کاربر:Hossein/3صفحه تمرین
ایرج مصداقی
ایرج مصداقی زندانی سابق جمهوری اسلامی که به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق از ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ را در زندانهای قزلحصار و اوین و گوهردشت بوده است. او طبق نوشته خودش در بازجوییهای زندان درهم شکسته و به عنوان یک تواب مورد اعتماد زندانبانان قرار گرفته است؛ به صورتیکه برای مدتی بعنوان نفر ثابت گشت دادستانی جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ به همراه دیگر زندانبانان به خیابانهای تهران برای شناسایی و دستگیری دیگر هواداران و اعضای سازمان که میشناخته است میرفته است. او باز طبق گفته خودش در یکی از همین ماموریتها نامزد خودش که خواهر نزدیکترین دوستش بوده را شناسایی کرده که منجر به دستگیری و اعدام او شده است.
مصداقی تاکنون
ایرج مصداقی زاده ۱۳۳۹ تهران میباشد. او بعد از آزادی از زندان با راضیه متینزاده ازدواج کرده و طی یک سفر سوال برانگیز از طریق ترکیه خودش را به اروپا و آمریکا رسانده است.
ایرج مصداقی از ۱۳۷۳ به کشور سوئد آمده و در آنجا ساکن شده است. او در ابتدا مدتی به عنوان هوادار مجاهدین در رفت و آمد با انجمنها و دفاتر مجاهدین در کشورهای اروپایی و آمریکا مشغول به کار بوده و رفته رفته از یک منتقد مجاهدین به یکی از دشمنان جدی مجاهدین تبدیل شده است. مجاهدین این دگردیسی او را یک سناریو از پیش طرحریزی شده وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میدانند و به او لقب تواب تشنه به خون دادهاند. او مستمرا تلاش کرده است که این اتهام را رد نماید و خودش را یک چهره اپوزسیون جمهوری اسلامی و در عین حال اپوزسیون سازمان مجاهدین معرفی نماید. آخرین دادههای منابع جمهوری اسلامی نظر مجاهدین در مورد مهره وزارت اطلاعات رژیم ایران بودن را تایید میکند. سایت رهیافته در تاریخ یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ خود در مقالهای با تاریخ انتشار ۹ خرداد ۱۳۹۹ تحت عنوان «دین مبین اسلام و کاریزمای شوم التقاط» نوشته است:
این که مجموعه آقای علوی (وزیر محترم اطلاعات) با کارهای شبانهروزی خود برخی توابین منافقین مانند سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین و… را استخدام کرده، با انرژیگذاری کلان و البته تأمین مالی، توابین را به رویارویی روانی با خود منافقین میکشاند، بسیار عالیست؛ اما آیا کافیست؟[۱]
مصداقی در زندان
مصداقی در کتابهایی که نوشته است و مصاحبههایی که کرده است اینگونه نشان میدهد که از حافظهای عالی برای بازگویی بسیاری از جزییات اتفاقات افتاده است و در پارهای از مطالب اطلاعات بسیار دقیقی را رو مینماید که در بررسی آگاهان سیاسی ظن تغذیه او از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که تنها مرجع دارنده چنین اطلاعاتی است را تایید میکند.
مصداقی در کتابش تحت عنوان «نه زیستن نه مرگ» که در ۴ جلد، جلد اول - غروب سپیده، جلد دوم - اندوه ققنوسها ، جلد سوم - تمشکهای ناآرام و جلد چهارم - تا طلوع انگور نوشته شده است شرح مفصلی از زندان خودش میدهد
اکبر صمدی زندانی سیاسی دهه ۶۰ در مقالهیی در مورد ایرج مصداقی مینویسد:
در فروردین سال ۶۵ به همراه گروهی از همبندیها، به زندان گوهردشت منتقل شدم. در همین دوران بود که مصداقی را از بند دیگری، به بند ما آوردند. جمع ما هیچ شناختی از او نداشت. تنها کسی که او را میشناخت مجاهد شهید موسی حیدرزاده بود که پیشازاین با مصداقی در یک بند بود. موسی در بند سابق، از ندامت و مصاحبه مصداقی علیه سازمان، مطلع بود. علت مصاحبه، این بود که مصداقی در سلول انفرادی درهمشکسته و برای خلاصی از فشار سلول انفرادی، شرط زندانبان برای خروج از انفرادی که مصاحبه علیه سازمان بود را پذیرفت. موسی میگفت که او قابلاعتماد نیست چراکه زیرفشار کم میآورد. این یک تحلیل نبود بلکه مبتنی بر واقعیتی بود که موسی بهچشم دیده بود....ایرج مصداقی در این مرحله هم کم آورد و از معدود کسانی بود که با ندامت و اجرای مصاحبه، از این شرایط خارج شد.[۲]