کاربر:Khosro/صفحه تمرین صدف موحدی
صدف موحدی | |
---|---|
زادروز | ۷ دی ۱۳۸۲ تهران |
درگذشت | ۲۶ مهر ۱۴۰۱ تهران |
علت مرگ | ضربات متعدد باتوم به سر توسط نیروهای امنیتی |
آرامگاه | بهشت زهرا، تهران |
ملیت | ایرانی |
صدف موحدی، (متولد ۷ دیماه ۱۳۸۲، تهران – درگذشته ۲۶ مهرماه ۱۴۰۱، تهران) دانشآموز دبیرستان ۲۲ بهمن منطقه جنتآباد تهران بود که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، با ضربات باتوم نیروهای امنیتی جان خود را از دست داد. صدف موحدی سال آخر تحصیلیاش بود و باید مدرک دیپلم خود را میگرفت. در جریان اعتراضات، دانشآموزان دبیرستان ۲۲ بهمن منطقه جنتآباد تهران نیز مانند سایر قشرها مردم به اعتراضات سراسری پیوسته بودند. پس از اینکه فیلمهای اعتراضات این دانشآموزان منتشر شد، نیروهای حکومتی صدف موحدی را که مقنعهاش را درآورده بود، بهخاطر رنگ قرمز موهایش شناسایی کرده بودند. در روز ۲۶ مهرماه پس تعطیلی مدرسه، صدف موحدی در راه برگشتن به منزل بود که نیروهای امنیتی در کوچهای به او حمله کردند و سر و بدن او را هدف ضربات باتوم قرار دادند. صدف موحدی با فشار روحی و سردرد شدید خودش را به خانه رساند. خانوادهاش بهخاطر مسائل امنیتی ترسیدند که او را به بیمارستان منتقل کنند. صدف موحدی چند ساعت بعد، بهدلیل خونریزی داخلی ناشی از ضربات باتوم به سر و قفسهی سینه جان باخت. پس از جان باختن صدف موحدی، نهادهای امنیتی بهسرعت با خانوادهی او تماس گرفته و آنها را مجبور کردند که بگویند دخترشان در خواب دچار ایست قلبی شده و فوت کرده است. پیکر صدف موحدی در روز چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱، در آرامستان بهشت زهرای تهران خاکسپاری شد. حکومت جمهوری اسلامی از باتوم بهعنوان شیوهای هدفمند برای سرکوب و مقابله با مردم معترض استفاده میکند. از آنجایی هم که گلولهای شلیک نشده و شاهدی هم در کار نیست، رژیم ایران چنین قتلهایی را انکار میکند و پاسخگوی آن نیست و با این شیوه به هدفش که سرکوب و قتل معترضان است، میرسد.
اعتراضات سراسری ۱۴۰۱
قیام سراسری سراسری ۱۴۰۱، در روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ پس از قتل مهسا امینی دختر کرد اهل سقز توسط گشت ارشاد آغاز شد و در روزهای بعد در صدها شهر گسترش یافت. در این اعتراضات سراسری، خواسته تظاهرکنندگان بهسرعت به سرنگونی جمهوری اسلامی بالغ شد. خامنهای در سخنرانی خود در روز یازدهم مهر با اذعان به اینکه مسئله با حجاب و بیحجاب نیست، اعتراف کرد که تظاهرکنندگان اصل نظام اسلامی را هدف قرار دادهاند و مسئله تنها حجاب نیست. شمار جانباختگان در استمرار قیام سراسری ۱۴۰۱ به بیش از ۷۵۰ نفر رسید.[۱]
زندگی و تحصیلات
صدف موحدی در تاریخ ۷ دیماه ۱۳۸۲، در تهران به دنیا آمد. او ساکن غرب تهران و تنها فرزند خانواده بود. صدف موحدی دانشآموز دبیرستان ۲۲ بهمن در منطقهی جنتآباد تهران بود. چنین شایع شده که صدف موحدی ۱۷ ساله بوده، اما او ۱۹ ساله بود، زیرا رشتهی تحصیلی صدف گرافیک بود و بهدلیل فشارهای خانوادهاش مجبور به تغییر رشتهی مورد علاقهاش شد و دوباره از سال دهم دبیرستان شروع به تحصیل کرد و امسال یعنی سال ۱۴۰۱، سال آخر تحصیلیاش بود و باید مدرک دیپلم خود را میگرفت.[۲]
صدف موحدی علاقهی زیادی به میکاپ (آرایشگری) و مدلینگ (تبلیغ محصولات توسط مدل) و عکاسی بود. او همچنین از دختران شجاع دبیرستان ۲۲ بهمن محسوب میشد.[۳]
جانباختن با باتوم
دانشآموزان دبیرستان ۲۲ بهمن منطقه جنتآباد تهران نیز مانند سایر قشرها مردم به اعتراضات سراسری پیوسته بودند. پس از اینکه فیلمهای اعتراضات این دانشآموزان منتشر شد، نیروهای حکومتی صدف موحدی را که مقنعهاش را درآورده بود، بهخاطر رنگ قرمز موهایش شناسایی کرده بودند. در روز ۲۶ مهرماه پس تعطیلی مدرسه، صدف موحدی در راه برگشتن به منزل بود که نیروهای امنیتی در کوچهای به او حمله کردند و سر و بدن او را هدف ضربات باتوم قرار دادند. صدف موحدی با فشار روحی و سردرد شدید خودش را به خانه رساند. خانوادهاش بهخاطر مسائل امنیتی ترسیدند که او را به بیمارستان منتقل کنند. صدف موحدی چند ساعت بعد، بهدلیل خونریزی داخلی ناشی از ضربات باتوم به سر و قفسهی سینه جان باخت.
مادر دوست و همکلاسی صدف موحدی که در جریان ماجرای جان باختن او قرار گرفته بود، درباره صدف میگوید:
«صدف تا روز دوشنبه به مدرسه میرفت، یک دختر قدبلند، زیبا، صحیح و سالم بود و هیچ مشکل قلبی نداشت، همانروز بر سرش باتوم میزنند. وقتی به خانه میرود ظاهراً دچار خونریزی داخلی شده و فوت میکند.»
پیکر صدف موحدی در روز چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱، در آرامستان بهشت زهرای تهران خاکسپاری شد.
تهدید کردن خانواده و دوستان
پس از جان باختن صدف موحدی، نهادهای امنیتی بهسرعت با خانوادهی او تماس گرفته و آنها را مجبور کردند که بگویند دخترشان در خواب دچار ایست قلبی شده و فوت کرده است.
شاید که یکی از اقوام درجه یک صدف موحدی در نهادهای حکومت جمهوری اسلامی در حال خدمت بوده است، زیرا یکی از دوستان صدف گفته است که یکی از فامیلهای صدف هنگامی که جان باختن او را در حساب اینستاگرام و شبکه ایکس (توئیتر سابق) منتشر کرده بود، وی را با تهدید مجبور کردند تا پستهایش را حذف کند.
مدیر دبیرستان نیز بارها به سایر دانشآموزان هشدار داده بود که اسمی از دبیرستان ۲۲ بهمن جنتآباد نبرند و هیچجا نگویند که دختران این دبیرستان در جریان اعتراضات مقنعههای خود را درآوردهاند. همکلاسی و دوستان صدف هم مورد تهدید قرار گرفته بودند که در مورد جان باختن صدف هیچ حرفی نزنند و در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هم چیزی ننویسند.
یکی از دوستان صدف موحدی دربارهی ویژگیهای او و همچنین تهدیدات حکومت توضیح داده و از همه خواسته که در مقابل این جنایات سکوت نکنند. او در این مورد گفته است:
«صدف از روزهای اول اعتراضات در مدرسهشان، همیشه در بین بچههای معترض بود و آنها را تنها نمیگذاشت؛ سرود میخواندند، بر روی تخته سیاه شعار مینوشتند، عکس خامنهای را پاره میکردند. وقتی این اتفاق برای صدف رخ داد مأموران امنیتی خانواده صدف و حتی دوستانش را هم تهدید کردند که اگر حرفی بزنید شما را بازداشت میکنیم. یکی از دوستان صمیمی صدف که صدای مکالمه خودش و مادر صدف را ضبط کرده و در صفحه اینستاگرام خود استوری کرده بود، مجبورش کردند که تمام اکانتهای خود را در توییتر و اینستاگرام پاک کند. حتی به او گفته بودند که چرا اسم مدرسه را همه جا پخش کرده است!. آنها نمیتوانند همه را تهدید کنند که چشمشان را به روی واقعیتها ببندند، همه جا هم دارند پخش میکنند که موضوع کشته شدن صدف دروغ است و واقعیت ندارد، در صورتی که این موضوع کاملاً حقیقت دارد. از شما خواهش میکنم نگذارید صدف در بین این همه کشته شده فراموش شود. هر کسی در برابر این جنایتها سکوت کند خائن است، جنایت به این بزرگی اتفاق افتاده و باید همه آگاه شوند. نگذارید صدف فراموش شود؛ مثل حادثه قتل نیکا و مهسا و بقیه کودکان و نوجوانان بگذارید همگان از قتل صدف هم مطلع شوند. همگان باید بدانند که چه فاجعهای رخ داده است.»[۲]
قتلهای هدفمند با باتوم
حکومت جمهوری اسلامی از باتوم بهعنوان شیوهای هدفمند برای سرکوب و مقابله با مردم معترض استفاده میکند. مأموران امنیتی در اعتراضات، فرد معترض را با تعقیبوگریز به کوچههای خلوت میکشانند و به صورت گروهی به او حمله کرده و مورد ضربوشتم و ضربات باتوم قرار میدهند. مأموران با باتوم جمجمه و سر و قفسهی سینه معترض را هدف قرار داده که منجر به جاندادن او میشود و دوربینی هم در کار نیست که این صحنهها را ثبت کند. در واقع حکومت ایران در خیلی از موارد بهجای استفاده از گلوله جنگی، با باتوم معترضان را بهقتل میرساند که مرگی بسیار فجیع همراه با رنج و شکنجه است. البته به همینجا هم ختم نمیشود، بلکه جسد فرد معترض را به گروگان گرفته و با تهدید و فشار از خانوادهاش میخواهند که برای تحویل جسد، علت مرگ را سقوط از بلندی، خودکشی، بیماری زمینهای و یا مصرف دوز بالای دارو و غیره اعلام کنند. از آنجایی هم که گلولهای شلیک نشده و شاهدی هم در کار نیست، رژیم ایران چنین قتلهایی را انکار میکند و پاسخگوی آن نیست و با این شیوه به هدفش که سرکوب و قتل معترضان است، میرسد.[۴]