۶٬۳۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== اعتراضات ۳۰ شهریور در آمل == | == اعتراضات ۳۰ شهریور در آمل == | ||
در جریان اعتراضات سراسری که از روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، پس از قتل مهسا امینی توسط مأموران حکومتی آغاز شده بود، شهر آمل نیز خیلی شلوغ بود؛ و درگیری شدیدی بین مردم و نیروهای سرکوبگر حکومتی در مقابل فرمانداری شهر آمل جریان داشت که نیروهای امنیتی به سوی مردم تیراندازی میکردند و مردم معترض نیز در پاسخ بخشی از فرمانداری را به آتش کشیدند. | در جریان اعتراضات سراسری که از روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، پس از قتل مهسا امینی توسط مأموران حکومتی آغاز شده بود، شهر آمل نیز خیلی شلوغ بود؛ و درگیری شدیدی بین مردم و نیروهای سرکوبگر حکومتی در مقابل فرمانداری شهر آمل جریان داشت که نیروهای امنیتی به سوی مردم تیراندازی میکردند و مردم معترض نیز در پاسخ بخشی از فرمانداری را به آتش کشیدند. | ||
[[پرونده:عرفان رضایی4.JPG|جایگزین=عکس نوجوانی عرفان رضایی|بندانگشتی|250x250پیکسل|عکس نوجوانی عرفان رضایی]] | |||
عرفان رضایی که همراه برادر ۱۸ سالهاش به خیابان رفتهبودند، در تماسی به مادرش گفته بود که در حال قدم زدن در اطراف منزلشان است و نگران نباشد. مادر عرفان رضایی پس از ساعتی دوباره با پسرهایش زنگ زد که «ارمیا» برادر عرفان جواب تلفن را داد؛ و گفت که روبروی ساختمان فرمانداری هستم و خیلی شلوغ است و گاز اشکآور زدند؛ و بعد از آن دیگر عرفان را ندیدم و جواب تلفن هم نداد.<ref name=":0">[https://iranwire.com/fa/features/108400-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B4-%D8%B6%D8%AC%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AE%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%B4-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF/ عرفان رضایی جانباخته اعتراضات - سایت ایران وایر]</ref> | عرفان رضایی که همراه برادر ۱۸ سالهاش به خیابان رفتهبودند، در تماسی به مادرش گفته بود که در حال قدم زدن در اطراف منزلشان است و نگران نباشد. مادر عرفان رضایی پس از ساعتی دوباره با پسرهایش زنگ زد که «ارمیا» برادر عرفان جواب تلفن را داد؛ و گفت که روبروی ساختمان فرمانداری هستم و خیلی شلوغ است و گاز اشکآور زدند؛ و بعد از آن دیگر عرفان را ندیدم و جواب تلفن هم نداد.<ref name=":0">[https://iranwire.com/fa/features/108400-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B4-%D8%B6%D8%AC%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AE%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%B4-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF/ عرفان رضایی جانباخته اعتراضات - سایت ایران وایر]</ref> | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
=== '''شناسایی جسد عرفان''' === | === '''شناسایی جسد عرفان''' === | ||
[[پرونده:عرفان و مادرش دو روز قبل از کشته شدن.JPG|جایگزین=عرفان رضایی و مادرش دو روز قبل از کشته شدن|بندانگشتی|203x203پیکسل|عرفان رضایی و مادرش دو روز قبل از کشته شدن]] | |||
فردای آنشب اول صبح، عموی عرفان رضایی با کارت جانبازی پدر عرفان که از مجروحان شیمیایی [[جنگ ایران و عراق]] بودهاست، به سردخانه مراجعه کرده و جسد عرفان را شناسایی و پیدا میکند. یکی از نزدیکان عرفان رضایی در این باره میگوید:<blockquote>«هفت و نیم صبح مادرش را برده بودند که عرفان را ببیند. مادرش میگفت تا به حال هیچ مردهای را ندیده ولی آنجا رفت توی سردخانه و صورت سرد عرفان را بوسید؛ و با او خداحافظی کرد. بعد متوجه شکاف عمیق روی سر عرفان شده بود. عرفان را کالبدشکافی کرده بودند؛ و دیدن این صحنه خیلی برای مادر عرفان سخت بود. از کنار پنبهای که روی زخم سر گذاشته بودند حتی بعد از شست و شوی پیکر هنوز خون میآمد.»<ref name=":0" /> </blockquote>پزشکان به مادر عرفان گفته بودند که جهت کالبدشکافی سر پسرش را شکافتهاند که ببینند در اثر مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی فوت کرده است یا نه!<ref name=":1">[https://www.radiozamaneh.com/740593/ جزئیات جدید از کشته شدن عرفان رضایی - سایت رادیو زمانه]</ref> | فردای آنشب اول صبح، عموی عرفان رضایی با کارت جانبازی پدر عرفان که از مجروحان شیمیایی [[جنگ ایران و عراق]] بودهاست، به سردخانه مراجعه کرده و جسد عرفان را شناسایی و پیدا میکند. یکی از نزدیکان عرفان رضایی در این باره میگوید:<blockquote>«هفت و نیم صبح مادرش را برده بودند که عرفان را ببیند. مادرش میگفت تا به حال هیچ مردهای را ندیده ولی آنجا رفت توی سردخانه و صورت سرد عرفان را بوسید؛ و با او خداحافظی کرد. بعد متوجه شکاف عمیق روی سر عرفان شده بود. عرفان را کالبدشکافی کرده بودند؛ و دیدن این صحنه خیلی برای مادر عرفان سخت بود. از کنار پنبهای که روی زخم سر گذاشته بودند حتی بعد از شست و شوی پیکر هنوز خون میآمد.»<ref name=":0" /> </blockquote>پزشکان به مادر عرفان گفته بودند که جهت کالبدشکافی سر پسرش را شکافتهاند که ببینند در اثر مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی فوت کرده است یا نه!<ref name=":1">[https://www.radiozamaneh.com/740593/ جزئیات جدید از کشته شدن عرفان رضایی - سایت رادیو زمانه]</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۳: | ||
== پاره کردن بنر خامنهای == | == پاره کردن بنر خامنهای == | ||
[[پرونده:عرفان رضایی2.JPG|جایگزین=عرفان رضایی|بندانگشتی|250x250پیکسل|عرفان رضایی]] | |||
در جریان اعتراضات آمل پس از اینکه مأموران سرکوبگر با باتوم عرفان رضایی را مورد ضرب و شتم قرار دادند، او نیز بنر خامنهای را در مقابل فرمانداری این شهر پایین کشید و پاره کرد.<ref name=":2">[https://www.bbc.com/persian/live/63453035 مراسم چهلم عرفان رضایی - سایت بیبیسی فارسی]</ref> | در جریان اعتراضات آمل پس از اینکه مأموران سرکوبگر با باتوم عرفان رضایی را مورد ضرب و شتم قرار دادند، او نیز بنر خامنهای را در مقابل فرمانداری این شهر پایین کشید و پاره کرد.<ref name=":2">[https://www.bbc.com/persian/live/63453035 مراسم چهلم عرفان رضایی - سایت بیبیسی فارسی]</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۹: | ||
== مراسم خاکسپاری == | == مراسم خاکسپاری == | ||
[[پرونده:مزار عرفان رضایی.JPG|جایگزین=مزار عرفان رضایی|بندانگشتی|250x250پیکسل|مزار عرفان رضایی]] | |||
مراسم خاکسپاری عرفان رضایی، زیر نظر نیروهای حکومتی و تحت شرایط امنیتی برگزار شد. مأموران امنیتی رفت و آمدهای شرککننده در مراسم را زیر نظر داشتند؛ و از مراسم نیز فیلمبرداری کردند و حتی از یکی از دوستان عرفان هم تعهد گرفتند.<ref>[https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=255881 جزئیاتی از کشتهشدن عرفان رضایی - سایت پیک ایران]</ref> | مراسم خاکسپاری عرفان رضایی، زیر نظر نیروهای حکومتی و تحت شرایط امنیتی برگزار شد. مأموران امنیتی رفت و آمدهای شرککننده در مراسم را زیر نظر داشتند؛ و از مراسم نیز فیلمبرداری کردند و حتی از یکی از دوستان عرفان هم تعهد گرفتند.<ref>[https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=255881 جزئیاتی از کشتهشدن عرفان رضایی - سایت پیک ایران]</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۹: | ||
== شخصیت عرفان رضایی از زبان مادرش == | == شخصیت عرفان رضایی از زبان مادرش == | ||
[[پرونده:عرفان رضایی8.JPG|جایگزین=عرفان رضایی|بندانگشتی|220x220پیکسل|عرفان رضایی]] | |||
عرفان رضایی قصد داشت گلخانه پرورش قارچ بزند؛ و خانوادهاش تازه هزینهی این گلخانه را تأمین کرده بودند، اما جان خود را در اعتراضات از دست داد. مادر عرفان رضایی در باره شخصیت پسرش میگوید:<blockquote>«عرفان خیلی به فلسفه'''،''' ادبیات و هنر علاقمند بود. وقتی بعد از مرگش گوشیاش را باز کردم، دیدم پر از کتابهای دانلود شده بود. صادق هدایت، نیچه و این اواخر هم داشت رمان جنایت و مکافات را میخواند. اوشو را خیلی دوست داشت. با این که هیچ آموزش نقاشی ندیده بود، ولی هر چهرهای را که میدید، خیلی زیبا و دقیق نقاشی میکرد. همین اواخر به همراه برادرش به یک منزل جدید نقل مکان کرده بودیم که عرفان روی دیوار اتاق خودش چهره دو راهب سرخپوست را کشیده بود. از نظر اخلاقی دقیقاً به مطالبی که در مطالعات عرفانی میخواند، عمل میکرد. همیشه به بخشش توصیه میکرد و میگفت به انسان آرامش میدهد. همیشه به کوه میرفت و ساعتها در سکوت تمرکز میکرد. عاشق طبیعت هم بود. گوشی تلفن همراه او پر از عکس حشراتی بود که در طبیعت دیده بود.»<ref name=":1" /> </blockquote> | عرفان رضایی قصد داشت گلخانه پرورش قارچ بزند؛ و خانوادهاش تازه هزینهی این گلخانه را تأمین کرده بودند، اما جان خود را در اعتراضات از دست داد. مادر عرفان رضایی در باره شخصیت پسرش میگوید:<blockquote>«عرفان خیلی به فلسفه'''،''' ادبیات و هنر علاقمند بود. وقتی بعد از مرگش گوشیاش را باز کردم، دیدم پر از کتابهای دانلود شده بود. صادق هدایت، نیچه و این اواخر هم داشت رمان جنایت و مکافات را میخواند. اوشو را خیلی دوست داشت. با این که هیچ آموزش نقاشی ندیده بود، ولی هر چهرهای را که میدید، خیلی زیبا و دقیق نقاشی میکرد. همین اواخر به همراه برادرش به یک منزل جدید نقل مکان کرده بودیم که عرفان روی دیوار اتاق خودش چهره دو راهب سرخپوست را کشیده بود. از نظر اخلاقی دقیقاً به مطالبی که در مطالعات عرفانی میخواند، عمل میکرد. همیشه به بخشش توصیه میکرد و میگفت به انسان آرامش میدهد. همیشه به کوه میرفت و ساعتها در سکوت تمرکز میکرد. عاشق طبیعت هم بود. گوشی تلفن همراه او پر از عکس حشراتی بود که در طبیعت دیده بود.»<ref name=":1" /> </blockquote> | ||
== منابع: == | == منابع: == |
ویرایش