کاربر:Zarin/صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۹ توسط Qubad (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زینب پاشا

زينب پاشا معروف به « بی‌بی پاشا»، « زينب باجی»، « ده‌باشی زينب»، «زينب پاشا» در يکی از محلات قديم تبريزبنام عمو زين الدين، در يک خانواده روستائی متولد شد . پدرش «شیخ سلیمان» ،دهقانی تهی دست درمحله «عموزین الدین» تبریز بودومانند ديگر روستائيان بسختی روزگار می گذرانيد. از تاریخ تولد، دوران كودكی و جوانی زینب پاشا مطلبی در منابع تاریخی ذكر نشده است اما نام «زینب پاشا» در جریان قرارداد استعماری رژی و آغاز مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری وی برای همیشه در تاریخ ثبت گردید.اززندگی زینب پاشا پیش از واقعه رژی اطلاعی در دست نیست اما آنچه که مسلم است زينب در رنج و محنت رشد کردو سالها به علل شوربختی خود و مردم زجر کشيده اش اندیشیده است و از تجارب غنی قرنها مبارزه مردمش، ساده و بیواسطه، مانند بابک،  کوراوغلی، قاچاق نبی و ... درس آموخته است.[۱] زینب پاشا پیشتاز بیداری زن ستمدیده ‌ایرانی است، او در دوره ناصرالدین شاه قاجار، “برای اولین بار در تاریخ ‌ایران با چهل نفر از شیر زنان تبریز برضد ستم و ستمگر شورش میکند و به موازات آن علیه نابرابری‌های جنسی که نظام فئودالی و دیدگاه‌های سنتی بر زنان تحمیل کرده بود، به جنگ مسلحانه دست می‌زند[۲] واقعه قرارداد استعماری رژی یا همان واگذاری امتیاز تنباكو به دولت انگلستان، در دوران قاجار رخ داد. در سال ۱۲۶۳ شمسی زینب پاشا و گروه وی مبارزات خود را آغاز كرده و از اواخر دوره ناصرالدین شاه تا زمامداری مظفرالدین شاه در صحنه سیاسی آن دوران به نقش آفرینی پرداخته اند.[۳]مبارزات زینب پاشا در تبریز علیه ستمگریها و بیدادها آنقدر تأثیرگذار و متداول بود که نام وی در هر جنبش و حرکتی علیه بیدادگری و بی عدالتی در آن دوران به چشم میخورد. [۴]زينب پاشا از معدود زنانی است که ازطبقه پايين اجتماعی، عليه نظام ستمگر دوران خود سر به عصيان برداشت. زینب پاشا” سردسته زنان شرکت کننده در نهضت تحریم تنباکو در شهر تبریز بود.” نخستین حضور او در صحنه سیاسی اجتماعی ایران در جریان قیام و تحریم تنباکو است. تبریز به دنبال انتشار اعلان شرکت رژی از اوایل محرم ۱۳۰۹( قمری) به جوش و خروش در آمد و در‌مدت زمان کوتاهی “بیش از بیست هزار نفر مسلح ” شدند چنانکه سرانجام دربار قاجاری دادن این امتیاز را به شرکت رژی متوقف کردوبه احتمال قوی زینب پاشا هم در همین دوره یک و نیم ماهه بوده که به قیامی‌که موجبات نگرانی جدی ناصرالدین شاه و رجال درباری را در تهران و تبریز فراهم آورده بود، پیوسته است[۵]

علل قیام زینب پاشا

یکی از عوامل مهم جنبش زنان تبریز به رهبری زینب، ستمگری بیش از حد برخی شاهزادگان و حکام دوره قاجار در آذربایجان بود.

در عرصه اجتماعی و سیاسی آن دوره مشکلات و مسایل مهمی مانند «بحران نان» و «امتیاز تنباکو» از جمله مهم ترین عواملی بودند که جنبش زنان تبریز به رهبری زینب پاشا را موجب گردید. یکی از بزرگترین معضلات اقتصادی- اجتماعی دوره قاجارمشکل کمبود و گرانی نان بود که زنان برای مواجهه با این معضل به پا خاستند.از جمله کارهای معروف «زینب پاشا» و یاران وی نیز حمله به انبارهای احتکار غله و تقسیم آن بین فقرا و گرسنگان در شهر تبریز بوده‌است. از یاران نزدیک «زینب پاشا» می توان به «یوز باشی خاور»، «نایب کلثوم»، «آتلی شاه به ییم»، «فاطمه نساء»، «سلطان بیگم»، «جانی بیگم»، «خیر النسا» و «ماه بیگم» اشاره کرد.[۶]

نهضت تنباکو وعصیان زینب پاشا

شهرت زينب پاشا از زمانی آغاز شد که ناصرالدين شاه امتياز خريد و فروش توتون و تنباکو را در سراسر ايران به يک شرکت انگليسی بنام رژی واگذارکرد.  امتياز رژی کاسه صبر مردم را لبريز کرد وتبريز نخستين شهری بود که پرچم مخالفت را بلند کرد . بازارتبریز به علامت اعتراض بسته شد و بیش از بيست هزار نفر مسلح شدند. و به شاه خبر دادند که به هيچ  وجه زير بار اين قرارداد نخواهند رفت. پس از چند روزی که از بسته شدن بازار گذشت ، ماُموران دولتی با ارعاب و تهديد و وعده و وعيد بازاريان را مجبور باباز کردن بازار کردند و چند ساعتی از باز شدن بازار نگذشته بود که « دسته ای از زنان مسلح به رهبری زینب پاشا که چادر به کمر بسته بودند، با سلاح به بازار ریختند و بازاریان را مجبوربه بستن مغازه هایشان کردند  و سپس بسرعت در کوچه پس کوچه ها از نظرها پنهان شدند. ماُمورين دولتی بارها سعی به باز کردن بازار نمودند ولی گروه زينب هربار با اسلحه گرم و سنگ و چماق به میدان آمده و رشته های دولتيان را پنبه می کردند.

 ميرزا فرخ يکی از شعرای معاصر زينب که خود شاهد مبارزات زينب و ياران او بوده، در اين باره شعری دارد که آن روزها ورد زبان مردم تبريز بوده است:

حکم ايله دی زينب پاشا فرمان دادزینب پاشا

جمله اناث و فراشا به همه زنان و فراشها

سيز بازاری باسون داشا شما بازار را به سنگ ببندید

دگنگی یاغليوم گليم چماقو روغنکاری کنم و بیام

پاتاوامی باغليوم گليم پاپیچم را ببندم و بیام  

سرانجام در اثر این تلاشها ، ناصرالدين شاه، حرف خود را پس گرفت و قرارداد رژی باطل اعلام شد، لکن مبارزه زنان تبريز و زينب پاشا کماکان بدون وقفه ادامه یافت . زينب برخی مواقع به همراه ديگر زنان رزمجو در کوچه و بازار و محل ازدحام مردم ناگهان ظاهر میشد و مردان را به مبارزه و کندن ريشه ظلم تشویق میکرد و میگفت : «اگر شما مردان جراُت نداريد، جزای ستم پيشگان را کف دستشان بگذاريد، اگر می ترسيد که دست دزدان وغارتگران را ا مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنيد، ما جای شما با ستمکاران می جنگيم.»[۷]  

زینب پاشا بر علیه محتکران در بحران نان

درآن روزگارمرسوم بودکه فئودالها و اشراف، ارزاق عمومی بويژه غلات را احتکار می کردند. يعنی در فصل خرمن غلات رابا قیمت ارزان از کشاورزان میخریدند و انبار میکردند و در زمستان که ذخيره آرد مردم تمام می شد، با قیمت گران میفروختند. درنتيجه نان هميشه کمياب بود و جلوی نانوائی ها صفوف زنان و مردانی بود که فرياد و هياهوی آنان از دور شنيده می شد.»

در اين روزهای سياه قحطی و گرسنگی، درحاليکه مردم فقیر برای خريدن چند قرص نان از صبح تا شب در جلوی نانوائی ها صف می بستند و گريه کودکان گرسنه بگوش میرسید ، محتکران هزاران خروار غله را در انبارها احتکار میکردند. چنانکه يکی از آنها،« مجتهد اول تبريز، قريب 70 هزار خروار گندم در انبار داشت.[۸]در چنین جوی نیز قیام زنان تبریز به رهبری زینب پاشا آغاز می شود. زینب و هوادارانش محتكران را شناسایی میکردند و به انبار آنان حمله ور میشدند . آنان آرد و گندم را از انبارها بیرون كشیده وبین فقرای شهر و روستاهای اطراف توزیع میکردند. برخی منابع تاریخی از فعال بودن ۳هزار زن در كنار زینب پاشا برای مبارزه با محتكران سخن به میان آورده اند.[۹]زينب پاشا وقتي در شرايط حاكم بر جامعه آذربايجان ، قحطي و گرسنگي و احتكار محتكران را ميدید به زنان محل كه از كودكي به وي احترام قائل بودند و اعتقاد به عزمش داشتند بانگ برمي آورد كه اگر مي خواهيد بچه هايتان گرسنه نمانند از خانه بيرون بياييد چوب به دست بگيريد واقدام به بستن بازارها کنید زیرا که بزرگترين درد ما احتكار است و باید این چوبها را بر سر محتكران بشكنيد . حامي ما روستائيان وفقرا هستند.[۱۰]

مصادره انبارمیرزا عبدالرحیم قائم مقام

معروفترين عمليات زينب حمله به انبار قائم مقام والی آذربايجان است. قائم مقام و اطرافيانش از محتکران بزرگ و معروف تبريز بودند.

بارها خانه قائم مقام در اعتراض عليه گرانی و احتکار بوسيله زنان سنگسار شده بود و در يکی از اين شورش ها، قائم مقام دستور تیراندازی بسوی مردم را داد. دسته زنان مسلح به رهبری زينب به دفاع از مردم برخاستند. در اين درگيری « به روايتی سی نفر کشته شدند... قائم مقام از ترس، به عمارت وليعهدپناه برد.» ماجرای گشوده شدن در انبار غله والی آذربايجان و عصيان شجاعانه زنان تبريز را به رهبری زينب، زبانزد آن روزگار بود .[۱۱]

حمله به خانه نظام العلما

نظام العلمای دیبااز رجال متنقذدوره قاجاریه نيز يكي از محتكران و مقتدران تبريز بود. او انبار غله اي داشت و جنس را از روستائيان به قيمت بسيار ارزاني مي خريد و به موقع اش گران مي فروخت. یکی دیگر از عملیات‌های مردمی‌‌زینب پاشا و یارانش حمله به خانه او در تبریز بود [۱۲]. نظام العلما از شاه اجازه داشت که غله خود را هر وقت دلش خواست بفروشد. زينب پاشا محل انباراورا شناسایی کرد ونقشه حمله به آن جا را اماده نمود .درروز و ساعت مقرر، در حاليکه روسری خود را روی چوبی بسته بود ، در پيشاپيش بيوه زنان و خيل گرسنگان شهر بسوی خانه نظام العلما راه افتاد و آنجا را به محاصره در آورد. « نظام العلما و افرادش که از این حمله خبردار شده بودند و چند نفر تفنگچی آماده کرده بودند، دستور به شليک دادند.»زينب و ياران مسلح او نيز دست به اسلحه بردند. جنگ سختی در گرفت . چندين نفر کشته و زخمی شدند. سرانجام زینب پاشا انبار انباشته از گندم نظام العلما به تصرف در آورد و بين گرسنگان تقسيم نمود (مرداد 1277 = ربيع الثانی 1316).[۱۳]

سر انجام زینب پاشا

زينب دراواخر عمر ، همراه کاروانی به زيارت کربلا می رود. « در خانقين با سختگیری سربازان عثمانی روبرو میشود، واز رفتار آنان بسیار آزرده خاطر میگردد دست به عصيان می زند و ديگران را هم به دنبال خود می کشاند و با وجود سالخوردگی به آنها حمله می کند. آنان ناگزير به فرار می شوند و او با قافله به کربلا می رود.» پس از اين واقعه ،از زندگی اين زن رزمجو دیگر خبری در دست نيست. به نظر می‌رسد که زینب پاشا در ‌این آخرین سفر خود ، جان به جان آفرین تسلیم نموده و پیکرش نیز در کربلا دفن شده است.به نظر می‌رسد که زینب پاشا عمر طولانی داشته و لذا سفر آخر وی به کربلا گویا در اوایل دوران سلطنت احمد شاه اتفاق افتاده و وفات وی نیز در‌این دوره بوده است.[۱۴]

یاد زینب پاشا در میان مردم تبریز و اشعاری که برای وی سروده اند

سخنرانی های آتشین زینب و شخصیت قوی و جنگجوی وی در فرهنگ و تاریخ آذربایجان بسیار تأثیرگذار و ماندگار شده است بطوریکه حتی در مثل ها و اشعار مردم این دیار نیز راه یافته است.[۱۵]او زنی بود که طعم تلخ گرسنگی را چشیده بود و بر ستم و ستمگر زمانه آگاهی داشت و همواره به سیر نمودن گرسنگان و بی چیزان می اندشید ودشمن سرسخت محتکران و انبارداران و ” مشوق زنان علیه نابرابری‌ها و بی عدالتی‌های زمان بود”.وبهمین جهت دردل مردم آذربایجان جای ویژه ای دارد در یکی از ‌‌اشعاری که مردم در باره زینب و قهرمانی‌های وی سروده اند ، چنین آمده است:[۱۶]

“زینب پاشا الده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه

گویا کی دشمن اوز قویوب اوردوی تاتار اوستونه

چادر شبین باغلوب بئله هم چیرمیوب قوللارینی

یاشماقیله دوتموش یوزینی، هم ساللانان پوللارینی

تنظیم ائدیب ئوز نقشه‌سین، هم گیتدیگی یوللارینی

فرمان وئریب یولداش‌لارین اویناتدی اغیار اوستونه…..

زینب پاشا الده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه

بو ملتین هر حقینی اولدیقجا قاندیرماق گره‌ک

آنباردارین تکلیفینی چوخ یاخشی ‌آندیرماق گره‌ک

آخیردا هیچ زاد اولماسا لاپ اوددا یاندیرماق گره‌ک

آذوقه‌نی ییغمیش قویان دیناری دینار اوستونه…”

ترجمه فارسی‌‌اشعار به شرح زیر است:

{زینب پاشا چوبی به مشت، روی کرده بر بازارها}

گویا که رو کرده عدو بر اردوی تاتارها

چادر بسته بر کمر، بالا زده دستارها

رخ زیر دستارش نهان هم زیور و گوشوارها

تنظیم کرده نقشه‌‌اش هم راه و رسم کارها

فرمان یورش داده بر یاران، سوی غدارها

{زینب پاشا چوبی به مشت، روی کرده بر بازارها}

ملت به حق خویشتن باید همی‌‌آگه شود

باید بفهمد همچنین تکلیف خود انباردار

آخر نفهمیدش اگر، باید بسوزانی به نار

انباشته بر روی هم آذوقه و دینارها.[۱۷]

در يکی از اشعاری که مردم درباره زينب و قهرمانی های وی سروده اند ، 7 نفر از يارانش معرفی شده اند. در اين اشعار زينب رهبری است آگاه که در فکر سير کردن شکم ارتش گرسنگان است . حاکمان را نوکر مردم می داند. و دشمن سرسخت محتکران است. به يارانش توصيه می کند که در ريختن خون زالو صفتانی که خون مردم را در شيشه کرده اند، کوچکترين ترديدی به خود راه ندهند. [۱۸]

گلدی«عمو زين العابدين» مسجد قاباقيندا دوروب

يئدی نفر يولداش لارين جمع ايليوب حلقه ووروب

« فاطمانساء»، « سلطان بگيم» و« ماه شرف» باش اند يريب

« جانی بگيم» گلمک همان اگلشدی ديوار اوستونه

زينب پاشا اَلده زوپا اوز قويدی بازار اوستونه

« خيرالنسا» يه سويله دی زينب پاشا، گل دوش يولا

ای « ماه بگيم»، هر کس کله دورقو گيلن ساغدان سولا

بازاری باغلاتماق گره ک تا آجليغا چاره اولا

آنباردارين باش ياريب همده چکک دار اوستونه

زينب پاشا اَلده زوپا اوز قويدی بازار اوستونه

آی « شاه بگيم»، سن ده يری دون «راستا بازاره» طرف

سنده « صفی بازارينی» باغلاتگيلن قيز « ماه شرف»

فراش گله، سرباز گله يار باشينی ايله تلف

هرکيم گله وور ييخ غداری غدار اوستونه

زينب پاشا اَلده زوپا اوز قويدی بازار اوستونه[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

  1. عبدالحسین ناهید کتاب زنان در جنبش مشروطیت ص 41
  2. عبدالحسین ناهیدی سه مبارز مشروطه ص 133
  3. فضول محله دلاور شیرزن زینب پاشا
  4. سویلیکا مقاله زینب پاشا از زهرا انصاری
  5. زینب پاشا، شیر زن دلاور آذربایجان / مجید رضازاد عموزین‌الدینی
  6. خطبه سرا -زینب پاشا اسطوره زن ایرانی
  7. عبدالحسین ناهید عصيان « زينب پاشا» عيار آذربايجان
  8. عبدالحسین ناهید کتاب زن ایرانی درجنبش مشروطه ص 43 و 44
  9. آفتاب آنلاین «زینب پاشا» اسطوره مقاومت زن ایرانی
  10. آغوز تی وی  زينب پاشا زن اسطوره اي آزربايجان
  11. عبدالحسین ناهید کتاب زنان ایرانی در جنبش مشروطه ص 45-مقاله عصیان زینب پاشا
  12. مجیدرضازاد عموزین الدینی- زینب پاشا، شیر زن دلاور آذربایجان
  13. عبدالحسین ناهید -کتاب زنان ایران در جنبش مشروطیت ص 52-ص 53
  14. مجید رضازاد عموزین‌الدینی -زینب پاشا، شیر زن دلاور آذربایجان
  15. آفتاب آنلاین -«زینب پاشا» اسطوره مقاومت زن ایرانی
  16. مجید رضا زادعمو زین الدینی -زینب پاشا شیر دلاور آذربایجان
  17. عبدلحسین ناهید کتاب زنان ایرانی در جنبش مشروطه ص51-52
  18. عبدالحسین ناهید عصیان زینب پاشا عیار آذربایجان
  19. عبدالحسین ناهید -کتاب زنان ایرانی در جنبش مشروطه ص50-51