کاربر:Safa/4صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
اساطین فقه
اساطین فقه


چنانکه گذشت شیخ اعظم انصاری قدس سره با نگرشی جدید به مبانی اجتهاد تحوّلی شگرف در علم اصول به وجود آورد و مکتب اصولی وی را شاگردان مبرز او بسان میرزای شیرازی، میرزای رشتی و آیت الله کوه کمری ادامه دادند تا آنکه شخصیت‌های متفکر و مجدّدی بسان آخوند خراسانی پا به عرصه نهاد و مکتب اصولی شیخ اعظم را ترتیبی نوین بخشید و امهات مباحث اصولی را در کتاب وزین «کفایه» فراهم آورد.
شیخ انصاری با نگرشی جدید به مبانی اجتهاد تحوّلی شگرف در علم اصول به وجود آورد و مکتب اصولی وی را شاگردان او مانند: میرزای شیرازی، میرزای رشتی و آیت‌الله کوه کمره‌ای ادامه دادند تا آنکه شخصیت‌های تجدد‌خواهی مانند آخوند خراسانی اصلی‌ترین مباحث اصولی را در کتاب «کفایه» سرجمع کرد.


آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی، آیت الله آقا ضیا الدین عراقی و دیگر شاگردان آخوند خراسانی با تدوین کتب و تدریس اصول فقه با اسلوب جدید، تحولی را که از عصر شیخ اعظم به وجود آمده بود، تداوم بخشیدند. علامه نایینی نیز با ژرفنگری خویش بر عمق و محتوای مباحث اصولی افزود و جایگاه علم اصول در فقه جعفری برازنده‌تر از همیشه خودنمایی کرد و لیاقت خویش را در اجتهاد شیعی نشان داد.
شیخ محمد حسین اصفهانی، آقا ضیا الدین عراقی و دیگر شاگردان آخوند خراسانی با تدوین کتب و تدریس اصول فقه با اسلوب جدید، تحولی را که از عصر شیخ اعظم به وجود آمده بود، تداوم بخشیدند. علامه نایینی نیز با ژرفنگری خویش بر عمق و محتوای مباحث اصولی افزود و جایگاه علم اصول در فقه جعفری را ارتقاء داد.


اینک وقت آن رسیده بود که علم فقه، ترتیبی منسجم به خود گیرد و فروع احکام از امهات مباحث استخراج گردد و با روشی نوین تدوین یابد.
سید محمد کاظم یزدی (۱۲۴۷۱۳۳۸ ه. ق.) با تألیف «عروه الوثقی» و سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۷۷۱۳۶۵ ه. ق.) با نگارش «وسیله النجاه» مسائل شرعی را با جامعیتی فراگیر تدوین کردند.


حضرت آیت الله سید محمد کاظم یزدی (۱۲۴۷۱۳۳۸ ه. ق.) با تألیف «عروه الوثقی» و حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۷۷۱۳۶۵ ه. ق.) با نگارش «وسیله النجاه» مسائل شرعی را با جامعیتی فراگیر تدوین کردند و به دنبال حرکت علمای اصول، در فقه شیعی تحولی دیگر به وجود آوردند.
سید محمد کاظم طباطبایی یزدی که از حوزه‌های علمیه اصفهانی و نجف بهره برده بود، «العروه الوثقی» با ۳۲۶۰ مسأله فقهی کتابی شد مرجع، و مراجع را بر آن داشت تا از اسلوب آن پیروی کنند و فروع فقهی آن را در حوزه‌های درس خارج مورد بحث و بررسی قرار دهند. چنانکه تاکنون ده‌ها حاشیه و شرح بر آن نگاشته شده است.


آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی که از حوزه‌های علمیه اصفهانی و نجف بهره برده بود، اندوخته‌های خویش را با تألیف و تدریس در اختیار مشتاقان علوم اهل بیت نهاد و با نگارش کتبی در مناجات، دعا، فقه و اصول وحدت هدف در اصول معارف و فروع احکام را به اثبات رساند و جامعیت خویش را در این علوم نشان داد.
کتاب «وسیله النجاه» سید ابوالحسن موسوی اصفهانی از دیگر نگاشته‌های فقه استدلالی شیعه است که به موجب فراگیر بودن مسائل آن مورد توجه فقهای فرزانه‌ای بسان حضرت امام خمینی قدس سره الشریف واقع شد و برخی از کتابهای استدلالی فقه شیعه بر مبنای آن تألیف گردید آیت الله اصفهانی که از حوزه‌های اصفهان و نجف اشرف بهره برده و به مقام اجتهاد رسیده بود پس از درگذشت آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی در سال ۱۳۳۸ به عنوان مرجع تقلید معرفی شد همزمان با ایشان علامه نایینی نیز مرجع تقلید شیعیان بود تا اینکه در سال ۱۳۵۵ علامه نایینی در نجف و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در قم از دنیا رفتند و مرجعیت عامه به آیت الله اصفهانی رسید.
 
«العروه الوثقی» با ۳۲۶۰ مسأله فقهی کتابی شد مرجع، و مراجع را بر آن داشت تا از اسلوب آن پیروی کنند و فروع فقهی آن را در حوزه‌های درس خارج مورد بحث و بررسی قرار دهند. چنانکه تاکنون ده‌ها حاشیه و شرح بر آن نگاشته شده است.
 
کتاب «وسیله النجاه» حضرت آیت الله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی قدس سره از دیگر نگاشته‌های فقه استدلالی شیعه است که به موجب فراگیر بودند مسائل آن مورد توجه فقهای فرزانه‌ای بسان حضرت امام خمینی قدس سره الشریف واقع شد و برخی از کتابهای استدلالی فقه شیعه بر مبنای آن تألیف گردید آیت الله اصفهانی که از حوزه‌های اصفهان و نجف اشرف بهره برده و به مقام اجتهاد رسیده بود پس از درگذشت آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی در سال ۱۳۳۸ به عنوان مرجع تقلید معرفی شد همزمان با ایشان علامه نایینی نیز مرجع تقلید شیعیان بود تا اینکه در سال ۱۳۵۵ علامه نایینی در نجف و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در قم از دنیا رفتند و مرجعیت عامه به آیت الله اصفهانی رسید.


این دو بزرگ علم فقه نیز بسان سلف صالح خویش در مسائل سیاسی اجتماعی عصر خود شرکت داشتند. چنانکه فرزند مجاهد صاحب عروه در حمله انگلیسی‌ها به عراق در مقابل تهاجم دشمن همراه دیگر روحانیون حوزه و مردم عراق شرکت و به فیض شهادت نائل آمد و آن زمانی که فقیه اهل بیت، آیت الله طباطبایی یزدی فتوایی در دفاع از کشور اسلامی عراق داده بود.
این دو بزرگ علم فقه نیز بسان سلف صالح خویش در مسائل سیاسی اجتماعی عصر خود شرکت داشتند. چنانکه فرزند مجاهد صاحب عروه در حمله انگلیسی‌ها به عراق در مقابل تهاجم دشمن همراه دیگر روحانیون حوزه و مردم عراق شرکت و به فیض شهادت نائل آمد و آن زمانی که فقیه اهل بیت، آیت الله طباطبایی یزدی فتوایی در دفاع از کشور اسلامی عراق داده بود.
خط ۱۵۲: خط ۱۴۸:
۱۱. رساله‌ای در علم درایه
۱۱. رساله‌ای در علم درایه


هرچند آیت الله حکیم در عصر آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی یکی از مراجع تقلید شناخته می‌شد لیکن پس از رحلت ایشان و آیت الله بروجردی مرجعیت عامه در وی تحقق یافت و اقشار عظیمی از مردم عراق و ایران و کشورهای شیعه نشین از ایشان تقلید کردند.
حکیم در عصر سید ابوالحسن اصفهانی یکی از مراجع تقلید شناخته می‌شد لیکن پس از فوت او و بروجردی مرجعیت عامه به وی رسید.
 
آیت الله حکیم قدس سره از جمله مراجع فعال در فقه سیاسی است و سیره عملی آن بزرگ مرد، درس استقامت و جهاد با کفر و شرک و نفاق است. وی در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد:
 
اگر سیاست به معنای اصلاح امور مردم و تلاش برای بالا بردن و پیشرفت آنها و نیک‌تر ساختن کارهایشان باشد… پس دین مقدس اسلام جز برای پرداختن بدین امور نیامده است و طبیعی است که مؤمنان باید با همه توان و قدرت خویش به آن پرداخته، آن را واجب بدانند .[۱۱]
 
آیت الله حکیم پس از سال‌ها رهبری امت اسلامی در سال ۱۳۴۸ ش. به دیار باقی شتافت و با پرورش صدها تن محقق و دانش‌پژوه در حوزه درس خویش پرچم علم را در نجف افراشته نگاه داشت.
 
امام خمینی پس از تبعید به عراق، قریب سیزده سال به تدریس در حوزه علمیه نجف و در مسجد شیخ انصاری (ره) پرداختند و معارف اهل بیت و فقه را در عالی‌ترین سطوح تدریس نمود.
 
امام خمینی سلسله درس‌های خارج فقه خویش را با همه مخالفت‌ها و کارشکنی‌های عناصر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در این مسجد آغاز کرد که تا زمان هجرت از عراق به پاریس ادامه داشت. مبانی متقن امام در فقه و اصول و تسلط ایشان بر رشته‌های معارف اسلامی بدان پایه بود که پس از اندک زمانی علی‏رغم کارشکنی‌های مرتجعین، حوزه درسی ایشان به ‏عنوان یکی از برجسته‌ترین حوزه‌های درسی نجف از لحاظ کیفیت و کمیت شاگردان شناخته شد.
 
جمع زیادی از طلاب علوم دینی ایرانی، پاکستانی، عراقی، افغانی، هندی و کشورهای حوزه خلیج فارس همه روزه از محضر درسی ایشان بهره می‌بردند. علاقه ‏مندان به امام در حوزه‌های علمیه ایران قصد هجرت دسته‏ جمعی به نجف را داشتند که با توصیه امام خمینی مبنی بر لزوم پایداری و حفظ حوزه‌های ایران، عملی نشد. و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری ولایت فقیه را در چندین جلسه تدریس نمودند.
 
آیت الله خویی از دیگر مراجعی است که در حوزه علمیه نجف مرجعیت شیعه را برعهده داشت. رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی در خصوص مکتب فقهی و اصول آیت الله خویی می‌فرماید:


یکی از عواملی که مرحوم آیت الله آقای خویی را در کار گسترش علم فقه و ا صول موفق کرد این بود که درس‌های ایشان به شکل منظمی نوشته می‌شد و سبک درس ایشان خیلی منظم و مرتب بود. ما در سال ۱۳۳۶ ه. ش. که حوزه درس ایشان را درک کردیم، دیدم که کسی در درس ایشان اصلاً اشکال نمی‌کرد. ایشان درس را می‌گفتند و کسانی آن را می‌نوشتند و بحث می‌کردند و بعد هم منتشر می‌شد …[۱۲]
حکیم از جمله مراجع فعال در فقه سیاسی است. وی در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد:


آیت الله سید ابوالقاسم خویی در قیام شیعیان عراق در رمضان ۱۴۱۲ ه. ق. نیز ایفای نقش نمود تا اینکه از سوی صدام به کوفه تبعید گردید. ایشان پس از سال‌ها تدریس در حوزه علمیه نجف در سال ۱۴۱۳ ه. ق. از دنیا رفت.
اگر سیاست به معنای اصلاح امور مردم و تلاش برای بالا بردن و پیشرفت آنها و نیک‌تر ساختن کارهایشان باشد… پس دین مقدس اسلام جز برای پرداختن بدین امور نیامده است و طبیعی است که مؤمنان باید با همه توان و قدرت خویش به آن پرداخته، آن را واجب بدانند.


پس از رحلت حضرت آیت الله خویی اصحاب جلسه فتوای ایشان که از بزرگان حوزه نجف می‌باشند با تدریس و تحقیق در مباحث اصولی و فقهی و دیگر علوم اسلامی حیات علمی فرهنگی شیعه در آن سرزمین مقدس را تداوم بخشیدند که حضرات آیات سید عبدالاعلی سبزواری (ره) و سید علی سیستانی از آن جمله اند.
حکیم در سال ۱۳۴۸ ش. فوت کرد.


حوزه فلسفی نجف
خمینی پس از تبعید به عراق، سیزده سال به تدریس در حوزه علمیه نجف و در مسجد شیخ انصاری (ره) پرداخت.


ایران از عصر ابن سینا تا خواجه نصیرالدین طوسی مرکز ثقل فلسفه اسلامی بوده است به گونه‌ای که شاید بتوان گفت هر طالب علوم عقلی می‌بایست در حوزه‌های فلسفی ایران به تحصیل می‌پرداخت. این کانون علوم عقلی تا زمان هجرت خواجه به بغداد ادامه داشت. پس از رحلت خواجه نصیرالدین طوسی در حوزه‌های علمیه عراق شخصیت برجسته فلسفی دیده نشد تا اینکه آخوند ملأ حسینقلی همدانی که از حوزه درسی ملاهادی سبزواری بهره برده بود به عتبات مهاجرت نمود و در حوزه کربلا و نجف به تحصیل و تکمیل علوم نقلی پرداخت. آن گاه به تربیت شاگردان همت گمارد.
خمینی سلسله درس‌های خارج فقه خویش را با همه مخالفت‌ها و کارشکنی‌های عناصر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در این مسجد آغاز کرد که تا زمان رفتن به پاریس ادامه داشت.


پس از پیدایی مکتب صدرالمتألهین فلسفه با عرفان و کلام اسلامی درآمیخت و روش جدیدی در علوم نقلی و فلسفی به وجود آمد. آخوند ملاحسینقلی همدانی نیز که یکی از پیروان این مکتب بود شاگردان خویش را با فلسفه صدرایی و سیر و سلوک معنوی آشنا نمود.
خویی از دیگر مراجعی است که در حوزه علمیه نجف مرجعیت شیعه را برعهده داشت.  


ناگفته نماند که «میرزا حسن» فرزند «آخوند ملامحمد اسماعیل واحدالعین اصفهانی» نیز مدتی در کربلا حضور یافت و به تدریس فلسفه پرداخت .[۱۳] لیکن عمده شاگردان علوم عقلی از آخوند همدانی بهره برده اند. در واقع وی فلسفه را از سبزوار به نجف انتقال داد.
سید ابوالقاسم خویی در قیام شیعیان عراق در رمضان ۱۴۱۲ ه. ق. نیز ایفای نقش نمود تا اینکه از سوی صدام به کوفه تبعید گردید و در سال ۱۴۱۳ ه. ق. از دنیا رفت.


«آقا میرزا محمدباقر اصطهباناتی» از دیگر شخصیت‌های
پس از مرگ خویی سید عبدالاعلی سبزواری (ره) و سید علی سیستانی مراجع اصلی نجف هستند.


=== حوزه‌ی علمیه قم ===
=== حوزه‌ی علمیه قم ===