کاربر:دانا/صفحه تمرین
پژوهشی در باره «آب» در ایران
.............................................................................
مقدمه
«آب» یا «فراتر از آب»؟
چند سالی است که مردم ایران در هراس از نابودی قطعی دومین دریاچه بزرگ سرزمینشان، در کنار قتل و اعدام فرزندانشان، مبارزه می کنند، دریاچه ارومیه! در حالیکه دریاچه پریشان، بزرگترین دریاچه آب شیرین داخلی ایران نیز مدتهاست خشک شده و سایر دریاچهها و بسیاری رودها نیز به همین بلا دچار شدهاند. بلایی که همگان می دانند چیزی فراتر از یک «خشکسالی طبیعی» است.
آنچنانکه پنداری در این نقطه از جهان، نبردی بین مرگ و زندگی در تمامی ابعاد آن در جریان است.
در یک سو حاکمیتی که منابع و ذخایر طبیعی مملکت را نابود می کند و جوانانش را هم به کام نیستی می کشاند. و در سوی دگر، مردمی که همزمان باید هم از فرزندان خود و هم از آب و خاک خویش، آنهم نه در برابر تهاجم خارجی که دربرابر ایلغار حکومتی ظاهرا خودی! دفاع کند. فاجعهای که مصداق هلاک «حرث و نسل» است.
کمآبی، بیآبی یا خشکسالی؟
مصادره کردن هر مشکلی در این زمینه به بیعرضگی یا خیانت حکومت البته اولین و سادهترین کار در بیان یا توجیه مشکل عمومی «آب» در ایران است که گرچه در ذات خود، اشتباه نیست اما «حل واقعی و عملی مساله» به جوابی فراتر و عمیقتر از یک جواب کلیشهای و ساده به ظاهر سیاسی نیاز دارد. بویژه هنگامی که صورت مساله، یک معضل طبیعی در عرصه محیط زیست است که با اولین جواب در حوزه کارشناسی (یعنی معضل تاریخی «خشکسالی» در فلات ایران) هر جواب سیاسی درستی را هم در پایه تایید، تقویت و مستند خواهد کرد. اما بدون جواب کارشناسانه به این مشکل، همان جواب درست سیاسی هم بلافاصله در ذهن شنونده و خواننده، بلوکه و بی اثر می شود. از اینرو ضروری است در این زمینه، کارشناسانهتر به مساله نگریست.
این نوشته نگاهی است کلی به مساله آب و معضل کمآبی در ایران که طبعا به مواردی همچون مشکل خشک شدن دریاچهها و رودهای ایران هم می پردازد و پس از درک صورت مساله واقعی «آب» بر روی زمین، به دنبال «سیاست»های اعمال شده حکومتی در این زمینه و تاثیر آن در بروز بحران اخیر آب در ایران می پردازد
نگاهی به تاریخچه خشکسالی در ایران
خشکسالی یعنی چه؟
تعریف خشکسالی: خشکسالی یعنی تهی شدن مستمر منابع آب مصرفی مردم.
به بیان دیگر، خشکسالی یعنی وضعیتی اقلیمی که ناشی از «کمشدن» آب «مورد نیاز» مردم به نسبت میزان «مصرف» ضروری آن است
این «کمشدن» آب می تواند ناشی از افزایش مصرف صنعتی کنترل نشده آب، افزایش کنترل نشده زمینهای زیرکشت(کشاورزی)، یا حتی افزایش کنترل نشده جمعیت و بالا رفتن میزان مصرف آب به نسبت ذخایر آن باشد.
اما علل دیگری نیز در بروز کمآبی موثر هستند از جمله:
کم شدن میزان بارش سالانه، افزایش مصرف آب، و افزایش تبخیر آبهای سطحی به علت بالا رفتن درجه گرمای اقلیم.
به این ترتیب، می توان پدیده خشکسالی را تا حد زیادی، درشمار بلاهای طبیعی نامحسوس ، قرار داد.
اما نباید از بررسی علل غیر طبیعی آن غفلت کرد.
مراحل «خشکسالی» به این ترتیب است:
خشکسالی دارای چهار مرحله است.
مرحله نخست کم شدن باران سالانه
مرحله دوم خشکسالی هیدرولیکی به علت کاهش آب سدها
مرحله سوم، بروز خشکسالی اقتصادی که با کمبود محصولات کشاورزی خود را نمایان می کند
مرحله چهارم، بروز قحطی است که نام دیگر آن خشکسالی اجتماعی است.
به این ترتیب، کم شدن آب، استفاده بیرویه از آب، نابودی تدریجی مراتع و کشتزارها، فرسایش خاک، فرونشست زمین، برخاستن ریزگردها و نهایتا کمشدن محصولات کشاورزی منجر به مشکلات اجتماعی جدی میشود.
با توجه به این نکات می توان گفت این بلای نامحسوس، با دقت بسیار بالایی قابل پیشبینی و پیشگیری است. بهعنوان نمونه می توان روند نوبهای بروز خشکسالی در ایران را با نگاهی به تاریخچه خشکسالیهای این منطقه از جهان دریافت و برای مقابله با آن برنامه ریزی کرد.
خشکسالیهای معروف ایران:
از خشکسالیهای معروف تاریخ سدههای اخیر ایران به این موارد می توان اشاره کرد:
خشکسالی سال 1250- 1249 خورشیدی ( دوره حاکمیت ناصرالدینشاه قاجار) این خشکسالی، یک قحطی بزرگ نیز به دنبال داشت
قحط سالی ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد.(مصادف با جنگ جهانی اول)
خشکسالی 1346 – 1345
خشکسالی در سالهای اخیر
جزئیات 10 دوره خشکسالی در ایران به نقل از خبرگزاری حکومتی مهر، توصیف رسمی وضعیت فعلی در ایران است.
فرود شریفی قائم مقام «ستاد توسعه فناوری آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست» در معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری درگفتگو با خبرگزاری حکومتی مهر (8 مهر 1393) با اشاره به تحليلهاي هواشناسي انجام شده از سال 1347 تا 1383 در ایران گفت: در این دوران، كشور با ده دوره خشكسالي مواجه بوده است:
خشكسالي 63-1347 (سه مرحله و كاهش بارندگي 26%)
خشكسالي 72-1363 ( سه مرحله و كاهش بارندگي 44%)
خشكسالي 76—1372 (دو مرحله و كاهش بارندگي 5/17%)
خشكسالي 80-1377 ( 34% كاهش بارندگي نسبت به ميانگين سي ساله )
خشكسالي 83-1380 ( ادامه خشكسالي در بعضي مناطق كشور نظير مناطق جنوب و جنوب شرقي و تا حدودي جنوب غرب كشور)
خشکسالی آینده
در گزارش پاییز 1396 ناسا نیزآمده است بعید نیست بین 30 تا 40 سال آینده، بخش های وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شوند. ناسا هشدار داده: تاثیرات گرمایش زمین و عواقب آن همچون خشکسالی بسیار جدی است
نتیجه گیری تا اینجا:
می دانیم ایران از دیرباز در شمار کشورهای کمآب جهان بوده.
می دانیم ایران پیوسته با مشکل خشکسالی و حتی قحطی دست به گریبان بوده.
اما با اینهمه، ساکنان این سرزمین در تمامی تاریخ خود، در همین سرزمین کمآب بهراحتی زیسته، همیشه کشاورزی خود را داشته و نان از عمل و محصول خویش خوردهاند. گرچه که در بسیاری مقاطع نیز در شمار صادرکنندگان محصولات کشاورزی به دیگر نقاط جهان بودهاند.(به استثنای دوره پس از «انقلاب سفید» محمدرضا شاه و اصلاحات ارضی که ایران به کشورهای وارد کننده گندم پیوست!)
اینک پرسش اینجاست:
علت اصلی خشکسالی کنونی ایران چیست؟
و چه باید کرد؟
برای یافتن جواب، ضروری است یکبار «داشتههای» خود در این زمینه را مرور کنیم
دخل و خرج خود را بازنگری کنیم
اشکال کارمان را دریابیم
تا بتوانیم مشکل را برطرف کنیم.
ابتدا از منابع آبی خود آغاز می کنیم:
منابع آبی ما عبارتند از:
آبهای زیرسطحی (سفرههای آبی زیرزمینی)
آبهای سطحی (رودها، دریاچهها و ...)
آبهای حاصل از نزول برف و باران (که به نوعی تامین کننده آبهای سطحی و زیرسطحی هستند و زیرمجموعه آنها می باشند)
این منابع با همه کاستیهای خود و دستتنگی آسمان میهنمان در بارندگی، تا دو سه دهه پیش، اگر نه بهراحتی اما به هرحال جوابگوی مصارف آبی مردممان بوده اند. اینک باید دید در دو سه دهه اخیر چه اتفاقی افتاده که با مشکل جدی بی آبی و خشکسالی روبرو شدهایم.
مدیریت آب کشور:
آب در ایران تا حدود دهه 40 خورشیدی مدیریت متمرکز دولتی نداشت. مالکیت آب در نظام فئودالی اساسا متعلق به خان و مالک منطقه بود. مدیریت آب نیز با رعایت حقوق مالکانه آن، در دست اهالی هر منطقه بود که به شیوه کدخدا منشی، مساله آب و تقسیم آبهای موجود و نوبت استفاده ازآن را خودشان حل می کردند. منازعات مربوطه نیز در همان کادر ارباب و رعیتی حل می شد.
با «اصلاحات ارضی» شاه و انهدام مدیریت فئودالی روستا اولین عامل حکومتی که همان سپاه ترویج و آبادانی و خانههای انصاف حکومتی باشند، وارد این محدوده شدند.
تا اواسط دهه 40 خورشیدی، جمعیت شهرها نیز حدود 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دادند و مصرف آب شهرها مثل امروزه نبود و اساس مصرف شهری، هم کم بود و هم عمدتا به مصرف آشامیدن و بهداشت می رسید و مصرف تجملی آن در استخرها یا شستشوی ماشینها و ... آنچنان کم بود که به حساب نمی آمد
با «اصلاحات» ارضی و ویرانی روستاها و نابودی کشاورزی بود که تعادل جمعیتی شهر و روستا در ایران آرام آرام به نفع شهرها تغییر کرد اما باز در مصرف آب، افزایش جدی بوجود نیامده بود تا حکومت به فکر استفاده از امتیاز آب و پول در آوردن از آن بیفتد.
اولین بار در سالهای پیش از سقوط دیکتاتوری سلطنتی بود که حکومت از مردم، چیزی به عنوان «بهای» حقآبه گرفت و به این ترتیب اولین نقطه اعمال مدیریت دولتی جدی در امر تقسیم و توزیع آبهای کشور، به همان سالها بر می گردد.
حفر چاه عمیق و نیمه عمیق نیز که تا آنزمان آزاد بود، مشروط به مجوز دولتی و پرداخت میزان پول مشخص به نرخ دولتی شد.
ایجاد سد نیز اساسا و از ابتدا در انحصار دولت و در ید قدرت و امکانات حکومت بود و پیش و پس از سقوط سلطنت نمی شناسد.
یک نمونه
درک وضعیت کشاورزان شرق اصفهان که با مشکل جدی آب روبرو هستند و کارشان با حکومت آخوندی به درگیری نیز کشیده شده، نمونه خوبی برای سردر آوردن از کم و کیف مدیریت آب در ایران است
به نوشته خبرگزاری حکومتی ایرنا (اول فروردین 97) «سهم کلی حقابه کشاورزان شرق اصفهان از زاینده رود حدود 400 میلیون مترمکعب است، اما این میزان در سال های اخیر اختصاص نیافته و با وجود جریان یافتن زاینده رود در مقطعی از سال گذشته تنها حدود 40 درصد از یکصد هزار هکتار زمین های کشاورزی شرق اصفهان، زیر کشت رفت و امسال بدلیل رها نشدن آب برای کشت پاییزه این رقم با کاهش زیادی روبه رو شده است.
همچنین طبق مصوبه شورای هماهنگی زاینده رود، با توجه به اینکه ذخیره آب در سد زاینده رود به کمترین میزان طی 50 سال اخیر رسیده است، امکان بازگشایی زاینده رود و توزیع آب کشاورزی در سال زراعی جاری وجود ندارد.
محسن مهرعلیزاده استاندار اصفهان در 29 اسفند سال 96 در کمیته پیگیری امور کشاورزان این استان، از پرداخت 37.6 میلیارد ریال به 26 هزار و 700 خانوار کشاورز آسیب دیده از خشکسالی در این منطقه خبر داد.»
لازم به یادآوری است که کشاورزان اصفهانی در سال 97 از گرفتن پول خودداری کرده و روی دریافت حقآبه خود تاکید دارند. این کشاورزان دههها پیش مبالغ کلانی با سند رسمی به دولت پرداخته و در واقع سهمیه 400 میلیون متر مکعبی خود از آب زایندهرود را خریدهاند! آبی که البته طبق آموزههای قرآنی، در شمار «انفال» یعنی اموال عمومی و غیر قابل فروش است!
اما نکته اساسی و جدی که در میان انبوه حرفها و نکات مطرح شده، گم می شود، حرف یک کشاورز جوان ورزنهای است:
به نوشته ایسنا (9 فروردین 97) یک کشاورز جوان ورزنهای گفت:
«اگر آب نیست برای همه نباید باشد و مسئولان باید به این امر رسیدگی کنند که چرا در نقطه ای از کشور با آب زاینده رود صنعت راه بیندازند و در این نقطه کشاورز به نان شبش محتاج باشد.»
آب زاینده رود در مسیر خود، خرج واحدهای صنتعیای می شود که کسی در باره ماهیت آن صنایع چیزی نمی گوید. این واحدهای صنعتی مربوط به سپاه پاسداران و ارتش بوده و عموما در مناطق حفاظت شده نظامی قرار دارند.
رژیم با حفر چند تونل در مسیر رودخانه زاینده رود مقداری از آب این رودخانه را تحت عنوان پروژه آبرسانی به یزد، کرمان، قم و کاشان برای مصارف سایتهای اتمی خود منحرف کرده است.
میزان بالایی از آب رودخانهٴ زاینده رود در ذوب آهن اصفهان مصرف میشود. که همزمان پسماندهای صنعتی آن نیز وارد آب رودخانه شده و باقیمانده آب را برای مصارف کشاورزی غیرقابل استفاده میکند. کارخانههای فولاد مبارکه و صنایع نظامی، پتروشیمی و هستهیی بخش عمدهای از آب زاینده رود را به خود اختصاص دادهاند.
از سوی دیگر در دیکتاتوری ولایت فقیه مدیریت منابع آبی، یا آبخیزداری جایگاهی ندارد. از همین رو روشهای سنتی آبخیزداری مثل حفرقنات برای حفظ و مدیریت آب در سفرههای زیرزمینی ترک شده و قنات ها همه خشک ویران شده و به جای آن به سد سازی روی آوردهاند. صنعتی که در بسیاری از مناطق خشک و گرم ایران قبل از ذخیرهٴ آب، خود یک عامل تبخیر و خشکاندن سفرههای زیر زمینی پایین دست رودخانهها شده است. تنها خاصیت سدسازی، سودهای کلان برای مجریان پروژه است. که مجریان هم کسی جز سپاه پاسداران نظام ولایتفقیه نیستند. و در پوش قرار موسوم به ضد خاتم الانبیاء، سودهای کلان پروژههای کلان ملی را به جیب میزنند.
سپاه پاسداران تا سال 1392 در مسیر زاینده رود 14 سد بزرگ ساخته و 6 سد در دست ساخت داشتند، و 11 سدبزرگ و یک سد کوچک هم در دست مطالعه. این در حالی بود که بستر رودخانه از استان چهارمحال و بختیاری تا تالاب گاوخونی خشک شده بود.
آنچه که کشاورز جوان ورزنهای می گوید، بیان ساده این واقعیتهاست.
مدیریت آب کشور در نظام ولایت فقیه
شرکت مدیریت منابع آب ایران( متعلق به وزارت نیرو) مالک انحصاری آب در ایران است. مدیرعامل این شرکت، مشاور وزیر نیروست و کرسی مدیریت این شرکت از مناصب نان و آب داری است که به ندرت تغییر می کند.
به عنوان نمونه مدیرعامل این شرکت علی نورزاد از آغاز دولت خاتمی مدیر عامل این شرکت و مشاور وزیر نیرو بوده، با پایان یافتن دوران اصلاحطلبان و آمدن احمدینژاد، کماکان علی نورزاد در شغل خود باقی ماند.
مدیر بعدی این شرکت محمد حاجرسولیهاست که سال 94 مجددا درسمت خود ابقا شد.
شرکت حفاری چاههای آب ایران نیز یکی از شرکتهای اقماری شرکت مدیریت منابع آب ایران است که انحصار حفاری چاه آب در ایران را در مالکیت خود دارد.
به این ترتیب در دوران حاکمیت آخوندها، مدیریت آب کشور تماما به دست وزارت نیرو (ابتدا وزارت آب و برق سابق و وزارت جهاد کشاورزی که از زیرمجموعههای سپاه پاسداران است) http://korang.ir/news/17278/%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86)
وزیر آن با پیشنهاد و موافقت سپاه معرفی و تعیین می شود) افتاد.
درحال حاضر، مدیریت آبهای زیرسطحی کشور در تیول وزارت نیروست
و مدیریت آبهای سطحی کشور با سپاه پاسداران است.
این دو نهاد، با بدست گرفتن مالکیت تمامی آبهای سطحی و زیر سطحی کشور، حفرچاه و ساخت سد، تمامی آبهای موجود در رو و زیرزمین و عواید ناشی از آن در محدوده ارضی ایران، را به انحصار خود در آوردند.
نگاهی به کارکرد وزارت نیرو و سپاه پاسداران در حوزه آب و مدیریت آب کشور
تا پیش از سقوط دیکتاتوری سلطنتی، تعداد چاههای عمیق ایران 55 هزار حلقه چاه بود( در فاصله 1340 تا 1355)
از1355 تا 1360 تعداد چاهها به 105 هزار حلقه رسید.(آمار پرویز کردوانی اطلاعات10 آبان 1395)
آمار چاههای عمیق ایران تا سال1393 خورشیدی برابر با 205 هزار و 511 حلقه بوده
آمار تعداد چاههای نیمه عمیق ایران تا همانسال 553 هزار و 87 حلقه شمارش شده
بر اساس آماری که مدیرکل دفتر حفاظت و بهرهبرداری منابع آبی ایران درسال 1394 اعلام کرده، تعداد 150 هزار حلقه چاه عمیق غیرمجاز درکشورحفر شده
و تعداد چاههای نیمه عمیق غیرمجاز نیز 150 هزار حلقه، اعلام شده.
طبعا این آمار نه کامل است و نه دقیق! چرا که به نوشته خبرگزاری مهر 11 اسفند 1395 تنها در استان آذربایجان غربی 59 هزار حلقه چاه غیرمجاز حفر شده.
تنها هنگامی که آمار مشابه در سایراستانها نیز به آمار بالا اضافه گردد می توان دریافت تعداد چاههای حفر شده مجاز و غیر مجاز در این مملکت چندحلقه است!
تعداد سدهای اصلی ایران نیز، با توجه به تعاریف موجود، قبل از سقوط دیکتاتوری سابق تنها 4 سد بوده اما پس از رویکار آمدن آخوندها به 18 سد بزرگ ارتقاء یافته در حالیکه روزنامه دنیای اقتصاد در تاریخ 23 بهمن 1396 هنگامی که خبر از کم آبی در 177 سد بزرگ کشور می دهد! می توان دریافت آمار رسمی چه میزان با آمار حقیقی در این زمینه فاصله دارد.
نگاهی به دریاچه ارومیه و روش به قتل رساندن آن!
همانطور که در چند خط بالاتر خواندید خبرگزاری مهر در تاریخ 11 اسفند 1395 خبر از حفر 59 هزار حلقه چاه غیر مجاز در استان آذربایجانغربی(ارومیه) داد.
از تعداد چاههای غیرمجازی که در استان آذربایجان شرقی و کلا در حوزه آبریز دریاچه ارومیه حفر شده آماری در دست نیست.
اما از تعداد سدهایی که در دو استان آذبایجان شرقی و غربی در سالهای اخیر ساخته شدهاند، اطلاعات تقریبا کاملی وجود دارد که نشان می دهد چرا دریاچه ارومیه اینچنین خشک شد؟!
تنها نگاهی به فهرست اسامی این سدها و حجم آبی که پشت خود نگهداشتهاند، می تواند اندکی از عظمت فاجعهای که اتفاق افتاده را نشان دهد.
مالک انحصاری آب درایران یعنی دولت تمامی آبهای سطحی و زیرسطحی ایران و از جمله آبهای حوزه آبریز دریاچه ارومیه را یا توسط فروش امتیاز حفر چاه یا به وسیله ضبط آب رودخانهها و نهرها در پشت سدها، به روشهای مجاز و غیر مجاز به فروش رسانده؛ مراتع و زمینهای کشاورزی را خشک و بایرکرده، کشاورزی و دامداری را از بین برده، موجی از بیکاری روستاییان بوجود آورده و به این شکل، اولا دریاچه ارومیه را نابود کرد و ثانیا مشکلی به اسم بحران اجتماعی آب بوجود آورد.
نگاهی به دیگر علل کمآبی شدید ایران
ساخت صنایعی که به آب کلان نیاز دارند، آنهم در مناطق کم آب یکی دیگر ازعلل نابودی منابع آب در ایران است. یک مورد آن را در اصفهان دیدید که چگونه بزرگترین کارخانه ذوب آهن ایران را در یک منطقه کویری ساختند آنهم کارخانهای که به حجم مستمر آب فراوانی نیاز حیاتی دارد!
مشابه همین اشکال در مورد یک کارخانه ذوب فلز دیگر درشمال خراسان نیز بوقوع پیوسته و کسی جوابگو نیست.
از دیگر علل کم آبی در ایران، افزایش بی رویه زمینهای زیرکشت در ایران است. با توجه به نابودی مشاغل و حرف و اساسا تولید ملی و بازار داخلی، مردم بویژه در شهرستانها به کشاورزی روی آوردند. در حالیکه آب موجود در ایران، آن اندازه نیست که جوابگوی کشاورزی موجود باشد.
یکی دیگر از علل کم آبی در ایران، کشاورزی بیرویه است.
کاشت محصولاتی که ضرورت درجه یک و اهمیت غذایی پایه برای عموم مردم ندارند اما میزان آب لازم برای آبیاریشان نیز زیاد است(مانند کیوی به جای برنج و گندم ) از دیگر علل بروزکمآبی در ایران است.
برخی علل دیگر:
افزایش سریع و بی رویه جمعیت ایران که با تشویق حاکمیت فعلی، بویژه درسالهایی که جنگ ضدمیهنی ایران و عراق جریان داشت، همراه بود جمعیت ایران از سال 57 تا 97 تقریبا 2 برابر شده! این میزان رشد جمعیتی برای کشوری مانند ایران با منابع آبی محدود فاجعه بار است.
اما یکی از مهمترین و پایهای ترین اشکالاتی که باعث بروز بسیاری بحرانهای معیشتی، اقتصادی و اجتماعی شده و حتی راه به بحران سیاسی برده، سرگردانی، جهالت، ندانم کاری و اهمال حاکمیت در انتخاب یک الگوی رشد اقتصادی مشخص و تنظیم دخل و خرج منابع آبی کشور بر اساس آن الگو است به نحوی که اینک ایران از معدود کشورهای جهان است که هیچ الگوی رشد اقتصادی مشخصی ندارد! کاریکاتور کج و معوجی از راه رشد سرمایه داری صنعتی وابسته تحت حاکمیت و سیاستهای یک رژیم متعلق به عصر فئودالیته با مشابهتهایی به دوران برده داری! که مدیریت آن را یک ارگان نظامی فاشیستی به اسم سپاه پاسداران به عهده دارد، مهمترین عامل فروپاشی اقتصاد و معاش مردم ایران است
بویژه که باندهای غارتگر حکومتی نیز در این مورد بیکار ننشسته و تقریبا بطور روزمره با غارت ثروت ملی و منابع نقدی خزانه مملکت را خالی می کنند.
یک عامل دیگر در این مورد این است که ایران از معدود کشورهای جهان است که در ایجاد تعادل بین کشاورزی و صنعت، هنوز سرگردان است.
علت دیگر: ایران از نظر فساد دولتی در شمار اولین کشورهای جهان است. حفر چند صد هزار چاه عمیق و نیمه عمیق آب، یکی از دستاوردهای این فساد دولتی است که مروج، بانی و عامل آن دولت و سپاه پاسداران است.
همانطور که پیشتر اشاره شد حاکمیت جهل در حد حماقت، در تعیین محل برخی صنایع سنگینی که به آب زیاد نیاز دارند نیز یکی دیگر از علل نابودی منابع آبی برخی نقاط کشور شده. مانند مجتمع فولاد خراسان که باعث نابودی حجم بالایی از ذخایر آبی منطقه شده در حالیکه همین مجتمع در نوار ساحلی شمالی یا جنوبی کشور اساسا با چنین ضایعاتی همراه نمی شد. این قبیل صنایع در شمار اولین صنایعی خواهند بود که در اولین مراحل بارز شدن خشکسالی شدید، تعطیل خواهند شد، کارگرانش بیکار و سرمایههای به کار رفته در آن، هدر خواهد شد.
نابودی آبخیزداری سنتی ایران، که به نابودی قناتها، نابودی زهکشیهای طبیعی و ساخته شده طی دههها و سدهها مشکل آب مملکت را با وجود همین کمآبی و خشکسالیهای فراوان تضمین کرده بودند نیز از دیگر علل وضعیت موجود و بروز بحران شدید آب در ایران است .
یکی دیگر از علل بروز بحران کم آبی با این شدت، حاکمیت سیاست خصمانه در مراوده با کشورهای همسایه بویژه اعراب است که تمامی قراردادهای زیست محیطی مشترک فیما بین را نیز در کنار دیگر قراردادهای حسن همجواری به هم زده که از جمله می توان به نابودی طرح تثبیت شنهای روان بین کشورهای ایران، عربستان، عراق، کویت و ... اشاره کرد. مشکلی که اینک خود به یکی از علل به هم خوردن تعادل آب و هوایی منطقه تبدیل شده.
این طرح در ایران تماما به دست فراموشی سپرده شده و پیشروی کویر در شهرهای ایران به یکی دیگر از مشکلات اقلیمی بالغ شده.
نتیجهگیری
اینک و با توجه به مباحث فوق، می توان از دیدگاهی کارشناسانه گفت: بحران آب در ایران قابل کنترل بود به شرطی که این حاکمیت و سیاستهایش وجود نمی داشت!
پایان
پیوستها
1. در باره بحران ریزگردها در ایران
2. نظامی که آب متعلق به مردم را به همان مردم می فروشد.
در باره بحران ریزگردها در ایران
..........................................................
به دنبال قتل یک کارشناس برجسته محیط زیست به اسم دکتر سیدامامی، برخی محافل عنوان کردند علت قتل وی، دستیابی وی به نقش سپاه پاسداران در بروز فاجعه زیست محیطی در سالهای اخیر در ایران و تغییر اکوسیستمهای حیاتی کشور با ایجاد سدهای غیرکارشناسی و مهندسی کردن فاجعه بار ذخایر آبی مملکت توسط پاسداران بوده.
البته یافتههای دکتر کاوس سیدامامی (اگر واقعا چنین چیزی وجود هم داشته باشه) تا کنون منتشر نشده و با آنچه که اتفاق افتاده نیز بعید است که اصلا امکان انتشار پیدا کند.
اما فارغ از یافتههای منتسب به وی، این نوشته کوتاه تلاش می کند یافتههای عامی را که در این مورد وجود دارد و نقش جنایتکارانه سپاه پاسداران در بهم زدن تعادل زیست محیطی جغرافیای ایران، را نشان میدهد، در برابر خوانندگان قرار دهد.
برای درک بهتر صورت مساله ضروری است ابتدا نگاه کنیم به بخش کوتاهی از یک گفتگوی تلویزیونی رسمی نظام که گفتگوی ویژهای است با یک عضو مجلس رژیم به اسم پاپی زاده و یک استاد دانشگاه به اسم جمالی که روز 24 بهمن سال96 از شبکه سراسری تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده.
پاپی زاده عضو مجلس ارتجاع از استان خوزستان ـ تلویزیون رژیم 24بهمن:
واقعا یك سواله چرا مسئولین از این بزرگواری مردم خجالت زده نمیشوند؟ موضوعی كه به راحتی قابل حل هست رو سالها به تاخیر انداختند و الان تبدیل به یك بحران زیست محیطی جدی شده و بصورت متوسط 22 تا استان كشور درگیر ریزگردها هستند
جمالی استاد دانشكده محیط زیست ـ تلویزیون رژیم 24بهمن :
واقعیت مطلب اینه كه این پدیده تقریبا 20 ساله شكل گرفته یعنی بیش ازبیست سال گذشته گزارشهای سازمانهای بین المللی در كشور عراق نشان میده كه پدیده گرد و غبار یا ریزگرد شروع شده كانونهای بحرانی شروع شده چند سالی طول كشید تاوارد كشور ایران بشه اول از دو استان مرزی شروع شد جایی رسید كه در سال 1389 - 1390 حدود 22 استان رو پوشش داد اونموقع تازه باور مسئولین كشور شد كه یك پدیده ملی داره رخ میده 09.41
پاپی زاده عضو مجلس ارتجاع از استان خوزستان ـ تلویزیون رژیم 24بهمن
الان بعضی از مسئولین پذیرفته اند كه 60 درصد بحران ریزگردها مربوط به حوزه داخلی ست تا دو سال قبل هیچ دستگاهی در داخل كشور به صراحت حاضر نبود این رو بپذیره و مرتب بهانه خارج از كشور رو می آوردند میگفتند صد در صد این ریزگردها مربوط به خارج از كشور هست در كشور عراق داعش هست عربستان با ما نمیسازه و بسیاری ازمسائل دیگه و عملا این رو از گردن خودشون باز میكردند این مسئله و اقدام اساسی صورت نگرفت...
پاپی زاده : الان بحرانی كه اتفاقی افتاده ناشی از این هست كه ما سیلاب های طبیعی كه بصورت فصلی در دهه های گذشته اتفاق می افتاد رو آمدیم دخالت كردیم سد سازی كردیم اجازه ندادیم این سیلاب در سطح وسیع پخش بشه و پشت سد این آب رو ذخیره كردیم سد سازی هایی كه الان هزینه بزرگی رو رودست كشور گذاشته یعنی مطالعات سد سازی كه در كشور اتفاق افتاد مطالعات اشتباهی بود باید این رو بپذیریم
همانطور که متن سخنان این دو نشان می دهد، حتی کارشناسهای حکومتی هم با کمی پیچ و خم سرانجام به اینجا رسیدند که بحران ریزگردها نه از عراق که اساسا مربوط به داخل کشور است و علت آن هم سدسازیهای اشتباهی بوده که در کشور انجام شده.
سوال اصلی این است که: این سدسازیهای اشتباه کار چه کسی یا چه ارگانی بوده؟
تصویری از سدهای ایران
براساس آخرين آماري كه شركت مديريت منابع آب ايران و معاونت فني و پژوهشهاي آتي منتشر كرده است، و خبرگزاری پاسداران موسوم به فارس آنرا در تاریخ 12 بهمن 86 منتشر کرده، آمار سدهاي احداث شده طي دو دهه پس از پيروزي انقلاب از 19 سد به 60 سد افزايش يافته
است.
بر اساس همان آمار حکومتی، بيشترين تعداد سدهاي بهرهبرداري شده در ايران، طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و مشخصا در سال 1374 بوده است یعنی همان سالهایی که آغاز ظهور بحران ریزگردها در ایران است.
در مورد آبهای زیرسطحی و حفر چاه هم، روزنامه حکومتی اطلاعات روز 10 آبان 1395 نوشت: تا سال 1355 ایران حداکثر 50 هزار حلقه چاه داشت. سال 60 این تعداد دوبرابر شد.
حبیب اله بیطرف وزیر نیروی رفسنجانی روز24 مرداد 94 در گفتگو با سایت تجارت گفت تعداد چاههای حفر شده به 760 هزار حلقه رسیده که نزدیک به 300 هزار حلقه آن غیرمجاز به این ترتیب، آخوندها در ایران یک سیستم «انحصار حکومتی آب» بوجود آوردند که اساسا در دست سپاه پاسداران و دولت است.
چگونگی انحصار مالکیت آب در ایران
طبق قانون مصوب 22 اسفند سال 1361 مالکیت تمامی آبهای سطحی و زیر سطحی کشور به انحصار دولت و از طریق دولت و وزارت نیرو به شرکتهای سهامی متعلق به دولت (شرکتهای تامین کننده آب آشامیدنی شهرها مانند آبفا و ...) و سپاه پاسداران در پروژه سدسازیهای کشوری در آمد.
این قانون که انتشار عام یافته نشان میدهد مالکیت تمامی آبهای سطحی و زیرسطحی کشور طبق قانون توزیع عادلانه آب مصوب 16 اسفند 61 به وزارت نیرو واگذار شد تا طبق همان قانون، امتیاز حفر چاه های عمیق را به هرکس که خواست بفروشد.
به این ترتیب، در یک تقسیم برادرانه، غارت منابع آبی کشور، سدها و آب سدها به سپاه رسید! و چاهها و آب چاهها و انحصار حفر چاه به دولت! و از دولت به سازمان آبفا و شرکتهای سهامی خصولتی!
به عنوان نمونه، آب آشامیدنی خوزستان در انحصار 19 شرکت خصولتی است که تماما متعلق به سران رژیم و آقازادههایشان است .
در چنین روندی، با انحصار مالکیت آب و فروش آن در دست پاسداران و دولت، آبهای کشور پیش از رسیدن به آبریزهای طبیعی خود، به خشک شدن و نابودی دریاچهها و تالابهای مملکت منجر شد
فاجعهای که ایران را همزمان با دو پدیده اقلیمی مرگبار روبرو کرد:
یکی نابودی منابع آبی کشور
دیگری، پیدایش بحران جدیدی به اسم «ریزگردها» و آلودگی هوای کشور
این آمار و ارقام و گواهی کارشناسهای حکومتی به اندازه کافی گویا هستند که ثابت کنند پدیده ریزگردها با اوجگیری پروژههای سدسازی سپاه پاسداران کمکم به صورت یک بحران خود را نمایان کرده
طبعا اعلام اعداد و ارقام مربوط به انحصار سدسازی پاسداران و فروش آب کشور به صباحبان اصلی آن یعنی ساکنان این سرزمین، خود نیز یکی دیگر از پروندههایی است که جای رسیدگی مفصل و جداگانه دارد.
پایان
نظامي كه مردم را تشنه نگه مي دارد تا به تواند به آنها آب بفروشد!
.....................................................................................................................
تصویر زیر، عکسی است از آبی که از شبکه آب آشامیدنی کوت عبداله توزیع و برای نوشیدن به شهروندان این مملکت فروخته می شود. این تصویر متعلق به بهار 95 است. اما این وضعیت تا بهار 97 با کمی پایین و بالا هنوز ادامه دارد.
آب آشامیدنی اهواز هم کم و بیش همینطوراست.
آبادان و خرمشهر هم مثل كوت عبدالله.
مسجد سليمان از كوت عبدالله بدتر و...
در خرداد ماه سال 1395 تلویزیون حکومتی برنامهای در باره مشکل آب آشامیدنی مردم خوزستان پخش کرد و در آن برنامه از جمله گفت:
خبرنگار: متأسفانه همانطوركه مي بينيد اينا لوله آب شرب مردم كه دقيقا ازوسط فاضلاب ردشده وازهمين لامردم استفاده مي كنند براي آب آشاميدني .
مردم : مريض هم داشتيم توبيمارستان نامه هم نوشتيم .
خبرنگار: شماكه لوله كشيديد چراازتوفاضلاب كشيديد.
مردم : به خاطراينكه حدودا يك كيلومتر بايد لوله ها رامي كشيدن تا پايين كه خونه ها آب شرب گيرشون بيايد .
مجري : وجالبتر اين كه روي اين آب ناسالم كنترقراردادن .
مردم : قبض خودم هميناش الان 4سال من كنترآب دارم. دارم استفاده مي كنم .
فارغ از گزار ش تلویزیون حکومتی و گزارشهایش آنچه که اینک به عنوان واقعیتی انکار نکردنی وجود دارد این است که:
گرچه مردم خوزستان تشنهاند. اما آنها ميتوانند از دهها شركت ريز و درشت، آب آشاميدني خريداري كنند!
شركتهايي كه وقتي مردم آب ندارند، فروشندگانشان مي توانند به سرعت بطريها و گالنهاي آب را با قيمت زياد ، تحويل مشتري تشنه لب بدهند.
اين شركتهای فروشنده آب همان آبي را تصفيه كرده به مردم مي فروشندكه بايد شركت آبفاي خوزستان به مردم بدهد و نمي دهد! دولت می گوید از تامین آب نوشیدنی مردم ناتوان است! در نیتجه به شرکتهای خصوصی مشخصی مجوز تهیه و توزیع آب آشامیدنی مناطق مختلف شهرهای استان را داده.( این مورد خاص خوزستان نیست و در چند استان دیگر نیز وجود دارد و یک پروژه تقریبا سراسری است یزد و کرمان و سیستان و بلوچستان و بسیاری مناطق خراسان از این گونه شرکتها دارند!)
اين شركتها با استفاده از رانتهاي مشخصي، توانستهاند آب و تصفيه و فروش آنرا كه تماما مسؤليت حكومت در قبال مردم است، به مالكيت خود در آورند. حالا چه كسي اين توطئه را طراحي كرده كه اول آبِ عمومي را به روي مردم ببندند و بعد همان آب را توي بطري بسته بندي كرده و به همان مردم بفروشند مسالهاي است كه حلش خيلي سخت نيست.
سيدحسين حسيني محمدي . مدیرکل صنعت،معدن وتجارت استان بوشهر(1393)
به عنوان مثال، مدیرکل صنعت،معدن وتجارت استان بوشهردر سال 93، خودش رييس يكي از اين شركتهاي آبفروشي به نام نور ويژه است.
حالا بدون اينكه وارد هيچ تفسير و تاويلي شويم ميتوان حدس زد: چگونه مردم خوزستان تشنه نگهداشته ميشوند تا برخي شركتها بيايندآنجا چاه عميق چند ميليوني و گاه 6-7 ميلياردي با رانت حكومتي بزنند و بازار و بساط
” آبفروشي“ راه بيندازند ، اما نظام با تمام عرض و طولش نتواند يك ليوان آب سالم دست مردمي بدهد كه به او ماليات مي دهند!
اين هم اسامي بقيه شركتهاي آبفروشي خوزستان است.ميتوانيد آنها را بشناسيد و خودتان انتخاب كنيد كه از كدام آقازاده يا آدم خير و نيكوكاري ” آبي را كه متعلق به خودتان است “ بخريد؟!
شرکت آب معدني كياني در باغملك،
صنايع بهداشتي آشاميدني نويد آناهيتا در اهواز،
شركت تعاوني آرش آبنوش در شادگان،
خدمات بازرگاني صنعتي نخل آب اروند در خرمشهر
تا 20 شركت ديگر هم می توان شمارش کرد. شرکتهایی كه هر كدام متعلق به يكي از وابستگان رژيم هستند و در چپاول مردم مسابقه ميگذارند.
ردیف نام واحد و برند نشانی محصولات تولیدی
1 آب معدنی کیانی باغملک قلعه تل baghmalek آب معدنی
2 صنایع بهداشتی آشامیدنی نوید آناهیتا اهواز-شهرک یک- فاز4-واحد10 تصفیه آب آشامیدنی
3 شرکت تعاونی آرش آبنوش شادگان شهرک صنعتی آب و ظروف پت
4 خدمات بازرگانی صنعتی نخل آب اروند خرمشهر شهرک صنعتی ابتدای فرعی دوم آب آشامیدنی
5 کارخانه آب شیرین کن نور ویژه تهران خ پاسداران خ شهید کاظمی گلستان هشتم پ 52 آب شیرین
6 دزنوش دزفول کیلومتر 5 جاده سردشت رو به روی پارک جنگلی شهرداری نوشابه گازدار آب معدنی
7 راه و ساختمان سازه سازان تهران – بلوار صدر – بهار جنوبی – بن بست نیک سخت شیرین و تصفیه آب آشامیدنی
8 کارخانه یخ آب شیرین کن تهران- خ پاسداران خ شهید کاظمی پلاک 52 آب شیرین
9 شرکت راه ساختمان سازه سازان خرمشهر بلوار شهدا آب شیرین
10 کوثر آب آبادان شهرک صنعتی بسته بندی آب، ظرف پت
11 آبساران آب آبادان آبادان شهرک صنعتی دوغ گازدار، بطری پت، بسته بندی آب شیرین
12 نسیم آب زاگرس آب آشامیدنی
13 توسعه فنون خوزستان اهواز شهرک صنعتی شماره 2 آب آشامیدنی و بستنی یخی
14 شرکت دانش بنیان ثریا بانو اهواز -بلوار گلستان جنب بیمارستان شهید بقایی آب آشامیدنی
15 شرکت بهنوش ایران خرمشهر - بلوار یادگار امام کوت شیخ انواع آب آشامیدنی نوشابه گاز دارمالشعیر
16 شرکت نخل بستان شوشتر- شهرک صنعتی شماره یک نوشابه غیرالکلی دوغ گازدار ، بدون گاز
17 شرکت نخل بستان شوشتر- شهرک صنعتی شماره یک آبلیمو- شربت- مربا
18 کوثر آب آبادان شهرک صنعتی بسته بندی آب ظروف پت
19 شرکت صنعتی بازرگانی یخسازان شایسته آبادان کیلومتر 5 جاده اهواز شهرک صنعتی فاز یک آب شیرین
پايان