رئیسعلی دلواری
رئیسعلی دلواری، (زادهی ۱۲۶۱، دلوار از توابع بوشهر – درگذشته ۱۲ شهریور ۱۲۹۴، بوشهر) از مبارزان و فرماندهان پیشگام مقاومت مردم جنوب بود. رئیسعلی دلواری دوران کودکی خود را در زادگاهش دلوار، با فرا گرفتن فنون نظامی و رزمی، اسب سواری، تیراندازی و آموختن قرآن مجید و اشعار حافظ و سعدی و ادبیات فارسی سپری کرد. وی با آغاز انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵، در حالیکه ۲۴ سال داشت؛ از جمله پیشگامان و پیشتازان مشروطهخواه در جنوب ایران بود. نهضت تنگستان و قیام مردمی جنوب ایران به پیشگامی رئیسعلی دلواری، از جمله مقاومتهای ضداستعماری در تاریخ ایران است که بر دو پایهی دینی و ملّی استوار است. با کودتای ضدانقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطهخواهان در سال ۱۸۷۸، و استقرار حکومت دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، کانون مقاومت علیه استبداد صغیر در بوشهر تشکیل شد. رئیسعلی دلواری و همرزمان وی از تنگستان و دشتی، در یک یورش ناگهانی، بوشهر را از عناصر وابسته به دربار پاکسازی کرده و ادارهی امورگمرک و انتظامات را بهعهده گرفتند. در آستانهی جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی با ترفند حفظ نظم و امنیت، شروع به اشغال تدریجی جنوب ایران نمودند. رئیسعلی آن را نقض آشکار حق حاکمیت ملی و استقلال ایران میدانست. از اینرو مبارزین تنگستانی و دشتی، با فرماندهی رئیسعلی دلواری به نیروهای انگلیس در بوشهر تهاجم کردند. رئیسعلی در شبیخونهای شبانه، ضربات و تلفات مؤثری بر قوای انگلیس وارد آورد. رئیسعلی دلواری در تمامی نبردهایش با نیروهای انگلیسی، با ایمان دینی و ارادهی قلبی و با هوش نظامی و تجارب پارتیزانی خود، توانست موفقیتهای چشمگیری را به دست آورد؛ و خود را در صدر نگرانی و نوک پیکان حملهی دشمن قرار دهد. سرانجام در گیرو دار طرح حمله و آزادسازی بوشهر در دوازدهم شهریور ۱۲۹۴، هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام تنگگ صفر قصد شبیخون به قوای انگلیس را داشت؛ به هنگام وضو گرفتن از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم جان باخت. رئیسعلی دلواری هنگام شهادت حدود ۳۴ سال داشت. از او یک کودک خردسال به نام بهادر از او بر جا ماند. نوهی او به نام گلاندام هماکنون در قید حیات است. مزار رئیسعلی دلواری در قبرستان وادیالسلام در نجف اشرف قرار دارد. خانهی رئیسعلی اکنون تبدیل به موزه شده است.
شهر دلوار
شهر دلوار بندر کوچکی است در ۵۰ کیلومتری بوشهر که مرکز یکی از بخشهای ساحلی شهرستان تنگستان است. واژهی دلوار به معنای دلاور است که گاه دلبار هم گفته میشود. شغل مردم دلوار اغلب ماهیگیری و سفر به شیخ نشینها است. موقعیت دلوار بگونهای است که کشتیهای بزرگ میتوانند در ساحل آن پهلو بگیرند و به همین لحاظ در مقاطعی از تاریخ ایران نامی از آن ذکر شده است. بندر دلوار که جمعیت آن حدود ۷۰۰ نفر بوده است، بزرگترین نقش را در دفاع از خاک ایران در سال ۱۲۹۳، در برابر حملهی دوم نیروهای انگلیس داشته است.[۱]
تنگستان نیز منطقهای کوهستانی در جنوب شرقی بوشهر است که از جنوب دشتستان بوشهر تا ساحل دریا امتداد دارد. شهرستان تنگستان شامل تنگستان شمالی با مرکزیت اهرم و تنگستان ساحلی با مرکزیت دلوار است.[۲]
جنوب ایران پیشینهای ۵۰۰ ساله در مبارزات ضداستعماری دارد؛ بهطوریکه برخی از نویسندگان معاصر به تنگستان لقب دژ مبارزه با استعمار دادهاند.[۳]
بوشهر نیز از بنادر بزرگ و مهم ایران است که نزدیک به ۱۰۰ سال است، بهعنوان مرکز بنادر جنوب کشور شناخته میشود.[۴]
کودکی و جوانی رئیسعلی دلواری
رئیسعلی دلواری فرزند رئیسمحمد، در سال ۱۲۶۱ ه. ش، در دهستان دلوار (شهر فعلی دلوار) از توابع بوشهر به دنیا آمد. نام پدر رئیسعلی زایرمحمد بود که پس از جان باختن رئیسعلی، ملقّب به معینالاسلام شد. نام مادر رئیسعلی شهین بود.
در مورد نسب و ریشه خانوادگی رئیسعلی اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما گروهی، خانوادهی او را اصالتاً از مهاجرین نورآباد لرستان و عدهای دیگر از نورآباد ممسنی و افرادی نیز از کهگیلویه و بویراحمد میدانند.[۵]
عنوان رئیس در نام او مُعرف مقام اوست که درجهای پایینتر از خان دارد. رئیسعلی همچون دیگر کودکان آن زمان، فقط به مکتبخانه رفته بود و سواد زیادی نداشت. در سالهای زندگی رئیسعلی دلواری، که همزمان با دوران قاجار بود، تمامیت ارضی کشور از هر سو مورد تعرض قرار میگرفت؛ و اقتدار سیاسی و نظامی کشور رو به افول بود. قرارداد ۱۹۰۷، که ایران را بین انگلیس و روسیه تقسیم میکرد در زمان حیات رئیسعلی منعقد شده بود.[۳]
رئیسعلی دلواری دوران کودکی خود را در زادگاهش دلوار، با فرا گرفتن فنون نظامی و رزمی، اسب سواری، تیراندازی و آموختن قرآن مجید و اشعار حافظ و سعدی و ادبیات فارسی سپری کرد. از همان دوران کودکی در بین همسالانش از ویژگیهای خاصی برخوردار بود.
اراده قوی رئیسعلی در دفاع از محرومان جامعه و حفاظت از مرزهای وطن و ایمان مذهبی از همان کودکی در سرشت او بود؛ و بعدها این ویژگیها از او مردی مجاهد و مبارزی آشتیناپذیر ساخت. رئیسعلی دلواری در تیراندازی مهارت فوقالعادهای کسب کرد که در تنگستان و آن منطقه کمتر کسی به مهارت او میرسید. با آغاز انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵، در حالیکه ۲۴ سال داشت؛ از جمله پیشگامان و پیشتازان مشروطهخواه در جنوب ایران بود. او از جمله معدود رهبران تنگستان بود که به مشروطیت ایمان داشت.[۵]
مبارزه رئیسعلی در انقلاب مشروطه
با کودتای ضدانقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطهخواهان در سال ۱۲۸۷، و استقرار حکومت دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، کانون مقاومت علیه استبداد صغیر در بوشهر تشکیل شد که رئیسعلی دلواری و همرزمان وی از تنگستان و دشتی، در یک یورش ناگهانی، بوشهر را از عناصر وابسته به دربار پاکسازی کرده و ادارهی امورگمرک و انتظامات را بهعهده گرفت.
این امر برای دولت انگلیس سخت بود؛ و آنان برای تضعیف مشروطهخواهان و سلطه بر منافع اقتصادی جنوب ایران، شروع به سرکوب عناصر مبارز و انقلابی کردند. اما رئیسعلی از عقاید خود دست برنداشت و فعالیت وسیع و گستردهای علیه منافع انگلیسیها در جنوب ایران آغاز کرد؛ و اقتصاد بازرگانی انگلیس را در بوشهر مختل کرد و به خطر انداخت.
قوای انگلیسیها برای سرکوب رئیسعلی احمدخان دریا بیگی، حاکم دستنشاندهی بوشهر را تحریک کردند تا به دلوار حمله کند. احمدخان با پشتوانه و حمایت انگلیسیها چندبار به تنگستان و حوالی دلوار حمله کرد که این حملات با مقاومت رئیسعلی و یاران و همرزمانش دفع شد. احمدخان چند بار به دیدار رئیسعلی رفته بود و به او پیشنهاد داده بود که هرچقدر پول بخواهد به وی میدهیم؛ بهشرطی که دست از جنگ بردارد. رئیسعلی هم در جواب به احمد خان گفت: برو به اربابات بگو ایرانی غیرت دارد و غیرت قیمت ندارد.[۵]
در دوران انقلاب مشروطه، پس از آنکه محمدعلی شاه، مجلس را به توپ بست و استبداد صغیر آغاز شد؛ در جنوب کشور همزمان با بسیاری مناطق دیگر صداهای مشروطهخواهی و مبارزه با استبداد بلندتر شنیده میشد. نقش رئیسعلی دلواری در این برههی تاریخی برجسته و چشمگیر است. محمدحسین رکنزادهی آدمیت، در کتاب فارس و جنگ بینالملل در رابطه با نقش رئیسعلی دلواری در دورهی مشروطیت مینویسد:
«پس از آنکه با تحریک و تهییج میرزا علی کازرونی و پیشوایی سید مرتضی مجتهد اهرمی، مردم بوشهر از پرداخت مالیات به دولت خودداری میکنند؛ کازرونی از رئیسعلی درخواست میکند برای تصرف بوشهر به این شهر برود. رئیسعلی هم به همراه صد نفر تفنگدار به بوشهر رهسپار میشود و گمرک و سایر ادارات دولتی را تصرف میکند؛ این مراکز برای چند ماه به دست مشروطهخواهان و آزادیطلبان میافتد. ادارهی بخش مالی گمرک به رئیسعلی واگذار میشود و در این دورهی کوتاه با امانتداری او، هیچگونه دخل و تصرفی در اموال اتفاق نمیافتد و مورد دستبرد نیز قرار نمیگیرد. با هجوم انگلیسیها دورهی اشغال بوشهر توسط مشروطهخواهان به پایان میرسد، رئیسعلی توسط انگلیسیها از بوشهر اخراج میشود و تعدادی از مبارزان پیشتاز نیز تبعید میشوند. البته در روایتی دیگر رئیسعلی به خواست خود برای وادارکردن مردم به عدم پرداخت مالیات و تصرف مراکز دولتی وارد صحنه میشود و با دیگر مبارزان همراه میگردد.»[۳]
انگیزه و خط مشی مبارزاتی رئیسعلی دلواری
از نظراعتقادی و بُعد مذهبی، به لحاظ واکنش علمای دینی و مراجع تقلید در نجف اشرف، که در آن زمان کانون حوزههای علمیّه شناخته میشد، مقابله با اجانب و اشغالگران بهمنزلهی جهاد در راه دین و دفاع از حریم مسلمین تلّقی میشد؛ و بهصراحت حکم جهاد صادر گردید. این امر، مردم خطّهی جنوب را که هم تقیّد دینی داشتند وهم درحوزهی جغرافیایی خلیج فارس، با عراق به منزلهی بخشی از بلاد مسلمین و وابسته به دارالخلافه اسلامی دارای ارتباطات منطقهای بودند و از همه مهمتر اینکه منطقهی زندگی خود را در اِشغال بیگانه میدیدند، پیروی از حکم جهاد واجب شمرده میشد؛ بنابراین، خط مشی رئیسعلی در ارتباط با این حرکت، بیش از هرچیز بر مبنای احکام دینی شکل گرفته بود. احمد دلواری، خواهرزادهی رئیسعلی میگوید:
«هدف و انگیزه شهید رئیسعلی دلواری انگیزهای مذهبی و مکتبی بوده و هر انسان پایبند به مذهب و مکتب اعتقادی خود، دارای هدفی است که ریشه آن در فطرت ذات وجودی او تبیین شده و به فرمایش رسول اکرم (ص) که میفرماید حب الوطن من الایمان، یعنی دوست داشتن وطن از نشانههای ایمان است و هر انسان آزاده و صاحب عقل و بصیرت با چنین هدفی زندگی میکند و اگر با چنین اعتقاداتی جان خود را نثار کند به هدف اصلی یعنی ایمان و اخلاق و عمل صالح دست پیدا کرده و به سعادت دنیا و آخرت رسیده و با ایمان و تقوای الهی خود را بیمه کرده که هدف از خلقت خداوند نیز همین است. انسان در این راه پر خطر اول بر خدای خود توکل میکند و در مرحله نخست خدا را پشتیبان و حامی خود قرار میدهد و بعد با انسانهایی که چون او فکر و ذکرشان با این اعتقادات خو گرفته است جان خود را در طبق اخلاص میگذارند. شهید رئیسعلی نیز از روحانیت آن روز چون شیخ محمد حسین برازجانی و دیگر علماء زمان خود که از بردن نام آنها به علت اطاله کلام بسنده میکنم، و دیگر همرزمان شجاع، نترس و بی باک خود چون خالوحسین و سایر مبارزین و متدینین دشتی، دشتستان و تنگستان که در حمایت، غیرت و مردانگی و وحدت و یکپارچه نقش اساسی و بنیادی داشته و دارند، این نهضت را به پیروزی رساندند؛ و این قیام جنوب همچون قیام خونین سرور و سالار شهیدان حسینبن علی (ع) تا پایان روزگار بر تارک تاریخ، خصوصاً تاریخ ایران میدرخشد.»[۵]
مبارزه و عشق به وطن
روح استقلال طلبی و عشق به میهن و غیرت و همت رئیسعلی دلواری از وی شخصیتی ساخته بود که آوازه جانبازی و فداکاریش در سراسر ایران طنین افکند. رئیسعلی نبرد علیه نیروهای اشغالگر را وظیفه ملی و مذهبی خود میدانست و فعالیتهای ضد انگلیسی او از این اعتقاد مایه میگرفت و تقویت میشد. رئیسعلی مصمم بود که خود را فدای استقلال و تمامیت ارضی وطن کند. مقامات انگلیسی که اغلب با توطئه و نیرنگ و پرداخت رشوه و زر و سیم، بر حریف چیره میشدند، پس از طرح اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز بهمنظور تطمیع رئیسعلی دلواری، دو نفر از متابعان حیدرخان حیاتداودی را به دلوار فرستادند تا به خیال خود موافقت او را مبنی بر پیاده شدن نیروهای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز جلب کنند. نمایندگان حیدرخان حین ملاقات با رئیسعلی یادآور میشوند که اگر او از قیام علیه نیروهای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی ۴۰ هزارپوند به او خواهند پرداخت. رئیسعلی دلواری با صراحت و شجاعت تمام می گوید:
«چهگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است؟.»
پس از برگشتن نمایندگان حیدرخان که تیرشان به هدف نخورده بود، نامهی تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیسعلی نوشتند، مبنی بر این که: اگر برضد دولت انگلستان قیام کنید، اقدام به جنگ میکنیم؛ و در این صورت خانههایتان ویران و نخل هایتان را قطع خواهیم کرد. رئیسعلی در جواب مقامات انگلیسی می نویسد:
«خانهی ما کوه است و انهدام و تخریب آنها خارج از حیطهی قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که درصورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.»[۴]
شخصیت و رفتار رئیسعلی با اسیران
در توصیف شخصیت رئیسعلی دلواری چند ویژگی بارز به چشم میخورد: وطندوستی، صداقت، سرشت پاک و فداکاری. در توصیف رفتار و اخلاق رئیسعلی نقل شده است که وقتی همرزمان او سربازان هندی انگلیس را به اسارت میگرفتند؛ و با آنها با خشونت رفتار میکردند، رئیسعلی میگوید:
«اینها خود اسیر استبداد انگلیس هستند و از سر ناچاری و بهزور تن به سربازی انگلیس دادهاند، نباید با آنها به قهر رفتار کرد.»
رئیسعلی دلواری در تصمیمگیریها استقلال داشت و مطابق مکاتبات موجود در برهههایی که واسموس (نماینده آلمان) سعی در تغییر نظر او داشت، فقط براساس دریافت خود از شرایط موجود عمل میکرد؛ و نظرات واسموس را دخالت نمیداد. رئیسعلی دلواری در مهارتهای نظامی تسلط داشت؛ و از پیشتازان جنگ چریکی در جنوب بهشمار میرفت.[۳]
بزرگان و هم سن و سالان رئیسعلی دلواری تعریف کردهاند که او از ایمان و اخلاص بالایی برخوردار بود؛ و حتی با دشمنان و اُسرا نیز جوانمردانه رفتار می کرد؛ و بهنقل از یکی از افسران اسیر میگویند که او گفته است: در این مدتی که سرتا سر خلیج فارس را گشتهام و با ایرانیان نیز حشر و نشر داشتهام، آنچه برداشت کردهام آن است که ایرانیان مردمانی نجیب، مهمان نواز و با عاطفه و احساس هستند.[۵]
جنگ جهانی اول
انگلیسیها که پیش از مشروطه نیز سابقهی اشغال جنوب ایران را داشتند، بار دیگر در سال ۱۲۹۲، یک سال پیش از جنگ جهانی اول، به قصد اشغال بوشهر وارد ساحل تنگستان شدند. علیمراد فراشبندی در کتاب (گوشهای از تاریخ انقلاب مسلحانه مردم مبارز تنگستان، دشتی و دشتستان علیه استعمار) در اینباره مینویسد:
«پس از آنکه رئیسعلی درخواست ژنرال کاکس، نمایندهی انگلیس را مبنی بر تحویل چند شهروند تنگستان رد میکند و در پاسخ به نمایندهی انگلیس میگوید اگر اقدام به جنگ کنید مقابله به مثل خواهد شد، چند هزار نفر از قشون انگلیس به وسیلهی ناو جنگی در ساحل تنگستان توقف میکنند. جنگ سختی بین نیروهای انگلیسی و مبارزان تنگستانی شکل میگیرد؛ اما با مقاومت تنگستانیها، انگلیسیها حتی نمیتوانند نیروهای خود را پیاده کنند و به مدت یک ماه در ساحل میمانند و در نهایت پس از دادن تلفات فراوان مجبور به ترک ساحل تنگستان میشوند.»[۳]
در آستانهی جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی با ترفند حفظ نظم و امنیت، شروع به اشغال تدریجی جنوب ایران نمودند. این تجاوزات برای رئیسعلی دلواری قابل تحمل نبود و آن را نقض آشکار حق حاکمیت ملی و استقلال ایران می دانست.
سرانجام مبارزین تنگستانی و دشتی، با فرماندهی رئیسعلی دلواری به نیروهای انگلیس در بوشهر تهاجم کردند. رئیسعلی در شبیخونهای شبانه، ضربات و تلفات مؤثری بر قوای انگلیس وارد آورد. رئیسعلی دلواری در یکی از این یورشها دو نفر از افسران بلندپایه انگلیسی به همراه چند سرباز هندی را به هلاکت رساند.[۵]
این پیروزی دلیران تنگستان و اقدام رئیسعلی، بیش از آنکه اهمیت نظامی داشته باشد، اهمیت سیاسی روانی داشت. این اقدام رئیسعلی دلواری برای دولت انگلیس قابل تحمل نبود؛ و باعث شد سرفرماندهی نیروهای انگلیسی در شرق، نیروهای آماده اعزام به بغداد را که تعدادشان ۲ هزار نفر بود، جهت مقابله و حمله به پایگاه رئیسعلی در روستای دلوار، به بوشهر فراخواند.[۲]
در ماه رمضان قوای انگلیس شبانه بوشهر را با ۴ ناو جنگی و صدها نفر سرباز به اشغال خود در آوردند. پس از چند روز از اشغال بوشهر، نیروی دریایی انگلیس برای دستگیری و از بین بردن رئیسعلی و قوای او، با چندین فروند ناو جنگی و صدها نفر سرباز هندی و انگلیسی به ساحل حمله کردند.[۵]
رئیسعلی که از پیش نسبت به حمله نیروهای بریتانیا به دلوار خبردار شده بود؛ بلافاصله اقدام به خروج زنان و کودکان از دلوار و پناه دادن آنان در کوههای اطراف دلوار کرد. نیروهای انگلیس وقتی که وارد دلوار شدند، دیدند که روستا خالی از سکنه است. آنها با عصبانیت شروع به گلولهباران خانههای مسکونی و قطع درختان خرما کردند.[۲]
رئیسعلی شبهنگام با حدود ۴۰۰ نفر تفنگچی به قوای متجاوزین انگلیس شبیخون زدند. در این شبیخون تعدادی از سربازان انگلسیی و هندی به هلاکت رسیدند و دهها نفر دیگر نیز مجروح شدند. شکست قوای بریتانیا در دلوار یکی از نکات برجستهی تاریخ جنگ جهانی اول در جنوب ایران بهشمار میرود. پس از جنگ دلوار، رئیسعلی به یورشهای شبانهی خود به بوشهر و پادگان انگلیسیها ادامه داد؛ و طرح حمله سراسری به بوشهر و آزادسازی آن را پی ریخت.[۵]
تاریخچه حملهی قشون انگلیس به بوشهر
پس از اشغال بوشهر در رمضان سال ۱۲۹۴، قوای انگلیس قصد تصرف دلوار را کردند. پیش از آن، چند بار نیروهای انگلیسی به دلوار حمله کرده و هر بار طعم تلخ شکست را چشیده بودند. رئیسعلی دلواری همراه با یاران مبارز خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شده و نیروهای متجاوز را که نزدیک به ۵ هزار نفر بودند، تار و مار کردند. قیام مردم تنگستان روی هم ۷ سال به طول کشید و در این مدت، دلیران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال میکردند: نخست، پاسداری از بوشه، دشتستان و تنگستان بهعنوان منطقه سکونت خود؛ و دوم، جلوگیری از نفوذ نیروهای بیگانه به درون سرزمین ایران و دفاع از استقلال وطن.[۱]
آماده نبودن شرایط عینی جامعه
نهضت تنگستان و قیام مردمی جنوب ایران به پیشگامی رئیسعلی دلواری، از جمله مقاومتهای ضداستعماری در تاریخ ایران است که بر دوپایه دینی و ملّی استوار است. آنچه در اسناد تاریخی دیده میشود برجستگی وجه اعتقادی آن است، چونکه جهتگیری سیاست دولت وقت، بهعنوان منشأ اقتدار ملی، بر اصل بیطرفی بنا شده بود؛ و نه تنها در طول مبارزه کمک و یاری در راه پیروزی قیام ننمود، بلکه در بسیاری مواقع براساس همان اصل، رودرروی مبارزان و همجهت با دشمنان قرارداشت. از طرفی در منطقه نیز، همیاری و اتحاد سران قبایل وجود نداشت تا جبههی واحد و متحدی در برابر دشمن ایجاد شود، بلکه مقابلهی طیف هواداران حاکمیت و همسو با منافع انگلیس، در برابر سران مبارزین و مجاهدین، عرصه را نیز برآنان تنگ مینمود. براین اساس بهلحاظ سیاسی، اجتماعی و نظامی، زمینهی قیام (شرایط عینی جامعه) فراهم نبود؛ و بههمین دلایل، این قیام نتوانست جنبهی ملّی و سراسری به خود گیرد. احمد دلواری، خواهرزادهی رئیسعلی در رابطه با شرایط آنزمان میگوید:
«در آن زمان اقتدار از حکومت مرکزی سلب شده بود؛ و راههای ارتباطی در زمین و دریا در اختیار سربازان چکمهپوش و اشغالگر انگلیسی و هندی درآمده بود؛ و حاکم بوشهر نیز نه تنها مبارزین را یاری نمیکردند بلکه آنان را یاغی تلقی و برای سرکوبی آنها با متجاوزین همسو و همنظر شده بود و برخی خوانین از ضعف حکومت مرکزی و موقعیت به دست آمده خوشحال و مسرور شده بودند و منتظر چنین موقعیتی بودند که بهتر بتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند و ادعای حاکمیت مطلق میکردند و بر سر بهدست گرفتن قدرت و حاکم شدن بر مردم هیچ اقدامی حتی همکاری با متجاوزین دریغ نمیورزیدند و از سویی بیتوجهی و بیتفاوتی برخی از مردم در دیگر بلاد و شهرهای همجوار، گستاخی دشمن را افزونتر ساخته بود. در این لحظات حساس با توجه به قدرت دشمن، تصمیم گرفتن و مقابله کردن با آن بسیار سخت و دشوار بود که شهامت، شجاعت، استقلال و ایمانی راسخ را میطلبید و تمام این نارساییها و ناملایمات میتوانست مردم تنگستان را مثل دیگر نقاط، بیتفاوت سازد و سکوت را بر همه چیز ترجیح دهند. اما مردی شجاع، استقلال طلب، آزادیخواه و سلحشور از آبادی کوچک، اما با صلابت بهنام دلوار همگام با یارانش در مقابل دشمن میایستد و طعم تلخ جنگ و آوارگی و تمام مشکلات را به جان میخرد و با خون پاک و مطهر خود و یارانش جامعهای را از ذلت، خفت و خواری نجات میدهند؛ و از یک ملت افسرده و خاموش در ادوار تاریخ یک قهرمان میسازد.»[۵]
موفقیتهای رئیسعلی دلواری
رئیسعلی دلواری در تمامی نبردهایش با نیروهای انگلیسی، با ایمان دینی و ارادهی قلبی و با هوش نظامی و تجارب پارتیزانی خود، توانست موفقیّتهای چشمگیری را به دست آورد؛ و خود را در صدر نگرانی و نوک پیکان حملهی دشمن قرار دهد. جنگهای دلوار، کوه کزی، شبیخون نیروهای مستقر در بهمنی و درگیریهای تنگک، همگی نقش مؤثّر رئیسعلی در هدایت نیروهای مجاهد و مبارز و ایجاد مشکل برای انگلیسیها را به وضوح برجسته نمود.[۵]
حضور زنان در قیام رئیسعلی دلواری
در قیام تاریخی رئیسعلی دلاواری حضور جوانان و زنان دلواری و حتی سایر نقاط در آن شرایط سخت و حساس نقش بسیار سرنوشتسازی داشتهاند؛ و برای انتقال خانوادههای خود به پشت کوههای کلات بوجیر که از تیرس دشمنان و اجانب مصون باشند تا مورد اصابت توپهای دوربُرد قرار نگیرند، همکاریهای فراوان کردند؛ و حتی برخی از آن شیرزنان با افسران و سربازان انگلیسی درگیر میشدند و آنها را از دلوار بیرون میکردند.[۵]
در این بین، زنان شیر دل لَردهای که در ۲ روز پیش در رسانیدن اسلحه و فشنگ و آب و آذوقه به رئیسعلی و یارانش نقش مهمی بازی کرده و دوش به دوش مردان مقابله و مقاومت می کردند؛ در روز سوم نیز موقعیکه هنوز هوا تاریک بود، اسلحه بهدست، خود را بر فراز راه بلوط و راه آسِنگ رسانده و در کنار مردان مبارز موضع گرفتند. این شیرزنان، به ویژه فاطمهآقا و خیرنسا دو همسر دلواری، همدوش با مردان خود به نبرد پرداختند.[۶]
پشتیبانی تُجار و اصناف از قیام
پشتیبانی تجار و اصناف از قیام مردم جنوب از لحاظ شرایط مالی زیاد چشمگیر نبوده اما هرچند مردم آن زمان در سختی و فشار مالی بودهاند، در پیشبرد نهضت و قیام مردم هیچ دریغی نکردهاند؛ و با اندک بضاعتی که داشتند به یاری و کمک مبارزان میشتافتند. عمدهی کمکهای مالی آنها از قبیل ادوات جنگی معمولی مثل تفنگ دستپُر و تکتیرو همچنین مواد غذایی مثل نان و خرما بود که نهایت تلاش خود را میکردند.[۵]
سوگندنامه رئیسعلی دلواری
«رئیسعلی دلواری همراه دوستش خالوحسین دشتی، در اوایل ماه رمضان ۱۲۹۴ ه. ش، در عمارت حاج سید محمدرضا کازرونی، پس از مشاوره و مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی قوای انگلیس اعلام میکند. رئیسعلی پس از اظهار تشکر، درخواست قرآن مجید میکند؛ و هنگامی که قرآن را میآورند، بلند میشود و تعظیم میکند و با احترام آن را روی میز جلو خود قرار میدهد؛ آن گاه رو به حاضرین کرده و میگوید:
«ای کلامالله گفتار مرا شاهد باش. من به تو سوگند یاد میکنم که اگر انگلیسیها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز نمایند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من برزمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار کنم، در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار شوند.»[۴]
جان باختن رئیسعلی دلواری
نبرد میان رئیسعلی و دلیران تنگستان از یک طرف، و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از طرف دیگر بهطور پیدرپی و پراکنده تا بیش از یک ماه ادامه یافت و نیروهای انگلیسی نتوانستند بر رئیسعلی و یارانش پیروز شوند.[۱]
تا اینکه در گیرو دار طرح حمله و آزادسازی بوشهر در دوازدهم شهریور ۱۲۹۴، هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام تنگگ صفر قصد شبیخون به قوای انگلیس را داشت؛ و در جریان آن، به هنگام وضو گرفتن از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم جان باخت. رئیسعلی دلواری هنگام شهادت حدود ۳۴ سال داشت؛ و تنها یک کودک خردسال به نام بهادر از او بر جا مانده بود که اکنون نوهی او به نام گلاندام در قید حیات است.
رئیسعلی دلواری که در واقع روح قیام شورانگیز مردم جنوب ایران محسوب میشد؛ و بهلحاظ ویژگیهای اخلاقی و نظامی بر دیگران تفوق داشت، قبل از جان باختن بارها مرگ خود را پیشبینی کرده بود.[۴]
مردم ایران و بهویژه مردم جنوب، مبارزات رئیسعلی دلواری را برگ زرینی در تاریخ مقاومت دلیرمردان ایران در مبارزه با استعمار میدانند.[۵]
خبر شهادت رئیسعلی به سرعت در بین مردم جنوب پخش شد؛ و مجالس ترحیم زیادی برای او برپا کردند. در شیراز هزاران نفر در مسجد وکیل برای ادای احترام به او حاضر شدند. پیکر رئیسعلی پس از آنکه چند ماه در محلی به نام کلهبند نگهداری شد، بنابر وصیت او به قبرستان وادیالسلام در نجف اشرف منتقل گردید.[۳]
چند روز پس از قتل رئیسعلی دلواری، نیل استروم، افسر سوئدی ژاندارمری که قبایل منطقه جنوب را علیه انگلیسیها تحریک میکرد، در دفتر خاطرات خود اینطور نوشته است:
«هنگام ترک روستا، جوانی دست تکان داد و صدایمان زد. او بلند فریاد زد میخواهم رئیسعلی بشوم. بغض گلویم را گرفت. خداحافظی کردیم و از آنجا رفتیم.»[۳]
آرامگاه رئیس علی دلواری در قبرستان وادی السلام در نجف اشرف و در شهری است که پیکر پاک امیرمومنان علی (ع) در آن آرمیده است.[۵]
عکس واقعی رئیسعلی دلواری
عکس واقعی رئیسعلی دلواری از آرشیو سیاسی شهرداری شهر زالتسگیتر با مدیریت کلائودیا بولر در ایالت نیدرزاکسن آلمان بهدست آمده است.
این تصویری واقعی از رئیسعلی دلواری است که با استناد به مقدمه کتاب ویلهلم واسموس، نوشتهی هندریک گروو تروپ، ترجمه فاطمه ترکمان و حمید میرزاآقا، کشف و در آرشیو سیاسی شهر زالتسگیتر آلمان به عنوان ماترک شخصی او نگهداری میشد. هماکنون این عکس در بنیاد ایرانشناسی شعبهی بوشهر نگهداری میشود.
این عکس به تأیید بسیاری از پژوهشگران تاریخی بوشهر رسیده است.
عکس واقعی رئیسعلی توسط فردی به نام واسموس گرفته شده و با شرحی در پشت عکس نوشته است:
«تنگسیر (تنگستانی)، فرمانده شورای نظامی رئیسعلی (نشسته نزدیک درب) فرمانروای منطقه تنگستان در منزل خودش.»[۷]
موزه شدن خانهی رئیسعلی دلواری
در سال ۱۳۷۰، خانهی رئیسعلی دلواری که در دلوار قرار دارد، تبدیل به موزه شده و هنوز جای گلولهها بر در ورودی این خانه دیده میشود.[۳]
خانهی رئیسعلی دلواری، در جنوب شرقی شهر دلوار در استان بوشهر قرار دارد.
این خانه که از آثار اواخر دورهی قاجاریه است، توسط بازماندگان رئیسعلی دلواری به سازمان میراث فرهنگی هدیه شده است.
و هم اکنون بهعنوان موزه از آن بازدید به عمل می آید.[۸]
خانه رئیسعلی دلواری که به همت دوستداران او، تبدیل موزهای شده است،
امروز یکی از جاذبههای گردشگری دلوار و کُل استان بوشهر است.
در این موزه، اشیاء و نمادهایی که تداعیکنندهی زندگی و دلاوریهای رئیسعلی و یارانش به نمایش گذاشته شدهاست،
از جمله: نوع پوشش، گوشهای از رسوم، تفنگها و…
این موزه از اتاقهایی در دور تا دور یک حیاط درست شده که همهی آنها به هم وصل هستند.
شیشههای مشبک پنجرهها، فضای درون موزه را دیدنی و مناسب برای عکاسی نیز نموده است.
حیاط موزه درختان نخل زیبایی دارد. در میدان مقابل موزه، تندیس رئیسعلی دلواری نصب شدهاست.
موزه در اختیار سازمان میراث فرهنگی استان بوشهر است.
در این موزه علاوه بر سالن اشیاء و نمادها، امکانات محدود خدماتی هم مثل، راهنما، رستوران و اقامتگاه وجود دارد.
دلوار در تاریخ ایران نقش برجسته و مهمی داشته و محل وقوع اتفاقات سرنوشتسازی بوده است.
این شهر از غرب به خلیج فارس و از شرق به کوههای زاگرس محدود میشود.
خانه و موزه رئیسعلی دلواری در قسمت جنوب شرقی شهر دلوار قرار دارد.
در موزه رئیسعلی دلواری، شرح اتفاقاتی که در دوران اشغال بوشهر توسط بریتانیا افتاده
و مقاومتهای مردم این دیار در برابر اشغالگران به صورت مکتوب در معرض نمایش بازدیدکنندگان قرار میگیرد.
از همانجایی که وارد راهروهای موزه میشوید، میتوانید وقایع را به ترتیب زمانی بر روی دیوارها و تابلوها بخوانید تا به آخر موزه برسید.
علاوه بر توضیحات کاملی که درباره حملههای متعدد نیروهای اشغالگر به بوشهر و تنگستان در سالهای مختلف در محل موزه قرار داده شده،
ابزار و سلاحها و تجهیزات رئیسعلی و یارانش هم در اتاقها و راهروهای موزه به نمایش گذاشته شدهاند،
آثاری که یادگار مقاومت مردم استان بوشهر به رهبری رئیسعلی دلواری در برابر متجاوزگران در جنگ جهانی اول است.[۹]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ رئیسعلی دلواری از تولد تا شهادت - پایگاه اطلاعرسانی دانا
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۱۲ شهریور ۱۲۹۴، رئیسعلی دلواری کشته شد - سایت تاریخ ایرانی
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ دلاوری از دلوار - سایت ویرگول
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ شهادت رئیسعلی دلواری - سایت گذرستان
- ↑ ۵٫۰۰ ۵٫۰۱ ۵٫۰۲ ۵٫۰۳ ۵٫۰۴ ۵٫۰۵ ۵٫۰۶ ۵٫۰۷ ۵٫۰۸ ۵٫۰۹ ۵٫۱۰ ۵٫۱۱ ۵٫۱۲ ۵٫۱۳ زندگینامه سردار بزرگ جنوب، شهید رئیسعلی دلواری - تل بردی دلوار
- ↑ وقتی زنان دشتستانی انگلیسیها را زمینگیر کردند - سایت بوشهر۲۴
- ↑ زندگینامه شهید رئیسعلی دلواری - سایت سرزمین جاوید
- ↑ موزه رئیسعلی دلواری - سایت گردشگری ایران
- ↑ موزه رئیسعلی دلواری - سایت بوشهرو