قدمخیر
قدم خیر | |
---|---|
پرونده:قدم خیر.jpg |
قدمخیر (تولد ۱۲۷۸ خورشیدی، درگذشت ۱۳۱۲ ) زاده لرستان، زن مبارز ایرانی از قوم لر میباشد که در اوایل روی کار آمدن حکومت پهلوی در ایران جهت مقابله با سرکوب عشایر توسط دولت، به مبارزه مسلحانه علیه رضاخان در لرستان قیام کرد. او رهبر قيام «پشتکوه» بود که بيش از پنج سال عليه رضاخان مبارزه کرد. قدم خیر هيچگاه تسليم دشمنان و تهديدهای آنها نشد و در اين راه شجاعت و شهامت بسیاری از خود نشان داد.
دوران کودکی و نوجوانی
قدمخیر در سال ۱۲۷۸ خورشیدی (۱۹۰۰ میلادی) در بخش الوار گرمسیری شهرستان اندیمشک در میان عشایر قلاوند در شمال کوه «تنگوان» در مکانی معروف به «گود» ودر محلی بنام «اِشگفت الله کرم» بدنیا آمد.
وجه تسمیه
قدمخیر در سال ۱۲۷۸ خورشیدی (۱۹۰۰ میلادی) در بخش الوار گرمسیری شهرستان اندیمشک در میان عشایر قلاوند در شمال کوه «تنگوان» در مکانی معروف به «گود» ودر محلی بنام «اٍشگفت الله کرم» بدنیا آمد.
نسب خانوادگی
پدر قدمخیر «کیخا قأنی» (ﻛﺪﺧﺪا قندی) از ﻃﺎﻳﻔﻪ بزرگ ﻗﻼوﻧﺪ (قلاون)، از ایل «دریکوند» بود.
ﺗﻴﺮهﻫﺎیی ازﻃﺎﻳﻔﻪ ﻗﻼوﻧﺪ ﻛﻪ در روﺳﺘﺎﻫﺎی «ﺗﺎتا آو» (tataov) و «ﺧﻮﻧﻴﻠﻪ» (khonila) و «ﻣﻲرزﻳﻞ» (merezil) زﻧﺪگی میکردند دارای ﺳﺮزمینی ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ ﺳﺮﺷﺎر از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺣﻴﺎتی و ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﺤﻜﻢ اﻳلی وﻋﺸﻴﺮهای ﺑﻮد. ﻗﺪمﺧﻴﺮدوران ﻧﻮﺟﻮاﻧی را در ﺷﺮاﻳﻂ ایلی و ﻛﻮچ نشینی ﺑﺎ ﺑﺮادراﻧﺶ در ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ و ﺟﻨﮓ ﻣﻴﺎن ﻃﺎﻳﻔﻪﻫﺎ و اﻳﻞﻫﺎ ﺑﺎ ﺣﻜﻮﻣﺖ وﻗﺖ (اواﺧﺮدوره ﻗﺎﺟﺎر و اواﻳﻞ ﺣﻜﻮﻣﺖ رﺿﺎخان) ﺳﭙﺮی ﻧﻤﻮد و به همين دليل ﺷﺨﺼﻴﺖ او با ويژگيهای برجسته ﻣﺒﺎرزی ﺟﺴﻮر و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل زنی ﻣﻬﺮﺑﺎن، ﺷﻜﻞگرفت.
پدرش، ریاست ایل بزرگ قلاوند را به عهده داشت و از ﻣﺮدان بنام ﻃﺎﻳﻔﻪ بود ﻛﻪ در ﺑﺨﺸﻨﺪگی، ﺻﻠﺢﺟﻮیی، مهماننوازی، سلحشوری ومردمداری زﺑﺎﻧﺰد خاص وعام بود. مادرش نیز «جواهر» (در گویش لری جوهر) نام داشت که زنی با ویژگیهای ممتاز بود.
قدمخیر دوران کودکی و ﻧﻮﺟﻮانی را در ﺷﺮاﻳﻂ ﻛﻮچ نشینی ﺑﺎ پدر و ﺑﺮادرانش از جمله «بابا خان» و «عباس خان» و خواهرانش «گوطلا» و «شاهی» در میان ﻃﺒﻴﻌﺖ زیبای لرستان گذارند. او دختری زيبا، رشيد و دلاور بود.
قدمخیر در کودکی نزد شخصی به نام "ملاحاجی" سواد مکتبی را فراگرفت و اندکاندک درشرایطی که پدرش در رأس طایفه قرار داشت و به دلیل رفت و آمدهای بزرگان به خانه پدری به فردی مطلع و آگاه از اتفاقات زمانه بدل شد. قدمخیر به واسطه زندگی در چنین خانوادهای دانش مردمداری ونیز مهارتهای سوارکاری و تیراندازی رابا شایستگی فراگرفت که کمتر زن «بالاگریوهای» به آن دست یافت. تنها فرزند او پسری به نام محمدخان از شوهرش صفقلی قلاوند بود. صفقلی در نبرد با نیروهای رضاخان کشته شد.
ریشههای تاریخی
تاريخ معاصر ايران، با مبارزات آزادیخواهانه این کشور عجین شده است. زنان ایرانی به ويژه از انقلاب مشروطيت تا به امروز نویسنده برگهای زرینی از کتاب تاریخ معاصر ایران هستند. زنانی که حضور در رهبری سیاسی جامعه را هدف خود قرار دادند، رو در روی حاکمان مستبد ومرتجع ایستادند ونقشی بیبدیل در نیل به آزادی در ایران ایفا کردند. قدمخیر از خطه لرستان از جمله چنین زنان مبارزی بود.
او زنی با وقار، رشید و بیباک بود که در هنگام هجوم نیروهای رضاخان برای سرکوب عشایر به سبب رشادتهای زیاد در مبارزه مسلحانه با نیروهای رضاخان شهرتی بسیار پیدا کرد. مبارزه مسلحانه قدمخیر و دلاوریاش در جنگ با نیروهای سرکوبگر که او را به اسطوره شجاعت معاصر در میان زنان بدل کرده است به ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺳﺎلﻫﺎی ﺣﻜﻮﻣﺖ رضاخان برمیگردد.
سیاست حکومت در قبال عشایر
حکومت سلطنتی با تاجگذاری رضا خان میرپنج در ارديبهشت ۱۳۰۴ شروع شد. او مدعی ایجاد نظم نوین در ایران بود. رضاخان در سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ که در نقش وزیر جنگ آخرین پادشاه قاجار، احمد شاه، فعالیت میکرد پایههای حکومت خود را بنیان گذاشت. رضا خان، برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامههای مترقی و مستقل را توقیف کرد، احزاب سیاسی را از بین برد و با بدست آوردن قدرت بلامنازع، به آنچه که آنرا اصلاحات اجتماعی و سیاست تکملیتی - تک زبانی میخواند، اقدام به حذف ملیتهای مختلف در ایران، حذف ایلات و عشایر و حذف زبان و فرهنگهای مختلف در ایران کرد. سیاست یکجا نشینی عشایر، حذف زبان کردی و لری، گماشتن امیران و فرماندهان غیر بومی بر مناطق عشایری، کوچ اجباری حکام و فرماندهان و رهبران سیاسی قومیتها، گرفتن زمین و گروگان از بزرگان و ایلات و عشایر، گوشهای از اقدامات رضاخانی در لرستان و سایر استانها بود. (۱)
طرح حکومتی یکجانشینی
طرح یکجانشینی برای عشایر امری بسیار ناگوار بود، زیرا از یک طرف میبایست از تمام فعالیتهای تولیدی خویش که مبتنی بر مرتع و دام بود، دست میکشیدند و از طرف دیگر امکانات و منابعی از طرف دولت مرکزی جهت امرار معاش عشایر فراهم نشده بود. در نتیجه سیاست یکجانشینی به فقر آنها میانجامید.
رضاخان با ابزار سرکوب مصمم بود که طرح یکجانشینی رابه مورد اجرابگذارد. اما این طرح برایش قابل اجرا نبود، مگر با خلع سلاح عشایر؛ به این ترتیب طرح خلع سلاح عشایر که برای حفاظت از خود مسلح بودند، در دستور کار حکومت قرار گرفت. ارتش با توسل به زور و کشتار عشایر به خلع سلاح آنان پرداخت. اما عشایر با مقاومت شدید به مقابله با رضاخان برخاستند. [۱]
نتایج سیاست سرکوب
به این ترتیب اوایل حکومت رضاخان همراه شد با قتل و کشتار و خونریزی که برای عشایر نابودی حیات اقتصادی، بیکاری، حذف زبان و هویت و بطور کلی مرگ و کشتار به ارمغان آورد.
سیاست سرکوب ملیتها وعشایر از یکسو و ثروت کلان فرماندهان قزاق رضاخان درسایه چپاول عشایر از سوی دیگر، لرستان را در نخستین سالهای حکومت سلطنتی به خاک و خون کشید. رضاخان، ابتدا سرتیپ محمدخان و سپس سپهبد امير احمدی را فرمانده لشکرکشی به دو منطقه در لرستان بنام «پشتکوه» و «پیشکوه» کرد. پشتکوه جایی بود که درگیریها رفته رفته صورت قتل عام بهخود گرفت.[۱]
هنگامی که ارتش و نیروهای نظامی درسال ۱۳۰۷-۱۳۰۸ به قصد اجرای سیاستهای سرکوبگرانه رضاخانی به عشایر «پشتکوه» و لرستان حمله کردند، لرها به مبارزه با آنها برخاستند. در این مبارزه که به مدت ۵ سال طول کشید نام قدمخیر لرستانی به عنوان یکی از فرماندهان هزاران جنگجوی لر، در تاریخ ثبت شد. [۲]
قدمخیر در این راه ابتدا همسر خود را از دست داد. همسرش صفقلی همراه با برادرش فاضل در ارﺗﻔﺎﻋﺎت "ﮔﺎو آزﻳﻦ لرستان" ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻣﻴﺎن رضاخان درﮔﻴﺮ ﺷﺪند و صفقلی ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻃﺎﻳﻔﻪ قلاوند رادر ﺧﻄﺮ میدید، از ﺑﺮادرﺧﻮد، خواست که ﻣﺮدم طایفه را آگاه کرده تا ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎی اﻣﻦ ﭘﻨﺎه ﺑﺒﺮﻧﺪ و خود یک تنه درمقابل نظامیان جنگید. در اﻳﻦ درﮔﻴﺮی ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ، صفقلی به شهادت رسید و قدمخیر با برادران خود همرزم شد و علیه بی عدالتی و ظلم و ستم حکومت رضاخان شورش کرد.
در یکی از نبردها که سپاه ایل بدون آب ومهمات درمحاصره نظامیان رضاخان قرار گرفت، قدمخیر به همراه چند مرد جنگی حلقه محاصره مأموران دولتی را با شجاعت درهم شکست و با تهیه مشکهای آب و قطارهای فشنگ و آذوقه، به سنگر مبارزان آب، غذا و مهمات رساند و آنها را از محاصره نجات داد. [۲]
شهرت و آوازة قدمخیر
ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از اﺳﺘﻘﺮار ﻛﺎﻣﻞ دیکتاتوری رضاخان در ﺧﺮم آﺑﺎد و ﺑﺨﺶﻫﺎي تابعه آن، مبارزه ﻗﺪمﺧﻴﺮ و برادرانش ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻣﻴﺎن ﺗﺤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪهی ﺳﺮﺗﻴﭗ اﺳﻔﻨﺪﻳﺎری از ﻫﻨﮓ ﻣﻨﺼﻮر سینه به سینه در میان مردم نقل میشد. در یک مورد قدمخیر و دو تن از برادرانش جهت تهیه فشنگ و مهمات کافی و به تلافی درگیری خونینی که در منطقه بالاگریوه با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور داشتند در کنار «سراب گرداب» که در آن زمان شمالی ترین منطقه خرم آباد بود به کمین نظامیان نشستند و در فرصت مناسب آنها را خلع سلاح کردند. این شیوه کمین چندین بار موفقیت آمیز بود و آنان هر بار موفق شدند غنایمی از نظامیان به دست آورند. [۱]
دکتر سکندر امان اللهی بهاروند در کتاب خود که « موسیقی در فرهنگ لرستان » نام دارد در وصف قدمخیر می نویسد : « این زن در تیراندازی ، رشادت و سواری دست کمی از مردان رشید و دلیر نداشته و برای قبیله خود ، رئیس و دلاوری کمنظیر بوده است».[۳]
به دنبال این رشادتها که قدمخیر در این سلسله نبردها از خود نشان داد، آوازهاش در همه جا پیچید و مردم از نقاط دور و نزدیک به دیدن او که اینک به نمادی برای مبارزه با ظلم وجور رضاشاهی تبدیل شده بود، میآمدند. به دیدار بانویی که ﺑﺮاي روﺣﻴﻪ ﺑﺨﺸﻴﺪن ﺑﻪ ﻳﺎران ﻣﺒﺎرز، از ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ لری رﺟﺰﺧﻮاﻧﻲ ﻣﻲکرد، ﺑﺎ ﺧﻮاﻧﺪن اﺷﻌﺎری از آن، ﺑﻪ مردم و رزمندگان اﻣﻴﺪ ﭘﻴﺮوزی میداد و سرانجام همپای همه مردان ایل تا به آخر ایستاد و جنگید.[۴]
شهادت برادران
در پایان ﺳﺎل ۱۳۰۸ در ﻓﺎﺻﻠﻪای ﻛﻮﺗﺎه، هر دو ﺑﺮادر قدمخیر به نام های عباسخان و باباخان در درﮔﻴﺮیﻫﺎی ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ ﻗﻮای سرکوبگر رضاخان قزاق ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ و ﻗﺪمﺧﻴﺮ به تنهایی به مبارزه ادامه داد. اگرچه تلخی شهادت برادران بر وی بیتأثیر نبود.
در چنین شرایطی فردی بهنام «جلال خان والیزاده» که از وابستگان دولت و از مالکین شمال شوش بود توسط شاهی (خواهر بزرگ قدمخیر) که زن پدرش (غلامرضاخان) بود تقاضای ازدواج با قدمخیر را مطرح کرد، ولی ﻗﺪمﺧﻴﺮ اﻳﻦ درﺧﻮاﺳﺖ را نپذیرفت. ﭼﺮا ﻛﻪ ﻛﻴﻨﻪ او ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دوﻟﺘﻴﺎن و ﻋﻮاﻣﻞ آﻧﻬﺎ او را آرام نمیگذاشت و ﺑﻪ دﻧﺒﺎل فرصتی ﺑﻮد ﻛﻪ از آﻧﺎن ﺣﻖ ﺑﺴﺘﺎﻧﺪ. ﺑﺎ ﻣﻴﺎنجیﮔﺮی زﻳﺎد و ارﺗﺒﺎط ﺟﻼلﺧﺎن ﺑﺎ اﻋﻀﺎی ﻃﺎﻳﻔﻪ و فشار بزرگان خانواده، سرانجام ﻗﺪمﺧﻴﺮ ﺑﻪ اﻳﻦ ازدواج ﺗﻦ داد اما ﺗﺎ روزﻫﺎی ﭘﺎﻳﺎن ﻋﻤﺮ از رﻓﺖ و آﻣﺪ دﺷﻤﻨﺎن ﺑﺮادران ﺧﻮد ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺟﻼل زﺟﺮ ﻛﺸﻴﺪ و از آﻧﺎن ﻣﺘﻨﻔﺮ و رویﮔﺮدان ﺑﻮد. همین امر سبب شد او روز ﺑﻪ روز رﻧﺠﻮرﺗﺮ شود.[۳]
درگذشت قدمخیر
ﺳﺮاﻧﺠﺎم در اواﺧﺮ ﺳﺎل ۱۳۱۲ قدمخیر، آن رزمنده زن پیشتاز و خطشکن، در ۳۴ سالگی و زمانی که هنوز تاریخ میتوانست خاطرات بیشتری از او برای لرستان به یادگار بگذارد در ﺑﺴﺘﺮ ﺑﻴﻤﺎری دیده از جهان فرو بست و به روایتی در دزفول در گورستان کنار پل قدیم بهخاک سپرده شد.
در روایتی دیگر در تاریخ آمده است که از طريق عوامل دولتی و مزدوران رضاخان از طریق یک نفوذی در منزل جلالخان، با زهر کشته شد. زیرا رضاخان از محبوبیت قدمخیر در میان طوایف لر و اقدام احتمالی او علیه دولت هراس داشت.
روایت دیگر مربوط به محل دفن این زن مبارز این است که بعد از وفات ﺟﻨﺎزه او را ﺑﻪﻛﺸﻮر ﻋﺮاق ﺑﺮدﻧﺪ و در جوار شهدای ﻛﺮﺑﻼ ﺑﻪ ﺧﺎك ﺳﭙﺮدﻧﺪ.
نقش و تأثیر قدمخیر در تاریخ معاصر
اما این پایان زنی مبارز و شخصیتی ﺟﺴﻮر و خستگی ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ نبود. از آن پس قدمخیر زندگی حماسی خود را در قلب تودهها آغاز کرد. زنی که در برابر ظلم رضاخان سلاح بهدست گرفت، بر مناسبات ظالمانهی دیکتاتوری رضاخانی شورش کرد و به نسلهای بعد از خود درس تسلیمناپذیری، ایستادگی و مقاومت داد.
نسلهای زنان بعد از او نیز درسهای او را به خوبی مشق کردند؛ درس قیام و مجاهدت برای ورود به عرصه رهبری مبارزات اجتماعی، درس شورش علیه قید وبندهای ارتجاعی و استثماری، درس آزادگی و درس فدا وجانبازی در راه آزادی.
بیشمار زنان از خطه لرستان همچون شهید صبا نصیر مقدم، بهجت مصطفایی، کبری صحبت علیآقا، معصومه رضایی… و بسیاری دیگر که رودر روی حکومت ولایت فقیه ایستادند وجان خود را فدیه رهایی خلق و میهن کردند، در زمره نوادگان قدمخیر هستند.
قدمخیر نیز در طول عمری کوتاه اما پر بار اسمش را با رسم خود در آزادگی وجسارت درآمیخت، به نامی که بر وی نهاده بودند صحه گذاشت و آنراجاودانه کرد.
تأثیر قدمخیر بر فرهنگ و موسیقی لر
غیر از توده مردم، نوازندگان و آوازخوانان بومی نیز از جمله کسانی بودند که تحت تاثیر وقار، روح عصیانی و شخصیت مبارزاتی قدمخیر قرار گرفتند. یکی از همین هنرمندان گمنام بهنام «مِراوَگ» (مراد بگ) بر همین اساس شعری سرود و آهنگی ساخت که بعدها به عنوان یکی از مقامهای موسیقی لُری معروف شد.
جان سیسیل ادموندز که در سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی مطابق با ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۶ شمسی مأمور سیاسی انگلستان در ایران بوده، در سفرنامهی خود به هنگام عبور از لرستان اشارهای دارد به داستان قدمخیر و ترانه و اشعار ساخته شده در رسای او که در آن به اسم مراوک نیز به صراحت اشاره شده است. در مسافرت سال ۱۹۱۷میلادی «ای.بی. سان» به میان طوایف دریکوند نیز بیتهایی از اشعار قدمخیر آمده است. (۳)
دکتر سکندر امان اللهی بهاروند در کتاب خود که «موسیقی در فرهنگ لرستان» نام دارد در وصف قدمخیر مینویسد : « این زن در تیراندازی ، رشادت و سواری دست کمی از مردان رشید و دلیر نداشته و برای قبیله خود ، رییس و دلاوری کم نظیر بوده است» (۴)
«ملا جمشید» نیز از نوازندگان و شاعران طایفه قلاوند، قدمخیر را در ابیات بسیاری به تصویر کشید وآهنگی بسیار زیبا ساخت و خود، آن را با کمانچه نواخت که تا امروز نوازندگان بسیاری در لرستان موسیقی قدمخیر را اجرا کردهاند.
از میان کسانی که ترانه قدمخیر را خواندهاند صدای ماندگار «رضا سقایی»، اسطوره آواز لرستان، معروفتر از بقیه است. طنین دلکش و خوشآهنگ صدای استاد سقایی و ترکیب آن با ضرب آرام و پرکشش آهنگ این ترانه و نیز ابیات خاطره انگیز، حماسی و در عین حال عاشقانه آن، هر شنوندهای را تحت تاثیر قرار میدهد.
در موسيقي محلی لرستان ترانه قدمخير یکی از يادگارهای ماندگاری است که نام آن زن پیشتاز را زنده نگه داشته است.
بخشهایی از ترانههایی که در وصف قدمخیر سروده شده چنین است:
«قدمخیر دو هار میا میلش وه قیه تفنگچی ده میدونش خوشی نییه»
ترجمه: قدمخیر از آن پایین میآید و میل جنگ دارد. هیچ تفنگچیای در میدان رزم او روی خوش ندیده است.
قدمخیر دو هار میا میلش و جنگه آلمانی دو پیچ سوهش پر د شنگه
ترجمه: «قدم خير از پايين آمده وميل به جنگ دارد، پيچ گلبند سربندش پر از فشنگ آلماني اســت».
ﻗﺪم ﺧﻴﺮ ﻳﺎ ﺟﻮن ﺧﺖ ﻳﺎ ﺟﻮن ﺑﻮ وت ، واﻛﻮ او ﻫﻒ ﺗﻴﺮﺗﻪ دو ﭘﻴﭻ ﺳﻮوه ت
ترجمه: «ای ﻗﺪمﺧﻴﺮ! ﺗﻮرا ﺑﻪ ﺟﺎن ﺧﻮدت ﻳﺎ ﭘﺪرت ﻗﺴﻢ میدﻫﻢ ﻛﻪ آن ﻫﻔﺖ ﺗﻴﺮ را ﻛﻪ درﺳﺮﺑﻨﺪت ﭘﻨﻬﺎن ﻛﺮدهاي ﺑﻴﺮون ﺑﻴﺎر!
ﻗﺪم ﺧﻴﺮ ﻗﺪم زﻧﻪ دو دﻳﻮ ﺧﻮﻧﺶ – چی ﺟﻬﺎل ﻋﺎشقی ﺟﻜﺴﻮن و ﺷﻮﻧﺶ
ترجمه: «ﻗﺪم ﺧﻴﺮ در اﻳﻮان ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﻗﺪم میزﻧﺪ درﺣﺎلی ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﻚ ﺟﻮان ﻣﻐﺮور ﺗﻔﻨﮓ ﺟﻜﺴﻮن (ﺗﻔﻨﮕﻲ ازﺳﺎﺧﺘﻪ ﻫﺎی ﻛﺸﻮرآﻟﻤﺎن) را ﺑﺮ دوش دارد.