کاربر:Safa/صفحه تمرین
رحیم مؤذن زاده اردبیلی | |
---|---|
رحیم مؤذن زاده | |
زادروز | اول مهر ۱۳۰۴ اردبیل |
درگذشت | ۵ خرداد ۱۳۸۴ تهران |
علت مرگ | بیماری سرطان |
آرامگاه | تهران |
ملیت | ایرانی |
شناختهشده برای | مردم ایران |
همزمان با سیوسومین سالگرد قتلعام ۶۷، در کنفرانسی با حضور بیش از ۱۰۰۰ زندانی سیاسی از بند رسته، شاهدان شکنجه در زندانها و سیاهچالهای جمهوری اسلامی خواهان پایان دادن به مصونیت مسئولان این قتلعام و محاکمه خامنهای، رئیسی، اژهای و سایر آمران و عاملان قتل عام ۶۷ شدند. درجریان قتلعام سال ۶۷، مقامات جمهوری اسلامی براساس فتوای خمینی ۳۰هزار زندانی سیاسی را که بیش از ۹۰٪ آنها از مجاهدین بودند بدلیل پایداری برسر عقاید خود و هواداری از مجاهدین خلق و آزادی مردم ایران قتلعام كرد.
کنفرانس بینالمللی نسلکشی و قتلعام در ۰۰۰ ۲ نقطه با حضور بیش از ۱۰۰۰ زندانی از بندرسته در روز ۵ شهریور ۱۴۰۰ – ۲۷ اوت ۲۰۲۱ برگزار شد.
دراین کنفرانس، خانم مریم رجوی، و صدها تن از شخصیتهای برجسته سیاسی، حقوق بشری و کارشناسان وحقوقدانان از سراسر جهان شرکت داشتند. در اين كنفرانس
گای فرهوفشتاد، نخست وزیر سابق بلژیک (۱۹۹۹-۲۰۰۸)،
فرانکو فراتینی، وزیر خارجه ایتالیا (۲۰۰۸-۲۰۱۱)،
جان برد، وزیر خارجه کانادا (۲۰۱۱-۲۰۱۵)، جولیو ترتزی، وزیر خارجه ایتالیا (۲۰۱۱-۲۰۱۳)،
اودرونیوس آزوبالیس، وزیر خارجه لیتوانی (۲۰۱۰-۲۰۱۲)، کومی نایدو ، دبیرکل عفو بین الملل (۲۰۱۸-۲۰۲۰)،
جفری رابرتسون، اولین رئیس دادگاه ویژه سازمان ملل برای سیرالئون،
پروفسور اریک داوید، استاد حقوق بینالملل،
پروفسور تئو ون بوون، مدیر سابق بخش حقوق بشر سازمان ملل (۱۹۷۷-۱۹۸۲) و گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور شکنجه (۲۰۰۱-۲۰۰۴)،
والریو سیوکا، قاضی سابق دادگاه اروپا،
دومینیک آتیاس، رئیس فدراسیون کانون وکلای اروپا با بیش از ۱میلیون عضو
گولنارا شاهینیان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امر بردهداری امروزی و … سخنراني كردند
سخنرانان کنفرانس
سخنرانی خانم مریم رجوی
دوستان گرامی!
خواهران و برادران!
به شما و به شخصیتهای سیاسی، نمایندگان محترم، حقوقدانان و مدافعان حقوقبشر که در این کنفرانس حضور یافتهاید، خوشامد میگویم و درود میفرستم.
۳۳ سال قبل در تابستان ۶۷، بهدنبال فتوای خمینی برای اعدام کلیه مجاهدین سرموضع، ۳۰ هزار زندانی سیاسی، که۹۰ درصد آنها را هواداران مجاهدین تشکیل میدادند، پیاپی اعدام شدند. موج خونریزی بهسرعت به سایر زندانیان هم گسترش یافت.
امروز، ۵ شهریور یادآور روزی است که ۳۳ سال پیش، طبق بسیاری اسناد و گزارشها، سربهدارکردن مبارزان مارکسیست و کرد شامل اعضای حزب دموکرات کردستان ایران و کومله و سازمان خبات کردستان ایران شروع شد، به همه شهیدان آزادی ایران که بسیاری از آنها هنوز هم ناشناختهاند، ادای احترام میکنیم.
مقاومت در زندانها در سختترین شرایط
اما امروز شاهد اجتماع فوقالعادهای هستیم که در تاریخ مبارزات خلقها در دفاع از حقوقبشر و دادخواهی خونهای بهناحق ریخته شده، بیسابقه است.
در گرد همآیی امروز، هزار زندانی سیاسی شکنجه شده در رژیمهای شیخ و شاه از اشرف۳ حضور دارند که نزدیک به یکچهارم آنها را خواهران مجاهد ما تشکیل میدهند. همچنانکه شمار زیادی از زندانیان سیاسی از بندرسته در کشورهای مختلف با ما همراه هستند.
بسیاری از این خواهران و برادران، شاهدان مستقیم اعدامهای بیشمار دهه۶۰ و قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بودهاند. آنها بازمانده یک سرکوب خونین و فراگیر با ۱۲۰هزار شهید هستند.
رژیم آخوندی با داغ و درفش و شکنجه میخواست هر عضو و هوادار مجاهدین را منکوب و مغلوب کند. همه حربههای شیطانی، رذیلانه و ضد بشری را آزمایش کرد. در بهاصطلاح «واحدهای مسکونی» شنیعترین شکنجهها را بر زنان مجاهد اعمال کردند. هفتهها و ماهها، آنها را بهصورت نشسته در قفس حبس کردند تا شاید روحیه مقاوم آنها را درهم بشکنند و سرانجام در تابستان ۶۷ آنها را در مقابل یک انتخاب قراردادند: تسلیمشدن با نفی وفاداری به مجاهدین یا اعدام؟
اما نسلی که با نام مسعود رجوی و سودای آزادی پا در این راه گذاشته، در زندان و زیر شکنجه و در سختترین شرایط و حتی زمانی که در برابر انتخاب بین تسلیم و اعدام قرار گرفت، بر مواضعش که همانا سرنگونی رژیم و آزادی مردم بود، قهرمانانه ایستاد.
زندانیان دلیر مجاهد و مبارز، اثبات کردند که مقاومتشان ولو با دستهای بسته و در کنج زندانها عین نبرد و کارزار سرنگونی است. مبارزهیی که در آن، جلاد در مقابل عزم زندانی بهزانو درمیآید. برخی از همان زندانیان از بندرسته بعدها در عملیات ارتش آزادیبخش یا در حملات و موشکباران اشرف و لیبرتی توسط رژیم به شهادت رسیدند.
ازجمله فرمانده زهره قائمی که پنج سال در زندان بود تا پوران نجفی که خاطرات دوره اسارت پنجساله را در کتابی بهنام «پرواز هم زنجیران» مدون کرد، تا حسین سرو آزاد که در شمار شاهدان قتلعام بود و علیرضا طاهرلو که هرکدام نزدیک به ده سال در اسارت بودند. جرم آنها پایداری بر ادامه همان آرمان آزادی و تعهدشان به مسعود رجوی بود.
هدف رژیم نابودی یک نسل و یک تفکر
برای سالیان، مقاومت ایران در شرایط اختناق مطلق، اسناد شکنجههای وحشیانه در زندانهای رژیم را در اختیار مجامع جهانی قرارداد. زندانیان از بندرسته با پاهای سیاهشده در اثر ضربات کشنده و مستمر کابل، بارها و بارها در برابر مجامع بینالمللی شهادت دادند.
در قتلعام ۶۷ هم مقاومت ایران از همان اوایل، اطلاعات اعدامهای دستهجمعی را در اختیار سازمان ملل قرارداد. اما متأسفانه آنها انتخاب کردند که چشمان خود را بر این جنایات ببندند.
چند ماه قبل، هفت گزارشگر سازمان ملل اعلام کردند که بیعملی سازمان ملل در قبال کشتار دستهجمعی در سال ۶۷، موجب جری شدن رژیم ایران و وخیمترشدن وضعیت حقوقبشر در ایران شد.
قتلعام ۶۷ مصداق بارز نسلکشی است. فتوای خمینی بهصراحت میگوید همه مجاهدین سرموضع را اعدام کنید. قبل از آن در سال ۵۹، حاکم ضد شرع خمینی در شهر بم در حکم خود نوشت: مجاهدین بهفرمان خمینی «هیچگونه احترام مالی ندارند، بلکه جانی هم ندارند».
آخوند رئیسی، رئیسجمهور کنونی رژیم هم در دی ۸۸ گفت: همه مجاهدین محارب و محکوم به اعدام هستند.
آخوند جنتی رئیس شورای نگهبان رژیم به صراحت گفت: «[مجاهدین] باید ریشهکن شوند تا ریشههای نظام برپا شود».
و آخوند پورمحمدی عضو هیئت مرگ، دو سال پیش در مرداد ۹۸ گفت: «ما هنوز با مجاهدین تصفیه حساب نکردهایم. وقت تصفیهحساب است. امروز هم منافقین خائنترینِ دشمنان … هستند و باید جواب بدهند، باید پای میز محاکمه بیایند و بهحساب تکتک آنها باید برسیم».
بنابراین هدف رژیم بسا فراتر از اعدام چندین هزار نفر، نابودی یک نسل، نابودی یک تفکر و نابودی زنان و مردانی است که ارتجاع آخوندی تحت نام اسلام را نفی کرده و برای آزادی و کرامت انسانی بهپاخاستهاند.
زنان و مردانی البته معتقد به اسلام، اما پایبند به جدایی دین و دولت که با اعتقاد به آزادی و برابری همه آحاد مردم با هر ملیت و مرام و مذهب، همهچیز خود را فدا میکنند. این سیما و عملکرد آزمایششده مجاهدین در ۵۶ سال گذشته است.
مقاومت مجاهدان سر موضع و شجاعت شگفتانگیز آنها در مقابل جلادان کمیسیونهای مرگ، داستانهای ناگفته بسیاری دارد. از این نظر، اجتماع هزار زندانی مجاهد سرمایه بینظیر جنبش دادخواهی و جنبش مقاومت برای سرنگونی رژیم است.
این واقعیت که چنین گروه بزرگ و ارزشمندی از شاهدان جنایتهای رژیم توانستهاند در قلب یک جنبش انقلابی گردهم بیایند، از واقعیت اجتماعی عظیمی حکایت میکند. آنها در ۳۳ سال گذشته با حضور رزمنده و مؤثر خود در مبارزه علیه رژیم ولایتفقیه، پیشبرد جنبش دادخواهی را استمرار دادهاند.
این اجتماع فوقالعاده، نوک هرم بزرگی در جامعه ایران است که صدها هزار زندانی و شکنجهشده و خانوادههای ۱۲۰هزار شهید راه آزادی آن را تشکیل میدهند. این هزار زندانی، با همرزمانشان در همین اشرف ۳ جمعاً بیش از ۱۰۰ هزار سال سابقه حرفهیی مبارزاتی و تشکیلاتی دارند و قلب تپنده مقاومت سازمانیافته سراسری مردم ایران را تشکیل میدهند که از یکسو مهمترین عامل بیثباتی رژیم در این دههها و از سوی دیگر تضمین سرنگونی و آینده ایران آزاد و دموکراتیک است.
این گروه سیاسی و اجتماعی بزرگ، همواره گوشزد میکند که میان جامعه ایران و رژیم حاکم، دریایی از خون قرار دارد و مهمترین عامل از بین بردن مشروعیت رژیم است. حالا میتوان صورت مسأله و جبههبندی سیاسی امروز ایران و طرفین آن را که دریای خون آنها را جدا و مرزبندی میکند، به چشم دید.
به قول مسعود رجوی، از ۳۰خرداد ۱۳۶۰، دو قطب بیشتر وجود ندارد: جبهه خلق و مقاومت و آزادی در برابر جبهه ارتجاع و دیکتاتوری و رژیم قتلعام با جلاد ۶۷ در مقام رئیسجمهورش. این علامت اعلام جنگ آشکار و مضاعف با خلق و مجاهدین خلق در کانون ارتش بزرگ آزادی مردم ایران است.
دادخواهی یک جنبش پرتوان
جنبش دادخواهی با صف بیانتهای رزمندگان و شهیدانش یک پدیده خلقالساعه نیست. در شهریور ۶۷ رهبر مقاومت ایران به دبیرکل ملل متحد نوشت «بر طبق اطلاعات موثق، خمینی چند هفته پیش طی حکمی به خط خودش دستور اعدام زندانیان سیاسی مجاهد خلق را صادر کرده است».
این جنبش پرتوان، در سه دهه اخیر، با هزاران افشاگری، انتشار کتابها و جزوات متعدد، برگزاری هزاران تظاهرات، گردهمایی، نمایشگاه، تحصن، تحقیق و پژوهش حقوقی و برگزاری دادگاههای مردمی برای شهادت شاهدان قتلعامها پیش رفته است.
گردهمآییها و تظاهرات ایرانیان آزاده و یاران شورشگر در این ایام در مقابل دادگاه استکهلم، پرتو باشکوه دیگری از جنبش دادخواهی است. با چنین اراده رزمندهیی، جام زهر حقوقبشر در انتظار خامنهای است و هیچ راه برونرفتی از آن ندارد.
به یکایک شما خواهران و برادران حاضر در این اجتماع و بههمه هواداران مجاهدین، یاران و زحمتکشان جنبش دادخواهی در داخل و خارج ایران درود، درود، درود!
هویتزدایی از قتلعامشدگان ۶۷
دادخواهی برای ما مترادف پایداری و ایستادن بر سر موضع و مقاومت تمامعیار برای سرنگونی و آزادیست. دقیقاً بههمین دلیل، انکار قتلعام یا مینیمیزه کردن آمار شهیدان و هویتزدایی از آنان، خواست رژیم و در خدمت رژیم و درنهایت برای بقای همین رژیم است. پنهانکردن نامها و تخریب مزارهای شهیدان هم بههمین منظور است.
خمینی در نامهاش به منتظری عتاب و خطاب میکرد که تعداد اعدامشدگان را «منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند».(۱)
وقتی از هویتزدایی قتلعامشدگان صحبت میکنیم، به هیچوجه یک دعوای گروهی و حزبی در میان نیست. اصل موضوع این است که هویتزدایی از مجاهدان قتلعامشده، مهمترین گام برای بهمحاق بردن و استحاله ارتجاعی همان موضع و مرزبندی است که این شهیدان به خاطر وفاداری بهآن سربهدار شدند.
چه کسی نمیداند که موضع استوار آنان مرگ بر خمینی، زندهباد آزادی و درود بر مسعود بود؟ همان راه و مسیری که امروز هم مجاهدان سر موضع بر آن پا میفشارند.
چگونه میتوان، هم خواهان انهدام مجاهدین و درهم شکستن مواضع، ارزشها و مرزهای سرخ آنها و از میان برداشتن رهبر مقاومت بود و هم خود را دادخواه و دلسوز شهیدان خواند؟
این یاوه و ترفند اطلاعات آخوندها و پاسداران آنهاست تا جنبش دادخواهی را مخدوش و منحرف یا تحریف و بیاثر کنند. بیش از ۱۰۰زندانی سیاسی زمان شاه که از بالاترین سرمایههای مبارزاتی ملت ایران هستند، با ۱۵۰۰ زندانی از بندرسته در زمان شیخ این قبیل ترفندهای ساواکی و اطلاعاتی را آزموده و فاش کردهاند و دیگرکسی گول نمیخورد. بهخصوص که مردم ما همچنان داغدار شهادت دستکم ۱۵۰۰ جوان دلیرند که در قیام ۹۸ توسط پاسداران و اطلاعاتیهای رژیم به شهادت رسیدند.
و بهخصوص که جامعه ما از پرپرشدن جانهای حدود ۴۰۰هزار هموطن براثر کرونا بهشدت خشمگین و جریحهدار است.
نقش جنایتکارانه خامنهای در مخالفت با خرید واکسن بر کسی پوشیده نیست. از طرف دیگر همه میدانند که این مقاومت ایران بود که از آغاز اعلام کرد که استراتژی رژیم کلانتلفات و سپر انسانی و فرستادن مردم به کورهها و میدانهای مین کرونا برای حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی است. مانند استراتژی کلانتلفات در جنگ ضد میهنی و مانند قتلعام زندانیان سیاسی برای حفظ رژیم زهرخورده.
یاران مقاومت!
شما رادمردان و شیرزنانی که به «مقاومت به هر قیمت» و به مؤسسان پنجم ارتش آزادی حاضر گفتید!
وقتیکه شاه در حال شکنجه و کشتار زندانیان در پشت دیوارهای بلند زندانها یا تپههای اوین بود،گمان نمیکرد که توفان قیامهایی درراه است که با شعار آزادی زندانی سیاسی، بساط حکومتاش را برخواهد چید.
خمینی و خامنهای و همدستان آنها هم که بهوسیله جلادانی مثل رئیسی، زندانیان را هزارهزار بهدار میکشیدند، گمان نمیکردند که روزی یک جنبش نیرومند دادخواهی از ۶۷ تا آبان ۹۸، در برابر رژیم ولایتفقیه برمیخیزد.
هیئت بینالمللی برای بررسی و تحقیق در مورد قتلعام ۶۷
در همینجا به همه شخصیتها و مدافعان حقوقبشر در سطح بینالمللی که به دفاع از قتلعامشدگان برخاستهاند، بهخصوص به برادرم طاهر بومدرا، مدیر حقوقبشر ملل متحد در عراق و مدیر کنونی بنیاد عدالت برای قربانیان قتلعام ۶۷ و همچنین حقوقدانان برجسته که در این گرد همآیی حضور دارند، درود میفرستم. تلاشها و ابتکارات این انسانهای والا، خدمت ارزندهیی به بشریت و آینده آن است.
امروز، یک اجماع ارزشمند بینالمللی خواهان آن است که کمیسر عالی و شورای حقوقبشر ملل متحد یک هیئت بینالمللی برای بررسی و تحقیق در مورد قتلعام ۶۷ تشکیل دهند. این خواست گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوقبشر در ایران، عفو بینالملل و بیش از ۱۵۰شخصیت برجسته مدافع حقوقبشر است.
بار دیگر از دولتهای آمریکا و اروپا میخواهم که قتلعام۶۷ در ایران را بهعنوان نسلکشی و جنایت علیه بشریت بشناسند. آنها نباید رئیسی را بپذیرند. او باید موردحسابرسی و محاکمه قرار گیرد.
همچنین بار دیگر از دبیرکل ملل متحد، کمیسر عالی و شورای حقوقبشر و گزارشگران ملل متحد و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوقبشر میخواهم بهفوریت برای بازدید از زندانهای رژیم ایران و ملاقات با زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی اقدام کنند.
پرونده نقض حقوقبشر در ایران بهخصوص پرونده رفتار رژیم در زندانها باید به شورای امنیت ملل متحد ارجاع شود.
هشتمین سالگرد قتلعام اشرف
پنج روز دیگر، دهم شهریور، هشتمین سالگرد قتلعام اشرف است که در آن نیروی تروریستی قدس به سردمداری قاسم سلیمانی به اعدام جمعی ۵۲ مجاهد خلق دست زد و هفت تن را هم به گروگان گرفت که هنوز از سرنوشت آنها خبری نمیدهد.
مجاهدین در اشرف و لیبرتی به شهادت رسیدند؛ اما بذر هزار اشرف و کانونهای شورشی را در سراسر ایران افشاندند.آنها مشعلهای آزادی مردم و میهن ما هستند.
آفتاب تابان آزادی ایران از پس ابرهای تیرهوتار بیرون میآید. این تعهد بزرگ مقاومت ایران است که قطره قطره این خونهای پاک را به نیروی آزادی ایران مبدل کند و آرمان آنها را به پیروزی برساند و چنین خواهد شد.
سلام بر شهیدان
سلام بر آزادی
سخنان: دومینیك آتیاس - رئیس فدراسیون كانون وكلای اروپا با بیش از ۱میلیون عضو
خانم رجوی، شما ستارهیی درخشان در دل تاریكیها هستید. امروز روز مهم و حساسی است. ما میدانیم چه اتفاقاتی در ایران رخ میدهد. نور امید از زنان ایرانی خواهد آمد. بهیمن شما و كمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران، بهیمن مردانی كه در كنار شما هستند، انتقام همة این زنان، همة این زنان جوان شهید گرفته خواهد شد. بله، انتقام گرفته خواهد شد.
این جلادان مرگ آفریدند، پریشانی آفریدند، ویرانی آوردند، جانها را گرفتند. مادران، خواهران و كودكان هنوز دارند شیون میكنند. بله، صحبت از یك نسلكشی است. بله، صحبت از جنایتی علیه بشریت است. كافی است! چشمبستن اروپا و كل جهان بر این جنایتها كافی است.
امروز جلادی با دستانی آغشته بهخون بر ایران حكومت میكند. من مجلسی كه او را تأیید كرده را دیدم؛ اما شما و ما هرگز اینرا نخواهیم پذیرفت. زنان ایرانی هرگز اینرا نخواهند پذیرفت. چون جایگاه زنان یك امر بنیادین است و زنان در سال۱۳۶۷ حذف فیزیكی شدند. تعداد خیلی كمی از آنها جان سالم بهدر بردند. اینهمه كشتار. اگر چشمانمان را ببندیم، این اتفاق در كشور ما هم رخ خواهد داد.
زنان ستارههایی هستند كه جهان را روشنایی میبخشند. آنها همیشه مسیر عدالت را ترسیم خواهند كرد.
من همیشه در كنار شما خواهم بود. كانونهای وكلای اروپایی همیشه در كنار شما خواهند بود.
ما زنان ۵۲درصد جمعیت بشری را نمایندگی میكنیم. ما در كشورها و در كانونهای وكالت، اكثریت را داریم و در همهجا حضور داریم. دیگر تمام شد، تمام شد؛ و شما خانم رجوی، شما حضور دارید تا پرچم را با شجاعت تمام برافراشته نگه دارید. شما رئیسجمهور آیندة ایران هستید.
و ما تا بهآخر با شما خواهیم بود و پرچمهای قرمز را بر میافرازیم در حمایت از همة زنانی كه دیگر در میان ما نیستند، ولی از آن بالا ما را مینگرند.
آنها به ما میگویند: ادامه بدهید، ادامه بدهید! مللمتحد باید صدای ما را بشنود. آنها باید ما را بشنوند؛ همة آنها! از فاعل مذكر استفاده میكنم، چون اغلبشان از مردان هستند. ممنونم كه رشتة سخن را بهمن دادید. همواره در كنار شما خواهیم بود، همواره در كنار زنان و مردان با حسننیت ایرانی خواهیم بود. متشكرم.
سخنان: كومی نایدو - دبیركل عفو بینالملل (تا دسامبر۲۰۲۰)
برادران و خواهران عزیز، سلامها و درودهای آفریقا را برای شما بههمراه دارم و همچنین از جانب سازمان «آفریقاییان بپاخاسته برای عدالت، صلح و كرامت» یك جنبش اجتماعی كه من سفیر بینالمللی آن هستم. همانطور كه برخی از شما ممكن است بدانید، من بهعنوان دبیركل عفو بینالملل خدمت كردم و در دورة من گزارش این فاجعة و بیعدالتی وحشتناك كه ما در سال ۱۳۶۷ در ایران شاهد آن بودیم ارائه شد.
اجازه بدهید بهروشنی بگویم، آنچه در سال ۱۳۶۷ اتفاق افتاد، یك قتلعام تماماً وحشیانه و خونین زندانیان سیاسی بود كه یك جنایت علیه بشریت است و اگر بهتعریفی كه سخنران قبلی ارائه كرد مراجعه كنیم و از جزییات فنی آن صرفنظر كنیم، این یك نسلكشی است. بهعنوان یك آفریقایی، یعنی قارهیی كه شاهد فجایع بسیاری بوده، از جمله در كشور خودم آفریقای جنوبی، باید بگویم كه این عمل مشخص توسط یك حكومت، یعنی قتل افرادی كه تحت مراقبت خودشان بودند، زیرا وقتی شما زندانی هستید، تحت مراقبت ارگانی قرار دارید كه شما را بازداشت كرده است و آنها طبق قانون بینالملل مسؤلیت دارند كه غذا، خدمات درمانی و سایر نیازهای شما را تأمین كنند. آنها این حق را ندارند كه كسی را شبانه بیرون ببرند و بهدار بیاویزند.
مایلم درود بفرستم بهزندانیان سیاسی كه امروز با ما هستند. برای من بسیار تكاندهنده است كه شاهد قدرت و شجاعت كسانی باشم كه از چنین ابتلائاتی عبور كردهاند. افرادی كه از چنین جنایاتی رنج بردهاند و همچنین شاهد آن بودهاند كه دوستان و همزنجیرانشان متحمل برخی از شنیعترین جنایاتی باشند كه بشریت بهخود دیده است. پس مایلم درود بفرستم بههمة زندانیان سیاسی و اعضا و هواداران سازمان مجاهدین بهخاطر پایداریشان و فداكاریهایی كه كردند. میخواهم در این گردهمایی، شما را تحسین كنم، چون شما و سایر سخنرانان تأكید كردید كه از جانب همة زندانیان سیاسی كه جان خود را از دست دادند صحبت میكنید، از جمله آنهایی كه اعضای گروههای سیاسی كوچكتر بودند و كسانی كه اعتقادات متفاوتی داشتند
بسیار مهم است كه در این لحظه از تاریخ جهان كه در آن شاهدیم دولتهای بسیاری مشروعیت خود را از دست میدهند و آنگونه كه شهروندانشان انتظار دارند حكومت نمیكنند، باید بهمنبع الهامبخش جدیدی روی بیاوریم كه از نسل جدید جوانان در سراسر جهان متبلور میشود. از ایران تا افغانستان تا آمریكا و اروپا، ما شاهدیم كه جوانان با شجاعت و انگیزش بسیار بهپا میخیزند و این چیزی است كه افرادی مانند من كه مبارزان قدیمیتر حقوقبشر هستیم، باید اكنون بهطور تمامعیار مورد تشویق و حمایت قرار دهیم. بسیار انگیزاننده بوده كه شاهد باشیم تعداد قابل توجهی از افراد جوان طی دهة گذشته در ایران بهپا خاستهاند، جان خود را بهخطر انداختهاند و بسیاری از آنها بهای آنرا پرداختهاند.
میخواهم در اینجا تأمل كنم و نكتهیی را بگویم در این باره كه چگونه حكومتها از جنایاتی مانند جنایت۱۳۶۷ مصون میمانند. بسیاری اوقات ما تصور میكنیم حكومتها ما را كنترل میكنند كه اساساً از طریق بهكارگیری آنچه میتوان آنرا دستگاه سركوب دولتی نامید صورت میگیرد. یعنی ارتش، پلیس، قوانین رسمی، دستگاه زندان و غیره. البته كه این یك ابزار بسیار قوی است و تراژدی۱۳۶۷ اینرا بهما میگوید. ولی بسیار مهماست كه بدانیم بههمان تعیینكننده، اگر نه بیشتر، كه چگونه دولتهای نامشروع از سیستمهای فكری حكومتی استفاده میكنند كه دستگاه تعلیم و تربیت، دین و مذهب، نرمهای اجتماعی و سنتها و همچنین دستگاه رسانهها و ارتباطات است. پس اگر ما بخواهیم اوضاع را در ایران تغییر بدهیم، باید آگاهانه بهاین فكر كنیم كه چگونه میتوانیم كنترل رژیم روی اطلاعات را در هم بشكنیم و اینكه چگونه رژیم میتواند افراد را نسبت بهجنایاتی كه مرتكب شده نامطلع نگاه دارد. لذا مهم است بگویم اتحادیة اروپا و جامعة بینالمللی بهطور عام در نحوة اجرای تعهدشان بهدموكراسی و حقوقبشر بسیار گزینشی عمل میكنند و این، نقشی را كه باید ایفا كنند برایشان دشوار میسازد. ولی صرفنظر از این موضوع، آنها باید رهبری این امر را بهدست بگیرند، آنهم با توجه بهاقدامات صورتگرفته و شواهد و تحقیقاتی كه بهروشنی نشان میدهد چه اتفاقی افتاده، آنها باید تحقیقات بینالمللی را در رابطه با این قتلعام و برای حسابرسی از همة عاملان این جنایت علیه بشریت تشكیل دهند. سیاست اتحادیة اروپا در رابطه با ایران باید مورد تجدید نظر قرار گیرد و این حقیقت را در نظر بگیرد كه حكومت فعلی سزاوار درجة بالاتری از مجرمیت است، آنهم با توجه بهنقش مشخص رئیسی در جنایات سال ۱۳۶۷.
میخواهم سخنانم را با این گفته بهپایان برسانم كه دولتهایی كه اینچنین رفتار میكنند باید متوجه باشند كه این رفتار آنها بیانگر قدرتشان نیست، بلكه اذعان بهضعفشان است. وقتی شما مجبور هستید مردم خودتان را بكشید، با این میزان از شقاوت و این میزان از مصونیت، با این میزان از عدم پاسخگویی، تنها چیزی كه بهجهان میگویید این است كه «ما ضعیف هستیم». «ما ضعیف هستیم». حكومتهای قوی نیازی بهارتكاب جنایاتی كه در سال ۱۳۶۷ صورت گرفت ندارند.
اجازه بدهید با این جمله تمام كنم كه صرفنظر از همة دستكاریها و كنترل رسانهها كه توسط بسیاری از حكومتهای نامشروع در سراسر جهان صورت میگیرد و نمونة آنرا در ایران شاهد هستیم، بهحكومت ایران میگویم، همانطور كه قبلاً هم گفته شده، شما میتوانید همة مردم را برخی اوقات فریب بدهید. یا برخی از مردم را همواره فریب بدهید. ولی هرگز نمیتوانید همة مردم را همواره فریب دهید
میخواهم سخنانم را با تشكر از همة زندانیانی بهپایان ببرم كه اینجا هستند، بهخاطر یادآوری اینكه مبارزه برای عدالت یك ماراتون است، نه یك مسابقة دو سرعت. میخواهم از صمیم قلبم قدردانی كنم همة زندانیان سیاسی كه همراه ما هستند بهخاطر شجاعت، تعهد و انگیزشی كه نه تنها به مردم ایران بلكه بههمه كسانی میدهند كه در سراسر جهان برای عدالت میجنگند. بسیار متشكرم.
سخنان: گی ورهوفستاد – نخستوزیر بلژیك (۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸)
قبل از هر چیز میخواهم از شما تشكر كنم بابت این فرصت برای صحبت در اینجا. بهطور خاص میخواهم از سخنرانان پنل اول تشكر كنم و از متخصصینی كه در زمینة حقوقبشر در بخش اول شنیدیم. چرا كه فكر میكنم یك تصویر واضح و با ارزش را بهما در رابطه با قتلعام ۱۳۶۷ ارائه دادند. بهطور خاص فكر میكنم آقای رابرتسون و پروفسور داوید، روشن ساختند كه موضوع فقط جنایت علیه بشریت نیست، بلكه قتلعام ۶۷ تمامی شرایط یك نسلكشی را دارد. فكر میكنم این میتواند یك نتیجهگیری بسیار مهم از این كنفرانس باشد. این واقعیت كه هر یك از این متخصصین و پروفسورهای برجسته در امور حقوقبشر میگویند این موضوع روشن است، این یك نسلكشی است؛ و این موضوع این امكان را بهمن میدهد كه بگویم، میخواهم عمیقترین قدردانیهای خود را از شاهدانی ابراز كنم كه امروز بهآنها گوش كردیم، از بازماندگان و از خانوادههای كسانی كه بهقتل رسیدهاند. چرا كه من هنوز شوكه هستم از اینكه در سال ۱۳۶۷ چه اتفاقی در جمهوری اسلامی ایران افتاد؛ و دلیل آن این است كه این افراد كه ما دربارة آنها صحبت میكنیم، كه بسیاری جوان هستند، هیچ امكانی نداشتند كه از دست شكنجهگران خود بگریزند. تمامی این افراد از قبل دستگیر شده بودند و آزادی از آنها سلب شده بود. همگی در زندان بهسر میبردند و محكوم شده بودند؛ آنهم توسط همان باصطلاح دادگاههای انقلاب و این بهخاطر فتوای خمینی بود كه این افراد كه از قبل زندانی بودند مورد شكنجه قرار گرفتند و توسط هیأت مرگ مورد بازجویی در جلسات تفتیش عقاید قرار گرفتند و تقریباً بلافاصله بعدش اعدام شدند. آنچه دربارة قتلعام سال۶۷ بسیار ویژه است، این است كه فكر میكنم یك نسل كامل از افراد جوان و زنان جوان را هدف قرار میداد؛ و من فكر میكنم و البته شواهد و اسناد هم وجود دارد كه نشان میدهد این موضوع از سالها قبل از سال۶۷ برنامهریزی شده بود. و آنچه در سال ۶۷ رخ داد پیامد (حاكمیت) خود رژیم ایران است. این واقعیت كه این رژیم همیشه تلاش دارد از هر طریقی و بهوحشیانهترین صورت، آنهایی را كه خواهان بهبود حقوقبشر هستند بهسكوت بكشاند، و نیز كسانی كه خواهان آزادی هستند، یا حتی از كسانی كه خواهان یك سیستم پایدار برای آبرسانی هستند. حتی این موضوع هم از نظر رژیم یك حمله بهنظام است. بنابراین من فكر میكنم كه قتلعام سال ۶۷ برنامهریزی شده بود، با دقت زیاد آمادهسازی شده بود و به طرز بیرحمانهیی اجرا شد؛ با حداكثر سرعت، با در نظر داشتن گروه مشخصی بهعنوان هدف.......
لذا قتلعام سال ۶۷، اهمیت فوقالعاده عمیقی برای ایران دارد. و سخنرانان پیش از من هم این موضوع را گفتند، ولی من میخواهم بهیاد بیاورم. سالگرد قتلعام سال۶۷ فقط برای سوگواری برای جانهای از دسترفته نیست، بلكه برای بهیاد آوردن این است كه چه قیمتی برای آزادی و در راه مبارزه برای آزادی پرداخت شده است؛ و ما باید اینرا بهرسمیت بشناسیم. این موضوع گفته شده، ولی من میخواهم باز بهیاد بیاورم كه سه دهه بعد از این قتلعام، جامعة بینالمللی هیچ اقدامی در رابطه با این جنایت علیه بشریت انجام نداده است. همة ما میدانیم، اینجا هم گفته شد ولی من میخواهم تكرار كنم، وقایع تابستان سال ۶۷، هرگز بهصورت رسمی توسط سازمانملل مورد تحقیق قرار نگرفت. همانطور كه میدانیم آمران و عاملان هرگز بهدادگاه كشیده نشدند، ولی باید بگوییم كه خیلی بدتر این است كه، عاملان همچنان از مصونیت برخوردارند و امروز رژیم توسط همین قاتلان آنزمان اداره میشود. ما همة آنها را میشناسیم، همگی بالاترین مقامات دولتی را اشغال كردهاند، شامل رئیسجمهور جدید رئیسی، كسی كه همة ما بهسابقة نقض حقوق بشر او واقفیم. كسی كه همانطور كه میدانیم، نقش محوری در این قتلعامها ایفا میكرد.
من فكر میكنم تنها حسنِ این امر، كه البته نمیشود به آن انتخابات گفت چون یك انتخابات عادلانه نبود، بلكه میشود گفت ترفیع رئیسی بهمنصب ریاستجمهوری بود، تنها حسنِ آن این است كه شاید برای اولینبار توجه جهان را به قتلعام۶۷ دوباره معطوف كرده است؛ و نیز بهبسیاری از رفتارهای دیرینة نقض حقوقبشر و قتل در ایران.
نباید فراموش كنیم كه در بسیاری كشورها در غرب و در بسیاری از كشورهای اروپایی، در همین قوانین موجود قضایی، در همین قانونگذاری فعلی، همین الآن این امكان وجود دارد كه كسانی را كه به این مظنونند كه از عاملان جنایات علیه بشریت هستند بهدادگاه در كشورشان بكشانند؛ .......چرا كه در قوانین آنها، دارم حرفم رو تكرار میكنم، در قوانین امروز آنها امكان قرار دادن عاملان جنایات علیه بشریت در برابر دادگاه وجود دارد، حتی وقتی وقایع در خاك این كشورهای اروپایی یا غربی رخ نداده باشد. با اینحال من با فراخوان عمومی امروز در اینجا در این كنفرانس موافقم كه یك تحقیقات عمیق رسمی بینالمللی ضروریست. چرا كه ما نمیتوانیم این واقعیت را تحمل كنیم كه مصونیت ادامه یابد و ما نباید بیش از این، این موضوع را بهتأخیر بیاندازیم. لذا زمان آن رسیده كه ۳۳سال بعد از آن وقایع دردناك، تمامی ابعاد قتلعام رونمایی بشود و این وظیفه اخلاقی ماست كه این كار را بكنیم. چون اگر ما این كار را انجام ندهیم، نه فقط نسبت بهجنایات هولناكی كه این رژیم مرتكب شده بیتفاوت میمانیم، بلكه فكر میكنم حتی مهمتر از آن این است كه ما در برابر درد و رنج بیپایان خانوادههای داغدار و بازماندگان چشمبسته میمانیم. برای آنها این موضوع ادامه دارد، این جنایت؛ و این جنایت فقط وقتی پایان میپذیرد كه آنهایی كه مسئول آن بودند محاكمه بشوند، محكوم بشوند. عدم ایجاد یك تحقیقات بینالمللی همچنین این برداشت را القا میكند كه ما داریم راه مصونیت را باز نگه میداریم. اینرا به همة رژیمهای دیگر هم كه شكنجه میكنند و بهقتل میرسانند القا میكند كه اقدامات آنها رفتار معمول تلقی میشود.
عدم اجرای تحقیقات رسمی تحت نظارت سازمانملل این نتیجه را خواهد داشت كه در واقع ما داریم همة رژیمهای شرور كه حقوقبشر را نقض میكنند دعوت میكنیم كه بهرفتار خود ادامه بدهند و خشونت خود علیه مردم خودشان را ادامه بدهند. لذا ضروریست كه فوراً این تحقیقات رسمی صورت بگیرد و آنچه كه بعد از قتلعام در رواندا و بعد از جنگ داخلی در جمهوری یوگوسلاوی سابق امكانپذیر بود، باید همچنین برای قتلعام در ایران امكانپذیر باشد. در رواندا امكانپذیر بود، در جمهوری سابق یوگوسلاوی هم امكانپذیر بود كه یك تحقیقات رسمی تحت نظارت سازمانملل صورت گیرد و در پی آن یك دادگاه بینالمللی برگزار بشود. من فكر میكنم كه اروپا باید نقش مهمی در این ماجرا ایفا كند. ما همیشه دربارة حقوقبشر صحبت میكنیم. ما باید به قول و وعدههای خود وفادار باشیم و ما بهعنوان «اروپا» باید همچون یك معین عمل وارد بشویم برای سرعتبخشیدن به روند یك تحقیقات رسمی در این ماجرا. از اینرو من یك ابتكار عملی انجام خواهم داد كه میخواهم آنرا اینجا در این كنفرانس اعلام كنم. میخواهم یك نامة رسمی بهجوزف بورل نمایندة عالی اتحادیة اروپا در سیاست خارجی و امنیتی بفرستم و از او بخواهم كه از جانب اروپا یك درخواست رسمی بهسازمانملل برای ایجاد كمیسیون تحقیقات در مورد این قتلعام بدهد و از دیگر دولتهای دموكراتیك مانند آمریكا، كانادا، استرالیا و ژاپن كمك بخواهد كه این خواسته را روی میز ببرند. من فكر میكنم این همان كاری است كه ما باید در سطح اروپایی انجام بدهیم؛ نه فقط كلام، بلكه یك درخواست رسمی توسط اتحادیة اروپا بهسازمان ملل برای برقراری این تحقیقات. لذا من در پایان نتیجه میگیرم كه ۳دهه بعد از قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در ایران، حتماً باید این كار انجام بشود و ما باید این كار را برای ایران و برای دموكراسی و آزادی ایران انجام بدهیم، ولی باید آنرا بهطور خاص برای خانوادههایشان انجام بدهیم تا سرانجام دریابند كه اقوامشان كجا دفن شدهاند و اینكه سرانجام قربانیان در جایگاه شایستة خود قرار بگیرند و مصونیت از مجازات بهخاطر جنایت علیه بشریت سرانجام بهپایان برسد. این بهترین حالت است تا بعد از ۳۰ سال، سالیان سوگواری برای آنها پایان یابد. ممنونم خانم رئیسجمهور.
سخنان: جان برد - وزیر خارجة كانادا (۲۰۱۵)
از كانادا بههمة شركتكنندگان از سراسر جهان روز بهخیر میگویم.
بسیار مفتخرم كه در این گردهمایی شركت میكنم.
میخواهم سلام مخصوص خودم را بههمه دوستانم در اشرف۳ و همة دوستانم در شورای ملی مقاومت ایران در سراسر جهان تقدیم كنم. سلام ویژه بهپشتیبانان شورای ملی مقاومت ایران، حامیان آزادی، دموكراسی، حقوقبشر و حاكمیت قانون كه اكنون در داخل ایران هستند. بگذارید بهشما بگویم مردم كانادا در مبارزهتان در كنار شما هستند.
در حالیكه ما در كانادا به طیفی از ارزشها معتقدیم، ارزشهای بسیار مهمی كه ما در اینجا داریم، مصونیت و پاسخگو بودن است. ما در اینجا نیستیم فقط برای بزرگداشت فداكاریهای ۳۰هزار نفری كه در سال ۶۷ توسط این رژیم اعدام شدند. ما اینجا هستیم تا خود را دوباره متعهد كنیم تا آنچه را كه در سال ۶۷ اتفاق افتاد با صدای بلند بازگو كنیم. این یك قتلعام و یك جنایت علیه بشریت بود.
برای پیروزی شر در این جهان تنها كافیست انسانهای خوب كاری نكنند. بههمین دلیل بسیار مهم است كه ما فراخوان میدهیم نسبت بهآنچه اتفاق افتاد و خواستار عدالت برای انسانهای شجاعی میشویم كه جانشان را در راه نبرد برای یك ایران بهتر فدا كردند.
هیچشكی نیست كه اعدامهایی كه در سال۶۷ اتفاق افتاد، مطمئناً پایه در فتوایی دارند كه زندانیان سیاسی را هدف قرار داده بود كه ۹۰درصدشان از مجاهدین بودند. هیأت مرگ، وحشیانه رفتار میكرد. این بخش مهمی از تاریخ ایران است. اما بگذارید روشن سازیم كه همة این تاریخ نیست، بلكه بحث بر سر وقایعی است كه هماكنون جریان دارد. چرا كه افراد بسیاری كه دستشان بهخون آغشته است، همچنان بهعنوان دادستان، قاضی و افراد بلندپایه در دولت نقش دارند. هیچكس بهاندازة فردی كه اكنون خودش را بهعنوان رئیسجمهور رژیم ایران عرضه میكند، دستش بهخون آغشته نیست: ابراهیم رئیسی.
تهدیدهای مستمر علیه مدافعان حقوق بشر كه در معرض تهدید، ارعاب و حملات زیادی هستند، آنهم فقط بهاین دلیل كه خواستار اطلاعات و عدالت هستند و میخواهند بدانند كه عزیزانشان كجا آرمیدهاند. این بهواقع انزجارآور است. آنهایی كه در قدرت هستند، باید در برابر آنچه در سال۶۷ اتفاق افتاد مورد حسابرسی قرار گیرند. شكست جامعه جهانی در مواجهه با این مسئله میتواند جبران شود؛ توسط سازمانملل، اتحادیة اروپا و توسط افرادی مثل من، دوستان و متحدان مردم ایران با تحت تعقیب قرار دادن آنهایی كه مسئول بودهاند. اگر ما در پیگرد آنها شكست بخوریم، آنها برای ارتكاب مجدد این جنایات، تشجیع میشوند؛ و ما میدانیم این رژیم چگونه رفتار میكند. حمایتش از تروریسم بینالمللی در چهار گوشة جهان، كارنامة وحشتناك حقوقبشر آن در تهران و در سراسر كشور، پروندة اتمی آن، مدیریت مفتضحانة اقتصاد و بحران كرونا. آنها نباید تشجیع شوند و ما باید با این شر مقابله كنیم و آنرا همانطور كه هست بخوانیم: یك قتلعام و جنایت علیه بشریت. ما نباید بگذاریم رئیسی در گردهمایی بینالمللی شركت كند كه در آن بابت آنچه در سال۶۷ اتفاق افتاد در معرض پاسخگویی قرار نگیرد.
من بهواقع تكان خوردم وقتی بهطور مشخص در مورد شجاعت زندانیان سیاسی مطلع شدم. وقتی بهآنها فرصت داده شد تا منكر حمایتشان از همة ارزشهای مشترك ما بشوند، آنها قاطعانه ایستادند و شجاعت عظیمی را بهنمایش گذاشتند و گفتند كه حاضر بهنفی آن چیزی كه برایش ایستادگی كردند نیستند؛ و ما باید شجاعت مشابهی را از خود نشان بدهیم برای گرامیداشت فداكاری آنها و مبارزه علیه مصونیت و برای پاسخگویی. آنها بهای زیادی برای آزادی پرداختند و ما باید كار مشابهی بكنیم.
من معتقدم كه امیدی برای مردم ایران وجود دارد. همة مردم از دانشجو گرفته تا اتحادیهها، از گروههای زنان گرفته تا دانشگاهیان، از مدافعان حقوقبشر تا هواداران بسیار شورای ملی مقاومت در سراسر جهان، برای همة آنها یك امید بزرگ وجود دارد. اما بگذارید بهشما بگویم كه شورای ملی مقاومت ایران و مبارزان آن، چه در اشرف۳ یا در هر گوشة ایران و دوستان این مقاومت در سراسر جهان، آمادة ادامه نبرد برای آزادی و كرامت انسانی هستند و ما عزم سترگی را نشان میدهیم.
و در پایان باید بگویم، ما باید رهبری شورای ملی مقاومت را بهرسمیت بشناسیم. خانم رجوی ما بهشما ادای احترام میكنیم. به برنامهی ۱۰مادهیی شما ادای احترام میكنیم، برای ایجاد تغییر در ایران؛ ما بهرهبری شما ادای احترام میكنیم برای نبرد با مصونیت و برای حسابرسی. بهخاطر شجاعت شما در مبارزه برای حسابرسی از آخوندها و حسابرسی از كسانی كه در جوخههای مرگ بودند و همة كسانی كه در جنایت علیه بشریت شركت داشتند ادای احترام میكنیم.
مردم به خاطر خواهند داشت، مردم ایران هنگامی كه بهآزادی برسند به خاطر خواهند داشت چه كسانی در كنار آنها ایستادند. خانم رجوی، من بسیار خوشحالم كه به كاناداییها و بسیاری از اقشار دیگر و بسیاری از احزاب سیاسی پیوستهام كه بهحمایت از مبارزة شما و ارزشهای شما و برنامة شما برخاستهاند. بگذارید یكبار دیگر برای نبرد با رئیسی متعهد شویم و علیه مصونیت و بهنبرد برای حسابرسی متعهد شویم و بگذارید آرزو كنیم كه یك روز همگی ما بتوانیم در تهران یكدیگر را ببینیم، در سرزمینی كه مردم ایران میتوانند از ظرفیتهای كامل خود بهرهمند شوند و در سرزمینی بهواقع شكوفا و آزاد زندگی كنند.
بسیار خوشحالم كه مرا از كانادا دعوت كردید و بههمة شما درود میفرستم، بهویژه بهدوستانم در اشرف۳ و یك بار دیگر از كانادا بهشما درود میفرستم.
سخنان: اودرونیوس آزوبالیس- وزیر خارجة لیتوانی (۲۰۱۲)
خانمها و آقایان، جنایتی كه امروز ما در مورد آن صحبت میكنیم همچنان مجازاتناشده باقی مانده و تمامی كسانیكه مسؤل آن بودهاند، در رژیم حاكم بر ایران در مناصب كلیدی باقی ماندهاند.
خامنهای ولیفقیه (رژیم) ایران كه در آن زمان رئیسجمهور بود و روحانی، هر دو وزیر دادگستری روحانی را تأیید كردند كه خودش عضو هیأتهای مرگی بود كه تصمیمات مربوط به اعدامها در قتلعام ۱۳۶۷ را میگرفت.
رئیسی، رئیسجمهور جدید (رژیم) ایران، یكی از اعضای شناختهشدة هیأتهای مرگ بود، با اینحال وی بهریاستجمهوری ارتقا یافت، بهجای اینكه در مقابل عدالت قرار بگیرد.
عفو بینالملل گزارشی در سال ۲۰۱۸ در مورد این جنایات ددمنشانه با عنوان «اسرار بهخون آغشته» داشت.
در ژوئن ۲۰۲۱، دبیركل عفو بینالملل خواستار تحقیق در این مورد بهخاطر جنایت علیه بشریت شد. همچنین هفت كارشناس مللمتحد خواستار تحقیق مستقل در مورد این قتلعام شدند.
گزارشگر ویژة ملل متحد در مورد ایران نیز در ژوئیهی ۲۰۲۱ به تحقیقات مستقل حول قتلهای فراقضایی سال ۱۳۶۷ فراخوان داد.
اما بهرغم شواهد و مدارك و شهود فراوان در رابطه با قتلعام ۱۳۶۷، هنوز هیچكس بهخاطر این جنایت علیه بشریت مجازات نشده است؛ و مقامات (رژیم) ایران بهجنایات خود، از جمله اعدامها، با مصونیت كامل ادامه میدهند، چرا كه هیچ ارادة سیاسی در مللمتحد و دولتهای غربی برای حسابرسی از عاملان آن نمیبینند.
این موضوع اصلی این كنفرانس است. قتلعام1367 جنایت علیه بشریت است و تحقیقات مستقل بینالمللی باید صورت گیرد.
من معتقدم كه باید فشار وارد آورد تا.......رئیسی بهخاطر جنایت علیه بشریت توسط دادگاه بینالمللی عدالت مورد تحقیق قرار گیرد كه شامل قتل، ناپدیدسازی اجباری و شكنجه است.
میخواستم به «نظام تحریم جهانی حقوقبشر» اشاره كنم. در دسامبر ۲۰۱۹، شورای اروپا مركب از تمامی رهبران كشورهای اتحادیة اروپا از شروع اقدامات مقدماتی توسط نمایندة عالی، برای برقراری یك نظام با دامنة عمومی در اتحادیة اروپا بهمنظور اعمال تدابیر محدودكننده علیه نقضهای فاحش حقوقبشر استقبال كرد. این یك سال بعد در دسامبر ۲۰۲۰ توسط اتحادیة اروپا تصویب شد تا بتواند برای اولینبار از چارچوبی برخوردار شود كه بتوان از طریق آن اشخاص و نهادها را هدف قرار داد، از جمله عاملان دولتی و غیردولتی كه مسئول یا دارای نقش در نقضهای فاحش حقوقبشر در سراسر جهان هستند، بدون توجه به اینكه در كجا اتفاق افتاده باشد.
چارچوب این تدابیر هدفمند و محدود كننده در مواردی نظیر نسلكشی، جنایت علیه بشریت و دیگر نقضهای جدی حقوق بشر، شكنجه، بردهداری، قتلهای فراقضایی، دستگیریها یا بازداشتهای خودسرانه بهكار گرفته میشود.
این برعهدة شورا خواهد بود كه بر اساس پیشنهاد یك دولت عضو یا نمایندة عالی در امور خارجی و سیاست امنیتی بهبازبینی و اصلاح فهرست تحریمهای خود بپردازد. اتحادیة اروپا تأكید میكند كه پیشبردن و حفاظت از حقوقبشر یك پایه و یك اولویت برای بخش خارجی اتحادیة اروپاست و بیانگر عزم اتحادیة اروپا برای پرداختن بهنقضهای جدی حقوقبشر است.
بهرغم تصمیم مذكور كه توسط اتحادیة اروپا اتخاذ شده و بهرغم تمامی فراخوانها از جانب عفو بینالملل و كارشناسان مللمتحد برای یك تحقیقات مستقل بینالمللی در رابطه با قتلعام ۱۳۶۷ در ایران، تا بهامروز اتحادیة اروپا جنایت علیه بشریتی را كه در سال1367 در ایران اتفاق افتاد نادیده گرفته، هیچ واكنشی نسبت به آن نشان نداده است و حاضر نشده تصمیمات خودش را در این رابطه اجرا كند.
میخواهم بهمقامهای اتحادیة اروپا فراخوان بدهم تا نظام تحریمهای بینالمللی اتحادیه را در ارتباط با مستبدان (رژیم حاكم) ایران و جنایتهای آنها علیه بشریت اعمال كنند.
اتحادیة اروپا تأخیر بسیاری در تصویب مكانیسم مذكور داشته است. اما كشورهای بالتیك از جمله كشور من لیتوانی، ممنوعیتهای سفر ملی را بسا قبل از اتحادیة اروپا اعمال كردند. بههمین دلیل فكر میكنم لیتوانی میتواند پیشتاز این امر در میان اعضای اتحادیة اروپا باشد.
اكنون میخواهم از یك فیلسوف معروف انگلستان نقلقول كنم «برای پیروزی شر تنها همین كافیست كه انسانهای خوب، هیچكاری نكنند». این گفته در رابطه با تجارب و چالشهای فاجعهبار انسانی بسیار مهم است. بردباری و آزادی هیچگاه ایستا نیستند و برای اینكه این آرمانها آزادانه جاری بشوند، قوانین خوب كافی نیست. بلكه ضروریست انسانهای دارای حسننیت وجود داشته باشند كه بخواهند و بتوانند آنها را بهاجرا بگذارند. برای سالهایی بیش از حد طولانی، این رژیم تلاش كرده تا این قتلعامها را از چشم جهان پنهان كند.
خانمها و آقایان از توجه محبتآمیز شما متشكرم.
سخنان: فرانكو فراتینی - وزیر خارجة ایتالیا (۲۰۱۱)
عصر بهخیر خانمها و آقایان. خانم رئیسجمهور بسیار خرسندم كه یكبار دیگر شما را میبینم، اگر چه از طریق فضای مجازی.
نخست مایلم ادای احترام بكنم بهقربانیان، بهخانوادههای مخالفان رژیم ایران، اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و همة ایرانیانی كه بهاصول غیرقابل مذاكرة دموكراسی و آزادی در كشور شما وفاداراند. كشوری كه شایسته نیست تحت سركوب و اختناق و همة رفتارهای نابرابر قرار بگیرد؛ از قبیل محرومكردن ایرانیان از واكسن كووید كه در كشور من و در صدها كشور جهان باعث نجات جان انسانها شده است. از اینرو همدردی كامل خودم را با قربانیان اعدامها اعلام می كنم بهویژه با اعدامهایی كه در سال۶۷ صورت گرفت، كه تحت نظارت گروه موسوم بههیأت ۴نفره، شامل فرد منصوبشده توسط خامنهای بهعنوان رئیسجمهور كنونی رژیم ایران انجام میشد.
هر زن و مردی كه جانش را در نبرد برای حقوق پایهیی غیر قابل مذاكره فدا كند، برای همیشه و همیشه منبعی الهامبخش برای نسلهای جدید است.
اكنون مایلم چیزی را بگویم كه پیش از این گفته نشده است. اولین اقدام دولت جدید رژیم ایران بهروشنی نشاندهندة استمرار قابلتوجه (سیاستهای) دولتهای پیشین است:؛ برای مثال انتخاب وزیر خارجة جدید. او معاون وزیر خارجه در دولت احمدینژاد، روحانی و مشاور رئیس مجلس رژیم بود تا بهعنوان وزیر خارجه در دولت جدید رئیسجمهور منصوبشده انتخاب شد. آیا اكنون كسی میتواند دوباره شك كند كه گویا فرقی بین «اصلاحطلبان» و «اصولگرایان» وجود دارد. من شكی ندارم كه چنین نیست. همیشه داستان همان داستان است. همیشه رژیم همان رژیم است.
برای تأیید نزدیكی و وابستگی این وزیر خارجة جدید بهنیروی قدس اشاره كنم كه او چند روز پیش در همین ماه اوت گفت و من نقلقول میكنم: «در سیاست خارجی من مسیر قاسم سلیمانی را ادامه خواهم كرد». كسی كه همة جهان میدانند كه از دستانش خون میچكید. این جمله تأییدی است بر اینكه عناصر اصلی دولت جدید و تركیب جدید از چه قرار است.
من فكر میكنم مطلب مهم بعدی كه باید در نظر گرفته شود آشكارترین تناقض بین ادعاها و اعمال رژیم بهویژه در مورد اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی در سال۶۷ است كه بهاین ترتیب است:
من شخصاً بهعنوان وزیر خارجة ایتالیا بیانیههای آغازین بسیاری از جلسات مجمععمومی سازمانملل را شنیدهام كه همیشه رؤسای جمهور رژیم ایران در مورد وابستگی كاملشان بهارزشهای سازمان ملل سخنرانی میكردند. همه میدانیم كه چنین ارزشهایی مقدمتاً حقوق غیر قابل چشمپوشی مردم و حیات و كرامت انسانی آنها را شامل میشود. اما خانمها و آقایان، خانم رئیسجمهور، در عمل این رژیم كه حمایت مردمیاش را بهشكل گسترده از دست داده، حاكمیت سلاح را بهجای حاكمیت قانون اعمال میكند. این واقعیت غمانگیزی برای میهن شما و هممیهنان شماست.
همچنان كه گفته شد از سپتامبر۲۰۲۰ بسیاری، از كمیسر محترم حقوقبشر سازمان مللمتحد خانم باشله خواستهاند كه سرانجام یك تحقیق بینالمللی را در مورد قتلعام۶۷ آغاز كند. سازمان عفو بینالملل درخواست مشابهی كرده است و بهدرستی اضافه كرده كه منصب كنونی ریاستجمهوری در ایران به هیچوجه مصونیت از تحقیق را توجیه نمیكند. منكه خودم یك قاضی بودهام كاملاً با این نظرگاه موافقم و امیدوارم كه سرانجام یك تحقیق بینالمللی مستقل، بدون هیچ محدودیتی در ارتباط با سمتهای جاری یا پیشین آغاز شود. نظرگاه مشابهی توسط گزارشگر محترم حقوقبشر در ایران مورد تأیید قرار گرفته است.
خانمها و آقایان اكنون اعتبار سیستم سازمان مللمتحد در بوتة آزمایش قرار دارد.
من نمیتوانم در برابر چنین فاجعه و جنایت علیه بشریت ساكت باشم. چون رژیم ایران علیه كلیدیترین قوانین حقوق بشر جامعة ملل عمل میكند، اما در مقابل دوربینهای مللمتحد درست مخالف آنرا میگوید.
اما خانمها و آقایان، خانم رئیسجمهور، ارتقا و حفاظت از حقوق جهانی، و من اینرا همچنین بهعنوان معاون پیشین رئیس اتحادیة اروپا و كمیسر قضایی و همچنین بنیانگذار آژانس حقوق پایهیی اروپا میگویم كه ارتقا و حفاظت از حقوق جهانی، منوط بهمقام طرف مورد نظر نیست. استقلال در تحقیق ضروریست. واضح است كه رژیم ایران هرگز قوانین دادگاه جنایی بینالمللی سازمانملل را در مورد جنایت علیه بشریت نمیپذیرد. از اینرو شورای امنیت سازمانملل بهعقیدة شخصی من یك وظیفة اخلاقی دارد. سازمانملل وظیفة اخلاقی خود را مدیون قربانیان بیگناه است. این وظیفه ارجاع این پرونده بهدادگاه لاهه است. بیایید در پی عدالت باشیم. اگر چنین چیزی غیر ممكن مینماید، دستكم بیایید یك تحقیقات جدی بینالمللی را آغاز كنیم. البته این هرگز و هرگز و هرگز و متأسفانه قربانیان را باز نمیگرداند، اما خانمها و آقایان اعتبار سازمانملل در چنین حالتی بسیار قویتر خواهد بود و همین برای اروپای ما و كشور من ایتالیا نیز صادق است. ما خودمان را «سرزمین حقوق» میخواندیم. اكنون زمان مناسبی است كه اینرا به بقیة جهان نشان بدهیم. بسیار متشكرم.
سخنان: جفري رابرتسون - قاضي دادگاه ويژة ملل متحد براي سيرالئون
من سالیان پیش یک تحقیق کردم برای بنیاد «برومند». من با حدود ۱۵ بازمانده از زندانهای آن زمان گفتگو کردم و نتیجه گیری خودم را بر این اساس قرار دادم که نخست هزاران تن از اعضای مجاهدین در برابر یک کمیته مرگ قرار گرفتند هیج محاکمهیی در مورد آنها اعمال نشد. آنها هیچ وکیل مدافع نداشتند. آنها از هیأت مرگ به طرف یک راهرو فرستاده شدند. که در سمت چپ آن باصطلاح دادگاه بود. و از آنجا آنها را می بردند و دار میزدند. هیأت مرگ، همگی آنها از جمله رئیسی می دانستند چه اتفاقی دارد می افتد و هزاران زندانی را به کام مرگ می فرستادند. آنها آگاهانه و مختارانه در حال اجرای یک فتوا بودند. که توسط ولی فقیه صادر شده بود. آنها این را دقیقاً میدانستند که در آن راهرو چه اتفاقی دارد میافتد وقتی که این زندانیان را به سمت آن راهرو میفرستادند.
اما سؤالی اینجا مطرح می شود زیرا این خیلی مهم است. این وحشیگری بود، این منتهای شقاوت بود. اما از نظر قانونی چه بود؟ برای این که تلقی قانون از این قتل عام تفاوت زیادی ایجاد می کند.
این البته یک جنایت بود. این گونه اعمال قرنهاست که جنایت محسوب میشوند. کشتن زندانیان بدون محاکمه.. اما تفاوت اینجاست. اگر این قتل عام به یک جنایت مشخص، یعنی نسل کشی توصیف شود، در چنین صورتی یک کنوانسیون جهانی وجود دارد که کشورهای جهان را متعهد می کند، (از جمله آمریکا را چون این کنوانسیون توسط ریگان امضا شده است)، کشورها را موظف می کند که دست به اقدام بزنند و نسل کشی را مورد مجازات قرار بدهند.
اما آیا این نسل کشی بوده است؟ این قتل عام مطمئناً شماری از سایر جرایم بوده است از قبیل قتل، پیگرد و شماری از جرائم تحت قوانین بین المللی که منجر به تأسیس دادگاه بین المللی جنایی شد. اما برای این که چنین جرائمی را مجازات کنید باید از امیدهای فراوانی عبور کنید. باید امیدوار باشید که یک قطعنامه از شورای امنیت سازمان ملل بگیرید تا پرونده را به دادگاه جنایت بینالمللی بفرستد و روسیه و چین به احتمال قوی آن را وتو خواهند. کرد.
بنابراین مهم است که تحلیل کنیم که آیا آن چیزی که برای هزاران عضو سازمان مجاهدین خلق اتفاق افتاد به طور قانونی و صحیح به عنوان یک نسل کشی طبقه بندی می شود.
برای این که این قتل عام یک نسل کشی دانسته شود باید با کشتار گروهی بر اساس نژاد و مذهب روبرو باشیم. نه بر اساس سیاست. اما ۲دلیل برای آن وجود دارد. اول این که به دلائل عملی نژاد و مذهب ۲عاملی هستند که معمولاً باعث ایجاد نفرت میشوند. نفرت بین همسایگان، بین اقشار مختلف مردم. آنها به ویژه فرار هستند. و همچنین نژاد چیزی است که دست خود شما نیست. مذهب هم در بسیاری مواقع چیزی است ک دست خود شما نیست و نمی توانید تغییر بدهید. بنابراین این دو عامل را باید مطالعه کنیم تا ببینیم آیا تنفر نژادی یا تنفر مذهبی عامل اصلی کشتار این جمع از اعضای مجاهدین بوده است یا نه. برای این کار باید به گذشته برگردیم. به خود فتوا و ببینیم هدف چه بود. فتوای خمینی اینگونه آغاز میشود: «از آنجا که منافقین خائن بهیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق است و ارتداد پیدا کرده اند و از آنجایی که به محاربه با خدا دست زده اند..» بنابراین این دلیل اصلی است «محارب». این دلیل است. فتوا ادامه پیدا می کند و دلائل سیاسی نیز مطرح میکند.
اما سازمان مجاهدین از زمان بنیانگذاری، از گروه خمینی و دیدگاه بنیادگرایانه آنها متمایز بوده و سازمان مجاهدین دیدگاه آزادیخواهانهای داشته. از ترجمه فتوا که من خوانده ام روشن میشود که دلیل اصلی کشتار این افراد یک دلیل مذهبی بوده. و خمینی ادامه می دهد و این فرمانی بود که رئيسی آگاهانه و عامدانه پیروی کرد.
«رحم بر کسانی که با خدا به جنگ بر خاسته اند ساده اندیشی است» «قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپذیر نظامی اسلامی است»
بنابراین، یک دیکتاتوری مذهبی وجود دارد که مجازات مرگ را اعمال می کند و می افزاید: «با خشم و کینه انقلابی دشمنان اسلام را بکشید» و «اشداء علی الکفار باشید».
بنابراین فکر نمی کنم که شکی وجود داشته باشد که فرمان ولی فقیه رژیم از سوی رئيسی با رضایت خودش پذیرفته شده. او و بقیه اعضای کمیته مرگ حرف منتظری برای متوقف کردن کشتار را نپذیرفتند و با خواست خودشان به این کار ادامه دادند. و دستور دادند با غضبی وحشیانه فرمان را اجرا کردند در اساس به دلیلی مذهبی چرا که مذهب سازمان مجاهدین با آنچه دیکتاتوری مذهبی روی آن اصرار میورزید متفاوت بود. من فکر میکنم قابل توجه است که وقتی اولین بار این کشتار به اطلاع سازمان ملل رسید، رژیم تلاش کرد از خودش دفاع کند و رئيس قضائيه وقت رژیم، اردبیلی، به سازمان ملل توضیح داد و گفت ما یک حکومت غیرمذهبی نیستیم. بنابراین، کفر گویی مجاز نیست. بنابراین او گفت که این مجازاتی برای کفر است. و این البته جرم داشتن یک مذهب دیگر است.
بنابراین، از نظر من شواهد قوی وجود دارد که این کشتار نسل کشی است. کنوانسیون نسل کشی توسط ایران در 1956 پذیرفته شده، این پیمان شامل کشتن یا وارد کردن صدمه جدی روانی یا جسمانی به اعضای یک گروه نژادی یا مذهبی میشود. و آنها یک نژاد متفاوت نبودند و همه ایرانی بودند. آنها اعضای یک گروه مذهبی بودند که بنیادگرایی آیت الله و دیکتاتوری مذهبی این حکومت را نپذیرفتند.
به این کشتار به عنوان یکی از شنیعترین جنایت های بینالمللی نگریسته شده. قتل عام توسط هم نوع چیزی که نمی توانستند مهار کنند. به خاطر عقیده. گروه مذهبی که رژیم ایران قصد نابودی آن را داشت، افرادی بودند که دیدگاه متفاوتی از اسلام داشتند. و بعداً در ماه سپتامبر آنها افراد غیرمذهبی و کمونیست را هم به قتل رساندند. کسانی که نظرگاه خمینی از اسلام را انکار کردند. البته تصمیمات دادگاههایی وجود دارد که اگر کسی که مذهبی نداشته باشد کشته شود این یک کشتار مذهبی تلقی می شود اگر چه فرد مقتول مذهبی نداشته باشد و به این خاطر به قتل رسیده باشد.
بنابراین من شکی ندارم که پرونده یی برای محاکمه رئيسی و دیگران از جمله ولی فقیه رژیم که در آن زمان رئيس جمهور رژیم بود برای نسل کشی وجود دارد. و این جنایتی است که مسئولیت بینالمللی را باعث میشود و بایستی کاری در این باره انجام شود. همانطور که درباره مجرمان «سربرنیتسا» که آخرین قتل عام اعلام شده در یک جنگ بین المللی است. بنابراین، این توصیف دقیقی از آنچه رخ داده بود. اگر به شواهد واقعی نگاه کنید و بخواهید آن را به عنوان نسل کشی طبقهبندی کنید، شما یک پیمان بینالمللی دارید که از کشورهای جهان و دولتهایی که آن را امضا کردهاند می خواهد آن دولتها علیه مجرمان دست به اقدام بزنند که یکی از آنها رئیس جمهور رژیم ایران است.
سخنان: پرفسور تئو ون بوون – گزارشگر ویژة ملل متحد در زمینة شکنجه (۲۰۰۴)
بسیار متشکرم که بهمن فرصت دادید تا سخنرانی کنم، بهعنوان مقام پیشین سازمان مللمتحد و بهعنوان کسی که از دیر باز بهآرمان مشترک همة ما متعهد بوده است.
بهواقع احساس میکنم وظیفهیی بر عهده دارم که بهاین گردهمایی بپیوندم که وقایع ژوئن و ژوئیه سال۱۹۸۸ (تابستان۶۷) را مرور میکند، در ارتباط با ناپدیدسازی اجباری هزاران مخالف سیاسی در اوین و دیگر زندانها در نزدیکی تهران.
این واقعة هولناک جنایی ما را متوجه آن چیزی میکند که در مقدمة قانون طولانی دادگاه بینالمللی جنایي آمده است و من آنرا نقل میکنم: «با یادآوری اینکه در این قرن میلیونها کودک، زن و مرد قربانی شقاوتهای غیر قابل تصور شدهاند که عمیقاً وجدان بشری را تکان داده است، مصمم هستیم که پایانی بر مصونیت دستاندرکاران این جنایات بگذاریم و بدینوسیله کمکی بهجلوگیری از این جنایات بکنیم».
بگذارید اکنون بهطور مختصر اشارهیی بهحق دسترسی بهحقیقت بکنم. با توجه بههدف این گردهمایی، بسیار بهجا است که حق سلبناشدنی دسترسی بهحقیقت را بهعنوان حق اطلاع از وقایع گذشته بدانیم در مورد ارتکاب جنایات فجیع و شرایط و دلایلی که منجر بهنقض انبوه و نهادینه (حقوق) توسط مرتکبین این جنایات شده است. اعمال مؤثر و کامل حق دسترسی بهحقیقت، یک ضمانت حیاتی برای جلوگیری از تکرار نقض این قوانین است.
من اکنون بهوقایع اخیر مربوط بهرئیسجمهور رژیم ایران میپردازم. ابراهیم رئيسی سابقة طولانی در دستگاه قضایی دارد. بین سالهای۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸، او دادستانکل همدان بود و سپس معاون دادستان و دادستان تهران بود و آنگاه دادستان کل و رئيس قضاییه شد. در زمانی که او دارای این مناصب و اختیارات بوده، کشتارهای عظیمی در سراسر ایران بهوقوع پیوسته است؛ از جمله قتلعام هزاران هزار زندانی سیاسی در سال۱۳۶۷. اینها نقش و پاسخگویی ابراهیم رئيسی را بهطور جدی زیر سؤال میبرد. بهاین دلیل، مهمترین نکته برای این گردهمایی این است که فراخوانی داده شود بهیک تحقیقات مستقل با ارجحیت نظارت سازمان ملل متحد در مورد قتلعام سال۶۷ و بهويژه حسابرسی از ابراهیم رئيسی.
از شما بهخاطر توجهتان متشکرم.
سخنان: والریوس چوکا – قاضی دادگاه عدالت اتحادیة اروپا (۲۰۱۰)
حضار گرامی،
من والریوس چوکا هستم قاضي پیشین مدني، نظامي و اروپا بودهام و در حال حاضر استاد دانشگاه هستم و قانون روم، قانون تطبيقي خصوصي، فلسفة قانون اروپائي را در روماني و دانشگاههاي ديگري در خارج در تمامي سطوح ليسانس، فوق ليسانس و مطالعات دكترا درس ميدهم.
من با این پیام به این گردهمایی محترم و این کنفرانس اینترنتی می خواهم تأکید کنم بر امکان و ضرورت تشکیل يك ارگانيزم بينالمللي مستقل و حتي يك دادگاه عدالت براي تحقيق در مورد قتلعام 1367 در ايران. واقعیت این است كه مدتها بعد از تصدیق اصل ضروري بودن عدالت در رابطه با جنايات عليه بشریت ، من و ديگر همكاران و شخصيتها فراخوان معروف 3 مه 2021 را امضاء كرديم كه مخاطب آن كميسر حقوق بشر ملل متحد ميشل باشله بود و در آن خواستار يك كميسيون تحقيق در رابطه با قتلعام 1367 شدهايم.
من فكر ميكنم كه حکومت ايران بايد به تمامي سؤالات در رابطه با هر اتهامي حول قتلعام پاسخ دهد.
از شروع قانون روم در پروسیدروهای قانونی، كسي كه بعد از آنكه متهم شد ساكت باقي بماند، در واقع به اتهامات اعتراف کرده است. در قانون قارة اروپا و همچنين در قانون اسلامي این اصل حفظ شده است. لذا براي اجتناب از ديگر فرضيات، فكر ميكنم زمان شروع این روند فرا رسیده است.
در رابطه با موارد فساد خطرناك، ما به اينكه جنايت عليه بشريت مشمول مرور زمان نمی شود معتقديم. زمان آن است كه جامعة بينالمللي دست به اقدام بزند چرا كه ما سمپاتي و همدلي كافي با قربانيان و خانوادهها و دوستانشان داريم.
فراموش نكنيد كه عدالت يك ارزش جهانشمول، یک اصل و یک آرمان است. این یک اصل حقوقی متحده کننده است ویک هدف بغایت انسانی برای سلب امتیاز مصونیت و سوء استفاده از حقوق عمومی است.
متشکرم و برای همگی آرزوی موفقیت می کنم.
سخنان: گولنارا شاهینیان – گزارشگر ملل متحد علیه بردهداری (۲۰۱۴)
بسیار متشکرم که من را به این کنفرانس دعوت کردید و مجذوب شنیدن صحبت نفرات در صحنه شدم. متشکرم که فرصت دیدن این فیلم را داشتم.
سال گذشته من در بین 154 امضا کننده نامهای به سازمان ملل بودم که فراخوان به تحقیق درباره اعدام فوق قضایی هزاران زندانی سیاسی در سال 1988 را داده بود. این فراخوان تصریح میکرد که خانوادههای قربانیان و بازماندگان و مدافعان حقوق بشر امروز در معرض تهدید مستمر ، آزار، ارعاب و حمله به خاطر تلاش برای به دست آوردن اطلاعات و یافتن حقیقت قرار دارند.
این نامه خاطرات زیادی را به یادم آورد. ماجرای انسانهای زیادی در نقاط مختلف جهان که جان خود را به خاطر عقاید و هویت سیاسی، نژادی یا مذهبی از دست دادند. این خاطرات همچنین تاریخ من را شکل میدهد. تاریخ قتل عام، تاریخ اسارت، و تاریخ منطقهای که من در آن زندگی میکنم. و بحران کنونی که در آن زندگی میکنیم که برخی حکومت ها تلاش دارند تاریخ را بازنویسی و تحریف کنند. و حتی خاطرات را هم انکار میکنند، خاطرات دور و نزدیک و نفی موروثیترین حق، حق دسترسی به حقیقت
به درستی، تاریخ بشری ما حاوی قتل عام ها و جنایات به رسمیت شناخته نشده و مجازات نیافته است. وضعیتی که نه تنها جنایات مجازات نشده اند، بلکه مرتکبین این جنایات، مقاماتی که مرتکب این جنایات شده اند، تبدیل به قهرمانان آن کشور شده اند. و توسط هیأت حاکمه به عنوان نجات دهنده کشور قلمداد می شوند و رهبرانی که بایستی مورد پیروی قرار بگیرند.
ولی برای مردم این کشورها این گونه نیست. برای نزدیکان، اقوام و عزیزان کسانی که کشته شده اند این گونه نیست. برای انسانیت این گونه نیست.
همچنان که خاطره بی عدالتی و جنایت و انکار (حقوق)، تاریخ اخلاقی و تعهدات برای جستجوی عدالت را شکل میدهد اگر ما می خواهیم تمدن ما ادامه یابد.
سخت است منطقهای را در جهان یافت که گورهای جمعی نداشته باشد که نتیجه مستقیم سرکوب، درگیری یا فعالیت های جنایتکارانه است. این گورهای جمعی شاید نتیجه فجایع طبیعی، بیماریهای همه گیر هم باشد ولی نماد همه آنها نقض حقوق بشر است
در سفر به بسیاری کشورها به عنوان گزارشگر ویژه، همیشه به جلساتی خوانده میشدم از طرف مادران و بستگان و اعضای خانوادههای افرادی که به خاطر عقاید سیاسی یا اقلیت بودن یا تعلق به یک گروه مذهبی ناعادلانه کشته شدهاند. و محوریت و اهمیت محافظت این مزارهای ناشی از خشونت و کشتنهای غیرقانونی در عمق تجربه مردم و گفتار روزانه زندگی آنها قرار دارد. اهمیت احساسی، شخصی، مذهبی، اجتماعی، حقوقی و تاریخی گورهای جمعی نمی تواند بزرگنمایی شود. برای خانوادههای کسانی که آنجا دفن شدهاند، برای بازماندگان و جامعه آنها برای کشور مرتبط و برای همه ما به عنوان بشریت.
علیرغم ابعاد جهانی و اهمیت آن برای بسیاری، کار کمی برای احترام گذاشتن یا حفاظت از این گورهای جمعی انجام شده است. بسیاری شناخته نشدهاند، حمایت نشدند، حفاظت نشدند و حتی مخفی شدند، تخریب و حتی نابود شدند. و اشاره به آنها در ملأعام جرم است. گورهای جمعی مکان شواهدی است که برای یک پیگرد قضایی مؤثر حیاتی میباشند. امید برای کسانی که هویت آنها و مرگ آنها انکار شد. جایی برای خاطرات خانوادهّهای آنها. اماکنی برای یک بایگانی عمومی. اثبات رخدادهای شنیعی که هیچگاه نبایستی فراموش شوند.
گزارشگر ویژه در گزارش خود مینویسد که جنایاتی با شواهد اثبات کننده وجود دارد که نقض فاحش حقوق بشر محتمل است که ما را مجبور به تحقیق و حسابرسی رسمی میکند. گورهای جمعی نشانه آن است که با بازماندهها نیز بطور غیرقانونی رفتار شده با این قصد که نه فقط راه جبران خسارت عزیزان بازمانده بلکه همچنین جبران بی عدالتی رسمی را نیز سد کند.
عفو بین الملل و ارگانهای دیگر در گزارشات اخیر خود، و همچنین گزارشگر ویژه درباره اعدام های خودسرانه و فراقانونی نگرانی خود را از گزارشاتی مبنی بر تلاش مقامات رژیم ایران برای ادامه نابود کردن مدارک تخلفات گذشته را ابراز میکنند. از جمله، اعدام جمعی و خودسرانه مخالفان سیاسی در 1988. گورستان خاوران اجساد قربانیان ناپدید شدنهای اجباری و اعدام های بدون محاکمه در سال 1988 را در خود جای داده است. این فرمان جدیدترین تلاش برای از بین بردن شواهد اعدام هاست که شامل از بین بردن سنگ قبرها و آزار و اذیت بستگان مانند مریم اکبری منفرد میباشد که در پی یافتن حقیقت و حسابرسی هستند. پاک کردن خاطرات گذشته غیرممکن است، هر اقدام ظالمانهای هم که صورت بگیرد. در این رابطه، نقش دولت ها و جامعه بینالمللی اهمیت حیاتی دارد. این مکانها بایستی مورد حفاظت قرار گیرد و دولتها بایستی مسئولیت حفاظت و نگهداری از مکان را به عهده بگیرند. گورهای جمعی از ارزش تاریخی و آموزشی بالایی برخوردار هستند و مکانیزم حقوق بشر ویژهیی برای حفاظت از این امکان بایستی به وجود آمده و اجرایی شوند. رسیدگی شایسته و قانونی به گورهای جمعی بایستی تضمین شود. و شیوهای که در آن ادعاهای گوناگون و کاربردهای درست شناخته شوند تا یک تعادل عادلانه بین آن همه منافع برقرار شود. جامعه بینالمللی بایستی اقدام خیلی بیشتری برای حمایت از کشورها و جوامعی که این اماکن در آنجا قرار دارند، انجام بدهد. چارچوب حقوق بشر جدیدی در همکاری با دولت ها بایستی ایجاد شود که رسیدگی شایسته و قانونی به گورهای جمعی تضمین گردد.
و خانوادههای قربانیان و بازماندگان و جوامع تحت تأثیر که جنبه مرکزی دارند بایستی در اداره گورهای جمعی فعالانه مشارکت داشته باشند. اکنون تمامی اقدامات برای ارتقا و حفاظت از حقوق بشر بسیار حیاتی هستند. بایستی اطمینان حاصل کرد که نسل حاضر و آینده هیچگاه جنایت های شنیعی را که به این همه گورهای جمعی منجر شدهاند، فراموش نکند و فعالانه کار کند تا چنین نقضی در حقوق بشر امکان تکرار نیابد.
ما همیشه میگوئیم دیگر هرگز، ولی دوباره اتفاق میافتد. ما باید خواهان حسابرسی شویم. ما نمیتوانیم اجازه بدهیم که چنین چیزی در هر کشوری از جهان مجدداً رخ بده.
از توجه شما متشکرم.
سخنان: پروفسور اریک داوید – از برجستهترین حقوقدانان بینالملل
خیلی ممنونم از خانم رئیسجمهور و خانم مجری از دعوتی که از من برای سخنرانی بهعمل آوردید. با همة نکات گفتهشده کاملاً موافقم. واضح است که جنایاتی که در سال۱۳۶۷ رخ داده که در آن سی هزار نفر از سازمان مجاهدین خلق ایران جان خود را از دست دادند، جنایت علیه بشریت است و به همة معیارهایی که در این زمینه وجود دارد پاسخ میدهد؛ از ماده 6c اساسنامة دادگاه نورنبرگ تا مادة۷ اساسنامة کنونی دادگاه جنایی بینالمللی که میتوان آنرا نمادی از حقوق بینالملل جاری دانست.
بنا براین تردیدی در این زمینه نیست. همه قرائن بیانگر آن هستند. این جنایتها در چارچوب حملاتی سازمانیافته و جریانوار علیه جمعیتی غیرنظامی صورت گرفتهاند که اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند. از طرف دیگر خود اعمال صورت گرفته، یعنی قتل این افراد بر این دلالت دارد.
بنا بر این هیچ تردیدی نیست که صحبت از جنایتی علیه بشریت است.
میتوان حتی فراتر از این، صحبت از یک نسلکشی کرد، چرا که قربانیان بهدلیل تعلقشان بهجریانی از اسلام کشته شدند که حکومت آخوندها آنرا نفی میکند. پس این افراد بهدلایل مذهبی و تعلق مذهبیشان قتلعام شدند این کاملاً منطبق است با مادة۲ کنوانسیون۱۹۴۸ در رابطه با نسلکشی. بنا بر این بدون هیچ تردیدی میتوان گفت که این وقایع شامل نسلکشی میشوند. گرچه از واژة نسلکشی بعضاً استفادههای غیر دقیقی میشود، ولی در این مورد مشخص، قتلعامهای سال۱۳۶۷ بهلحاظ قضایی شامل تعریف نسلکشی میشود.
در رابطه با تشکیل یک ارگان قضایی بینالمللی برای بررسی این جنایت، باید قطعاً این ایده را تشویق کرد. البته نباید فراموش کرد که خود ماهیت جنایت، صلاحیتهای بینالمللی را مورد تأیید قرار میدهد. بهبیان دیگر محاکم هر کجای جهان صلاحیتهای بینالمللی را صلاحیت بررسی این جنایتها را دارند. اگر یکی از مسئولان حکومت کنونی در ایران در خاک هر کشوری حضور پیدا کند، دادسرا و دادستانی آن کشور کاملاً مجاز بهجلب این فرد بهخاطر جنایاتی هستند که در سال۱۳۶۷ رخ داده، در صورتی که این افراد دارای مسئولیتی در این جنایات باشند.
بنا براین هم یک ارگان قضایی بینالمللی، هم عمل بهصلاحیتهای جهانی که همة کشورها دارای آن هستند، میتوانند عاملان این جنایتها را تحت تعقیب قرار دهند. این بهلحاظ قضایی هیچ منعی ندارد.
تنها نکتهیی که مهم است این است که کاری بکنیم که جامعة جهانی از جمله سازمان ملل، متحد شود و بهکشورها فراخوان بدهند که عاملان این جنایتها را در هر موقعیت مکانی و با هر ملیتی تحت تعقیب قرار دهند. معتقدم که این وظیفة جامعة جهانی است. متأسفانه جامعة جهانی در موارد زیادی سکوت پیشه میکند و در برابر فجایعی که در جهان رخ میدهد ساکت است.
این اصلیترین نکاتی بود که بهعنوان کارشناس قانون جزای بینالمللی و حقوق بشردوستانة بینالمللی میخواستم با شما در میان بگذارم. برای سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت آرزوی موفقیت در مبارزهیی میکنم که نه تنها جنبة قانونی دارد، بلکه باعث اعتبار آنها نیز هست.
متشکرم.
سخنان: جولیو ترتزی – وزیر خارجة ایتالیا (۲۰۱۳)
بسیار متشکرم. بسیار مایلم تشکر کنم از رئیسجمهور منتخب خانم مریم رجوی بهخاطر دعوت من بهاین برنامه و بهایشان تبریک بگویم بهخاطر برگزاری چنین جلسة مهمی با شرکت این شخصیتهای برجسته؛ شخصیتها و میهمانانی بسیار برجسته. کلیپ ویدئویی که همین الآن مشاهده کردیم شواهد خارقالعادهیی از جنایات رژیم ایران را ارائه داد. بههمین دلیل است که این گردهمایی اجزا و عقاید مختلفی را ارائه میدهد تا در این مناسبت ویژه بار دیگر جامعة بینالمللی را تشویق بهکشاندن مسؤلان قتلعام۱۳۶۷ بهپای میز عدالت بکند. شایان توجه اینکه ۱۰۰۰زندانی سیاسی سابق رژیم مذهبی، در این گردهمایی شرکت دارند که همگی از این جنبش هستند. سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران. بسیاری از این زندانیان سیاسی سابق، بین ۱۰ تا ۱۵سال یا بیشتر در زندان بودهاند و ۳۰درصد آنان را زنان تشکیل میدهند. بسیاری از آنها علائم واضحی از شکنجه روی بدنشان وجود دارد. بسیاری از آنها یک یا چند عضو خانواده و حتی تا ۱۰عضو خانوادة آنها اعدام شده است . در نتیجه خاطرات شهیدان قتلعام۱۳۶۷ امروز بسیار زنده است و روز بهروز قویتر و قویتر میشود. این قتلعام فقط متعلق بهگذشتة این رژیم جنایتکار نیست، بلکه یکی از برجستهترین سرفصلهای تاریخ حال و آیندة ایران است. زیرا بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی اعدام شدند. بیش از ۹۰درصد از آنها اعضای فعال سازمان مجاهدین بودند و همة آنها در برابر هیأت مرگ قرار گرفتند، ولی هیچیک از آنها نسبت بهوفاداری و تعهد خود بهسازمان مجاهدین تردید نکردند. آنها دقیقاً نسبت بهبهای گزافی که باید پرداخت میکردند آگاه بودند. ولی انتخاب کردند که سربلند باشند. آنها با سرپیچی از تکذیب تعلق خود بهسازمان مجاهدین، انتخاب کردند که سربلند باشند. اجازه بدهید همچنین یادآوری کنم چهرة برجسته، پروفسور کاظم رجوی را که بهنحو بزدلانهیی زمانی که در ژنو بود ترور شد. او با خودش شواهد و ضرورت واکنش نشاندادن بهجنایت فجیع سال۱۳۶۷ را بهژنو آورده بود تا این جنایت را مورد توجه جامعة بینالمللی قرار دهد. ولی امروزه، مأموریت قدرتمند او، مأموریتی که در آن زمان توسط پروفسور کاظم رجوی در ژنو دنبال میشد و دلیل بهقتلرسیدن او توسط رژیم بود، صداهای بسا بیشتری از سیاستمداران، متخصصین، و اعضای جامعة جهانی از سراسر جهان بهاین مأموریت قدرتمند پیوستهاند. اکنون زمان آن فرا رسیده که صفوف خود را در برابر این رژیم غیر انسانی و تشنه بهخون مستحکمتر کنیم. رژیمی که انتخابات نمایشی اخیر آن و رئیسجمهور شدن یک عامل قتلعام مانند ابراهیم رئیسی بهواقع مرزها را در نوردیده و قابل تحمل نیست.
اجازه بدهید کلام یانس یانشا نخستوزیر اسلوونی را یادآوری کنم که در گردهمایی جهانی ایران آزاد۲۰۲۱ سخنرانی میکرد. وی گفت: «بهمدت حدود ۳۳سال، جهان قربانیان این قتلعام را بهفراموشی سپرده بود. این وضعیت باید تغییر کند. یک کمیسیون تحقیق از سوی سازمانملل از اهمیتی حیاتی برای روشنساختن قتلعام وحشتناک۱۳۶۷ برخوردار است. خانوادههای قربانیان خواهان چنین کمیسیون تحقیقی هستند تا بتوانند سرانجام بهعدالت و فرجام نهایی دست پیدا کنند».
در حالیکه لابیهای رژیم ایران اکنون در حال حمله به نخستوزیر یانشا بهخاطر حمایت وی از ایجاد یک کمیسیون تحقیق سازمانملل در رابطه با قتلعام هستند، فراخوان نخستوزیر اسلوونی حمایت بینالمللی قوییی هم در اروپا و هم در آمریکای شمالی بهدست آورده است؛ و بهطور خاص، گروهی از قانونگذاران اروپایی در نامهیی، از موضع وی استقبال کردهاند. نخستوزیر پیشین کانادا، جان برد بهرهبری و شجاعت معنوی اسلوونی اشاره کرد و در آمریکا وزیر پیشین دادگستری، مایکل موکیزی گفت، اسلوونی بایستی انتقادات و ناسزاهای رژیم تهران را مدال افتخاری بر سینة خود بداند.
اجازه بدهید بگویم بهعنوان وزیر خارجة یک کشور عضو اتحادیة اروپا یعنی ایتالیا، معتقدم فراخوان نخستوزیر یانشا احتمالاً مسئولانهترین اقدام یک نخستوزیر حاکم در اتحادیة اروپا در دفاع از حسابرسی، عدالت و حاکمیت قانون در برابر جنایات علیه بشریت است که تاکنون بدون مجازات مانده است. من فقط اشاره میکنم که مقامات اتحادیة اروپا قانوناً ملزم هستند که نقض حقوقبشر را محکوم کنند، نه اینکه از آن چشمپوشی کنند.
اعتبار اتحادیة اروپا در موضع دیرینة خود بهعنوان یک نمونة پیشتاز حقوقبشر، در معرض خطر است. فقط نخستوزیر یانشا فراخوان بهتحقیقات سازمانملل نداده است، بلکه در ۲۹ژوئن ۲۰۲۱ گزارشگر کنونی سازمان ملل در رابطه با وضعیت حقوقبشر در ایران، جاوید رحمان، خواهان یک تحقیقات مستقل دربارة این قتلعام و نقش ابراهیم رئیسی در آن شد که در آن زمان معاون دادستان تهران بود.
در سوم ماه می امسال، بیش از ۱۵۰مقام سازمانملل و متخصصان حقوقی طی نامهیی بهکمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل میشل باشله، خواهان یک کمیسیون تحقیق بینالمللی در رابطه با قتلعام شدند. امضاکنندگان این نامه شامل کمیسر عالی پیشین سازمانملل و رئیسجمهور ایرلند، مری رابینسون، معاون پیشین دبیرکل سازمانملل، ۲۸ گزارشگر ویژة پیشین حقوقبشر سازمانملل و رؤسای پیشین برخی از کمیسیونهای تحقیق سازمانملل در رابطه با حقوقبشر و سوءرفتار بودند.
علاوه بر این، دبیرکل عفو بینالملل آنیس کالامار در ۱۹ژوئن ۲۰۲۱ گفت: «اینکه ابراهیم رئیسی بهمقام ریاستجمهوری رسیده، بهجای آنکه بهخاطر جنایت علیه بشریت و قتل و ناپدیدسازی اجباری و شکنجه مورد تحقیق قرار گیرد، یادآوری تلخی است از این حقیقت که مصونیت از مجازات بهتمام و کمال در ایران حاکم است».
با وجود این حقایق، نمایندة عالی اتحادیة اروپا، بورل، باید بهرویکرد معمول و روزمرة خود در قبال رژیم ایران که تحت رهبری عوامل قتلعام قرار گرفته پایان دهد و قویاً همة کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تشویق بهپیوستن بهاسلوونی کند،
او باید همة کشورهای عضو اتحادیة اروپا را تشویق بههمراهی با موضع نخستوزیر اسلوونی کند و خواهان حسابرسی بهخاطر بزرگترین جنایت علیه بشریتِ (رژیم) ایران شوند.
هزاران هزار نفر خواهان پاسخ بسیار قاطعانهتری از سوی جامعة بینالمللی هستند، بهویژه از سوی نهادهای اروپایی. آنها خواهان پاسخی قاطعانه بهفعالیتهای شرورانة رژیم آخوندها هستند و نه مماشاتی که تاکنون شاهد آن بودهایم.
اکنون زمان تغییر مسیر فرا رسیده است. پاسخ بهندای هزاران قربانی و خانوادههای آنها بیش از این نباید بهتعویق بیفتد.
متشکرم خانم رئیسجمهور.
سخنان:ایدی لاش – خبرنگار، مدیر روابط عمومی
سلام به همگی. اسم من ایدی لاش است و افتخار آنرا دارم که مدیر برنامة امروز باشم. کنفرانس «ایران: نسلكشی و قتلعام سال1367، نه بهمصونیت، آری بهحسابرسی»؛ امروز یک برنامة منحصر بهفرد داریم که با حضور۱۰۰۰ زندانی سیاسی سابق برگزار میشود. این زندانیان سالها شکنجه را در زندانها تحمل کردهاند. بسیاری از آنها همانطور که خواهید شنید از زنان هستند. آنها در معرض سالهای طولانی شکنجههای سخت در زندانهای رژیم قرار گرفتهاند. برخی در دوران نوجوانی دستگیر شدهاند. این کنفرانس در سالگرد قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در تابستان۶۷ برگزار میشود. بیش از ۹۰درصد قربانیان، اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. تعداد بسیاری از زندانیان سیاسی که امروز در کنفرانس شرکت دارند، از شاهدان این قتلعام بودهاند. از اینرو ما امروز در یک جلسة سیاسی نیستیم، بلکه یک گردهمایی بزرگ شاهدان جنایت علیه بشریت و نسلکشی است که بهمدت بیش از ۴۰سال ادامه یافته است. سازمان مجاهدین خلق بخش اصلی این شاهدان را تشکیل میدهد. امری ضروری نه فقط برای مردم ایران، بلکه برای همة بشریت.
حال اجازه بدهید کنفرانس را با سخنرانی معمار جنبش دادخواهی شروع کنم که در پی عدالت برای این جنایت علیه بشریت است. او و جنبشی که هدایت میکند بیشترین تعداد قربانیان را متحمل شدهاند. امروز او منبع امید مردم ایران است. او امید برای آزادی است. او امید همة مادران و پدران داغدیده و زنان و مردان جوانی است که والدینشان را ندیدهاند. او با برنامة ۱۰مادهیی و فعالیتهایش طی چند دهة گذشته، امید بهبرقراری نظامي است که بهصورت دموکراتیک انتخاب شده باشد، آنهم بر مبنای جدایی دین و دولت. اکنون سخنرانی رئیسجمهور برگزیدة شورای ملی مقاومت ایران را میشنویم. لطفاً بهخانم مریم رجوی خوشامد بگویید.