کاربر:Mohsen/صفحه تمرین
انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی | |
---|---|
دیدار مجاهدین با رییس جمهور برگزیده مقاومت پس از ۱۴ سال | |
مکان | آلبانی |
زمان | مهر۹۵ |
انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی یکی از مهمترین وقایع در تاریخ سازمان مجاهدین خلق ایران بوده است، بعد از ۳۰ سال حضور در عراق، اعضای سازمان مجاهدین خلق از نیمه بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ طی تقریباً ۷ ماه و طی ۵۳ نوبت پرواز به خارج عراق و عمدتاً به آلبانی منتقل شدند، سازمان مجاهدین خلق این انتقال را یک پیروزی نامید، و آن را «هجرت بزرگ» نامگذاری کرد و تأکید کرد که شروع مرحلهی تهاجم است.
پیشینهی این انتقال به سال ۲۰۰۳ بر میگردد، بعد از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به فرماندهی آمریکا، حضور اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق در ابهام قرار گرفت، دولت ایران هم فرصت بسیار مناسبی برای دور کردن مجاهدین از مرزهایش بدست آورده بود، لذا از فردای سرنگونی دولت سابق عراق اخراج مجاهدین از عراق را جزو سیاستهایش قرار داد، در آذرماه ۱۳۸۲ به محض این که عبدالعزیز حکیم ریاست شورا حکومتی منحله عراق را به عهده گرفت، حکم اخراج مجاهدین از عراق را به تصویب این شورا رساند، و به مجاهدین سه هفته مهلت داد تا پایان سال میلادی ۲۰۰۳ عراق را ترک کنند. حکمی که توسط پل برمر حاکم مدنی عراق وتو شد.
پیشتر از آن هم مژگان پارسایی مسؤل اول پیشین و جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش در مذاکرات فشردهای که با ژنرال اودیرنو داشت، به اطلاع وی رساند که مجاهدین هیچ اصراری بر ماندن در خاک عراق ندارند، وی گفت: «شما هواپیما بیاورید ما همین امروز عراق را ترک میکنیم».
اما موضوع در رابطه با مجاهدین بسیار پیچیده بود، سازمان مجاهدین خلق ایران در آن زمان در لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا و اتحادیه اروپا قرار داشت، هر چند مجاهدین با نبرد حقوقی توانستند از این لیستها بیرون بیایند، اما در آن زمان هیچ کشوری حاضر نبود گروهی را بپذیرد که برچسب تروریسم بر روی آن باشد.
بعد از تحقیقات ۱۶ ماهه ۹ ارگان اطلاعاتی آمریکا از ساکنان اشرف، مقامهای ارشد آمریکا گفتند که در مصاحبههای گسترده مقامهای وزارتخارجه و اداره تحقیقات فدرال (اف.بی.آی) هیچ مبنایی برای متهم کردن هیچیک از اعضای این گروه یافت نشده است. [۱] [۲]
اما وزارت خارجه آمریکا با بکارگیری واژهی «ساکنان اشرف» یک جدا سازی بین سازمان مجاهدین خلق و ساکنان اشرف ایجاد کرد و با این که هیچ مدرکی دال بر تروریسم بودن سازمان مجاهدین پیدا نکرده بود اما کماکان نام مجاهدین خلق را در لیست تروریستی حفظ کرد که این جابجایی مجاهدین از عراق را بسیار پیچیده میکرد.
تا ژانویه ۲۰۰۹ حفاظت قرارگاه اشرف به عهدهی نیروهای آمریکایی بود، اما از این تاریخ حفاظت اشرف به دولت عراق واگذار شد، امری موجب اعتراض گسترده سازمان مجاهدین قرار گرفت،
کمیته بینالمللی صلیبسرخ نیز طی بیانیهیی تصریح کرد که «به تمام مقامهای مسئول این پرونده، دولتهای آمریکا و عراق، این نکته را متذکر شدهایم که آنها مسئول حفظ جان مجاهدین هستند».[۳] اما نهایتاً آمریکا حفاظت اشرف را به دولت عراق تحویل داد.
تنش و اصطکاک بین سازمان مجاهدین و دولت نوری مالکی که خود را متحد دولت ایران میدانست، از همان ابتدا شروع شد، این تنشها منجر به دو حمله بزرگ به اشرف و یک قتل عام شد.
حمله اول در روزهای ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ رخ داد که منجر به از دست رفتن جان ۱۱ نفر از اعضای مجاهدین شد، حمله دوم به تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ بوقوع پیوست که در آن ۳۶ نفر از ساکنان اشرف جان باختند.
بعد از این حمله و سلسله حملات دیگر، یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان با همکاری دولت آمریکا به دنبال پیدا کردن راهی برای خروج از این بحران بودند، نهایتاً ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱، مارتین کوبلر نماینده ویژهی دبیرکل ملل متحد در عراق و رئیس یونامی به نماینده ساکنان اطلاع داد که یادداشت تفاهم (Memorandum of Understanding-MOU) را با مقامات عراقی امضاء کرده است، بر اساس این یادداشت تفاهم ساکنان اشرف به یک محل موقت ترانریت (TTL) منتقل میشدند، در این مکان که کمپ لیبرتی بود، بر اساس این یادداشت تفاهم کمیساریا عالی پناهندگان مصاحبههای خود با ساکنان اشرف برای رفتن به کشور ثالث را شروع میکرد. همزمان هم مانیتورینگهای ملل متحد بصورت ۲۴ ساعت و ۷ روز هفته در کمپ حضور میداشتند.
پیش از انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی، هیلاری کلینتون وزیرخارجهی وقت آمریکا در ۱۰ اسفند۱۳۹۰ در کنگره آمریکا پیشنهاد خروج از لیست تروریستی در مقابل جابهجایی از اشرف به لیبرتی را اعلام کرد و در روز ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ - ۷ مهر ۱۳۹۱ بعد از یک کارزار گسترده حقوقی این کار عملی شد و نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست گروههای تروریستی حذف شد.
با این که مکان موقت ترانزیت نباید بیش از چند هفته یا چند ماه طول بکشد اما برای مجاهدین ساکن لیبرتی نزدیک به ۵ سال طول کشید.
اولین گروه متشکل از ۴۰۰ نفر از ساکنان اشرف در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ وارد لیبرتی شدند، از همان روزهای نخست دولت عراق محاصرهی شدیدی بر کمپ لیبرتی اعمال کرد، علاوه بر این محاصرهی پزشکی و لجستیکی و رسانهای، در این سالیان لیبرتی ۵ نوبت هم با موشک مورد حمله قرار گرفت، که دهها تن جان خود را از دست داده و یا زخمی شدند. مکانی که قرار بود محل ترانزیت موقت مجاهدین باشد، تبدیل به زندان و قتلگاه مجاهدین شده بود.
نام سازمان مجاهدین دیگر در لیست تروریستی نبود، و مانعی برای باز اسکان اعضای سازمان مجاهدین خلق نبود. اما از پیچیدگی این پرونده چیزی کاسته نشده بود، دولت ایران هم با کارهای خود هم در عراق و هم در سطح بینالمللی مانع به نتیجه رسیدن بازاسکان ساکنان لیبرتی میشد.
موشکباران روز ۷ آبان ۱۳۹۴ نشان داد که دولت ایران به کمک نیروهای هم پیمانش در عراق تصمیم گرفته لیبرتی را به طور کامل نابود کند، این موشکباران، هشدار جدی به آمریکا و جامعه جهانی بود که یک قتل عام در لیبرتی در حال بروز است، سازمان مجاهدین در همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان و دولت ایالات متحده آمریکا، توانست بدون هیچ حادثهی خاص از عراق خارج شود و به کشورهای مختلف اروپایی و عمدتاً به آلبانی بروند. این انتقال در شهریور ۱۳۹۵ به پایان رسید.
در تاریخ اول شهریور ۱۳۹۲ یک قتل عام در اشرف رخ داد که در آن نیروهای عراقی با تجهیزات کامل وارد اشرف شدند،
جان کری وزیر خارجه امریکا در پایان دوره ۴ ساله خدمت خود بعنوان وزیرخارجه آمریکا در نامه ای به رئیس جمهور این کشور، جمعبندی خود از دوران ۸ ساله اوباما و بیلان کار خود در اداره ۷۰ هزار نفر پرسنل وزارتخارجه این کشور را ارائه داد.
در گزارش پایانی و جمعبندی جان کری، انتقال امن بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای مجاهدین خلق، اپوزیسیون ایران در تبعید، از کمپ لیبرتی به خارج از عراق، یک دستاورد بزرگ انساندوستانه توصیف شده است.
کری مینویسد:
مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی هدف آتشباری قرار میگرفتند و ما سالها برای تسهیل انتقال این گروه کار کردیم . بخاطر دیپلماسی با مهارت و مصمم تیم ما، این دستاورد بزرگ انسانی محقق شد.
جان کری وزیرخارجه آمریکا، در شهریورماه گذشته نیز، پس از پایان انتقال مجاهدین از لیبرتی، بر این دستاورد بزرگ انساندوستانه تأکید کرد و افزودمن مفتخر هستم که دولت آمریکا در محقق شدن آن نقش حیاتی داشته است.
وی گفت: «اجازه بدهید دراینجا خبرهای خوبی را اعلام کنم زیرا که ما داریم از شرایط سختی عبور می کنیم. به دلیل درگیریها (در سوریه و عراق) چالشهایی وجود دارد که خبرهای خوبی نیستند اما، بسیار مهم است که اعلام کنیم که ما یک دستاورد انسانی طی هفته های گذشته داشتیم ومن صبح در ژنو بودم و روز جمعه 280تن از اپوزیسیون ایران از مجاهدین خلق از کمپ لیبرتی درعراق خارج شدند و این بعد از یک ابتکار عمل دیپلماتیک آمریکا صورت گرفت تا جان بیش از 3000تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق را که در عراق در خطر بود، تضمین کنیم. کمپ آنها در آنجا، بارها مورد حمله قرار گرفت و برخی زخمی وبرخی کشته شدند. لذا دست به کار شدیم. ما طی ده سال گذشته این چالش را می شناختیم. من از زمانیکه عضو کنگره بودم وارد این موضوع شدم و در اولین سالی (که وزیر خارجه شدم) یکی از مهمترین دستیارانم و کسی را که مورد اعتمادم بود برای کمک به مجاهدین خلق اختصاص دادم تا از عراق خارج شوند. بعد از پیشروی کمی که طی چند ماه داشتیم، من خودم به تیرانا رفتم و با دولت و رئیس جمهور آلبانی درباره انتقال بقیه مجاهدین خلق که در کمپ لیبرتی بودند صحبت کردم، از آلبانی تاریخچه خوبی درحمایت از ستمدیدگان داشتم همان کاری که در بحران کوزوو انجام داد و همچنین میزبانی شان از یهودیها در جنگ جهانی دوم و من خوشحالم که آلبانی نقش انسانی مهمی انجام داد و در همین جا از کشورهای آلمان و نروژ و ایتالیا و انگلستان وفنلاند و کشورهای عضو اتحادیه اروپا که در نجات جان مجاهدین خلق کمک کردند تشکر می کنم. این یک دستاورد انساندوستانه بزرگی است و من مفتخر هستم که دولت آمریکا نقش حیاتی در محقق شدن این دستاورد داشته است».
تلویزیون اسکای نیوز - ۲۲ شهریور ۹۵
حملات به کمپ لیبرتی همانند کمپ اشرف علیرغم تضمینهای دولت آمریکا ادامه یافت. همچنین کوبلر رئیس یونامی پیش ازین به ساکنین تضمین داده بود که کمپ لیبرتی یک محل ترانزیت موقت «TTL» خواهد بود و ساکنین از آنجا به کشورهای ثالث منتقل خواهند شد.
در یکی از این حملات که در شبانگاه ۷ آبان ۱۳۹۴با استفاده از موشکهای ۲۴۰ میلیمتری تقویت شده با قدرت بالای انفجاری، موسوم به «فلق» لیبرتی که یک محل کوچک با بنگالهای متراکم بود، مورد حمله قرار گرفت، در این حمله ۲۴ نفر از ساکنان لیبرتی جان باختند، و خسارات مادی فراوانی به اموال و محل سکونت ساکنان وارد شد، این حمله نشان داد که هیچ تضمین امنیتی وجود ندارد و دولت ایران قصد نابودی ساکنان لیبرتی را دارد.
در بیانیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت در این باره آمدهاست:
«هدف خامنهای، نه خروج زنان و مردان مجاهد از عراق، بلکه منحصراً نابود کردن یا به تسلیم واداشتن آنهاست». به همین خاطر «مقاومت ایران در یکسال گذشته بهطور گسترده و فشرده تلاشهای خود را در ارتباط با لیبرتی بر روی دو مؤلفه متمرکز کرده بود: انتقال مجاهدین از لیبرتی به خارج از عراق، و تأمین حفاظت آنها تا زمانی که در عراق هستند».
نهایتاً پس از تلاشهای بینالمللی مریم رجوی و کار با کمیساریای عالی پناهندگان و دولت آمریکا، پس از ملاقاتی که بین رهبران مجاهدین با سالی بریشا نخست وزیر وقت آلبانی انجام شد، این کشور پذیرفت که ساکنین اشرف را به عنوان پناهنده بپذیرد
از نیمه بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ طی تقریباً ۷ ماه ساکنان زندان لیبرتی طی ۵۳ نوبت پرواز به خارج عراق و عمدتاً به آلبانی منتقل شدند. این پیروزی بزرگی برای مجاهدین بود و این انتقال را «هجرت بزرگ» نامیدند.
دولت ایران نارضایتی خود را از خروج اعضای مجاهدین در عراق را بارها به اطلاع طرف عراقی رسانده بود،
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت در این باره نوشت:
«در جریان سفر مشاور امنیت ملی عراق به تهران در اوایل شهریور، پاسدار شمخانی دبیر شورایعالی امنیت آخوندها و همچنین سرکردگان اطلاعات و نیروی قدس در مورد بر باد رفتن سرمایهگذاری ۱۴ساله روی برگههای دستگیری انترپل و احکام ساختگی دستگیری با مُهر قضاییه عراق، به او هشدار دادند و از او به جدّ خواستند همکاریهای لازم را برای شلیک موشک به لیبرتی بهعمل آورد و مهمتر از آن، جلوی خروج ۶۰نفر را بگیرد و آنها را دستگیر و به رژیم تحویل بدهد».
همچنین دولت ایران از این که برای خروج اعضای سازمان مجاهدین از عراق فشار آورده بود ابراز پشیمانی کرد.
«یکی از سرکردگان رژیم در این باره خاطرنشان کردهاست: سیاست اولیه ما استقبال از خروج منافقین از عراق بود اما حالا خیلیها پشیمان هستند، چون سازمان توانست همه آنها را خارج کند و هیچکدام از کارهای ما برای نابود کردن آنها در عراق و یا دستگیری سران آنها به جایی نرسید. آنها حتی همه مدارک شان را با خودشان بردند و نگذاشتند حتی یک برگ هم بهدست ما بیفتد. ما وقتی دیدیم خروج منافقین از عراق متوقف نخواهد شد، از ایرج مسجدی (سفیر ایران در عراق) و تیم قدس در عراق خواستیم تا برنامه ترور کادر رهبری مجاهدین را در عراق در دستور کار قرار بدهند».
اما مجاهدین توانستند به سلامت و بدون هیچ حادثه یا خونریزی عراق را ترک کنند. مجاهدین این انتقال را «هجرت بزرگ» و آغاز فاز تهاجم مینامند. آنها استراتژی خود را برای سرنگونی آخوندها هم اکنون استراتژی هزار اشرف و کانونهای شورشی اعلام نمودهاند.
بیانیهی سناتور مک کین [۴]
در ژوئیه ۲۰۰۴ نهایتاً پس از چند نوبت تحقیق و مصاحبه انفرادی با تک تک اعضای سازمان مجاهدین خلق پیرامون سوابق آنها توسط ۹ ارگان مختلف امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، که ۱۶ماه بهطول انجامید، کارت «شخص حفاظتشده» توسط ارتش آمریکا برای ساکنان اشرف صادر شد و دولت آمریکا به موجب آن، متعهد به رعایت مفاد کنوانسیون۴ ژنو و اصل «نانرفولمان» (ممنوعیت جابهجایی اجباری) دربارهٔ ساکنان اشرف گردید. تعهدی که در سال۲۰۰۹ و احاله حفاظت ساکنان اشرف به دولت عراق آشکارا آن را نقض کرد.[۵]
تاریخچه حضور مجاهدین در عراق
حضور مجاهدین در عراق به سالهای اواسط دههی ۱۳۶۰ برمیگردد، در سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی، مسؤل شورای ملی مقاومت ایران به دعوت رسمی دولت وقت عراق وارد عراق شد، رسانههای عراق در آن زمان از مسعود رجوی و مجاهدین به عنوان «ضیوف الکرام» یعنی «میهمانان عزیز» یاد کردند.
انتقال مقر شورای ملی مقاومت از پاریس به بغداد، در چارچوب طرح صلحی بود که چند سال پیشتر مسعود رجوی در دیدار با طارق عزیز نایب نخستوزیر عراق در تاریخ ۱۹ دیماه ۱۳۶۱ به امضاء رسانده بود.[۶]
حضور سازمان مجاهدین خلق ایران بر اساس به رسمیت شناخته شدن استقلال این سازمان توسط دولت عراق بود، دولت عراق پذیرفت که هیچ دخالتی در امور این سازمان نداشته باشد، حتی چارلز دولفر معاون ریچارد باتلر رئیس آنسکام (بازرسان تسلیحاتی در عراق) در گزارشی به شورای امنیت نوشت: نمایندگان مدیریت ملی بازرسی عراق گفتند، که این محل متعلق به مجاهدین ایران است و تحت کنترل آنهاست، رئیس اجرایی (ریچارد باتلر) تصمیم گرفت که تیم آنسکام را از صحنه خارج کند تا این موضوع حل و فصل شود. در جریان مذاکرات بعدی مستمر با نمایندگان مجاهدین ایران این امر به رسمیت شناخته شده که تیمهای بازرسی حق بازرسی از هر نقطهیی در عراق را دارند.[۷]
سرلشکر حسام محمد امین مدیرکل ادارهی بازرسی ملی وقت عراق هم در این زمینه نوشت :
«مکانهایی که متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است، مکانهایی است که دولت عراق اجازه استفاده از آن را داده است، بدون این که دخالتی در آن داشته باشد».[۸]
با انتقال محل اقامت مسؤل شورای ملی مقاومت ایران از فرانسه به عراق در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ ، سازمان مجاهدین خلق ایران اعضایش را به عراق برد، البته فشارهای سیاسی به مسعود رجوی برای ترک خاک فرانسه در این جابجایی بیتأثیر نبود، دولت دست راستی ژاک شیراک نخست وزیر وقت فرانسه تسلیم فشارهای رژیم آخوندی برای اخراج مسعود رجوی از فرانسه شد، که این امر مقدمهای شد برای حضور مجاهدین در خاک عراق.
تشکیل ارتش آزادیبخش
بعد از حضور سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق آنها در قرارگاههای مختلف مستقر شدند، اصلیترین مقر آنها قرارگاه اشرف بود، رزمندگان مجاهد خلق از این مقرات برای آموزش و پشتیبانی برای حمله به نیروهای نظامی ایران استفاده میکردند، این عملیات بطور پراکنده در سراسر مرز ایران و عراق انجام میشد، اما مسعود رجوی دست به ابتکاری زد و ارتش آزادیبخش ملی ایران را در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ تأسیس کرد، با ایجاد ارتش آزادیبخش، عملیات مجاهدین هم متمرکز شد، در این راستا ارتش آزادیبخش صدها رشته عملیات در طول مرز انجام داد، از مهمترین عملیات ارتش آزادیبخش، میتوان از عملیات آفتاب، چلچراغ و عملیات فروغ جاویدان نام برد.
عملیات چلچراغ یک سال پس از تأسیس ارتش آزادیبخش انجام شد. به گزارش ستاد ارتش آزادیبخش ملی ایران، ۲۲ تیپ رزمی ارتش آزادیبخش ملی ایران وارد عمل شدند، و با دو لشکر ۱۶ زرهی قزوین و لشکر ۱۱ امیر المؤمنین از سپاه و تیپ مستقل قائم از سپاه پاسداران درگیر شدند و توانستند، این دو لشکر و تیپ مستقل قائم را شکست داده و تا مقر لشکر پیشروی کنند، در این عملیات به گفته مجاهدین ۸ هزار تن از نیروهای نظامی ایران کشته و مجروح شدند و ۱۵۰۰ تن به اسارت درآمدند، همچنین، غنیمتهای جنگی که به دست ارتش آزادیبخش افتاد بیش از ۲ میلیارد دلار تخمین زده شد.[۹]
شخص خمینی در نامهیی، بعد از عملیات آفتاب و چلچراغ ، به خط خودش مینویسد که:
«مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهایی را که در شکستهای اخیر از دست دادهایم، بهاندازه تمام بودجهیی است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفتهایم»[۱۰][۱۱]
سعید قاسمی از فرماندهان سپاه پاسدارن در این زمینه گفت:
«در یک سال آخر جنگ، صبح که از خواب بیدار میشدیم میگفتند خبر داری؟ چه شده؟ مهران را گرفتند. بعد از گذشت ۷ سال از جنگ، اسیر و غنیمت میگیرند و افتضاحی است جنگ!»
«سازمان مجاهدین خلق وقت نمیکرد غنیمتیهای شما را جمع کند!»[۱۲]
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق پلیس ایران در این مورد میگوید:
«سازمان مجاهدین آرام آرام سازماندهی نظامیای را درست کردند. ابتدا از عملیاتی محدود شروع کردند، بعد وسعت عملیات اضافه شد. آرام آرام دیدیم که وسعت و دامنه عملیات در جبهه میانی و جنوبی گسترش پیدا کرد و حتی فکر میکنم در خرداد ماه 67بود که توانستند شهر مهران را هم تصرف کنند. هدف آنها هم سقوط و تصرف تهران و سرنگونی حکومت بود».[۱۳]
به نظر میرسد که این شکستها خمینی رامجبور ساخت که قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد، چون ضرباتی که به ماشین جنگی دولت ایران وارد شده بود که قادر به ادامه جنگ نبود، ضرباتی که ارتش آزادیبخش نقش مهمی در آن داشت.
مجاهدین در میان آتش جنگ و توطئه
از سالهای بعد از آتشبس تا سال ۲۰۰۳ مجاهدین ارتش خود را از یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی تبدیل کردند، جنگ سال ۱۹۹۱ آمریکا علیه عراق را از سر گذراندند، اما سال ۲۰۰۳ آبستن حوادثی بود که نه تنها مجاهدین بلکه تمام منطقه خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داد.
در آوریل سال ۲۰۰۳ عراق به اشغال نیروهای ائتلاف به فرماندهی آمریکا در آمد، سازمان مجاهدین خلق در این جنگ اعلام بیطرفی کرد و مختصات قرارگاههایش را به وزارت دفاع انگلستان و آمریکا داد، اما مورد حملات هوایی سنگین قرار گرفتند، و گاه تا ۱۲۰ بار در شب این حملات انجام میشد.
البته پیش از شروع جنگ مسعود رجوی در یک سخنرانی به ابعاد خطرات احتمالی برای مجاهدین اشاره کرده بود وی در اواخر اسفند ۱۳۸۱ چنین گفت:
«... هیچکس بیش از ما به خطراتی که از هر سو ما را دربرگرفته احاطه و اِشراف ندارد، امّا عزم جزم کرده ایم تا اگر زمانه صدبار از این هم خطیرتر و پرفتنه تر باشد, با تأسی به پیشوای آرمانیمان درسهای جدیدی از مقاومت و ایستادگی عرضه کنیم. ارتش آزادیبخش، این سرمایه عظیم ملت ایران، چون کوه، استوار و سرفراز ایستاده است... خدایا گواه باش که گفته ایم و می گوییم که فقط برای جنگ با خمینی و رژیم یزیدی او به سرزمین امام حسین آمده ایم و هرگز از آزادی خلق و میهن خود دست برنخواهیم داشت».[۱۴]
اما این موضعگیریها مانع حملات نیروهای انگلیسی و آمریکایی به مجاهدین نشد، روزنامه خراسان در این باره نوشت:
«مقامات بریتانیایی به نوعی به دولت ایران اطلاع دادند که آنها به اهداف سازمان منافقین و قرارگاههای آنها حمله خواهندکرد...»[۱۵]
روزنامه واشینگتن پست هم در این باره نوشت:
«دو مقام ارشد آمریکایی در ژانویه [۲۰۰۳], پنهانی، با مقامهای ایرانی دیدار کردند. آمریکا، ازجمله، خواهان این شد که ایران مرزهایش را ببندد که مانع فرار مقامهای عراقی بشود و پیشنهاد داد که آمریکا قرارگاههای سازمان مجاهدین خلق را که در عراق مستقر هستند، بمباران کند. امّا، یک تعهد قابل اتکاتر برای حمله به قرارگاهها از طریق مقامهای انگلیسی به تهران منتقل شد». [۱۶]
«ریچارد دالتون, سفیر وقت انگلیس در ایران، در این مورد گفت:
«شخصاً، به رهبران ایران تضمین داده است که به مجاهدین خلق اجازه داده نخواهد شد در عراق بمانند. به نظر چند کارشناس، طرح نیروهای ائتلاف از بین بردن این گروه است». [۱۷]
سخنگوی وقت سفارت انگلیس در تهران اظهار داشت که نیروهای ائتلاف پایگاههای مجاهدین خلق، اصلیترین گروه اپوزیسیون مسلح ایران، را در عراق بمباران کردهاند. آندروگرین استاک، سخنگوی سفارت انگلیس در تهران، گفت: نیروهای متحدین بیش از یک نوبت به پایگاههای مجاهدین حمله کردهاند». [۱۸] دولت ایران بعد از جنگ تلاش کرد که با فشار بر آمریکا و اروپا پرونده مجاهدین را برای همیشه ببندد. یونایتد پرس در این باره نوشت:
«هیأتی متشکل از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از طرف رژیم ایران در روز دوم ماه مه ۲۰۰۳ (۱۲ اردیبهشت۸۲) در مذاکرات با هیأت آمریکا در ژنو درخواست استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را به عمل آورد».[۱۹]
روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا هم در این خصوص نوشت:
«خرّازی (وزیر خارجه وقت ایران) با فراتینی (وزیر خارجه وقت ایتالیا) بسیار بیپرده سخن گفت و از او خواست پیامش را به آمریکا و اتحادیه اروپا برساند, مبنی بر این که باید به تحمل کردن و مسالمت با مجاهدین خاتمه داده شود».[۲۰]
از فردای حمله آمریکا به عراق حکومت ایران تمام تلاشش را برای نابودی مجاهدین و یا اقل از بین بردن رهبران آنها مبذول داشت. سازمان مجاهدین در این زمینه در اطلاعیهای گفت:
«جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت رژیم دردوم فروردین۱۳۸۲ با حضور خامنهای, برای بررسی تحولات عراق تشکیل شد. سردمداران رژیم در این جلسه تأکید کردند باید از شرایط موجود برای حمله به سازمان مجاهدین و نابودکردن آن در داخل خاک عراق بیشترین استفاده را بکنیم... در غیراین صورت، عواقب جنگ کنونی برای نظام بسیار خطرناکتر خواهد بود... براساس تصمیمات جلسه دوم فروردین، شورای عالی امنیت رژیم آخوندی گروههای ویژهیی را برای ترور آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران، به خاک عراق اعزام کرده است. خامنه ای در این جلسه، که در خانه وی برگزارشد، دستور داد هر گروهی موفق به اجرای این طرح شود، یا هرکس که کمک اطلاعاتی و لجستیکی به اجرای این طرح بکند، میلیونها دلار جایزه دریافت خواهد کرد. در جلسه شورای عالی امنیت، که خاتمی و رفسنجانی نیز در آن حضور داشتند، تأکید شده است تا رهبری منافقین (مجاهدین خلق) دست نخورده باقی مانده باشد, ما از شر آنها خلاصی نخواهیم داشت».[۲۱]
اما دولت ایران علاوه بر حملات نیروهای ائتلاف علیه نیروهای مجاهدین نیروهای نزدیک به خودش از جمله ۹ بدر را هم وارد عراق کرد، ایندیپندنت در این زمنیه نوشت:
«گروهی از افراد مسلح تیپ بدر، که شمارشان به ۱۰هزارتن میرسد و بعضی از آنها لهجه ایرانی دارند، قبل از جنگ، به طور پنهانی، وارد بعقوبه شدند و بلافاصله بعد از سقوط صدام خود را آفتابی کردند».[۲۲]
شبه نظامیان هم پیمان دولت ایران هم از فرصت جنگ سال ۲۰۰۳ استفاده کرده و بارها به اعضای مجاهدین حمله کردند، در این خصوص سازمان مجاهدین در اطلاعیههای متعدد به این امر اشاره کرده است.
«طی روزهای پنجشنبه و جمعه ۲۱ و ۲۲فروردین [۱۳۸۲], در دهها رشته تهاجم عوامل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به مجاهدین در خاک عراق, در حوالی قرارگاههای اشرف (شمال شهر خالص) و انزلی (شهر جلولا) و بنیاد علوی (شهر مقدادیه), ۱۸ مجاهد خلق شهید و ۴۳تن مجروح و شماری مفقود شدند. وزارت اطلاعات به منظور اجرای این تهاجمات و توطئه های تروریستی, طی هفته گذشته شمار زیادی از دژخیمان و ماٌموران خود و همچنین شماری از عوامل کرد و عرب زبان این وزارتخانه را از طریق نفت شهر و سومار و قصرشیرین روانه عراق کرد. ماٌموریت نیروهای اعزامی وزارت اطلاعات کشتن و اسیرکردن و ضربه زدن به مجاهدین تعریف شده است. آنها به آر.پی.جی ۷ و انواع تیربار و مسلسلهای کلاشنیکف مجهّز هستند. علاوه بر این, وزارت اطلاعات برای اجرای نیّات شوم خود علیه مجاهدین, از مزدوران موسوم به سپاه بدر وابسته به سپاه پاسداران کمک می گیرد. سه شنبه ۲۰فروردین, شمار زیادی از این مزدوران وارد خاک عراق شدند و بخشهایی از شهر خانقین و مناطق اطراف آن را به تصرّف خود درآوردند».[۲۳]
اما سازمان مجاهدین خلق ایران که طرف غیر متخاصم در جنگ بود، در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ با نیروهای آمریکایی به یک توافق آتشبس دست یافت، این توافق بمبارانها را متوقف کرد تلویزیون سی ان ان در این باره گفت:
«ژنرال بروکس، سخنگوی فرماندهی مرکزی آمریکا، گفت: نیروهای ائتلاف در حالت آتشبس باگروهی که به نام مجاهدین شناخته میشود، هستند. ژنرال بروکس گفت: ما با آنها، بارها، روبهرو شدهایم… و در بعضی از عملیات ما، آنها هدف آتش کشنده بودهاند… در این نقطه آتشبس درجریان است… آنها تجهیزات خودشان را دارند، اما، آرایش نظامی ندارند…».[۲۴]
این توافق آتش بس شروع روندی بود که مجاهدین توانستند از میان چکش آمریکا و سندان دولت ایران خلاصی یابند، هر چند که در مراحل بعد منجر به خلع سلاح آنان شد. مسعود رجوی دراین مورد تأکید کرد که «من اسب سوار را بر اسب، و تانک سوار را بر تانک ترجیح دادم».[۲۵]
اشرف بعد از اشغال عراق توسط آمریکا
بعداز توافقنامه آتشبس سازمان مجاهدین و ایالات متحدهی آمریکا به توافقی در خصوص تمرکز اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در قرارگاه اشرف و گردآوری سلاحهای آنان دست یافتند، در مقابل آمریکا تعهد داد تا فرجام نهایی ساکنان اشرف حفاظت اشرف را تأمین کند، اما در عمل به این تعهد پشت کرد و در حالی که ساکنان اشرف از استاتوی قانونی کنوانسیون ۴ ژنو برخوردار بودند، حفاظت اشرف را به دولت عراق سپرد که متحد دولت ایران بود.
بعد از این که دولت عراق حفاظت اشرف را به عهده گرفت، فشار را بر ساکنان اشرف افزایش داد، محاصره لجستیکی و پزشکی و رسانهای به اشرف اعمال کرد، علاوه بر آن چندین بار حملات نظامی به اشرف انجام شد، مهمترین این حملات، حمله ۶و ۷ مرداد ۱۳۸۸ بود که جان ۱۱ نفر از ساکنان را گرفت، حمله ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ دومین حمله بزرگ ارتش عراق به کمپ اشرف بود که در آن ۳۶ تن از ساکنین اشرف جان باختند صدها نفر مجروح شدند و صدها میلیون دلار از اموال ساکنان به سرقت رفت.
به موازات جنگ نظامی یک جنگ روانی هم علیه ساکنان در جریان بود، به این شکل که بیش از ۳۲۰ بلندگو در اطراف اشرف شبانه روز مشغول توهین و تهدید ساکنان بود.
بعد از حمله ۱۹ فروردین به اشرف و اشغال بخش شمالی اشرف که باخسارات انسانی و مادی فراوان همراه بود، نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق برای ساکنان ضرب الاجل ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ را تعیین کرد، که باید تا آن تاریخ مجاهدین از اشرف بروند، این حملات و این ضرب الاجلها که تعداد آن تا آن زمان به ۲۲ ضرب الاجل رسیده بود، بحران را وخیمتر میکرد، مجاهدین برای خروج از این بحران ۱۴ طرح ارائه دادند که دولت عراق هر کدام را به دلایلی نپذیرفت.
لورنس باتلر نمایندهی دولت آمریکا هم به مجاهدین فشار میآوردکه اشرف را ترک کنند ولی حاضر نبود هیچ تضمین امنیتی بدهد. نوری مالکی نخست وزیر عراق هم اصرار داشت که مجاهدین به صحراهای جنوب عراق بروند و البته او هم هیچ تضمین امنیتی نمیداد. طاهر بومدرا در این زمینه میگوید:
«شایعات زیادی حول جابجایی اشرفی ها به کمپ اِکو نزدیک ناصریه در جنوب و یا به نقره سلمان در صحرای سماوه در استان مثنی نزدیک مرز عربستان که یک بازداشتگاه برای زندانیان سیاسی بود، میرسید. نزدیک ترین ذخیره آب به نقره سلمان حداقل چند روز راه پیمایی فاصله داشت. من نقطه نظرم را با کمیته صلیب سرخ بین المللی مطرح کرده و به توافق رسیدیم که از نزدیک مراقب اوضاع باشیم».[۲۶]
در این فاصله مارتین کوبلر جایگزن اد ملکرت به عنوان نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در عراق شد، او تلاش پیگیری در زمینه بستن اشرف داشت، طاهر بومدرا در این خصوص مینویسد:
«مارتین کوبلر بطور رسمی توسط دبیر کل سازمان ملل بعنوان نماینده عراق در راس یونامی در تاریخ ۱۱ اوت ۲۰۱۱ برگزیده شد. وی در تاریخ ۸ اکتبر برای ماموریت به عراق رسید و در حیرت همه کارکنان ،وی اعلام کرد که اولویت وی بستن کمپ اشرف میباشد. برای انجام این ماموریت وی همه ماموریت ها را متوقف نمود. آژانس های تخصصی سازمان ملل که در عراق کار میکنند به حمایت امنیتی ارائه شده توسط یونامی وابسته اند. از روزی که کوبلر به این ماموریت گماشته شد، آژانس های تخصصی سازمان ملل خودشان را در منطقه سبز زمین گیر یافتند بدون اینکه قادر باشند به اصل کارشان بپردازند».[۲۷]
در نهایت کوبلر بدون اطلاع و اجازه ساکنان اشرف و نمایندگان آنان یادداشت تفاهمی (MoU) را با دولت عراق به امضا رساند، در نیمه شب ۲۵ دسامبر، پس از امضاء یادداشت تفاهم، وی به نمایندگان ساکنان زنگ زد و گفت که من هم اکنون یادداشت تفاهم را امضاء کردم. نماینده ساکنین به شدت اعتراض کرد که به عنوان طرف اصلی باید از پیشنویس آن مطلع میشدند.
اما بهر حال ساکنان تصمیم گرفتند که همکاری کنند و اشرف را ترک کنند و به کمپ لیبرتی بروند.
کمپ لیبرتی مکان ترانزیت یا زندان
کمپ لیبرتی با مساحتی حدود نیم کیلومتر مربع در برابر مساحت ۳۶ کیلومتر مربعی اشرف بسیار کوچک بود، کمپ لیبرتی قرار بود براساس یادداشت تفاهمی که مارتین کوبلر امضا کرده بود، یک مکان ترانزیت موقت (TTL) باشد، که در آن کمیساریای عالی پناهندگان پروسه تعیین موقعیت پناهندگی را به عنوان اولین گام به سوی بازاسکان در کشورهای امن بردارد.
طاهر بومدرا میگوید:
«سازمان ملل استدلال نمود که انتقال به کمیساریای پناهندگی این فرصت را داد تا پروسه تعیین موقعیت پناهندگی را بعنوان اولین گام به سوی بازاسکان در کشورهای ثالث به شیوه امن و محیط طبیعی به اجرا درآورد. در یونامی ما میدانیم که کمپ لیبرتی نه امن بود ونه بی طرف. این یک استدلال ساده برای فریب دادن اشرفی ها و گمراه کردن جامعه بین المللی بود». [۲۸]
بعد از این که اولین گروه از ساکنان وارد کمپ لیبرتی شدند، معلوم شد که کمپ لیبرتی از هیچ استانداردی برخوردار نیست، اما مارتین کوبلر به شیوهای به ظاهر ماهرانه دست زد که نشان بدهد لیبرتی مکانی استاندارد برای زندگی است، که البته به وضوح یک فریب بود، کوبلر یک متخصص مدیریت پناهگاه کمیساریا در اتیوپی مارتین زِرن را مأمور کرد تا شرایط کمپ لیبرتی را مورد ارزیابی قرار داده و آن را طبق استانداردهای بینالمللی تأیید نماید. مأموریت زِرن به درستی تعریف نشده و گمراهکننده بود. استاندارد که او اعمال میکرد مربوط به پناهندگانی در شرایط اورژانس بود که بدلیل درگیری مسلحانه یا حادثه طبیعی، مردم در حال فرار نجات جان خود هستند و گزینهها بسیار کم میباشند. وضعیت اشرفیها کاملاً متفاوت بود. در مورد آنها، ما با جامعهیی روبرو بودیم که بطور ساده با اخراج از مکانی مواجه بود که در آن به مدت بیش از ۲۶ سال زندگی کرده بودند. این یک وضعیت اورژانس نبود. آنها در حال فرار از یک جنگ داخلی یا یک حادثه طبیعی نبودند. آنها داشتند به زور از خانههای خود اخراج میشدند و به کمپ لیبرتی رانده میشدند تا، بطور ساده، زندگی برای آنها «غیر قابل تحمل» شود.[۲۹]
در نتیجه کمپ لیبرتی نه استاندارد بود و نه امن، هیچ زیر ساخت مناسبی نداشت، و این موضوع زندگی در این محیط بسیار کوچک را سخت میکرد. طاهر بومدرا در این باره مینویسد:
«بنابراین برای همه روشن بود که در هر صورت، اشرفیها در معرض بی خانمانی بوده و از یک شهر مدرن ۳۶ کیلومتر مربعی به یک بازداشتگاه فرستاده میشدند که مکان ترانزیت موقت نامیده میشد، در یک منطقه امن در کنار فرودگاه بین المللی بغداد با مساحتی کمتر از نیم کیلومتر مربع، بدون چشم انداز جدی برای بازاسکان در آیندههای نزدیک. کوبلر استدلال کرد که اشرفی ها در یک بازداشتگاه باشند بهتر است از اینکه کشته شوند. چنین استدلالی از جانب نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل اعتراض برانگیز است. حقوق مبنایی افراد بیدفاع را انکار میکند، ازجمله حق زیستن، چرا که به آنها گفته شد که بین رفتن به بازداشتگاه بدون حق استیناف و مردن در اشرف یکی را برگزینند. چنین مشی انعطاف ناپذیری به این معنی بود که یونامی مشی رادیکالتری در رابطه با اشرف به نسبت دولت عراق اتخاذ کرده بود. دولت عراق یعنی مالکی، بعنوان سرسخت ترین تصمیم گیرنده در عراق ، انعطاف بیشتری نسبت به مشی «جابجا شو یا بمیر» کوبلر از خود نشان داد».[۳۰]
اما این تمام ماجرا نبود، محاصرهی سخت پزشکی، لجستیکی، رسانهای و گاهاً غذایی زندگی را به ساکنان سخت میکرد، حال به این شرایط حملات موشکی را هم اضافه کنید، در واقع زندگی در لیبرتی که قرار بود مکان موقت ترانزیت برای عبور به کشورهای ثالث باشد، غیر ممکن میشد، در طول این سالیان ۵ حمله سنگین موشکی که تلفات انسانی زیادی بهمراه داشت در تاریخهای زیر به لیبرتی انجام شد:
۲۱ بهمن ۹۱
۲۵ خرداد ۹۲
۵ دی ۹۳
۷ آبان ۹۴
۱۴ تیر ۹۵
از بین این حملات سنگینترین آن در ۷ آبان ۱۳۹۴ بود، که جان ۲۴ مجاهد را گرفت و خسارات سنگینی به کمپ وارد کرد. از این نقطه دیگر کمپ لیبرتی از یک زندان به یک قتلگاه تبدیل شد، این یک هشدار به سازمان ملل و دولت آمریکا بود که با وعده مکان ترانزیت عبور به کشورهای ثالث، ساکنین کمپ اشرف را مجبور به ترک اشرف کرده بودند، از این رو همراه با تلاشهای سازمان مجاهدین برای یافتن راه حل برای بحران لیبرتی، دولت آمریکا و کمیساریای عالی پناهندگان هم وارد عمل شدند.
تلاش برای یافتن محلی برای باز اسکان
باز اسکان اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران موضوع ساده ای نبود، چون دولت ایران حساسیت بسیار زیادی سر این افراد داشته و دارد، تمام کشورها را زیر فشار میبرد که از پذیرش مجاهدین خودداری کنند.
جان کری وزیر خارجه آمریکا جاناتان واینر را به عنوان نمایندهی ویژه در امور باز اسکان ساکنان اشرف تعیین کرد، تا این که بتواند راه حلی برای این بحران بیابد، اما واینر اعتراف کرد که به تعداد زیادی از کشورها مراجعه داشته اما آنها نپذیرفتند، که میزبان مجاهدین باشند. شرایط برای ساکنان اشرف هر روز بحرانیتر میشد، مارتین کوبلر که با وعدهی سلامتی و امنیت و این که لیبرتی محل ترانزیت موقت است ساکنان را مجبور به رفتن به لیبرتی کرده بود، الان دیگر تمام وعدههایش را فراموش کرده بود و علناً با دولت ایران و سفیر ایران در عراق بر سر مسألهی مجاهدین مذاکره میکرد، این یعنی بازی کردن کوبلر در میز دولت ایران بود.
چون مجاهدین اپوزیسیون دولت ایران بودند، مذاکره بر سر سرنوشت آنان با دولت ایران غیرقانونی بود به همین دلیل مجاهدین کوبلر را بایکوت کردند و از هر گونه ملاقات با او سرباز زدند، چون او فقط به دنبال راضی کردن دولت ایران و نوری مالکی بود. دولت ایران هم هدفی جز نابودی مجاهدین نداشت.
خانم مریم رجوی در سالروز حمله موشکی به لیبرتی گفت:
«بهاین منظور رژیم آخوندی و دولت عراق و همدستان بینالمللی آنها بهویژه مارتین کوبلر کمپ لیبرتی را برای انهدام فیزیکی مجاهدین یا لااقل نابودی سیاسی و انحلال تشکیلاتی آنها طراحی کردند. اما این مجاهدین بودند که لیبرتی را از سنگستان به گلستان تبدیل کردند و جامعه بینالمللی را واداشتند که برای هجرت بزرگ از عراق راه باز کند». [۳۱]
در این شرایط که از قبل پیچیدهتر شده بود، در کنار تلاشهای بینالمللی سازمان مجاهدین هم به تلاشهای خودش افزود و نهایتاً کشور آلبانی تعدادی از ساکنان لیبرتی را پذیرفت. پس از توافق دولت آلبانی با پذیرش ۲۱۰ نفر، نمایندگان ساکنان و مقاومت ایران در ۸ ژانویه به تیرانا رفتند.آنها خواستار پذیرش تمام ساکنان لیبرتی در آلبانی شدند و بهطور مکتوب به دولت آلبانی تضمین دادند که همه هزینه ها را در مورد افراد انتقالی مورد توافق طرفین تقبل خواهند کرد.[۳۲]
اما کوبلر تلاش کردهمین دستاورد را که با تلاش سازمان مجاهدین خلق بدست آمده بود، جزو دستاوردهای خودش قلمداد کند
بعد از این که دولت عراق حفاظت اشرف را به عهده گرفت، فشار را بر ساکنان اشرف افزایش داد
از زمانی که نیروهای آمریکایی کنترل پایگاه اشرف را به نیروهای عراقی سپردند، این قرارگاه بارها مورد تهاجم قرار گرفت. این تهاجم ها از حمله با راکت تا حمله مستقیم ارتش عراق را شامل می شد.
در این حملات ارتش عراق برای تصرف این پایگاه، ده ها نفر از سازمان مجاهدین کشته شده و تعداد بیشتری زخمی شدند.
پس از این درگیری ها بود که دولت عراق خواهان تخلیه مجاهدین از پایگاه اشرف تا پایان سال ۲۰۱۱ شد، اما با فشارهای بین المللی این تاریخ تا آوریل ۲۰۱۲ عقب افتاد.
پس از آن و در یک دوره یک و نیم ساله و به مرور در حدود ۲۷۰۰ نفر از اعضای سازمان مجاهدین قرارگاه اشرف را تخلیه کردند.
تنها یک گروه صد نفره در قرارگاه اشرف برای حفاظت از اموال مجاهدین که همواره مورد مناقشه بین آنها و دولت عراق بود باقی ماندند که در سپتامبر ۲۰۱۳ مورد حمله مهاجمان ناشناس قرار گرفتند. در این حمله ۵۲ نفر از مجاهدین کشته و هفت نفر هم به اسارت برده شدند.
با اینکه هیچ گروهی مسئولیت این حمله را برعهده نگرفت سپاه پاسداران با صدور بیانیه ای این رخداد را عامل "تشفی خاطر" مردم دانست و آن را به "فرزندان مجاهدان عراقی" نسبت داد. احمد خاتمی، از امامان جمعه موقت تهران و محمد رضا نقدی، فرمانده بسیج نیز ضمن تقدیر از این حمله، آن را "مهم تر از عملیات مرصاد" عنوان کرده اند.
بیشتر بخوانید: گزارش سفر به کمپ اشرف ورود و خروج به فهرست تروریستی
سازمان مجاهدین خلق ایران پس از حمله آمریکا به عراق خلع سلاح شده بود.
در سپتامبر ۲۰۱۲ آمریکا اعلام کرد که نام این سازمان را از فهرست سازمانهایی که تروریستی میداند حذف کرده است. در اطلاعیه وزارت امور خارجه آمریکا آمده بود که سازمان مجاهدین در ۱۰ سال گذشته مرتکب عمل تروریستی نشده است. علاوه بر این، اعلام علنی سازمان مجاهدین خلق برای کناره گیری از فعالیت های مسلحانه و همکاری اعضای این گروه در تخلیه اردوگاه اشرف عراق، دیگر مواردی است که دولت آمریکا را برای حذف نام این گروه از لیست سازمانهای تروریستی مجاب کرده است.
بیش از آن هم نام این سازمان از فهرست تروریستی اتحادیه اروپا حذف شده بود.
خارج شدن نام این سازمان از فهرست تروریستی آمریکا علاوه بر اینکه به فعالیتهای این سازمان در غرب جنبه قانونی بخشید، به انتقال اعضای آن از عراق و سفر و اقامت قانونی در کشورهای دیگر کمک کرد.
مریم رجوی قرار دادن نام این سازمان در لیست تروریستی را "هدیهای به رژیم ملاها" خوانده و خروج مجاهدین از این لیست را دلیلی بر نادرستی ادعاهای پیشین علیه مجاهدین خلق دانست.
بدین ترتیب فعالیت بیش از یک دهه سازمان مجاهدین برای خروج از فهرست تروریستی نتیجه داد.
از اشرف تا لیبرتی: انتقالی پرکشمکش
اردوگاه لیبرتی در غرب بغداد و در نزدیکی فرودگاه بین المللی این شهر قرار دارد. اردوگاهی که قبلا محل استقرار واحدهایی از نیروهای آمریکایی بود. پس از به توافق رسیدن آمریکایی ها و عراقی ها قرار شد اعضای سازمان مجاهدین خلق، اردوگاه اشرف را به سمت اردوگاه لیبرتی (این اردوگاه به نام های حریه و آزادی هم شناخته می شود) ترک کنند.
پس از مقاومت های اولیه مجاهدین، مریم رجوی در بهمن ۱۳۹۰ اعلام کرد در پی "اطلاع از توصیه و اطمینان های خانم [هیلاری] کلینتون، وزیر امور خارجه (وقت) آمریکا" از حدود ۴۰۰ نفر از اعضای سازمان خواسته است که به اردوگاه لیبرتی بروند.
در میانه این نقل و انتقال مجاهدین اعلام کردند اگر به آنها تضمین های حداقلی داده نشود ساکنان اشرف و لیبرتی حاضرند که موقتا به اردوگاه پناهجویان در نزدیکی مرز اردن بروند.
در نهایت و به مرور حدود ۲ هزار و ۷۰۰ نفر از مجاهدین با تخلیه اشرف در لیبرتی مستقر شدند. نقل و انتقالاتی که گاه به درگیری بین نیروهای مجاهدین و نیروهای عراقی هم منجر شد.
آنها در قرارگاه جدید با مشکلاتی روبرو بودند و ادعا می کردند که دولت عراق "تحویل غذا، آب و سوخت به اردوگاه را مسدود کرده و تلاش ساکنان برای دسترسی به مراقبت های پزشکی را دشوار کرده است". در این دوران ساکنان لیبرتی همچنین با حملات گاه و بیگاه به محل سکونت خود نیز روبرو بودند.
از جمله می توان به دو حمله مرگبار در سال های ۹۲ و ۹۴ اشاره کرد که در یکی از آنها حسین ابریشمچی، از مسئولان بلندپایه سازمان کشته شد. مسئولیت این حملات را "ارتش مختار" بر عهده گرفت که شاخه نظامی گردان های حزب الله عراق است. این گروه مورد حمایت ایران شناخته میشود، اما تهران هیچگاه رسما چنین ارتباطی را تایید نکرده است.
انتقال به آلبانی و فعالیت بین المللی
در اوایل سال ۱۳۹۲ و با پذیرش چهارده نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دولت آلبانی، روند خروج مجاهدین از عراق آغاز شد. این در حالی بود که پیش از آن مریم رجوی اعلام کرده بود یا همه مجاهدین باید به آمریکا بروند یا به اردوگاه اشرف باز گردانده شوند. اما آمریکایی ها با تشکر از دولت آلبانی از سازمان مجاهدین خواستند این فرصت را مغتنم بشمارد.
آمریکایی ها هم چنین اعلام کردند که: "رهبری سازمان مجاهدین خلق موظف است که دسترسی آزاد و بدون قید افراد مقیم در اردوگاه آزادی را به ناظران حقوق بشری سازمان ملل متحد تسهیل کند."
در سال ۹۳ اعلام شد که ۶۰۰ نفر از اعضای این سازمان به آلبانی منتقل شده اند و سرانجام یک ماه پس از آن سفیر ایران در بغداد اعلام کرد که تا آخر تابستان امسال تمامی مجاهدین از عراق خارج می شوند. در روز جمعه ۱۹ شهریور ۹۴ و با انتقال ۲۸۰ نفر از اعضای باقی مانده در لیبرتی این پایگاه نیز کاملا تخلیه شد.
بنا به گفته وزارت امور خارجه آمریکا، سازمان ملل موفق شده است که بیش از ۳ هزار نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق را از عراق منتقل کند. تعدادی از سران سازمان مجاهدین هم به کشورهای آلمان و فرانسه انتقال داده شدهاند.
سازمان مجاهدین خلق ایران می گوید که در دوران پس از حمله آمریکا به عراق، ۱۴۱ نفر از اعضای خود را در حملات و ۲۷ نفر را به دلیل "شرایط محاصره" از دست داده است.
به گفته این سازمان، "توطئهها، شانتاژها و تهدیدهای" حکومت ایران و متحدانش در عراق، باعث شد روند انتقال اعضای این سازمان بیشتر از چهار سال طول بکشد.
پیش از این بسیاری از منتقدان و مخالفان سازمان مجاهدین، این سازمان را متهم می کردند که با کارشکنی جلوی خروج نیروهایش از اشرف و لیبرتی را می گیرد تا با توجه به موقعیت سخت آنها در عراق توجه سیاستمداران و رسانه های غربی را به خود جلب کنند. حال باید دید که این سازمان در موقعیت جدید چه سیاستی را در پیش می گیرد.
در این میان این سازمان دست به تحرکات جدیدی زده است. سازمان مجاهدین خلق ایران چندی پیش با حضور تعدادی از چهرههای سیاسی خارجی، از جمله امیر ترکی فیصل، فرزند پادشاه پیشین عربستان سعودی و رئیس سابق اداره اطلاعات این کشور، همایشی را در فرانسه برگزار کرد. پس از آن هم محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با مریم رجوی در پاریس دیدار کرد. ملاقات هایی که در اوج تنش های بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و بروز اختلافات بین آن ها با واکنش تند ایران روبرو شد.
به نظر می رسد که خروج کامل مجاهدین از عراق کمی پس از حضور ترکی الفیصل در گردهمایی آنها و ملاقات محمود عباس با مریم رجوی در پاریس حامل یک معنا هستند: بادها خبر از تغییر فصل می دهند.[۳۳]
انتقال موفقیتآمیز مجاهدین از لیبرتی به آلبانی (هجرت بزرگ)
مقدمه
روز 19شهریور 1395 رسانهها اعلام کردند که آخرین گروه مجاهدین از عراق وارد آلبانی شدهاند.
اعلام خبر پایان انتقال موفقیتآمیز مجاهدین آنچنان برای حکومت آخوندی شوکهکننده و غیرمنتظره بود که جمهوری اسلامی تلاش کرد وانمود کند که این خبر غیرواقعی است و هنوز یک گروه از مجاهدین با یک فرمانده در لیبرتی حضور دارند. اطلاعات غافلگیر شده آخوندها تا چند روز بعد از اعلام این خبر اسم و مشخصات چند نفر را چاشنی خبر جعلیاش میکرد تا آن را واقعی جلوه دهد
ولی واقعیت این بود که طی انتقال بزرگ با یک عملیات پیچیده تمامی مجاهدین به آلبانی منتقل شده بودند و روز 19شهریور 1395روز پایان این انتقال پیروزمند بود؛ انتقالی که بهرغم آن که رژیم دندان تیز کرده بود تا در خلال آن ضربات جدی به مجاهدین وارد کند هیچ خسارت جانی نداشت.
ارتش آزادیبخش ملی ایران موفق شده بود، در سکوت کامل تمامی افسران و رزمندگانش را از زیر چشم و از لابلای چنگ و دندان نیروهای تروریستی قدس و آدمکشان عراقی تحتامر رژیم ملاها عبور دهد و از طریق فرودگاه بینالمللی عراق به آلبانی منتقل کند. این انتقال صرفنظر از آثار سیاسی ـ استراتژیک آن، یک شاهکار تاکتیکی به خوبی طراحی شده با محاسبات دقیق و جدول زمانی مشخص بود.
انتقال بزرگ، سازمانیافته و موفقیتآمیز تمامی مجاهدین از عراق در شرایطی صورت گرفت که مزدوران عراقی نیروی تروریستی قدس در تدارک انجام یک کلان حمله موشکی دیگر به نفرات بیدفاع و غیرمسلح کمپ لیبرتی بودند. آنها میخواستند تا آنجا که ممکن است بیشترین تعداد شهید و مجروح را از مجاهدین بگیرند.
دلیل نامگذاری انتقال پیروزمند مجاهدین بهعنوان «هجرت بزرگ»
اصطلاح «هجرت بزرگ» نخستینبار توسط فرماندهٴ کل ارتش آزادیبخش ملی ایران، مسعود رجوی در توصیف و نامگذاری انتقال بزرگ مجاهدین از کمپ لیبرتی عراق به آلبانی به کار برده شد. اولین سوالی که با شنیدن این اصطلاح به ذهن متبادر میشود این است که چرا این انتقال، هجرت و چرا «هجرت بزرگ» نامیده شده است؟ کلمه «هجرت» از مادهٴ «هجر» بهمعنی جدایی، دوری گزیدن و مفارقت است؛ بهمعنای دیگر همان ترک پیوندها و علایق و عادتها. هجران بهمعنی دوری نیز از این ماده مشتق شده است. در قرآن خطاب به آنهایی که تحت ستم قرار گرفتهاند سؤال میشود: «آیا زمین خدا وسیع نبود که در آن هجرت کنید؟». أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا (نسا ـ 97) این سؤال نشان میدهد که هیچ بنبستی در مبارزه با شرایط موجود متصور نیست. هجرت از وضعیت موجود با تغییر مکان و انتقال از آن امکانپذیر است. قرآن همچنین به آنهایی که شرایط موجود را ترک میکنند وعده میدهد که در زمین هجرتگاههای بسیار مییابند. وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا (نسا ـ 100) بنابراین هجرت جان به در بردن و ترک جبهه و دوری گزیدن از کانون خطر نیست بلکه تغییر موقعیت برای اقدام به تهاجم است. مفهومی پویا و دینامیک دارد. مهاجر بر دلبستگیها و جبرها میشورد و از تندادن به سلطه ستمکار تن میزند. او با خروج از اجبارات نه تنها زندان اجبارات ظلم ساخته را در هم میریزد بلکه این توان را پیدا میکند که آنها را نیز مسخر خود سازد. در تاریخ تمدن بشر انتقالها و هجرتهای زیادی صورت گرفته که بسیاری از آنها به وقایعی مهم و سرنوشتساز منجر شده است؛ از آن جمله است هجرت قوم موسی از سرزمین مصر به سوی ارض موعود یا هجرت از مکه به حبشه و هجرت از مکه به مدینه. هجرت نخست در سال پنجم بعثت پیامبر روی داد؛ علت آن نیز آزار و شکنجه قریش نسبت به گروندگان به پیامبر بود. هجرت دوم یا هجرت اصلی که پیامبر نیز در آن شرکت داشت، در سال سیزدهم بعثت رخ داد و بهدلیل اهمیت زیادی که داشت مبدأ تاریخ مسلمانان واقع شد. در تاریخ انقلابهای معاصر نیز میتوان از راهپیمایی بزرگ انقلاب چین نام برد. راهپیمایی و هجرتی که اگر نبود انقلاب چین به پیروزی دست نمییافت.
کمپ لیبرتی ـ زندانی طراحی شده برای انهدام یا به تسلیم کشاندن مجاهدین
نگاهی به مجموعه اقدامات دولت دستنشاندهٴ سابق عراق، نوری المالکی، بر علیه مجاهدین نشان میدهد که هدف از طراحی کمپ لیبرتی انهدام یا کمرشکن کردن مقاومت ایران بود. این پروژه ارتجاعی ـ استعماری، در همدستی آشکار با نماینده وقت سازمان ملل در عراق، کوبلر، نیروی تروریستی قدس و نیز حکومت عراق در بستری از سیاست مماشات آمریکا با رژیم آخوندی، پیش میرفت. جاکن کردن ساکنان اشرف از قرارگاه اصلی آنان در عراق (اشرف) ـ اسکان دادن همهٴ ساکنان در یک محیط تنگ، زندان مانند با دیوارهای بتونی و کانکسهای بیحفاظ در برابر موشکباران ـ جدا کردن مجاهدین از اموال منقول و غیرمنقولشان ـ اعمال محاصره تمام وقت و طولانیمدت غذا، سوخت، دارو و درمان و لجستیک ـ موشکباران کمپ و بالابردن قدرت تخریب آن بعد از هر بار حمله و استفاده از موشکهای تقویت شده با قدرت بالای انفجاری، موسوم به «فلق» در حمله جنایتکارانهٴ 7آبان 1394 ـ ممنوعیت ورود وکلا و خبرنگاران به کمپ لیبرتی ـ آوردن خانوادههای وزارتی به پشت درهای کمپ و دعوت مجاهدین اشرفی به وادادگی و پشت کردن به مبارزه... تنها بخشی از اقداماتی بود که توسط آن مثلث شوم بر علیه مجاهدین انجام میگرفت
خامنهای و پشتیبانان بینالمللی و عراقی او به چیزی کمتر از نابودی یا ندامت مجاهدین راضی نبودند. راه سومی وجود نداشت. آنها میخواستند تا نفر آخر مجاهدین را در این کمپ مشابه زندان یا با موشک و در صورت لزوم حمله زمینی قلع و قمع کنند یا با تهدید و ارعاب آنها را به خیانت و بریدگی سوق دهند.
انتقال بزرگ مجاهدین ـ خروج از کانون خطر در راستای استراتژی هزار اشرف
همانطور که در تعریف مفهوم «هجرت» گفته شد. هجرت بهمعنای فرار از نبرد انقلابی و پناه بردن به ساحل امن عافیت و بیدردی نبود. این البته از مجاهدین و افسران و رزمندگان ارتش آزادیبخش دور باد. تا آنجا که به یکایک آنان برمیگردد همگی حاضر بودند تا نفر آخر در لیبرتی بمانند و شهید شوند اما شهادت جمعی آنان خواست دشمن و همدستان او بود. باید بین انهدام و تسلیم راه سومی مییافتند.
بهطور واقعی کمپ لیبرتی برخلاف عنوان آن تی.تی.ال (اردوگاه ترانزیت موقت برای انتقال ساکنان به کشور ثالث) نبود. در واقع انتقال به لیبرتی حلقهیی از توطئههای رژیم آخوندی، دولت مالکی و کوبلر برای انحلال و به تسلیم کشاندن مجاهدین و نابود کردن آنها بوده است. تصور بلاهتبار آنان این بود که کار تسلیم مجاهدین به چندماه بیشتر نخواهد کشید اما برخلاف محاسبات نزدیکبینانه و خوابهای پنبهدانه آنان، مجاهدین از «زندان آزادی»، سکوی پرشی برای آزادی ساختند. آنها این دیوارلاخ بتونی و سنگستان را به گلستان تبدیل کردند و در هوای سوزان تموز نفس معطر گلهای لطیف را دمیدند.
«راه سوم» (نه انهدام و نه تسلیم) از سوی سازمان ملل و جمعیتهای مدافع حقوقبشر پیشنهاد نشد، این راه را خون شهیدان، جراحت مجروحان و رنج اعتصابکنندگان و نیز پایداری پایداران گشود.
مجاهدین در یک انتقال بزرگ، به خوبی سازمانیافته و تاریخی که یک فراز مهم پیروزمند در تاریخ 52ساله سازمان محسوب میشود، از بند و محاصره خصم، بهسلامت رستهاند و با حفظ یکپارچگی فیزیکی و تشکیلاتی، از لاک تدافع خارج شده و در موضع تهاجم قرار گرفتهاند. این انتقال بزرگ امکان قرار گرفتن مجاهدین در یک مرکز امن، برای آمادگی برای خیز نهایی و گسستن آخرین بقایای زنجیرهای دیکتاتوری از دست و پای میهن اسیر برایشان فراهم آورد.
***
آری اکنون زمان درو کردن کلان دستاوردهای آن هجرت بزرگ است.
هیچ کس گمان نداشت این
کیمیای عشق را ببین
کیمیای نور را که خاک خسته را
صبح و سبزه میکند.
کیمیا و سحر صبح را نگاه کن
جای بذر مرگ و برگ خونی خزان
کیمیای عشق و صبح
و سبزه آفریده است
خندههای کودکان و باغ مدرسه
کیمیای عشق سرخ را ببین
سایت ایران آزادی
.[۳۴]
- ↑ نیویورک تایمز-۲۷ ژوئیه۲۰۰۴
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ بیانیه سناتور مک کین ۹ سپتامبر ۲۰۱۶[۱]
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ وبسایت شورای ملی مقاومت
- ↑ گزارش چارلز دولفر معاون ریاست آنسکام ریچارد باتلر به شورای امنیت تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۹۸
- ↑ نامه سرلشکر حسام محمد امین ۹ دسامبر ۲۰۰۲
- ↑ داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۳۱۲–۳۱۳
- ↑ خبرگزاری فارس - ۲۷ تیرماه ۱۳۸۹
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ نشریه «مجاهد», شماره ۶۲۲, ۲۷ اسفند۱۳۸۱
- ↑ روزنامه خراسان, ۱۹فروردین۱۳۸۲
- ↑ واشینگتن پست, ۲۹فروردین۱۳۸۲ - ۱۸ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ مجله «فوروارد», ۱۵فروردین۸۲ - ۴ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ خبرگزاری فرانسه, ۲۶فروردین ۱۳۸۲ - ۱۵ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ خبرگزاری یونایتدپرس, ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ - ۹ می ۲۰۰۳
- ↑ روزنامه «لا رپوبلیکا», ۱۹ اردیبهشت۱۳۸۲ - ۹ می ۲۰۰۳
- ↑ اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران ـ ۲۵ فروردین۱۳۸۲
- ↑ روزنامه «ایندیپندنت» ـ۳۰فروردین۸۲ - ۱۹ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران ـ۲۳فرورین ۱۳۸۲
- ↑ تلویزیون سی ان ان ۲ اردیبهشت ۱۳۸۲
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۲۴
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۱
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۵
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۱۳
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۵
- ↑ سخنرانی مریم در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۶- وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ اطلاعیهی دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران - ۲۷ اسفند۱۳۹۱ ۱۷ مارس ۲۰۱۳
- ↑ [۲] - از بغداد تا تیرانا
- ↑ [۳] - انتقال موفقیتآمیز مجاهدین از لیبرتی به آلبانی (هجرت بزرگ)