کاربر:Omid/2صفحه تمرین
تکامل اجتماعی یب
تشکیل جامعه بشری
منشاء انسان
میمونهای آدمنما
تقریبا ۳۰ میلیون سال پیش، گلههای میمونهای تکامل یافتهای به نام پاراپتیکوس (Parapithecus)، اورانگوتان و نیز دریوپتیکوس (Dryopithecus) در جنگلهای مناطق گرمسیری میزیستهاند. دریوپتیکوسها اجداد مشترک انسان و میمونهای آدمنمای امروزی بودهاند. بعدها باستانشناسان، بقایای بسیاری از میمونهای آدمنمای منقرض شدهای را یافتند که در تکامل خود حد واسط میان دریوپتیکوس و انسان بودند.[۱] میمونهای آدمنمای بزرگ، در بالا رفتن از درختان، غالبا وضع قائم به خود میگرفتند و استخوانبندی مچ دستشان به تدریج با حرکاتی مانند به چنگگرفتن اشیا عادت داشت. بعدها در مناطقی که جنگلها رو به تحلیل رفتند، این گلهها مجبور شدند از درختان فرود آمده و زندگی نوینی را روی زمین آغاز کنند. عادت به حرکت قائم و راست ایستادن، به آنان امکان داد از دستها برای برداشتن و جمعآوری خوراک، دفاع از خود و ضربه زدن به دشمن، استفاده کنند. بنابر اثبات علوم جدید، اجداد انسان، از میمونهای کهنی پدید آمدهاند که به احتمال زیاد، در سرزمینهای وسیعی که شامل آفریقا، اروپای جنوبی، جنوب و جنوبشرقی آسیاست، میزیستهاند.
نقش کار در پیدایش انسان
فردریک انگلس، تغییر کیفیای را که در طی پیدایش انسان در فرایند تحول تدریجی جهان حیوانی روی داد، کشف کرده است. وی برای نخستین بار به این حقیقت پی برد که آنچه انسان را از دنیای حیوانی متمایز نمود، کار اجتماعی اوست که با کمک ابزار کار مصنوع خود انجام میدهد. این خصوصیت انسان که در تکامل او نقش تعیین کننده داشته، نه به طور خودبهخودی بلکه در نتیجه یک فراگرد طولانی، در طی قرون متمادی پدید آمد. ساختن حتی سادهترین ابزار، انسان را از جهان حیوانی متمایز میسازد، زیرا هیچ حیوانی قادر به فعالیت آگاهانه نیست. هیچ حیوانی توانایی ساختن حتی سادهترین ابزار را ندارد. گذار از کاربرد ابزارهای طبیعی (چماق و سنگ) به ساختن آگاهانه ابزار، بزرگترین جهش در تکامل طبیعی و نشانه گذار میمون آدمنما به انسان است.
اجداد انسان در نتیجه تکامل طبیعی، توانایی کارکردن یافتند. کار به نوبهی خود در تکامل انسان و نیز تکامل زیستشناسانه او تاثیر گذاشت. در نتیجهی کار مفید انسان، کارکرد اعضای پیشین از اعضای پسین متمایز گشت. اعضای پیشین به انجام وظایف کاری اختصاص یافت و در آنها مهارت، زبردستی و هماهنگی پدید آمد.
اندیشهورزی و سخنگویی
استفاده از ابزارهای طبیعی به میمونهای آدمنمای کهن امکان داد تا گوشت جانوران کوچک و بزرگ را شکار کنند. این رژیم غذایی گوشتی برای بدن و به ویژه مغز، مقادیر زیادی پروتئین و سایر مواد مغذی لازم فراهم آورد و بدین گونه به تکمیل سریع سازمان بدن انسان به طور کلی کمک کرد.کار اولیه انسانها به تدریج از یک کنش غریزی به کنش آگاهانه تغییر یافت. توسعه بیشتر کار نه تنها بر ظرافت دستها افزود، بلکه ذهن انسان را نیز بهبود بخشید و به او توانایی داد تا آگاهانه و هدفگیرانه کار کند.
سخنگویی شمرده و مقطع در جریان کار پدید آمد. تفکر و شعور انسان از کیفیت اندیشه مجرد برخوردار است. این توانایی انسان برای تفکر مجرد به او امکان داد تا ایده منظومهای از احساسهای خود را به صورت واژهها بیان کند و به کمک واژهها توانست احساس خود را به افراد دیگر منتقل کند.
تولید مادی
نقش تولید ارزشهای مادی در تکامل جامعه
کار آگاهانه انسان و به کارگیری ابزارهای نخستین، سرآغاز تشکیل جامعه بشری بود. انسان به کمک ابزار جدیدش، توانست مواد طبیعی را تغییر داده و برای خود مفیدتر گرداند. انسان از ابزارهای خود برای ساختن پناهگاه استفاده کرد. تولید ارزشهای مادی شالودهی زندگی جامعه انسانی گشت. با توسعه و تکامل تولید و افزایش تاثیر فعالانه انسان بر طبیعت، وی ودریافت که میتواند با خلق ارزشهای مادی، نیازهای خویش را آسانتر برآورده سازد.
تولید ارزشهای مادی
نیروهای مولد جامعه
برای تولید ارزشهای مادی، باید وسایل کار و مواد یا موضوعات کار که انسانها بر روی آنها عمل کنند وجود داشته باشد. ابزارهای کار همراه با موضوعات کار، وسایل تولید را تشکیل میدهند. ولی موضوعات کار و وسایل کار، به خودی خود ارزشهای مادی ایجاد نمیکنند. عامل فعال و موثر در جریان تولید نیروی کار است. این نیرو عبارت است از توانایی انسان برای کار کردن، قدرت جسمی و معنوی او، دانش و مهارتش که توأما او را برای تولید ارزشهای مادی مستعد ساختهاند. این نیروی کار است که آفریننده و عامل محرک وسایل تولید است.
ابزارهای انسان در جریان کار پیوسته تکمیل گردیده و بدین گونه وابستگی او را به نیروهای طبیعی کاهش داده و برتری و تسلطش را بر طبیعت بیشتر میسازد. توسعه و تکامل پیوسته ابزار کار، پایه و مهمترین عامل تکامل جامعه انسانی است.
مناسبات تولید
آدمی به تنهایی قادر به انجام جریان بغرنج و مرکب تولید نیست و نمیتواند تمامی ضروریات حیاتی زندگی خود را تولید کند. از این رو، کار فقط میتواند خصلتی اجتماعی داشته باشد. برای شناخت تکامل تاریخی و اقتصادی بشر، باید به روابط و مناسبات اجتماعی که در میان انسانها در جریان تولید ارزشهای مادی و برای مبادله متقابل فعالیتهای خویش برقرار میگردد نیز بررسی کنیم. مناسبات تولیدی عبارت است از مناسبات اجتماعی مردم در جریان تولید که جز لاینفک تولید مادی است. مناسبات تولید طرز توزیع محصولات تولید شده در جامعه را تعیین میکند. مناسبات تولیدی به ارادهی انسانها وابسته نیست زیرا آدمیان در انتخاب نیروهای مولد آزاد نیستند. هر نسلی که پا به عرصه وجود میگذارد، در مرحله معینی از تکامل نیروهای مولد به دنیا آمده و وارث نیروهای مولدی است که نسل گذشته برای او به ارث گذاشته است. از این رو وی مجبور است از قوانین تکامل طرز تولید متناسب با آن نیروها تبعیت کند تا اینکه این طرز تولید، خود در جریان تکامل بعدی نیروهای مولد تغییر نماید.
پیدایش نظام اشتراکی آغازین
تغییر ابزارهای انسان
در ۷۰۰ هزار سال پیش از میلاد، انسان نخستین ابزارهای سنگی خود را ساخت. سپس با شکستن و خرد کردن سنگها، نخستین ابزارهای سنگی را که دارای لبههای برنده بود، به وجود آورد. گذشته از ابزارهای ابتدایی سنگی، وی به ساختن ابزارهای چوبین، مانند چوبهای نوکتیز و چماق دست زد. در این مرحله، اختراع تبر، بزرگترین دستآورد انسان بود. وی با کمک ابزارها توانست حیوانات بزرگی مثل فیل، کرگدن، گاومیش و گوزن را شکار کند. بنابراین توانست بیش از گذشته از منطقه مسکونی خود خوراک فراهم کند و این امر به او امکان داد در مدت زمان درازتری در یک منطقه معین باقی بماند.
استفاده از آتش
در این زمان انسان از آتش به منزله یک منبع حرارتی و وسیلهای برای نبرد با جانوران وحشی و پختن غذاهای گوشتی و گیاهی و نیز ساختن ابزار کار فرا گرفت. همچنین از آتش برای نیمسوز کردن نوک چوب که در نتیجه دوام بیشتری مییافت، برای ساختن ابزار سنگی استفاده کرد. آتش همچنین موجب تنوع محصولات قابل استفاده انسان ابتدایی گشت. این موضوع همراه با فراگرد کار، موجب تکامل بیشتر سازمان بدن انسان شد.
مناسبات تولیدی در طی تشکیل نظام اشتراکی آغازین
گلههای نخستین
پیش از ظهور انسان نئاندرتال، انسانها به صورت گروههای بزرگ و گلهوار میزیستند. در واقع رشد ناچیز نیروهای مولد سبب وجود این گروههای گلهوار بود. انسانها ابتداییترین ابزارها را در اختیار داشتند و تنها از راه همبستگی با گروههای بزرگ انسانی بود که میتوانستند وسایل زندگی خویش را فراهم سازند. هنگامی که شکار به منزله یگانه منبع معاش انسان به شمار میرفت، تلاشهای مشترک زنان و مردان موفقیت بیشتری را تضمین میکرد. تنها در زندگی گروهی امکان داشت مهارت و تجارب که پایه تکامل تولید است، حفظ گشته و به نسلهای بعدی انتقال یابد.
تقسیم طبیعی کار
تکامل نیروهای مولد و اختراع ابزارهای نو این امکان را پدید آورد که جماعت به گروههایی چند که هریک وظایف ویژهای را انجام میداد، تقسیم گردد. مردان که از حیث جسمانی نیرومندتر و از زایمان و نگهداری کودکان فارغ بودند به شکار میرفتند و زنان و سالخوردگان و کودکان به گردآوردن ریشههای خوراکی گیاهان، میوهها، دانهها و ماهی و صدف میپرداختند. ریشسفیدان که مجربترین اعضا جماعت به شمار میرفتند، سازندهی ابزار مشترک و حاملین تجربههای نسلهای پیشین بودند. در نتیجه مورد احترام سایر اعضا بوده و رهبری گروههای شکارگر را به عهده داشتند. بدین سان نخستین تقسیم کار برحسب جنس و سن، شکل گرفت.
مادرسالاری
تکامل نیروهای مولد تا آن اندازه موجب افزایش بازدهی شد که جماعت توانست کوششهای خود را در تولید نیازمندیهای حیاتیش تقسیمبندی کند. اکنون دیگر مردان بیشتر وقت خود را صرف شکار میکردند و زنان به خانهداری و تهیه پوشاک و بذرافشانی، جمعآوری گیاهان خوردنی و تهیه خوراک مشغول بودند. بدین گونه فعالیتی که زنان در خانه انجام میدادند، منبع قابل اعتمادتر و منظمتری برای زندگی به شمار میرفت. زیرا شکار که حوزه فعالیت مردان بود اغلب تصادفی بود و نمیتوانست پیوسته خوراک افراد طایفه را تامین کند. این موضوع نقش زنان را در حیات اقتصادی طایفه بالا برد و آنان را به مقام رهبری رساند. وجود ازدواج گروهی نیز موجب تقویت بیشتر نقش زن در داخل طایفه گشت. زیرا به موجب این نوع ازدواج، فقط مادر کودکان معلوم بود. بدین گونه مادر یگانه جد طایفه به شمار میرفت. این طایفه را طایفه مادرسالار و این نظام و سازمان اجتماعی را نظام مادرسالاری میگویند.
مرحله متکامل نظام اشتراکی آغازین
درجه تکامل نیروهای مولد
اختراع ابزارهای جدید
در ۱۳ یا ۱۴ هزار سال پیش از میلاد، انسان صیقل دادن و سوراخ کردن سنگها را آموخت و توانست از آنها چاقو، تبر، و سرنیزه سبک و مناسب بسازد. بزرگترین اختراع این دوره تیروکمان بود. این سلاح قویترین و دوربردترین سلاحی بود که انسان تا آن زمان در اختیار داشت. با این سلاح بشر میتوانست یک حیوان شکاری را از فاصله دورتری بزند و اگر تیرش به هدف نمیخورد، میتوانست تیر دیگری به سمتش رها سازد. شکار هرآنچه بشر برای ادامهی زندگی نیاز داشت در اختیارش قرار میداد؛ از جمله گوشت، پوشاک ساخته از چرم و پوست و مواد خامی مانند شاخ و استخوان برای ساختن اسلحه و ابزار کار. در نتیجه اهمیت شکار در زندگی اجتماعی بالا رفت.
اهمیت اقتصادی ماهیگیری، با استفاده از قلابهای استخوانی، و تور افزایش یافت. اکنون انسان میتوانست بخشی از طعمهای را که به دام انداخته بود برای روز مبادا کنار بگذارد. اختراع ظروف گلی و چوبی به او امکان داد مواد خوراکی را برای زمان درازتری انبار کند.
کشاورزی و دامپروری
افزایش بازدهی کار به انسان فرصت داد تا نوع تازهای از تولید را که مستلزم صرف وقت بیشتری بود، به وجود آورد. رشته تولیدی تازه، کشاورزی و دامپروری بود و هنگامی آغاز شد که بازدهی کار تا آن اندازه بود که بشر میتوانست برای زمان درازی با محصولات دیگر و ذخایری که انبار کرده بود، زندگی کند تا غلات، به عمل آمده و حیوانات تولید مثل کنند. بعدها کشاورزی منبع اصلی تامین زندگی اکثریت قبایلی شد که در بینالنهرین، دره نیل، مصر، فلسطین و ایران میزیستند.
مناسبات تولیدی در مرحله متکامل نظام اشتراکی آغازین
استحکام روابط اقتصادی و تولیدی درون جامعه
گذار تدریجی به شیوه یکجانشینی، روابط کهن خویشاوندی میان طایفهها را استحکام بخشید و روابط تازهای نیز به وجود آورد. روابط اقتصادی و تولیدی نیز تحکیم شد. در نتیجه روابط تنگاتنگ قبیلهای، مالکیت قبیله به وجود آمد.
آمیزش طایفهها و قبایل، گام مهمی برای انتشار بیش از پیش اختراعات و مهارتهای بشر بود. تشکیل قبایل و ترکیب آنها به صورت اتحادیههای قبایل، بعدها منجر به پیدایش زبان و فرهنگ واحد شد.
منشاء فرهنگ
نخستین مفاهیم مذهبی
زوال نظام اشتراکی آغازین
اختراع ابزارهای فلزی
تکامل کشاورزی
دامپروری
نخستین تقسیم اجتماعی کار
پدرسالاری
پیدایش مالکیت خصوصی
پیدایش بردهداری
طبقات
نظامهای بردهدار
نخستین دولتهای بردهداری در آسیا و آفریقا
مناسبات تولیدی در مناسبات بردهداری
ستیزه طبقاتی و اهمیت آن
ایدئولوژی و فرهنگ نظامهای بردهداری باستان
دولتهای بردهدار آسیا و آفریقا
نظام بردهداری یونان باستان
منابع
- ↑ زمینه تکامل اجتماعی، متروپولسکی، ص ۱۰