کاربر:Pupak/صفحه تمرین
ادامه مقاله جدید
جبهه ملی ایران در سال ۱۳۲۸ توسط سیاستمدارانی از قبیل محمد مصدق، حسین فاطمی و کریم سنجابی تأسیس شد و به پیش نهاد دکتر حسین فاطمی، ملی شدن صنعت نفت ایران را مطرح کرد. در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ملی شدن صنعت نفت مراحل نهایی تصویب خود را طی کرد و در اردیبهشت ۱۳۳۰، محمد مصدق دولت تشکیل داد و هیئتی را به ریاست مهدی بازرگان برای اجرای ملی شدن نفت راهی شرکت نفت کرد. مصدق در زمان دولت خود تا حد امکان تلاش کرد تا قدرت محمدرضا شاه پهلوی را کاهش دهد و قانون اساسی مشروطه را اجرا کند. سرانجام در جریان کودتای ۲۸ مرداد، دولت دکتر مصدق سقوط کرد و مصدق به سه سال زندان محکوم شد. بعد از آن به دستور محمدرضا شاه پهلوی، مصدق به احمدآبادتبعید گردید و تا پایان عمر خود در آن جا تحت نظر بود.[۱]
بعد از کودتای ۲۸ مرداد، چندتن از یاران مصدق به رهبری سید رضا زنجانی، نهضت مقاومت ملی را تشکیل دادند. بعد از شکست نهضت مقاومت ملی و پایان اشکال رفرمیستی مبارزه، در سال ۱۳۳۹، فعالیتهای جبهه ملی تحت عنوان جبهه ملی دوم توسط اللهیار صالح، کریم سنجابی،غلامحسین صدیقی، باقر کاظمی و … مجدداً شروع شد و در راه برقراری مشروطه و آرمانهای مصدق تلاش کرد تا این که رهبران آن دستگیرشده و با توجه به مشکلات پیش آمده و عدم اتفاق نظر با دکتر مصدق در شیوه اداره جبهه ملی اللهیار صالح سیاست صبر و انتظار را اعلام و جبهه ملی دوم تعطیل شد.[۲]
جبهه ملی درسال ۱۳۵۶ تحت رهبری کریم سنجابی مجدداً احیا شد و در راه برقراری دموکراسی و حکومت قانون تلاش کرد. پس از پیروزی انقلاب، مهدی بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت انقلاب ایران تشکیل کابینه داد و بیشتر اعضای کابینه او اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند. بعد از گروگانگیری در سفارت آمریکا، دولت بازرگان سقوط کرد. هنوز مدت زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جبهه ملی به صف مخالفان جمهوری اسلامی پیوست و سرانجام در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰، جبهه ملی تظاهراتی علیه لایحه قصاص ترتیب داد و به همین دلیل توسط روحالله خمینی مرتد اعلام شد. با تشدید سرکوب نیروهای سیاسی بعد از ۳۰خرداد۱۳۶ جبهه ملی در دهه شصت فعالیت عمومی نداشت.[۳]
چگونگی پیدایش
بخاطر اعمال نفوذ شاه و تقلب در انتخابات مجلس؛ محمد مصدق در ۲۴ مهر ۱۳۲۸ (۱۳ اکتبر ۱۹۴۹) از مردم درخواست اعتراض رسمی کرد. هزاران نفر از خانه مصدق تا باغ کاخ سلطنتی راهپیمایی کردند. در آنجا، در یک نشست با وزیر امور داخله عبدالحسین هژیر، ۲۰ سیاستمدار رادیکال مخالف به رهبری دکتر مصدق خواستار توقف مداخله شاه و ممانعت او از انتخابات آزاد شدند. بعد از سه روز تحصن مخالفان، آنها از هژیر قول گرفتند که انتخابات به صورت منصفانه برگزار شود. در آنجا بلافاصله، کمیته ۲۰ نفره از ائتلاف جبهه ملی تشکیل شد یعنی در ۲۸ مهر ۱۳۲۸. چند هفته بعد، انتخابات با تقلب به چالش کشیده شد و در این جریان، هژیر در۱۴ آبان ۱۳۲۸ توسط فدائیان اسلام به قتل رسید.[۴]
به این صورت جبهه ملی ایران پدید آمد و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دستگیری رهبران وفادار به دکتر مصدق فعالیت این جبهه متوقف شد.
آغاز حرکت بقایای جبهه ملی
در ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ سه تن از سران جبهه ملی یعنی کریم سنجابی، داریوش فروهر و شاپور بختیار در نامهای به شاه، از او خواستند که برای نجات کشور به حکومت استبدادی پایان داده، به اصول مشروطیت تمکین کند. طبق سخنان کریم سنجابی [۵]و نیز شاپور بختیار[۶]، متن این نامه توسط مهدی بازرگان نوشته شده بود.
انقلاب[ویرایش]
دیدار کریم سنجابی از رهبران جبهه ملی با خمینی در فرانسه اگرچه بعدها با انتقادات زیادی روبرو شد اما نشانگر عزم جبهه ملی برای شرکت در آینده سیاسی ایران بود.
اگرچه اعضای جبهه ملی ایران مانند سایر گروههای اپوزیسیون غیر مذهبی در شورای انقلاب عضویت نیافتند. کریم سنجابی در این مورد میگوید: مطهری و بهشتی از طرف خمینی از او برای شرکت در شورای انقلاب دعوت کردند ولی وی نپذیرفت.[۷] [۸]ولی جبهه ملی ایران در کابینه مهندس مهدی بازرگان شرکت جست و کریم سنجابی، علی اردلان، داریوش فروهر و احمد مدنی (به ترتیب وزیر امور خارجه، وزیر اقتصاد، وزیر کار، وزیر دفاع) به عنوان وزرای کابینه حضور داشتند [۹]و حسین شاهحسینی نیز مسوولیت سازمان تربیت بدنی را پذیرفت اما پس از مدت کوتاهی کریم سنجابی (۱۳۵۸/۱/۲۷) از کابینه کنارهگیری نمود.
جبهه ملی، و قانون اساسی[ویرایش]
جبهه ملی ایران پس از خروج دکتر کریم سنجابی و دکتر علی اردلان از هیئت دولت بصورت محسوسی از مذهبیون حاکم بر ایران فاصله گرفت. جبهه ملی برای قانون اساسی طرح اصلاحی خود را منتشر کرد و اعضای جبهه ملی اقدام به ثبت نام و شرکت در مجلس خبرگان قانون اساسی نمود که توفیقی حاصل نکردند. سپس جبهه ملی در مخالفت با قانون اساسی تهیه شده توسط مجلس خبرگان قانون اساسی اقدام به نشر بیانیه نمود و همچنین ضمن اعلام مخالفت با قانون اساسی تغییر یافته در مجلس خبرگان قانون اساسی گفتند در همه پرسی مربوط به قانون اساسی شرکت نخواهد کرد. همچنین در مورخ ۱۳۵۸/۹/۷ طی بیانیهای جبهه ملی ایران نسبت به ایجاد زمینه برای سلطه استبداد در صورت اجرای قانون اساسی تهیه شده توسط مجلس خبرگان اعلام مینماید و مخالفت خود را با قانون اساسی اعلام میدارد.[۱۰]
گروگانگیری و تسخیر سفارت آمریکا[ویرایش]
جبهه ملی با گروگانگیری و تسخیر سفارت مخالفت نمود و پس از نشر اسناد منسوب به سفارت آن را توطئهای برای انحراف انقلاب و حذف نیروهای مخالف دانست.
[۱۱]
انتخابات اولین مجلس شورای ملی پس از انقلاب
اعضای جبهه ملی در اولین دوره انتخابات شورای ملی پس از انقلاب شرکت نمودند و برخی از آنان که رای آورده بودند، یا در مجلس اعتبارنامههایشان مورد تصویب قرار نگرفت.[۱۲][۱۳]
اعتراض علیه لایحه قصاص و حکم ارتداد از جانب خمینی[ویرایش]
نوشتار اصلی: تظاهرات ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
پس از انقلاب، جبهه ملی در جهت برپایی یک نظام لیبرال دموکراسی گام برمیدارد، اما رویدادهایی که در سالهای پس از انقلاب رخ داد کاملاً در تضاد با مشی و آرمان جبهه ملی قرار داشت. ب[۱۴]
این رویارویی هنگام تقدیم لایحه قصاص برگرفته از احکام شرع به مجلس به اوج خود رسید. جبهه ملی در اعلامیهای مردم را به راهپیمایی بر ضد سیاستهای حاکمیت دعوت نمود که با درگیریهایی همراه بود. از صبح روز راهپیمایی خمینی در برابر آن موضع گرفت و سران جبهه ملی را با فتوایی بیسابقه به ارتداد متهم ساخت. [۱۵]قسمتی از سخنان روحالله خمینی در مورد جبهه ملی در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰: {{... اینها مرتدند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. بله، جبهه ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را ندادهایم. اگر آمدند در رادیو امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اعلامیهای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین، را غیرانسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما میپذیریم…}}
۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰
تدارك بزرگترين تظاهرات اعتراضي مجاهدين
مسعود رجوي: «... ما مجاهدين بلافاصله بعداز بستن روزنامهها، بهطورمتقابل روزنامههاي حكومتي را تحريم كرده و از فردا به تدارك يك تظاهرات بزرگ پرداختيم.» «ابتدا مسئولان ما فكر كرده بودند كه پا نگرفتن تظاهرات بزرگ بهخاطر نقايص تداركاتي و تشكيلاتي است. اما وقتي تمام جريان كار را از ابتدا تا انتها دوباره بررسي كرديم و ديديم كه در تداركات تشكيلاتي و تدافعي معمول، هيچ نقص جدي وجود ندارد؛ عنصر كاملاً جديدي جلب توجه نمود: فضاي اجتماعي و سياسي آنقدر تنگ شده بود كه امكان چنان حركت بزرگي را با تداركات معمولي مطلقاً و از اساس سلب ميكرد. بله، اينبار بعد از بستن روزنامهها و آغاز سركوب مطلق، تدارك متقابل ارتجاع ـكه از اين پيشتر نيز گزارشهايي راجع بهآن داشتيمـ كيفاً فرق كرده و هيچ واكنش بزرگي را براي جامعه امكانپذير نميساخت. مراكز متعددي را در تهران كشف كرديم كه دستههاي 100 تا 500 و حتي 1000نفري چماقداران مسلح با تجهيزات كامل و بيسيم و وسايل موتوري در آن گوشبهزنگ و آماده نشسته بودند. از طرف ديگر هر روز نيز ارباب چماقداران در جماران بهمنظور يك بسيج كامل ايدئولوژيكي و نظامي رَجَز ميخواند و تهديد ميكرد و به يكي گوشمالي ميداد تا از نظر رواني نيز قدرت حركت را سلب كند.»
«”ميبايست به هر ترتيب و با هر قيمت، يك تظاهرات بزرگ تودهيي را بار ديگر آزمايش نمود. آخرين تجربهٌ مسالمتآميز را نيز, حتي بهمنظور اتمام حجّت سياسي و تاريخي, بايد از سرگذرانده شود. اگر خميني ميخواهد 15خرداد يا 17شهريور ديگري درست كند بگذار شهيدانش را مجاهدين تقديم كنند.» [۱۶]
تظاهرات مسالمت آميز 30خرداد, به خون كشيده شد
31خرداد ـ اعلاميه سازمان مجاهدين خلق ايران ـ «كشتار و تيراندازي گستردة 30 خرداد به سوي مردم تهران, داغ ننگي بر چهرة ارتجاع حاكم ـ تكرار جنايات 15خرداد و 17 شهريور, بهمنظور ممانعت از ابراز عقيدة آزاد و مسالمت آميز توده هاي خلق در راهپيمايي تاريخي 30خرداد60»
اول تيرماه 1360ـ كيهان: «روابط عمومي دادستاني انقلاب جمهوري اسلامي مركز در رابطه با اعدام 15نفر از ضد انقلابيون كه از عاملين اساسي اغتشاشات شنبه 30خرداد ماه سال جاري هستند, اطلاعيه يي به اين شرح انتشارداد: ”... عده يي از اعضاي گروهكها و فريبخوردگان آنها به اتّهام شركت بر مقابله با اسلام و مسلمين شب و روز گذشته سي ام خرداد در دادسراي انقلاب جمهوري اسلامي مركز مراحل اوليه بازپرسي را گذراندند و ... پس از محاكمه به دادگاه فرستاده شدند. دادگاه انقلاب جمهوري اسلامي مركز... آنها را ... محارب با خدا و رسول دانست و به اعدام محكوم كرد. حكم صادره ظهر ديروز در محوطه زندان اوين به مرحله اجرا گذاشته شد...»
در اين اطلاعيه نام 5تن از جمله, مجاهد شهيد اصغر زِهتابچي ذكر شده كه چند روز پيش از 30خرداد 60 دستگير شده بود و در پايان اطلاعيه آمده است: «... افراد ديگر, حاضر به افشاي نام خود نشدند». اين افراد بي آن كه نام خود را به شكنجه گرانشان بگويند, دلاورانه به شهادت رسيدند.
ـ در اطلاعيه ديگري از «دادستاني انقلاب», نام 8تن از شهيدان روز 31خرداد60, ازجمله فدايي شهيد سعيد سلطانپور ذكر شده كه چندماه بيش, در سر سفرة عقد دستگير شده بود. در همين اطلاعيه نيز ذكر شده كه سه تن از اين هشت تن, «دو مرد و يك زن معلوم الاوصاف كه حاضر به افشاي نام خود نشدند... به جرم محارب با خدا و مفسد و باغي محكوم بهاعدام شدند». اين حكمها «در ساعت 9بعد از ظهر يكشنبه 31خرداد در محوطه زندان اوين به مرحله اجراگذاشته شد».[۱۸]
جبهه ملی بعد از۳۰خرداد۱۳۶۰
طی یک سال اکثریت اعضای هیئت اجرایی و هیئت رهبری و شورای مرکزی جبهه ملی دستگیر شدند. سایر اعضا نیز مجبور به زندگی مخفی یا ترک ایران شدند. [۱۹][۲۰]
دکتر سید حسین موسویان رئیس هیئت اجرایی و مسوول تشکیلات جبهه ملی در نامه سرگشاده خود به شورای مرکزی در مورد فعالیتهای علنی و آخرین نشست شورای مرکزی در دهه ۶۰ چنین مینویسد:
.. در تابستان سال ۶۴ اعضای باقیمانده شورای مرکزی در جلسهای که به دعوت دانشپور نایب رئیس شورا و در منزل حسین شاهحسینی تشکیل گردید گرد هم آمدند و پس از بحث و گفتگوی طولانی به این جمعبندی رسیدند که جبهه ملی در آن شرایط که کشور درگیر جنگ گسترده با دشمن تجاوزگر خارجی است باید فقط به کار تشکیلاتی خود ادامه دهد و تا پایان یافتن جنگ برای شروع کار سیاسی منتظر بماند.[۲۱]٬
حوزه علمیه قم
حوزه علمیه قم یکی از حوزههای علمیه شیعیان است، که در شهر قم قرار دارد. این حوزه در قرن اخیر بدست عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۳۰۱ شمسی سر و سامان گرفت.
تاریخچه
شهر قم در سال ۲۳ هـ. ق در آخرین سال زندگی عمر به دست اعراب اشغال شد. [۲۲]و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم قم به تاریخ پس از ورود «اشعریها» به قم (سال ۸۳ هـ. ق) برمیگردد.
در نیمهٔ دوّم قرن اوّل زمینه برای پیریزی حوزه علمیه در قم به وجود آمد.
در زمان قیام ابومسلم خراسانی قم پایگاه شیعه امامیه شد… و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید که فقه شیعه بهطور رسمی در آن تدریس میشد.[۲۳]
در قرنهای پنجم و ششم (در دوره سلجوقیان) قم، مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه بوده و عدّهای برای تحصیل به این شهر میآمدند.
حوزه علمیه قم در دوره صفویه مورد توجه همگان مخصوصاً دولتمردان شیعه مذهب آنزمان قرار گرفت و مدارس آباد گردید و مدارس دیگر از نو بنا گردید و کسانی مثل ملا صدرا، ملا محسن فیض، ملا لاهیجی، شیخ بهائی در آن جا مشغول تحصیل و تدریس شدند. [۲۴]قم در آن عصر، دارای حوزه علمیّه فعال، مدارس و طلاب بسیار بوده، ومدرسه فیضیه یکی از آثار دوره صفویه میباشد.
در عصر قاجاریه هم علمای بزرگی در حوزهٔ علمیه قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و در این سالها حوزه علمیه وارد مرحله تازهای از حیات خود شد.
حوزه علمیه همچنان در نوسانات مختلف ادامه حیات میداد ولی دارای تشکل و انسجامی نبود.
بعد از مرگ حائری، با ورود بروجردی به قم رونق یافت، و در اندک زمانی دارای مدارس، کتابخانهها، درس و بحثها، نشریات، و علوم مختلف فقه تدریس می شد. درزمان وی عده طلاب و ملا در قم بالغ بر شش هزار نفر شد.
پس از پیروزی انقلاب، حوزه گسترش چشمگیری یافت. هم اکنون بالغ بر چهل هزار نفر از طلاب ایرانی و خارجی در آن به درس و بحث مشغول هستند.
آموزش در حوزه
هم اینک تمام علوم اسلامی در حوزه قم درس داده میشود. آموزش دروس حوزه علمیه در سه مرحله سطح ۱ و سطح ۲ و خارج انجام میگیرد. در مجموع این سه سطح ده پایه دارد [۲۵]و با اهداف زیر برگزار میگردد:
الف: آشنایی با علوم مذهبی پایه و بخشی از دروس مقدماتی
ب: تأمین مبلغ و معلم دینی در سطوح مقدماتی حوزه
ج: تأمین نیروی انسانی مورد نیاز برای تدریس دوره مقدماتی حوزه
د: ایجاد زمینه برای آموزشهای سطوح بالاتر
این دوره به شش پایه درسی تقسیم میشود.
مدت تحصیل در دوره سطح یک حد متوسط ۶ سال و حداقل ۳ سال و حداکثر ۸ سال است.[۲۶] پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح وارد درس خارج فقه و اصول میشوند و همواره فقط تعداد اندکی از طلاب میتوانند به درجه اجتهاد برسند.
شهریه در حوزه
نظام مالی از طریق بخشی از خمس و اوقاف تأمین میشود. این مقدار بنا به سابقه و مجرد و متأهل بودن به طلاب داده میشود که به آن شهریه گفته میشود. البته امروزه طلاب تحت پوشش بیمه قرار میگیرند.
میزان شهریه در قدیم
در اوایل مرجعیت سید حسین بروجردی شهریه حوزه پنجاه ریال برابر پنج تومان بوده و در اواخر عمر او مبلغ شهریه به شصت تومان رسیده بودهاست.[۲۸]
سازمان تبلیغات اسلامی
سازمان تبلیغات اسلامی نهادی در جمهوری اسلامی ایران است که زیر نظر رهبری قرار دارد و ریاست آن را از سال ۱۳۸۰ به این سو سید مهدی خاموشی بر عهده دارد. در گذشته این سازمان توسط احمد جنتی، محمود محمدی عراقی، و قبل از آن توسط شورایی متشکل از: حقانی، شیرازی، جنتی، مهدوی کنی و امامی کاشانی اداره میشده است. حوزه هنری زیر نظر این سازمان اداره میشود. مسولیت این حوزه سالها به عهده محمد علی زم بود. بعدها این مسولیت به حسن بنیانیان واگذار شد که او نیز این حوزه را ترک گفت. سازمان دارالقران کریم نیز به عنوان متولی نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم زیر نظر این سازمان اداره میشود. از مؤثرترین چهرههایی که در سالهای گذشته در این سازمان فعالیت موثرداشتهاند میتوان به محمدعلی تسخیری، سید ابوالحسن نواب، سیدمحمدموسوی، امیرمنصورمعزی، محمدحسین موسی پور و محمدصادق اخوان اشاره کرد.
اساسنامهٔ اولیه سازمان توسط روحالله خمینی امضا شده بود. اساسنامهٔ فعلی عطف به ما سبق شده است.
معاونت های سازمان تبلیغات اسلامی
سازمان تبلیغات دارای سه معاونت است: معاونت پژوهشی و آموزشی، معاونت امور فرهنگی و تبلیغ، معاونت اداری و مالی[۲۹]
مؤسسات وابسته
- دانشگاه سوره
- خبرگزاری مهر
- حوزه هنری
- پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
- سازمان دارالقرآن الکریم
- مؤسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان
- مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
- شرکت کتاب شهر
- روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز
- سازمان مدارس معارف اسلامی
وظایف مشخص شده
مسئولیتها به این شرح است:[۳۰]
- سیاستگذاری، برنامهریزی، هدایت، سازماندهی، پشتیبانی و نظارت بر تبلیغات دینی- مردمی.
- زمینهسازی برای یافتن نیروهای مؤمن و پیدایش تشکلهای انجمنهای اسلامی و جمعیتهای مشابه و نظارت بر فعالیت آنها.
- تلاش در جهت احیا و اشاعه معارف، فرهنگ و تاریخ تشیع از همه راههای ممکن، با تأکید بر وحدت تمام مذاهب اسلامی و حراست از آن، با همکاری مراجع و نهادهای ذیربط.
- تحقیق و بررسی در خصوص تبلیغات سو و تهاجم فرهنگی دشمنان و شناسائی و تحلیل ترفندهای تبلیغی علیه انقلاب اسلامی با هماهنگی سایر دستگاههای ذیربط و ارائه سیاستهای لازم در جهت خنثیسازی آنها و تنویر افکار عمومی.
- انجام مطالعات راهبردی و بررسیهای کاربردی در زمینه نیازهای فرهنگی قشرها مختلف جامعه بویژه جوانان و طراحی برنامهها و شیوههای تبلیغی نوین و اصلاح و احیای روشهای سنتی در تبلیغات اسلامی.
- تدوین و انتشار کتب و نشریات مناسب و ضروری به منظور معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی، و تبیین مواضع انقلاب اسلامی و انجام پژوهشهای لازم بویژه در زمینه نظام تربیتی و مبانی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حکومت اسلامی و حمایت از پژوهشگران متعهد.
- تلاش جهت هدایت افکار عمومی با استفاده از رسانههای همگانی و فعالیت مستقیم رسانهای در صورت لزوم.
- شناسایی و معرفی آثار نمونه فرهنگی و هنری، افراد و شبکههای تبلیغی- مردمی جامعه اسلامی و تهیه و عرضه فراوردهها و آثار نمونه فرهنگی- هنری، در جهت ارائه الگوهای مناسب هنرمندان متعهد و انقلابی و حمایت از آنان.
- برنامهریزی، زمینهسازی و انجام اقدامهای لازم برای هرچه فعالتر شدن افراد تأثیرگذار مانند: روحانیون، دانشگاهیان، معلمان و هنرمندان در جهت رشد فرهنگ اسلامی و مقابله با آثار نامطلوب فرهنگهای بیگانه.
- برنامهریزی، نظارت و هماهنگی در برگزاری هرچه بهتر مراسم و شعائر انقلابی و دینی در کشور با مشارکت کلیه نهادهای مردمی و دولتی.
- همکاری با وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و وابسته به دولت و نهادهای انقلابی به منظور تعمیق و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی در محیط سازمانهای دولتی و نهادهای انقلابی.
- تأسیس و اداره موسسات آموزشی و مراکز دانشگاهی در جهت تربیت مبلغان کارآمد و هنرمندان متعهد و مربیان دینی.
- تأسیس مراکز اطلاعرسانی تخصصی، تبلیغی و دینی.
- سازماندهی و اعزام مبلغ در سراسر کشور بویژه مناطق محروم با همکاری روحانیت و مردم.
- هدایت و حمایت انجمنهای اسلامی و تشکلهای اسلامی- مردمی و نظارت بر آنها.
- برنامهریزی فرهنگی و تبلیغی جهت علاقهمندان به فرهنگ فارسی در کشور با تأکید بر خدمات متقابل اسلام و ایران، با همکاری و هماهنگی مراجع ذیصلاح.
- برگزاری کنفرانسها، جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی مردمی در کشور به منظور تعمیق و گسترش معارف اسلامی و فراهم کردن زمینه شرکت هنرمندان و شبکههای تبلیغی- مردمی در کنفرانسها، نمایشگاهها و جشنوارههای فرهنگی.
- انجام همکاریهای فرهنگی- تبلیغی با مراکز اسلامی و فرهنگی داخل کشور در راستای اهداف سازمان و به منظور تأمین ارتباط افراد و مراکز اسلامی و فرهنگی- مردمی برای تألیف قلوب آنان با هماهنگی سایر مراجع ذیصلاح.
- نظارت بر ترجمه متون دینی و تعیین ضوابط و مقررات مربوط به تهیه، ترجمه و انتشار این متون جهت بهرهبرداری در کشور.
- نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم و انجام فعالیتهای قرآنی از طریق تربیت مربی، تدوین جزوات آموزشی، و همکاری با وزارتخانههای ذیربط جهت گسترش آموزش و معارف قرآن کریم.
پانویس
- ↑ همایون کاتوزیان - مصدق و نبرد قدرت درایران
- ↑ همایون کاتوزیان - «نهضت آزادی» تشکل «دموکرات مسلمان» ایران و پنج دهه کوشش سیاسی
- ↑ عصر نو – در دهه شصت چه گذشت؟
- ↑ previen - Iran in revolution
- ↑ سخنان سنجابی – کتاب. امیدها و ناامیدی ها
- ↑ مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران - (دانشگاه هاروارد)، جلسه دوم مصاحبه
- ↑ «آیتالله خمینی: بختیار، بیا مثل آدم توبه کن». رادیو زمانه، ۱۳ بهمن ۱۳۸.
- ↑ امیدها و ناامیدیها - خاطرات دکتر سنجابی - ص۱۹۸
- ↑ امیدها و ناامیدیها - خاطرات دکتر سنجابی -تاریخ شفاهی هاروارد - نوار ۲۶
- ↑ روزنامه اطلاعات مورخ ۷/۹/۱۳۵۸
- ↑ نشریه پیام جبهه ملی مقالات - " مروری بر جریان گروگانگیری و بررسی نتایج آن در شمارههای ۴۹ و ۵۰ در بهمن ماه ۱۳۵۹
- ↑ «لیستهای انتخاباتی مجلس اول/از لیست پیروز حزب جمهوری اسلامی تا شکست مطلق حزب توده و جبهه ملی+جدول و نمودار». بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در 2 فوریه 2012.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶/۱۲/۱۳۵۸، صص ۴و۹
- ↑ امیدها و ناامیدیها - خاطرات دکتر سنجابی -تاریخ شفاهی هاروارد - نوار ۲۶
- ↑ جبههٔ ملی و خروج از اسلام انقلابی
- ↑ مصاحبهٌ مسعود رجوي با ايرانشهر ـ نقل از نشريهٌ انجمنهاي دانشجويان مسلمان ـ اروپا و آمريكا شمارهٌ21 ـ 18ديماه1360
- ↑ نشریه«مجاهد» - شمارة 127, 2تيرماه 1360
- ↑ عبدالعلی معصومی -کتاب رویارویی خميني و مجاهدين
- ↑ سایت پژواک ایران - در دهه شست چه گذشت؟
- ↑ جبهه ملی ایران در دهه ۶۰ - دکتر مهدی موید زاده - مسوول کمیته تعلیمات و عضوهایت اجرایی و شورای مرکزی جبهه ملی ایران
- ↑ نامه سرگشاده دکتر موسویان به اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران ۱۳۸۹
- ↑ بلاذری، فتوح البلدان، ص ۳۸۴؛ تاریخ قدیم قم، ص ۲۵
- ↑ اقتباس از گنجینه، آثار قم، ص ۸۹؛ تتمة المنتهی، ص ۲۳۸.
- ↑ تاریخ مذهبی قم، ص ۱۳۱.
- ↑ [۱]
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی حوزه
- ↑ علیرضا ریحان یزدی، ج۱، ص۵۳، پانویس ۱، آینه دانشوران، با مقدمه و تعلیقات و اضافات ناصر باقری بیدهندی، قم ۱۳۷۲ ش.
- ↑ «مصاحبه با آیت اللّه سید محمد هاشم غضنفری خوانساری و مصاحبه با استاد هاشمی رفسنجانی»، ج۱، ص۳۷، حوزه، سال ۲، ش ۱۱ (مهر ۱۳۶۴).
- ↑ [۲]
- ↑ [۳]