۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سید ضیاءالدین طباطبائی''' (زاده ۱۲۶۸ خورشیدی، شیراز - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۴۸) مشهورترین نخستوزیر در سالهای پایانی سلسله قاجار و عامل اجرایی کودتای رضاخان پهلوی بود. او فرزند سیدعلی آقا یزدی از خطبا وسخنوران مشهور دوره مظفرالدین شاه قاجار بود.<ref name=":1">باشگاه اندیشه - [http://www.bashgah.net/fa/content/show/39307 نقش سید ضیاءالدین طباطبائی در جامعه سیاسی ایران]</ref> | '''سید ضیاءالدین طباطبائی''' (زاده ۱۲۶۸ خورشیدی، شیراز - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۴۸) مشهورترین نخستوزیر در سالهای پایانی سلسله قاجار و عامل اجرایی کودتای رضاخان پهلوی در ۳ اسفند ۱۲۹۹ برای برقراری سلطنت پهلوی بود. او فرزند سیدعلی آقا یزدی از خطبا وسخنوران مشهور دوره مظفرالدین شاه قاجار بود.<ref name=":1">باشگاه اندیشه - [http://www.bashgah.net/fa/content/show/39307 نقش سید ضیاءالدین طباطبائی در جامعه سیاسی ایران]</ref> | ||
وی برحسب اوضاع سياسي ايران گاهي به دولت روسيه و گاهي به دولت انگليس، متمايل ميشد.<ref name=":3">آنومید - [http://anomid-ilam1389.blogfa.com/post-92.aspx سید ضیاء الدین طباطبایی و کودتای 1299]</ref> | |||
== نسب == | == نسب == | ||
سیدعلی آقا یزدی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در حوزه علمیه نجف به فراگیری فقه و اصول مشغول بود واز محضر درس آیت الله العظمی حاج میرزاحسن شیرازی کسب فیض میکرد. وی با آیات عظام و مراجعی چون آقا سیدابوالحسن اصفهانی و مرحوم حاج آقا حسین بروجردی همدرس بود. هنگامی که مظفرالدین میرزا در دوران ولیعهدی خود از پیشگاه مرحوم میرزای شیرازی استدعا کرد که یکی از روحانیون حوزه را به منظور زعامت و پیشوایی دینی هموطنان و همکیشان خویش به ایران اعزام نماید، وی شاگردش سیدعلی آقا یزدی را به ایران گسیل داشت. سید با ورود به ایران چنان مورد احترام مظفرالدین میرزا قرار گرفت که به وصیت او برجنازهاش نماز گذاشت. سیدعلی آقا یزدی در ابتدا جزو مخالفان مشروطه بود و تنها در چارچوب اقدامات مظفرالدین شاه با مشروطهخواهان همراهی میکرد، اما به مرور وبویژه پس ازبه قدرت رسیدن محمدعلی شاه که چهره استبدادی وضدمردمی قاجار رابرملا کرد، او به صف مشروطهطلبان پیوست و به سرعت در زمره دوستان و همرزمان شهید شیخ فضلالله نوری قرار گرفت. پس از حادثه به توپ بستن مجلس شورای ملی که با تبانی محمدعلی شاه قاجار صورت پذیرفت، سیدعلی آقا کاملاً در جبهه مخالفین دولت قرار گرفت. به طوری که یکبار در دوران استبداد صغیر به ساری تبعید شد و خانهاش در تهران توسط عوامل دولتی واوباش غارت گردید. سیدعلی آقا یزدی که از مدرسین مسجد سپهسالار تهران بود، در یکی از سفرهایی که در سالهای جوانی به شیراز داشت، با دختری شیرازی ازدواج کرد. سیدضیاءالدین طباطبائی ثمره همین ازدواج و نخستین فرزند وی بود.<ref name=":1" /> | سیدعلی آقا یزدی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در حوزه علمیه نجف به فراگیری فقه و اصول مشغول بود واز محضر درس آیت الله العظمی حاج میرزاحسن شیرازی کسب فیض میکرد. وی با آیات عظام و مراجعی چون آقا سیدابوالحسن اصفهانی و مرحوم حاج آقا حسین بروجردی همدرس بود. هنگامی که مظفرالدین میرزا در دوران ولیعهدی خود از پیشگاه مرحوم میرزای شیرازی استدعا کرد که یکی از روحانیون حوزه را به منظور زعامت و پیشوایی دینی هموطنان و همکیشان خویش به ایران اعزام نماید، وی شاگردش سیدعلی آقا یزدی را به ایران گسیل داشت. سید با ورود به ایران چنان مورد احترام مظفرالدین میرزا قرار گرفت که به وصیت او برجنازهاش نماز گذاشت. سیدعلی آقا یزدی در ابتدا جزو مخالفان مشروطه بود و تنها در چارچوب اقدامات مظفرالدین شاه با مشروطهخواهان همراهی میکرد، اما به مرور وبویژه پس ازبه قدرت رسیدن محمدعلی شاه که چهره استبدادی وضدمردمی قاجار رابرملا کرد، او به صف مشروطهطلبان پیوست و به سرعت در زمره دوستان و همرزمان شهید شیخ فضلالله نوری قرار گرفت. پس از حادثه به توپ بستن مجلس شورای ملی که با تبانی محمدعلی شاه قاجار صورت پذیرفت، سیدعلی آقا کاملاً در جبهه مخالفین دولت قرار گرفت. به طوری که یکبار در دوران استبداد صغیر به ساری تبعید شد و خانهاش در تهران توسط عوامل دولتی واوباش غارت گردید. سیدعلی آقا یزدی که از مدرسین مسجد سپهسالار تهران بود، در یکی از سفرهایی که در سالهای جوانی به شیراز داشت، با دختری شیرازی ازدواج کرد. سیدضیاءالدین طباطبائی ثمره همین ازدواج و نخستین فرزند وی بود.<ref name=":1" /> | ||
خط ۲۹: | خط ۳۱: | ||
دولت لندن برای انجام کودتائی که نقشه آن راکشیده بود به دو چهره سیاسی و نظامی نیاز داشت. انگلیسیها پس ازبررسیهای لازم، سید ضیاء الدین طباطبائی را به عنوان چهره سیاسی و رضاخان را به عنوان چهره نظامی مورد نظر خود برگزیدند. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با نقشه ژنرال آیرونساید و با اراده این دو به اجرا گذارده شد. سیدضیاء مسئول پیشبرد کودتا از نظر سیاسی و رضاخان عامل نظامی آن بود.<ref name=":1" /> | دولت لندن برای انجام کودتائی که نقشه آن راکشیده بود به دو چهره سیاسی و نظامی نیاز داشت. انگلیسیها پس ازبررسیهای لازم، سید ضیاء الدین طباطبائی را به عنوان چهره سیاسی و رضاخان را به عنوان چهره نظامی مورد نظر خود برگزیدند. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با نقشه ژنرال آیرونساید و با اراده این دو به اجرا گذارده شد. سیدضیاء مسئول پیشبرد کودتا از نظر سیاسی و رضاخان عامل نظامی آن بود.<ref name=":1" /> | ||
[[پرونده:سید ضیاءالدین طباطبایی در سنین کهولت.jpg|بندانگشتی|سید ضیاءالدین طباطبایی در سنین کهولت]] | |||
البته برای اجرای کودتا، پنج نفر با یکدیگر هم قسم شده پشت قرآن را هم مهر کردند. این پنج نفر عبارت بودند از: سیدضیاءالدین طباطبایی، رضاخان میرپنج، ماژور مسعود خان، سرهنگ احمد آقاخان (امیر احمدی) و کلنل کاظم خان (سیاح).<ref name=":2" /> | البته برای اجرای کودتا، پنج نفر با یکدیگر هم قسم شده پشت قرآن را هم مهر کردند. این پنج نفر عبارت بودند از: سیدضیاءالدین طباطبایی، رضاخان میرپنج، ماژور مسعود خان، سرهنگ احمد آقاخان (امیر احمدی) و کلنل کاظم خان (سیاح).<ref name=":2" /> | ||
روز ۱۰ بهمن ۱۲۹۹ ژنرال آیرونساید در ملاقات بارضاخان، حمایت خود ودولت انگلیس از قدرت گرفتن وی را در تهران اعلام کرد. (۳۶) در این دیدار رضاخان توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق، مقام نخست وزیری به سیدضیاءالدین سپرده شود و برای اینکه رضاخان اطمینان یابد که در تصرف تهران مشکلی وجود نخواهد داشت، ژنرال انگلیسی به او اعلام کرد که احمدشاه در جریان این اقدام قرار دارد و «نورمن» سفیر انگلستان مشکلات احتمالی را حل خواهد کرد. آیرونساید ۱۰ روز قبل ازوقوع کودتا، نقشه کامل آن را در اختیار رضاخان قرار داد و از او خواست که شدیداً رفتار نظامیان عامل کودتا (قزاقها) راتحت نظر داشته باشد تا اقدامی خلاف برنامه کودتا انجام ندهند. او راجع به این دیدار چنین نوشتهاست: «من با رضاخان مصاحبه کردهام و سرکردگی قزاقان ایرانی را بطور قطعی به او سپردهام. او مردی واقعی و رکترین مردی است که تاکنون دیدهام. به او گفتهام که قصد دارم به تدریج او را از قید تسلط خود رها سازم… در حضور اسمایت صحبت مفصلی با رضا داشتم و هنگامی که موافقت کردم او را به حال خود رها سازم دو نکته را برایش روشن ساختم. ۱ـ هنگامی که از هم جدا میشویم نباید بکوشد مرا از پشت هدف قرار دهد و اگرچنین کند این کار به نابودیش منجر خواهد شد. ۲ـ شاه تحت هیچ شرایطی نباید برکنار شود… رضا با چربزبانی قول داد و من و او دست یکدیگر را فشردیم. (۳۷) آیرونساید یک هفته قبل از وقوع کودتا یعنی روز ۲۷ بهمن ۱۲۹۹ به تهران آمد تا «نورمن» وزیر مختار انگلستان را درجریان کودتای قریبالوقوع خود قرار دهد. نورمن از شنیدن خبر انتخاب رضاخان به فرماندهی نظامی کودتا، وحشت کرد. (۳۸) او اعتقاد داشت رضاخان با روحیهای که دارد، قبل از هرچیز به فکر پایین کشیدن احمدشاه ازتخت سلطنت خواهد افتاد ولی «آیرون ساید» به وی اطمینان داد که چنین واقعهای رخ نخواهد داد. (۳۹) «آیرون ساید» در خاطرات خود به تصریح گفتهاست «تصور میکنم همه قبول دارند که من کودتا را مهیا کردم. دقیقاً میتوان گفت که من کودتا کردم.»<ref name=":1" /> | روز ۱۰ بهمن ۱۲۹۹ ژنرال آیرونساید در ملاقات بارضاخان، حمایت خود ودولت انگلیس از قدرت گرفتن وی را در تهران اعلام کرد. (۳۶) در این دیدار رضاخان توافق کرد که پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق، مقام نخست وزیری به سیدضیاءالدین سپرده شود و برای اینکه رضاخان اطمینان یابد که در تصرف تهران مشکلی وجود نخواهد داشت، ژنرال انگلیسی به او اعلام کرد که احمدشاه در جریان این اقدام قرار دارد و «نورمن» سفیر انگلستان مشکلات احتمالی را حل خواهد کرد. آیرونساید ۱۰ روز قبل ازوقوع کودتا، نقشه کامل آن را در اختیار رضاخان قرار داد و از او خواست که شدیداً رفتار نظامیان عامل کودتا (قزاقها) راتحت نظر داشته باشد تا اقدامی خلاف برنامه کودتا انجام ندهند. او راجع به این دیدار چنین نوشتهاست: «من با رضاخان مصاحبه کردهام و سرکردگی قزاقان ایرانی را بطور قطعی به او سپردهام. او مردی واقعی و رکترین مردی است که تاکنون دیدهام. به او گفتهام که قصد دارم به تدریج او را از قید تسلط خود رها سازم… در حضور اسمایت صحبت مفصلی با رضا داشتم و هنگامی که موافقت کردم او را به حال خود رها سازم دو نکته را برایش روشن ساختم. ۱ـ هنگامی که از هم جدا میشویم نباید بکوشد مرا از پشت هدف قرار دهد و اگرچنین کند این کار به نابودیش منجر خواهد شد. ۲ـ شاه تحت هیچ شرایطی نباید برکنار شود… رضا با چربزبانی قول داد و من و او دست یکدیگر را فشردیم. (۳۷) آیرونساید یک هفته قبل از وقوع کودتا یعنی روز ۲۷ بهمن ۱۲۹۹ به تهران آمد تا «نورمن» وزیر مختار انگلستان را درجریان کودتای قریبالوقوع خود قرار دهد. نورمن از شنیدن خبر انتخاب رضاخان به فرماندهی نظامی کودتا، وحشت کرد. (۳۸) او اعتقاد داشت رضاخان با روحیهای که دارد، قبل از هرچیز به فکر پایین کشیدن احمدشاه ازتخت سلطنت خواهد افتاد ولی «آیرون ساید» به وی اطمینان داد که چنین واقعهای رخ نخواهد داد. (۳۹) «آیرون ساید» در خاطرات خود به تصریح گفتهاست «تصور میکنم همه قبول دارند که من کودتا را مهیا کردم. دقیقاً میتوان گفت که من کودتا کردم.»<ref name=":1" /> | ||
اگرچه ژنرال آیرونساید خود را معمار كودتای ۱۲۹۹ میشناسد اما بدیهی است كودتا بدون مساعدت و حمایت نیروهای داخلی و خاصه كمیته زرگنده و اعضای آن كه همواره با سفارت انگلیس مرتبط بودند محقق نمیشد.<ref name=":3" /> | |||
سید ضیاء در توجیه عملکرد خود در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و در جواب سوال «آقا به نظرتان نمیآید که در اقدامات اولیه حکومت، شبیه فاشیستها عمل کردهاید، نه شبیه سوسیالیستها؟» گفته است: | |||
- «فاشیسم زائیده تحقیر ملی ایتالیائیها بود. روزی که من کودتا کردم، ایران در تحقیرآمیزترین لحظات تاریخی خود به سر میبرد. رجال ما برای خوابیدن بغل زنهایشان از خارجی اجازه میگرفتند. اگر قیام علیه تحقیر خارجی فاشیزم است، بله من فاشیست بودم. من در سرم بود که یک حکومت ملی مقتدر متکی به قدرت نظامی ملی به وجود بیاورم و خودم بشوم رئیسالوزراء. بشوم دیکتاتور.» | |||
- مثل موسولینی؟ | |||
- «ها٬ بارکاللهٓ٬ احسنت!»<ref>پارسینه - [http://www.parsine.com/fa/news/78288/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D8%B4-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D8%AF ناگفته های سید ضیاءالدین طباطبایی که خواست بعد از مرگش منتشر شود]</ref> | |||
== سیدضیاء در دوران حکومت کودتا == | == سیدضیاء در دوران حکومت کودتا == |
ویرایش