کاربر:Abbas/صفحه تمرین3
۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سرفصلی در تاریخ ایران است که در آن سازمان مجاهدین خلق ایران با برگزاری تظاهرات بزرگ مسالمت آمیز ۵۰۰ هزار نفره در تهران و در برخی از شهرهای بزرگ ایران برای دفاع از آزادیهای برآمده از انقلاب ضد سلطنتی با حاکمیت جمهوری اسلامی و شخص خمینی اتمام حجت کرد. در این روز حکومت جمهوری اسلامی اقدام به سرکوب عریان تظاهرات مسالمت آمیز مجاهدین کرد و به روی مردم آتش گشود. پس از آن مجاهدین خلق وارد فاز مبارزهی قهرآمیز و مسلحانه با جمهوری اسلامی شدند.
مبارزه سیاسی مجاهدین بعد از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران برای مدت کوتاهی یک فضای باز سیاسی به وجود آمد. گروههای مختلف که از دیکتاتوری بهلوی آزاد شده بودند فعالیت خود را از سر گرفته بودند و هر گروه و جریانی به تبلیغ مرام خود میپرداخت.[۱]
مسعود رجوی: «چنانکه خوب میدانید، ما دوران کار سیاسی و بهاصطلاح فاز سیاسی را در فاصلهی بین 22بهمن 1357تا 30خرداد1360طی کردیم. یعنی مضمون این کار سیاسی را که افشای حکومت آخوندی بود، با موفقیت پشت سر گذاشتیم. به همین دلیل رژیم که دیگر چارهی دیگری نداشت و در میدان سیاسی از ما شکست خورده بود، نمیتوانست به حرکت مسالمتآمیز، حتی به بازی مسالمتآمیز ادامه بدهد؛ ناگزیر در 30خرداد با گلوله به جان ما افتاد. قبل از آن هم میکرد، اما دیگر آن قدم آخرش بود».[۲]
یرواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحهی 194 به نکتهی مهمی اشاره میکند و ضمن تشریح شرایط آن زمان، مینویسد: «بهرغم حملات رژیم به مجاهدین، آنها ـ مجاهدین ـ به خط عدم درگیری خود با رژیم ادامه دادند».[۳]
مجاهدین دو سال و نیم ـ در حالی که خمینی خونشان را حلال اعلام کرده بود ـ یکسویه تلاش میکردند فضای سیاسی را مسالمتآمیز نگهدارند.[۱]
سرکوب آزادیها توسط خمینی
زمستان 1358: شائول بخاش یک پژوهشگر آمریکایی ـ که اتفاقاً میانهی خوبی هم با مجاهدین نداشته ـ در صفحهی 123کتابش به اسم «حکومت آیتاللهها» نوشته است: «در بهمن 58(یعنی فقط یکسال پس از انقلاب) 60هزار نسخه از نشریهٴ مجاهد توقیف و سوزانده شد».[۱]
بهار 1360: آبراهامیان: «در اوایل خرداد 60زندانها ـ بهخصوص در تهران، شهرهاى مرکزی و شهرهاى حومهی دریای خزر ( شهرهاى شمال)، بیش از 1180تن از مجاهدین بازداشت شده بودند».[۱]
واقعیت این است که مجاهدین قبل از 30خرداد هم امنیت جانی نداشتند یکی از هواداران سازمان در «بم» کرمان از حملهی حزباللهیها به کتابفروشیاش، به دادگاه شکایت کرده بود. قاضی که آخوندی بود به اسم «علامه»، زیر شکایت آن هوادار نوشته بود: »به فتوای امام خمینی، سازمان مجاهدین خلق ایران، محاربه و از کفار هم بدتر است! و حتی حق زندگی هم ندارند».! [۴]
وقایع بهار۱۳۶۰
تصمیمگیری برای تظاهرات ۳۰ خرداد
مسعود رجوی: «دو سال و چند ماه بعد از حاکمیت ارتجاع یعنی در سی خرداد 1360، در حالی که همه راههای مسالمت را درنوردیده بودیم، این خمینی بود که ما را در معرض یک انتخاب بزرگ و تاریخی قرار داد: یا میباید مثل جریانها و احزابی که با یک اشارهی خمینی سر جایشان نشستند، ندامت میکردیم یا میباید آخرین فراخوان را برای اعتراض و تظاهرات مسالمتآمیز برای عقب نشاندن ارتجاع آزمایش میکردیم».[۱]
برگزاری تظاهرات ۳۰ خرداد در نشست مرکزیت مجاهدین با حضور رهبری مجاهدین (مسعود رجوی) گرفته شد. در آن نشست مسعود رجوی گفته بود «میبایست به هر ترتیب و با هر قیمت یک تظاهرات بزرگ توده ای را بار دیگر آزمایش نمود. آخرین تجربه مسالمت آمیز را نیز حتی به منظور اتمام حجت سیاسی و تاریخی باید از سر گذراند… سرانجام از میان طرحهای مختلف، پس از بحثهای بسیار، مناسبترین آنها انتخاب شد.[۵]
وقایع روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
یرواند آبراهامیان درباره روز ۳۰ خرداد میگوید:«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند... در تظاهرات تهران بیش از 500هزار نفر شرکت کرده بودند... اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبکهی رادیو تلویزیون پخش میشد... اعلام کردند تظاهر کنندگان محارب با خدا محسوب میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با کامیونها آورده شده بودند... به پاسداران دستور شلیک داده شده بود. تنها در محدودهی دانشگاه تهران 50کشته، 200زخمی و 1000نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخههای اعدام 23تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کردهاند. دوران ترور آغاز شده بود».[۶]
روایت حکومتی از روز ۳۰ خرداد
30خرداد به روایت تلویزیون رژیم: «امروز 30خرداد 60، موج جدیدی از عملیات مسلحانهی گروهگ منافقین آغاز میگردد. منافقین در این روز، هر کس را که نشانی از اسلام و مسلمانی دارد هدف حمله و هجوم قرار میدهند».
تعریف خمینی از سی خرداد: «منافقینی که دیروز پریروز ریختند در خیابانها و جوانان ما را سر بریدند و اموال مردم را آتش زدند و خیابانها را به فساد کشاندند و»...
سیمای رژیم از قول رفسنجانی: «جریان نفاق که با تمام تلاشهای خود برای مظلومنمایی در افکار عمومی نه تنها به فریب برخی خواص و مقامات بهویژه رئیسجمهور موفق شده است، با صدور اطلاعیهی سیاسی ـ نظامی شمارة 20عملاً نقاب از چهره برمیگیرد و رسماًًًً وارد فاز جنگ مسلحانه با نظام منتخب ملت میشود».
کند و کاوی بیشتر در آرشیو رژیم از منظر سیمای آخوندی: «سیام خرداد 60فرا رسیده و آشوب و اغتشاش تهران را فراگرفته است. منافقین با سلاح سرد و گرم به جان مردم افتادهاند و هر کسی را که ظاهری اسلامی دارد، مورد حمله قرار میدهند. حداقل 20اتوبوس و دهها مکان عمومی به آتش کشیده میشود. منافقین در تلاش هستند به هر شکل ممکن کشته بدهند! و اصطلاحاً شهیدسازی کنند»
فردای آن روز، یعنی جلسهی 31خرداد 60و حرفهای رئیس مجلس رژیم. هاشمی رفسنجانی: «دیروز من از لحظاتی که درگیری شروع شد، تا اواخر وقت تا نیمه شب، در جریان برخوردهای تهران بودم و اخبار را با صدای خودشان میشنیدم. از مراکز تصمیمگیری، منافقین و پیکاریها به افرادشون دستور داده میشد اتوبوسها را، باجّههای تلفن را به آتش بکشید. از هرجا که شد از بیمارستانها هر طور شده یک جنازهیی بهدست بیاورید و سر دست بگیرید و به خیابانها ببرید و مثل دوران انقلاب، مردم را با رنگ خون آشنا کنید! و هیجانی کنید؛ ولو که این تعبیر ده بار گفته شد، ولو با دادن دهها شهید. این برنامهییست که اینها دیروز برای این ملت درست کرده بودند».[۱]
جان باختگان ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
روز ۳۱خرداد، روزنامههای رسمی جمهوری اسلامی، عکس گروهی از دختران نوجوان مجاهد را که دادستانی خمینی، آنها را با تیرباران کردهاند بهمنظور احراز هویت چاپ میکنند و از پدرو مادرهای آنان خواسته میشود که برای شناسایی و تحویلگیری فرزندانشان بهاوین مراجعه کنند.[۷]
«تنها در محدودهٔ دانشگاه تهران ۵۰کشته، ۲۰۰زخمی و ۱۰۰۰نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخههای اعدام ۲۳تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کردهاند.»[۸]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۳۰خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ قسمت اول- سایت مجاهدین خلق ایران
- ↑ ۳۰ خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت دوم
- ↑ کتاب مجاهدین ایران ص۱۹۴ ـ یرواند آبراهامیان
- ↑ نشریهٴ مجاهد، شمارة ۱۰۳
- ↑ سی خرداد ۶۰ به روایت مجاهدین - مهدی ابریشم چی
- ↑ کتاب مجاهدین ایران ص ۲۱۸ و ۲۱۹ - یرواند آبراهامیان
- ↑ سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - اطلاعات سوم تیر ۱۳۶۰
- ↑ سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - آبراهامیان