کاربر:Safa/4صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۱۵ توسط Safa (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
قرارداد کنسرسیوم نفت
توضیح=
مذاکره علی امینی با هیات آمریکایی در مورد قرارداد کنسرسیوم
جایگاهایران
تاریخ۷ آبان ۱۳۳۳
هدففروش منافع ملی به بیگانگان
قربانیمردم ایران
مرتکب(ها)شاه و دولت علی امینی و بوروکرات‌های ایران

حوزه‌ی علمیه، به مکانی گفته می‌شود که جمعی از طلاب و آخوندها بصورت پانسیون شبانه‌روزی مشغول تحصیل علوم دینی هستند. و رده‌ی آنها بر مبنای تعداد دروسی که می‌خوانند تعیین می‌گردد و از طلبه ساده شروع می‌گردد تا به آیت‌الله العظمی، ختم می‌شود. در فرهنگ سیاسی ایران به این قشر با دیده شک و به صورت موجوداتی طفیلی نگریسته می‌شد و اصلی‌ترین نیروی حامی این قشر همیشه عقب‌مانده‌ترین و محروم‌ترین اقشار جامعه بودند. در جریان پیروزی انقلاب ضد سلطنتی این مراکز تامین کننده اصلی نیروی پیشران حکومت دینی در ایران گردیدند، در بسیاری از شهرهای بزرگ نیز به تناسب حوزه‌های علمیه وجود دارد. معروفترین این حوزه‌ها حوزه‌ی علمیه قم است در حوزه‌ی علمیه‌ی قم مدارس مختلفی وجود دارد که هر کدام به یک آیت‌الله و مقلدین و محصلین آنها مربوط می‌شود، بدنام‌ترین این مدارس مدرسه‌ی حقانی قم است که تامین کننده اصلی نیروی مرگ در حکومت جمهوری اسلامی بصورت قضات دادگاه‌ها و دادستان‌های شهرهای مختلف و حاکمان شرع می‌باشد.

تاریخچه حوزه‌های علمیه

مدارس دینی به شکل امروزی و تشکیلات مرتب در گذشته‌ی تاریخ ادیان نبوده است و تحصیلات در دانشگاه‌های در همه‌ی علوم از جمله علوم دینی بود اما از قرن ۱۹ به بعد پس از کشف پتانسیل جهت‌دهی جامعه توسط روحانیون حوزه‌های علمیه از حمایت استعمار‌گران و مخصوصا انگلستان برخوردار شدند. در این زمینه کتابهای لرد کرزن و اشارت مستدلی دارند.

حوزه‌ی علمیه نجف

حوزه‌ی علمیه قم

کرزن در سال ۱۸۹۸ در کتاب خود نوشته است:

«برتری و تسلط نفوذ روسیه در شمال ایران باید با تفوق و تسلط بریتانیا در جنوب کشور ایران در حال تعادل و توازن باشد. الزامی وجود ندارد که به تقسیم ارضی کشور ایران بین دو قدرت بیندیشیم و به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام از دو قدرت بریتانیا و روسیه تمایلی ندارند تا باری دیگر بر مسئولیت‌های خود بی‌فزایند. اما تقسیم ایران به مناطق نفوذ و کنترل و نظارت بر آن مسئله‌ای است که با وجود چنین ملت وامانده و فرسوده و حکومتی رو به زوال در آینده غیرقابل اجتناب به نظر می‌رسد.»

ساختن مدرسه طلبگی در قم نیز برای دور نگهداشتن مردم ایران و ترساندن از سیاست های سوسیالیستی دولت روسیه بود چون منافع بریتانیا دچار خطرات جدی می‌شد.

حوزه علمیه قم در سال ۱۳۰۱ خورشیدی توسط شیخ عبدالکریم حائری یزدی پا گرفت. او از سیاست‌های روس و دولت‌های بیگانه در ایران، ناراحت بود. اما از دخالت مستقیم در امور سیاسی پرهیز داشت. خمینی در ستایش شیخ عبدالکریم حائری یزدی گفت:

«اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، همان کاری را انجام می‌دادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه قم در آن روز از جهت سیاسی، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود.»

موقوفه اود

موقوفه «اود» (Avadh) هندوستان

سرجان ملکم و سرهارد فوردجونز دو دیپلمات انگلیسی در گزارش‌ها و خاطرات خود آورده‌اند که غیر از درباریان و ماموران دولتی قاجار دسته متنفذ دیگری هم در ایران هستند که همیشه باید انها را حفظ کرد. اینان علما و روحانیون مذهبی عالم تشیع هستند. موقوفات سرشار و فراوان و سهم امام و نذورات مختلف که مرکز تشیع ایران دراصفهان در اختیار دارد علما و روحانیون را از مال دنیا و گرفتن رشوه و مقرری بی نیاز کرده است. و از خارجیان و در‌آمدهای نامشروع انها در امان هستند.

جونز در یکی از گزارش‌های خود می‌نویسد:

اگر ما بخواهیم در این طبقه از دستگاه حاکم ایران نفوذ کنیم باید مرکز دینی اصفهان را متلاشی سازیم و سپس با اعزام عده‌ای درویش سید وملا از هندوستان به مراکز دینی و اماکن مقدس و متبرکه بتدریج دستگاه عالیه مذهبی این افراد را بر طبق دلخواه خود اداره نمائیم.

منطقه اًوًد ازآن سرزمین زرخیز بخشی از املاک و عواید وقف طلاّب و روحانیون عتبات عالیات شده بود که در توسعه و تحکیم حوزه‌های دینی عراق تأثیر بسیاری داشت. اما سلطه تدریجی کمپانی هند شرقی بر هندوستان و انقراض امپراتوری اسلامی هند، اوضاع این موقوفات و عایدات را دگرگون کرد.

اَوَد، که اکنون ایالت اوتاربرادش نامیده می‌شود، در قرون‌ ۱۲ و ۱۳ قمری‌، مرکز حکومت سلسله‌ای از سادات شیعه مذهب که هم وزیران و رجال اصلی امپراتوری تیموریان در هند بودند و هم خود پس از‌آن، سالها پادشاهی مستقلی داشتند. برخی‌ از اعضای‌ این‌ سلسله، از دیرباز مبلغی‌ هنگفت‌ را وقف‌ عتبات‌ عالیات‌ کرده‌ بودند که‌ تحت‌ نظارت‌ فقها به‌ مصرف‌ طلاب‌ و روحانیون‌ برسد. از این‌ پول، در تواریخ‌ با تعابیر گوناگون: «وثیقة‌ هندی»، «خیریه هندیه»، «پول‌ هند»، «تنخواه‌ هند»، «موقوفة‌ اَوَد» و غیره‌ یاد می‌شود.

انگلیسیها پس‌ منقرض‌ ساختن‌ حکومت‌ اود (۱۲۷۳ ق‌ / ۱۸۵۶ م) و سرکوب‌ قیام‌ مردم‌ آن‌ سرزمین‌، موقوفه‌ را در اختیار گرفته‌ و بر توزیع‌ آن‌ در عراق‌ چنگ‌ انداختند. و بدین‌ جهت‌ نیز هر از گاه‌ از مُفاد وقفنامه‌ تفسیری‌ جدید کرده‌ و بالاخره‌ نیز چون‌ از طریق‌ مجتهدان‌ به‌ مقصود خود نرسیدند، پس‌ از اشغال‌ نظامی‌ عراق‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ (به‌ نوشتة‌ مرحوم‌ آقا نجفی‌ قوچانی:) با این‌ بهانه‌ که‌ پول‌ مزبور را، مجتهدین‌ به‌ فقرای‌ طلاب‌ نمی‌دهند و ما به‌ دست‌ خود تقسیم می‌کنیم! اداره‌ای‌ باز کرده‌ و خود مستقیماً‌ به‌ پخش‌ وجوه‌ پرداختند!

درسال ۱۸۵۰م ( ۱۲۶۶ه) شعبه اوفاف هندوستان در کنسولگری انگلیس در بغداد که زیر نظر سفارت انگلیس در تهران کار می‌کرد دایر شد. یکسال بعد ناگهان شهرت یافت که راجه اود فرمانروای هندوستان قسمتی از موقوفات خود و سایران را در اختیار کنسولگری انگلیس در بغداد و سفارت ان دولت در تهران گذاشته است...ودر همان هنگام شهرت دادن که غازی الدین حیدر هندی پادشاه صوبه اود و فرماروای لکنهو نیز قسمتی از دارائی خود را وقف مراکز دینی شیعیان کردند.اولین موقوفه ای که در اختیار شعبه اوقاف هند در بغداد برای تقسیم در ایران و بین النهرین قرار داده شد قریب یکصد لک روپیه (معادل سیصد میلیون قران معادل یکصد میلیون ریال) بود.

نایب السلطنه هندوستان این موقوفه را که ظاهرا متعلق به صوبه اود فرمانروای لکنهو بود به نام سپرده ثابت در بانک دولتی انگلیس در لندن به امانت گذارد تا سود و ربح ان همه ساله به تهران منتقل شود. از میان علما و روحانیون بودند کسانی که وجوه موقوفه را قبول نکردند از جمله مرحوم شیخ مرتضی انصاری و مرحوم اقا حسین نجم‌ابادی و هنگامی دولت انگلیس از شیخ انصاری نا امید شد حق‌السهم آن مرحوم که پنج هزار روپیه در سال می‌شد بین سید بحر‌العلوم و میرزا‌علی نقی طباطبایی (این دو خانواده ازخدمت‌گذاران دولت انگلیس بودند) تقسیم کرد.

تقسیم وجوه موقوفه هند در دوران یک صد ساله قرن گذشته به چهار مرحله تقسیم می‌گردد

۱- از ابتدا تاسیس و ایجاد ان تا سال ۱۳۱۸هجری قمری

تا سال ۱۳۱۸ ق هر سه ماه یکبار هزار روپیه در بین النهرین و ایران توسط محمد حسن‌خان کابلی تقسیم می‌شد.

۲- از سال ۱۳۱۸ ق فوت آخوند ملا محمدکاظم خراسانی در سال ۱۳۳۰ ه ق

از سال ۱۳۱۸به بعد در وقف‌نامه تغییراتی دادند و وقف را شامل پرداخت بین ۱۰ نفر مجتهد مقیم کربلا و ۱۰ نفر مجتهد مقیم نجف معرفی کردند.

۳- از ۱۳۳۰ه ق تا موقع استقلال هند وپاکستان، در این سال مانند سال ۱۳۱۸ ه نیز تغیراتی در اصل وقف نامه شد که کلمه وقف را شامل دراویش و فقرا و همه اهل علم مسلمان معرفی کرد و هنوز شش ماه از این قانون نگذشته بود که جواسیس و عمال اطلاعاتی انگلستان مقیم ایران و بین النهرین و سایر ممالک خاور میانه در لباس فقر و درویشی و اهل علم در کشورهای اسلامی براه افتادند و از جمله۱۲ درویش معروف هندی از راه بلوچستان و خراسان بطرف ایران و بین النهرین سرازیر شدند که ۷ نفر در ایران و بقیه در دیگر کشورها ماندند.

۴- پس از استقلال هند

اخرین مرحله ۱۴۶ هجری شروع شد موقوفه زیر نظر دو کمیته بیست نفری (۴۰ نفر )مرکب از علما و روحانیون ایران و عراق انجام می‌گردد و مقرری ماهانه ۲۵۰ روپیه تنزل داده شد و بدین ترتیب عده دیگری از روحانیون بی نصیب نماندند.

در این هنگامه ملاقات چرچیل با ایت اله شربیانی (در مورد نفوذ روسیه ) اتفاق افتاد و همچنین با روحانی معروف دیگر ایت‌اله ممقانی از اذربایجان ( این روحانی همان شخصی بود که با یک عده زوار که در میان ان عده‌ای درویش و فقیر و بینوا بودند به ایران امد و با خود بیماری وبا به ایران اورد و در مشهد فوت کرد.

تقسیم موقوفه هند تا پایان جنگ جهانی دوم جهانی ادامه داشت و از سال ۱۹۴۷ به بعد انگلیس موافقت کرد که وجوه موقوفه تحت نظر هندیها بین مسلمانان تقسیم شود.

در سالهای خیلی نزدیک گذشته سیاستمداران انگلیس در شرق بخصوص ایران در موقع لزوم مقدار قابل توجهی از وجوه موقوفه را به اشکال مختلف در اختیار علما و روحانیون که ریشه خانوادگی انها در هند بوجود امده بود گذاردند.

موقوفات دیگری نیز در خاور‌میانه می‌باشد که از ان برای پرداخت مقرری به بعضی افراد در لباس روحانی و سیاستمدار استفاده می‌شود که از همه معروفتر می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- موقوفه زندیه

پول زندیه و درآمد ان فقط دو هزار روپیه می‌شود و این وجوه نیز با نظر کنسول انگلیس توسط خانواده طباطبایی مقیم کربلا میرزا علی‌نقی حاج سید ابوالقاسم حجت سید محمد‌باقر سید حجت و ... باید در کاظمین و کربلا بمصرف برسد.

۲- موقوفاتی که در اختیار رئیس الخلیج می باشد.

رئیس الخلیج نام عربی نماینده سیاسی انگلیس در خلیج فارس است که تا قبل از تقسیم هندوستان کنسول انگلیس مقیم بوشهر این سمت را داشت ولی اکنون رئیس الخلیج در بحرین اقامت دارد و بر اعمال همه ماموران سیاسی انگلیس در سواحل عربی خلیج فارس نظارت می‌کند.

و در پایان جمله معروف و مشهور از کتاب یک دیپلمات در شرق به قلم سر ارتور هاردینگ وزیر مختار انگلیس

"اختیار تقسیم وجوه موقوفه اود هند در دستان من مانند اهرمی بود که با ان می‌توانم همه چیز را در بین‌النهرین و ایران بلند کنم و هر مشکلی را حل و تصفیه نمایم."

منابع :

تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس تالیف محمود محمود

حقوق بگیران انگلیس درایران تالیف اسماعیل رائین

دست پنهان سیاست انگلیس در ایران تالیف خان ملک ساسانی

نقش استعمار در سوء استفاده از مذهب

منابع