کاربر:Safa/5صفحه تمرین
روز دانشجو،
یادآور سالروز واقعهی ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ در ایران است. یادآور اعتراض دانشجویان ایران در برابر شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد است. در شانزدهم آذر سال ۱۳۳۲، دانشجویان دانشگاه تهران، سه ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، و سقوط دولت دکتر محمد مصدق توسط رژیم شاه دست به اعتراض زدند. در شرایط که شاه سعی میکرد هر گونه اعتراضی را با توجه به قوانین حکومت نظامی و فرمانداری نظامی تحت حاکمیت تیمور بختیار سرکوب و ساکت کند. دانشجویان دانشگاه تهران، با اعتراض خود، مخالفت عمومی مردم ایران را نسبت به رژیم شاه ابراز کردند. در جریان این حرکت اعتراضی، ۳ تن از دانشجویان ، به نامهای «قندچی»، «بزرگ نیا» و «شریعت رضوی» به ضرب گلوله ماموران شاه کشته شدند. از آن پس، ۱۶ آذر بهعنوان روز دانشجو، به روز مقاومت، اعتراض و اعتصاب علیه دیکتاتوری تبدیل گردید.
پیشینه ۱۶ آذر
شانزدهم آذر سال ۱۳۳۲ نقطهای سرفصلی در حرکتهای دانشجویی بود، و این سرفصل، خود، نتیجه دهها سال مقاومت و اعتراض دانشجویان بود که آغازش به انقلاب مشروطه بازمیگشت،
اولین حضور مؤثر دانشجویان، در نهضت مقاومت دکتر محمد مصدق، برای ملی کردن صنعت نفت است که طی دو دهه ادامه یافت. درپاییز سال ۱۳۲۸ در بحبوحه تلاشهای دکتر مصدق، دانشجویان انقلابی دانشگاه تهران با تشکیل «جبهه دانشجویان ملی و آزادیخواه» به یاری جنبش ملی مردم ایران شتافتند. دو سال بعد، درگرماگرم قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در حمایت از دولت دکتر مصدق، خیابانهای تهران، شاهد حضور دانشجویانی بود که شعار «یا مرگ یا مصدق» را فریاد میزدند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اعتراضات دانشجویی ادامه یافت و در روز ۱۶ مهر ۱۳۳۲ بیش از دوهزار تن از دانشجویان دانشگاه تهران، در اعتراض به دستگیری و محاکمه دکتر مصدق، در سه نقطه تهران (خیابان فردوسی، خیابان پهلوی و چهارراه قوام ) با شعار «مصدق پیروز است» راهپیمایی کردند. در این روز هزاران اعلامیه در پشتیبانی از مصدق در تهران پخش شد. این تظاهرات با هجوم مأموران نظامی و زخمیشدن و دستگیری عدهیی از دانشجویان روبهرو شد.
روز ۱۷ آبان ۱۳۳۲، نخستین جلسه دادگاه دکتر مصدق در پادگان سلطنتآباد تهران تشکیل شد. چند روز بعد، در روز ۲۱ آبان، دانشگاه، مدارس و بازار تهران در اعتراض به این محاکمه بسته شدند و طرفداران مصدق در دانشگاه تهران و خیابانهای مرکزی شهر، از جمله ناصرخسرو، خیام، بوذرجمهری، پهلوی، شاهآباد و بهارستان، راهپیمایی کردند. این راهپیماییها نیز با یورش مأموران حکومت نظامی روبهرو شد وعدهیی از مردم دستگیر شدند.
روز ۱۴ آذر ۱۳۳۲ دولت زاهدی طی اعلامیهیی، تجدید رابطه سیاسی ایران و انگلیس را، که بهدستور دکتر مصدق در ۳۰ مهر ۱۳۳۱ گسسته شده بود، اعلام کرد:
در شامگاه همان روز سپهبد فضلالله زاهدی، رئیس دولت کودتا، طی پیامی که در ساعت ۹ شب از رادیو تهران پخش شد، قطع رابطه سیاسی با انگلستان و بستهشدن سفارتخانههای دوطرف را عملی زیانآور توصیف کرد، چون:
«… علاوه بر اینکه پیشرفتی در قضیه نفت و رفع اختلافات موجود با شرکت سابق حاصل نشد، مشکلاتی نیز ایجاد گردید…»
دانشجویان، بازاریها و قشرهای مختلف مردم در تهران علیه تجدید رابطه با انگلیس اعتراض کردند. این اعتراضها در دانشگاه تهران، باوجودی که تحت کنترل دائمی مأموران حکومت نظامی بود، شدت بیشتری داشت و مأموران نظامی برای ضربوشتم یا توقیف دانشجویان به محوطه دانشگاه یا به کلاسها وارد میشدند، ولی قادر به کنترل فریادهای اعتراض، بهویژه در دانشکده فنی و حقوق دانشگاه تهران، نبودند.
شرح واقعه ۱۶ آذر
اندکی پس از صدور اعلامیه دولت درباره تجدید رابطه با انگلیس، دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس، برای تحویل گرفتن سفارتخانه دولت متبوعش به تهران وارد شد.
برای شاه مهم بود که در چنان شرایطی تسلط خود بر اوضاع کشور پس از کودتا را به همگان نشان دهد. از این رو نظامیان و چتربازان خود را برای سرکوب حرکت اعتراضی دانشجویان به دانشگاه تهران فرستاد.
روز شانزدهم آذر، نیروهای ارتش با هدف کنترل دانشجویان در اطراف و محوطه دانشگاه تهران مستقر شدند.
علی اکبر سیاسی اولین رئیس انتخابی دانشگاه تهران، برای جلوگیری از افزایش درگیری و وارد شدن خسارت به دانشجویان، کلاس های دانشگاه را در این روز تعطیل کرد اما در شرایطی که هنوز تمام دانشگاه از حضور آنها خالی نشده بود، نیروهای ارتش به قصد سرکوب شماری از معترضان وارد محوطه دانشگاه شدند.
سرانجام این اقدام تیراندازی به سوی دانشجویان و کشته شدن سه دانشجوی دانشکده فنی در مقابل ساختمان آن دانشکده بود.
مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا سه داشنجوی دانشگاه تهران بودند که روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ کشته شدند. بر اساس گزارش های موجود رژیم شاه به خانواده این سه دانشجوی اجازه برگزاری مراسم یادبود نداد.
یک روز پس از این واقعه دانشگاه های ایران به نشانه اعتراض و خشم دست به اعتصاب و اعتراض زدند، با این همه دو روز بعد از واقعه، یعنی روز هجدهم آذر، معاون رئیس جمهور آمریکا هم به تهران آمد و در دانشگاه تهران دکترای افتخاری دریافت کرد.
علی اکبر سیاسی رئیس دانشگاه تهران هم بر اساس دست نوشته هایش پس از این واقعه به دیدار محمدرضا شاه رفت و به حمله ارتش به حریم دانشگاه اعتراض کرد.
شاه و حکومت او چنان که دکتر سیاسی می گوید در اقناع و دلجویی از دانشجویان و خانواده های کشته شدگان ناکام ماندند و سالگرد این روز به نمادی برای اعتراض به سرکوب و دخالت خارجی و مهمتر از آن گرامیداشت دانشجویان آزادی خواه بدل شد.
نگرانی محمدرضا شاه از فضای موجود در دانشگاه های ایران از همین سال ها آغاز شد و تا انقلابی که به سقوط او منجر شد ادامه داشت.
شاه معتقد بود که دانشگاه های ایران به خصوص دانشگاه تهران، در حال در اختیار قرار گرفته شدن توسط مارکسیست ها و طرفداران نظام کمونیستی است.
خاطرات رئیس وقت دانشگاه تهران نشان می دهد که شاه اصرار داشت شماری از اساتیدی که به اعتقاد او گرایشات مارکسیستی داشتند، اخراج شوند اما مقاومت رئیس دانشگاه و ادامه بد بینی شاه، روابط دانشگاه و حاکمیت را به مرور سنگین تر و بدبینانه تر کرد.[۱]
روزنامه اطلاعات عصر روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ گزارشی درباره «تظاهرات چند تن از دانشجویان» منتشر و پس از آن اعلامیه فرمانداری نظامی را منعکس کرد که به «تحریکات عناصر اخلالگر و افراطی» اشاره کرده بود. در گزارش این روزنامه آمده بود: «مقارن ساعت ده و ربع بامداد امروز از طرف عدهای از دانشجویان تظاهراتی در دانشگاه علوم صورت گرفت که بلافاصله مامورین فرمانداری نظامی متظاهرین را متفرق ساختند و سیزده نفر از دانشجویان را دستگیر کردند. پس از آن در حوالی دانشکده فنی نیز از طرف چند تن از دانشجویان منتسب به احزاب چپ تظاهراتی انجام شد و چون تظاهرکنندگان با اخطارهای ماموران انتظامی متفرق نشدند و در برابر مامورین مقاومت میکردند بر اثر تیراندازی مامورین ۳ نفر مجروح شدند و هفده نفر هم دستگیر گردیدند. گلوله به سینه و ران مجروحشدگان اصابت کرده و جمعا ۳۰ نفر در دانشگاه دستگیر شدهاند. پس از تظاهرات مزبور وضع دانشگاه آرام گردید و مامورین انتظامی بر اوضاع آنجا مسلط شدند... یک مقام مسئول فرمانداری نظامی تهران درباره تظاهرات امروز به خبرنگار ما اظهار داشت: امروز عدهای از عناصر اخلالگر که منتسب به حزب منحله توده بودند به دانشگاه رفته و عدهای از دانشجویان را مجبور به تظاهرات نمودند و در حال دسته جمعی به مامورین فرمانداری نظامی محافظ دانشگاه که مسلط بر اوضاع بودند حمله کرده، قصد ربودن اسلحه آنها را داشتند و مامورین نیز اقدام به تیراندازی نمودند. مجروحین به بیمارستان شماره دو ارتش اعزام و در آنجا بستری شدهاند... ساعت دو بعد از ظهر امروز خبرنگار ما به بیمارستان شماره ۲ ارتش مراجعه کرد و اطلاع یافت که دو نفر از مجروحین حادثه امروز دانشگاه آقایان مصطفی بزرگنیا و شریعترضوی در اثر اصابت گلوله به ناحیه ریه و سینه و خونریزی شدید فوت کردهاند. جنازه مقتولین ساعت دو و ده دقیقه بعد از ظهر برای تعیین علت مرگ به اداره پزشکی قانونی منتقل گردید. آقای احمد قندچی یکی دیگر از مجروحین که اینک در بیمارستان بستری میباشد، حالش خطرناک است و بطوری که پزشکان معالج اظهار میدارند امید بهبودی وی نیز کم است.»
روایت مهدی بازرگان از ۱۶ آذر
مهدی بازرگان، درباره حوادث روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ میگوید: نهضت مقاومت ملی قصد داشت فریاد اعتراض مردم ایران را به گوش جهانیان برساند و کوششهای رژیم و حامیان انگلیسی-آمریکایی آن را که میخواستند با مشروع جلوه دادن دولت زاهدی امتیازات مورد نظر خود را در محیط آرام و بدون سر و صدا به دست آورند، خنثی کند. اجرای این برنامه به عهده کمیته هماهنگی دانشگاه تهران واگذار شده بود. تظاهرات 16 آذر بسیار گسترده، پر سر و صدا و تکاندهنده بود؛ برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی با دانشجویان در محوطه دانشگاه در آن روز با تدارکات طرفین صورت گرفت و برخلاف برخوردهای پیش که بیشتر افراد پلیس به مأموریت متفرق کردن دانشجویان به اطراف دانشگاه اعزام میشدند و با آنها درگیری پیدا میکردند، این دفعه نظامیان و سربازان با تدارک قبلی به مأموریت اشغال دانشگاه و سرکوب شدید دانشجویان فرستاده شده بودند، تصور میکنم قصد دولت این بود که با وارد ساختن یک ضربه شدید و کوبنده، از مشکل دانشگاه که به صورت یک پایگاه ضد رژیم درآمده بود، خود را خلاص کنند.
تفضیل قضیه از این قرار است: تظاھرات دانشجویان در اعتراضں به تجدید روابط دولت با انگلیس و نیز اعتراض به ورود ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران، از روز شنبه ۱۴ آذر با ایراد سخنرانی در کلاسها شروع شد. عصر آن روز در دانشکده حقوق علوم، دندانپزشکی، فنی و دانشکدههای داروسازی و پزشکی تظاهرات پرشوری انجام پذیرفت. روز دوشنبه ۱۶ آذر، عده زیادی از افراد نظامی وارد محوطه دانشگاه شدند. دانشجویان به کلاسهای خود رفته بودند و تظاهرات میکردند، ساعتی بعد زنگ دانشکده به صدا در آمد و دانشجویان از کلاسهای خود خارج شده به طرف سرسراها و طبقات اول همکف رفتند. برخورد بین دانشجویان و سربازان از دانشکده فنی که مرکز عمده فعالیتهای دانشگاه بود شروع شد، به همین دلیل دستگاه قصد داشت با سرکوب دانشجویان این دانشکده زهرچشم خود را نشان دهد و دیگر دانشجویان دانشکدهها را سر جایشان بنشاند.
به نظر من آن عمل وحشیانه، با طرح و برنامه قبلی تدارک شده بود و منظور اصلی از اشغال دانشگاه سرکوب دانشجویان و ساکت کردن آنها بود، تا قضیه انتخابات مجلس و قرارداد کنسرسیوم را بدون سروصدا تمام کنند. واکنش این جنایت، از سوی دانشگاهیان، مردم ایران و مطبوعات جهان، وسیع بود؛ خشم و غضب و رسوایی برای دولت کودتا به بار آورد. خبرگزاریهای خارجی خبر واقعه را در مطبوعات منتشر کردند، اکثر دانشگاههای معروف دنیا به عنوان همدردی با دانشگاه تهران یک روز تعطیل اعلام نمودند. سیاسی رئیس دانشگاه، در مذاکرات به زاهدی و محمدرضا شاه نسبت به این عمل ننگآور اعتراض کرد.