جواب به احمد خمینی گفتم: ای به چشم، هم الآن اصول اعتقادی‌مان را می‌نویسم و امضاء و تقدیم ایشان می‌کنم. سپس همان‌جا، در حضور خودش، با لحن بسیار محترمانه خطاب به خمینی نوشتم: «حسب‌الامر آن پدر گرامی که از ارکان اعتقادی این‌جانبان سؤال فرموده‌اید، معروض می‌دارم که: ارکان عقیدتی مجاهدین همان ارکان عقیدتی دین مبین اسلام و مذهب حقّهٔ جعفری اثنی‌عشری است». در ادامه شهادتین نوشتم و سپس پنج اصل دین و مذهب را با یادآوری این‌که «در عموم کتب شرعیات (ابتدائی) آمده‌است» مکتوب کردم: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد». در مادهٔ چهارم (مربوط به امامت) عمداً در مورد ۱۲امام نوشتم که: «آخرین آنها زنده و غایب است (و) به منصب امامت رسیده»... (یعنی که امام دوازدهم خودش در منصب امامت حیّ و حاضر است و نیازی به زحمت سایرین نیست! وقتی این کاغذ را کپی گرفتم و نسخه اصلی را به احمد دادم تا برای خمینی ببرد، به‌دقت خواند و گفت: همین؟ گفتم: بله، مگر نگفتند اصول اعتقادی را بنویسیم؟ من هم اصول اعتقادی را نوشتم و فردا هم منتشر می‌کنیم تا ببینیم چماقداری و ضدیتهایی که شما می‌گویید، تمام می‌شود؟ احمد گفت: آخر از رهبری امام و اقتصاد و مالکیت هیچ‌چیز ننوشته‌اید! گفتم: حاج احمد آقا! ایشان خودشان ارکان اعتقادی را خواسته‌اند، نه اقتصاد و مالکیت و مسائل بحث‌انگیز دیگر را»)».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم]</ref></blockquote>
==== ملاقات مسعود رجوی با خمینی در قم ====
==== ملاقات مسعود رجوی با خمینی در قم ====
[[پرونده:300px- D8 AF DB 8C D8 AF D8 A7 D8 B1 D9 85 D8 B3 c6796099486bd45de652617d657219c7.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D8 AF DB 8C D8 AF D8 A7 D8 B1 D9 85 D8 B3 c6796099486bd45de652617d657219c7.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی و موسی خیابانی در دیدار با روح‌الله خمینی
]]
یک هفته بعد از دیدار احمد خمینی و مسعود رجوی، احمد خمینی به وی اطلاع می‌دهد که خمینی خواهان دیدار با آن‌هاست. دستبوسی نکردن مجاهدین از خمینی در این دیدار خشم خمینی را از همان ابتدا برمی‌انگیزد. به گزارش شاهدین روح‌الله خمینی با خشم از عکاس مجاهدین خلق می‌خواهد که عکس نگیرد. در ادامه ملاقات خمینی به مسعود رجوی می‌گوید:<blockquote>«خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما این‌جا می‌آیید، همهٴ کتاب‌ها و اعلامیه‌هایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط می‌خواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد…»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم]</ref></blockquote>مسعود رجوی خود دراین باره می‌گوید:
یک هفته بعد از دیدار احمد خمینی و مسعود رجوی، احمد خمینی به وی اطلاع می‌دهد که خمینی خواهان دیدار با آن‌هاست. دستبوسی نکردن مجاهدین از خمینی در این دیدار خشم خمینی را از همان ابتدا برمی‌انگیزد. به گزارش شاهدین روح‌الله خمینی با خشم از عکاس مجاهدین خلق می‌خواهد که عکس نگیرد. در ادامه ملاقات خمینی به مسعود رجوی می‌گوید:<blockquote>«خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما این‌جا می‌آیید، همهٴ کتاب‌ها و اعلامیه‌هایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط می‌خواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد…»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم]</ref></blockquote>مسعود رجوی خود دراین باره می‌گوید:


خط ۱۴۲: خط ۱۴۹:
== کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری ==
== کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری ==
در نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ضد سلطنتی در سال ۱۳۵۸ خمینی اعلام کرد:<blockquote> '''«این جانب بنا ندارم از کسی تأیید نمایم. چنانچه بنا ندارم کسی را رد کنم و از تمام احزاب و گروه‌ها و افراد می‌خواهم که از نسبت دادن کاندیدای خود به من که از آن استفاده تأیید و یا تعیین و یا رد شود، ندهند»'''</blockquote>
در نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ضد سلطنتی در سال ۱۳۵۸ خمینی اعلام کرد:<blockquote> '''«این جانب بنا ندارم از کسی تأیید نمایم. چنانچه بنا ندارم کسی را رد کنم و از تمام احزاب و گروه‌ها و افراد می‌خواهم که از نسبت دادن کاندیدای خود به من که از آن استفاده تأیید و یا تعیین و یا رد شود، ندهند»'''</blockquote>
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 512f054ba198389e259fbc22e2728813.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 512f054ba198389e259fbc22e2728813.jpg|بندانگشتی|
عکس مسعود رجوی روی جلد مجلهٔ جوان
]]
مسعود رجوی در روز ۱۵ دی‌ماه ۱۳۵۸ از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی شد. این معرفی حمایت‌ها بسیاری را از طرف احزاب و گروه‌های سیاسی و قشرها مختلف به دنبال داشت. سازمانها و گروه‌های حمایت کننده ازمسعود رجوی، عبارت بودند از:
مسعود رجوی در روز ۱۵ دی‌ماه ۱۳۵۸ از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی شد. این معرفی حمایت‌ها بسیاری را از طرف احزاب و گروه‌های سیاسی و قشرها مختلف به دنبال داشت. سازمانها و گروه‌های حمایت کننده ازمسعود رجوی، عبارت بودند از:
* جبهه دموکراتیک ملی ایران
* جبهه دموکراتیک ملی ایران
خط ۱۶۷: خط ۱۷۶:


«کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین، بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبهه دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت. از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، ۵۰ نویسندهٔ شناخته‌شدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانوادههٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد».<ref>دموکراسی خیانت شده صفحه…</ref>
«کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین، بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبهه دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت. از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، ۵۰ نویسندهٔ شناخته‌شدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانوادههٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد».<ref>دموکراسی خیانت شده صفحه…</ref>
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 6e6e9971a55b8c2d337c11face58972a.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 6e6e9971a55b8c2d337c11face58972a.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در دوران کاندیداتوری ریاست جمهوری
]]
در سال همان سال موسی خیابانی از کادرهای شناخته شدهٔ مجاهدین خلق، در یک میتینگ انتخاباتی در زمین چمن دانشگاه تهران، اهداف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را چنین بیان نمود:<blockquote> «... ما می‌دانیم چکار می‌کنیم. ما کور حرکت نمی‌کنیم. ما معنی حرف‌مان را می‌فهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص می‌دهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمی‌کند؛ و ما همه اینها را از درون ۱۴ سال مبارزه بیرون آورده‌ایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده‌است و برادرمان مسعود را به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری نامزد کردیم. ما شایسته‌ترین، برجسته‌ترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان می‌رسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کرده‌ایم. در تمام این مدت ۱۴سال برادرمان مسعود از همان اوایل بنیانگذاری سازمان، از اوایل سال ۴۶، در کوران این مبارزات بوده‌است؛ از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. مسعود تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال ۵۰ است…»</blockquote>
در سال همان سال موسی خیابانی از کادرهای شناخته شدهٔ مجاهدین خلق، در یک میتینگ انتخاباتی در زمین چمن دانشگاه تهران، اهداف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را چنین بیان نمود:<blockquote> «... ما می‌دانیم چکار می‌کنیم. ما کور حرکت نمی‌کنیم. ما معنی حرف‌مان را می‌فهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص می‌دهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمی‌کند؛ و ما همه اینها را از درون ۱۴ سال مبارزه بیرون آورده‌ایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده‌است و برادرمان مسعود را به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری نامزد کردیم. ما شایسته‌ترین، برجسته‌ترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان می‌رسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کرده‌ایم. در تمام این مدت ۱۴سال برادرمان مسعود از همان اوایل بنیانگذاری سازمان، از اوایل سال ۴۶، در کوران این مبارزات بوده‌است؛ از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. مسعود تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال ۵۰ است…»</blockquote>


خط ۲۰۸: خط ۲۱۹:
* اخراج ناظران و معترضین به تقلب از حوزه با کتک زدن و بازداشت ۱۵۳ مورد
* اخراج ناظران و معترضین به تقلب از حوزه با کتک زدن و بازداشت ۱۵۳ مورد
در ادامه روح‌الله خمینی فرمان به دو مرحله ای شدن انتخابات داد. مجاهدین خلق در بیانیه‌ای مخالفت خود را اعلام کردند. در مرحله دوم فرصت برای حذف کامل نمایندگان بازمانده از مجاهدین خلق باقی بود. در عمل نیز چنین شد و در پایان دور دوم هیچ‌یک از مجاهدین نتوانست به مجلس راه یابد.
در ادامه روح‌الله خمینی فرمان به دو مرحله ای شدن انتخابات داد. مجاهدین خلق در بیانیه‌ای مخالفت خود را اعلام کردند. در مرحله دوم فرصت برای حذف کامل نمایندگان بازمانده از مجاهدین خلق باقی بود. در عمل نیز چنین شد و در پایان دور دوم هیچ‌یک از مجاهدین نتوانست به مجلس راه یابد.
[[پرونده:اولین سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه تهران.JPG|جایگزین=اولین سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه تهران.|بندانگشتی]]
[[پرونده:اولین سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه تهران.JPG|جایگزین=اولین سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه تهران.|بندانگشتی|
اولین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران
]]


== میتینگها و سخنرانی‌های مسعود رجوی ==
== میتینگها و سخنرانی‌های مسعود رجوی ==
خط ۲۱۵: خط ۲۲۸:
=== دومین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران ===
=== دومین میتینگ مسعود رجوی در دانشگاه تهران ===
این میتینگ در ۴ اسفند ۱۳۵۷ برگزار شد. در این سخنرانی مسعود رجوی سخنانی ایراد کرد که زیاد قابل انتظار نبود. وی بجای حمایت تام و تمام از خمینی بدون اینکه نامی از وی ببرد گفت:
این میتینگ در ۴ اسفند ۱۳۵۷ برگزار شد. در این سخنرانی مسعود رجوی سخنانی ایراد کرد که زیاد قابل انتظار نبود. وی بجای حمایت تام و تمام از خمینی بدون اینکه نامی از وی ببرد گفت:
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC a597b5f7f529feeafff711281b66c5b5.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC a597b5f7f529feeafff711281b66c5b5.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در دانشگاه تهران
]]
<blockquote>«انتصابات مختلف سیاسی و نظامی و اداری، تا سرحد امکان و به‌خصوص در حد کادرهای طراح و رهبری‌کننده، با نظر شوراهای مردمی صورت گیرد».<ref>کتاب موضع‌گیریهای سیاسی مجاهدین خلق ایران در آستانهٔ پیروزی انقلاب، ص 37</ref></blockquote>مهدی ابریشمچی از کادرهای بالای مجاهدین در مورد این میتینگ و موضع‌گیری مسعود رجوی می‌گوید:<blockquote>«نکتهٔ خیلی مهم این بود که این موضعگیری واقعاً مخالف انتظار اکثریت مردم بود. به این دلیل که این موضعگیری درست در روزهایی انجام گرفت که خمینی در اوج محبوبیت بی‌بدیل روزهای اول حاکمیتش بود. رژیم شاه سرنگون شده بود و مردم تصویر خمینی را در ماه می‌دیدند. در واقع به خمینی گوشزد می‌شد که نباید زیر آنچه که در مورد مسألهٔ آزادیها در پاریس قول دادی، بزنی!»<ref>کتاب شاهدان- مهدی ابریشمچی-ص ۲۰</ref> </blockquote>
<blockquote>«انتصابات مختلف سیاسی و نظامی و اداری، تا سرحد امکان و به‌خصوص در حد کادرهای طراح و رهبری‌کننده، با نظر شوراهای مردمی صورت گیرد».<ref>کتاب موضع‌گیریهای سیاسی مجاهدین خلق ایران در آستانهٔ پیروزی انقلاب، ص 37</ref></blockquote>مهدی ابریشمچی از کادرهای بالای مجاهدین در مورد این میتینگ و موضع‌گیری مسعود رجوی می‌گوید:<blockquote>«نکتهٔ خیلی مهم این بود که این موضعگیری واقعاً مخالف انتظار اکثریت مردم بود. به این دلیل که این موضعگیری درست در روزهایی انجام گرفت که خمینی در اوج محبوبیت بی‌بدیل روزهای اول حاکمیتش بود. رژیم شاه سرنگون شده بود و مردم تصویر خمینی را در ماه می‌دیدند. در واقع به خمینی گوشزد می‌شد که نباید زیر آنچه که در مورد مسألهٔ آزادیها در پاریس قول دادی، بزنی!»<ref>کتاب شاهدان- مهدی ابریشمچی-ص ۲۰</ref> </blockquote>
=== سخنرانی مسعود رجوی در احمدآباد ===
=== سخنرانی مسعود رجوی در احمدآباد ===
ده روز بعد در روز ۱۴ اسفند ماه در سالروز درگذشت دکتر مصدق مسعود رجوی بر مزار دکتر محمد مصدق یک سخنرانی داشت. او در این سخنرانی گفت:
ده روز بعد در روز ۱۴ اسفند ماه در سالروز درگذشت دکتر مصدق مسعود رجوی بر مزار دکتر محمد مصدق یک سخنرانی داشت. او در این سخنرانی گفت:
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 70c1abba764c8a0aee7e021522e3ba49.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 70c1abba764c8a0aee7e021522e3ba49.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در احمدآباد بر سر مزار دکتر محمد مصدق
]]
<blockquote>«و به‌نام رهبر فقیدی که در این‌جا آرمیده‌است. رهبری استوار، سرسخت و سازش‌ناپذیر که نخستین بار درس مبارزه با استعمار را در مکتب او آموختیم. آن‌که در میهن خود غریب و در خانه‌اش در تبعید و در عین زنده بودن، چونان شهید به‌سر برد. از این‌رو جای آنست که بدواً خالصانه‌ترین درود انقلابی خود را نثار این آموزگار جنبشهای بزرگ ضداستعماری ملل اسیر و در زنجیر جهان کنیم؛ و همچنین درود بفرستیم به شهید پرافتخار – وزیر خارجه قهرمان دکتر محمد مصدق – شهید دکتر حسین فاطمی، قهرمان ملت ایران؛ و نیز درود بفرستیم به شهدای پرافتخار سی‌ام تیر… به همین مناسبت از کلمات تاریخی خود دکتر مصدق یاری می‌گیریم و درود بفرستیم باز هم به همه کسانی بقول خود او «.... در سیاست مملکت اهل سازش نیستند و تا آنجا که بتوانند مرد و مردانه می‌ایستند و یکدندگی به‌خرج می‌دهند».... و درود می‌فرستیم باز هم به کسانی که بقول خود ایشان».... در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود می‌گذرند»..... چیزی که ما می‌خواهیم این است که: مبادا اشتیاق توده‌های مردم نسبت به اسلام، به یأس و دلسردی منتهی شود! خلاصه این‌که ما می‌گوییم: جمهوری اسلامی بله! ولی سوء استفادهٔ ارتجاعی از اسلام نه!»<ref>کتاب موضع‌گیریهای سیاسی مجاهدین خلق ایران در آستانهٔ پیروزی انقلاب، ص 55</ref></blockquote>
<blockquote>«و به‌نام رهبر فقیدی که در این‌جا آرمیده‌است. رهبری استوار، سرسخت و سازش‌ناپذیر که نخستین بار درس مبارزه با استعمار را در مکتب او آموختیم. آن‌که در میهن خود غریب و در خانه‌اش در تبعید و در عین زنده بودن، چونان شهید به‌سر برد. از این‌رو جای آنست که بدواً خالصانه‌ترین درود انقلابی خود را نثار این آموزگار جنبشهای بزرگ ضداستعماری ملل اسیر و در زنجیر جهان کنیم؛ و همچنین درود بفرستیم به شهید پرافتخار – وزیر خارجه قهرمان دکتر محمد مصدق – شهید دکتر حسین فاطمی، قهرمان ملت ایران؛ و نیز درود بفرستیم به شهدای پرافتخار سی‌ام تیر… به همین مناسبت از کلمات تاریخی خود دکتر مصدق یاری می‌گیریم و درود بفرستیم باز هم به همه کسانی بقول خود او «.... در سیاست مملکت اهل سازش نیستند و تا آنجا که بتوانند مرد و مردانه می‌ایستند و یکدندگی به‌خرج می‌دهند».... و درود می‌فرستیم باز هم به کسانی که بقول خود ایشان».... در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود می‌گذرند»..... چیزی که ما می‌خواهیم این است که: مبادا اشتیاق توده‌های مردم نسبت به اسلام، به یأس و دلسردی منتهی شود! خلاصه این‌که ما می‌گوییم: جمهوری اسلامی بله! ولی سوء استفادهٔ ارتجاعی از اسلام نه!»<ref>کتاب موضع‌گیریهای سیاسی مجاهدین خلق ایران در آستانهٔ پیروزی انقلاب، ص 55</ref></blockquote>


خط ۲۴۰: خط ۲۵۷:
در روز ۲۰ اسفندماه ۱۳۵۸ مجاهدین میتینگ دیگری در تبریز داشتند که در آن مسعود رجوی نیز سخنرانی کرد.<ref>سخنرانی مسعود رجوی در تبریز- [https://www.youtube.com/watch?v=MvVqlkUikZ0 کانال یوتیوب بسوی پیروزی]</ref> این میتینگ با سخنرانی عزیز رضایی مادر چند جانباخته در زمان شاه آغاز شد. سپس احمد حنیف‌نژاد برادر محمد حنیف نژاد در آن با زبان ترکی به سخنرانی پرداخت. سخنران بعدی موسی خیابانی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین سخنرانی کرد.<ref>نشریه مجاهد فوقالعاده شماره 7 انتخابات - 22 اسفندماه 1358</ref>
در روز ۲۰ اسفندماه ۱۳۵۸ مجاهدین میتینگ دیگری در تبریز داشتند که در آن مسعود رجوی نیز سخنرانی کرد.<ref>سخنرانی مسعود رجوی در تبریز- [https://www.youtube.com/watch?v=MvVqlkUikZ0 کانال یوتیوب بسوی پیروزی]</ref> این میتینگ با سخنرانی عزیز رضایی مادر چند جانباخته در زمان شاه آغاز شد. سپس احمد حنیف‌نژاد برادر محمد حنیف نژاد در آن با زبان ترکی به سخنرانی پرداخت. سخنران بعدی موسی خیابانی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین سخنرانی کرد.<ref>نشریه مجاهد فوقالعاده شماره 7 انتخابات - 22 اسفندماه 1358</ref>
=== سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه ===
=== سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه ===
[[پرونده:300px-447px- D8 B3 D8 AE D9 86 D8 B1 D8 A7 D9 86 D e2e57169b4a46901c1da121110bd2565.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px-447px- D8 B3 D8 AE D9 86 D8 B1 D8 A7 D9 86 D e2e57169b4a46901c1da121110bd2565.jpg|بندانگشتی|
سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ امجدیه تهران
]]
مسعود رجوی طی یک سخنرانی در خرداد ۵۹ در استادیوم صد هزار نفری امجدیهٔ تهران، که به‌خاطر بزرگداشت قربانیان حملات جمهوری اسلامی به هواداران مجاهدین برگزار شده بود، پیدایش و رواج سرکوب در جامعه را محکوم کرد. مسعود رجوی در این سخنرانی که به سخنرانی «چه باید کرد» مشهور شد به کشته شدن تعداد زیادی از اعضاء این سازمان در حملات کور توسط افرادی که آنها را منتسب به حکومت می‌دانست پرده برداشت:
مسعود رجوی طی یک سخنرانی در خرداد ۵۹ در استادیوم صد هزار نفری امجدیهٔ تهران، که به‌خاطر بزرگداشت قربانیان حملات جمهوری اسلامی به هواداران مجاهدین برگزار شده بود، پیدایش و رواج سرکوب در جامعه را محکوم کرد. مسعود رجوی در این سخنرانی که به سخنرانی «چه باید کرد» مشهور شد به کشته شدن تعداد زیادی از اعضاء این سازمان در حملات کور توسط افرادی که آنها را منتسب به حکومت می‌دانست پرده برداشت:


خط ۲۵۳: خط ۲۷۲:


== پرواز مسعود رجوی از ایران به فرانسه ==
== پرواز مسعود رجوی از ایران به فرانسه ==
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC e2b3257131ff4371e5c002461503df63.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC e2b3257131ff4371e5c002461503df63.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی و سرهنگ خلبان بهزاد معزی
]]
در روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی که سازمانش حدود یک ماه قبل روز ۳۰ خرداد را پایان امکان مبارزهٔ مسالمت‌آمیز و آغاز مقاومت سراسری اعلام کرده بود، تهران را با یک هواپیما از پایگاه یکم شکاری تهران به مقصد پاریس ترک کرد. سرهنگ خلبان بهزاد معزی، خلبان این پرواز بود. در این پرواز بنی‌صدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی نیز بهمراه او بود. پیش از آن فضای سیاسی در حاکمیت علیه بنی‌صدر بسیار برانگیخته بود و احتمال دستگیری وی وجود داشت. این پرواز با طرحی بسیار پیچیده به سرانجام رسید. سرهنگ خلبان معزی که از بهترین خلبانان نیروی هوایی ایران و خلبان مخصوص شاه بود در کتاب پرواز در خاطره‌ها در این رابطه نقل می‌کند:<blockquote>رادار تبریز ما را گرفت. دو سه بار صداکرد و من یکبار جوابش را دادم. گفت خمینی گفته به شما بگوییم قول می‌دهم با شما کاری نداشته باشند. از لحاظ مادی و معنوی هم هرچه می‌خواهید در اختیارتان بگذارند. برگردید! من هم گفتم چند تا پرسنل نیروی هوایی درهواپیما هستند و هواپیماربایی کردهاند و ما هم داریم از این طرف می‌رویم. مکالمات ادامهداشت و من مخصوصاً ادامه می‌دادم تا وقتکشی شود. رادار مرتب می‌گفت رجایی که در آن موقع نخست وزیر و فکوری فرمانده نیروی هوایی بود در پست فرماندهی‌هستند و ازطرف ولایتفقیه به شما تأمین می‌دهند. ایرج برای وقتکشی گفت رجایی خودش باید تأمین دهد. رادار جواب داد خودش تأمین می‌دهد. یکی ازبچه‌ها گفت من قانع شده‌ام بگذارید رفیقم را هم قانع کنم. ازین طرف صدای «F۱۴» بلند شد. هواپیمای»F۱۴» که صدای ما را گرفت برگرد نرو! گفتم من نمی‌روم هواپیماربایی شده. گفت برگرد استادمبودهای! چی‌بودهای! چی‌بودهای! می‌زنمت نرو! گفتم چی را می‌زنی؟ هواپیماربایی شده، یکمقدار بیاجلوتر خودت را نشانبده تا هواپیمارباها تورا ببینند و بترسند. با او که یکی ازشاگردانم بود مخصوصﴼ این‌طور صحبت کردم تا ببینم موقعیتش کجاست؟ گفتم بیا! چراغهای هواپیما را خاموش کردم و بهبچه‌ها گفتم بروند از محفظهٔ سوخت رسانی زیر هواپیما، بیرون را ببینند که آیا هواپیمایی دیده می‌شود یا نه؟ که دیده نمی‌شد. خوبی‌اش بهاین بود که رژیمیها نمی‌دانستند آقایرجوی و بنی‌صدر هم داخل هواپیما هستند. از این طرف خلبان «F۱۴» «تکرار می‌کرد برگرد می‌زنم! برگرد می‌زنم! بلندگوی دخل کابین روشن بود. در نتیجه صدایش را دیگران هم می‌شنیدند. به دفعالوقت ادامه دادم تا رسیدیم نزدیک پایگاه تبریز. این پایگاه موشکهای‌هاگ داشت. به لحاظ هواپیما، هواپیمایش «F۵» بود که قدرت رهگیری شب نداشتند ولی موشکهای هاگ داشت که زمین به هوا بود. برای اینکه از برد موشکهای هاگ دور بشوم نزدیک این پایگاه گردش بهراست کردم و رفتم سمت مرز شوروی. نزدیک مرز، دو هواپیمای شوروی بلند شدند و به موازاتما درمرز شوروی آمدند تااگرخواستیمواردخاک شوروی بشویم ما را بزنند. ما این طرف مرز می‌رفتیم وآنها آنطرف. حواسمان بود. تبریز را بهصورت یکنیمدایره دورزدیم تا هم ازبرد موشکها درامان باشیم هم وارد شوروی نشویم. وارد خاک ترکیه شدیم. درتمام اینمدت خلبان تعقیبکننده همچنان تهدید می‌کرد که ما را خواهد زد. من می‌گفتم بابا بیاجلو اینهاببینند می‌گفت می‌آیم. منظور اصلی مناینبود که وقت بگذرانم. آخرش‌هم گفت بهرادار سوریه می‌گویم شما را بزند<ref>پرواز در خاطره‌ها- ص ۱۴۵</ref> </blockquote>پرواز مسعود رجوی از طرف خبرگزاری‌های بزرگ انعکاس پیدا کرد. در فرانسه کلود شسون وزیرخارجه وقت فرانسه هنگام فرود او در فردگاه حاضر شد. این حرکت یعنی پرواز و فرود آمدن در فرودگاه رسمی یک کشور مهم اروپایی به همراه رئیس جمهور وقت دولت ایران، نقش زیادی در رسمیت یافتن شورای ملی مقاومت به لحاظ بین‌المللی داشت. این پرواز در حالی انجام شد که در سطوح بالای مجاهدین برای حفظ امنیت مسعود رجوی این روش مناسب‌تر تشخیص داده می‌شد که وی از راه‌های دیگری از کشور خارج شود. مهدی ابریشمچی از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«خاطرم هست در یک جلسه مرکزیت که در منزل شهید علی زرکش تشکیل شده بود، همه اعضای مرکزیت ازجمله سردارخیابانی و شهید محمد ضابطی حاضر بودند. می‌خواستیم تصمیم‌گیری نهایی کنیم. بررسیهای انجام شده و ریسکها، نقاط قوت و نقاط آسیب‌پذیر طرح بررسی شده بود. اما ما نمی‌توانستیم تصمیم بگیریم. اگر جواب نه می‌دادیم، مصلحت عالیه راهگشایی سیاسی را چکار می‌کردیم؟ و اگر جواب مثبت می‌دادیم، ریسک روی جان مسعود را چه‌کسی می‌پذیرفت؟ به‌همین دلیل تمامی مرکزیت سازمان از مسعود خواست که به‌دلیل صعوبت این تصمیم‌گیری، هم از نظر ایدئولوژیک و هم به‌لحاظ سیاسی، حرف آخر را خودش بزند و طبیعی بود که او طبق سنت همیشگیش، آن قسمتی را که ریسک روی جان خودش بود، انتخاب کند».</blockquote>
در روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی که سازمانش حدود یک ماه قبل روز ۳۰ خرداد را پایان امکان مبارزهٔ مسالمت‌آمیز و آغاز مقاومت سراسری اعلام کرده بود، تهران را با یک هواپیما از پایگاه یکم شکاری تهران به مقصد پاریس ترک کرد. سرهنگ خلبان بهزاد معزی، خلبان این پرواز بود. در این پرواز بنی‌صدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی نیز بهمراه او بود. پیش از آن فضای سیاسی در حاکمیت علیه بنی‌صدر بسیار برانگیخته بود و احتمال دستگیری وی وجود داشت. این پرواز با طرحی بسیار پیچیده به سرانجام رسید. سرهنگ خلبان معزی که از بهترین خلبانان نیروی هوایی ایران و خلبان مخصوص شاه بود در کتاب پرواز در خاطره‌ها در این رابطه نقل می‌کند:<blockquote>رادار تبریز ما را گرفت. دو سه بار صداکرد و من یکبار جوابش را دادم. گفت خمینی گفته به شما بگوییم قول می‌دهم با شما کاری نداشته باشند. از لحاظ مادی و معنوی هم هرچه می‌خواهید در اختیارتان بگذارند. برگردید! من هم گفتم چند تا پرسنل نیروی هوایی درهواپیما هستند و هواپیماربایی کردهاند و ما هم داریم از این طرف می‌رویم. مکالمات ادامهداشت و من مخصوصاً ادامه می‌دادم تا وقتکشی شود. رادار مرتب می‌گفت رجایی که در آن موقع نخست وزیر و فکوری فرمانده نیروی هوایی بود در پست فرماندهی‌هستند و ازطرف ولایتفقیه به شما تأمین می‌دهند. ایرج برای وقتکشی گفت رجایی خودش باید تأمین دهد. رادار جواب داد خودش تأمین می‌دهد. یکی ازبچه‌ها گفت من قانع شده‌ام بگذارید رفیقم را هم قانع کنم. ازین طرف صدای «F۱۴» بلند شد. هواپیمای»F۱۴» که صدای ما را گرفت برگرد نرو! گفتم من نمی‌روم هواپیماربایی شده. گفت برگرد استادمبودهای! چی‌بودهای! چی‌بودهای! می‌زنمت نرو! گفتم چی را می‌زنی؟ هواپیماربایی شده، یکمقدار بیاجلوتر خودت را نشانبده تا هواپیمارباها تورا ببینند و بترسند. با او که یکی ازشاگردانم بود مخصوصﴼ این‌طور صحبت کردم تا ببینم موقعیتش کجاست؟ گفتم بیا! چراغهای هواپیما را خاموش کردم و بهبچه‌ها گفتم بروند از محفظهٔ سوخت رسانی زیر هواپیما، بیرون را ببینند که آیا هواپیمایی دیده می‌شود یا نه؟ که دیده نمی‌شد. خوبی‌اش بهاین بود که رژیمیها نمی‌دانستند آقایرجوی و بنی‌صدر هم داخل هواپیما هستند. از این طرف خلبان «F۱۴» «تکرار می‌کرد برگرد می‌زنم! برگرد می‌زنم! بلندگوی دخل کابین روشن بود. در نتیجه صدایش را دیگران هم می‌شنیدند. به دفعالوقت ادامه دادم تا رسیدیم نزدیک پایگاه تبریز. این پایگاه موشکهای‌هاگ داشت. به لحاظ هواپیما، هواپیمایش «F۵» بود که قدرت رهگیری شب نداشتند ولی موشکهای هاگ داشت که زمین به هوا بود. برای اینکه از برد موشکهای هاگ دور بشوم نزدیک این پایگاه گردش بهراست کردم و رفتم سمت مرز شوروی. نزدیک مرز، دو هواپیمای شوروی بلند شدند و به موازاتما درمرز شوروی آمدند تااگرخواستیمواردخاک شوروی بشویم ما را بزنند. ما این طرف مرز می‌رفتیم وآنها آنطرف. حواسمان بود. تبریز را بهصورت یکنیمدایره دورزدیم تا هم ازبرد موشکها درامان باشیم هم وارد شوروی نشویم. وارد خاک ترکیه شدیم. درتمام اینمدت خلبان تعقیبکننده همچنان تهدید می‌کرد که ما را خواهد زد. من می‌گفتم بابا بیاجلو اینهاببینند می‌گفت می‌آیم. منظور اصلی مناینبود که وقت بگذرانم. آخرش‌هم گفت بهرادار سوریه می‌گویم شما را بزند<ref>پرواز در خاطره‌ها- ص ۱۴۵</ref> </blockquote>پرواز مسعود رجوی از طرف خبرگزاری‌های بزرگ انعکاس پیدا کرد. در فرانسه کلود شسون وزیرخارجه وقت فرانسه هنگام فرود او در فردگاه حاضر شد. این حرکت یعنی پرواز و فرود آمدن در فرودگاه رسمی یک کشور مهم اروپایی به همراه رئیس جمهور وقت دولت ایران، نقش زیادی در رسمیت یافتن شورای ملی مقاومت به لحاظ بین‌المللی داشت. این پرواز در حالی انجام شد که در سطوح بالای مجاهدین برای حفظ امنیت مسعود رجوی این روش مناسب‌تر تشخیص داده می‌شد که وی از راه‌های دیگری از کشور خارج شود. مهدی ابریشمچی از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«خاطرم هست در یک جلسه مرکزیت که در منزل شهید علی زرکش تشکیل شده بود، همه اعضای مرکزیت ازجمله سردارخیابانی و شهید محمد ضابطی حاضر بودند. می‌خواستیم تصمیم‌گیری نهایی کنیم. بررسیهای انجام شده و ریسکها، نقاط قوت و نقاط آسیب‌پذیر طرح بررسی شده بود. اما ما نمی‌توانستیم تصمیم بگیریم. اگر جواب نه می‌دادیم، مصلحت عالیه راهگشایی سیاسی را چکار می‌کردیم؟ و اگر جواب مثبت می‌دادیم، ریسک روی جان مسعود را چه‌کسی می‌پذیرفت؟ به‌همین دلیل تمامی مرکزیت سازمان از مسعود خواست که به‌دلیل صعوبت این تصمیم‌گیری، هم از نظر ایدئولوژیک و هم به‌لحاظ سیاسی، حرف آخر را خودش بزند و طبیعی بود که او طبق سنت همیشگیش، آن قسمتی را که ریسک روی جان خودش بود، انتخاب کند».</blockquote>


== انقلاب ایدئولوژیک ==
== انقلاب ایدئولوژیک ==
[[پرونده:300px- D8 A7 D9 86 D9 82 D9 84 D8 A7 D8 A8 D8 A7 af4d2823e343effd56dce34c6ea6852e.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D8 A7 D9 86 D9 82 D9 84 D8 A7 D8 A8 D8 A7 af4d2823e343effd56dce34c6ea6852e.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در پاریس- انقلاب ایدئولوژیک
]]
سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۳ وارد یک جمع‌بندی شد. یکی از نتایج این جمع‌بندی منجر به آغاز یک تحول بزرگ در این سازمان شد. مجاهدین در این جمع‌بندی به این نتیجه رسیدند که ردهٔ تشکیلاتی زنان و میزان حضور آنها در سطوح فرماندهی با میزان مسئولیت‌پذیری و نقشی که در سازمان مجاهدین خلق ایفا کرده‌اند متناسب نیست. آنها معتقد بودند این آثار خودبخودی و شائبه‌های مردسالاری است که اینچنین نمود پیدا کرده‌است. مجاهدین معتقد بودند با توجه به اینکه خصلت اصلی و بارز جمهوری اسلامی و اندیشه روح‌الله خمینی «زن ستیزی» است، آنها باید در این رابطه در نقطه مقابل قرار داشته و هیچ وجه اشتراکی با وی نداشته باشند.
سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۳ وارد یک جمع‌بندی شد. یکی از نتایج این جمع‌بندی منجر به آغاز یک تحول بزرگ در این سازمان شد. مجاهدین در این جمع‌بندی به این نتیجه رسیدند که ردهٔ تشکیلاتی زنان و میزان حضور آنها در سطوح فرماندهی با میزان مسئولیت‌پذیری و نقشی که در سازمان مجاهدین خلق ایفا کرده‌اند متناسب نیست. آنها معتقد بودند این آثار خودبخودی و شائبه‌های مردسالاری است که اینچنین نمود پیدا کرده‌است. مجاهدین معتقد بودند با توجه به اینکه خصلت اصلی و بارز جمهوری اسلامی و اندیشه روح‌الله خمینی «زن ستیزی» است، آنها باید در این رابطه در نقطه مقابل قرار داشته و هیچ وجه اشتراکی با وی نداشته باشند.


خط ۳۰۰: خط ۳۲۳:


=== پیشینهٔ سفر مسعود رجوی از فرانسه به عراق ===
=== پیشینهٔ سفر مسعود رجوی از فرانسه به عراق ===
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 85b02c1ecd46a8db371e8fcb029eb7ab.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 85b02c1ecd46a8db371e8fcb029eb7ab.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در پاریس
]]


==== عملیات تروریستی علیه مسعود رجوی در فرانسه ====
==== عملیات تروریستی علیه مسعود رجوی در فرانسه ====
خط ۳۱۱: خط ۳۳۶:
==== ملاقات با فرستادهٔ پادشاه مراکش ====
==== ملاقات با فرستادهٔ پادشاه مراکش ====
در اثنای مذاکرات سازمان مجاهدین خلق با دولت فرانسه بر سر نقل مکان مسعود رجوی به عراق، نیمه شب فرستاده‌ای از طرف حسن دوم، پادشاه مراکش به اقامتگاه مسعود رجوی مراجعه کرد. او از طرف حسن دوم، پادشاه مراکش پیامی برای مسعود رجوی داشت. فرستادهٔ حسن دوم در این دیدار از مسعود رجوی دعوت کرد که به عنوان میهمان ویژه به آن کشور سفر کند. این دعوت از طرف سازمان مجاهدین مورد قبول قرار نگرفت.
در اثنای مذاکرات سازمان مجاهدین خلق با دولت فرانسه بر سر نقل مکان مسعود رجوی به عراق، نیمه شب فرستاده‌ای از طرف حسن دوم، پادشاه مراکش به اقامتگاه مسعود رجوی مراجعه کرد. او از طرف حسن دوم، پادشاه مراکش پیامی برای مسعود رجوی داشت. فرستادهٔ حسن دوم در این دیدار از مسعود رجوی دعوت کرد که به عنوان میهمان ویژه به آن کشور سفر کند. این دعوت از طرف سازمان مجاهدین مورد قبول قرار نگرفت.
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 6774c3715524cf7cabce40f6665af2c1.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 6774c3715524cf7cabce40f6665af2c1.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی هنگام ورود به عراق
]]


==== تقاضای مسعود رجوی از دولت فرانسه برای سفر به خانهٔ برادرش کاظم رجوی ====
==== تقاضای مسعود رجوی از دولت فرانسه برای سفر به خانهٔ برادرش کاظم رجوی ====
خط ۳۲۲: خط ۳۴۹:


== تشکیل [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] توسط مسعود رجوی ==
== تشکیل [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] توسط مسعود رجوی ==
[[پرونده:رژه تانک‌های ارتش آزادی‌بخش ملی ایران.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:رژه تانک‌های ارتش آزادی‌بخش ملی ایران.jpg|بندانگشتی|
رژه ارتش آزادیبخش
]]
مسعود رجوی در پیام خود هنگام ترک فرانسه گفته بود:
مسعود رجوی در پیام خود هنگام ترک فرانسه گفته بود:


خط ۳۳۲: خط ۳۶۱:


مسعود رجوی در بخش‌هایی از بیانیهٔ تشکیل ارتش آزادیبخش چنین گفته‌است:
مسعود رجوی در بخش‌هایی از بیانیهٔ تشکیل ارتش آزادیبخش چنین گفته‌است:
[[پرونده:300px- D8 A7 D8 B1 D8 AA D8 B4 D8 A2 D8 B2 D8 A7 b56e97d02b02b3fef870a4e6e3351f83.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D8 A7 D8 B1 D8 AA D8 B4 D8 A2 D8 B2 D8 A7 b56e97d02b02b3fef870a4e6e3351f83.jpg|بندانگشتی|
ارتش آزادی‌بخش ملی ایران در مانورهای مختلف
]]
<blockquote>به نام خدا وبه نام خلق قهرمان ایران به نام انقلاب نوین مردم ایران به نام صلح و آزادی به نام شهیدان و زندانیان مقاوم خلق هم‌میهنان، مردم آگاه و آزادهٌ ایران؛ با تعظیم به روانهای والای شهدای انقلاب نوین ایران به‌ویژه سمبل زن انقلابی مجاهد اشرف رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی و بیش از هفتاد هزار قهرمان به‌خون‌خفتهٌ دیگر که پرچم بزرگترین مقاومت سراسری، سازمان‌یافته و مسلحانهٌ تاریخ میهن ما را برافراشتند و با یاد همهٌ قهرمانان اسیر و درزنجیری که رایت شرف و شکوه خلق ایران را در شکنجه‌گاه‌ها و زندانهای دشمن سبع و ضدبشر بردوش می‌کشند؛ در آستانهٌ ۳۰خرداد، سالروز تظاهرات عظیم مردمی در ۳۰خرداد۱۳۶۰، سرآغاز انقلاب نوین مردم ایران و روز شهدا و زندانیان سیاسی، با میمنت و فرخندگی بنیانگذاری «ارتش آزادیبخش ملی» را به اطلاع می‌رسانم. تأسیس ارتش آزادیبخش ملی به‌مثابه بازوی استوار و پراقتدار خلق از دیرباز در صدر آرزوهای عموم وطن‌دوستان و آزادیخواهان این مرز و بوم و همهٌ مشتاقان استقلال بوده و کمبود آن یکی از مهمترین حلقه‌های مفقود در تاریخ جنبشهای رهائیبخش مردم ایران در دوران معاصر است. از مجاهدان آزادی‌ستان صدر مشروطه تا مصدق فقید پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران تنها بدینوسیله می‌توانستند از سلطهٌ مجدد دشمنان آزادی و استقلال میهن ممانعت نموده و پیروزی پایدار ملت را تضمین کنند. اگر مبارزات مسلحانهٌ انقلابی بر ضد دیکتاتوری دست‌نشاندهٌ شاه نیز فرصت می‌یافت به بلوغی در حد یک ارتش رهائیبخش ملی و مردمی نایل شود، خمینی دجال و ضدبشر هرگز نمی‌توانست بر امواج انقلاب ضدسلطنتی سوار شده و رهبری آن را به سرقت ببرد… آری، ارتش آزادیبخش یک گنجینهٌ عظیم میهنی و سرمایهٌ آزادی و ا ستقلال و تمامیت وطن است. در همین راستا بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در نخستین سال حکومت خمینی به سازماندهی میلیشیای مردمی همت گماشت…ارتش آزادیبخش ملی قبل از هر چیز وظیفه دارد به‌منظور درهم‌شکستن طلسم اختناق خمینی و تدارک قیام عمومی با اهرمها و دستگاه سرکوبگر و جنگ‌افروز دشمن پلید چنگ در چنگ شده و با نبرد تمام‌عیار آنها را بشکافد و از هم بپاشد و به پیش برود. این یک ارتش مردم‌گرا ی انقلابی و ملی است که رزمندگان دلیر آن خود را با حداکثر انضباط و فداکاری وقف رزم بی‌امان علیه دجال خون‌آشام دوران کرده‌اند… از همهٌ دلیرمردان و شیرزنانی که نبرد با ستمگر دوران را اراده کرده و آمادگی حمل سلاح دارند و هم‌چنین از نظامیان میهن‌پرست که نمی‌خواهند رودرروی خلق به رژیم خمینی خدمت کنند دعوت می‌کنم به ارتش آزادیبخش ملی بپیوندند. باشد که ارتش آزادی رسالت رهائیبخش خود را هر چه سریعتر محقق کند! باشد که این ارتش مردمی ضامن پایدار صلح و آزادی و استقلال و تمامیت ارضی ایران گردد! باشد که تاریخ ایران‌زمین از این ارتش به نیکی یاد کند و رزمندگان پاکباز آن را قدر بشناسد! سلام بر خلق ـ سلام بر آزادی مسعود رجوی</blockquote><blockquote></blockquote>
<blockquote>به نام خدا وبه نام خلق قهرمان ایران به نام انقلاب نوین مردم ایران به نام صلح و آزادی به نام شهیدان و زندانیان مقاوم خلق هم‌میهنان، مردم آگاه و آزادهٌ ایران؛ با تعظیم به روانهای والای شهدای انقلاب نوین ایران به‌ویژه سمبل زن انقلابی مجاهد اشرف رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی و بیش از هفتاد هزار قهرمان به‌خون‌خفتهٌ دیگر که پرچم بزرگترین مقاومت سراسری، سازمان‌یافته و مسلحانهٌ تاریخ میهن ما را برافراشتند و با یاد همهٌ قهرمانان اسیر و درزنجیری که رایت شرف و شکوه خلق ایران را در شکنجه‌گاه‌ها و زندانهای دشمن سبع و ضدبشر بردوش می‌کشند؛ در آستانهٌ ۳۰خرداد، سالروز تظاهرات عظیم مردمی در ۳۰خرداد۱۳۶۰، سرآغاز انقلاب نوین مردم ایران و روز شهدا و زندانیان سیاسی، با میمنت و فرخندگی بنیانگذاری «ارتش آزادیبخش ملی» را به اطلاع می‌رسانم. تأسیس ارتش آزادیبخش ملی به‌مثابه بازوی استوار و پراقتدار خلق از دیرباز در صدر آرزوهای عموم وطن‌دوستان و آزادیخواهان این مرز و بوم و همهٌ مشتاقان استقلال بوده و کمبود آن یکی از مهمترین حلقه‌های مفقود در تاریخ جنبشهای رهائیبخش مردم ایران در دوران معاصر است. از مجاهدان آزادی‌ستان صدر مشروطه تا مصدق فقید پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران تنها بدینوسیله می‌توانستند از سلطهٌ مجدد دشمنان آزادی و استقلال میهن ممانعت نموده و پیروزی پایدار ملت را تضمین کنند. اگر مبارزات مسلحانهٌ انقلابی بر ضد دیکتاتوری دست‌نشاندهٌ شاه نیز فرصت می‌یافت به بلوغی در حد یک ارتش رهائیبخش ملی و مردمی نایل شود، خمینی دجال و ضدبشر هرگز نمی‌توانست بر امواج انقلاب ضدسلطنتی سوار شده و رهبری آن را به سرقت ببرد… آری، ارتش آزادیبخش یک گنجینهٌ عظیم میهنی و سرمایهٌ آزادی و ا ستقلال و تمامیت وطن است. در همین راستا بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در نخستین سال حکومت خمینی به سازماندهی میلیشیای مردمی همت گماشت…ارتش آزادیبخش ملی قبل از هر چیز وظیفه دارد به‌منظور درهم‌شکستن طلسم اختناق خمینی و تدارک قیام عمومی با اهرمها و دستگاه سرکوبگر و جنگ‌افروز دشمن پلید چنگ در چنگ شده و با نبرد تمام‌عیار آنها را بشکافد و از هم بپاشد و به پیش برود. این یک ارتش مردم‌گرا ی انقلابی و ملی است که رزمندگان دلیر آن خود را با حداکثر انضباط و فداکاری وقف رزم بی‌امان علیه دجال خون‌آشام دوران کرده‌اند… از همهٌ دلیرمردان و شیرزنانی که نبرد با ستمگر دوران را اراده کرده و آمادگی حمل سلاح دارند و هم‌چنین از نظامیان میهن‌پرست که نمی‌خواهند رودرروی خلق به رژیم خمینی خدمت کنند دعوت می‌کنم به ارتش آزادیبخش ملی بپیوندند. باشد که ارتش آزادی رسالت رهائیبخش خود را هر چه سریعتر محقق کند! باشد که این ارتش مردمی ضامن پایدار صلح و آزادی و استقلال و تمامیت ارضی ایران گردد! باشد که تاریخ ایران‌زمین از این ارتش به نیکی یاد کند و رزمندگان پاکباز آن را قدر بشناسد! سلام بر خلق ـ سلام بر آزادی مسعود رجوی</blockquote><blockquote></blockquote>


== نقش کنونی مسعود رجوی ==
== نقش کنونی مسعود رجوی ==
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 627ed671dc5a246b02c3265ec5a1dee2.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:300px- D9 85 D8 B3 D8 B9 D9 88 D8 AF D8 B1 D8 AC 627ed671dc5a246b02c3265ec5a1dee2.jpg|بندانگشتی|
مسعود رجوی در لباس فرم ارتش آزادیبخش
]]
از سال ۱۳۶۸ مسعودر رجوی هیچ مسئولیت اجرایی در مجاهدین ندارد. هم اکنون زهرا مریخی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق است و پیش از او هشت زن دیگر مسئولین اول این سازمان بوده‌اند با اینهمه نقش مسعود رجوی به عنوان فردی که سازمان خود را از گردنه‌های سختی چون جریان اپورتونستی و پس از آن مبارزه با جمهوری اسلامی عبور داده‌است، وی را به یک رهبر تاریخی و ایدئولوژیک در مجاهدین تبدیل کرده‌است.<ref>دموکراسی خیانت شده- ص ۱۳۸</ref>
از سال ۱۳۶۸ مسعودر رجوی هیچ مسئولیت اجرایی در مجاهدین ندارد. هم اکنون زهرا مریخی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق است و پیش از او هشت زن دیگر مسئولین اول این سازمان بوده‌اند با اینهمه نقش مسعود رجوی به عنوان فردی که سازمان خود را از گردنه‌های سختی چون جریان اپورتونستی و پس از آن مبارزه با جمهوری اسلامی عبور داده‌است، وی را به یک رهبر تاریخی و ایدئولوژیک در مجاهدین تبدیل کرده‌است.<ref>دموکراسی خیانت شده- ص ۱۳۸</ref>


۲۵۱

ویرایش