کاربر:Mohsen/صفحه تمرین
کانونهای شورشی
کانونهای شورشی و ایجاد آن یکی از تاکتیکهای مبارزه با دیکتاتورها میباشد؛ مبتکر این تئوری انقلابی بزرگ ارنستو چه گوارا میباشد. این تئوری در واقع از فوکوئیسم (focoism) یا تمرکز گرایی گرفته شدهاست.
چه گوارا بر این باور بود که «یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند بر ارتشی منظم پیروز شود».[۱] این جمله پایه و اساس تئوری چهگوارا را تشکیل میدهد که توسط رژی دبره مدون شد.
چهگوارا برای نیروی کوچک با عنوان یک «کانون شورشی» مزایایی برمیشمارد، از جمله این که توان تحرک بالا دارد، نیروهای منظم ارتش مانند نیروی هوایی بر آن چیرگی ندارد و نهایتاً این که با ضرباتی که به دشمن وارد میکند، دشمن را به ستوه میآورد و دشمن را یا مجبور به عقب نشینی و یا تغییر تاکتیک میکند.
در نبرد آزادسازی کوبا ابتدا نیروهای انقلابی در منطقه سیئرا مائسترا توانستند با ایجاد کانونهای شورشی و چریکی این منطقه را بدست بگیرند، ارتش باتیستا از پاسگاههایی که در سیئرامائسترا داشت عقب نشینی کرد و منطقهی وسیعی را به اختیار شورشیان رها کرد.[۲]
focoism ، این واژه دلالت بر نوعی استراتژی جنگ چریکی یا کانون های شورشی دارد که به وسیله « چه گوارا » طرح و توسط «رژی دبره » قانونمند شد . چه گوارا با توجه به آنچه که به نظر او در درس هایی از انقلاب کوبا به شما رمی آمد .در سال1960 در کتاب جنگ چریکی ، نتیجه گیری های خود را در سه نکته خلاصه کرد :
1- چریک های می توانند بر ارتش منظم غلیه کنند.
2- صحنه اصلی چریکی در آمریکای لاتین باید در خارج از شهر ها باشد ( کنار گذاشتن جنگ چریکی شهری » .
3- نباید منتظر ماند که تمام شرایط مادی برای آغاز مبارزه جمع شوند. ایجاد کانو ن های شورش در نقاط مختلف کشور خود به خود می تواند این شرایط را رافراهم کند. ضعف این تئو ری آنجا است که می خواهد بدون بسیج جدی مرم ، دست به جنگ مسلحانه بزند و بدون داشتن پایگاه مردمی ، کانو ن های شورشی ایجاد نماید . فو کوایسم در سال 1961 در کلمبیا ، سال 1962 در گواتمالا و اکوادور و در سال 1963 در پرو و در سال 1967 در بولیوی با شکست مواجه شد . پیشرفت نظری و عملی جنگ چریکی شهری در آمریکای لاتین را می توان به علت شکست استراتژی کانون های شورشی دانست .
منبع: کتاب فرهنگ علوم سیاسی ، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد