احمد رضایی
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
این نوشتار به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
احمد رضایی | |
---|---|
زادروز | ۱۳۲۴ (خورشیدی) تهران |
درگذشت | یازده بهمن۱۳۵۰(خورشیدی) خیابان غفاری- مخصوص تهران |
علت مرگ | درگیری با مامورین سواک شاه وکشیدن نارنجک |
آرامگاه | بهشتزهرا |
تحصیلات | پنجم دبیرستان |
(زاده ۱۳۲۴۰- درگذشت ۱۳۵۰)
احمد رضایی درسال ۱۳۲۴درتهران بدنیا آمد. او در سال ۱۳۳۸به جبهه ملی پیوست. بعد از سال ۱۳۴۲ با نهضت آزادی همکاری کرد.
سپس با کمک دوستانش هسته کوچکی درست کرد که بعدا به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. بعداز ضربه سال ۵۰ در حفظ کادرهای تشکیلات مجاهدین نقش بسزایی داشت. او دربهمن ماه سال ۵۰ با کشیدن نارنجک به میان افراد سواک شاه پرید و خود و چهار سواکی شاه را تکه تکه شدند.
زندگینامه احمد رضایی
احمد مبارزه را از ۱۴ سالگي شروع كرد او در سالهاي ۳۹ -۳۸ هنگاميكه سال دوم دبيرستان بود، وارد سازمان جوانان جبهه ملي ايران شد.
او يكبار در سال سوم دبيرستان هنگامي كه يك ماشين چاپ را به منزل مي برد دستگير شد.
از سال پنجم دبيرستان بصورت يك مبارز حرفه اي تمام وقت خود را صرف مبارزه كرد. سپس وارد جمعيت نهضت آزادي شد كه در آن سالها قاطعانه تر از جبهه ملي قدم بر ميداشت ولي نهضت هم در شرايط بعد از ۴۲ ديگر ديناميسم و پويائي اش به انتها رسيده بود،بطوريكه با دستگيري رهبرانش بكلي از فعاليت باز ايستاد ،احمد در جستجو ي راه حلي براي خروج از بن بست مبارزه در آن سالها، بالاخره با كمك چند تن از دوستان مبارزش يك هسته سياسي فعال بوجود آورد، اين هسته بعدا به سازمان مجاهدين خلق ايران پيوست.
احمد طي سالهاي قبل از ۵۰ بعنوان يك مسئول ارزنده تشكيلات نقش كارآمد و موثري در پيشبرد اهداف سازمان بازي كرد.
بعد از ضربه سال ۵۰ احمد مسئولیت باز سازی تشکیلات را به عهده گرفت. وتا هنگام شهادتش تمامی هم وغم خود را بکار بست.
فعالیتهای احمد
بعد از ضربه شهريور، يعني شرايطي كه در اثر ضربات پي درپي پليس تمام عناصر مركزيت سازمان و حتي اكثريت كادرهاي مدار ۲دستگير شده بودند و احمد تنها فرد باقي مانده سازمان درسطوح بالاي تشكيلات بود، رسالت حفظ ميراث سازمان و باز سازي تشكيلات، را به عهده گرفت. احمد در انجام اين مسئوليت تاريخي چنان شايستگي اي از خود بروز داد كه تحسين تمامي اعضاي اصلي و بنيانگذاران سازمان را در زندانها و شكنجه هاي شاه برانگيخت.
احمد نقش مهمي در اجراي موفقيت آميز طرح فرار مجاهد قهرمان رضا رضايي از چنگ ساواك داشت.
او درحاليكه بخش عظيمي از نيروهاي ساواك براي دستگيري اش بسيج شده بود شبانه روز درزمينه سازماندهي كادرهاي باقيمانده و حفظ آنها درمقابل تور گسترده پليس تلاش كرد.
سازمان مجاهدين خلق ايران بدون هيچ ترديد بقاي خود رابعد از ضربه شهريور مديون نقش بسزائي مي داند كه برادران رضائيها ايفا كردند بخصوص احمد طي چند ماه بعد از ضربه بعنوان يك سازمانده برجسته وعنصر ورزيده نظامي با ج افتادگي لازم عقيدتي –تشكيلاتي درخشيد و منشاء خدمات بسيار ارزنده اي گشت ،او شبهاي متعدد را چشم برهم نزد و پليس را از دست خويش بي نهايت بخشم آورد ،متقابلا برادران باقيمانه بخصوص نيروهاي سمپاتيزان و مردم را اميدوارساخت.
درگذشت احمد.
درساعت ۷بعد از ظهر ۱۱بهمن /۵۰ احمد وقتي خو درا درمحاصره پليس میبیند با استفاده از سلاح کمریاش به مقاومت میپردازد وآخرين تيرهايش رانيز به سوي مزدوران شاه شليك میکند ، دشمن حلقه محاصره را تنگ تر میکند ناگهان احمد با نارنجكي كه ضامن آن كشيده شده بودبه ميان مزدوران میرود نارنجگ منفجر میشود و احمد به شهادت میرسد دراثر اين اقدام احمد دلير، چهار ساواكي كشته و سه تن ديگرزخمي میشوند. تمام بدن احمد متلاشي میشود وحتي سلاح کمریاش نيز تكه تكه میشود.