کاربر:Ehsan/صفحه تمرین
محمد حسین حبیبی:
در این رابطه من مایلم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که اگر درست بود و قال اثبات، سزاوار هیچ پاداشی نخاهم بود ولی چنانچه نادرست بود و بیپایه و نادرستی و بیپایگی آن در آینده به اثبات رسید، از همه خوانندگان این سطور میخواهم که بعنوان سندی امضاء شده،این نوشته را نگه دارند تا در محاکمهی فرداها درصورتی که زنده بودم به تعداد جملات، کلمات و حتی حروف آن بر صورتم گلوله و چنانچه مرده بودم بر گو بی نام ونشانم تف بیندازند!
ادعای من این است که سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۴ هجری شمسی، مطابق با سال ۱۹۸۵ میلادی، به یک اختراع و کشف ایدئولوژیک رسیده است که محمل آن ظاهرا یک طلاق بیمورد و یک ازدواج غیرضروریست. در حالیکه باطن آن ارائهی یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسألهی زن، رهبری، رهایی، و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعهشناسی، روانشاسی، شناختشناسی، و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت.
انقلاب ایدئولوژیک حرکتی از سر آگاهی کامل یا جنون کامل!
در برابر دشواری این مسیر تنها در یکی ازین دوحالت است که از حوزهی شعور،عنصر تردید و از حوزهی اراده عنصر ترس زایل میشود.
رهبری مجاهدین یا فرهیخته است یا دیوانه
پرواز با عظمت زیرا از خود ستایش شده باید بگذرید
نتایج
از میان رفتن شک شبهه ها به رهبری...هیچ رابطه نامنسجمی را باقی نگذاشته است. زیرا همگان زیر این فشار یا به بیرون پرتاب شده اند یا اگر دوام آورده باشند همه شک و تردیدهای خود را ذوب و تصفیه کرده اند. پس برای یک دوره طولانی خطر انشعاب در درون سازمان بکلی برطرف شده است و رهبریت این سازمان با دستان بازتر و مطمئن تری می تواند به میدان بروند و درصورتیکه نیاز باشد سازمان را از مرتفع ترین قله ها نیز به پایین پرتاب کند بدون اینکه نسبت به انسجام اعضاء و هوادارن کمترین دلهره و نگرانی داشته باشد.
تاثیر در مناسبات درونی ص 44