کاربر:Ehsan/صفحه تمرین2
تشکیلات به مجموعه افرادی گفته میشود که در سلسله مراتبی سازمانیافته، برای اجرای یک پروژه یا یک هدف سیاسی، نظامی، اجتماعی یا تجاری، خطوط عملی واحدی را در هماهنگی باهم پیش میبرند. به عنوان مثال در یک اداره، در یک ارتش یا در یک نظام آموزشی، سلسله مراتب و قوانینی حاکم است که به پیشبرد اهداف آن نظم داده و کارگروهی را در آن ممکن میسازد. تمامی این نهادها دارای تشکیلاتی متناسب با اهداف خود هستند.
در سال ۱۳۴۳ محمد حنیفنژاد و دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین، در جمعبندی خود از مبارزات گذشته به این نتیجه رسیدند که یکی از دلایل شکست این مبارزات عدم وجود یک تشکیلات انقلابی بوده است.[۱]تشکیلاتی که قدرت سازماندهی، ایجاد هماهنگی و اتحاد را داشته و قادر به محقق کردن اهداف خود باشد. از آنجایی که حکومتهای دیکتاتوری دارای تشکیلات و انسجام نسبی هستند، نمی توان با وجود تشتت و بدون بهرهمندی از قدرت هماهنگی و سازماندهی با آنها مبارزه کرد. به این ترتیب محمد حنیفنژاد و دوستان او تصمیم گرفتند تشکیلاتی به نام سازمان مجاهدین خلق ایران را بنیان بگذارند.
ضرورت تشکیلات برای پیشبرد یک مبارزهی جمعی
انسان موجودي اجتماعی است. به این معنی که در ارتباط با جمع میتواند نیازها و اهداف خود را محقق کند. اهداف و نیازهایی که هر کدام مکمل دیگری هستند و در مجموع به محقق کردن یک هدف بزرگتر یا عالیتر یاری میرسانند. به همین دلیل است که انسانها برای پیشبرد این اهداف دست به ایجاد فرم یا شکل متناسب با آن زده و به عبارت دیگر قوانین و ساختار متناسب با هدف خود را تنظیم و تدوین میکنند.
چند مثال
- يك مؤسسه، يك كارخانه و يا يك شركت دارای زمانبندي كار یا ضوابط مشخصی است و همگان با عضویت در آن، میپذیرند که به آن پایبند باشند. عدم پایبندی به این ضوابط میتواند نیل به هدف را مختل کرده و تولید را در آن شرکت با اختلال مواجه سازد.
- همچنین در يك مدرسه مجموعهیی از قوانين و ضوابط حاكم است. شرايط ورود به مدرسه، زمانبندي تدريس، نحوه آموزش، تقسيم بندي دروس در طول هفته، قوانین حاکم بر رابطهی دانشآموز و معلم، ضوابط حاکم بر كلاس، قوانین امتحانات و... .
تمامی این فرمها یا اشکال در راستای محقق کردن هدف این نظام آموزشی بوده و اگر در آنها اخلالی ایجاد شود فراگیری و آموزش را با مشکل مواجه خواهد کرد.
- كليه ارتشهاي جهان داراي يك تشكيلات منسجم و هماهنگ هستند. بخصوص از آنجا که هدف یک ارتش، نسبتا هدف دشوارتری به شمار میرود،قوانین نیز پیچیدهتر و بیشتر هستند. سلسله مراتب فرماندهي، قوانین هماهنگی میان رسته های مختلف. انضباط، تمرينات و آداب نظامی و... همگی قوانینی هستند که بدون آنها ارتش شکل نخواهد گرفت.[۲]
بر همین منوال، در تمامی مبارزات آزادیخواهانه در طول تاریخ، بر جمعی که به این مهم پرداخته ، قوانین و ضوابطی حاکم بوده و شکل خاصی برای این مبارزه ایجاد شده است. این شکل ، یاساختار یا سازماندهی، همان تشکیلاتی است که از آن سخن میگوییم. عاملی که به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکست یا پیروزی انقلابها بشمار میرود و بسیاری از رهبران بزرگ انقلابها در جهان بر آن تاکید کرده اند. لنين مبارزه خود را با رد كردن تئوری مبارزه خودبخودی طبقه كارگر و تاکید بر ضرورت وجود حزب پيشرو انقلابي براي پيروزي آغاز کرد. مائو تسه دونگ كار تشكيلاتی را يكی از وظايف اصلی جنبش میدانست و براي آن انرژي بسیاری صرف ميكرد. وی يكی از مهمترین ضعفهای مبارزات گذشته را عدم توجه کافی به مقولهی تشکیلات میدانست. وی در این رابطه میگوید:
«اگربخواهيم تجربيات انقلاب چند ده ساله گذشته را ترازبندی كنيم بايد بگوئيم كه علت شكست مان، بسيج وتشكل نيافتن توده های وسيع كارگران ودهقانان كه ۹۰% جمعيت كشور را تشكيل ميدهند بود.»
همچنین هوشیمين با اشاره به پيروزی انقلاب در ویتنام میگويد:
«اراده و صلاحيت سربازان ما يك روزه بدست نيامده بود بلكه اين نتيجه روند مستمرانجام كار ايدئولوژيك - تشكيلاتی درنيروهای مسلح حزبمان بود. هوشی مين دروصيتنامه خود تاكيد میكند كه از همين وحدت و همبستگی درحزب همچون مردمك چشم خود نگهبانی كنند.
- محمد حنیفنژاد و یارانش نیز پیش از بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران درجمعبندي مبارزات تاريخ معاصر به اين نتيجه رسيدند كه يكي از علل شکست و عدم استمرار مبارزات گذشته، فقدان سازماندهي وتشكيلات انقلابي بوده است. آنها خاطر نشان میکردند که دکتر محمد مصدق با وجود آنکه تمام زندگي اش را وقف مبارزه براي رشد و ترقی ایران کرد اما بدليل نداشتن يك تشكيلات منسجم نتوانست ایدههای خود را محقق کرده و در برابر توطئهها از جمله کودتای ۲۸ مرداد مقاومت کند.
ارتقاء تشکیلات متناسب با پیچیدهگی مبارزه
هر چه هدف عاليتر و متكامل باشد، شكيلاتي كه اين هدف را محقق ميكند نيز باید به همان درجه تكاملافته و پيچيده باشد. چند مثال از انواع مبارزه میتواند به فهم این موضوع کمک کند.
مبارزه صنفی
یک کارگر میتواند به دلیل ضایع شدن حقوق خود به کارفرما معترض شود. این اعتراض البته اگر بصورت انفرادی انجام شود معمولا به نتیجهای نمیرسد و چه بسا منجر به اخراج او شود. این در حالی است که اگر ۵ یا ۶ نفر یا نیمی از جمعیت کارخانه باهم متشکل و متحد شوند، مدیر کارخانه دیر نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. در عین حال وقتی تعداد کارگران معترض بیشتر میشود آنها ناچارند از هر بخش نمایندگانی را مشخص کنند تا از حقوق آنها دفاع کنند. همچنین آنها ناچارند در جلساتی که میان خود برگزار میکنند، خواستههای خود را اولویتبندی کنند. به این ترتیب تشکیلاتی در میان آنان آغاز به شکلگیری میکند. از همینجاست که سندیکاهای کارگری بنا شده و ضرورت آن مشخص میشود.
مبارزهی صنفی - سياسی
در ادامه مبارزات كارگران چه شقوق ديگري نیز متصور است.از جمله اینکه اگر کارخانه دار به خواستههای کارگران و مطالبات سندیکای آنان تن ندهد اعتراضات میتواند اوج بیشتری بگیرد. در چنین حالتی معمولا دولت و نیروهای سرکوب که اغلب مدافع صاحبان سرمایه هستند وارد شده و به تلاش میکنند کارگران را عقب برانند.در چنین حالتی معمولا مبارزهی کارگران رنگ و بوی سیاسی گرفته و شامل پیچیدگیهای بیشتری میشود. به عبارتی از یک مبارزهی صنفی به یک مبارزهی صنفی- سیاسی تغییر پیدا میکند. در این حالت پیروزی تنها زمانی ممکن است که تشکیلات آنها نیز ارتقا یابد. چه بسا آنها نیاز به ایجاد نهادها باشند. بخش تبلیغات، روابط عمومی، نشریه و... به این ترتیب با تکامل مبارزهی آنها تشکیلات آنها نیز ارتقاء یافته و این ضرورتی انکار ناپذیر است.
مبارزه سياسي و انقلابی
وقتی مبارزه برای آزادی و عدالت، فراتر از محدوده ی یک کارخانهرفته و تمامی اقشار را شامل میشود، باز هم به نسبت قبل تشکیلات منسجم تری را نیاز دارد. اگر این مبارزه در کادر حاکمیت باشد نوعی مبارزهی رفرمیستی (اصلاحطلبانه) خواهد بود اما اگر حاکمیت هیچگونه رفرم یا اصلاحی را پذیرا نباشد و سرکوب را به شکلی خشن اعمال کند، آنگاه ضرورت بنای یک تشکیلات بسیار قوی، پیچیده،منسجم و منظم، خود را بارز میکند. در چنین حالتی برای مبارزه باید تشکیلاتی انقلابی ساخت. تشکیلاتی که چه بسا دارای بخشهای نظامی، سیاسی، مالی و... بوده و بر آن قوانین و ضوابط بسیاری حاکم باشد. تشکیلاتی با استراتژی و تاکتیک، در غیر اینصورت هرگز امکان مقاومت در برابر یک قدرت توتالیتر و سرکوبگر وجود نداشته و پیروزی و تحقق آرمان آزادی و برابر امکانپذیر نیست.
رابطه بين ايدئولوژی و تشكيلات در سازمانهای انقلابی
تعریف ایدئولوژی
ایدئولوژی مجموعهای سامان یافته از اعتقادات و باورها سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فلسفی است که انسان را در مسیر زندگی و رفتارهایشان سمت میدهد.
مسعود رجوی ایدئولوژی را درکتاب تبیین جهان چراغ راهنما و راهگشای عمل تعریف میکند[۳]
مسعود رجوی همچنین با استناد به قرآن عبارت «نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ »[۴] - را استعارهای از همین موضوع میداند.
ایدئولوژی مجموعهی باورهایی است که تمامی موضعگیریهای ما را سمت. بایدها و نبایدهای ما را مشخص میکند و در نهایت چگونگی زندگی ما را شکل میدهد.
تعریف شکل و محتوا
شکل و محتوا (فرم) یا همان ماده (matter) و صورت (form) تعابیر مختلفی دارند. همچنین از آنها در فلسفه با نام جوهر و صورت نیز یاد شده است. جوهر آن بخش از ماهیت شیء است که شیء هرگونه دگرگونی بپذیرد، آن جانب وجودی همچنان باقی میماند
چند مثال:
اگر از یک کیلو «موم» در قالبی معین مقداری مکعب یا کره یا مخروط یا استوانه بسازیم، صورتهای ما متفاوت است، ولی مادة ما یکسان است که همان موم است. حال اگر همان کره یا مکعب را یک بار از خمیر و یک بار از موم و یک بار از شکلات بسازیم، صورت ما که همان کره یا مکعب است، ثابت است و مادة ما متفاوت شده است.[۵]
یک کلاس درس ممکن است در نقاط مختلف دنیا به اشکال مختلفی ایجاد شود. در مناطق فقیر نشین تعدادی دانش آموز روی زمین نشسته و به سخنان معلم گوش میدهند. در شهرها کلاسهای درس دارای نیمکت و تخته سیاه است. در کشورهای پیشرفته تر ممکن است یک کلاس با کمک گرفتن از رایانه و وایدسکرین برگزار شود. اشکال در این کلاسها مختلف هستند اما ماده یا محتوا همان کلاس است. پس آن بخش از این پدیده که تغییر ناپذیر است کلاس است، اگر چه شکل برگزاری آن ممکن است در هر جا متفاوت باشد.
به این ترتیب هر پدیده داری شکل و محتوا است.
از سویی هر محتوا نیاز به یک شکل مناسب دارد. به عنوان مثال آب را به مثابهی محتوا میتوان در یک پارچ به مثابه شکل یا ظرف ریخت. اما مواد مذاب تنها در پاتیل های مخصوص ریخته میشود و اگر در یک پارچ ریخته شود هم پارچ را ازبین برده و هم خود مواد مذاب روی زمین ریخته و از میان میرود.
پس برای تحقق یک محتوا یا ماده، باید فرم و شکل مناسب با آنرا در نظر گرفت.
تشکیلات شکل متناسب با هدف
وقتی قصد داریم جامعه را تغییر داده، هدف یا به عبارتی یک محتوای سیاسی، اجتماعی و ... را محقق کنیم، نیاز به ایجاد شکل مناسب با آن داریم. این موضوع بخصوص زمانی ضرورت مییابد که آن هدف، خود در برگیرندهی یک نظام فکری سامانمند باشد. پس آن نظام فکری یا به عبارتی همان ایدئولوژی نیاز به ظرفی برای تحقق دارد تا بتواند هدف نهایی خود را محقق کند. در صورتی که ظرف یا شکل مناسب برای آن ایدئولوژی فراهم نگردد، آن ایدئولوژی قادر به تحقق اهداف خود نخواهد بود.
مثال یک :
لنين خود عضو حزب سوسيال دمكرات روسيه بود و آن را حزب سوسيال- دمكرات طبقه كارگر روسيه معرفي ميكرد. لنین در این حزب بسیار فعال بود اما هنگامی که ديد با وجود جريانهاي انحرافي در آن ، مبارزه انقلابي اش پيش نمي رود،، آنرا به عنوان ظرف مناسب برای تحقق آرمانهای روسیه نامناسب تشخیص داده و حزب کمونیست را تشکیل داد.
مثال دو:
در سال ۱۳۴۰در فضای باز سیاسی موجود در ایران احزابی چون جبههی ملی دوم و نهضت آزادی فعالیتهای نسبی داشتند. اما در سال ۱۳۴۱ پس از سرکوب