۱٬۰۴۸
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== سابقه == | == سابقه == | ||
سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران پس از حمله گروهی از چریکها به «پاسگاه سياهكل» و دستگیری و اعدام ۱۳نفر از آنها توسط رژیم شاه، در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۴۹شمسی, از ادغام دو گروه مارکسیست-لنینیست و معتقد به مشی چریکی، در اواخر فروردين ۱۳۵۰ شمسی, بنیان گذاشته شد. بنیان گذاران گروه اول عبارت بودند از بيژن جزني و حسن ضیاظریفی، علی اکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی، غفور حسنپور، رحمتالله پیرونذیری، اسکندر صادقینژاد و حمید اشرف که به (گروه يك)، و گروه دوم كه مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان | سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران پس از حمله گروهی از چریکها به «پاسگاه سياهكل» و دستگیری و اعدام ۱۳نفر از آنها توسط رژیم شاه، در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۴۹شمسی, از ادغام دو گروه مارکسیست-لنینیست و معتقد به مشی چریکی، در اواخر فروردين ۱۳۵۰ شمسی, بنیان گذاشته شد. بنیان گذاران گروه اول عبارت بودند از بيژن جزني و حسن ضیاظریفی، علی اکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی، غفور حسنپور، رحمتالله پیرونذیری، اسکندر صادقینژاد و حمید اشرف که به (گروه يك)، و گروه دوم كه مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان آن را تشکیل داده بودند به (گروه دو) معروفند. این دو گروه ابتدا تحت عنوان «چریکهای فدایی خلق ایران» شروع، و بعد از مدتی خود را با عنوان «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» معرفی کردند. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در جریان انقلاب ۱۳۵۷ در ایران نشان داد که از مهمترین و تأثیرگذارترین گروههای چپ در این انقلاب بود، این سازمان تأثیر زیادی در جذب روشنفکران ایرانی و جوانان انقلابی هم نسل خود گذاشت و بسیاری از آنها را به مبارزه مسلحانه برعلیه رژیم شاه کشاند. اگر چه در جریان مبارزات قبل از انقلاب بهمن، تعداد زیادی از این فداییان کشته شدند، اما با آزاد شدن زندانیان سیاسی، و پیوستن کادرها و هواداران به آن، در جریان انقلاب به شکل موثر شرکت داشت و اندکی بعد به گسترده ترین و بزرگترین سازمان چپ مستقل ایران تبدیل شد. | ||
== گروه جزنی == | == گروه جزنی == | ||
بيژن جزني در | بيژن جزني در دي ماه ۱۳۱۶ در تهران به دنيا آمد. پدر, داييها و عموهاي بيژن عضو حزب توده بودند. مادر بيژن نيز, از فعالان حزب توده بود. پس از شكست حزب دموكرات در آذربايجان در آذر۱۳۲۶, پدرش به علّت همكاري با حزب دموكرات آذربايجان به شوروي پناهنده شد. | ||
بيژن «در ده سالگي | بيژن «در ده سالگي به صفوف سازمان جوانان حزب توده پيوسته (سال۱۳۲۶) و تا آخرين روزهاي زندگي اين سازمان, جزء اعضاي ازخودگذشتة آن بوده. با كودتاي ۲۸مرداد ۱۳۳۲, در هسته هاي مقاومتِ ”حزب“ نام نوشته و تا روزي كه مساٌلة مقاومت مسلّحانه دربرابر كودتا منتفي نشده, در خانة حزبي و در حالت آماده باش زيسته. در يكي دو سال اول كودتا هم چند بار بازداشت شده و بار اول چند روز و بار دوم چند هفته و بار سوم شش ماه حبس كشيده, با اين كه هجده سالش تمام نشده بود. در سالهاي ۳۸ـ۱۳۳۴, به همراه شماري از جوانان همسن و سالش ـ كه همديگر را در زندان شناخته بودند و همدست و همداستان شده بودندـ به بازبيني و جمعبندي مشي و عملكرد حزب توده پرداخته, از موضعي انقلابي از اين جريان بريده و همراه با رفقايش در جنبشهاي مردمي اين دوره و مهمتر از همه, اعتصاب كارگران كورهپزخانههاي تهران و رانندگان اتوبوس شركت داشته. در تنفّس كوتاه سالهاي ۴۲ـ۱۳۳۸, و تحرّك سياسي اين دوره, يكي از رهبران مورد احترام جنبش دانشجويي شده و از سرآمدان جناح چپ غيرتودهاي و گردانندگان ”جبهة ملّي دانشگاه“؛ و هم از اين رو زير ذرّهبين پليس سياسي و در معرض آزار و بازداشتهايي قرارگرفته, كه گاه چندين ماه به درازا ميكشيد. با اين كه از برجستهترين سازماندهندگان جنبشهاي اجتماعي و بسيج كنندة اعتراضهاي توده اي به شمار رفته. نمونة آخرش برگزاري آيين هفتم و چهلم جهان پهلوان تختي بود كه بيژن جزني و گروهش نقش به سزايي در آن داشتند...» (جُنگي دربارة زندگي و آثار بيژن جزني, انتشارات خاوران, پاريس ۱۳۷۸, مقالة ناصر مهاجر, ص۳۹۶). | ||
در سالهاي ۱۳۳۹ تا۱۳۴۱, كه فضاي سياسي اندكي باز شده بود, مبارزات دانشجويي اوج گرفت. در آغاز دوران اوجگيري جنبش دانشجويي در سال ۳۹, «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» وابسته به«جبهة ملي» پديد آمد و «پيام دانشجو» را منتشر كرد. بيژن كه در «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» فعاليت داشت, در سال ۴۲ مسئوليت چاپ «پيام دانشجو» را بهعهده گرفت. | در سالهاي ۱۳۳۹ تا۱۳۴۱, كه فضاي سياسي اندكي باز شده بود, مبارزات دانشجويي اوج گرفت. در آغاز دوران اوجگيري جنبش دانشجويي در سال ۳۹, «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» وابسته به«جبهة ملي» پديد آمد و «پيام دانشجو» را منتشر كرد. بيژن كه در «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» فعاليت داشت, در سال ۴۲ مسئوليت چاپ «پيام دانشجو» را بهعهده گرفت. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
جزني در نوروز ۱۳۴۲, با چندتن از فعّالان جنبش دانشجويي مانند حسن ضياء ظريفي (متولد ۲۱فروردين ۱۳۱۸) و عباس سوركي و... گروهي را تشكيل داد كه بعدها به «گروه جزني ـ ظريفي» معروف شد. | جزني در نوروز ۱۳۴۲, با چندتن از فعّالان جنبش دانشجويي مانند حسن ضياء ظريفي (متولد ۲۱فروردين ۱۳۱۸) و عباس سوركي و... گروهي را تشكيل داد كه بعدها به «گروه جزني ـ ظريفي» معروف شد. | ||
در روز ۲۳دي ۱۳۴۸ | در روز ۲۳دي ۱۳۴۸ به مناسبت شب هفت جهان پهلوان تختي گردهمايي باشكوهي بر سر مزارش برپاشد. جزني يكي از برگزاركنندگان اصلي اين مراسم بود. | ||
يك ماه پس از مرگ تختي در بعد از ظهر روز ۱۷بهمن ۴۶, بيژن جزني و عباس سوركي بازداشت و | يك ماه پس از مرگ تختي در بعد از ظهر روز ۱۷بهمن ۴۶, بيژن جزني و عباس سوركي بازداشت و به زندان قزل قلعه برده شدند. ماجراي اسلحهاي كه ناصر آقايان لو داده بود, اين دستگيري را باعث شد. ناصر آقايان همشهري سوركي و از دوستان دوران فعاليت او در «سازمان جوانان حزب توده» بود كه با ساواك همكاري ميكرد. | ||
بازجويي آن دو همراه با | بازجويي آن دو همراه با شكنجه هاي وحشيانه ۲۹روز ادامه داشت. ساواك از طريق ناصر آقايان به وجود گروهي كه بيژن جزني و حسن ضياء ظريفي تشكيل داده بودند, پي برده بود, امّا, بيژن «سختترين شكنجه ها را تاب آورده و اسرار گروه را فاش نكرد». | ||
در روز ۱۸بهمن ۴۶، ساواك شمار ديگري از اعضاي گروه جزني را دستگير كرد, ازجمله, سعيد (مشعوف) كلانتري (دايي بيژن)، محمد چوپانزاده، حسن ضياء ظريفي، عزيز سرمدي، احمد جليل افشار، ضرار زاهديان, دكتر سيروس شهرزاد. | در روز ۱۸بهمن ۴۶، ساواك شمار ديگري از اعضاي گروه جزني را دستگير كرد, ازجمله, سعيد (مشعوف) كلانتري (دايي بيژن)، محمد چوپانزاده، حسن ضياء ظريفي، عزيز سرمدي، احمد جليل افشار، ضرار زاهديان, دكتر سيروس شهرزاد. | ||
=== گروه جزنی در دادگاه نظامی === | === گروه جزنی در دادگاه نظامی === | ||
دادگاه گروه جزني | دادگاه گروه جزني به رياست تيمسار ضياء فرسيو، در بهمن ۱۳۴۷، حدود يك سال پس از دستگيري آنها, برگزار شد. اندكي كمتر از سه سال پيش از اين تاريخ، به پيشنهاد بيژن، دايياش ، منوچهر كلانتري، در فروردين ۱۳۴۵ براي تبليغات و ارتباط با جنبشهاي آزاديبخش، به لندن فرستاده شده بود. منوچهر در لندن در ارتباط فعّال با «كنفدراسيون جهاني دانشجويان ايراني در اروپا»، قرار گرفته بود. وي پس از دستگيري بيژن جزني و يارانش، از طريق كنفدراسيون با عفو بين الملل تماس گرفت و از آنها درخواست كرد هياٌتي براي شركت در دادگاه گروه جزني به ايران بفرستد. عفو بين الملل قبول كرد و از مقامات ايران خواهان شركت در جلسات دادگاه شد. دولت ايران پذيرفت. عفو بين الملل هياٌتي را متشكّل از خانم بتي اَشتون، نماينده عفو بين الملل، آقايان ويليام ويلسن، نمايندهٌ مجلس عوام انگليس و لوئيجي، عضو حزب كمونيست ايتاليا را براي شركت در دادگاه جزني و يارانش به ايران فرستاد. اين هياٌت در دادگاه شركت كرد. | ||
در اين دادگاه هريك از اعضاي گروه، | در اين دادگاه هريك از اعضاي گروه، به هنگام دفاع و ردّ اتّهامات دادستان با استناد به مواد قانوني، به شرح بازجويي و شكنجه هاي خود پرداختند. ازجمله، حسن ظريفي داستان نشاندنش را روي منقل برقي شرح و قسمتي از سوختگي كمرش را نشان داد و گفت: «چون ماٌخود به حيا هستم، فقط ميگويم نشيمنگاهم از اينهم بدتر است». عباس سوركي شرح شلّاق خوردنها, بيخوابيهاي اجباري و صحنهٌ اعدام مصنوعي را كه برايش ترتيب داده بودند, تشريح كرد. شكنجه گران از او ميخواستند اعتراف كند اسلحهاي را كه در ماشين او يافته اند متعلق به بيژن جزني است و او زير بار نميرفت. دكتر سيروس شهرزاد از بازجوييهاي بدون وقفه و تواٌم با بيخوابي و سيليهاي وحشتناكي كه منجر به پارگي گوشش شده بود، گفت. | ||
بيژن جزني از ۲۹ روز باجويي تواٌم با شلاق و شكنجههاي روحي و جسمي صحبت كرد و اين كه يكبار كه براي اعتراض بهاين همه شكنجه، دست به اعتصاب غذا زده است، ماٌمورين دندانهايش را بهوسيلهٌ آچار باز ميكنند و يك شيشه شير را توي حلقش سرازير ميكنند كه در نتيجه، او مبتلا بهاسهال خوني ميشود... | بيژن جزني از ۲۹ روز باجويي تواٌم با شلاق و شكنجههاي روحي و جسمي صحبت كرد و اين كه يكبار كه براي اعتراض بهاين همه شكنجه، دست به اعتصاب غذا زده است، ماٌمورين دندانهايش را بهوسيلهٌ آچار باز ميكنند و يك شيشه شير را توي حلقش سرازير ميكنند كه در نتيجه، او مبتلا بهاسهال خوني ميشود... |