۹۷۳
ویرایش
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
* دههاهزار قلم از انواع تجهیزات مخابراتی و نظامی، دوربینها و وسایل ویژهی نظامی. | * دههاهزار قلم از انواع تجهیزات مخابراتی و نظامی، دوربینها و وسایل ویژهی نظامی. | ||
* و انبوه اسناد و مدارك محرمانه یا بهكلی سرّی از فرماندهان دستگاه جنگ در ارتش و سپاه ایران. | * و انبوه اسناد و مدارك محرمانه یا بهكلی سرّی از فرماندهان دستگاه جنگ در ارتش و سپاه ایران. | ||
این عملیات یکی از عملیات موفق ارتش آزادیبخش بود که باعث بهت و تعجب خبرنگاران در صحنه بود.<blockquote>« عملیات بزرگ چلچراغ، سرفصل ورقخوردن صفحهیی از تعادل قوا میان مقاومت ایران و رژیم خمینی شد. صفحهیی كه از آن پس تنها یك نبرد را در پیش روی مقاومت | این عملیات یکی از عملیات موفق ارتش آزادیبخش بود که باعث بهت و تعجب خبرنگاران در صحنه بود.<blockquote>« عملیات بزرگ چلچراغ، سرفصل ورقخوردن صفحهیی از تعادل قوا میان مقاومت ایران و رژیم خمینی شد. صفحهیی كه از آن پس تنها یك نبرد را در پیش روی مقاومت عادلانهی مردم ایران و ارتش آزادیبخش میگذاشت: نبرد برای فتح تهران،بیجهت نبود كه فاتحان مهران تنها شعارشان این بود كه: امروز مهران ـ فردا تهران».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote> | ||
=== عملیات فروغ جاویدان === | === عملیات فروغ جاویدان === | ||
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده وقت نیروی انتظامی ایران:<blockquote>«صبح رفته بودم قبل از آمدن آقای هاشمیرفته بودم کله داوود، دشت ذهاب دست عراقیها بود کله داوود خط ارتش بود از آنجا وضع را دیدم و و دیدیم که عراقیها دارند واقعاً عقبنشینی میکنند من داشتم گزارش به آقای هاشمی میدادم برادری بود بهنام سردار امیر نوحی که الآن هم در سپاه هستند زنگ زد به من از کرند و گفت آقا آمدند از کله داوود رد شدند. پاتاق از اون تنگه رد شدند آقا چطور میگی؟!. ما یک گردان احتیاط فرستاده بودیم بچههای تیپ 57، سردار نوری بچههای لرستان بودند، دکل ماکرویو بالای پاتاق... </blockquote><blockquote>با اون تماس گرفتیم گفت از آنجا هم رد شدند گفتیم آقای نوری پس تو چرا درگیر نشدی؟ گفت آقا ما دیدیم که یک ستونی میرفت اون بالا، یک کیلومتر با جاده فاصله داشتیم تا خودمان را برسانیم به جاده ستون رفت آنقدر سرعت داشت. آقای امیر نوری زنگ زد که گفت از کرند هم رد شدند به کرند رسیدند گفت من در کرند هستم اینها به دشت کرند رسیدند. </blockquote><blockquote>این عراقیها این سرعت، سرعت 80 کیلومتر چطوری با این سرعت میایند... ... ... </blockquote><blockquote>همه مونده بودند در یک بهتی که اینها کی هستند عین اینکه یک نیروی احتیاط سپاه داره میاد. </blockquote><blockquote>آقای هاشمی به من گفت برو اونجا یک کاریش بکن... .. </blockquote><blockquote>وقتی من راه افتادم تا گردنه حسن آباد راهبندان بود... . </blockquote><blockquote>ما رفته بودیم اسلامآباد دیدیم که اسلامآباد در حال سقوط است نیروها هم دیگه انسجام ندارند..»<ref>برنامه تلویزیونی شناسنامه شبکه سه تلویزیون دولتی ایران ـ ۴مرداد ۹۲ </ref></blockquote>'''خمینی:''' «اینجا نقطه شکست و پیروزی اسلام یا کفر است. باید متر به متر بجنگید» (تلویزیون رژیم 5مردادماه 1386). | |||
'''ولایتی:''' «تلخترین روز در طول 16سال» وقتی بود که در نیویورک، قبل از ملاقات با دبیرکل وقت سازمان ملل ”همین که من نشستم، دیدم که یک تلکس به من دادند که در آن نوشته شده بود منافقین به ایران حمله کرده و کرند و اسلامآباد غرب را تصرف کردهاند و پشت دروازههای کرمانشاه هستند، در حالی که ما رفته بودیم تا برای آتشبس صحبت کنیم. خلاصه این تلخترین روز در طول ۱۶ سال عمر کاری من بود... .. | |||
در رابطه با تلخترین خاطره، مسألهای به یادم آمد که شاید خیلی دیپلوماتیک و بهداشتی نباشد ولی برایتان میگویم شاید که جالب باشد. در آن موقعی که تلکس را به من دادند آن قدر ناراحت شدم که، من سیگار نمیکشیدم، از یکی یک سیگار گرفتم و این سیگار را تا ته کشیدم که به فیلتر رسید و حتی فیلترش را هم کشیده بودم ولی خودم متوجه نشدم که دارم فیلتر سیگار را میکشم!» (روزنامهایران -18تیرماه 1386) | |||
'''رفسنجانی،''' 1مرداد 78 در اشاره به قیام دانشجویان و مردم تهران در 18تیر78: حرکت ضدانقلاب در این مقطع شبیه به مرصاد بود. مرصاد منافقین. همین منافقین وقتی که دیدند امام دستور پذیرش قطعنامه را داد... وقت را مناسب دیدند که داخل ایران بشوند برای اهدافی که ده سال دنبالش بودند. آمدند در مرصاد. عملیات مرصاد را راه انداختند ، خودشان را تا نزدیکی کرمانشاه رساندند. | |||
'''آخوند جوادی املی:''' همانهایی که عملیات مرصاد را علیه اسلام تحمیل کردند در چند کیلومتری کرمانشاه یا قصر شیرین آمادهاند. | |||
'''فرمانده کل پاسداران رژیم:''' ساعت11 شب به 30کیلومتری کرمانشاه رسیدند! قصد داشتند زندانها را تسخیر و زندانیان را آزاد کنند! | |||
ـ '''آخوند فلاحیان:''' 10هزار نیرو وارد عمل کردند… خطر مرتفع نشده است! | |||
'''ـ سرتیپ پاسدار غلامعلی رشید:''' فرمانده کل پاسداران هم «تفنگ بهدست» در صحنه بود! | |||
'''ـ سرتیپ پاسدار همدانی:''' در طول هشتسال جنگ اینچنین عملیاتی انجام نداده بودیم. | |||
'''ـ آخوند زرندی امامجمعهٴ وقت کرمانشاه:''' «مرصاد یک پدیده استثنایی بود. آنها (ارتش آزادیبخش) چه فکر میکردند که این حرکت را دنبال میکردند. جای سؤال است، چه فکر میکردند که حرکت کردند، با شتاب و با سرعت هم داشتند میآمدند. به گونهیی که ظاهر حرکتشان بیانگر این بود که اینها پیروز خواهند شد. به تهران هم خواهند رسید... خیلی شتاب داشتند. خیلی عجله داشتند... آمدند و آمدند و آمدند و آمدند و ما یکموقع متوجه شدیم که نزدیک استانند!» | |||
'''پاسدار سرلشکر رحیم صفوی،''' سرکرده پیشین سپاه پاسداران: «منافقین در یک طراحی نظامی، برای تصرف و تسخیر هر یک از شهرهای ایران زمانبندی کرده بودند. باید طبق این جدول زمانبندی شده هر چند ساعتی یک شهر را بهتصرف درمیآوردند!. … مجاهدین همراه با تانک، توپخانه و پدافند هوایی آمده بودند!». | |||
== ارتش آزادیبخش از عملیات فروغ جاویدان تا عملیات مروارید == | == ارتش آزادیبخش از عملیات فروغ جاویدان تا عملیات مروارید == |
ویرایش