کاربر:Abbas/صفحه تمرین4
طلاق اجباری
یکی از موارد شیطان سازی علیه مجاهدین، موضوع طلاق اجباری در مجاهدین است. اضداد مجاهدین آنها را متهم میکنند که به زور اعضای خود را وادار به طلاق همسرانشان کردهاند. منشاء بیشتر این اتهامات دستگاههای تبلیغی جمهوری اسلامی است. این تبلیغات اولا میخواهد در درون جامعه ایران این طور القا کند که مجاهدین علیه مناسبات و ارزشهای خانوادگی هستند و اگر در ایران بر سر کار بیایند دست به انحلال خانوادهها خواهند زد. ثانیا در کشورهای غربی این باور را ایجاد کند که مجاهدین عناصری خشک و خشن و یک فرقه درونگرا هستند. [۱]
جمهوری اسلامی در تبلیغات خود علیه مجاهدین خلق تلاش میکند دو موضوع را با هم مخلوط کند. یکی، نظرگاههای مجاهدین خلق و مقاومت ایران در مورد مسأله خانواده و حقوق مربوط به آن در ایران آینده و دیگری الزامات مبارزه که در اثر سرکوب بینظیر از طرف رژیم ولایت فقیه به مجاهدین تحمیل شده است.[۱]
پیشینه این موضوع به سال ۱۳۶۸ برمیگردد. بعد از عملیات فروغ جاویدان و جمعبندی آن مجاهدین به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند با داشتن خانواده به مبارزهشان ادامه بدهند. در سالهای بعد نیز شرایط منطقه و عراق که اعضای مجاهدین در آنجا حضور داشتند نیز این موضوع را به اثبات رساند و ضرورت این موضوع بیشتر روشن شد.
پس از مرگ خمینی و به دست گرفتن قدرت توسط خامنهای و رفسنجانی در ایران، توطئهها و تروریسم علیه مجاهدین شرایط سیاسی و امنیتی سختی را به آنان تحمیل کرد. اعضای هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق که در آن زمان ۴۰ الی ۵۰ نفر بیشتر نبودند داوطلبانه تصمیم گرفتند که تا زمان بازگشت به میهن و سرنگونی استبداد مذهبی زندگی خانوادگی با همسران خود را ترک نمایند. این تصمیم به دیگران تسری نیافت و با هیچ کس در میان گذاشته نشد. یک سال بعد بحران کویت و جنگ اول خلیج فارس رخ داد. مجاهدین در عراق با شرایطی روبرو شدند که دیگر امکان زندگی خانوادگی وجود نداشت.[۱]
تا قبل از بحران کویت زوجهای مجاهدین در خانههای مسکونی در داخل و خارج قرارگاهها در آپارتمانهای مستقل در بغداد و یا شهرهای دیگر زندگی میکردند. کودکان آنها نیز درمدارس و مهد کودکهایی که معلمان سابق آنها را اداره میکردند به تحصیل مشغول بودند. جنگ کویت و مهیبترین بمبارانهای تاریخ و بعد از آن شدیدترین محاصره اقتصادی و ناامنی که در عراق حاکم گردید اوضاع را به کلی عوض کرد. دیگر پشت جبههای که برای خانوادهها و کودکان امن باشد وجود نداشت. تمامی قرارگاههای مجاهدین و حتی خانههای مادران شهیدان در بغداد هدف تروریستهای اعزامی از طرف جمهوری اسلامی بودند. چندین آپارتمان مسکونی و اتوبوسهای غیر نظامی مجاهدین در بغداد و اطراف آن هدف حملات آرپیجی یا بمبگذاری تروریستهای جمهوری اسلامی قرار گرفت. ادامه این وضعیت برای مجاهدین و قبل از همه برای خانوادهها و کودکان آنها بسیار پر ریسک بود.[۱]
مجاهدین تصمیم گرفتند که به زندگی خانوادگی خود خاتمه دهند تا تمام انرژیشان صرف مبارزه شود. ترک زندگی خانوادگی داوطلبانه بود. اکثر اعضا متاهل همسرانشان را طلاق دادند و تعداد اندکی نیز این کار را انجام ندادند و به همان صورت در مجاهدین ماندند ولی سرانجام در اثر شرایط حاکم بر مبارزه و سختی آن دوام نیاوردند و صفوف مبارزه را ترک کردند. تمامی آن افراد با تامین مالی از طرف مجاهدین به کشورهای اروپایی رفتند و بسیاری از آنها هوادار مجاهدین باقی ماندند. تعدادی نیز توسط جمهوری اسلامی استخدام شدند و خط شیطان ساری علیه مجاهدین را در خارج از کشور پیش بردند.
کنار گذاشتن زندگی خانوادگی در شرایطی که وضعیت امنیتی چنین چیزی را امکانپذیر نمیسازد خاص مجاهدین نیست. صليب سرخ از افراد مجرد برای مأموريتهای طولانی درنقاط مختلف جهان استفاده میکند. سازمان ملل متحد نيز يك درجه بندی امنيتی براي كارمندانش دارد كه به موجب آن در برخی كشورها به خاطر مشكلات امنيتی، كارمندان اعزامی نمیتوانند همراه با خانواده خودشان اقامت كنند.[۱]
گواهی شاهدان از مناسبات درونی مجاهدین خلق
نويسنده و روشنفكر مصری خانم مونا حلمی بعد از آشنايی با وضعيت زنان در سازمان مجاهدین خلق نوشت:
«در هفت روزی كه با مجاهدين به سر بردم، زنانی را ديدم كه در شرايط سخت تبعيد، به پايداری، شجاعت و شرافتمندانهترين اشكال مبارزه آراسته شده بودند و مردانی كه به رغم زندگی پرخطر روزانه روح يك انقلاب واقعی و ايمان عميق به صلح و عدالت و آزادی در جانشان به كمال رسيده بود. آنها به جدايی دين ازدولت ايمان دارند و به آزادی عقايد و مذاهب و انجام آداب و سنتهای مذهبی احترام میگذارند. حقوق كليه اقليتها (برای نمونه حقوق كردها) را به رسميت میشناسند. آنها به برابری كامل زن و مرد باور دارند. به اعتقاد آنها زن حق دارد به كليه مقامها، مسئوليتها و مواضع رهبری دست يابد، زن میتواند بدون اجازه هركس ديگر سفر كند، او يك انسان است كه از صلاحيت كامل و ولايت و كرامت برخوردار است و میتواند زندگی، ازدواج، كار و شيوه لباس پوشيدنش را آن طور كه میخواهد انتخاب كند. در ايران آينده راه برای همه انديشمندان و روشنفكران و دانشمندان و هنرمندان باز است. پارلمان مقاومت روح اين دموكراتيسم را در تركيب كنونيش منعكس میكند. زيرا اين پارلمان از ۵۷۲ عضو تشكيل شده كه زنان ۵۲ درصد آن را تشكيل میدهند. كليه جريانها صرفنظر از تعداد اعضایشان از حق وتو برخوردارند. اين پارلمان با كانديد كردن يك زن، مريم رجوی، به عنوان رئیس جمهور، يك نمونه بی همتا از ايمان واقعيش را نسبت به شخصيت زن ارائه كرده است. اين انتخاب ثابت میكند كه پارلمان نمیخواهد توانايیهای زن را در زير پوشش افكار مذهبی يا اجتماعی خفه كند و توان زن را در كار كردن, حق سرپيچی و تغيير به بند بكشد.» [۲]
روزنامه نيويورك تايمز هم در گزارشی از قرارگاه اشرف تحت عنوان «ملايان نگاه كنيد، زنان مسلح و خطرناك» نوشت:
«خانم طهماسبی و اكثر افسران ارشد زنان هستند كه لباس استاندارد آنها شامل روسری خاكی و تونيك ساده ای میباشد كه حتی برای خيابانهای تهران نيز پذيرفته است. ولی اختياراتی دارند كه در كشور ما غير قابل تصور است. سربازان بهصورت جمعی زندگی میكنند، حتی در سنين ۳۰- ۴۰ سالگی، و تا ۲۰ نفر در اتاقهایی كه جداسازی شدهاند میخوابند. از سال 1991 زوجهای متأهل در بين آنها زندگی مشترك خود را كنار گذاشتند؛ كودكان آنها به خارج فرستاده شده و آنهایی كه زمانی بهصورت زن و شوهر با هم زندگی میكردند اكنون در پاكدامنی بهصورت خواهر و برادر زندگی میكنند.»[۳]
اتهام جدا کردن کودکان از والدین
در بحبوحه بحران و جنگ كويت، در شريطی كه شهر بغداد و ساير نقاط عراق هدف بمباران مستمر بود و قرارگاههای نظامی نيز به هيچ وجه محل مناسبی برای نگهداری و استقرار كودكان نبود؛ برخي والدين در مجاهدین خلق، كودكان خود را به نزد اقوامشان در داخل ايران و سايرين آنها را ناگزير به خارج از ايران فرستادند و اين را در مورد هر كودك مكتوب نمودند تا درصورت جان باختن والدين همه چيز به ثبت رسيده باشد. بسياری از خانوادههای ايرانی درخارج و داخل ايران سرپرستی كودكان مجاهدین را بر عهده گرفتند. سازمان مجاهدین خلق با هزینه و تلاش کادرهای خود، کودکان را از زیر بمباران خارج کرد تا در محیط امن بتوانند به زندگی و تحصیل بپردازند.
درهمين خصوص آقاي كريستوف مرتنس وكيل دادگستری و كارشناس امورجوانان وكودكان كه قيم برخی از كودكان مجاهدین خلق در آلمان بوده است، در نامهای به نماينده ويژه ملل متحد نوشت:
«به اعتقاد ما احساس مسئوليت مجاهدين خلق نسبت به اين كودكان نمونه خوبی است، بهخصوص با توجه به اين كه يك سازمان تبعيدی منابع مالی و اجتماعی محدودی در اختيار دارد»[۱]
منشا اتهام طلاق اجباری علیه مجاهدین
منشا اتهام طلاق اجباری علیه مجاهدین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است. وزارت اطلاعات برای مستند كردن ادعاهای خود برخی عناصر بریده از مجاهدین خلق را به کار گرفته است.
یک نمونه كريم حقی است که از سال ۱۳۷۴ ادعا میکند مجاهدین اعضای خود را مجبور به طلاق همسرانشان کردند و کودکان را از مادران و پدرانشان جدا کردند. کریم حقی و همسرش خانم محترم بابایی در جريان جنگ خليج و شرايط ناشی از تحريم عراق تحمل دشواریهای مبارزه را نداشتند. آنها به صورت خانوادگی و همراه فرزندشان نزد مجاهدين بودند و بعدهم به درخواست خودشان با هزينه و امكانات سازمان مجاهدين خلق ايران در بهمن ۱۳۷۱ به اروپا منتقل شدند. تمام مخارج و هزينههای زندگی آنان نيز توسط سازمان مجاهدين پرداخت میشد. آنها مدتی بعد به ميل و اراده خودشان به هلند رفتند و در آنجا درخواست پناهندگی سياسی نمودند.
خانم محترم بابایی در نامه ای در پاييز ۱۳۷۱ به سازمان مجاهدين نوشته بود:
«پس از بمباران قرارگاه اشرف، سازمان من و همسر و فرزندمان را طبق خواسته خودمان برای حفاظت و رسيدگی بيشتر به يك پايگاه شهری درمركز شهر بغداد آورد... ما از رسيدگی و امكانات مضاعف صنفی ويژهای برخوردار بوديم. يك آپارتمان اختصاصی، اتوموبيل سواری برای ترددات خانوادگی در شهر نيز دراختيارمان بود و ماهيانه 1000 دينار دريافت می كرديم».
كريم حقی پس از رفتن به هلند، در ارديبهشت سال ۱۳۷۴ ازطريق منصور مقصودی، مسئول شبكهی جاسوسی كنسولگری جمهوری اسلامی در هلند، به خدمت وزارت اطلاعات درآمد و به يكی از منابع اطلاعاتی جهت حملات و تهاجمهای تروريستی بهقرارگاهها و رزمندگان ارتش آزادیبخش تبديل شد.
محترم بابایی همسر کریم حقی در سال ۱۳۷۳ خودکشی کرد. خانم محترم بابایی در آخرين نامهای كه از خود بهجای گذاشته بود و توسط پليس هلند ضبط شد، رفتارهای ضد انسانی و فساد اخلاق کریم حقی را به عنوان دلايل خودكشیاش معرفی میکند.[۱]
تجرد، شرط عضویت
در طول سالیان بعد تجرد به عنوان شرط عضویت در مجاهدین خلق درآمد. کسی که به مجاهدین میپیوست و زندگی تشکیلاتی را میپذیرفت نمیتوانست زندگی خانوادگی داشته باشد. این موضوع قبل از پیوستن هر فرد به تشکیلات مجاهدین خلق به او گفته میشود و جزء شروط عضویت درمجاهدین است. هر کس آگاهانه این شرط را میپذیرد و وارد تشکیلات مجاهدین میشود. عضویت در مجاهدین امری داوطلبانه است و اجباری در کار نیست.
مضمون انقلاب ایدئولوژیک
پس از عملیات فروغ جاویدان و حمله آمریکا به عراق در جنگ کویت، شرایط عراق که محل استقرار ارتش آزادیبخش ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران بود به گونهای شد که ادامه مبارزه برای اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران سطح بالاتری از فداکاری و انگیزه را میطلبید. مجاهدین در خارج از خاک خودشان بودند و ضروزتهای مبارزه ایجاب میکرد هر زمان در هر لحظه برای مأموریتهای مختلف آماده باشند. عملا حفظ کانون خانواده و پاسخگویی به ضرورتهای آن غیر واقعی بود و با مبارزه تمام عیار همخوانی نداشت. مجاهدین با داشتن خانواده نمیتوانستند به ضرورتهای مبارزه پاسخ بدهند. شرایط جدید و توازن قوای موجود ایجاب میکرد که مجاهدین تمامی انرزیشان را یکسویه برای آزادی میهنشان صرف کنند. آنها به این ضرورت پاسخ دادند و در یک تصمیم جمعی زندگی خانوادگی را ترک کردند.
مضمون انقلاب ایدئولوژيک در سازمان مجاهدین خلق ایران گذشتن از همه چیز برای ادامه مبارزه و سرنگونی رژیم ولایت فقیه و آزادی مردم ایران از استبداد مذهبی بود.
سکت و فرقهگرایی
یکی از برچسبهایی که در شیطان سازی علیه مجاهدین خلق بهکار گرفته میشود، متهم کردن آنان به سکت (فرقه) بودن است. منشاء این برچسب نیز مانند دیگر اتهاماتی که به مجاهدین خلق زده میشود، جمهوری اسلامی ایران است. روزنامه همشهری در شماره ۹ اسفند ۱۳۸۱ خود نوشت:
«در اردوگاه های نظامی مجاهدين شيوه های خاصی برای آموزش هواداران به كار گرفته میشود و ابزارهای شست وشوی مغزی با استفاده از زور و اسلحه در اين پايگاهها رواج داشته و در مجموع اين تشكيلات يك فرقه شخصی و «رجوی» رهبر آن است.»
در اثبات اینکه منشا اتهام سکت علیه مجاهدین خلق رژیم ایران است روزنامه فیگارو در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۰۸ در مقالهای به قلم ژرژ مالبرونو با نام «بغداد دیگر مجاهدین خلق را نمیخواهد» نوشت:
«یک مقام رسمی ایران میگوید، از زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی رفرم گرا ما دیگر آنها (مجاهدین خلق) را یک سازمان سیاسی نمیدانیم بلکه یک سکت خطرناک میدانیم که اعضایش زندانی رهبرانشان هستند که باید نسبت به آنها کیش شخصیت داشته باشند.»[۴]
جمهوری اسلامی با این برچسب میکوشد از تصویر خوفناکی که در اذهان عمومی دنیا از فرقه وجود دارد، در شیطان سازی علیه مجاهدین خلق استفاده کند. آلن ویوین وزیر مشاور در دولت فرانسوا میتران و گزارشگر کمیسیون پارلمانی در امور سکتها در فرانسه در مقالهای با عنوان «پیدا کنیم سکت را» مینویسد:
«...رژیم ایران که با موج ابراز انزجار از سوی ملل متمدن روبرو است، به هر خس و خاشاکی متشبث میشود تا چهرهی خود نزد افکارعمومی بین المللی را بهبود بخشد. یکی از شیوههای معمول آن این است که اتهام سکت بودن را علیه تمام معترضان خود، بخصوص مخالفان ایرانی و مشخصا یکی از اصلیترین جنبشهای مخالف یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران، برگرداند.
این شیوه جدید نیست. ما اغلب با اتهام رفتار سکتاریستی از سوی سازمانهای سکت مرام علیه تمام کسانی که با آنان مقابله میکنند مواجه هستیم. این گونه قلب مفاهیم از قضا برای مدافعان حقوق بشر مفید است، چرا که ترغیبشان می کند با دقت رفتارهای مشخص کسانی که رژیمهای جبار میکوشند به این ترتیب به آنها انگ بزنند را مورد مطالعه قرار دهند.
نخستین اتهام صادره از سوی تهران این است که جنبش مجاهدین خلق یک سکت تروریستی است. اتهامی ترسناک که برای ترسانیدن غربیها در این روزگار مملو از حملات تروریستی ساخته و پرداخته شده است. اینجا به خصوص دولت آمریکا هدف قرار دارد که پس از ۱۱ سپتامبر دچار بی ثباتی شده است.»[۵]
ویژگیهای فرقه
محققان ویژگیها و شاخصهای مختلفی برای شناسایی یک فرقه مطرح کردهاند. تعدادی از ویژگیهایی که اکثریت آنها بر سر آن اتفاق نظر دارند عبارتند از:
- درونگرایی و منزوی بودن از جهان خارج
- محدود بودن ابعاد و حیطه جغرافیایی
- فقدان ساختارهای رهبری کننده و مکانیسمهای حسابرسی
- پندارهای مخفی
- القای این ایده که رهبر دارای قدرتههای فرا انسانی است و یا معصوم است
- استفاده از مغز شویی و تکنیکهای کنترل ذهن
- استفاده از شیوههای شیادانه و یا زورمندانه برای عضوگیری
- در بسیاری موارد، القای افکار زن ستیزانه[۱]
عماد الدين باقي, روزنامه اخبار اقتصاد, 3 خرداد 1378
دكتر كلتون رودز استاد دانشگاه كاليفرنيای جنوبی در مقالهی تحقيقاتی خود در سال ۱۹۹۷ مهمترين تفاوت ميان يك فرقه و يك جريان يا جنبش سياسی را در «هدف غایی» می داند كه در يك فرقه، بر خلاف يك جريان غيرفرقهای، تماما معطوف به درون است. فرقه شناس آمريكايي، مارگارت تالر سينگر استاد دانشگاه برکلی در کالیفرنیا نيز در كتاب «فرقه ها در ميان ما» (۱۹۹۵) می گويد كه انرژی و تمركز احزاب و جريانهای سياسی رو به بيرون خودشان و با هدف ارتقای حيات اعضا يا اغلب مردمی است كه اعضای آنها نيز نيستند، در حالی كه انرژی و تمركز يك فرقه تماما معطوف و متمركز رو به درون است و كاری به بيرون خود ندارد. وی فرقه را يك دايره بسته میداند كه فقط در خدمت خودش است و نه اهداف بزرگتری در ورای اين گروه.[۱]
با مقایسه ویژگیهای مجاهدین خلق ایران میتوان دید که اتهام فرقه به مجاهدین یک برچسب برای پیش بردن اهداف سیاسی است.
مجاهدین یک جنبش سیاسی دیرپا و گسترده
سازمان مجاهدين خلق به اعتراف دوست و دشمن بزرگترين سازمان سياسی در تاريخ ايران بوده است. اين سازمان از بدو تاسيس، خود را يك سازمان دموكرات، ناسيوناليست و ضدبنيادگرای مسلمان تعريف كرده و استراتژی و برنامه سياسي و اهداف روشن و اعلام شدهای داشته است. در زمان شاه مجاهدين به سرعت تبديل به يك نيروی مهم اپوزيسيون شدند. در دوران جمهوری اسلامی ۱۲۰ هزار تن از اعضا و فعالان اين سازمان اعدام شده و صدها هزار تن زندانی و شكنجه شده اند. تنها در سال ۱۹۸۸، خميني با صدور فتوایی دستور داد كه كليه زندانيان سياسي مجاهدين قتل عام شوند. در دوران ریاست جمهوری خاتمی يك روزنامه جناح خاتمی به نام اخبار اقتصاد نوشت تعداد بينندگان برنامه تلويزيونی مجاهدين از تيراژ كل روزنامه های جناح خاتمی بالاتر است. [۶]
مجاهدین خلق جنبشی با ریشههای عمیق و محبوبیت گسترده اجتماعی در ایران
مجاهدين طی چهار دهه فعاليت گسترده سياسی و اجتماعی عليه دو نظام ديكتاتوری در ايران، از محبوبيت گسترده و ريشههای عميق اجتماعی در جامعه ايران برخوردارند. مجاهدين قبل از سركوب مطلق و اعدامهای دستهجمعی توسط جمهوری اسلامی میتینگهای چند صد هزار نفره در تهران و برخی ديگر از شهرهای ايران ترتيب میدادند. در نخستين انتخابات رياست جمهوری بعد از سرنگونی شاه، مسعود رجوی دبيركل وقت مجاهدين از سوی همه نيروهای اپوزيسيون مخالف ملاها و همچنين اقليتهای قومی مانند كردها و اقليتهای مذهبی مانند مسيحيان و زرتشتيان و يهوديان به عنوان كانديداي رياست جمهوری معرفي گرديد، اما باز خمينی با صدور فتوایی به وی اجازه شركت در انتخابات را نداد، چرا كه مجاهدين به قانون اساسی رژيم كه بر مبنای ولايت فقيه و حاكميت مطلقه آخوندها بنا شده بود، رای ندادند. درحالی كه نظر سنجی ها امروزه نشان می دهد كه ۹۴درصد مردم مخالف رژيم هستند. [۷]
وقتی روزنامه آسيا چاپ تهران در شماره ۱۴ تيرماه ۱۳۸۲ عكسی از مريم رجوی را بعد از آزادی از بازداشت در اورسوراوآز درج نمود، مقامات مسئول روزنامه را به زندان اوين منتقل و انتشار آن را متوقف كردند.
مجاهدین جنبشی برونگرا و برخوردار از حمایت گستردهی بینالمللی
سازمان مجاهدين از گستردهترين ارتباطات چه با جامعه ايران و چه در عرصهی بين المللی برخوردار است. مجاهدين بيش از سه دهه است عضو ائتلافی از طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی به نام شورای ملی مقاومت ایران هستند که به مثابه پارلمان مقاومت میباشد. اين مقاومت علاوه بر شبكهی سراسريش در داخل ايران در بسیاری از شهرهای جهان دفتر و حضور دارد و دارای گستردهترين ارتباطات با احزاب سياسی و رسانههای خبری در كشورهای جهان است. مجاهدین خلق ايران مورد حمايت اكثريت اعضای كنگرهی آمريكا و مجلس عوام انگلستان و پارلمانهای دیگر کشورهای اروپایی و هزاران پارلمانتر و شخصيت سياسی ديگر در جهان است. [۱]
ساختارهای رسمی رهبری جمعی و حسابرسی
سازمان مجاهدين دارای ساختارهاي رسمی و اعلام شده رهبری جمعی است. طی سالهای گذشته، كنگره اعضا و مسئولان سازمان كه بنا بر اساسنامه سازمان هر دوسال يكبار برگزارمیشود، همواره در زمان مقرر و با حضور خبرنگاران و ميهمانان خارجی تشكيل شده و با رای مستقيم كليه اعضا، دبيركلهای مختلف انتخاب شده اند. اعضای شورای رهبری سازمان كه منتخب هستند و در راس ارگانهای مختلف سازمان قراردارند، نه تنها در كنگرههای سازمانی بلكه در نشستهای مختلف مورد حسابرسي و انتقاد از سوي اعضاي پايينتر قرار مي گيرند. مكانيسمهاي تصميم گيري جمعي در اين سازمان نهادينه شده است و هیچ تصميم مهمی به صورت انفرادي گرفته نشده است. ميزان سرانه شركت يك عضو مجاهدين در نشستهاي تصميم گيري نسبت به هر حزب ديگري بالاتر است.
مبارزه با برداشتهای ارتجاعی و منحط از رهبری
يكي از وجوه مميزه مجاهدين تاكيد بر رهبري جمعي و بخصوص خطاپذير بودن و انتقادپذير بودن رهبري بود. اين درست نقطه مقابل خميني بود كه ولي فقيه و رهبر را نماينده خدا بر روي زمين و بري از هر گناه ميدانست. مجاهدين نخستين سازمان بزرگ سياسي بود كه به قانون اساسي جديد در سال 1358 راي نداد, چرا كه ولايت فقيه را يك اصل ارتجاعي و ضددمكراتيك مي دانستند و خميني به همين خاطر مسعود رجوي را از شركت در انتخابات رياست جمهوري محروم كرد, در نقطه مقابل خميني مجاهدين همواره بر اين تاكيد كرده اند كه رهبري يك جنبش سياسي و اجتماعي مانند اين سازمان به هيچوجه معصوم و عاري از اشتباه نبوده و نمي تواند باشد و در كنگره هاي سازمان همواره شوراي رهبري با ارائه گزارش كارهاي انجام شده در فاصله كنگره قبلي و حاضر, خود را در معرض حسابرسي و انتقادهاي اعضا و مسئولان سازمان قرار داده است, كما اين كه همين سنت در مورد دبيركلهاي سازمان از زمان مسعود رجوي تا امروز رايج بوده است.
ترکیب و تنوع مجاهدین
نگاهي به تركيب اعضاي سازمان مجاهدين, سوابق علمي و تحصيلات, خاستگاه اجتماعي, محل تولد, سن و ساير خصوصيات آنها به روشني نشان مي دهد كه اين جنبشي است كه اعضايش از همه جاي ايران و انواع خاستگاههاي اجتماعي مي آيند و سطح تحصيلات و سن آنها نيز طيف گسترده اي را شامل مي شود. اين گستردگي و تنوع با تركيب معمول يك فرقه تماما متفاوت است. در صفوف مجاهدين از جوانان 18 سال به بالا تا زنان و مرداني در سنين هفتاد سالگي حضور دارند. هرچند اكثريت اعضا از جمعيت شهرنشين ايران مي باشند, اما كم نيستند اعضايي كه از روستاهاي مختلف كشور آمده اند. پيشينه شغلي اعضا از دانشجو و معلم و استاد دانشگاه گرفته تا متخصصين نظير مهندس, پزشك و آرشيتكت, يا افسران سابق ارتش, متخصصان كامپيوتر و يا كارگران و پيشه وران را دربر ميگيرد.
اعتقاد عمیق به علنیت
مجاهدين شفافيت و علنيت را سرلوحه خود قرار داده اند. اين سازمان به رغم اين كه با دشمني چنگ در چنگ است كه از سوي جامعه بين المللي «فعالترين دولت حامي تروريسم در جهان» ناميده شده, بيش از 450 عمليات تروريستي در جهان طي دو دهه گذشته انجام داده, و صدها تن از فعالان مقاومت را در حملات تروريستي در خارج ايران كشته يا مجروح كرده است, همواره به رغم ريسكهاي امنيتي و برخلاف سنت رايج در ميان سازمانهاي درگير در يك جنگ آزاديبخش, اسامي مسئولان خود را اعلام كرده است. رسانه هاي مقاومت روزانه گزارشهاي مبسوط از فعاليتهاي مقاومت و سازمان مجاهدين در اختيار افكار عمومي ايران قرار مي دهند. اين مقاومت از ديپلماسي صلح در جنگ خانمانسوز ايران و عراق گرفته تا سياست عدم مداخله در امور داخلي عراق, همواره سياستهايش را به صورت اعلام شده و كاملا علني پيش برده است. مقاومت همچنين طي ساليان گذشته در برابر هرگونه اتهام و برچسبي, ولو اين كه ساخته و پرداخته رژيم آخوندي مي باشند, با صدور اطلاعيه و موضعگيري علني و شفاف, واقعيت را به افكار عمومي ايران وجهان عرضه كرده است. مقاومت ايران همواره برنامه هاي سياسي و باورهاي عقيدتي و خطوط استراتژيكي خود را با سرفرازي و در جزييات بي نظير نسبت به ساير جنبشهاي رهايي بخش, منتشر كرده است.
موقعیت زنان در مجاهدین خلق
درحالي كه جامعه شناسان يكي از خصوصيات مشترك در ميان «فرقه»ها را القاي افكار زن ستيزانه و زير پا گذاشتن حقوق زنان مي دانند, مجاهدين و مقاومت ايران از نظر كميت و كيفيت شركت زنان در اين جنبش نه تنها در خاورميانه بلكه در جهان در موقعيت منحصر به فردي قرار دارند. زنان در تمامي سطوح مقاومت, از جمله در رهبري آن حضور دارند و بيش از نيمي از اعضاي پارلمان درتبعيد (شوراي ملي مقاومت ايران) را زنان تشكيل مي دهند. اين پديده بخصوص از اين نظر برجسته و درخشان است كه رژيم زن ستيز آخوندي موقعيت زن در ايران را به حد يك شهروند درجه دو تنزل داده و كمترين حقوق انساني زنان را زير پا مي گذارد,
مجاهدین تحصیل کرده ترین حنبش آزادیبخش
به گواهي خبرنگاران بين المللي و ديپلماتها و نمايندگان ملل متحد كه از قرارگاههاي مجاهدين در عراق بازديد كرده اند, اعضاي اين جنبش اساسا از فارغ التحصيلان دانشگاهها (كه بسياري از آنها در دانشگاههاي غربي تحصيل كرده اند) و روشنفكران تشكيل شده است, روشنفكراني كه براي آزادي ميهن اسيرشان از چنگال ديكتاتوري مذهبي حاكم به جنبش مقاومت پيوسته اند. در حالي كه جامعه شناسان «عوارضي» مانند «هراس و وحشت دائم, رفتار عصبي, از دست دادن قدرت تصميم گيري و اراده, خشك مغزي و فقدان قدرت تفكر و از دست دادن توان قضاوت» را در ميان اعضاي يك فرقه مشترك مي دانند, كادرها و اعضاي اين مقاومت درست در نقطه مقابل از اعتماد به نقس, استحكام و صلابت, آرامش, قدرت تصميم, ذهن خلاق و بالنده, و توان قضاوت بسيار بالايي برخوردارند كه بارها و بارها خودش را در صحنه هاي مختلف نبرد بزرگ با رژيم آخوندي به نمايش گذاشته است. بدون برخوداري از چنين كادرهايي, چگونه اين مقاومت مي توانست در مقابل وحشي ترين ديكتاتوري معاصر كه بسياري از دولتهاي بزرگ و كوچك براي درامان ماندن از تروريسمش يا براي بهره بردن از ثروتهاي طبيعي ايران به استمالت و جلب رضايتش مي پردازند, دوام بياورد و رشد كند؟ بي ترديد, برچسبي همچون «فرقه» براي چنين جنبشي, يك اهانت محض نه فقط به شعور هر ايراني ميهن پرست و آزاديخواه, بلكه به همه وجدانهاي بيدار و آگاه جهان است.
نداشتن پایگاه اجتماعی
یکی از اصلیترین شیطانسازیها علیه مجاهدین این است که آنها پایگاه احتماعی ندارند. استدلال مطرح کنندگان این تفکر این است که در فضای مجازی که نیروهای اپوزیسیون فعالیت میکنند از مجاهدین استقبال نمیشود و در فضای مجازی نسبت به آنان دافعه وجود دارد. این در حالی است که نیروهای سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فعالترین عناصر در فضای مجازی هستند و به انتشار اخبار دروغ علیه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و شیطان سازی آنها مشغولند. اساسا هیچ استدلالی که مبتنی بر نظر سنجی عمومی و آمار موثق و قابل اتکا در این مورد باشد ارائه نشده است.
اتهام نداشتن پایگاه اجتماعی در حالی به مجاهدین خلق زده میشود که در ایران اختناق مطلق ولایت فقیه حاکم است. هواداری از مجاهدین خط قرمز عبور ناپذیر جمهوری اسلامی است و امکانی برای سنجش بایگاه اجتماعی آنها وجود ندارد. هواداران مجاهدین در ایران با انواع فشارها و زندان و شکنجه و اعدام مواجهند. به عنوان نمونه از غلامرضا خسروی میتوان نام برد که به خاطر کمک به سیمای آزادی در ایران اعدام شد.
مسعود رجوی در مورد شاخص مشروعیت در دوران اختناق چنین میگوید:
«نخستين مشكل در دوران اختناق و ديكتاتوری، سرقت و غصب حق حاكميت و حق انتخابات آزاد از مردم است... مشروعيت در دوران اختناق ناشی از مقاومت است و نه هيچ چيز ديگر. چرا كه امكان انتخابات آزاد و دسترسی به رأی واقعی تمام مردم وجود ندارد و بايد برای به دست آوردن آن برخاست و مقاومت كرد تا رژيمی كه مانع انتخابات و آرای آزاد و حاكميت مردم است سرنگون شود...
پس، مقاومت تنها ملاك و شاخص و سرچشمهی مشروعيت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد يا جريان سياسی در دوران اختناق با مقاومت و
ايستادگی او در برابر فاشيسم دينی و در جنگ با آن سنجيده میشود. مشخصاً؛ اينكه در جنگ نظامی و سياسی و ايدئولوژيكی تا كجا و چه ميزان به دشمن ضدبشری
ضربه میزند. تا كجا برای اين رژيم خطرناك است و تا كجا به نيروی جنگندهی ضدرژيم در جنگ نظامی يا در جنگ سياسی ياری میرساند و مايه میگذارد...»
مجید رفیع زاده تحلیلگر سیاسی و مشاور نشریه مطالعات بینالملل هارواد که خود تحقیقات مستقلی را در مورد مجاهدین انجام داده است، در برنامه پرگار تلویزیون بیبیسی فارسی در مورد پایگاه اجتماعی مجاهدین گفت:
«مجاهدین خلق چه ما مخالف باشیم با عقایدشان چه موافق باشیم، نفوذ سیاسی قویای در خارج کشور دارد و حتی در منطقه بین سیاستمداران مختلف، در آمریکا بین دموکراتها، جمهوریخواهان، درهمین انگلیس، لیبرالها و غیر لیبرالها و کشورهای اروپایی مختلف و کشورهای خاور میانه نفوذ قویای دارند، ارتباطات قویای دارند با سران کشورهای مختلف و این یک اصل مهم است که نشون میده این گروه واقعا اون جایگاه و اون اصل سازمانی سیاسی را دارد.»
او درمورد نفوذ سازمان محاهدین در داخل ایران گفت:
«ما میدونیم تو کشور ایران، در یک کشور دیکتاتوری نمیشه واقعا یک نظر سنجی درست انجام داد، نمیشه واقعا گفت آیا واقعا مردمی هستند در ایران که موافقند یا مخالفند. خیلی از متخصصان من شنیدم توی برنامههای مختلف میان میگن اصلا این گروه هیچ حامی تو ایران نداره، اصلا هیشکی اینو دوست نداره، اصلا همه سوءظن به این گروه دارن. از کجا میدونن؟ آیا نظر سنجی وجود داره. ببینید من تحقیقاتم رو برحسب نظر سنجی انجام میدم... ببینید باید نظر سنجی وجود داشته باشه و تو کشورهایی که آزادی بیان و آزادی نظر سنجی وجود نداره، نمیشه واقعا گفت. اما از نظر تحقیقاتی که من انجام دادم ببینید گروه هنوز در ایران نفوذ داره. ببینید اگه نفوذ نداره چرا پس آقای خامنهای یا سران دیگه در ایران در ماه مرداد گفتند که این تظاهرات دیماه را منافقین (نامی که جمهوری اسلامی به مجاهدین خلق اطلاق میکند) انجام دادند، چرا؟... اینها دهها هزار کشته دادند...خوب اینها فامیل دارند فامیلهاشون، خیلیهاشون هنوز هوادار مجاهدین خلق هستند. خیلیهاشون کمک مالی میفرستند به مجاهدین... مسأله اینه اگه شما برید تظاهرات بگید ما هوادار گروه مجاهدین هستیم، عاقبتش چیه؟ اعدامه. خود گروه که من مصاحبه کردم باهاشون، میگن تو همین تظاهرات چند عضو مجاهدین اعدام شدن...مردم که نمیتونن بیان بیرون بگن ما مجاهدین را میخوایم خوب همون موقع اعدامشون میکنن.»
نمونههایی از پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق
پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی سازمان مجاهدین خلق ایران نیز همجون سایر گروهها و جریانهای سیاسی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را در سطح جامعه گسترش داد. با تاسیس جنبش ملی مجاهدین انبوه جوانان و اقشار مختلف مردم برای فعالیت به دفاتر جنبش مراجعه کردند. طی مدت کوتاهی پس از انقلاب تعداد افراد شرکت کننده در میتینگها و گردهماییهای مجاهدین به صدها هزار نفر رسید که میتوان به میتینگ امجدیه، میتینگ رشت و میتینگ انتخاباتی تبریز اشاره کرد. در کلاسهای تببین جهان مسعود رجوی که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میشد ۱۰ هزار نفر با کارت شرکت میکردند.
بنا به اعتراف عناصر جمهوری اسلامی در انتخابات اولین دوره مجلس، مجاهدین بعد از حزب حکومتی جمهوری اسلامی در رتبه دوم قرار داشتند. کاندیداتوری مسعود رجوی در اولین انتخابات ریاست جمهوری با استقبال گسترده مردمی به ویژه جوانان، اقلیتهای قومی و مذهبی و زنان قرار گرفت و خمینی مجبور شد با فتوا کاندیدای مجاهدین را کنار بزند.
درخارج ایران، مجاهدین خلق سالانه با گردآوری بیش از صد هزار ایرانی گردهمایی بزرگی را برگزار میکنند. مقامات آمریکایی شرکت کننده در این کنفرانس سالانه، بارها اذعان کردهاند که این گردهمایی حتی در توان بسیاری از دولتها نیست و از کنوانسیونهای احزاب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا نیز بزرگتر است.
سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران وابسته به مجاهدین خلق تا کنون ۲۴ برنامه همیاری برگزار کرده است. طی چند روز ایرانیان از داخل و خارج ایران با تماسهای مستمر که اغلب ساعتها و حتی روزها پشت خط میمانند، اقدام به کمک مالی به سیمای آزادی میکنند.
تشکیل کانونهای شورشی، استراتژی اعلام شده مجاهدین خلق برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی است. این کانونها که تعداد آنها به هزاران عدد میرسد درتمام شهرهای ایران فعالیت دارند. فعالیتهای کانونهای شورشی هوادار مجاهدین خلق ایران از جمله نصب پلاکارد و عکسهای مریم و مسعود رجوی در خیابانهای شهرهای ایران و شعار نویسی علیه سران حکومت ولایت فقیه و آتش زدن بنرهای تبلیغی عکسهای خامنهای، ولی فقیه رژیم ایران، روزانه از تلویزیون سیمای آزادی و کانالهای متعددی در فضای مجازی پخش میشود.
رژیم ایران برای مقابله با اقبال روزافزون مجاهدین و استقبال و روی آوردن جوانان به آنان با صرف بودجههای کلان فیلمها و سریالهای سفارشی بسیاری را ساخته است. درمورد سفارشی بودن فیلمهایی که علیه مجاهدین خلق ساخته شده است، صادق زیبا کلام در مصاحبهای درمورد فیلم ماجرای نیمروز در مقابل صحبت مجری برنامه که گفت تامین کنندهی این فیلم خصوصی بود و چند ارگان هم کمک کردند گفت: «خصوصی که شوخی میکنید، مزاح میکنید».
علاوه بر ساخت فیلم و سریال انبوهی کتاب برای مخدوش کردن چهره مجاهدین و شیطان سازی علیه آنها در ایران و خارج از ایران با بودجه جمهوری اسلامی منتشر شده است.
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ ۱٫۹ کتاب مجاهدین خلق ایران واقعیات یا اوهام - انتشارات مجاهدین خلق ایران
- ↑ مونا حلمی - مجله اکتبر - ۱۴ آوریل ۱۹۹۶
- ↑ داگلاس جل - نیویورک تایمز - ۳۰ دسامبر ۱۹۹۶
- ↑ مقالهی «بغداد دیگر مجاهدین خلق را نمیخواهد» به قلم ژرژ مالبرونو ـ روزنامه فیگارو ۲۳ دسامبر ۲۰۰۸
- ↑ مقاله «پیدا کنیم سکت را» ـ به قلم آلن ویوین
- ↑ عمادالدین باقی ـ روزنامه اخبار اقتصاد - ۳ خرداد۱۳۷۸
- ↑ توماس فریدمان - روزنامه نیویورک تایمز - ۲۳ژوئن ۲۰۰۲