۹۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
ارتش آزادیبخش ملی ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ توسط مسعود رجوی مسؤل شورای ملی مقاومت ایران تأسیس شد. یک سال پس از آن که محل اقامت مسؤل شورای ملی مقاومت به عراق منتقل شد، مسعود رجوی دست به ابتكار تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران زد و آن را به عنوان ضرورت مرحلهی مبارزه با حاکمیت خمینی؛ برپا كرد. از نظر مسعود رجوی؛ تاسیس ارتش آزادیبخش، ضرورت پاسخگویی به امكان ادامه موثر مبارزه و تنها راه ارتقاء كارآیی اپوزیسیون سازمانیافته؛ پس از ۸ سال مبارزهی سیاسی و نظامی مجاهدین با حکومت تهران بود. | ارتش آزادیبخش ملی ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ توسط مسعود رجوی مسؤل شورای ملی مقاومت ایران تأسیس شد. یک سال پس از آن که محل اقامت مسؤل شورای ملی مقاومت به عراق منتقل شد، مسعود رجوی دست به ابتكار تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران زد و آن را به عنوان ضرورت مرحلهی مبارزه با حاکمیت خمینی؛ برپا كرد. از نظر مسعود رجوی؛ تاسیس ارتش آزادیبخش، ضرورت پاسخگویی به امكان ادامه موثر مبارزه و تنها راه ارتقاء كارآیی اپوزیسیون سازمانیافته؛ پس از ۸ سال مبارزهی سیاسی و نظامی مجاهدین با حکومت تهران بود. | ||
بعد از انقلاب ضد سلطنتی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] معتقد بود که سرنگونی حکومت شاه گام اول در مسیر رسیدن به آزادی است، بنابراین سازمان مجاهدین خلق ایران دست به مبارزهی گسترده سیاسی زد، از همان روزهای اول بعد از انقلاب ضد سلطنتی درگیری تشكلها و ارگانهای وابسته به جمهوری اسلامی با اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران شروع شد. | بعد از انقلاب ضد سلطنتی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] معتقد بود که سرنگونی حکومت شاه گام اول در مسیر رسیدن به آزادی است، بنابراین [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] دست به مبارزهی گسترده سیاسی زد، از همان روزهای اول بعد از انقلاب ضد سلطنتی درگیری تشكلها و ارگانهای وابسته به جمهوری اسلامی با اعضا و هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] شروع شد. | ||
در روز ۱۲ اسفند ۱۳۵۷ مراکز مجاهدین در یزد، کاشان و تربت حیدریه مورد حمله قرار گرفت.<ref>اطلاعیه [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ۱۳ اسفند ۱۳۵۷</ref> | در روز ۱۲ اسفند ۱۳۵۷ مراکز مجاهدین در یزد، کاشان و تربت حیدریه مورد حمله قرار گرفت.<ref>اطلاعیه [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ۱۳ اسفند ۱۳۵۷</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
روزشمار سالهای ۵۸ و ۵۹ این را اثبات کرد، که حکومت و بخصوص شخص خمینی مجاهدین را نخواهد پذیرفت. | روزشمار سالهای ۵۸ و ۵۹ این را اثبات کرد، که حکومت و بخصوص شخص خمینی مجاهدین را نخواهد پذیرفت. | ||
در اردیبهشت ۱۳۵۸ خمینی خواهان دیدار با رهبران مجاهدین میشود، مسعود رجوی و موسی خیابانی به دیدار خمینی میروند، این دیدار از این جنبه اهمیت داشت که این امید را ایجاد میکرد که اختلافات بین سازمان مجاهدین و حکومت مرتفع شود. مسعود رجوی خودش در این باره گفت''':''' <blockquote>«به من اطلاع دادند که احمد خمینی زنگزده و دعوت کرده است که در آخر هفته برای دیدار با خمینی به قم بروم. خمینی بعد از تعارفات اولیه و ابراز علاقه و دوستی شدیدش نسبت به آیتالله شاهآبادی ـ پدر بزرگ برادر مجاهدمان محمود احمدی که در همین ملاقات حاضر بود ـ حرفش با ما این بود که: خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما اینجا میآیید، همهٴ کتابها و اعلامیههایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط میخواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد... منظور خمینی از مردم و اسلام واضح بود: گردن گذاشتن به ولایت و هژمونی خودش را میخواست که طبعاً مرز سرخ ایدئولوژیکی ما با ارتجاع بود. من هم گفتم: ما از شما هیچ درخواست دنیوی و مادی نداریم. در راه آزادی و استقلال ایران، ما را بدون کمترین چشمداشت دنیوی و مادی، کمترین سربازان خود بدانید. اکنون قدرت سیاسی و قدرت مذهبی در شما متمرکز شده و اگر در راه خدا و خلق از آن استفاده شود، میتواند کون و مکان را تغییر دهد (نقل به مضمون). سپس خطبهٴ حضرت علی در نهجالبلاغه در مورد حق مردم بر والی و حاکمیت و حق والی و حاکمیت بر مردم را برایش خواندم و نتیجه گرفتم که محور و کانون همهٴ مسائل و خواستها که انقلاب ضدسلطنتی هم اساساً برای آن بهپا شد، مسأله آزادی است».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/170199/post_gallery.html سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>این دیدار هم نتیجهای نداشت و حمله به مراکز مجاهدین کماکان ادامه یافت، در مردادماه ۱۳۵۸ چندین بار به ستادهای مجاهدین ازجمله بنیاد علوی در تهران حمله شد، مجاهدین انتشار نشریهی مجاهد را که ۵ شماره چاپ شده بود را متوقف کردند. | در اردیبهشت ۱۳۵۸ خمینی خواهان دیدار با رهبران مجاهدین میشود، مسعود رجوی و موسی خیابانی به دیدار خمینی میروند، این دیدار از این جنبه اهمیت داشت که این امید را ایجاد میکرد که اختلافات بین [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] و حکومت مرتفع شود. مسعود رجوی خودش در این باره گفت''':''' <blockquote>«به من اطلاع دادند که احمد خمینی زنگزده و دعوت کرده است که در آخر هفته برای دیدار با خمینی به قم بروم. خمینی بعد از تعارفات اولیه و ابراز علاقه و دوستی شدیدش نسبت به آیتالله شاهآبادی ـ پدر بزرگ برادر مجاهدمان محمود احمدی که در همین ملاقات حاضر بود ـ حرفش با ما این بود که: خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما اینجا میآیید، همهٴ کتابها و اعلامیههایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط میخواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد... منظور خمینی از مردم و اسلام واضح بود: گردن گذاشتن به ولایت و هژمونی خودش را میخواست که طبعاً مرز سرخ ایدئولوژیکی ما با ارتجاع بود. من هم گفتم: ما از شما هیچ درخواست دنیوی و مادی نداریم. در راه آزادی و استقلال ایران، ما را بدون کمترین چشمداشت دنیوی و مادی، کمترین سربازان خود بدانید. اکنون قدرت سیاسی و قدرت مذهبی در شما متمرکز شده و اگر در راه خدا و خلق از آن استفاده شود، میتواند کون و مکان را تغییر دهد (نقل به مضمون). سپس خطبهٴ حضرت علی در نهجالبلاغه در مورد حق مردم بر والی و حاکمیت و حق والی و حاکمیت بر مردم را برایش خواندم و نتیجه گرفتم که محور و کانون همهٴ مسائل و خواستها که انقلاب ضدسلطنتی هم اساساً برای آن بهپا شد، مسأله آزادی است».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/170199/post_gallery.html سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>این دیدار هم نتیجهای نداشت و حمله به مراکز مجاهدین کماکان ادامه یافت، در مردادماه ۱۳۵۸ چندین بار به ستادهای مجاهدین ازجمله بنیاد علوی در تهران حمله شد، مجاهدین انتشار نشریهی مجاهد را که ۵ شماره چاپ شده بود را متوقف کردند. | ||
در این شرایط [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] اقدام به تأسیس میلیشیا کرد، میلیشیا نیروی حرفهای برای امكان كار هماهنگ، موثر و سازمانیافته برای تبلیغ نظرگاههای سازمان و آگاهی بخشی تودهای با تشكیل تیمهای فروش نشریه و بردن دیدگاههای سازمان به میان مردم و هم چنین حفاظت از تجمعات مسالمت آمیز بود. | در این شرایط [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] اقدام به تأسیس میلیشیا کرد، میلیشیا نیروی حرفهای برای امكان كار هماهنگ، موثر و سازمانیافته برای تبلیغ نظرگاههای سازمان و آگاهی بخشی تودهای با تشكیل تیمهای فروش نشریه و بردن دیدگاههای سازمان به میان مردم و هم چنین حفاظت از تجمعات مسالمت آمیز بود. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در تاریخ ۲ آذرماه ۱۳۵۸ میلیشیا تأسیس شد و نیروها و هواداران مجاهدین در قالب یگانهای میلیشیا سازماندهی شدند. میلیشیا را میتوان پایه اصلی تشکیل ارتش آزادیبخش دانست. مجاهدین در توضیح دلیل تشکیل میلیشیا بر این باورند که وقتی دیکتاتوری پایههای خودش را محکم میکند، و فضای باز سیاسی رفته رفته بستهتر میشود باید توان مقابله با آن را داشته باشی، به همین دلیل باید نیروی آمادهای داشته باشی که بتواند جلوی دیکتاتور بایستد. | در تاریخ ۲ آذرماه ۱۳۵۸ میلیشیا تأسیس شد و نیروها و هواداران مجاهدین در قالب یگانهای میلیشیا سازماندهی شدند. میلیشیا را میتوان پایه اصلی تشکیل ارتش آزادیبخش دانست. مجاهدین در توضیح دلیل تشکیل میلیشیا بر این باورند که وقتی دیکتاتوری پایههای خودش را محکم میکند، و فضای باز سیاسی رفته رفته بستهتر میشود باید توان مقابله با آن را داشته باشی، به همین دلیل باید نیروی آمادهای داشته باشی که بتواند جلوی دیکتاتور بایستد. | ||
درگیری و اصطکاک بین ارگانهای رسمی و غیر رسمی حكومت و هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، هر روز بیشتر میشد، و میلیشیا در تیمهای فروش نشریه سازمان، به طور مستمر مورد حمله و هجوم پاسداران انقلاب اسلامی و عناصر بسیج و دستجات مورد حمایت احزاب وابسته به حكومت جمهوری اسلامی بودند و به مرور زمان شدت این حملات افزایش می یافت تا در تظاهرات مسالمت آمیز ۳۰ خرداد سال ۶۰ و آتش گشودن به روی تظاهركنندگان و سركوب نظامی تظاهرات مسالمت آمیز؛ سازمان مجاهدین مجبور شد پایان مرحله مبارزه مسالمت آمیز را اعلام كند. [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] اعلام کرد که وارد مرحلهی رویاروی قهرآمیز و نظامی با این رژیم میشود. | درگیری و اصطکاک بین ارگانهای رسمی و غیر رسمی حكومت و هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، هر روز بیشتر میشد، و میلیشیا در تیمهای فروش نشریه سازمان، به طور مستمر مورد حمله و هجوم پاسداران انقلاب اسلامی و عناصر بسیج و دستجات مورد حمایت احزاب وابسته به حكومت جمهوری اسلامی بودند و به مرور زمان شدت این حملات افزایش می یافت تا در تظاهرات مسالمت آمیز ۳۰ خرداد سال ۶۰ و آتش گشودن به روی تظاهركنندگان و سركوب نظامی تظاهرات مسالمت آمیز؛ [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] مجبور شد پایان مرحله مبارزه مسالمت آمیز را اعلام كند. [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] اعلام کرد که وارد مرحلهی رویاروی قهرآمیز و نظامی با این رژیم میشود. | ||
اما یک سؤال وجود دارد که چرا مقاومت مسلحانه واجب، قطعی و اجتناب ناپذیر شد؟ | اما یک سؤال وجود دارد که چرا مقاومت مسلحانه واجب، قطعی و اجتناب ناپذیر شد؟ | ||
در این باره سازمان مجاهدین پاسخ میدهد، مبارزهی قهرآمیز را خمینی تحمیل كرد. او آخرین حرفش این بود كه: «یا ندامت یا قبرستان» این پاسخی بود كه او در همان اردیبهشت ماه ۶۰ به نامهی مجاهدین داده بود و راهی جز قیام مسلحانه باقی نگذاشته بود.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۷۵ چاپ ۱۳۷۴</ref> | در این باره [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] پاسخ میدهد، مبارزهی قهرآمیز را خمینی تحمیل كرد. او آخرین حرفش این بود كه: «یا ندامت یا قبرستان» این پاسخی بود كه او در همان اردیبهشت ماه ۶۰ به نامهی مجاهدین داده بود و راهی جز قیام مسلحانه باقی نگذاشته بود.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۷۵ چاپ ۱۳۷۴</ref> | ||
در طول دو سال و نیم كار سیاسی مسالمتآمیز خمینی به اندازهی تمامی دوران شاه از مجاهدین و دیگر مبارزین كشت و این در حالی بود كه آنها با صبر و بردباری بینظیری حتی یك گلوله شلیك نكردند. او تمامی این جنایتها را انجام داد تا در قدرت باقی بماند، آنهم یك قدرت و سلطنت مطلقه و دیكتاتوری سیاه قرونوسطایی.به گفتهی مسعود رجوی «اگر او میخواست تن به مسالمت و زندگی سیاسی مسالمتآمیز بدهد قبل از هر چیز لازم بود كه خودش در دادگاه حاضر شود و به محاكمه و كیفر عادلانهی مردمی تسلیم شود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۳۷ چاپ ۱۳۷۴</ref> | در طول دو سال و نیم كار سیاسی مسالمتآمیز خمینی به اندازهی تمامی دوران شاه از مجاهدین و دیگر مبارزین كشت و این در حالی بود كه آنها با صبر و بردباری بینظیری حتی یك گلوله شلیك نكردند. او تمامی این جنایتها را انجام داد تا در قدرت باقی بماند، آنهم یك قدرت و سلطنت مطلقه و دیكتاتوری سیاه قرونوسطایی.به گفتهی مسعود رجوی «اگر او میخواست تن به مسالمت و زندگی سیاسی مسالمتآمیز بدهد قبل از هر چیز لازم بود كه خودش در دادگاه حاضر شود و به محاكمه و كیفر عادلانهی مردمی تسلیم شود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۳۷ چاپ ۱۳۷۴</ref> | ||
بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق ایران دست به عملیات مسلحانه علیه مهرهها و مراکز دولتی و نظامی ایران زد، در عملیات شهری فقط عملیات علیه مهرههای امنیتی و اطلاعاتی و شكنجهگران و مجریان سركوب و كشتار و مراكز دولتی و نظامی رژیم مجاز بود و ضربات قابل توجهی به حكومت ایران وارد شد. تا سال ۱۳۶۲ استراتژی سازمان مجاهدین خلق ایران مبتنی بر عملیات چریک شهری بود، از این تاریخ به بعد سازمان مجاهدین کادرهایش را به منطقه کردستان برد که دولت ایران بر آن تسلط نداشت و از این منطقه عملیات خودش را سازماندهی و به اجرا میگذاشت، این عملیاتها تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت تا این که در سال ۱۳۶۵ مسؤل شورای ملی مقاومت از فرانسه به بغداد آمد، در این زمان قرارگاه اشرف تبدیل به محل تجمع نیروهای سازمان مجاهدین خلق شد، یک سال بعد مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد. | بعد از ۳۰ خرداد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق ایران دست به عملیات مسلحانه علیه مهرهها و مراکز دولتی و نظامی ایران زد، در عملیات شهری فقط عملیات علیه مهرههای امنیتی و اطلاعاتی و شكنجهگران و مجریان سركوب و كشتار و مراكز دولتی و نظامی رژیم مجاز بود و ضربات قابل توجهی به حكومت ایران وارد شد. تا سال ۱۳۶۲ استراتژی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] مبتنی بر عملیات چریک شهری بود، از این تاریخ به بعد سازمان مجاهدین کادرهایش را به منطقه کردستان برد که دولت ایران بر آن تسلط نداشت و از این منطقه عملیات خودش را سازماندهی و به اجرا میگذاشت، این عملیاتها تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت تا این که در سال ۱۳۶۵ مسؤل شورای ملی مقاومت از فرانسه به بغداد آمد، در این زمان قرارگاه اشرف تبدیل به محل تجمع نیروهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق شد، یک سال بعد مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد. | ||
در کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران در بارهی پیام تأسیس ارتش آزادیبخش آمده است: | در کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران در بارهی پیام تأسیس ارتش آزادیبخش آمده است: | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
== کرنولوژی تأسیس ارتش == | == کرنولوژی تأسیس ارتش == | ||
بعد انقلاب ضد سلطنتی مجاهدین دست به فعالیت سیاسی مسالمتآمیز و گسترده زدند، هر روز گسترش پیدا کردند، نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران بود، این نشریه به دلیل حملاتی که به مراکز انتشار آن انجام میشد در شرایط نیمه مخفی چاپ میشد، با این حال پرتیراژترین و پرخوانندهترین نشریه بود و روزانه ۵۰۰ هزار نسخه از آن چاپ میشد. | بعد انقلاب ضد سلطنتی مجاهدین دست به فعالیت سیاسی مسالمتآمیز و گسترده زدند، هر روز گسترش پیدا کردند، نشریه مجاهد ارگان رسمی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود، این نشریه به دلیل حملاتی که به مراکز انتشار آن انجام میشد در شرایط نیمه مخفی چاپ میشد، با این حال پرتیراژترین و پرخوانندهترین نشریه بود و روزانه ۵۰۰ هزار نسخه از آن چاپ میشد. | ||
تعداد هواداران و میلیشیاهای سازمان مجاهدین خلق ایران روز به روز افزایش پیدا میکرد، عدد ۵۰۰ هزار میلیشیا را میتوان در روزنامههای دولتی ایران دید. | تعداد هواداران و میلیشیاهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق ایران روز به روز افزایش پیدا میکرد، عدد ۵۰۰ هزار میلیشیا را میتوان در روزنامههای دولتی ایران دید. | ||
اکبر گنجی در این رابطه میگوید:<blockquote>«گروههایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیتها و گروههای سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبهنظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، میتوانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote> هاشمی رفسنجانی هم درباره قدرت و نفوذ مجاهدین در آن روزها می گوید: <blockquote>«منافقین در خیلی جاها نفوذ داشتند... به طور وسیع در كشور وجود داشتند... آن قدر قوی بودند كه تظاهرات مسلحانه چند هزار نفری در تهران برگزاركردند... یك زمان چه در ادارات و چه در نیروهای مسلّح و چه در سایر جاها... میگفتند نظام دموكراتیك؛ یك تغییر این طوری میخواستند... نظام آن موقع یكپارچه نبود، ما مشكل... نفوذیها را داشتیم و خیلی چیزهای دیگر...» <ref>تلویزیون دولتی ایران ۷ تیر ماه ۱۳۷۷ </ref></blockquote>در طول ۲،۵ سال مبارزه سیاسی مجاهدین نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق | اکبر گنجی در این رابطه میگوید:<blockquote>«گروههایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیتها و گروههای سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبهنظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، میتوانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote> هاشمی رفسنجانی هم درباره قدرت و نفوذ مجاهدین در آن روزها می گوید: <blockquote>«منافقین در خیلی جاها نفوذ داشتند... به طور وسیع در كشور وجود داشتند... آن قدر قوی بودند كه تظاهرات مسلحانه چند هزار نفری در تهران برگزاركردند... یك زمان چه در ادارات و چه در نیروهای مسلّح و چه در سایر جاها... میگفتند نظام دموكراتیك؛ یك تغییر این طوری میخواستند... نظام آن موقع یكپارچه نبود، ما مشكل... نفوذیها را داشتیم و خیلی چیزهای دیگر...» <ref>تلویزیون دولتی ایران ۷ تیر ماه ۱۳۷۷ </ref></blockquote>در طول ۲،۵ سال مبارزه سیاسی مجاهدین نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا و هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، براثر حملات نیروهای وابسته به حکومت جان باختند، اما مجاهدین واکنش قهرآمیز نشان ندادند. و تلاش کردند با فعالیت سیاسی افشاگرانه به مقابله با حکومت بپردازند. میلیشیا به عنوان نیروی اصلی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] که از جوانان و دانشجویان و دانش آموزان تشکیل شده بود فعالیت زیادی داشت. | ||
۲۰ فروردین ۱۳۵۹ میلیشیا دست به یک رژهی خیابانی زد، و در واقع علامتی بود از جانب مجاهدین که اگر بخواهند توان پاسخگویی قهر آمیز را دارند. | ۲۰ فروردین ۱۳۵۹ میلیشیا دست به یک رژهی خیابانی زد، و در واقع علامتی بود از جانب مجاهدین که اگر بخواهند توان پاسخگویی قهر آمیز را دارند. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
مجاهدین طی این نامهی سرگشاده، از خمینی خواستند كه اجازه دهد مجاهدین و هوادارانشان برای دیدار وی به جماران روند و اختلافات را بهطور حضوری حل و فصل كنند. آنها حتی خلع سلاح و هر خواستهی دیگر رژیم را در كادر قانون اساسی خود رژیم پذیرا شدند مشروط بر اینكه آزادیهای دموكراتیك توسط خمینی تضمین گردد. بهدنبال این نامه، خمینی به مدت یك هفته از انظار عمومی پنهان شد و تمامی ملاقاتهای خود را تعطیل كرد. او وقتی دوباره ظاهر شد تصمیمش را گرفته بود. خمینی گفت نه لازم نیست شما بیائید من خودم خدمت شما میرسم. او در همین سخنرانی حرف آخر را زد «یا تسلیم شوید و یا منتظر گورستان باشید». بدین ترتیب مجاهدین نه تنها از برخورد قهرآمیز مطلقاً استقبال نمیكردند، بلكه صدیقترین نگاهبانان ذرهذره و قطرهقطرهی فضای سیاسی و مسالمتآمیز بودند.<ref>کتاب ارتش آزاديبخش ملي ايران_۱۳۷۴</ref> | مجاهدین طی این نامهی سرگشاده، از خمینی خواستند كه اجازه دهد مجاهدین و هوادارانشان برای دیدار وی به جماران روند و اختلافات را بهطور حضوری حل و فصل كنند. آنها حتی خلع سلاح و هر خواستهی دیگر رژیم را در كادر قانون اساسی خود رژیم پذیرا شدند مشروط بر اینكه آزادیهای دموكراتیك توسط خمینی تضمین گردد. بهدنبال این نامه، خمینی به مدت یك هفته از انظار عمومی پنهان شد و تمامی ملاقاتهای خود را تعطیل كرد. او وقتی دوباره ظاهر شد تصمیمش را گرفته بود. خمینی گفت نه لازم نیست شما بیائید من خودم خدمت شما میرسم. او در همین سخنرانی حرف آخر را زد «یا تسلیم شوید و یا منتظر گورستان باشید». بدین ترتیب مجاهدین نه تنها از برخورد قهرآمیز مطلقاً استقبال نمیكردند، بلكه صدیقترین نگاهبانان ذرهذره و قطرهقطرهی فضای سیاسی و مسالمتآمیز بودند.<ref>کتاب ارتش آزاديبخش ملي ايران_۱۳۷۴</ref> | ||
برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا و بعد طرح دوفوریتی برای عدم کفایت سیاسی وی که در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ به تصویب مجلس رسید، نشان از پایان دوران فعالیتهای سیاسی بود و سازمان مجاهدین خلق ایران آماده ورود به مرحلهی جدیدی میشد. | برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا و بعد طرح دوفوریتی برای عدم کفایت سیاسی وی که در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ به تصویب مجلس رسید، نشان از پایان دوران فعالیتهای سیاسی بود و [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] آماده ورود به مرحلهی جدیدی میشد. | ||
سازمان مجاهدین از رویارویی قهرآمیز بشدت پرهیز میکرد، تلاش کرد با به میدان آوردن مردم از بسته شدن فضای باز سیاسی جلوگیری کند،۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آخرین فرصت برای به میدان آوردن نیروی مردمی بود. | [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] از رویارویی قهرآمیز بشدت پرهیز میکرد، تلاش کرد با به میدان آوردن مردم از بسته شدن فضای باز سیاسی جلوگیری کند،۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آخرین فرصت برای به میدان آوردن نیروی مردمی بود. | ||
در کتاب ارتش آزادیبخش آمده است: <blockquote>«در هفنهها، روزها و لحظههای قبل از ۳۰ خرداد، مسیر حوادث نشان میداد كه تا آنجا كه به خمینی و رژیم ارتجاعیش مربوط می شود، همه چیز تعیین تكلیف شده است. خمینی شمشیر آخته را تا به آخر از غلاف بیرون كشیده و میخواست در لحظهی مناسب فرود آورد. تمامی گفت و شنودهای سیاسی و مسالمت آمیز با خمینی به پایان رسیده بود. از اینرو مجاهدین به آخرین تیر تركش سیاسی خود می اندیشیدند. باید آخرین اتمام حجت را با خمینی انجام میدادند. هیچ چیز جز یك تظاهرات عظیم مردمی نمیتوانست چنین نقش برجسته یی ایفا كند. اما این تظاهرات بمثابه سلاح بُرندهی سیاسی بایستی هرچه زودتر وارد میدان میشد. زمان بسیار تعیینكننده بود،حتی یك روز زودتر و یا یك روز دیرتر همه چیز را تغییر میداد». <ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی - چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>۳۰ خرداد روز اتمام حجت مجاهدین با حاکمیت فرا میرسد، بیش از نیم میلیون تن از مردم تهران به تظاهراتی مسالمت آمیز دست میزنند اما با سرکوب خونین، حاکمیت روبرو شد، پیام خمینی مبنی بر سرکوب هر چه تمامتر و شلیک به تظاهرکنندگان از رادیو برای نیروهای دولتی و بخصوص پاسداران پخش شد، این پیام دستوری بی شکاف برای سرکوب تظاهر کنندگان بود. | در کتاب ارتش آزادیبخش آمده است: <blockquote>«در هفنهها، روزها و لحظههای قبل از ۳۰ خرداد، مسیر حوادث نشان میداد كه تا آنجا كه به خمینی و رژیم ارتجاعیش مربوط می شود، همه چیز تعیین تكلیف شده است. خمینی شمشیر آخته را تا به آخر از غلاف بیرون كشیده و میخواست در لحظهی مناسب فرود آورد. تمامی گفت و شنودهای سیاسی و مسالمت آمیز با خمینی به پایان رسیده بود. از اینرو مجاهدین به آخرین تیر تركش سیاسی خود می اندیشیدند. باید آخرین اتمام حجت را با خمینی انجام میدادند. هیچ چیز جز یك تظاهرات عظیم مردمی نمیتوانست چنین نقش برجسته یی ایفا كند. اما این تظاهرات بمثابه سلاح بُرندهی سیاسی بایستی هرچه زودتر وارد میدان میشد. زمان بسیار تعیینكننده بود،حتی یك روز زودتر و یا یك روز دیرتر همه چیز را تغییر میداد». <ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی - چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>۳۰ خرداد روز اتمام حجت مجاهدین با حاکمیت فرا میرسد، بیش از نیم میلیون تن از مردم تهران به تظاهراتی مسالمت آمیز دست میزنند اما با سرکوب خونین، حاکمیت روبرو شد، پیام خمینی مبنی بر سرکوب هر چه تمامتر و شلیک به تظاهرکنندگان از رادیو برای نیروهای دولتی و بخصوص پاسداران پخش شد، این پیام دستوری بی شکاف برای سرکوب تظاهر کنندگان بود. | ||
ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد مینویسد:<blockquote>«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند… در تظاهرات تهران بیش از ۵۰۰هزار نفر شرکت کرده بودند… اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبکهٔ رادیو تلویزیون پخش میشد… اعلام کردند تظاهر کنندگان محارب با خدا محسوب میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با کامیونها آورده شده بودند… به پاسداران دستور شلیک داده شده بود. تنها در محدودهٔ دانشگاه تهران ۵۰ کشته، ۲۰۰ زخمی و ۱۰۰۰نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخههای اعدام ۲۳ تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کردهاند. دوران ترور آغاز شده بود».<ref>ارواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحات ۲۱۸–۲۱۹</ref></blockquote>در دورهی ۲،۵ سالهی مبارزه سیاسی سازمان مجاهدین تلاش کرد تا انواع تاکتیکها تصادم قهرآمیز را عقب بیاندازد، که نهایتاً ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ پایان این راه بود. | ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد مینویسد:<blockquote>«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند… در تظاهرات تهران بیش از ۵۰۰هزار نفر شرکت کرده بودند… اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبکهٔ رادیو تلویزیون پخش میشد… اعلام کردند تظاهر کنندگان محارب با خدا محسوب میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با کامیونها آورده شده بودند… به پاسداران دستور شلیک داده شده بود. تنها در محدودهٔ دانشگاه تهران ۵۰ کشته، ۲۰۰ زخمی و ۱۰۰۰نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخههای اعدام ۲۳ تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کردهاند. دوران ترور آغاز شده بود».<ref>ارواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحات ۲۱۸–۲۱۹</ref></blockquote>در دورهی ۲،۵ سالهی مبارزه سیاسی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] تلاش کرد تا انواع تاکتیکها تصادم قهرآمیز را عقب بیاندازد، که نهایتاً ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ پایان این راه بود. | ||
اگر خویشتنداری مجاهدین نبود در همان ماههای اول پس از انقلاب كار به درگیریهای خشونت بار میكشید كه خواست خمینی هم همان بود. او میدانست كه گذر زمان به سود مجاهدین عمل میکند و هرچه زمان بگذرد و فعالیتهای مجاهدین در جامعه گستردهتر شود، نابودی آنها دشوارتر خواهدبود.<ref>وبسایت [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/44449-5-1360 همبستگی ملی] </ref> | اگر خویشتنداری مجاهدین نبود در همان ماههای اول پس از انقلاب كار به درگیریهای خشونت بار میكشید كه خواست خمینی هم همان بود. او میدانست كه گذر زمان به سود مجاهدین عمل میکند و هرچه زمان بگذرد و فعالیتهای مجاهدین در جامعه گستردهتر شود، نابودی آنها دشوارتر خواهدبود.<ref>وبسایت [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/44449-5-1360 همبستگی ملی] </ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
در اینجا بود كه طبق معمول، مسعود شخصاً وارد میدان شد و طراحی و راه اندازی بزرگترین تظاهرات را بهدست گرفت. وی با برگزاری نشستهای طولانی با مسئولان و فرماندهان، همه چیز را با جزئیات آن طراحی كرد و به دست فرماندهان صحنه سپرد.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران - چاپ ۱۳۷۴</ref> | در اینجا بود كه طبق معمول، مسعود شخصاً وارد میدان شد و طراحی و راه اندازی بزرگترین تظاهرات را بهدست گرفت. وی با برگزاری نشستهای طولانی با مسئولان و فرماندهان، همه چیز را با جزئیات آن طراحی كرد و به دست فرماندهان صحنه سپرد.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران - چاپ ۱۳۷۴</ref> | ||
مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران در خصوص تدارک تظاهرات ۳۰ خرداد گفت: <blockquote>«اگر من بخواهم یک لحظه تاریخی را تشریح بکنم، نشست مرکزیت مجاهدین با حضور برادرمان مسعود بود که در باره این موضوع بحث و بررسی می شد که چه باید کرد؟... مسعود سئوال اصلی را مطرح کرد و گفت که اگر ما وارد ۳۰ خرداد شویم و رژیم همین طور که انتظار می رود، متقابلا وارد شود و تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به رگبار ببندد، شما مسئولان مجاهدین چه کار می خواهید بکنید؟ تصمیمتان را پیشاپیش بگیرید تا در فردای ۳۰ خرداد حیران و سرگردان نمانیم. کسی که می خواست وارد ۳۰ خرداد شود، باید قدم بعد از ۳۰ خرداد را هم محاسبه می کرد. این همان جلسه ای بود که اتمام حجت مقدمتا در داخل مرکزیت مجاهدین و به دنبال آن در صفوف مجاهدین انجام گرفت».<ref>وبسایت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin بیبیسی فارسی]</ref></blockquote><blockquote>بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق مبارزه قهرآمیز را آغاز کرد، مسعود رجوی پیشتر گفته بود «وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم».<ref>سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ مجاهدین خلق در دانشگاه تهران- ۱۰ بهمن ۱۳۵۸</ref></blockquote>حکومت اما از قبل ۳۰ خرداد سختگیرهای شدیدی علیه مجاهدین اعمال میکرد، تمام دفاتر آنها را تعطیل کرد، تجمعات آنها را غیر قانونی اعلام کرد، نشریهی آنها را توقیف و ممنوعالانتشار کرد، و مجاهدین نیمه علنی نیمه مخفی بودند. موضعگیریهای بعدی مقامات حکومتی نشان از عمق دشمنی با مجاهدین بود. | مهدی ابریشمچی از مسؤلان [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در خصوص تدارک تظاهرات ۳۰ خرداد گفت: <blockquote>«اگر من بخواهم یک لحظه تاریخی را تشریح بکنم، نشست مرکزیت مجاهدین با حضور برادرمان مسعود بود که در باره این موضوع بحث و بررسی می شد که چه باید کرد؟... مسعود سئوال اصلی را مطرح کرد و گفت که اگر ما وارد ۳۰ خرداد شویم و رژیم همین طور که انتظار می رود، متقابلا وارد شود و تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به رگبار ببندد، شما مسئولان مجاهدین چه کار می خواهید بکنید؟ تصمیمتان را پیشاپیش بگیرید تا در فردای ۳۰ خرداد حیران و سرگردان نمانیم. کسی که می خواست وارد ۳۰ خرداد شود، باید قدم بعد از ۳۰ خرداد را هم محاسبه می کرد. این همان جلسه ای بود که اتمام حجت مقدمتا در داخل مرکزیت مجاهدین و به دنبال آن در صفوف مجاهدین انجام گرفت».<ref>وبسایت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin بیبیسی فارسی]</ref></blockquote><blockquote>بعد از ۳۰ خرداد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] مبارزه قهرآمیز را آغاز کرد، مسعود رجوی پیشتر گفته بود «وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم».<ref>سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ مجاهدین خلق در دانشگاه تهران- ۱۰ بهمن ۱۳۵۸</ref></blockquote>حکومت اما از قبل ۳۰ خرداد سختگیرهای شدیدی علیه مجاهدین اعمال میکرد، تمام دفاتر آنها را تعطیل کرد، تجمعات آنها را غیر قانونی اعلام کرد، نشریهی آنها را توقیف و ممنوعالانتشار کرد، و مجاهدین نیمه علنی نیمه مخفی بودند. موضعگیریهای بعدی مقامات حکومتی نشان از عمق دشمنی با مجاهدین بود. | ||
در همان زمان هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس ایران اعلام کرد: «چهار حكم بر اعضای اینها(منظور مجاهدین) لازمالاجراست: | در همان زمان هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس ایران اعلام کرد: «چهار حكم بر اعضای اینها(منظور مجاهدین) لازمالاجراست: | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
# دست و پایشان قطع شود. | # دست و پایشان قطع شود. | ||
# از جامعه جدا شوند».<ref>روزنامه اطلاعات ۱۱ مهر ۱۳۶۰</ref> | # از جامعه جدا شوند».<ref>روزنامه اطلاعات ۱۱ مهر ۱۳۶۰</ref> | ||
در جای دیگری هم هاشمی رفسنجانی گفته بود: <blockquote>«اگر آن روز (منظورم اوایل انقلاب است) دویست نفر از اینها را میگرفتیم و اعدامشان میکردیم، امروز اینقدر نمیشدند. امروز اگر با قاطعیت در مقابل این گروهکهای مسلّح منافق... نایستیم، سه سال دیگر به جای هزار اعدام، باید چندین هزار نفر را اعدام بکنیم…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>موسوی تبریزی دادستان کشور هم تصریح كرده بود:<blockquote>«اینها محاكمهشان توی خیابان است… اسیرش را باید كشت و زخمیش را زخمیتر كرد تا كشته شود». <ref>روزنامه کیهان - ۲۹ شهریور ۱۳۶۰</ref></blockquote>محمدی گیلانی حاکم شرع وقت نیز گفت:<blockquote>«كشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز كردن به فضاحتبارترین حالت ممكن. و دست راست و پای چپ آنها بریده شود… در كنار دیوار، همانجا آنها را گلوله بزنید و از نظر فقهی لازم نیست به محاكم صالحه بیاورید… اسلام! اجازه نمیدهد كه بدن مجروح این افراد باغی به بیمارستان برده شود بلكه باید تمامكش شود…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>با شروع مقاومت قهرآمیز سازمان مجاهدین خلق تاکتیک خودش را بر بیآینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین میگویند:<blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربهی تعیین كنندهی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوهی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدفهای مشخص نظامی، هدف سیاسی عمدهیی را نیز دنبال میكرد كه عبارت بود از بیآینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحلهی تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزهی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بیآینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود و قدرت بازسازی ضربههایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجهی این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون سازمان مجاهدین هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانهی ۳۰ خرداد بهطور عمده یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمیكردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده میشد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقبافتادگی برای مقاومت بسیار خطرناك بود. تا آنجا كه میتوانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجهی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>برخورد و درگیری بین نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و نیروهای دولتی باعث شد که فضای جامعه بکلی میلیاریزه شده و سایه سنگین سرکوب دولتی همه جا دیده میشد، یک بار دیگر سازمان مجاهدین تلاش کرد با تظاهراتی این فضا را بشکند، ابتدا در نیمه شهریور ۶۰ یک تظاهرات مسلحانه به راه انداخت و تظاهرات بعدی در ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که شعار «مرگ بر خمینی» را سردادند که در آن شرایط کار دشواری بود. | در جای دیگری هم هاشمی رفسنجانی گفته بود: <blockquote>«اگر آن روز (منظورم اوایل انقلاب است) دویست نفر از اینها را میگرفتیم و اعدامشان میکردیم، امروز اینقدر نمیشدند. امروز اگر با قاطعیت در مقابل این گروهکهای مسلّح منافق... نایستیم، سه سال دیگر به جای هزار اعدام، باید چندین هزار نفر را اعدام بکنیم…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>موسوی تبریزی دادستان کشور هم تصریح كرده بود:<blockquote>«اینها محاكمهشان توی خیابان است… اسیرش را باید كشت و زخمیش را زخمیتر كرد تا كشته شود». <ref>روزنامه کیهان - ۲۹ شهریور ۱۳۶۰</ref></blockquote>محمدی گیلانی حاکم شرع وقت نیز گفت:<blockquote>«كشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز كردن به فضاحتبارترین حالت ممكن. و دست راست و پای چپ آنها بریده شود… در كنار دیوار، همانجا آنها را گلوله بزنید و از نظر فقهی لازم نیست به محاكم صالحه بیاورید… اسلام! اجازه نمیدهد كه بدن مجروح این افراد باغی به بیمارستان برده شود بلكه باید تمامكش شود…».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/news/200972 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>با شروع مقاومت قهرآمیز [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] تاکتیک خودش را بر بیآینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین میگویند:<blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربهی تعیین كنندهی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوهی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدفهای مشخص نظامی، هدف سیاسی عمدهیی را نیز دنبال میكرد كه عبارت بود از بیآینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحلهی تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزهی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بیآینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود و قدرت بازسازی ضربههایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجهی این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون سازمان مجاهدین هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانهی ۳۰ خرداد بهطور عمده یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمیكردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده میشد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقبافتادگی برای مقاومت بسیار خطرناك بود. تا آنجا كه میتوانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجهی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>برخورد و درگیری بین نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و نیروهای دولتی باعث شد که فضای جامعه بکلی میلیاریزه شده و سایه سنگین سرکوب دولتی همه جا دیده میشد، یک بار دیگر سازمان مجاهدین تلاش کرد با تظاهراتی این فضا را بشکند، ابتدا در نیمه شهریور ۶۰ یک تظاهرات مسلحانه به راه انداخت و تظاهرات بعدی در ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که شعار «مرگ بر خمینی» را سردادند که در آن شرایط کار دشواری بود. | ||
«آن روز خمینی در تمامیتش به پایان رسید و شعار «مرگ بر خمینی» با استقبال چشمگیری از سوی مردم روبهرو شد. و بدینترتیب آثار آن،كل جنبش مقاومت را ارتقا داد و راه پیشروی آن را هموار نمود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۷</ref> | «آن روز خمینی در تمامیتش به پایان رسید و شعار «مرگ بر خمینی» با استقبال چشمگیری از سوی مردم روبهرو شد. و بدینترتیب آثار آن،كل جنبش مقاومت را ارتقا داد و راه پیشروی آن را هموار نمود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۷</ref> |
ویرایش