۱٬۱۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ولیالله فیض مهدوی''' | '''ولیالله فیض مهدوی''' | ||
(متولد ۵ بهمن ۱۳۵۸ همدان - اعدام ۱۵ شهریور ۱۳۸۵) در سال 1358 در شهر همدان به دنیا آمد.تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان برد.ولی الله در سال 78 با شنیدن رادیو صدای مجاهد و زندگینامه شهیدان مقاومت،او در نیمه دوم سال 79 با تحمل سختی بسیار به مجاهدین پیوست <ref name=":0">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5469 زندگینامه مجاهد شهید ولیالله فیض مهدوی]</ref> | |||
== زندگی نامه == | == زندگی نامه == | ||
'''ولیالله''' در نیمه دوم سال 79 با تحمل سختی بسیار به مجاهدین پیوست و بسرعت جذب ارزش های مجاهدین شد. او در انجام مسئولیت ها و وظایف محوله بسیار جدی و سخت کوش بود. | |||
مجاهد خلق ولی الله فیض مهدوی پس از کسب آموزش های لازم به زادگاه خویش بازگشت.اما پس از مدت کوتاهی توسط وزارت اطلاعات آخوندی دستگیر و به شکنجه گاه دیزل آباد کرمانشاه و سپس زندان اهواز منتقل شد.، قریب به یکسال و نیم وی را شکنجه نموده و او را در سلول انفرادی ، در حالی که چشم بند و دستبند داشت در شرایط بسیار وحشتناکی نگهداری نمودند.برای در هم شکستن او صحنه های اعدام ساختگی درست کردند و بارها شبانه او را برای اعدام بردند.اما این مجاهد قهرمان،با عزم و اراده ای استوار در برابر همه تهدیدات و شکنجه ها ایستادگی نمود. | |||
ولی الله را پس از شکنجه های بسیار به زندان اوین منتقل کردند.و پس از آن وی را به زندان گوهردشت تبعید نمودند. ا. ایادی رژیم که قصد داشتند با سخت کردن شرایط زندان، وی را به تسلیم و سازش بکشانند، او را به بند زندانیان عادی با جرائم خطرناک منتقل کردند بطوری که بارها بدستور عوامل و سرکردگان رژیم، مورد حمله و هجوم واقع شد و تن مجروحش آماج بسا حملات قرار گرفت. دژخیمان آخوندی که قصد حذف او را بدست سایر زندانیان عادی داشتند، آنان را با سلاح سرد به بند وی فرستادند، اما منش و شخصیت انقلابی ولی الله آنقدر تأثیرگذار بود که هیچکس به خود حق دست درازی به جانب او را نمیداد. | |||
مجاهد شهید ولی الله فیض مهدوی از سال 83 تا لحظه شهادتش در کلیه اعتصاب غذاهای زندانیان سیاسی و در تمامی اعتراضات آنان علیه شکنجه زندانیان سیاسی و شرایط ضدانسانی حاکم بر زندان ها ، حضوری فعال داشت. | |||
'''متن نوار صوتی مجاهد شهید ولی الله فیض مهدوی در تاریخ ۸۵، ۱، ۲۷''' | |||
با درود به تمامی هموطنان عزیزم که در ایران و سراسر جهان که صدای من رو میشنوند. من ولی الله فیض مهدوی متولد ۵بهمن ماه ۱۳۵۸ هستم که در مهرماه ۱۳۸۰ در سن ۲۲سالگی بهدست مأموران وزارت اطلاعات باتهام پیوستن به سازمان مجاهدین خلق در عراق و اقدام علیه امنیت کشور دستگیر شدم. | |||
بعد از دستگیری مدت ۵۴۶ روز در سلولهای انفرادی وزارت اطلاعات تحت بازجویی و شدیدتر شکنجههای فیزیکی و روحی قرار گرفتم. در طول این مدت در زندان انفرادی تنها چیزهایی که همیشه و همه جا با من بود دستبند و پابند و چشمبند مشکی بود و در یک سلول ۴متری که نور کافی هم نداشت بهسر میبردم. این دوران سختترین دوران زندگی من بود بعضی از شبها مأموران وزارت اطلاعات و بازجوها من را از خواب بیدار میکردند و به محوطه خارج از سلولم میبردند و به من میگفتند آخرین تقاضایت را بگو و با شلیک یک گلوله من را میترساندند من فکر میکردم گلوله بمن اصابت کرده و مدتی شوکه بودم اما دوباره دست من را میگرفتند و به سلولم بازمیگرداندند. | |||
بعد از اتمام دوران انفرادی در سال ۱۳۸۲ در شعبه ۲۶بیدادگاه انقلاب تهران فقط در یک جلسه دادگاه که مدتش هم بسیار اندک بود بهریاست قاضی حداد به اعدام محکوم شدم در همان جلسه دادگاه تمامی اتهاماتی که بمن وارد شده بود را صریحاً رد کردم و با صدای بلند فریاد زدم که دادگاه رژیم را بهرسمیت نمیشناسم چرا که نه وکیلی از طرف من در دادگاه حضور داشته نه هیأت منصفهایی! در همان روز بهعلت اعتراضم به قاضی دادگاه به زندان دیزلآباد کرمانشاه منتقل شدم و چند ماه در آن زندان در بدترین شرایط ممکنه نگهداری میشدم. اواخر سال ۱۳۸۲بود که به زندان اوین تهران منتقل شدم و بعد از چند ماه یکبار دیگر بهعلت درگیری لفظی با آقای بختیاری رئیس کل سازمان زندانهای کشور به زندان گوهردشت کرج موسوم به رجایی شهر منتقل شدم. یادم میآید در بدو ورودم به این زندان یعنی رجایی شهر رئیس سابق این زندان آقای ملکی بمن گفت که توی این زندان دیگر هیچکس بهدادت نمیرسد. از آنروز تا الآن مستمر مورد آماج و حمله مختلف از جمله زندانیان خطرناک به تحریک مسئولان زندان قرار گرفتم و با سختترین شرایط ممکنه با حداقل امکانات که برای یک زندانی لازم است زندگی میکنم. البته زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر در این شرایط نگهداری میشوند و این طبیعی است. چند روز قبل از سال نو ۱۳۸۵ بود که معاون قضایی زندان آقای علی محمدی برگهایی بمن ابلاغ شد که حاکی از اجرای حکمم در ۲۶اردیبهشت ۱۳۸۵ بود. البته این حکمم بارها شفاهی از زبان رئیس فعلی زندان آقای حاج کاظم و رئیس بند ۶محمد جارویی بمن ابلاغ شده بود. | |||
همین هفته پیش بود که رئیس بند ۶ محمد جارویی من را به دفترش احضار کرد و با لحن خشن و تهدیدآمیز بمن گفت که چرا اخبار مربوط به حکم ات را به بیرون از زندان میدهی؟ اینکارها اصلاً بهنفع تو نیست همانطور که بهنفع حجت زمانی نبود. | |||
بله هموطنان و دوستان عزیز من در طول مبارزاتی که داشتم آموختم که برای یک فرد مبارز اهمیتی ندارد که حتماً خودش به هدف نهاییاش برسد بلکه مهمتر از همه چیز تداوم مبارزه و رسیدن به هدف است و معتقدم که عدالت و آزادی و دموکراسی مثل تنفسی برای هر انسانی حیاتی و لازم است و به همین دلیل از شما میخواهم که در مقابل زورگوییهای رژیم آخوندی حاکم در ایران دست از مبارزهتان نکشید. | |||
در پایان هم پیامی دارم برای اعمال سرکردگان حکومت و به آنها میگویم که ما هرگز تن به ذلت و تسلیم در مقابل شما نخواهیم داد و به حکومت دیکتاتوری شما به قیمت از دست دادن جانمان هم آری نخواهیم گفت. | |||
زنده باد آزادی ملت ایران از قید ستم و ظلم و استبداد | |||
'''ولی الله فیض مهدوی''' هستم از زندان رجایی شهر<ref name=":0" /> | |||
== دستگیری و زندان == | == دستگیری و زندان == |
ویرایش