کاربر:Abbas/صفحه تمرین3

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۰۳ توسط Abbas (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

پایگاه اجتماعی یه محبوبیت و اقبال اجتماعی و استقبال مردمی از جریانات و احزاب سیاسی اطلاق می‌شود. هر جریان سیاسی و اجتماعی بنا به عملکرد خود و پایبندی به آرمان‌ها و اهداف خود در صورتی که منطبق با خواسته‌های حامعه باشد، مورد استقبال اجتماعی از جانب توده مردم قرار می‌گیرد.

حکومت‌های دیکتاتوری بایگاه اجتماعی مخالفان و اپوزیسیون خود را مورد شیطان سازی قرار می‌دهند. هدف دیکتاتورها از شیطان سازی این است که خود را به عنوان تنها انتخاب برای مردم جا بزنند و هرگونه امیدی به تغییر را از بین ببرند. در واقع هدف آنها تثبیت حاکمیت خودشان است.

در دوران دیکتاتوری که امکان مراجعه به آرا عمومی وجود ندارد مشروعیت نیروها از مقاومت آنها در مقابل دیکتاتوری ناشی می‌شود. هر نیرویی که بیشتر با دیکتاتوری بجنگد مشروع است و دارای پایگاه اجتماعی است و می‌توان روی آن حساب کرد.

در تاریخ ایران جنبش مشروطه از آن‌جا که اهدافش با خواسته‌های توده مردم به جان آمده از استبداد عناصر دربار قاجار منطبق بود مورد استقبال مردم قرار گرفت. این جنبش پایگاه اجتماعی محکمی پیدا کرد و اکثریت مردم ایران به این جنبش پیوستند.

دولت ملی دکتر محمد مصدق در اثر مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت و اهداف ضد استعماری، از جانب اکثریت مردم ایران که از دخالت بیگانگان در امور مملکت خود به تنگ آمده بودند مورد حمایت قرار گرفت و توانست به پشتوانه مردمی صنعت نفت ایران را ملی کند. در اولین سالی که مصدق زمام امور را در دست گرفت ایران تحت تحریم قدرتهای خارجی قرار داشت و قادر به فروش نفت نبود. دولت مصدق با تکیه بر همین بایگاه اجتماعی و با کمک مردم و خرید اوراق قرضه ملی از طرف مردم تنها بودجه بدون کسری را در تاریخ ایران به اجرا گذاشت.

سازمان مجاهدین خلق ایران نیز در اثر مبارزات ضد دیکتاتوری خود در زمان شاه و پایداری رهبرانش بر آرمان‌های ضد دیکتاتوری مورد استقبال توده مردم ایران بود. بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی سازمان مجاهدین خلق ایران از یک پایگاه گسترده‌ی اجتماعی برخوردار شد، به طوری که در داخل ایران میتینگ‌های چندصد هزار نفره برگزار می‌کرد. در جریان اولین انتخابات مجلس شورای ملی بعد از انقلاب بنا به گفته عناصر وابسته به ولایت فقیه سازمان مجاهدین خلق بعد از حزب جمهوری اسلامی که دست ساز خمینی بود از نظر رای در رده دوم قرار داشت.

بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰جمهوری اسلامی به رهبری خمینی با حذف تمام جریان‌ها، استبداد مطلقه خود را بر جامعه مستولی کرد. ۱۲۰۰۰۰ نفر از اعضا و هواداران مجاهدین توسط جمهوری اسلامی اعدام شدند. مجاهدین به مبارزه قهر آمیز روی آوردند و اعضای آن از کشور خارج شدند. مجاهدین از ملا اجتماعی خود قطع شدند. دیگر امکانی برای سنجش میزان محبوبیت و پایگاه اجتماعی مجاهدین وجود نداشت زیرا هر سمپاتی نسبت به مجاهدین با مجازات اعدام پاسخ داده می‌شد.

رژیم ایران شیطان سازی گسترده‌ای را علیه سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز کرد. اصلی‌ترین محور شیطان سازی رژیم ایران بر علیه مجاهدین این بود که مجاهدین در داخل ایران پایگاه ندارند. رژیم ایران به تناوب مجاهدین را وابسته به قدرتهای خارجی معرفی می‌کرد. در زمان دولت سابق عراق آنها را وابسته به عراق، و بعدها وابسته به آمریکا و انگلیس و اسرائیل و عربستان معرفی کرده است.

مجاهدین به رغم شیطان سازی‌های جمهوری اسلامی همواره اعلام کرده‌اند که به هیچ کس به جز مردم ایران وابسته نیستند و اسناد استقلال مالی آنها بارها منتشر شده است.

۱۲۰۰۰۰ نفر از اعصای مجاهدین در مبارزه با جمهوری اسلامی جان باخته‌اند که هر کدام از آنها خانواده‌ای در ایران دارند. بنا به بررسی‌های آماری متوسط نفرات هر خانوار ایرانی ۵ نفر است که این یعنی ۶۰۰۰۰۰ نفر مخالف رژیم ایران که به سازمان مجاهدین خلق ایران سمپاتی دارند.

مجاهدین در خارج ایران سالانه گردهمایی‌های بزرگی برگزار می‌کنند که بزرگترین آنها گردهمایی سالانه بزرگ ایرانیان است. سالانه بیش از ۱۰۰۰۰۰ ایرانی در این مراسم شرکت می‌کنند که این گردهمایی به تنهایی نشان از پایگاه اجتماعی گستره مجاهدین دارد.

استراتژی اعلام شده مجاهدین برای سرنگونی حکومت ولایت فقیه در ایران کانو‌نهای شورشی است. روزانه فعالیت‌های این کانون‌ها در سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران و انبوهی از شبکه‌های اجتماعی بازتاب دارد. در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ سران و عناصر جمهوری اسلامی به جلوداری و سازماندهی کانون‌های شورشی اذعان کردند.

مبانی پایگاه اجتماعی و نمونه‌های تاریخی

جریان‌ها، احزاب و جنبش‌های اجتماعی بسته به اهداف و برنامه‌های خود و اینکه این برنامه‌ها و اهداف یه چه اندازه با خواسته‌های توده مردم منطبق و هم راستا باشد مورد اقبال عمومی هستند. هر حزب یا جریان سیاسی و اجتماعی در جهت اهداف خودش طیف‌های مختلفی از مردم را به خود جذب می‌کند و این اقشار و طیف‌های مردمی پایگاه اجتماعی آن جریان را تشکیل می‌دهند. هر جریان در صورت پایبندیش یه آرمان‌ها و ایده‌ال‌های اعلام شده‌ی خود می‌تواند پایگاه اجتماعی خود را حفظ کند و گسترش دهد.

در تاریخ ایران جنبش مشروطه نمونه‌ی بارزی از اقبال اجتماعی یک جنبش سیاسی و اجتماعی است. مردم ایران سالیان طولانی تحت حاکمیت دیکتاتوری قاجار بودند. فساد سیاسی و اقتصادی عناصر دربار قاجار فشار روزافزونی را بر گرده مردم وارد می‌آورد. هیچ پیشرفت اقتصادی و رفاهی در زندگی توده مردم متصور نبود. در حالیکه یک طبقه متوسط شهری و خرده بورژوازی تجاری شکل گرفته بود اما مناسبات فئودالی حاکم بر دربار و حاکمیت مانع پیشرفت جامعه بود. جنبش مشروطه که با درخواست تأسیس عدالتخانه شروع شد به سرعت مورد استقبال توده مردم قرار گرفت و در مدت کوتاهی به تاسیس مجلس شورای ملی و حکومت مشروطه سلطنتی منجر شد. تقریبا تمام مردم ایران به جنبش مشروطه پیوستند. به رغم سنگ‌انداری‌های دیکتاتوری و عوامل وابسته دربار و به توپ بستن مجلس و برقراری مجدد استبداد در دوره محمد علی شاه این جنبش از بین نرفت و با حمایت مردمی توانست بر دیکتاتوری پیروز شود و در نهایت تهران به دست مشروطه خواهان فتح شد و محمد علی شاه سرنگون شد.

دکتر محمد مصدق نیز با تکیه بر همین پایگاه و محبوبیت اجتماعی توانست خط ملی کردن صنعت نفت ایران را پیش ببرد و به پیروزی برساند. مردم ایران که از دخالت‌های استعماری درکشور خود ناراضی بودند و آنرا منشا بدبختی‌های خود می‌دانستند حول شعار ملی کردن نفت به حمایت از مصدق برخاستند. مصدق که نماینده مجلس بود توانست لایحه ملی شدن نفت را در مجلس به تصویب برساند. در ادامه با حمایت مردم به نخست وزیری رسید و قانون خلع ید از کمپانی نفت انگلیس را به اجرا گذاشت. متعاقب آن دولت انگلیس و قدرتهای خارجی دیگر خرید نفت از ایران را تحریم کردند و اقتصاد ایران که متکی به نفت بود ضربه سختی خورد. مصدق بار دیگر با تکیه بر همین پایگاه اجتماعی و حمایت مردمی و خرید اوراق قرضه ملی از طرف مردم توانست تنها بودجه متوازن و بدون کسری را ارائه کرده و به اجرا در آورد. در تیر ۱۳۳۱ شاه با اصلاحات مصدق که برای تثبیت پایه‌های مشروطیت بود مخالفت کرد و در پی آن مصدق استعفا کرد. شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. قوام در جهت برقراری دیکتاتوری گام برداشت و قوانین و مقررات سختی را برای محدود کردن آزادی‌های اجتماعی به اجرا در آورد. در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ مردم در حمایت از مصدق به خیابان‌ها ریختند. در قیام ۳۰ تیر تعداد زیادی از مردم توسط نیروهای انتظامی دیکتاتوری کشته شدند. در نهایت شاه تسلیم شد و دکتر مصدق بار دیگر با حمایت مردم و با تکیه بر پایگاه اجتماعی گسترده خود نخست وزیر شد.

مبنای سنجش مشروعیت در دوران اختناق

حکومت‌های دیکتاتوری برای اینکه بتوانند حاکمیت خود را تثبیت کنند، نیاز دارند که خود را بی رقیب نشان بدهند و در ذهن جامعه حک کنند که تنها انتخاب مطلوب برای حکومت هستند. از این رو آنها دائما مخالفان و اپوریسیون خود را مورد شیطان سازی قرار می‌دهند. اصلی‌ترین موضوعی که مورد شیطان سازی از طرف دیکتاتوری قرار می‌گیرد پایگاه اجتماعی مخالفان است. آنها در تمام رسانه‌ها و مطبوعات خود بر این نکته تاکید می‌کنند که مخالفانشان هیچ پایگاه و محبوبیتی ندارند و مردم آنها را نمی‌خواهند پس باید به همین حاکمیت موجود تن داد.

مقاومت تنها ملاک مشروعیت در دوران اختناق

مسعود رجوی ملاک مشروعیت در دوران اختناق را اینطور شرح می‌دهد:

نخستين مشكل در دوران اختناق و ديكتاتوری، سرقت و غصب حق حاكميت و حق انتخابات آزاد از مردم است... مشروعيت در دوران اختناق ناشی از مقاومت است و نه هيچ چيز ديگر. چرا كه امكان انتخابات آزاد و دسترسی به رأی واقعی تمام مردم وجود ندارد و بايد برای به دست آوردن آن برخاست و مقاومت كرد تا رژيمی كه مانع انتخابات و آرای آزاد و حاكميت مردم است سرنگون شود...

پس، مقاومت تنها ملاك و شاخص و سرچشمه‌ی مشروعيت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد يا جريان سياسي در دوران اختناق با مقاومت و

ايستادگی او در برابر فاشيسم دينی و در جنگ با آن سنجيده می‌شود. مشخصاً؛ اينكه در جنگ نظامی و سياسی و ايدئولوژيكی تا كجا و چه ميزان به دشمن ضدبشری

ضربه می‌زند. تا كجا برای اين رژيم خطرناك است و تا كجا به نيروی جنگندة ضدرژيم در جنگ نظامی يا در جنگ سياسی ياری می‌رساند و مايه می‌گذارد...

آخر وقتی نمی‌توان در يك انتخابات آزاد به آرای عمومی مراجعه كرد، فراتر از همه‌ی حدس و گمان‌ها يا نظرسنجی‌ها چگونه می‌توان بر روی ميزان رأی و حمايت اجتماعی يك فرد يا جريان سياسی، پا سفت كرد؟...

نتيجه اين كه در برابر دستگاه نا سنجيدنی ميزان آرا، در دوران اختناق، مقاومت، ملاك و مبنای واقعی و حقيقی سنجش است. بنابراين در دوران اختناق، مشروعيت

صرفاً ناشی از مقاومت و ايستادگی است. در دوران اختناق، هر چيز غير از اين، ادعا و باد و بلوف است. هر كس راست می‌گويد با رژيم و اختناق فراگير آن چنگ در چنگ شود و بستيزد و در اين پهنه آزمايش بدهد...

تعيين درصد آرا و پايگاه اجتماعی موضوعی مربوط به دوره‌ی بعد از اختناق است كه در آن بتوان با به ميدان آوردن مردم و با صندوق‌های رأی، به درستی سنجش و ارزيابی كرد.

هرچيزی غير از اين، ناديده گرفتن سركوب و اختناق و چشم پوشيدن بر ممانعت فاشيسم دينی از بروز اراده و تمايل اجتماعی است. اين را نبايد بر رژيم بخشيد و ناديده

گرفت و بعد به تئوری پردازی درباره‌ی درصد آرا يا پايگاه اجتماعی نشست. در شرايطی كه حتی اسم بردن از مجاهدين و به طريق اولی، كوچكترين اشاره به هواداری از

مجاهدين سنگين‌ترين محكوميت‌ها و مجازات‌ها را دارد و در شرايطی كه رژيم دهها هزار نفر را به همين خاطر دستگير و شكنجه و اعدام كرده است، چگونه می‌توان با يك

نظرسنجی آزاد در بين مردم به درصد واقعی آرای مجاهدين دست يافت. اينجاست كه روشن می‌شود تمام حرفهایی كه منابع ارتجاعی و استعماری و

همسويان و پادوهای آنها درباره‌‌ی پايگاه نداشتن مجاهدين در داخل ايران می‌گويند، بيراهه، باطل و در دستگاه ناديده گرفتن اختناق به سود آخوندهاست. مگر اين كه

طلسم اختناق بشكند و امكان بروز حمايت اجتماعی در تظاهرات و گردهماییها و امكان ريختن رأی آزادانه به صندوق‌ها فراهم شود. يك بار در جريان كارزار برای

لغو برچسب تروريستي، يك نمايندة كنگره از نماينده‌ی وزارت خارجه كه مدعی بود مجاهدين در داخل ايران پايگاهی ندارند، پرسيد، شما اين را از كجا و بر چه اساسی

می‌گوييد؟ طرف مقابل گفت از كسانی‌ كه برای درخواست ويزا به سفارت‌هايمان می‌آيند سؤال می‌كنيم. آن نماينده گفته بود آخر خودتان آن سازمان را ليست‌گذاری كرده‌ايد

و اگر كسی بگويد موافق يا هوادار مجاهدين است، به او ويزا نمی‌دهيد و انتظار هم داريد كسی كه برای گرفتن ويزا آمده از ابتدا با اعلام هواداری از مجاهدين ويزایی را

كه می‌خواهد، بسوزاند؟!

کتاب مبانی مشرعیت و مرزهای سرخ مقاومت ص۱۳۹ تا ۱۴۹

اقبال اجتماعی مجاهدین خلق بعد از انقلاب ضد سلطنتی

پس از انقلاب ضد سلطنتی و آزادی‌های برآمده از آن مجاهدین نیز مانند هر جریان و گروه سیاسی فعالیت خود را در سطح جامعه گسترش دادند. جنبش ملی مجاهدین تاسیس شد و تعداد زیادی از جوانان و مردم به مجاهدین خلق روی‌ آوردند. مجاهدین در این دوران مبارزه مسالمت آمیز سیاسی را سرلوحه کار خود قرار دادند و با تاکید بر آزادی‌های سیاسی در روند دموکراتیک جامعه شرکت کردند. اقبال روز افزون مجاهدین به حدی بود که طی مدت کوتاهی بعد از انقلاب تعداد شرکت کنندگان در میتینگ‌های مجاهدین خلق به چند صد هزار رسید. تیراژ نشریه مجاهدین به نام مجاهد به ۶۰۰۰۰۰ نسخه بالغ شد و بنا به گفته سران و عناصر جمهوری اسلامی، مجاهدین توانستند ۵۰۰۰۰۰ میلیشیا را سازماندهی کنند.

در اولین انتخابات مجلس بعد از انقلاب ضد سلطنتی مجاهدین بعد از حزب جمهوری اسلامی که حزب دست ساز خمینی بود در رده دوم قرار داشتند. در انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندیدای مجاهدین خلق، مسعود رجوی با اقبال اجتماعی کم نظیری مواجه شد و بسیاری از طیف‌های اجتماعی و اقلیتهای قومی و مذهبی و جوانان از کاندیداتوری او حمایت کردند ولی خمینی با یک فتوا او را حذف کرد.

شکل گیری و فعالیت‌های کانون‌های شورشی

همیاری با سیمای ‌آزادی

واکنش‌های رژیم ولایت فقیه اثبات پایگاه اجتماعی مجاهدین

در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه و به خصوص بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز نبرد مسلحانه مجاهدین علیه رژیم ایران، سرکوب خشونت آمیز اعضا و هواداران سازمان مجاهدین به‌صورت گسترده‌ای آغاز شد. اعضا و هواداران مجاهدین در زندان‌ها شکنجه و اعدام می‌شدند. در سطح جامعه نیز رژیم در صدد محو هرگونه نام و نشانی از مجاهدین برآمد. اساسا در جامعه و مطبوعات و رسانه‌ها نامی از مجاهدین برده نمی‌شد و یا با نام «منافقین» از آنها یاد می‌شد. نام مجاهدین خلق در ایران یک تابو بود. جمهوری اسلامی به دنبال محو نام این سازمان ار خاطره مردم ایران و تاریخ معاصر بود. این سانسور تبلیغاتی تا سال‌‌ها ادامه داشت. در دهه هشتاد شمسی و گسترش فعالیت هواداران مجاهدین خلق در داخل ایران و مطرح شدن پرسش‌هایی در سطح جامعه از سوی نسل جوان درباره مجاهدین و به خصوص درباره اعدام‌های سال ۶۷ این تابو شکسته شد. نسل جوان دیگر آن قرائت سنتی سران جمهوری اسلامی را درباره مجاهدین خلق قبول نداشت و آن‌را به چالش می‌کشید.

روزنامه‌های حکومتی نیز به این واقعیت اجتماعی اعتراف کردند. روزنامه جوان در شماره دوشنبه ۳۱تیر ۹۸ خود در مطلبی تحت عنوان مجاهدین خلق یا مهاجمین به خلق نوشت:

«کلیدواژه تابستان داغ ۱۳۶۷ و فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در خصوص تعیین تکلیف منافقان و معاندان زندانی، موضوعی است که مرتباً در چند سال اخیر به عنوان یکی از محور‌های تخریب و ایجاد جنگ روانی علیه نظام ج. ا. و دستاورد‌های بی‌بدیل آن توسط دشمنان مورد بهره‌برداری تبلیغاتی قرار می‌گیرد و علل صدور این فرمان و نحوه اجرای آن را به عنوان یک شبهه و سؤال در جهت مخدوش نمودن اذهان نسل جوان و عموم مردم، متناوباً مطرح و برجسته می‌نمایند».[۱]

ساخت سریال‌هاو فیلم‌های متعدد درباره مجاهدین

یکی از راه‌کارهای رژیم ایران برای مقابله با اقبال اجتماعی مجاهدین ساخت سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی و مستند است. این سریال‌ها و فیلم‌ها با بودجه‌های کلان حکومتی و به سفارش ارگان‌های مختلف دولتی و حکومتی ساخته می‌شوند. سازمان سینمایی اوج که از بزرگترین سازمان‌های سینمایی و فرهنگی و وابسته به سپاه است از اصلی‌ترین ارگان‌های سرمایه‌گذار در این عرصه است.

از سال ۱۳۶۴ رژیم ایران تعداد ۱۸۶ فیلم، سریال و مستند با موضوع مجاهدین خلق ساخته است. به عنوان مثال مستند پایانی بر پایان در ۵۰ قسمت ساخته شد که تا به حال ۶ بار از شبکه‌های مختلف تلویزیون ایران پخش شده است. مستند به نام خلق نیز که در ۲۸ قسمت ساخته شده است ۳ بار از شبکه‌های مختلف پخش شده است.

از فیلم‌های سینمایی که درباره مجاهدین خلق ساخته شده می‌توان به سیانور و ماجرای نیمروز ۱ و ۲ اشاره کرد.

چاپ کتاب‌های تبلیغی بر علیه مجاهدین

جمهوری اسلامی

اعترافات سران رژیم ایران در قبال مجاهدین

سران رژیم ولایت فقیه در صحبت‌های خود به کرات به نقش مجاهدین خلق ایران در قیام‌ها و خیزش‌های عمومی بر ضد حکومت‌شان اقرار کرده‌اند. از جمله خامنه‌ای ولی فقیه رژیم ایران در سخنرانی خود بعد از اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ آنرا به مجاهدین نسبت داد.

منابع

  1. مجاهدین خلق یا مهاجمین به خلق - روزنامه جوان - دوشنبه ۳۱ تیر ۹۸