کاربر:Safa/1صفحه تمرین
رفراندوم جمهوری اسلامی
پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در سال ۱۳۵۷، همهپرسی جمهوری اسلامی ایران در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در سراسر ایران برگزار شد و طبق نتایج اعلامی ۹۸.۲ واجدان شرکت در همهپرسی با دادن رای «آری»، با برقراری حکومت جمهوری اسلامی موافقت کردند.
در روز ۱۲ فروردین نتایج رفراندوم (Referendum) جمهوری اسلامی اعلام شد و خمینی حکومت جمهوریاسلامی را اعلام کرد، اینگونه بود که این روز را روز جمهوری اسلامی نامیدند.
در رفراندوم جمهوری اسلامی، برگه رای، دو قسمتی بود و شامل نیمه «آری» -به رنگ سبز- و نیمه «نه» -به رنگ قرمز- بود و روی آن نوشته شده بود: «بسمه تعالی، دولت موقّت انقلاب اسلامی، وزارت کشور، تعرفه انتخابات رفراندوم، تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی، که قانون اساسی آن از تصویب ملّت خواهد گذشت.»
رایدهندگان، در روز رفراندوم میبایست بخش موردنظر خود را از برگه جدا میکردند و در صندوق رای میانداختند و میتوانستد قسمت دیگر را با خود ببرند.
بر مبنای اعلامیه دولت موقت، در رفراندوم برگزار شده، ۲۰ میلیون و ۲۸۸ هزار تن (۹۸ و دو دهم درصد آراء) به حذف سلطنت و برقراری جمهوری اسلامی «بله» گفتند.
برنامهریزی و تصویب قوانین مربوط به رفراندوم تعیین شکل حکومت ایران برعهده شورای انقلاب بود. این رفراندوم، هم به آن دلیل که رفراندوم شکلگیری نظام بود و هم به سبب آنکه اولین رفراندوم عمومی، پس از پیروزی انقلاباسلامی بود، اهمیت فراوانی داشت و به همین دلیل، تصویب قوانین مربوط به آن نیز، دارای اهمیت بسیار بود.
پس از مطرح شدن انجام رفراندوم، اعضای دولت موقت، ایده افزودن کلمه دموکراتیک به عبارت جمهوری اسلامی را پیشنهاد کردند؛ این ایده با مخالفت جدی خمینی مواجه شد. خمینی شدیدا با نظریه دموکراتیک اسلامی به مخالفت برخاست و آن را نشانی از نفوذ غرب و غربزدگی به حساب آورد. او گفت: فقط «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم.
مطهری نیز با اضافه کردن مفهوم دموکراتیک به «جمهوری اسلامی» موافق نبود و در این باره گفت: «.. در عبارت جمهوری دموکراتیک اسلامی، کلمه دموکراتیک حشو و زاید است...»
ابراهیم یزدی میگوید که در زمان برگزاری همه پرسی، برخی بر این نظر بودند که باید همهی گزینههای پیشنهادی، در پرسشنامه وارد شود،
ولی شورای انقلاب و خمینی که تصمیم گیرنده اصلی و نهایی بودند، تصمیم گرفتند تنها دربارهٔ جمهوری اسلامی از مردم سؤال شود...[۱]
عبدالکریم لاهیجی میگوید: «امری که در آنروز انجام گرفت بیشتر مشخصههای یک بیعت از مردم را داشت تا برگزاری یک همهپرسی؛ ...
هرگز آنچه در ایران انجام شد را نمیتوان رفراندوم نامید. آن چیزی است که در اصطلاح غربی به آن «plebiscite» میگویند. یعنی حکومتی که بر مردم کشور مستولی است، رأی مثبت مردم را بخواهد. یعنی به اصطلاح گذشته مردم با او «بیعت» کنند. حاکمان ایران آن زمان که در پی یک انقلاب به حکومت رسیدند و خود را وارث نظام سلطنت مشروطه میدانستند، هرگز از مردم نپرسیدند که شما میخواهید چه نظامی جانشین آن نظام باشد، بلکه نظام را تعیین کردند و بعد از مردم پرسیدند که آیا شما این نظام را میخواهید یا نظام گذشته را؟»[۲]
تعریف رفراندوم
رفراندوم. مراجعه به آراء و افکار عمومی برای رد و قبول امری. [۳]
واژه رﻓﺮاﻧﺪوم Referendum از واژه To Refer ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ «رﺟﻮع ﻛﺮدن و ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﺮدن» گرفته ﺷﺪه و منظور ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﺮدن ﺑﻪ آراء عمومی ﻣﺮدم ﻳﻚ ﻛﺸﻮر ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﺮسی در ﻣﻮاردی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻜﻮﻣﺘی ﺧﻮد ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮی در ﻣﻮرد خاصی ﻧﻴﺴﺖ و از اﻳﻨﺮو آن را ﺑﻪ رای ﻣﺮدم واﮔﺬار میﻛﻨﺪ.
ﺑﺮاي ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ ﻛﺸﻮر از روش دیگری استفاده میشود که به آن Plebiscite و ﻳﺎ «ﻫﻤﻪ ﭘﺮسی ﺑﺮای ﺗﻐﻴﻴﺮ رژﻳﻢ و ﻳﺎ ﺗﺪوﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ ﺟﺪﻳﺪ» گفته میشود.[۴]
تفاوت رفراندوم و همه پرسی تغییر حکومت
Plebiscite به ﻣﻌنی ﻫﻤﻪ ﭘﺮسی ﺑﺮاي ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻗﺪرت ﺳﻠﻄﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ، از رﻳﺸﻪ رومی Plebs ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ «ﻣﺮدم ﻋﺎدی» ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. Plebiscite ﻛﻢ و ﺑﻴﺶ از ﺟﻬﺖ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﺎ رﻓﺮاﻧﺪوم از ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﺖ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﻔﺎوت ﻛﻪ رﻓﺮاﻧﺪوم ﺑﺮاي ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﻴﺎﺳﺖ دولت و اﺻﻼح ﻗﺎﻧﻮن اﺳاسی و Plebiscite ﺑﺮاي ﺗﻐﻴﻴﺮ رژﻳﻢ و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻛلی ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺑﻪ ﻛﺎر میرود.[۴]
اصل همه پرسی باید در قانون اساسی مصوب به عنوان یکی از سرچشمههای قانونگذاری شناخته شود تا بتوان از آن برای اخذ تصمیم استفاده کرد.
اصل ومنطق هر رفراندومی ایجاب می کند که مردم آن سرزمین حق گزینش از بین گزینههای مختلف را داشته باشند. اما خمینی در تز ولایتفقیه خود در مورد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی می گوید: «اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت (امام دوازدهم شیعیان) تعیین نشده، اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت (علم به قانون و عدالت) باشد بپا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت، دارا میباشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند.»
از نظر خمینی، حکومت اسلامی مشیّت الهی و ولیفقیه نماینده خدا بر روی زمین است و او نیازی به رای مردم و رفراندوم ندارد و همهپرسی از دید وی تنها به معنای بیعت مردم است. پس او از آنها میخواسته تا اراده و تصمیم وی را تایید کنند.
پیشینهی رفراندوم
صادق طباطبایی، برادر زن احمد خمینی، که از مجریان برگزاری رفراندوم بوده است در خاطرات خود میگوید: «۱۲ روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که مرحوم حاج احمد آقا خمینی گفتند، امام میگویند رفراندوم باید هرچه زودتر برگزار شود. من با آقای دکتر صدرحاج سید جوادی در وزارت کشور دیدار کردم و پیام امام را به ایشان دادم. وزیر کشور گفت ما الان تشکیلات سالم اداری در کشور نداریم. حتی پاسبانها نه میتوانند با لباس و اونیفورم سابق سرکار بروند و نه ابزار بیسیم و ماشین دارند، کلانتریها هم اکثرا در روزهای آخر به شدت آسیب دیده است . در مراکز استانها و شهرها هم استانداران و فرمانداران هنوز مستقر و مسلط به اوضاع نشدهاند. انجام امر آقای خمینی چند ماهی فرصت نیاز دارد. من مطلب را به احمد آقا طی یک تماس تلفنی اطلاع دادم . کمی بعد ایشان تلفن کرد و گفت آقای خمینی میفرمایند، اگر کمی (سریع) بجنبید، این کار انجام میشود . ایشان گفتند این کار امکانپذیر است، شما بروید و کار را به سبک انجمن اسلامی در بیاورید.[۵]
خمینی با حضور در دبیرستانی در قم در اسفند ماه ۱۳۵۷ گفت: «آنها (معترضین) اصلا در این نهضت دخالتی نداشتند. آنها که امروز به خیال خودشان میخواهند بر سر سفره آماده بنشینند، در این نهضت به هیچوجه دخالت نداشتند. این نهضت را شما طبقه محصل، طبقه کارگر، دهقان و بازاری… اینها به بار آوردند. اینها حق دارند. آنها که در خارج بودند و برای میوهچینی آمدهاند و آنها که در سطحهای بالا نشستهاند و منظرهها را نگاه کردهاند، کمک کردهاند به رژیم و حالا به صورت انقلابی در آمدهاند، آنها را نپذیرید. آنها که قلم های مسموم در دست گرفتهاند و بر خلاف اسلام مینویسند و ملی و دموکراتیک و این حرفها را به میان میآورند از آنها نپذیرید. ما اسلام را میخواهیم. ملت اسلام را میخواهد. آنها که کوشش دارند نهضت ما را تضعیف کنند، دولت ما را تضعیف کنند، تا به خیال آنها نتوانیم در رفراندوم موفق شویم خیال خامی به سر خود شان میپزند. ملت ما یکپارچه خواهان جمهوری اسلامی است. کمونیستها هم باید جمهوری اسلامی بخواهند. اگر بخواهند برای این ملت کار کنند، استقلال کشور را میخواهند، آنکه علاقه به ملت دارد، اگر راست میگویند باید جمهوری اسلامی بخواهند. »[۶]
سخنرانی خمينی در روز ۹ اسفند ۱۳۵۷
«آن چيز كه ملت ميخواهد جمهوری اسلامی است، نه جمهوری فقط، نه جمهوری دموكراتيك، نه جمهوری دموكراتيك اسلامی.»
«آنچه از ملت ايران ميخواهم اين است كه بيدار باشيد... از كلمه دموكراتيك نترسيد، اين فُرمِ غربي است. ما فرمهای غربی را نمیپذيريم ... آنچه كه شما میخواهيد آن بايد بشود، نه آنچه كه آنهايی كه از اروپا و خارج آمدهاند میخواهند؛ نه آنچه كه اعيان و اشراف میخواهند و نه آنچه كه حقوقدانان میخواهند...
روزنامهها خودشان را اصلاح كنند، خيانت نكنند بهاسلام و مسلمين... تبليغات سوء را منعكس نكنند، توطئهها را جلوگيری كنند... وقتی رفراندوم اعلام شد راٌی من حكومت جمهوری است؛ جمهوری اسلامی است. هركس تبعيّت از اسلام دارد جمهوری اسلامی بايد بخواهد... از حوزههای علميّه تجليل كنيد... اين حوزههای علميه است كه اسلام را تا بهحال نگهداشت. اگر روحانيون نبودند از اسلام خبري نبود... از اينها پشتيباني كنيد...»[۷]
خمینی حتی مجبور شد بقول خودش «خدعه« کند و بگوید: در جمهوری اسلامی ظلم نیست، فقیر و غنی وجود ندارد…همهی ما از حقوق برابر برخورداریم…در اسلام اختناق نیست، برای همهی طبقات آزادی وجود دارد…من وعده میدهم که اسلام برای همه کار درست میکند و زندگی شما را مرفه میکند.[۸]
رفراندوم از دید مجاهدين
در اين روز مجاهدين در برابر رفراندوم جمهوری اسلامی موضعگيری كردند و با انتشار بيانيهيی برنامهٌ مرحلهيی و انتظارات حداقل خود را از نظام جمهوری اسلامی اعلام نمودند. متن بيانيه چنين است:
اعمال حق كامل حاكميت ملی بر جميع منابع ملی و بهويژه نفت و ابطال كليهٌ قراردادهای ننگين استعماری در اين رابطه؛
- بنيانگذاری ارتش مردمی؛
- تضمين آزادی كامل مطبوعات، احزاب و اجتماعات سياسی با هر عقيده و مرام؛
- تأمين كامل حقوق سياسی و اجتماعی زنان فارغ از هر محدوديت استثماری طبقاتی؛
- رفع ستم مضاعف از همهٌ شاخهها، تنوّعات قومی و ملی وطنمان در كليهٌ استانهای كشور و تأمين جميع حقوق و آزاديهای فرهنگی و سياسی برای آنها در چارچوب وحدت و يكپارچگي تجزيهناپذير كل كشور؛
اصولاً به اعتقاد ما نحوه برخورد با مسأله ملیتها یکی از اصلیترین معیارهای سنجش اصالت و مشروعیت انقلابی و مردمی و توحیدی یک حکومت وحدتگرا و موحد اسلامی است. اگر چنانکه در دوران علی علیهالسلام دیده میشود هیچ شائبه استثماری و برتریجویی و ستم ملی در کار نباشد، اختلافات و تضادهای قومی و ملی(میان عرب و عجم یا میان ترک و کرد و امثالهم...) تدریجاً حل شده و به جانب وحدت میل خواهد نمود. حال اینکه هر گونه فقدان روحیه توحیدی و وحدتگرا که در چشمداشتهای طبقاتی تجسم مییابد مسأله را لاینحل ساخته و به سمت تعارض و قهر خواهد راند. همان چشمداشتهای استثماری که جامعه را به طبقات متخاصم و ناسازگار تقسیم میکند.
در همینجا باید توجه مبرم مردم قهرمانمان در کردستان و بهویژه توجه مبارزان و روشنفکران دلیر آن سامان را چنانکه خود نیز میدانند مجدداً به این نکته حیاتی جلب نمود که بایستی در مسیر مبارزات عادلانه خود یکدم از پیوند ریشهیی میان ناسیونالیسم انقلابی و ترقیخواه کرد با ناسیونالیسم کل خلق قهرمان ایران غفلت نورزند».[۹]
- استقلال كامل دانشگاهها و مدارس عالی و ادارهٌ آنها تحت نظر شورای دانشگاه با مشورت دانشجويان و كارمندان؛
- لغو كليهٌ مقررات ضدكارگری و تدوين قانون جديد كار با نظر خود كارگران؛
- دهقانان محروم ايران بههيچ مرجع دولتی بدهكاری ندارند؛
- قطع هرگونه تحميل دولتی و شهرداریها به بازاريان و اصناف و كمك به احيای بازار و صنايع ملی؛
- تأمين كامل معيشت، مسكن و تحصيلات كارمندان جزء دولتی و دواير خصوصی و خانوادهٌ آنها بهخصوص آموزگاران و دبيران و لغو تمام دُيون آنان بهمراجع دولتی؛
- تحريم سياسی و اقتصادی دولتهای نژادپرست؛
- خروج از همهٌ پيمانهای آشكار و پنهان ننگين استعماری چه سياسی و چه نظامی و ورود به بلوك كشورهای غيرمتعهّد؛
- استمرار و مداومت در بسيج تودههای مردم بهمنظور مواجههٌ قاطع دستهجمعی با تمام مشكلات و تنگناهای سياسی، اقتصادی و نظامی احتمالی»[۱۰]
آنچه به نام اسلام ارائه میكنيم، حقيقتاً اسلامی و به دور از هر شائبه شرك آميز استبدادی و استعماری و استثماری باشد. اسلامی پاك، مردمی و مبرا از جعليات، زنگارها و رسوبات طبقاتی قرون و اعصار، و الا بديهی است وجدانهای آگاه و انقلابی مسلمانان هرگز سوءاستفاده ارتجاعی از نام اسلام را روا نخواهند داشت.[۹]
«سوال مطروحه در رفراندم پيش بينی شده، تا آنجا كه به نظرخواهی در مورد سرنوشت رژيم سلطنتی و بود و نبود آن مربوط میشود اساساً بیمورد و منتفی است... زيرا اگر به گورسپردن لاشة سلطنت هنوز محل سؤال و ترديد باشد معلوم نيست كه به چه مجوزی و در كادر چه نظامی دولت مهندس بازرگان معرفی شده و به كار پرداخته است؟ البته اگر قبل از روی كار آمدن دولت مهندس بازرگان چنين سؤالی میشد، باز میشد محملی برای آن ساخت ولی اكنون مثل اين است كه كسی اول درب را باز كند و بعد اجازه ورود بگيرد! مگر خود آقا بارها و بارها در پاريس بر حقوق عموم طبقات و نيروهای مردم داير بر حق انتخاب و اظهار نظر آزاد همگان، تأكيد نكرده اند؟ پس چرا بايد طوری عمل شود كه انعكاس درستی نداشته و اين شبهه را ايجاد كند كه ما را فقط ميان رژيم سلطنتی و جمهوری اسلامی مخير كرده اند و لاغير. آيا ما دوست داريم كه بر فرض هم كه كسی با جمهوری اسلامی موافق نباشد، با دادن رأي مخالف به جانب رژيم طاغوتي سلطنتي گرويده و موافق آن قلمداد شود؟ يا اين كه معتقديم كه هركه با ما نيست ضد ما و عليه ماست؟ يا میخواهيم سايرين را وادار كنيم كه از ترس سلطنت، به اكراه و اجبار به جمهوری اسلامی رأی بدهند؟.... بنابراين به اعتقاد ما و بر حسب اين قاعده روشن و صريح اسلامی كه «هيچ گونه انتخاب و قرارداد و عقدی كه در آن اجبار روا شده و از ابراز تمايل و اراده آزاد افراد و گروه های انسانی به نحوی از انحاء ممانعت شده باشد، معتبر و اصيل نيست»[۹]
از دولت آقای مهندس بازرگان تقاضا می كنيم ترتيبي اتخاذ نمايند كه امكان انتخاب آزاد هرشكل از حكومت برای هر فرد يا گروهی در نظرخواهی، وجود داشته باشد»
رفراندوم از دید مسعود رجوی
ببینیم در رفراندم جمهوری اسلامی چه گذشت:
«سپس در روز ۹فروردین ۱۳۵۸ برگههای نظرپرسی در رفراندوم جمهوری اسلامی منتشر شد. در این برگه هر کس حق داشت به تغییر رژیم سابق و به «جمهوری اسلامی» آری یا نه بگوید. فقط در اثر فشارهایی که به خمینی وارد شده بود قبول کرده بود که در ادامهٔ عبارت تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی، در برگههای رأی وارد شود «که قانون اساسی آن از تصویب ملّت خواهد گذشت». یعنی اینکه مؤسسان محتوای این جمهوری اسلامی را مشخص خواهد کرد.
«ما نیازی به این رفراندوم نداشتیم... بهتر بود نحوه رفراندم طوری نباشد که از آن بوی اکراه و اجبار بیاید... مردم باید نوع حکومتی را که بدان رأی میدهند بدانند و آگاهی داشته باشند که دارای چه نوع ویژگی است...».
روز بعد در ۱۰فروردین، همهپرسی مربوطه برگزار شد و روز ۱۱فروردین تمدید شد.
هنگام رأیدادن، از من در مورد گروههای سیاسی که رفراندوم را تحریم کردند و در آن شرکت نکردند، سؤال شد.
من جواب دادم: این گروهها حتماً ایده و هدفهای مشخصی دارند که امیدواریم شکل و محتوای جمهوری اسلامی بهصورتی باشد که خواستهای آنها را برآورده سازد.
سؤال شد بعضی از این گروهها معتقدند که چون از محتوای جمهوری اسلامی اطلاعی ندارند در رفراندوم شرکت نمیکنند. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا شما از محتوای جمهوری اسلامی اطلاع دارید؟
جواب من این بود که: طبق برنامه حداقل مجاهدین، حکومت باید محتوای ضددیکتاتوری و ضدارتجاعی و ضداستعماری داشته باشد.
سؤال شد که اگر محتوای جمهوری اسلامی منطبق با حداقل سازمان شما نباشد و خود را ملزم به رعایت این برنامه نداند، سازمان شما چه برخوردی با حکومت خواهد داشت؟
جواب من این بود که دولت باید پاسخگو باشد و ما تا آخرین نفس برای تحقق خواستههایمان مجاهدت میکنیم.
خمینی این دور از بازی را با برخورداری از حمایت تودههای میلیونی مردم که هنوز او را در «ماه» میدیدند، برده بود و ما باید برای نبرد سیاسی و تک و پاتکهای بعدی در مؤسسان آماده میشدیم. هنر ضدانقلابی خمینی در این بود که از همان روز ورود به تهران معطل نکرد و تا تنور مقبولیت اجتماعیاش گرم بود، نان جمهوری اسلامی خود را ولو بهطور صوری و در تعارض با رژیم مدفون سلطنتی به آن چسباند. در پایان نظرپرسی، دولت بازرگان اعلام کرد که بیش از ۹۸درصد از دارندگان حق رأی در رفراندم شرکت کردند و بیش از ۹۷درصد به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند. در این دوره از نبرد ما توانستیم مواضع و سنگرهایمان را در میان اقشار آگاه تثبیت کنیم و نگذاریم خمینی سرضرب یکی از نیروهای اصلی انقلاب ضدسلطنتی را با تیر و حربه «کفر» از دور خارج کند.
اما در مورد مؤسسان، خمینی که نبض اوضاع را در دست داشت میدانست که با افت روزافزون مشروعیت حکومت مواجه است و نخواهد توانست کارش را به سادگی رفراندوم جمهوری اسلامی، پیش ببرد. بنابراین از اساس جِر زد، بیآبرویی را بهجانخرید، منکر مؤسسان شد و بهجایش چیزی بهنام خبرگان را بر پا کرد که فقط ۷۵ نماینده داشت که باید به فوریت ضمن یک ماه قانون اساسی مورد نظر او را تدوین و تصویب میکردند».[۱۱]
یک ماه پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی و سقوط رژیم شاه، مجاهدین در برنامه حداقل خودشان که در تاریخ ۲۷اسفند ۵۷ منتشر شد، خواهان رفع ستم مضاعف و حقوق حقه ملیتها شده و خودمختاری کردستان را مطرح کردند.
اما پاسخ خمینی به خواستههای مردم کردستان چه بود؟
سرکوب، سرکوب و باز هم سرکوب.
حکم خمینی در اردوکشی به شهر پاوه در مردادماه ۱۳۵۸ و فضای هیستریکی که در این باره ایجاد کرد یک نمونه خیلی گویاست.
درگیریها در پاوه یکی از سرفصلهای درگیریهای کردستان بود که خمینی به شدیدترین وجه به سرکوب آن پرداخت.
مسعود رجوی پاسخ جمهوری اسلامی خمينی را افشا كرد :
«تصويب آن در شكل رفراندوم پيش بينی شده از طرف دولت، از پيش محرز است اما ما میگوييم جمهوری اسلام بله، ولی سوء استفاده ارتجاعی از اسلام نه»
«برهمين اساس فكر میكنيم كه خصايص ضد استعماری، ضد ديكتاتوری و ضد ارتجاعی اين جمهوری، كه بايستی حافظ حق و حقوق تمامی مردمی باشد كه در سراسر اين كشور زندگی میكنند، مبرمترين خصايص اين جمهوری است، كه اين جمهوری به خصوص بايد در نهايت عدل بلكه بيشتر، و در نهايت قسط، تمام آزادیهای سياسی و اجتماعی را در مورد طبقات و نيروهای مختلف افاده كند. همچنين تأكيد بر نقش اجتماعی مستضعفين و طبقات محرو م كارگر و دهقان جامعه را در صدر برنامه خويش قرار بدهد. والا بديهی است كه بر حسب بيان صريح سوره ماعون: اگر منع ماعون نموده و يا باصطلاح آلات و ابزار زندگی و توليد و منافع آنها را منحصر به قشر و طبقه بخصوصی بكنيم. تكذيب دين و تكذيب اسلام است»
منابع
- ↑ بی بی سی فارسی ۱۲ بهمن ۱۳۹۷
- ↑ سایت دویچه وله اول آوریل ۲۰۱۰
- ↑ فرهنگ فارسی معین
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ مقاله معناهای دوگانه انتخابات اسماعیل نوری علاء
- ↑ کتاب خاطرات سیاسی صادق طباطبایی نشر عروج ۱۳۸۷ جلد سوم
- ↑ روزنامهی آیندگان اسفند ۱۳۵۷
- ↑ روزنامهی کیهان ۱۲ اسفند ۱۳۵۷
- ↑ اطلاعات ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۸
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ بیانیه مجاهدین در رابط با رفراندوم ۲۷ فروردین ۱۳۵۷
- ↑ نشریهی پیام خلق شمارهی ۲ روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۷
- ↑ مسعود رجوی کتاب استراتژی قیام وسرنگونی