کاربر:Abbas/صفحه تمرین4
نقش دکتر فاطمی در ملی شدن نفت
حزب توده و ملی شدن صنعت نفت
در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۱آذر ۱۳۲۳ دکتر مصدق طرح منع واگذاری امتیاز نفت ایران به بیگانگان به هر عنوان«موازنه منفی» را تسلیم مجلس کرد و آنرا به تصویب رساند. این طرح به تصویب همه نمایندگان حاضر در جلسه، به استثنای فراکسیون حزب توده رسید.
در حلسه ۱۲ آذر ۱۳۲۳ غلامحسین رحیمیان نماینده چپ مستقل که اغلب با حزب توده همکاری میکرد، طرحی را در یک ماده واحده برای لغو امتیاز نفت شرکت نفت انگلستان به دکتر مصدق پیشنهاد کرد. متن طرح رحیمیان چنین بود:
«ماده واحده - مجلس شورای ملی ایران امتیاز نفت جنوب را که در دورهی استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در موقع دیکتاتوری آنرا نیز تمدید و تجدید نمودهاند، لغو مینماید.»
مصدق به دلیل اینکه محلس نمیتواند قانونی را که برای تایید موافقتنامهها و قراردادهای بینالمللی تصویب شدهاست، بدون مطالعه و به کار بردن روشهای حقوقی ملغی کند از امضای طرح رحیمیان خودداری کرد. حزب توده امتناع مصدق از امضای طرح رحیمیان را بهانه حملات فزاینده به او قرار داد. دکتر زضا رادمنش در روزنامهی «مردم برای روشنفکران» نوشت:
«...آقای دکتر مصدق دانسته یا ندانسته، با عمل خود به مراتب از آقای ساعد جلو افتادند و با طرح خود باب مذاکرات را برای همیشه مسدود کردند. آقای کافتارادزه متذکر شد که مجلس شورای ملی با تصویب این طرح، مرتکب اشتباهی شد و دولت شوروی مطمئن است که مجلس این اشتباه را اصلاح خواهد کرد...»
احسان طبری، تئوریسین حزب توده در مقالهای در روزنامهی «مردم برای روشنفکران» از سیاست «موازنهی مثبت» یعنی شمال از آن روسیه و جنوب از آن کمپانیهای انگلیسی و آمریکایی حمایت کرد و حتی شمال را حریم امنیت شوروی دانست و نوشت:
«...نظریهی دسته دیگر این است که باید فقط به یک طرف امتیاز داد (سیاست یک طرفهی مثبت) این نظریه در حکم عدول آشکار از سیاست موازنهای است (یعنی سیاست موازنهی مثبت) که هر وطن پرستی باید از آن پیروی کند. نطریهی دستهی دیگر، بینالمللی کردن استخراج است، از قرار، همین نطریه هدف کسانی است که به اتخاذ روش ضد شوروی علاقه دارند، ولی باید برای اولین و آخرین باز به این حقیقت پی برد که نواحی شمال ایران در حکم «حریم امنیت» شوروی است و این دولت هرگز حاضر نخواهد شد که در آنجا به نام نفت، دستگاه خصمانه مفصلی بر علیه او چیده شود [...] و بالاخره عقیده سومی، که من شخصا در آن دسته قرار دارم این است که دولت به فوریت برای امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانیهای آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره شود...»
حزب توده ایران که در بدو تاسیس، مبارزه علیه هرگونه استعمار را شعار اساسی خود اعلام کرده بود و دفاغ از استقلال و تمامیت ایران را سرلوحه برنامه خود میدانست، به منظور واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی، و شناسایی شمال ایران به عنوان حریم امنیت شوروی، حقوق و منافع استعماری بریتانیا در ایران، یعنی شرکت نفت انگلیس و ایران را به رسمیت شناخت.[۱]
در بحبوحهی مبازره بر سر ملی شدن صنعت نفت در پاییز و زمستان ۱۳۲۹، حزب توده شعار لغو قرارداد۱۹۳۳ را پیش کشید. رهبری حزب توده مدعی شد همه اقداماتی که تحت عنوان استیفای حقوق ملت ایران و مبارزه با شرکت نفت انجام میشود، سناریویی است که به وسیلهی شرکت نفت و ایادی آن ساخته و آماده شده است.
روزنامه به سوی آینده نوشت:
«...مسلما قسمت اعظم وقایعی که این روزها پیرامون نفت میگذرد، به وسیلهی شرکت نفت و ایادی آن تنظیم و اداره میشود...»
پس زا رد لایحهی الحاقی نفت در مجلس شورای ملی، که رهبری جبههملی در مسئلهی نفت بر همه آشکار شده بود، رهبران حزب توده مصدق و رهبران جبهه ملی را به باد حمله و ناسزا گرفتند، روزنامه به سوی آینده نوشت:
«...قرارداد الحاقی را ملت ایران در کرد، نه جبهه مفتضح ملی. ...اکنون که قرارداد الحاقی گلشاییان - گس بر اثر افکار عمومی و مبارزه شدید ملت ایران رد گردیده است، روزنامههای جبهه ملی، مخصوصا نامه معلومالحال شاهد، ارگان دکتر بقایی و روزنامهی داریا، شروع به یک سلسله تبلیغات دربارهی نقش خود در این باره نمودهاند. ...ملت ایران بهخوبی میداند که آنها چه نقش پستی برای ارضای مطامع استعمار به عهده دارند. ...مردم هیچ وقت فراموش نمیکنند که پیشوای این جبهه، پیرمرد مکاری که نیم قرن است به اغفال و فریب خلق مشغول است و در عمر دراز خود چه شعبدههای رنگارنگی به قالب زده است...»[۲]