کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:


انتقاد کردن یعنی محکوم کردن آنچه انجام شده است در قبال آنچه می‌باید انجام می‌شد. ملاحظه می‌شود که انتقاد یک مقایسه ساده نبوده در عمق خود مبین این نکته است که در آن چه انجام شده(در آن بخشی که مورد انتقاد قرر می‌گیرد) اختیاری وجود داشته و می‌توانسته آن‌طور نشود. بدیهی است که بدون اختیار و مسئولیت انتقاد کردن ابداً پوچ و بی‌مفهوم است. انتقاد و انتقاد از خود (عملیات جاری) وسیله قوام تشکیلاتی و پایداری ایدئولوژیک همه احزاب و سازمانهای انقلابی است. به این وسیله حزب یا سازمان از اشتباه و خطا مصون میماند و یا هر چه زودتر تصحیح میشود. اعضای آن از گرایشات نادرست و انحرافی تزکیه میشوند و راه تعالی روانی و تکامل شخصیت آنها هموار میگردد. بدون شک انتقاد میتواند در موارد لزوم به قاطعانهترین صورت تیز و برنده باشد و یا شکل نرم وملایم به خود بگیرد. لیکن در هر حال بایستی همراه با حسن نیت و در مجموع سازنده باشد.<ref>تحلیل آموزشی بیانیه اپورتونیستی صفحه ۱۲۵</ref>
انتقاد کردن یعنی محکوم کردن آنچه انجام شده است در قبال آنچه می‌باید انجام می‌شد. ملاحظه می‌شود که انتقاد یک مقایسه ساده نبوده در عمق خود مبین این نکته است که در آن چه انجام شده(در آن بخشی که مورد انتقاد قرر می‌گیرد) اختیاری وجود داشته و می‌توانسته آن‌طور نشود. بدیهی است که بدون اختیار و مسئولیت انتقاد کردن ابداً پوچ و بی‌مفهوم است. انتقاد و انتقاد از خود (عملیات جاری) وسیله قوام تشکیلاتی و پایداری ایدئولوژیک همه احزاب و سازمانهای انقلابی است. به این وسیله حزب یا سازمان از اشتباه و خطا مصون میماند و یا هر چه زودتر تصحیح میشود. اعضای آن از گرایشات نادرست و انحرافی تزکیه میشوند و راه تعالی روانی و تکامل شخصیت آنها هموار میگردد. بدون شک انتقاد میتواند در موارد لزوم به قاطعانهترین صورت تیز و برنده باشد و یا شکل نرم وملایم به خود بگیرد. لیکن در هر حال بایستی همراه با حسن نیت و در مجموع سازنده باشد.<ref>تحلیل آموزشی بیانیه اپورتونیستی صفحه ۱۲۵</ref>
== ضرورت عملیات جاری و انتقاد و انتقاد از خود ==
از دیدگاه یک سازمان‌انقلابی وقتی فردی از جامعه گذر کرده،‌ وارد یک تشکیلات حزبی یا سازمانی می‌شود کماکان با خود ویژگی‌های معمول جامعه را که الزما ویژگی‌های مثبت و جلوبرنده ای در امر مبارزه نیستند، بهمراه دارد. این ویژگی ها اساسا بر منافع و  تمایلات فرد با محتوای راحت طلبانه و یا رقابتی و برتری جویانه استوار هستند. این یک امر طبیعی است. چرا که فرد از یک زندگی معمول که در اغلب موارد در خدمت منافع فردی است وارد زندگی مبارزاتی شده است، یعنی مسیری که در آن فداکاری و گذشت باید سرلوحه‌ی حرکات و رفتار فرد و جمع قرار گیرد.
این تغییر مسیر طبعا در یک لحظه منجر به تغییر عادات و رفتارهای او نخواهد شد. بنابراین او در روند حرکت خود در مسیر مبارزه به کرات با این امر مواجه است که در رفتارهای روزانه خود بین رفتار جمع‌محور و رفتار فردی، یکی را برگزیند و با خصائل و تمایلاتی که مانع او در امر مبارزه می‌شود آگاهانه وارد جنگ و تغییر رویکرد خود و تصحیح آن براساس آرمان‌های مبارزاتی که خودش به صورت کاملا آزادانه انتخاب کرده است، شود. بستر و ظرف این تغییر، رویکرد و عمل و ارتقای آن از حیطه‌ی منافع فردی به مسیر تامین منافع مبارزاتی و تشکیلات برای پیشبرد جنبش و مبارزه، که از آن به عنوان جنگ ایدئولوژیک نیز یاد می‌کنند، همان انتقاد و انتقاد از خود یا عملیات جاری است.<ref>عوارض گسترش سازمان انقلابی و تحلیل آن نشریه مجاهد شماره 15</ref>
محمد حنیف نژاد از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق در پیامی پیش از اعدام خود در مورد ضرورت انتقاد و انتقاد از خود ( عملیات جاری)  به دیگر یارانش چنین می‌گوید:<blockquote>«به هر حال، رمز پیروزی ما در حفظ دائمی سیاسی و تشکیلاتی گروه است, که در مساعی زیر متجلی می گردد:  1- وحدت تشکیلاتی. 2- وحدت استراتژیک. 3- وحدت ایدئولوژیک. به این ترتیب تنها ضامنِ پیروزی، حفظ دقیق اصول، راجع است به وحدت که تنها و تنها از طریقِ اصول: 1- انتقاد و انتقاد از خود. 2- اصل ادامة بقای پیشتاز حفظ می شود.» </blockquote>مائو تسه دون در این رابطه معتقد است که هر عنصری در جهان نیاز به رسیدگی و تصحیح و ارتقاء دارد. اگر اتاق را مرتب و تمیز نکنیم گرد و خاک در آن انباشته می‌شود. اگر صورت خود را مرتب نشوییم، کثیف خواهد شد. ذهن افراد نیز در روند مبارزه گاه گرد و خاک می‌گیرد و ازین رو احتیاج به گردگیری و تغییر و بالندگی دارد. همچنان که می‌گویند آب جاری دچار گندیدگی نمی‌شود یا لولای در هرگز موریانه نمیزند، ذهن نیز برای تازه ماندن نیاز به ارتقاء و از طرفی پاک شدن از عناصر زائد دارد و این امر جز با انتقاد و انتقاد از خود امکان پذیر نیست.  او در این رابطه میگوید:
هیچ کس را بخاطر حرفی که زده است گناهکار مدان بلکه از او پند بگیر. اگر عیبی داری آنرا اصلاح کن واگر نداری مراقب باش آنرا کسب نکنی!<ref>مائو تسه دون- گزاش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین- ۵ مارس ۱۹۴۹- آثار منتخب جلد چهار</ref>
در مورد اهمیت این اصل در احزاب و سازمان‌های آزادیبخش می‌توان نمونه‌های بسیاری را متذکر شد. این سازمان‌ها چنان به این اصل برای حفظ انسجام میان افراد خود توجه دارند که در شرایط بسیار سخت از جمله در نبردهای نظامی نیز از آن غافل نبوده اند.
=== سخنانی از رهبران جنبش‌های انقلابی در مورد عملیات جاری و مبارزه با فردگرایی ===
ژنرال جیاب، از فرماندهان نبردهای ویتنام در این رابطه میگوید:
در بحبوحه‌ی نبردهای دین بین فو(نبرد تاریخی وسرنوشت سازدر انقلاب ویتنام) و زیر بمباران نیروهای دشمن ما همچنان نشست‌های انتقاد و انتقاد از خود را برگزار کرده و به این اصل پایبند بودیم.
آنها معتقد بودند که تنها به این شیوه است که انظباط انقلابی، روحیه فداکاری و اتحاد در میان آنها صیقل می‌خورد.
هوشی مین رهبر انقلاب ویتنام در رابطه با مبارزه با فردگرایی(فردیت) چنین می‌گوید:<blockquote>«تنها رهروي توانا مي تواند راهي دراز را با باري گران بردوش، درنوردد.يك انقلابي بايد پاي بستي محكم از اخلاق انقلابي داشته باشد تا بتواند وظيفه پرافتخار خود را به تمام انجام بدهد. همه ما كه زاده و پرورده جامعه كهن بوده ايم در تفكر و عادات خويش بيش و كم اثرات آن جامعه را با خود حمل مي كنيم. بدترين و مخاطره آميزترين نشانه جامعه ديرين فردگرايي است. فردگرايي نقطه مقابل اخلاق انقلابي است. خردتـرين اثر باقيمانده فردگرايي در اولين فرصت رشد مي كند. فضائل انقلابي را بي اثر مي كند و مانع از آن مي شود كه ما با دل و جان براي آرمان انقلابي مبارزه كنيم. فردگرايي چيزي است سخت خدعه آميز و غدار. به چالاكي فرد را به ورطه تباهي مي كشد و همه مي دانند كه غلتيدن به سراشيب تباهي سهل تر است از بالندگي و ترقي. بي سبب نيست كه فردگرايي سخت مخاطره آميز است. فردگرايي خاستگاه بسا خطاكاريهاست. انتقاد و انتقاد از خود در حزب بايد به جديت عملي گردد. سلول حزبي بايد از ضوابط پيروي كند. انظباط حزبي بايد برحق و دقيق باشد. </blockquote><blockquote>هر كادر و عضو حزب بايد منافع انقلاب، حزب و خلق را بالاتر از هر چيز ديگري قرار دهد. آنان بايد پيراهن را  از لكه هاي فردگرايي پاك كنند، اخلاقيات انقلابي را اعتلا بخشند، روحيه جمعي و جمع گرايي را بپرورند و حس همبستگي سازماندهي و انضباط را بنوازند». </blockquote><blockquote>اخلاق انقلابي از آسمان نازل نمي شود. اخلاق انقلابي بواسطه مبارزه و تلاش مستمر روزانه، قوام و كمال مي يابد. اخلاق انقلابي همچون “سنگ يَشم” هر چه بيشتر صيقل يابد درخشنده تر مي شود و بسان طلا، چون دربوته رود، نابتر مي گردد». </blockquote>در  این رابطه مسعود رجوی نیز در در سال ۱۳۹۲ در سلسله آموزش‌هایی از مضامين قرآن می‌گوید: <blockquote>«درسال 1344 كه سازمان مجاهدين تشكيل شد، در اولين مقاله و بيانيه داخلي آن ، مقاله مبارزه چيست؟ كه از روي آن به ما آموزش مي دادند ، اين آيه آمده بود كه الان يكي از برادران يادآوري كرد: َالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا....( آيه آخر سوره عنكبوت) .كساني كه در راه ما به مجاهدت و نبرد برخيزند، هرآينه كه آنها را هدايت و راهنمايي مي كنيم و راه خود را به آنها نشان مي دهيم . مي بينيد كه اين افراد و جمع پيشتاز، اين پيشاهنگ انقلابي ، بطور خودرو و خودبخودي سبز نشده است ...ساليان آموزش ديده و در تربيت ايدئولوژيكي سپري كرده اند.ساليان در كارزار ايدئولوژيك، عنصر جنسيت و فرديت خودخواهانه را مهار كرده اند. ساليان آن ساختاري را كه شما به آن ميگوييد تشكيلات, ساخته اند. نيروهاي انقلابي و ارتش آزاد در ساير كشورها هم آن را مي بينند و ستايش مي كنند و چون خودشان در قيام و سرنگون كردن ديكتاتورها دست اندركارند، قدر آن را مي دانند و گاه  ميخواهند كه تجربه ها را منتقل كنيم. آخر معني سرپا نگهداشتن يك سازمان و تشكيلات بزرگ حتي براي يك روز را  مي فهمند .اين را مي فهمند كه يك تظاهرات را يك روز سرپا نگهداشتن به چه معناست و چه قيمتي دارد. مي فهمند كه ادامه دادن قيام و تظاهرات يعني چه و چه قيمتي دارد .آخر دشمن آنها هم دائما طرح و برنامه دارد كه يكي را بخرد , يكي را بترساند و يكي را بكشد و خلاصه آنها را از ميان بردارد . بنابراين معني تبعيت از حق كشان و حق ستيزان را هم مي فهمند. همان  كه قرآن هشدار داد و  نتيجه اش عقبگرد و زيانكاري در همه جنبش ها و انقلابها است.از آنجا كه  در تجربه و عمل مبارزاتي قرار گرفته اند دائما در حال تجزيه و تركيب هستند تجزيه مي شوند چون يكي خيانت مي كند , يكي خودفروشي سياسي ميكند , يكي سازش ميكند يكي فرصت طلبي و اپورتونيسم پيشه مي كند و خنجر از پشت مي زند.  متقابلا در تركيب هم هستند چون افراد همجنس و گروه خوني خودشان دائما ساخته مي شوند ، بالا مي كشند و تكثير مي شوند  و صفوف آنها از كساني كه جازده و سستي و ضعف و ذلت نشان داده اند جدا مي شود. به درجاتي كه خودشان درگير هستند و دست در آتش دارند ، معني و ارزش ايستادگي را مي فهمند... تعدادي از برادرانمان در مورد اهميت و ضرورت مبارزه ايدئولوژيك با فرديت خودخواهانه و رابطه آن با همه مسائلي صحبت كردند كه يك جنبش از جمله خود ما با آن درگير هستيم. از سياست و امنيت گرفته تا حمله و دفاع و همه مسئوليتهايي كه مجاهدين درهركجا كه هستند به آن اشتغال دارند. بله اين موضوع خاص ما نيست به همين خاطر بگذاريد به اين بحث با نقل قولهايي از هوشي مين و كساني كه دين بين فو را رهبري و فرماندهي كردند خاتمه بدهيم. جملات و توصيفات هوشي مين در باره فرديت خود پرستانه به قدر كافي گوياست و نيازمند هيچ توضيح اضافه نيست.»</blockquote>
===  عملیات جاری و روش‌های حل تضاد ===
هر پدیده ای داری تضادهای درونی است. تضاد در درون هر پدیده  به شیوه ای حل شده و به سمت وحدت و نتیجه نهایی حرکت می‌کند. به عنوان مثال تضاد میان حکومت و مردم از طریق انقلاب حل می‌شود. از دیدگاه مارکسیستها تضاد میان پرولتاریا و بورژوازی با اسلوب انقلاب سوسیالیستی حل می شود. همچنین تضاد میان مستعمرات و کشورهای استعمارگر با جنگ انقلابی قابل حل است. تضاد میان طبقه کارگر و دهقانان با اسلوب کلکتیوه کردن و مکانیزه کردن کشاورزی قابل حل است. همچنین تضاد میان جامعه و طبیعت با اسلوب تکامل یافتن نیروهای مولده حل می‌شوند. اما تضادهای درون جبهه‌ی مردم و بویژه تضادهای درون یک حزب یا گروه تنها با اسلوب انتقاد و انتقاد از خود است که قابل حل می‌باشند.<ref>مائو تسه دون - درباره حل صحیح تضادهای درون خلق-27 فوریه 1975</ref>


== عملیات جاری برون رفت تعارض میان فرد و جمع ==
== عملیات جاری برون رفت تعارض میان فرد و جمع ==
خط ۹۳: خط ۷۰:
هوشی مین در کتاب اخلاق انقلابی در مورد تعارض فرد و جمع می‌گوید:<blockquote>همه ما با تولد و پرورشی که در جامعه کهن پیدا کرده ایم، در سطوح مختلف بقایای آن جامعه  را در تفکر و عادات خود به همراه داریم. بدترین و خطرناک ترین بقایای جامعه کهن فردگرایی است که بر ضد اخلاق انقلابی عمل می کند. کمترین اثری از بقایای فرد گرایی در اولین فرصت رشد می یابد، روی پاکدامنی انقلابی را با گرد و خاک می پوشاند و اجازه نمی دهد که ما از صمیم قلب برای منظور و هدف انقلابی خود مبارزه کنیم. برای رهایی از بقایا و اثرات بد جامعه کهن و جایگزین کردن معرفت انقلابی، ما باید سخت مطالعه کنیم، بیاموزیم و خود را اصلاح کنیم تا پیوسته ترقی نماییم<ref>[http://enghelabema.blog.ir/1392/04/16/%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%85 اخلاق انقلابی- هوشی مین]</ref></blockquote>
هوشی مین در کتاب اخلاق انقلابی در مورد تعارض فرد و جمع می‌گوید:<blockquote>همه ما با تولد و پرورشی که در جامعه کهن پیدا کرده ایم، در سطوح مختلف بقایای آن جامعه  را در تفکر و عادات خود به همراه داریم. بدترین و خطرناک ترین بقایای جامعه کهن فردگرایی است که بر ضد اخلاق انقلابی عمل می کند. کمترین اثری از بقایای فرد گرایی در اولین فرصت رشد می یابد، روی پاکدامنی انقلابی را با گرد و خاک می پوشاند و اجازه نمی دهد که ما از صمیم قلب برای منظور و هدف انقلابی خود مبارزه کنیم. برای رهایی از بقایا و اثرات بد جامعه کهن و جایگزین کردن معرفت انقلابی، ما باید سخت مطالعه کنیم، بیاموزیم و خود را اصلاح کنیم تا پیوسته ترقی نماییم<ref>[http://enghelabema.blog.ir/1392/04/16/%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%85 اخلاق انقلابی- هوشی مین]</ref></blockquote>


== راه حل تعارض فرد و جمع در اجتماعات دیگر ==
=== برخی راه حل‌های دیگر برای تعارض فرد و جمع ===
البته این پدیده یعنی تعارض ما بین فردگرایی و جمع گرایی،‌ پدیده ایست که نه تنها در یک حزب یا سازمان انقلابی بلکه در تمامی ارگان‌هایی که دستکم بخشی از فعالیت آنها جمعی است، مورد چاره جویی قرار می‌گیرد. به این ترتیب نیز راه حل هایی برای حل این مشکل در نظر می‌گیرند. مثلا در یک پادگان و ارتش که یک محیط جمعی است، تنبیه کردن یکی از شیوه هاست. یا در یک اداره، جریمه کردن و ...  به عنوان راه حل‌هایی برای حل این تعارض مرسومند.  
البته این پدیده یعنی تعارض ما بین فردگرایی و جمع گرایی،‌ پدیده ایست که نه تنها در یک حزب یا سازمان انقلابی بلکه در تمامی ارگان‌هایی که دستکم بخشی از فعالیت آنها جمعی است، مورد چاره جویی قرار می‌گیرد. به این ترتیب نیز راه حل هایی برای حل این مشکل در نظر می‌گیرند. مثلا در یک پادگان و ارتش که یک محیط جمعی است، تنبیه کردن یکی از شیوه هاست. یا در یک اداره، جریمه کردن و ...  به عنوان راه حل‌هایی برای حل این تعارض مرسومند.  


اما در یک سازمان یا حزب انقلابی که افراد آن برای تحقق یک هدف و آرمان اجتماعی و بصورت داوطلبانه گرد یکدیگر جمع شده اند و با یکدیگر نوعی پیوند عاطفی و برادارانه و خواهرانه دارند، راه حل انتقاد و انتقاد از خود ( عملیات جاری ) برای رفع مشکلات و از سویی به عنوان راه حلی برای ارتقاء رفتارهای انسانی و آموختن ارزشهایی که آن حزب یا سازمان مبلغ آن است،‌ مورد استفاده قرار می‌گیرد.
اما در یک سازمان یا حزب انقلابی که افراد آن برای تحقق یک هدف و آرمان اجتماعی و بصورت داوطلبانه گرد یکدیگر جمع شده اند و با یکدیگر نوعی پیوند عاطفی و برادارانه و خواهرانه دارند، راه حل انتقاد و انتقاد از خود ( عملیات جاری ) برای رفع مشکلات و از سویی به عنوان راه حلی برای ارتقاء رفتارهای انسانی و آموختن ارزشهایی که آن حزب یا سازمان مبلغ آن است،‌ مورد استفاده قرار می‌گیرد.


== ضرورت عملیات جاری و انتقاد و انتقاد از خود  ==
از دیدگاه یک سازمان‌انقلابی وقتی فردی از جامعه گذر کرده،‌ وارد یک تشکیلات حزبی یا سازمانی می‌شود کماکان با خود ویژگی‌های معمول جامعه را که الزما ویژگی‌های مثبت و جلوبرنده ای در امر مبارزه نیستند، بهمراه دارد. این ویژگی ها اساسا بر منافع و  تمایلات فرد با محتوای راحت طلبانه و یا رقابتی و برتری جویانه استوار هستند. این یک امر طبیعی است. چرا که فرد از یک زندگی معمول که در اغلب موارد در خدمت منافع فردی است وارد زندگی مبارزاتی شده است، یعنی مسیری که در آن فداکاری و گذشت باید سرلوحه‌ی حرکات و رفتار فرد و جمع قرار گیرد.
این تغییر مسیر طبعا در یک لحظه منجر به تغییر عادات و رفتارهای او نخواهد شد. بنابراین او در روند حرکت خود در مسیر مبارزه به کرات با این امر مواجه است که در رفتارهای روزانه خود بین رفتار جمع‌محور و رفتار فردی، یکی را برگزیند و با خصائل و تمایلاتی که مانع او در امر مبارزه می‌شود آگاهانه وارد جنگ و تغییر رویکرد خود و تصحیح آن براساس آرمان‌های مبارزاتی که خودش به صورت کاملا آزادانه انتخاب کرده است، شود. بستر و ظرف این تغییر، رویکرد و عمل و ارتقای آن از حیطه‌ی منافع فردی به مسیر تامین منافع مبارزاتی و تشکیلات برای پیشبرد جنبش و مبارزه، که از آن به عنوان جنگ ایدئولوژیک نیز یاد می‌کنند، همان انتقاد و انتقاد از خود یا عملیات جاری است.<ref>عوارض گسترش سازمان انقلابی و تحلیل آن نشریه مجاهد شماره 15</ref>
محمد حنیف نژاد از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق در پیامی پیش از اعدام خود در مورد ضرورت انتقاد و انتقاد از خود ( عملیات جاری)  به دیگر یارانش چنین می‌گوید:<blockquote>«به هر حال، رمز پیروزی ما در حفظ دائمی سیاسی و تشکیلاتی گروه است, که در مساعی زیر متجلی می گردد:  1- وحدت تشکیلاتی. 2- وحدت استراتژیک. 3- وحدت ایدئولوژیک. به این ترتیب تنها ضامنِ پیروزی، حفظ دقیق اصول، راجع است به وحدت که تنها و تنها از طریقِ اصول: 1- انتقاد و انتقاد از خود. 2- اصل ادامة بقای پیشتاز حفظ می شود.» </blockquote>مائو تسه دون در این رابطه معتقد است که هر عنصری در جهان نیاز به رسیدگی و تصحیح و ارتقاء دارد. اگر اتاق را مرتب و تمیز نکنیم گرد و خاک در آن انباشته می‌شود. اگر صورت خود را مرتب نشوییم، کثیف خواهد شد. ذهن افراد نیز در روند مبارزه گاه گرد و خاک می‌گیرد و ازین رو احتیاج به گردگیری و تغییر و بالندگی دارد. همچنان که می‌گویند آب جاری دچار گندیدگی نمی‌شود یا لولای در هرگز موریانه نمیزند، ذهن نیز برای تازه ماندن نیاز به ارتقاء و از طرفی پاک شدن از عناصر زائد دارد و این امر جز با انتقاد و انتقاد از خود امکان پذیر نیست.  او در این رابطه میگوید:
هیچ کس را بخاطر حرفی که زده است گناهکار مدان بلکه از او پند بگیر. اگر عیبی داری آنرا اصلاح کن واگر نداری مراقب باش آنرا کسب نکنی!<ref>مائو تسه دون- گزاش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین- ۵ مارس ۱۹۴۹- آثار منتخب جلد چهار</ref>
در مورد اهمیت این اصل در احزاب و سازمان‌های آزادیبخش می‌توان نمونه‌های بسیاری را متذکر شد. این سازمان‌ها چنان به این اصل برای حفظ انسجام میان افراد خود توجه دارند که در شرایط بسیار سخت از جمله در نبردهای نظامی نیز از آن غافل نبوده اند.
=== سخنانی از رهبران جنبش‌های انقلابی در مورد عملیات جاری و مبارزه با فردگرایی ===
ژنرال جیاب، از فرماندهان نبردهای ویتنام در این رابطه میگوید:
در بحبوحه‌ی نبردهای دین بین فو(نبرد تاریخی وسرنوشت سازدر انقلاب ویتنام) و زیر بمباران نیروهای دشمن ما همچنان نشست‌های انتقاد و انتقاد از خود را برگزار کرده و به این اصل پایبند بودیم.
آنها معتقد بودند که تنها به این شیوه است که انظباط انقلابی، روحیه فداکاری و اتحاد در میان آنها صیقل می‌خورد.
هوشی مین رهبر انقلاب ویتنام در رابطه با مبارزه با فردگرایی(فردیت) چنین می‌گوید:<blockquote>«تنها رهروي توانا مي تواند راهي دراز را با باري گران بردوش، درنوردد.يك انقلابي بايد پاي بستي محكم از اخلاق انقلابي داشته باشد تا بتواند وظيفه پرافتخار خود را به تمام انجام بدهد. همه ما كه زاده و پرورده جامعه كهن بوده ايم در تفكر و عادات خويش بيش و كم اثرات آن جامعه را با خود حمل مي كنيم. بدترين و مخاطره آميزترين نشانه جامعه ديرين فردگرايي است. فردگرايي نقطه مقابل اخلاق انقلابي است. خردتـرين اثر باقيمانده فردگرايي در اولين فرصت رشد مي كند. فضائل انقلابي را بي اثر مي كند و مانع از آن مي شود كه ما با دل و جان براي آرمان انقلابي مبارزه كنيم. فردگرايي چيزي است سخت خدعه آميز و غدار. به چالاكي فرد را به ورطه تباهي مي كشد و همه مي دانند كه غلتيدن به سراشيب تباهي سهل تر است از بالندگي و ترقي. بي سبب نيست كه فردگرايي سخت مخاطره آميز است. فردگرايي خاستگاه بسا خطاكاريهاست. انتقاد و انتقاد از خود در حزب بايد به جديت عملي گردد. سلول حزبي بايد از ضوابط پيروي كند. انظباط حزبي بايد برحق و دقيق باشد. </blockquote><blockquote>هر كادر و عضو حزب بايد منافع انقلاب، حزب و خلق را بالاتر از هر چيز ديگري قرار دهد. آنان بايد پيراهن را  از لكه هاي فردگرايي پاك كنند، اخلاقيات انقلابي را اعتلا بخشند، روحيه جمعي و جمع گرايي را بپرورند و حس همبستگي سازماندهي و انضباط را بنوازند». </blockquote><blockquote>اخلاق انقلابي از آسمان نازل نمي شود. اخلاق انقلابي بواسطه مبارزه و تلاش مستمر روزانه، قوام و كمال مي يابد. اخلاق انقلابي همچون “سنگ يَشم” هر چه بيشتر صيقل يابد درخشنده تر مي شود و بسان طلا، چون دربوته رود، نابتر مي گردد». </blockquote>در  این رابطه مسعود رجوی نیز در در سال ۱۳۹۲ در سلسله آموزش‌هایی از مضامين قرآن می‌گوید: <blockquote>«درسال 1344 كه سازمان مجاهدين تشكيل شد، در اولين مقاله و بيانيه داخلي آن ، مقاله مبارزه چيست؟ كه از روي آن به ما آموزش مي دادند ، اين آيه آمده بود كه الان يكي از برادران يادآوري كرد: َالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا....( آيه آخر سوره عنكبوت) .كساني كه در راه ما به مجاهدت و نبرد برخيزند، هرآينه كه آنها را هدايت و راهنمايي مي كنيم و راه خود را به آنها نشان مي دهيم . مي بينيد كه اين افراد و جمع پيشتاز، اين پيشاهنگ انقلابي ، بطور خودرو و خودبخودي سبز نشده است ...ساليان آموزش ديده و در تربيت ايدئولوژيكي سپري كرده اند.ساليان در كارزار ايدئولوژيك، عنصر جنسيت و فرديت خودخواهانه را مهار كرده اند. ساليان آن ساختاري را كه شما به آن ميگوييد تشكيلات, ساخته اند. نيروهاي انقلابي و ارتش آزاد در ساير كشورها هم آن را مي بينند و ستايش مي كنند و چون خودشان در قيام و سرنگون كردن ديكتاتورها دست اندركارند، قدر آن را مي دانند و گاه  ميخواهند كه تجربه ها را منتقل كنيم. آخر معني سرپا نگهداشتن يك سازمان و تشكيلات بزرگ حتي براي يك روز را  مي فهمند .اين را مي فهمند كه يك تظاهرات را يك روز سرپا نگهداشتن به چه معناست و چه قيمتي دارد. مي فهمند كه ادامه دادن قيام و تظاهرات يعني چه و چه قيمتي دارد .آخر دشمن آنها هم دائما طرح و برنامه دارد كه يكي را بخرد , يكي را بترساند و يكي را بكشد و خلاصه آنها را از ميان بردارد . بنابراين معني تبعيت از حق كشان و حق ستيزان را هم مي فهمند. همان  كه قرآن هشدار داد و  نتيجه اش عقبگرد و زيانكاري در همه جنبش ها و انقلابها است.از آنجا كه  در تجربه و عمل مبارزاتي قرار گرفته اند دائما در حال تجزيه و تركيب هستند تجزيه مي شوند چون يكي خيانت مي كند , يكي خودفروشي سياسي ميكند , يكي سازش ميكند يكي فرصت طلبي و اپورتونيسم پيشه مي كند و خنجر از پشت مي زند.  متقابلا در تركيب هم هستند چون افراد همجنس و گروه خوني خودشان دائما ساخته مي شوند ، بالا مي كشند و تكثير مي شوند  و صفوف آنها از كساني كه جازده و سستي و ضعف و ذلت نشان داده اند جدا مي شود. به درجاتي كه خودشان درگير هستند و دست در آتش دارند ، معني و ارزش ايستادگي را مي فهمند... تعدادي از برادرانمان در مورد اهميت و ضرورت مبارزه ايدئولوژيك با فرديت خودخواهانه و رابطه آن با همه مسائلي صحبت كردند كه يك جنبش از جمله خود ما با آن درگير هستيم. از سياست و امنيت گرفته تا حمله و دفاع و همه مسئوليتهايي كه مجاهدين درهركجا كه هستند به آن اشتغال دارند. بله اين موضوع خاص ما نيست به همين خاطر بگذاريد به اين بحث با نقل قولهايي از هوشي مين و كساني كه دين بين فو را رهبري و فرماندهي كردند خاتمه بدهيم. جملات و توصيفات هوشي مين در باره فرديت خود پرستانه به قدر كافي گوياست و نيازمند هيچ توضيح اضافه نيست.»</blockquote>
===  عملیات جاری و روش‌های حل تضاد ===
هر پدیده ای داری تضادهای درونی است. تضاد در درون هر پدیده  به شیوه ای حل شده و به سمت وحدت و نتیجه نهایی حرکت می‌کند. به عنوان مثال تضاد میان حکومت و مردم از طریق انقلاب حل می‌شود. از دیدگاه مارکسیستها تضاد میان پرولتاریا و بورژوازی با اسلوب انقلاب سوسیالیستی حل می شود. همچنین تضاد میان مستعمرات و کشورهای استعمارگر با جنگ انقلابی قابل حل است. تضاد میان طبقه کارگر و دهقانان با اسلوب کلکتیوه کردن و مکانیزه کردن کشاورزی قابل حل است. همچنین تضاد میان جامعه و طبیعت با اسلوب تکامل یافتن نیروهای مولده حل می‌شوند. اما تضادهای درون جبهه‌ی مردم و بویژه تضادهای درون یک حزب یا گروه تنها با اسلوب انتقاد و انتقاد از خود است که قابل حل می‌باشند.<ref>مائو تسه دون - درباره حل صحیح تضادهای درون خلق-27 فوریه 1975</ref>
== قوانین عملیات جاری و انتقاد و انتقاد از خود ==
== قوانین عملیات جاری و انتقاد و انتقاد از خود ==
راس بونندهر می‌گوید: انتقاد سازنده یک تکنیک است که به منظور بهبود رفتار فرد بکار برده می‌شود. او تصریح می‌کند که یک انتقاد سازنده باید از حملات شخصی و همچنین از سرزش کردن دوری کند. همچنین انتقاد سازنده باید در استفاده از واژه‌ها کاملا طراحی شده باشد و کاملا از زبان خصمانه بپرهیزد.<ref>راس بونندهر-مقاله‌ی [https://www.askmen.com/money/how_to_250/275_how_to.html « چگونه سازنده انتقاد کنم»]</ref>
راس بونندهر می‌گوید: انتقاد سازنده یک تکنیک است که به منظور بهبود رفتار فرد بکار برده می‌شود. او تصریح می‌کند که یک انتقاد سازنده باید از حملات شخصی و همچنین از سرزش کردن دوری کند. همچنین انتقاد سازنده باید در استفاده از واژه‌ها کاملا طراحی شده باشد و کاملا از زبان خصمانه بپرهیزد.<ref>راس بونندهر-مقاله‌ی [https://www.askmen.com/money/how_to_250/275_how_to.html « چگونه سازنده انتقاد کنم»]</ref>