کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۶: خط ۷۶:
با این که حسن البکر پیام تبریک بمناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی برای خمینی فرستاد اما خمینی جواب این پیام رانداد؛ حتی جواب دولت بازرگان به پیام حسن‌البکر هم دست‌کاری می‌شود که موجب گله و اعتراض دولت عراق می‌شود.<ref>گفتگوی ابراهیم یزدی - وبسایت [http://www.military.ir/forums/topic/28538-%25d8%25ac%25d9%2586%25da%25af-%25d8%25a7%25db%258c%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2586-%25d9%2588-%25d8%25b9%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2582-%25d9%2582%25d8%25a7%25d8%25a8%25d9%2584-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25e2%2580%258c%25d8%25a8%25db%258c%25d9%2586%25db%258c-%25d9%2588-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25da%25af%25db%258c%25d8%25b1%25db%258c-%25d8%25a8%25d9%2588%25d8%25af/ میلیتاری] </ref>  
با این که حسن البکر پیام تبریک بمناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی برای خمینی فرستاد اما خمینی جواب این پیام رانداد؛ حتی جواب دولت بازرگان به پیام حسن‌البکر هم دست‌کاری می‌شود که موجب گله و اعتراض دولت عراق می‌شود.<ref>گفتگوی ابراهیم یزدی - وبسایت [http://www.military.ir/forums/topic/28538-%25d8%25ac%25d9%2586%25da%25af-%25d8%25a7%25db%258c%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2586-%25d9%2588-%25d8%25b9%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2582-%25d9%2582%25d8%25a7%25d8%25a8%25d9%2584-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25e2%2580%258c%25d8%25a8%25db%258c%25d9%2586%25db%258c-%25d9%2588-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25da%25af%25db%258c%25d8%25b1%25db%258c-%25d8%25a8%25d9%2588%25d8%25af/ میلیتاری] </ref>  


بعد از حسن‌البکر، صدام حسین هم با ارسال پیامی خواستار ایجاد صلح دوستی با ایران شده بود که خمینی با جمله «والسلام علی من اتبع الهدی» پاسخ وی را داد که این در فرهنگ اسلامی اعلان جنگ به طرف مقابل می‌باشد.  
بعد از حسن‌البکر، صدام حسین هم با ارسال پیامی خواستار ایجاد صلح دوستی با ایران شده بود که خمینی با جمله «والسلام علی من اتبع الهدی» پاسخ وی را داد که این در فرهنگ اسلامی اعلان جنگ به طرف مقابل می‌باشد.  


در بین کشورهای اسلامی عراق دروازه‌ی ورود به کشورهای اسلامی محسوب می‌شد، از آن جا که عراق به هیچ یک از قدرت‌های برتر آن زمان وابسته نبود، و به دلیل مشترکات مذهبی و داشتن یک مرز وسیع، عراق اولین کشوری بود که در تحقق آرزوی خمینی می‌توانست نقش بسیاری داشته باشد، در نتیجه عراق برای خمینی جایگاه ویژه‌ای داشت.
در بین کشورهای اسلامی عراق دروازه‌ی ورود به کشورهای اسلامی محسوب می‌شد، از آن جا که عراق به هیچ یک از قدرت‌های برتر آن زمان وابسته نبود، و به دلیل مشترکات مذهبی و داشتن یک مرز وسیع، بودن مراقد ائمه شیعه در‌ آنجا،‌ عراق اولین کشوری بود که در تحقق آرزوی خمینی می‌توانست نقش بسیاری داشته باشد، در نتیجه عراق برای خمینی جایگاه ویژه‌ای داشت.


به همین دلیل و البته به دلیل خصومتی شخصی که خمینی با دولتمردان وقت عراقی داشت، شروع به تحریک عراق کرد.
به همین دلیل و البته به دلیل خصومتی شخصی که خمینی با دولتمردان وقت عراقی داشت، شروع به تحریک عراق کرد.


او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در پیامی تلویزیونی به صدام اشاره کرد و گفت:
او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ یعنی ۶ ماه قبل از شروع جنگ، در پیامی تلویزیونی به صدام اشاره کرد و گفت:


«صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد باید، بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می‌کند.
«صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد باید، بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می‌کند.


ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشهٔ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست. ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده‌است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۰</ref>
ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشه‌ی فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست. ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده‌است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۰</ref>


خمینی سپس در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:<blockquote>«صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۴</ref></blockquote>خمینی در پیامی به مناسبت کشته شدن محمد باقر صدر، با دیگر ارتش عراق را به قیام و کودتا علیه صدام فراخواند:<blockquote>«عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب‌تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند. من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۵۶</ref></blockquote>خمینی در خصوص دولت عراق گفت:  
خمینی سپس در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:<blockquote>«صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۴</ref></blockquote>خمینی در پیامی به مناسبت کشته شدن محمد باقر صدر، با دیگر ارتش عراق را به قیام و کودتا علیه صدام فراخواند:<blockquote>«عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب‌تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند. من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۵۶</ref></blockquote>خمینی در خصوص دولت عراق گفت:  
خط ۹۴: خط ۹۴:
همچنین وی در پیامی که از رادیو پخش شد به صدام حسین حمله کرد و گفت:
همچنین وی در پیامی که از رادیو پخش شد به صدام حسین حمله کرد و گفت:


«آنها عناصر پوسیده ای هستند. صدام خیلی چیزها گفته است. او گفته است که «ما عرب هستیم» تمام ملت های مسلمان باید معنی این عبارت را که «ما عرب هستیم» بدانند. معنای آن این است که آن ها اسلام را نمی خواهند. این مردم می خواهند دوباره بنی امیه را زنده کنند ... آیت الله محسن حکیم فتوا داد که حزب این جماعت خدانشناس است. آیت الله حکیم گفت که آنها کافر هستند. اگر ملت عرب می خواهد در راه خدا و اسلام خدمت کند باید با این افراد ضدیت نماید. آیا ارتش عراق که افراد آن مسلمان شیعه و سُنتی هستند به خاطر اسلام ندای عربیسم می دهند؟ اسلام شامل عرب و غیر عرب است ... بعث عراق با اسلام می جنگند و ملت نجیب عراق باید خود را از چنگال آن نجات دهد. همانطور که ارتش عراق باید متوجه باشد که شاه مخلوع مخالف اسلام است و ارتش به ملت ملحق شد و در انقلاب اسلامی شرکت نمود، همانطور ارتش عراق باید قیام نماید ... تو ارتش عراق به ملت بپیوند همانطور که ایرانیان کردند. تو در مقابل خداوند مسئول هستی ... ایران، امروز کشور رسول خداست. انقلاب آن اسلامی است. حکومت آن و قوانین آن اسلامی است. ما می خواهیم یک کشور اسلامی درست کنیم. ما می خواهیم که اعراب، ایرانیان، ترک ها و سایر ملت ها را زیر پرچم اسلام داشته باشیم. چرا قبایل عراق ساکت نشسته اند وقتی که می بینند این دار و دسته بعثی دسته دسته جوانان عراق را در سیاه چال ها می کُشند. چرا ارتش عراق هنوز ساکت است و از کسانی که ضد اسلام و ضد قرآن هستند حمایت می کند»<ref>رادیوی دولتی ۲۹ فروردین ۱۳۵۹</ref>
«آنها عناصر پوسیده ای هستند. صدام خیلی چیزها گفته است. او گفته است که «ما عرب هستیم» تمام ملت های مسلمان باید معنی این عبارت را که «ما عرب هستیم» بدانند. معنای آن این است که آن ها اسلام را نمی خواهند. این مردم می خواهند دوباره بنی امیه را زنده کنند ... آیت الله محسن حکیم فتوا داد که حزب این جماعت خدانشناس است. آیت الله حکیم گفت که آنها کافر هستند. اگر ملت عرب می خواهد در راه خدا و اسلام خدمت کند باید با این افراد ضدیت نماید. آیا ارتش عراق که افراد آن مسلمان شیعه و سُنتی هستند به خاطر اسلام ندای عربیسم می دهند؟ اسلام شامل عرب و غیر عرب است ... بعث عراق با اسلام می جنگند و ملت نجیب عراق باید خود را از چنگال آن نجات دهد. همانطور که ارتش عراق باید متوجه باشد که شاه مخلوع مخالف اسلام است و ارتش به ملت ملحق شد و در انقلاب اسلامی شرکت نمود، همانطور ارتش عراق باید قیام نماید ... تو ارتش عراق به ملت بپیوند همانطور که ایرانیان کردند. تو در مقابل خداوند مسئول هستی ... ایران، امروز کشور رسول خداست. انقلاب آن اسلامی است. حکومت آن و قوانین آن اسلامی است. ما می خواهیم یک کشور اسلامی درست کنیم. ما می خواهیم که اعراب، ایرانیان، ترک ها و سایر ملت ها را زیر پرچم اسلام داشته باشیم. چرا قبایل عراق ساکت نشسته اند وقتی که می بینند این دار و دسته بعثی دسته دسته جوانان عراق را در سیاه چال ها می کُشند. چرا ارتش عراق هنوز ساکت است و از کسانی که ضد اسلام و ضد قرآن هستند حمایت می کند»<ref>رادیوی دولتی ایران ۲۹ فروردین ۱۳۵۹</ref>


روزنامه‌ی جمهوری اسلامی از قول خمینی نوشت: «ملت عراق باید خود را از چنگال دشمن آزاد کند. ملت عراق باید این حزب غیر اسلامی در عراق را از میان بردارد» <ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۳۰ فروردین ۱۳۵۹</ref>
روزنامه‌ی جمهوری اسلامی هم از قول خمینی نوشت: «ملت عراق باید خود را از چنگال دشمن آزاد کند. ملت عراق باید این حزب غیر اسلامی در عراق را از میان بردارد» <ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۳۰ فروردین ۱۳۵۹</ref>


علاوه بر این اظهارات حکومت ایران اقدامات عملی هم در راستای دخالت در عراق انجام می‌داد، از جمله ترور طارق عزیز عضو ارشد شورای انقلاب عراق در دانشگاه مستنصریه‌ی بغداد که طارق عزیز از آن جان سالم بدر برد.  
علاوه بر این اظهارات، حکومت ایران اقدامات عملی هم در راستای دخالت در عراق انجام می‌داد، از جمله ترور طارق عزیز عضو ارشد شورای انقلاب عراق در دانشگاه مستنصریه‌ی بغداد که طارق عزیز از آن جان سالم بدر برد.  


در خصوص دخالت‌های حکومت ایران در امور داخلی عراق سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق می‌گوید: <blockquote>«من به دلیل موضعی که وزارت خارجه ایران گرفت قبل از عید نوروز در سال ۱۳۵۸به ایران فراخوانده شدم. روزی یکی از مقامات بالای وزارت امور خارجه قبل از حمله عراق به ایران می‌گفت: من در وزارت امورخارجه اطلاع پیدا کردم به یکی از اطاق‌ها  کارتن‌های بسته بندی وارد و خارج می‌شود. تحقیق کردم معلوم شد این کارتن‌ها به عنوان وسائل دیپلماتیک به سفارت ایران در عراق فرستاده می‌شود. از سر کنجکاوی و با توجه به مسؤولیتی که به عهده داشتم روزی به این اطاق رفتم و یکی از کارتن‌ها را باز کردم متوجه شدم پر از اسلحه و اسلحه خفه کن و فشنگ است. اینها را به عراق می‌فرستادند تا در اختیار شیعیان و مخالفین صدام قرار گیرد. متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب عده ای بخصوص در مورد عراق دست به اعمالی می‌زدند که تحریک کننده بود و همین اعمال بهانه شد به دست صدام تا به ایران حمله کند».<ref>کتاب خاطرات سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق </ref> </blockquote>در همین رابطه در مصاحبه‌ای که علی شمخانی با تلویزیون دولتی ایران داشت، عطف به آن دوران با این سؤال مجری مواجه شد که « کاری که سفیر ما دعایی در عراق می‌کنه کاری نیست که یک سفیر می‌کنه! یه جور ارتباط با اپوزیسیون عراق»<ref>تلویزیون دولتی ایران - برنامه‌ی سطرهاي ناخوانده - تابستان ۱۳۹۳  </ref>
در خصوص دخالت‌های حکومت ایران در امور داخلی عراق سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق می‌گوید: <blockquote>«من به دلیل موضعی که وزارت خارجه ایران گرفت قبل از عید نوروز در سال ۱۳۵۸به ایران فراخوانده شدم. روزی یکی از مقامات بالای وزارت امور خارجه قبل از حمله عراق به ایران می‌گفت: من در وزارت امورخارجه اطلاع پیدا کردم به یکی از اطاق‌ها  کارتن‌های بسته بندی وارد و خارج می‌شود. تحقیق کردم معلوم شد این کارتن‌ها به عنوان وسائل دیپلماتیک به سفارت ایران در عراق فرستاده می‌شود. از سر کنجکاوی و با توجه به مسؤولیتی که به عهده داشتم روزی به این اطاق رفتم و یکی از کارتن‌ها را باز کردم متوجه شدم پر از اسلحه و اسلحه خفه کن و فشنگ است. اینها را به عراق می‌فرستادند تا در اختیار شیعیان و مخالفین صدام قرار گیرد. متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب عده ای بخصوص در مورد عراق دست به اعمالی می‌زدند که تحریک کننده بود و همین اعمال بهانه شد به دست صدام تا به ایران حمله کند».<ref>کتاب خاطرات سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق </ref> </blockquote>در همین رابطه در مصاحبه‌ای که علی شمخانی با تلویزیون دولتی ایران داشت، عطف به آن دوران با این سؤال مجری مواجه شد که « کاری که سفیر ما دعایی در عراق می‌کنه کاری نیست که یک سفیر می‌کنه! یه جور ارتباط با اپوزیسیون عراق»<ref>تلویزیون دولتی ایران - برنامه‌ی سطرهاي ناخوانده - تابستان ۱۳۹۳  </ref>


خامنه‌ای رئیس جمهور وقت هم در نماز جمعه درباره‌ی اعدام محمدباقر صدر گفت:<blockquote>باقر صدر آن كسي بود كه مي توانست محور حركات مردمي درعراق باشد، او را به مقتل‌گاه كشانيد... کشتن صدر اگرچه به دست پلیدترین و قسی القلب ترین و منفورترین نوکران و جلادترین نوکران آمریکا، صدام حسین اتفاق افتاد ولی مسؤول فقط صدام حسین نیست.</blockquote><blockquote>صدام حسین یک آلت بی اراده بود، سگ درنده ای بود که او را به جان این انسان شریف و سید شریف و ارزنده و شهید بزرگوار و خواهر فاضل و عزیز و شاعر و مؤمن و مجاهدش انداختند... دنيا بداند... ما خون صدر را فقط از صدام نمي گيريم.<ref>خطبه‌‌های نماز جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۵۹</ref></blockquote>اما طرف عراق جنگ را در چشم انداز می‌بیند، و ارتش عراق خود را آماده‌ی جنگ علیه ایران می‌کند، سعدون حمادی وزیر خارجه وقت عراق گفت:
خامنه‌ای رئیس جمهور وقت هم در نماز جمعه درباره‌ی اعدام محمدباقر صدر گفت:<blockquote>باقر صدر آن كسي بود كه مي توانست محور حركات مردمي درعراق باشد، او را به مقتل‌گاه كشانيد... کشتن صدر اگرچه به دست پلیدترین و قسی القلب ترین و منفورترین نوکران و جلادترین نوکران آمریکا، صدام حسین اتفاق افتاد ولی مسؤول فقط صدام حسین نیست.</blockquote><blockquote>صدام حسین یک آلت بی اراده بود، سگ درنده ای بود که او را به جان این انسان شریف و سید شریف و ارزنده و شهید بزرگوار و خواهر فاضل و عزیز و شاعر و مؤمن و مجاهدش انداختند... دنيا بداند... ما خون صدر را فقط از صدام نمي گيريم.<ref>خطبه‌‌های نماز جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۵۹</ref></blockquote>در این فضا و تبلیغات طرف عراقی جنگ را در چشم انداز می‌بیند، و ارتش عراق خود را آماده‌ی جنگ علیه ایران می‌کند، سعدون حمادی وزیر خارجه وقت عراق گفت:


 «هیچ چیز غیر ممکن نیست اما احتمال درگیری مسلحانه بین دو کشور وجود ندارد، اما تا زمانی که خمینی اصرار دارد انقلاب باید در سراسر جهان اسلام ادامه داشته باشد، مناقشه دو کشور ادامه خواهد یافت.» <ref>روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۷ فروردین ۱۳۵۹</ref>
 «هیچ چیز غیر ممکن نیست اما احتمال درگیری مسلحانه بین دو کشور وجود ندارد، اما تا زمانی که خمینی اصرار دارد انقلاب باید در سراسر جهان اسلام ادامه داشته باشد، مناقشه دو کشور ادامه خواهد یافت.» <ref>روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۷ فروردین ۱۳۵۹</ref>


در ماه‌های منتهی به شهریور ۱۳۵۹ درگیری‌های پراکنده‌ای در مرز رخ می‌دهد، توپ‌باران شهر مندلی و خانقین از طرف ایران انجام می‌شود، عراق هم در برخی نقاط مرزی حملاتی به پاسگاه‌ها انجام می‌دهد، جنگ چهره‌ی زشت خود را کم کم نمایان می‌کند، صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ جلوی دوربین‌های تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد؛ بالاخره اختلافات مرزی، سیاسی و ایدئولوژیک در هم آمیخت و جنگی ویرانگر را ایجاد کرد؛ طرف عراقی به تله خمینی افتاد و در یک واکنش بسیار عجولانه و غیر منطقی جنگی را به دو کشور تحمیل کرد که هنوز هم دو کشور از تبعات آن رنج می‌برند.
در ماه‌های منتهی به شهریور ۱۳۵۹ درگیری‌های پراکنده‌ای در مرز رخ می‌دهد، توپ‌باران شهر مندلی و خانقین از طرف ایران انجام می‌شود، عراق هم در برخی نقاط مرزی حملاتی به پاسگاه‌ها انجام می‌دهد، جنگ چهره‌ی زشت خود را کم کم نمایان می‌کند، صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ جلوی دوربین‌های تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد؛ بالاخره اختلافات مرزی، سیاسی و ایدئولوژیک در هم آمیخت و جنگی ویرانگر را ایجاد کرد؛ طرف عراقی به تله خمینی افتاد و در یک واکنش بسیار عجولانه و غیر منطقی جنگی را به دو کشور تحمیل کرد که هنوز هم دو کشور از تبعات آن رنج می‌برند.
آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود فضای آن ایام و موضع آیت الله خمینی را در این رابطه، چنین می نویسد:
«واقعیات تاریخ را اگر انسان نگوید به تاریخ و در حقیقت به نسل آینده خیانت کرده است، وقتی که انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوصی هم بیت امام و هم ما و هم دیگران را فرار گرفت. ما می گفتیم مسئله، مسئله اسلام است و ایران و عربستان و سایر کشورها ندارد، انقلاب اسلامی است و امام هم رهبر جهان اسلام است ... در بُعد سیاست خارجی، شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمی شناسد و این قبیل مسایل متمرکز بود. این شعارها کشورهای همجوار را به وحشت انداخت. و این فکر برای آن ها ایجاد شد که این ها به این شکل پیش می روند فردا نوبت ماست ... عربستان سعودی و امارات هم تقریباً یک چنین موضعی داشتند و رادیو و تلویزیون شان علیه ایران تبلیغات را شروع کرده بودند، من احساس می کردم که ما مورد تهاجم قرا می گیریم. البته شاید دیگران هم این احساس را داشتند ولی من به سهم خودم یک روز رفتم منزل آقا شیخ محمد یزدی در قم، آن وقت هنوز امام در قم بود و در منزل آقای یزدی سکونت داشتند. به امام عرض کردم: هر انقلابی که در دنیا به پیروزی می رسد، معمولاً هیأت های حسن نیت را برای کشورهای مجاور می فرستند و خط مشی خود را برای آن ها توضیح می دهند و با آن ها تفاهم می کنند، و این گونه که امروز عراق و دیگران تحریک شده اند و دائماً علیه ما تبلیغ می کنند خطرناک است. بجاست هیأت های حسن نیت به کشورهای مجاور فرستاده شود تا یک مقدار این تشنج ها کاهش پیدا کند. ایشان فرمودند: وِل کن، ما کاری به دولت ها نداریم. من عرض کردم: نمی توانیم دور کشورمان را دیوار بکشیم، بالاخره این ها دولت هایی هستند در مجاورت ما و وحشت این ها را گرفت. ایشان فرمودند: نخیر، ما می خواهیم دور کشورمان را دیوار بکشیم. اصلاً ایشان حاضر نبودند که اسم دولت ها به میان بیاید، همان که در نظر ما بود که ملت ها ملاک هستند، در نظر امام همین مسئله بود و می فرمودند، ملت ها با هم هستند. به نظر من اگر یک مقدار تفاهم می کردند، شاید بهانه به دست آن ها نمی آمد، بالاخره این زمینه برای آن ها فراهم شد. دولت های استعماری هم با توجه به همین احساس و وحشت به آن ها نزدیک تر شدند و آن ها را تحریک و تطمیع کردند تا بالاخره عراق به ما حمله کرد» 6خاطرات حسینعلی منتظری، ص ص 2-271، انتشارات انقلاب اسلامی، آلمان، 2001 میلادی


=== نخوت خمینی و جنگ ایران و عراق ===
=== نخوت خمینی و جنگ ایران و عراق ===
خط ۱۵۵: خط ۱۵۱:
ابراهیم یزدی،وزیر خارجه دولت موقت بازرگان درباره‌ی محورهای سیاست خارجی رژیم در آغاز به قدرترسیدن خمینی، در رابطه با عراق می نویسد: <blockquote> «... محور اول، اعزام یک سفیر وارد به اوضاع عراق و قادر به ارتباطات لازم و منطقی و سری با گروههای مسلمان مخالف رژیم صدام در داخل عراق. این امر ضروری بود... </blockquote>   محور پنجم سیاست ما علیه عراق... اجرای برنامه های تبلیغاتی به زبان عربی بوده است. در همان زمان، جلسات مکرری در وزارت امور خارجه برای هماهنگ کردن این برنامه ها با سیاست خارجی جمهوری اسلامی برگزار شد... در این جلسات، خصوصاً در مورد عراق، سفیر جمهوری اسلامی در عراق نیز حضور بههمرسانید... این برنامه، بهحق، نقش مؤثری داشت».<ref>روزنامه کیهان ۵ مهر ۱۳۵۹</ref>  
ابراهیم یزدی،وزیر خارجه دولت موقت بازرگان درباره‌ی محورهای سیاست خارجی رژیم در آغاز به قدرترسیدن خمینی، در رابطه با عراق می نویسد: <blockquote> «... محور اول، اعزام یک سفیر وارد به اوضاع عراق و قادر به ارتباطات لازم و منطقی و سری با گروههای مسلمان مخالف رژیم صدام در داخل عراق. این امر ضروری بود... </blockquote>   محور پنجم سیاست ما علیه عراق... اجرای برنامه های تبلیغاتی به زبان عربی بوده است. در همان زمان، جلسات مکرری در وزارت امور خارجه برای هماهنگ کردن این برنامه ها با سیاست خارجی جمهوری اسلامی برگزار شد... در این جلسات، خصوصاً در مورد عراق، سفیر جمهوری اسلامی در عراق نیز حضور بههمرسانید... این برنامه، بهحق، نقش مؤثری داشت».<ref>روزنامه کیهان ۵ مهر ۱۳۵۹</ref>  


خمینی در فروردین ۱۳۵۹، در سخنانی به مناسبت قطع رابطه با آمریکا، رژیم عراق را دست‌پرورد‌ه‌ی آمریکا نامید و مردم آن کشور را به قیام و خیزش دربرابر آن فراخواند و خطاب به آنها گفت:<blockquote> «...ملت شریف عراق، شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند. بهپاخیزید و قبل از آن که این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی قطع کنید. </blockquote><blockquote>   ای عشایر فرات و دجله، همه با هم و همه‌ی ملت اتحاد کنید و این ریشه‌ی فساد را قبل از آن که فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، که خدا باشماست. </blockquote><blockquote>    ای ارتش عراق، اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است، قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است». <ref>«صحیفه‌ی نور»، «مجموعه‌ی رهنمودهای امام خمینی»، جلد سیزدهم، چاپ بهمن ۱۳۶۲، ص۴۰</ref>  </blockquote>ابوالحسن بنی‌صدر رئیس جمهور وقت ایران هم درباره‌ی دخالت در امور کشورها گفت:
خمینی در فروردین ۱۳۵۹، در سخنانی به مناسبت قطع رابطه با آمریکا، رژیم عراق را دست‌پرورد‌ه‌ی آمریکا نامید و مردم آن کشور را به قیام و خیزش دربرابر آن فراخواند و خطاب به آنها گفت:<blockquote> «...ملت شریف عراق، شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند. بپاخیزید و قبل از آن که این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی قطع کنید. </blockquote><blockquote>   ای عشایر فرات و دجله، همه با هم و همه‌ی ملت اتحاد کنید و این ریشه‌ی فساد را قبل از آن که فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، که خدا باشماست. </blockquote><blockquote>    ای ارتش عراق، اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است، قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است». <ref>«صحیفه‌ی نور»، «مجموعه‌ی رهنمودهای امام خمینی»، جلد سیزدهم، چاپ بهمن ۱۳۶۲، ص۴۰</ref>  </blockquote>ابوالحسن بنی‌صدر رئیس جمهور وقت ایران هم درباره‌ی دخالت در امور کشورها گفت:


«اگر کانون‌های قیام و انقلاب را همه جا، به خصوص، در کشورهای اسلامی برافرازیم، ما دشمن را در همه جا در پنجه‌های قوی خویش خرد خواهیم کرد». <ref>روزنامه‌ی «انقلاب اسلامی»، سرمقاله‌ی شماره‌‌ی ۲۶ دیماه۱۳۵۸</ref>
«اگر کانون‌های قیام و انقلاب را همه جا، به خصوص، در کشورهای اسلامی برافرازیم، ما دشمن را در همه جا در پنجه‌های قوی خویش خرد خواهیم کرد». <ref>روزنامه‌ی «انقلاب اسلامی»، سرمقاله‌ی شماره‌‌ی ۲۶ دیماه۱۳۵۸</ref>
خط ۱۶۴: خط ۱۶۰:


== مجاهدین و فعالیت آنان پیش از آغاز جنگ ==
== مجاهدین و فعالیت آنان پیش از آغاز جنگ ==
مجاهدین در همان روزها دست به تلاش زدند تا از وقوع جنگ جلوگیری کنند، به همین منظور در همان ایامی که تنش بین ایران و عراق بالا بود مسعود رجوی با هانی الحسن، سفیر فلسطین در ایران، بر روی متنی که بر اساس «احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی» و «قطع مخاصمات و حل مسالمت‌آمیز اختلافات» تنظیم شده بود، توافق کردند و قرار بر این شد که بر مبنای آن، عرفات در بین دولت‌های ایران و عراق میانجیگری کند. <ref>گزارش مسئول شورای ملی مقاومت به مردم ایران درباره‌ی رابطه بنی صدر چاپ اسفند ۱۳۶۳، ص۳۴۵</ref>  
مجاهدین در همان روزها دست به تلاش زدند تا از وقوع جنگ جلوگیری کنند، به همین منظور در همان ایامی که تنش بین ایران و عراق بالا بود [[مسعود رجوی]] با هانی الحسن، سفیر فلسطین در ایران، بر روی متنی که بر اساس «احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی» و «قطع مخاصمات و حل مسالمت‌آمیز اختلافات» تنظیم شده بود، توافق کردند و قرار بر این شد که بر مبنای آن، عرفات در بین دولت‌های ایران و عراق میانجیگری کند. <ref>گزارش مسئول شورای ملی مقاومت به مردم ایران درباره‌ی رابطه بنی صدر چاپ اسفند ۱۳۶۳، ص۳۴۵</ref>  


ولی، خمینی و مهره‌های رژیم او حاضر به‌ پذیرش هیچ میانجیگری نشدند. به عنوان مثال چمران، وزیر دفاع دولت بازرگان، اعلام کرد: <blockquote>«بین ملت  ما و صدام حسین خط خون کشیده است و به هیچ وجه مِن الوجوه میانجیگری را از جانب هیچ طرفی نمی‌پذیریم و تا "سقوط قطعی صدام" از هیچ مبارزه  قاطعی دست برنخواهیم داشت». <ref>روزنامه «جمهوری اسلامی»، ۶ اردیبهشت ۱۳۵۹</ref> </blockquote> در حالی مقامات دولت ایران از «سقوط قطعی صدام» دم می‌زدند که هنوز جنگ شروع نشده بود. به این ترتیب تلاش‌های مجاهدین در یک فضای دشمن‌سازی از صدام حسین، به جایی نرسید.
ولی، خمینی و مهره‌های رژیم او حاضر به‌ پذیرش هیچ میانجیگری نشدند. به عنوان مثال چمران، وزیر دفاع دولت بازرگان، اعلام کرد: <blockquote>«بین ملت  ما و صدام حسین خط خون کشیده است و به هیچ وجه مِن الوجوه میانجیگری را از جانب هیچ طرفی نمی‌پذیریم و تا "سقوط قطعی صدام" از هیچ مبارزه  قاطعی دست برنخواهیم داشت». <ref>روزنامه «جمهوری اسلامی»، ۶ اردیبهشت ۱۳۵۹</ref> </blockquote> در حالی مقامات دولت ایران از «خط خون» و «سقوط قطعی صدام» دم می‌زدند که هنوز جنگ شروع نشده بود. به این ترتیب تلاش‌های مجاهدین، به جایی نرسید.


[[مسعود رجوی]] مسؤل [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در این باره گفت:<blockquote>«در تجاوز گسترده عراق به خاک میهنمان در پایان تابستان ۱۳۵۹جای تردید نیست. اما مسأله این است که به فرض وجود یک رهبری سالم به جای خمینی که سرکوب و جنگ و بحران، ضرورت ماهیت ارتجاعی و قرون وسطایی‌اش بود، جنگ ایران و عراق قطعاً اجتناب‌پذیر بود».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B6%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86%DB%8C سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>
[[مسعود رجوی]] مسؤل [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] بعدها در این باره گفت:<blockquote>«در تجاوز گسترده عراق به خاک میهنمان در پایان تابستان ۱۳۵۹جای تردید نیست. اما مسأله این است که به فرض وجود یک رهبری سالم به جای خمینی که سرکوب و جنگ و بحران، ضرورت ماهیت ارتجاعی و قرون وسطایی‌اش بود، جنگ ایران و عراق قطعاً اجتناب‌پذیر بود».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B6%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86%DB%8C سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>


== بهانه‌ی مداخله دولت ایران در امور عراق ==
== بهانه‌ی مداخله دولت ایران در امور عراق ==
خط ۲۲۰: خط ۲۱۶:


=== نظر خمینی درباره‌ی جنگ ===
=== نظر خمینی درباره‌ی جنگ ===
خمینی جنگ را مائده‌ی آسمانی می‌دانست،و شروع جنگ از طرف دولت عراق این مائده‌ را تقدیم خمینی کرد، وی جنگی را که خودش زمینه‌ی آن را ساخته بود، «جنگ تحمیلی»، «دفاع مقدس»، «جهاد علیه کفر» و «جنگ بین اسلام و کفار» نامید، و یک وجه مقدس به این جنگ داد.
خمینی جنگ را مائده‌ی آسمانی می‌دانست،و شروع جنگ از طرف دولت عراق این مائده‌ را تقدیم خمینی کرد، وی جنگی را که خودش زمینه‌ی آن را ساخته بود، «جنگ تحمیلی»، «دفاع مقدس»، «جهاد علیه کفر» و «جنگ بین اسلام و کفار» می‌نامید، و یک وجه مقدس به این جنگ می‌داد.


از دید خمینی جنگ بسیار خوب بود؛ وی در هر سخنرانی از فواید جنگ سخن می‌گفت؛ برای نمونه  در سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور- ۸ مهر ۱۳۵۹- گفت:<blockquote>«در هر صورت، جنگ خیلی خوب است از یک جهت و آن این است که انسان را، شجاعتی که در باطن انسان است بروز می دهد و تحرک برای انسان حاصل می شود. انسان از آن خمودی بیرون می آید». <ref>صحیفه‌ی خمینی (سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور- ۸ مهر ۱۳۵۹ ) ج۱۳، ص ۲۴۶-۲۵۰</ref></blockquote>همچنین در سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی- ۱۴ آبان ۱۳۵۹- گفت:  
از دید خمینی جنگ بسیار خوب بود؛ وی در هر سخنرانی از فواید جنگ سخن می‌گفت؛ برای نمونه  در سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور- ۸ مهر ۱۳۵۹- گفت:<blockquote>«در هر صورت، جنگ خیلی خوب است از یک جهت و آن این است که انسان را، شجاعتی که در باطن انسان است بروز می دهد و تحرک برای انسان حاصل می شود. انسان از آن خمودی بیرون می آید». <ref>صحیفه‌ی خمینی (سخنرانی در جمع گروهی از مردم مرزنشین کشور- ۸ مهر ۱۳۵۹ ) ج۱۳، ص ۲۴۶-۲۵۰</ref></blockquote>همچنین در سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی- ۱۴ آبان ۱۳۵۹- گفت:  


«جنگ برای ما، ما را بیدار کرد. آن رخوت و سستی اگر پیدا می شد، دوباره برگشت به یک قرصی و محکمی».<ref>صحیفه‌ی خمینی ( سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی- ۱۴ آبان ۱۳۵۹ ) ج۱۳، ص ۳۲۹</ref>
«جنگ برای ما، ما را بیدار کرد. آن رخوت و سستی اگر پیدا می شد، دوباره برگشت به یک قرصی و محکمی».<ref>صحیفه‌ی خمینی ( سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی- ۱۴ آبان ۱۳۵۹ ) ج۱۳، ص ۳۲۹</ref>
در کتاب صحیفه‌‌ی نور از فواید جنگ بسیار نوشته‌ است.


=== دیدگاه مجاهدین در خصوص جنگ ===
=== دیدگاه مجاهدین در خصوص جنگ ===
۹۷۳

ویرایش