کاربر:Jaber/۴صفحه تمرین
سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران در دوم اسفند ۵۸ برگزار شد. دراین سخنرانی مسعود رجوی نسبت به بسته شدن راههای مسالمت آمیز مبارزه هشدار دادند.
بعد از حذف مسعود رجوی، توسط خمینی از کاندیدا توری ریاست جمهوری، حمله و هجومهای زیادی به دفاتر سازمان محاهدین و دیگر گروهها توسط نیروهایی که خودشان را طرفداران خمینی یا حزب الهی میخواندند صورت میگرفت. مجاهدین میخواستند ازآخرین قطرات آزادی در جامعه برای وادار کردن خمینی به انجام تعهداتش بر اساس قانون اساسی که خودش قبول داشت استفاده کنند.
اما خمینی میخواست آنها هم مثل بقیه از امامت او پیروی و او را بعنوان امام بشناسند.
به گفته مسعود رجوی این میتینگ برای کم کردن تنش و کنترل اوضاع متشنج جامعه است وما نمی خواهیم جامعه ما طبقاتی شود.
دراین روز ۲۵۰ هزار نفر از مردم تهران برای این گردهمایی در زمین چمن دانشگاه تهران جمع شدند تا به سخنان مسود رجوی گوش کنند.
مسعود رجوی در این سخنرانی بر ضرورت وحدت همه نیروهای خلق تاکید کردند و ازهمه مسولین خواستند که راههای مبارزه مسالمت آمیز را نبندند و باز هم به بسته شدن راههای مبارزه مسالمتآمیز اعتراض نمود.
متن گزیده ای از سخنان مسعود رجوی[۱]
مسعود رجوی در این سخنرانی گفت:
«پس بیائید پیدا کنیم، کدامین جماعت از ما بود که در سوگندش نیرنگ نهفته بود. نیرنگ انحصار و فزون طلبی. «انما یبلوکم الله به» اینها همهاش آزمایش است. باز هم به روایت قرآن وقتی رشتهها و پیوندها شکسته میشود، آن طبقات و گروههائی روی کار میآیند که دوباره جامعه را میبرند به سمت طبقات فرادست و طبقات فرودست …
همان نظام قبلی، همان مسیر تدریجی بجانب طاغوتهای زمان و طاغوتهای جهان، درست بهمین دلیل بود که من پارسال در همینجا و در همین زمین اعتراض کردم، سوگندها را در برابر یکی دیگر از آخرین شهداء یادآور شدم، و پرسیدم چرا؟ چرا؟
همانروز گفتم که اگر جهاد یک مجاهد را خوار بدارید، توی سرش بزنید، از نیروهای واقعاً انقلابی خلع ید و قطع ید کنند، تهمت و برچسب بزنند، اتهام مارکسیست ـ اسلامی را بگونهای دیگر تکرار بکنید؛ و مسالهای نظیر کردستان را بجای حل اصولی با برچسب تجزیه طلبی به قهر و تعارض بکشانید. لاجرم مجدداً طبقه ای را رشد خواهید داد که «هی اربی من امه» فزودهتر و برتر در میان طبقات خلق خواهد شد.
آخر، اگر قرار میبود در یک جامعه ای همه مثل هم فکر کنند، مثل هم نظر داشته باشند، سر موئی بین اندیشه و رأی آنها اختلاف نباشد، که خدا خودش اینکار را میکرد. پس چرا ما باید آنقدر حقیقت را و درست را و اسلام را هم منحصر بخودمان بکنیم؟ آنقدر که بگوئیم هر که رأیش رأی ما نیست، اصلاً نظر ندهد، یا مثل همین دیروز در خزانه و روز قبلیاش در گود و روز قبلیاش در یاخچیآباد تهران، چون مجاهد است و یا به مجاهدین وابستگی دارد، تمایل یا سمپاتی ابراز میکند، حق زندگی ندارد.
مسعود رجوی همچنین در این سخنرانی نسبت به بسته شدن راههای مبارزهٔ مسالمت آمیز اعتراض کرده و گفت:
«بیایید خودتان به دست خودتان، با بستن راههای فعالیت قانونی، راههای فعالیت غیرقانونی را باز نکنید. از این فرصت که تمام نیروها حاضر شدند بهرغم همه محدودیتها، مشتاقانه باز هم شرکت بکنند، باز هم همکاری بکنند، استفاده بکنید. ما زندگی و فعالیت در یک نظام قانونی را پذیرفتیم، اگر بگذارند. آنقدر پذیرفتیم که تا بهحال از حق قانونی، شرعی، اخلاقی دفاع از خودمان هم استفاده نکردیم. شنیدید ما یک گلوله شلیک کرده باشیم؟ یک مورد حتی؟ ولی هیچکس، هیچکس از مقامات مسئول نیآمد به ما بگوید که داستان شما چیست و بر سر شما چه میگذرد؟ اما اگر پیوسته یک عدهای بخواهند با چماق و گلوله به ما بتازند و هیچ مقام مسئولی هم جوابگو نباشد، دیگر تکلیف چیست؟»