کاربر:Safa/2صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۳ توسط Safa (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیطان سازی اپوزیسیون در جمهوری اسلامی، یکی از اهرم‌های اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوب‌گرانه ولایت فقیه و مشروع کردن سرکوب هر نوع از اعتراض و مطالبه مشروع است.

جمهوری اسلامی ایران برای حذف و سرکوب هر خواسته‌ای از طرف مخالفان آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی ، کافر، مرتد، ملحد و منافق نامیده و با حذف فیزیکی از دور خارج می‌کرد.

از فردای پیروزی انقلاب خمینی خود را به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نمی ‌داند و به الزامات قراردادهای اجتماعی اعتنایی ندارد، که بر مبنای تعهداتی که در برابر مردم قبول کرده است، به قدرت رسیده و نمی ‌تواند یکسویه وعده‌هایش را نادیده بگیرد.

قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکرده‌اند. خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش می‌دانست که هر لحظه می‌تواند تغییر کند و فردا نیز چیز دیگری باشد. هسته مرکزی استبداد در ایده ولایت فقیه همین‌جا است، مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد.

تعریف تکفیر یا شیطان سازی

تکفیراصطلاحی در کلام وفقه به معنای نسبت کفر دادن به مسلمان، تکفیر در اصل به معنای پوشیدن و پوشاندن است، ولی درعربی و فارسی به معانی گوناگونی به کار رفته، از جمله پاک کردن گناهان و ابطال عقاب، پرداختن کفاره سوگند و کافر خواندن کسی است.

دیدگاه پیامبر در باره تکفیر

پیامبر (ص) فرمود:

هرکس برادرش را «ای کافر!» خطاب کند اگر درست گفته بود یکی از آن دو، گرفتار پیامدهای آن می شوند و در غیر این صورت، به خودش باز می گردد.[۱]

در روایتی دیگر فرمود: هر مسلمانی که مسلمان دیگری را تکفیر کند و او را کافر بخواند اگر کافر نبود، خود کافر می گردد.[۲]

مخالفت این امر با قرآن، به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است:

اصل اول: عدم اجبار در دین. خداوند متعال می فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ در کار دین هیچ اکراه نیست.» [۳]

اصل دوم: لزوم گوش دادن به سخنان «دیگران» برای پیروی از بهترین آنها.

«فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ * لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌‏ای * تو بر آنان چیره نیستی».[۴]

«أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُوءْمِنِینَ؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌‏کنی که مومن باشند؟».[۵]

در نتیجه، اسلام  برای دفاع از حق و ترویج آن، اجازه استفاده از زور و قوه قهریه و همچنین تکفیر و تفسیق را نداده است. به هیچ وجه این اقدامات را در راه تبلیغ دین و هدایت مردم، تجویز نکرده است، این گونه اقدامات، وسیله‌ای شیطانی و نا مشروع است، که استفاده از آن حتی در راه دین، باطل و مصداق بی دینی است. کسانی که این حربه‌ها را به عنوان ابزار اعمال حاکمیت انتخاب می‌کنند، از حربه ای شیطانی و استعماری استفاده کرده اند.

پیشینه تکفیر

در تاریخ اسلام نیز خوارج کسی را که مرتکب یکی از گناهان کبیره باشد ولو امت پیامبر باشد کافر می‌خوانند.

در جنگ صفین که با دسیسه عمرو بن عاص در به نیزه کردن قرآن و درهم آمیختن حق و باطل، منطقه شامات از حکومت مرکزی امام علی (ع) جدا شد؛ خوارج غیر از گروه خود را بعد از صلح با معاویه تکفیر کردند.

در تاریخ اسلام همچنین علات شیعه (کسانی که درباره شخصیت امامان علیهم السلام غلو و زیاده روی کنند) نیز تکفیر شده‌اند.

پیشینه تکفیر در ایران پس از انقلاب

روح‌الله خمینی حکومتش را، حکومت اسلام می ‌دانست و به همین دلیل هرگونه مخالفت با آن را نیز مخالفت با اسلام تلقی می‌کرد. در شهریور سال ۱۳۵۸ گفت: «آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین برپا شد، و [اینها] رأی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند، رأی به جمهوری اسلامی ندادند یعنی ما طاغوت می‌خواهیم، اینها منافق هستند، اینها مسْلم نیستند، مسْلم باید به جمهوری اسلام رأی بدهد؛ مسْلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد. آنهایی که تحریم کردند رأی دادن بر جمهوری اسلامی را، منافق هستند؛ مسْلم نیستند.»

در آذرماه همان سال نیز گفت: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمی‌شود بگوییم که یک ملا عقیده‌اش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت می‌دهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام می‌کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می‌دانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.»

او تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ گفت: «و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم [...] اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌‏های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‏‌آمد.»

خمینی در جای دیگر و در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ اعلام کرد: «اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى ‏توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد.» در آن ایام او بارها تکرار کرد که «ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مى‏‌کنیم.»

او گفت، «ما آزادی دادیم» در حالی که چند ماه قبل شاه را به دلیل گفتن همین کلمات محکوم کرده بود. خمینی در پاسخ به شاه گفته بود: «اين چه آزادى است كه اعطا فرموده‏‌اند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود اين كلمه جرم است. كلمه اينكه «اعطا كرديم آزادى را» اين جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلن؟»

نمونه‎های فراوانی در تاریخ صدر اسلام دیده می‎شود که مسلمین بی گناهی، به‎راحتی و به‎کوچکترین بهانه مورد تکفیر واقع شده‎اند. به‎طور مثال سعد بن وقاص، عمار را صرفا به خاطر مخالفت با سیاست‎های نادرست عثمان، کافر می‌‎خواند و می‎گفت: «اخرجت رقبة الاسلام من عنقک.[۶] عهد اسلام از گردنت برداشته شده(و کافر گشته‎ای).»

تکفیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) توسط خوارج و معاویه نیز از مشهورترین وقایع تلخ تاریخ اسلام است.

همه این اعمال زشت به راحتی توجیه می‎شده است. معاویه نیز تکفیر را چنان به اوج می‎رساند که وقتی سفیان غامدی را به عراق می‎فرستد، به او چنین دستور می‎دهد: «اقتل کلّ من لقیت ممن لیس هو علی رأیک.[۷] به هرکس برخورد نمودی که با نظر تو مخالف بود، او را به قتل برسان.» تکفیر صرفا بهانه‎ای بوده است برای از سر راه برداشتن مخالفین و توجیه قتل و غارت آن‌ها!

منابع

  1. کتاب صحیح مسلم جلد یک صفحه ۷۹ ح ۱۱۱
  2. کتاب سجستانی جلد ۴ صفحه ۲۲۱
  3. قران کریم سوره بقره آیه ۲۵۶
  4. قران کریم سوره غاشیه آیه ۲۲
  5. قران کریم سوره یونس آیه ۹۹
  6. ابن قتیبه الدینوری، المعارف صفحه ۵۵۰ الهیئه المصریه العامه للکتاب: القاهره
  7. ابراهیم بن محمد ثقفی،الغارت: جلد ۲ ص ۴۶۷ انجمن آثار ملی: تهران