کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۵: خط ۸۵:
در این‌جا بود كه طبق معمول، مسعود  شخصاً وارد میدان شد و طراحی و راه اندازی  بزرگترین تظاهرات را به‌دست گرفت. وی  با برگزاری نشستهای طولانی با مسئولان  و فرماندهان، همه چیز را با جزئیات آن طراحی كرد و به دست فرماندهان صحنه سپرد.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران - چاپ ۱۳۷۴</ref>
در این‌جا بود كه طبق معمول، مسعود  شخصاً وارد میدان شد و طراحی و راه اندازی  بزرگترین تظاهرات را به‌دست گرفت. وی  با برگزاری نشستهای طولانی با مسئولان  و فرماندهان، همه چیز را با جزئیات آن طراحی كرد و به دست فرماندهان صحنه سپرد.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران - چاپ ۱۳۷۴</ref>


مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران در خصوص تدارک تظاهرات ۳۰ خرداد گفت: <blockquote>«اگر من بخواهم یک لحظه تاریخی را تشریح بکنم، نشست مرکزیت مجاهدین با حضور برادرمان مسعود بود که در باره این موضوع بحث و بررسی می شد که چه باید کرد؟... مسعود سئوال اصلی را مطرح کرد و گفت که اگر ما وارد ۳۰ خرداد شویم و رژیم همین طور که انتظار می رود، متقابلا وارد شود و تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به رگبار ببندد، شما مسئولان مجاهدین چه کار می خواهید بکنید؟ تصمیمتان را پیشاپیش بگیرید تا در فردای ۳۰ خرداد حیران و سرگردان نمانیم. کسی که می خواست وارد ۳۰ خرداد شود، باید قدم بعد از ۳۰ خرداد را هم محاسبه می کرد. این همان جلسه ای بود که اتمام حجت مقدمتا در داخل مرکزیت مجاهدین و به دنبال آن در صفوف مجاهدین انجام گرفت».<ref>وبسایت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin بی‌بی‌سی فارسی]</ref></blockquote><blockquote>بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق مبارزه قهر‌آمیز را آغاز کرد، مسعود رجوی پیشتر گفته بود «وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم».<ref>سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ مجاهدین خلق در دانشگاه تهران- ۱۰ بهمن ۱۳۵۸</ref></blockquote>با شروع مقاومت قهر‌آمیز سازمان مجاهدین خلق تاکتیک خودش را بر بی‌آینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین می‌گویند: <blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربه‌ی تعیین كننده‌ی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوه‌ی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدف‌های  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحله‌ی  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزه‌ی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجه‌ی  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون سازمان مجاهدین هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه‌ی ۳۰ خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجه‌ی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۱ کم کم نیروهای خودش را به منطقه‌ی کردی منتقل کرد، منطقه‌ی کردستان شمالی یک منقطه تقریباً آزاد شده بود و می‌توانست نقش پشت جبهه برای تدارک عملیات مجاهدین باشد. فعالیت نظامی مجاهدین در مناطق کردی ایران و عراق تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت.
مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران در خصوص تدارک تظاهرات ۳۰ خرداد گفت: <blockquote>«اگر من بخواهم یک لحظه تاریخی را تشریح بکنم، نشست مرکزیت مجاهدین با حضور برادرمان مسعود بود که در باره این موضوع بحث و بررسی می شد که چه باید کرد؟... مسعود سئوال اصلی را مطرح کرد و گفت که اگر ما وارد ۳۰ خرداد شویم و رژیم همین طور که انتظار می رود، متقابلا وارد شود و تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به رگبار ببندد، شما مسئولان مجاهدین چه کار می خواهید بکنید؟ تصمیمتان را پیشاپیش بگیرید تا در فردای ۳۰ خرداد حیران و سرگردان نمانیم. کسی که می خواست وارد ۳۰ خرداد شود، باید قدم بعد از ۳۰ خرداد را هم محاسبه می کرد. این همان جلسه ای بود که اتمام حجت مقدمتا در داخل مرکزیت مجاهدین و به دنبال آن در صفوف مجاهدین انجام گرفت».<ref>وبسایت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin بی‌بی‌سی فارسی]</ref></blockquote><blockquote>بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق مبارزه قهر‌آمیز را آغاز کرد، مسعود رجوی پیشتر گفته بود «وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم».<ref>سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ مجاهدین خلق در دانشگاه تهران- ۱۰ بهمن ۱۳۵۸</ref></blockquote>با شروع مقاومت قهر‌آمیز سازمان مجاهدین خلق تاکتیک خودش را بر بی‌آینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین می‌گویند: <blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربه‌ی تعیین كننده‌ی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوه‌ی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدف‌های  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحله‌ی  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزه‌ی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجه‌ی  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون سازمان مجاهدین هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه‌ی ۳۰ خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجه‌ی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>همزمان با شروع مقاومت مسلحانه، مسعود رجوی دست به یک ابتکار عمل سیاسی زد و برای این که دستاورد سیاسی این عملیات نظامی در جایی متبلور بشود، شورای ملی مقاومت ایران راتأسیس کرد. در حقیقت  آن‌ روی سكه‌ی بی‌آینده‌كردن رژیم، معرفی شورای ملی مقاومت به‌عنوان  آلترناتیو دموكراتیك این رژیم بود. <ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ سال ۱۳۷۴</ref>


با انتقال مقر مسؤل شورای ملی مقاومت از فرانسه به بغداد، سازمان مجاهدین نیروهایش را به عراق و قرارگاه اشرف منتقل کرد. مجاهدین عملیات خود را در توار مرری گسترش دادند.
سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۱ کم کم نیروهای خودش را به منطقه‌ی کردی منتقل کرد، منطقه‌ی کردستان شمالی یک منقطه تقریباً آزاد شده بود و می‌توانست نقش پشت جبهه برای تدارک عملیات مجاهدین باشد. فعالیت نظامی مجاهدین در مناطق کردی ایران و عراق تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت. امضای قرارداد صلح بین دولت سابق عراق و شورای ملی مقاومت این امکان را برای مجاهدین فراهم آورد که بعد این که کردستان ایران با تهاجمات گستردت نیروهای دولتی ایران ناامن شد، بتوانند از خاک کردستان عراق استفاده کنند.
 
در سایه این قراداد صلح بود که  مقر مسؤل شورای ملی مقاومت از فرانسه به بغداد انتقال یافت ، در این دوره  سازمان مجاهدین نیروهایش را به عراق و قرارگاه اشرف منتقل کرد. مجاهدین عملیات خود را در توار مرری گسترش دادند.


نهایتاً در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی فرمان تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را صادر کرد.
نهایتاً در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی فرمان تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را صادر کرد.


معرفی جایگزین سیاسی
== نبردهای ارتش آزادیبخش ==
 
ارتش آزادیبخش‌ ملی ایران به منظور تمرکز عملیات پراکنده پارتیزانی بوجود آمد، با آمدن مسعود رجوی به عراق در خرداد ۱۳۶۵ عملیات نظامی مجاهدین تمرکز پیدا کرد.
از آن‌جا كه سرنگونی رژیم در دستور روز مقاومت و مجاهدین قرار داشت بنابراین بلافاصله پس از آغاز مرحلهٌ  تهاجمی اول و بی‌آینده‌كردن  رژیم خمینی، می بایستی در زمینهٌ سیاسی هم كار مقاومت متعادل می شد.


بدین منظور   مسعود رجوی  در سالروز 30تیر ـ  قیام ملی مردم در حمایت از مصدق كبیرـ   تأسیس شورای ملی مقاومت ایران را  اعلام كرد. در حقیقت  آن‌روی سكهٌ بی‌آینده‌كردن   رژیم، معرفی شورای ملی مقاومت به‌عنوان  آلترناتیو دموكراتیك  این رژیم بود. 
«از اوایل پاییز ۶۵ (حدود ۳ ماه پس از عزیمت مسعود رجوی)،‌یك كار فشرده‌ی  جابه‌جایی، سازماندهی، آموزش و پشتیبانی برای شكل دادن به این نیروهای رزمنده شروع شد و ۶ ماه به‌درازا كشید. اما این سرمایه‌گذاری وقتی در عملیات درخشان گردان‌های رزمی به‌بار نشست، برق شعف در چشمها درخشید.‌به‌ زودی آوازه‌ی  رزم و دلاور‌ی‌های نیروهای آزادیبخش كه در همین گردان‌ها سازمان یافته بودند در همه‌جا پیچید.این گردانها از نظر كمی و كیفی آن اندازه توانایی نظامی داشتند  كه به چند پایگاه دشمن حمله كنند،‌ آنها را تصرف كنند، اسیر بگیرند و غنیمت به‌دست آورند. هر گردان دارای چند گروهان بود و ‌توان رزمی گردان در تهاجم هم‌زمان گروهانها به چندین موضع و پایگاه دشمن عمل می‌كرد. گردانهای رزمی در اسفندماه ۶۵، عملیات خود را  در نوار مرزی شروع كردند.‌این عملیات از منطقه‌ی مرزی سردشت و مریوان در مرز كردستان شروع شد و سپس در  منطقه‌های سرپل‌ذهاب،‌ قصرشیرین،‌ ایلام،‌ گیلانغرب، مهران، دهلران و موسیان امتداد یافت. گردانهای رزمی خوش درخشیدند و راهگشا بودند.‌آنها ظرف ۴ماه (از اسفند۶۵ تا خرداد ۶۶) ۴۵ رشته عملیات موفق انجام دادند. در مقایسه با دوره‌های پیشین عملیات  پارتیزانی، این سلسله عملیات با كمیت انبوه رزمنده  و كیفیت بالای نظامی و برتری مطلق در صحنه،‌بیلان شگفت‌انگیزی بود كه قبل از همه دشمن را گیج و مبهوت كرده بود. اكنون یك عامل نظامی جدی و تعیین‌كننده‌كه عملیاتش تأثیر دامنه‌داری بر  روحیهٌ نیروهای دشمن می‌گذاشت وارد صحنه شده بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴</ref>
 
اما این مبارز‌ه‌ی سیاسی
 
دو سال و نیم مبارزه‌ی سیاسی
 
30خرداد اتمام حجت تاریخی
 
صاعقه‌یی به‌نام مقاومت مسلحانه
 
صلح راهگشای ارتش آزادیبخش
 
برپا ارتش آزادیبخش ملی ایران
 
تیپهای رزمی تهاجم گسترده و سراسری
 
ارتش آزادیبخش یك گام به پیش
 
== نبردهای ارتش آزادیبخش ==


=== عملیات آفتاب ===
=== عملیات آفتاب ===
۹۷۳

ویرایش