کاربر:Javad/8صفحه تمرین
ثقة الاسلام تبریزی، (تولد ۲۹ دی ۱۲۳۹ - اعدام ۹ دی ۱۲۹۰ هجری شمسی) میرزا علی ثقة الاسلام تبریزی فرزند میرزا موسی در تبریز به دنیا آمد. پدربزرگ وی حاج میرزا شفیع، شاگرد سیدکاظم رشتی، رئیس شیخیه تبریز بود. ثقة الاسلام تبریزی ابتدا در تبریز و بعد در کربلا و نجف تحصیلات خود را پی گرفت و دوباره به تبریز بازگشت. بعد از فوت پدرش لقب ثقة الاسلام به او دادند و رئیس شیخیه تبریز شد. بعد از شروع جنبش مشروطه توسط مشروطهخواهان، وی هوادار جنبش شد و پس از اعلام مشروطیت در مقابل انجمن اسلامیه که مخالفان مشروطه بنیان گذاشته بودند ایستاد و از حامیان انجمن ایالتی شد. پس از محاصره تبریز توسط روسها، عثمانیها به وی پیشنهاد دادند به آنها پناهنده شود اما او از مخفی شدن و اعلام پناهندگی خودداری کرد. در پی قلع و قمع انقلابیون در تبریز و پیچیده شدن شرایط ثقة الاسلام به کنسول روسیه رفت. کنسول روسیه از ثقة الاسلام خواست کاغذی بنویسد و بگوید که جنگ را مجاهدین شروع کردند و مسبب خونریزیها مجاهدین تبریز هستند اما ثقة الاسلام با اینکه میدانست مرگ در انتظارش است اما نپذیرفت و روسها را مسئول جنایت در تبریز و اشغال تبریز اعلام کرد. سرانجام ثقة الاسلام تبریزی در دهم دیماه ۱۲۹۰ توسط نیروهای تزاری روس که تبریز را اشغال کرده بودند به همراه ۷تن دیگر از انقلابیون تبریز اعدام شد[۱][۲].
از جوانی تا مشروطیت
ثقةالاسلام تبریزی با نام اصلی میرزا علی فرزند موسی ثقةالاسلام، تحصیلاتش را در تبریز شروع کرد و سپس برای ادامه تحصیل به کربلا و نجف رفت و دوباره به ایران بازگشت. لقب ثقةالاسلام پس از مرگ پدر به نام او اضافه شد و در تاریخ مشروطه مشهور شد. سطح تحصیلات و معلومات ثقة الاسلام به دلیل ذهن کنجکاو و فکر بازش در فراگیری علوم بالا بود. چنانچه وی علاوه بر زبان آذری به زبانهای فارسی، عربی و فرانسه مسط بود. ثقة الاسلام نفوذ کلام بسیاری داشت. وی مسلط به ادبیات فارسی و عربی و دارای درجه استادی بود، ضمن اینکه ثقة الاسلام بر دروس فقه، اصول، حکمت، کلام، تاریخ و جغرافیا تسلط داشت و علاوه بر سخنور بودن، طبع شاعری هم داشت. ثقة الاسلام در سخنرانیهایش برای مردم، آنها را دعوت به آشنایی با دنیای مترقی و نوین با افکار روشن میکرد. محافل شعری وی باعث نزدیک شدن و جمع شدن دگر اندیشان و کسانی که به دنبال تغییر اوضاع کشور بودند در کتابخانه اش میشد.
ثقة الاسلام در دورانی که جنبشها برای مشروطیت آغاز شد به آن پیوست و از مبلغان مشروطیت شد. از آنجایی که عده ای از روحانیون در آن دوران با تشکیل انجمن اسلامیه با مشروطیت به مخالفت برخاستند، وی در مقابل روحانیون موسس انجمن اسلامیه ایستاد و از انجمن ایالتی آذرباییجان دفاع کرد و بعد از اعلام مشروطه در انتخابات دوره اول مجلس ملی در تبریز به عنوان نفر اول انتخاب شد اما به مجلس نرفت.