کاربر:Rah/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳۷: خط ۵۳۷:


من با مردم ایران که امروز زیر یوغ یک رژیم وحشی بشر می‌برند؛ و با ایرانیانی که در همه جا با خاطرات تاریک سرکوب و قتل زندگی می‌کنند، همدرد هستم. آن‌چه در ایران بر سر کسانی که این‌چنین فکر می‌کنند نازل شد در سال ۱۹۸۸ رخ داد. در سال ۱۹۸۸ سی‌هزار زندانی سیاسی در ایران به‌قتل رسیدند. ۳۳ سال بعد، هنوز هیچ عدالتی برای قربانیان و خانواده‌های آن‌ها وجود ندارد. چه‌گونه جهان آزاد، دنیای دموکراسی‌هایی که ظاهراً برای زندگی آحاد بشر ارزش قائل هستند، با یک رژیم قاتل مذاکره می‌کند؟ چگونه رهبران کشورهایی مانند ایالات متحده، که غالباً در مورد اهمیت حقوق‌بشر صحبت می‌کنند، می‌توانند در پشت میز رئیسی بنشینند که نقش وی در کشتار سال ۱۹۸۸ کاملاً مشخص است؟ ایالات متحده با مذاکره با رهبران ایران در وین یک اشتباه وحشتناک را تکرار می‌کند. این مذاکرات اتلاف وقت برای همه به جز حاکمان بی‌رحم ایران است که از آن بهره‌مند می‌شوند. با دادن آن‌چه رژیم‌های بی‌رحم می‌خواهند به آن‌ها، نمی‌توان به این هدف رسید. دیکتاتوری‌ها به خودی خود به دموکراسی تبدیل نمی‌شوند. جامعه بین‌المللی باید حداکثر فشار را بر رژیم ایران وارد کند تا رهبران آن را منزوی سازد و از کسانی که برای دموکراسی و حقوق‌بشر در ایران می‌جنگند حمایت کند. هر کاری کمتر از این، فراموش کردن جنایات گذشته، نادیده گرفتن جنایات حاضر و امکان‌پذیر ساختن جنایات آینده است.
من با مردم ایران که امروز زیر یوغ یک رژیم وحشی بشر می‌برند؛ و با ایرانیانی که در همه جا با خاطرات تاریک سرکوب و قتل زندگی می‌کنند، همدرد هستم. آن‌چه در ایران بر سر کسانی که این‌چنین فکر می‌کنند نازل شد در سال ۱۹۸۸ رخ داد. در سال ۱۹۸۸ سی‌هزار زندانی سیاسی در ایران به‌قتل رسیدند. ۳۳ سال بعد، هنوز هیچ عدالتی برای قربانیان و خانواده‌های آن‌ها وجود ندارد. چه‌گونه جهان آزاد، دنیای دموکراسی‌هایی که ظاهراً برای زندگی آحاد بشر ارزش قائل هستند، با یک رژیم قاتل مذاکره می‌کند؟ چگونه رهبران کشورهایی مانند ایالات متحده، که غالباً در مورد اهمیت حقوق‌بشر صحبت می‌کنند، می‌توانند در پشت میز رئیسی بنشینند که نقش وی در کشتار سال ۱۹۸۸ کاملاً مشخص است؟ ایالات متحده با مذاکره با رهبران ایران در وین یک اشتباه وحشتناک را تکرار می‌کند. این مذاکرات اتلاف وقت برای همه به جز حاکمان بی‌رحم ایران است که از آن بهره‌مند می‌شوند. با دادن آن‌چه رژیم‌های بی‌رحم می‌خواهند به آن‌ها، نمی‌توان به این هدف رسید. دیکتاتوری‌ها به خودی خود به دموکراسی تبدیل نمی‌شوند. جامعه بین‌المللی باید حداکثر فشار را بر رژیم ایران وارد کند تا رهبران آن را منزوی سازد و از کسانی که برای دموکراسی و حقوق‌بشر در ایران می‌جنگند حمایت کند. هر کاری کمتر از این، فراموش کردن جنایات گذشته، نادیده گرفتن جنایات حاضر و امکان‌پذیر ساختن جنایات آینده است.
== افشاگری شماری از زندانیان سیاسی ==
در این بخش از گردهمایی جهانی ایارن آزاد، شماری از زندانیان سیاسی سابق در نظام جمهوری اسلامی سخنرانی کردند.
=== متین کریم ===
من خاطراتم از زندان را در کتابی به نام نبردی برای همه نوشته‌ام. دوبار در اردیبهشت ۱۳۶۰، و فروردین ۱۳۶۲، دستگیر شدم. فقط می‌خواهم به گوشه‌یی از اعمال رئیسی جنایتکار اشاره کنم. روز ۸ا ردیبهشت ۶۰ در شهر کرج هنگام توزیع تراکت دستگیر شدم و همراه چند نفر به دادستانی کرج بردند. از ما خواستند تعهد بدهیم از مجاهدین حمایت نکنیم. وقتی مقاومت را دیدند ما را زیر مشت و لگد و فحاشی قرار دادند. وقتی حریف ما نشدند؛ و ما هم‌چنان شعار می‌دادیم ما را پیش رئیسی بردند. وقتی مقاومت ما را دیدند گفت این‌ها را به اصطبل ببرید. در اصطبل که حدود ۱۰۰ نفر بودند که از سرما می‌لرزیدیم. یک شب دیگر گله‌ای از پاسدارها به سرکردگی رئیسی به زندان آمدند و گفتند حکم شما اعدام است و اگر ابراز ندامت نکنید اعدام می‌شوید. وقتی مقاومت ما را دیدند رگبار بستند و صحنه اعدام مصنوعی ایجاد کردند. اما وقتی مقاومت ما را دیدند ما را آزاد کردند. حکم فروش نشریه برای نشریه مجاهد اعدام بود، رئیسی تلاش داشت مرا از زندان اوین به زندان کرج منتقل کند تا انتقام بگیرد. او دنبال انتقال هواداران مجاهدین از سایر زندان‌ها به کرج بود تا آن‌ها را اعدام کند. من به رئیسی می گویم ای جلاد تو تمام مرزهای ضدبشری را درنوردیدی اما من می‌گویم در هرحال نظام ولایت فقیه را سرنگون می‌کنیم. من نیز هم‌چون دیگر اعضای ارتش آزادی با الهام از می‌توان و باید خواهر مریم عزیزم برای آزادی ایران از چنگ شما دژخیمان خون‌خوار آدم‌خوار می‌گویم حاضر حاضر حاضر...
=== ماجد کریم ===
من ماجد کریم هستم همان‌طور که خواهرم متین گفت در کرج عکس‌های برادر مسعود و محمد آقا در شهر کرج همه جا چسبیده شده بود. به‌جرأت می‌گویم که ۹۵ درصد از هواداران مجاهدین در کرج شهید شدند. در اردیبهشت ۶۰ با دستگیری ۱۰۰ دختر هوادار ما به‌عنوان خانواده آن‌ها رفته بودیم. یک پاسدار لمپن با فحاشی به خانواده‌ها گفت من مسئول این کار هستم هر کاری که بخواهیم با دختران‌تان می‌کنیم. ما فکر نمی‌کردیم که او رئیسی باشد گفتیم می‌خواهیم با رئیسی صحبت کنیم و او گفت من خودم هستم. بهترین دوستم رضا منگولی زیر شکنجه در سال ۶۰ شهید شد او گفته بود که خط سازمان درست‌ترین خط است او به عهد خودش وفا کرد و الآن هزاران رضا منگولی در کرج داریم. من هم همراه با دیگر مجاهدین همراه با مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش ملی ایران با همراهی کانون‌های شورشی ایران را آزاد می‌کنیم و برای همین زنده هستم و نفس می‌کشم و حاضر حاضر می‌گویم.
=== محمد فرمانی ===
در عصر سی خرداد ۶۰ در کرج دستگیر شدم و ابتدا ما را به اصطبل باغ جهانبانی بردند که توسط سپاه به زندان تبدیل شده بود. در چند روزی که در آن‌جا بودم، من و بقیه را طی دو نوبت برای اعدام مصنوعی بردند. هنگام انتقال ما به یکی دیگر از زندان‌های کرج، یک جوان ریشو بود و در انتقال خیلی فعال بود. پرسیدم کیست گفتند این رئیسی دادستان کرج است. رئیسی آن موقع در مقام دادستانی از یک‌سو در دستگیری و سرکوب زندانیان نقش داشت؛ و از سوی دیگر با پرونده‌سازی جعلی حبس های طولانی و اعدام برای زندانیان ترتیب می‌داد. هنگامی که در زندان کانون بودم شاهد اعدام تعداد زیادی از زندانیان بودم از جمله معلمان قهرمان مینا و احد سرافرازی و دانش‌آموز شجاع محمود قارداش و تعداد دیگر از زندانیان که اسمشان را به یاد ندارم؛ و جا دارد یاد دکتر فرزین نصرتی موسی کریمخواه و حسن قهرمانی و کیانوش نوروزی که در قتل‌عام ۶۷ به شهادت رسیدند را گرامی بداریم.
=== صالح کهندل ===
با سلام و درود به برادر مسعود و خواهر مریم. و سلام به کانون‌های شورشی که این روزها روح خمینی را به آتش کشیدند.
من صالح کهندل هستم که ۱۲سال در زندان‌های اوین و گوهردشت و تبریز بودم.
در این مدت افتخار داشتم که با شهیدان بزرگی مثل [[علی صارمی|'''علی صارمی''']] و ده‌ها قهرمان دیگر که شهادت را بر ذلت ترجیح دادند هم بند بودم.
مجاهد شهید [[محسن دگمه‌چی|'''محسن دگمه‌چی''']] هنگامی که نفس‌های آخر زندگی‌اش را می‌کشید گفت اگر روزی به خواهر مریم و برادر مسعود رسیدی پیام من را برسان و بگو من با عشق شما تسلیم نمی‌شوم. کسی که با آقای صارمی هم بند بود گفت زمانی که حکم اعدامش را وقتی به او ابلاغ کردند گفت در راه خواهر مریم و برادر مسعود هر چه به من برسد افتخار است. وقتی بازجو به عبدالرضا رجبی که مهره‌های کمرش آسیب دیده بود گفت کمرت شکسته دیگر کاری نمی‌توانی بکنی، گفت اگر فقط انگشت اشاره‌ام کار کند باز هم به قلب شما شلیک می‌کنم. به یاد ندارم یک زندانی عادی یا سیاسی در کنار مجاهدین باشد اما تحت تاثیر آنان نباشد. به همین علت زندانبانان از مقاومت و اثرگذاری مجاهدین خسته شدند. بازجو به یکی از زندانیان عادی گفته بود اگر تمام شهر معتاد شوند برای ما به اندازه یک زندانی مجاهد خطرناک نیست و هزینه ندارد. خواهر مریم همیشه دلم برای کسانی می‌سوخت که شما را ندیدند. وقتی به ریشه مقاومت در خودم و بقیه زندانیان سیاسی دقت کردم، دیدم ریشه‌اش در عشق به خواهر مریم و برادر مسعود است. به جوانان میهنم می‌گویم یگانه راه نجات آتش زدن هر اندیشه است که بوی خمینی می‌دهد. پس تمام توان‌تان را جمع کنید برای سرنگونی. به خامنه‌ای می‌گویم همین روزها همین جوانان و مقاومت‌کنندگان به سراغت می‌آیند؛ و بند از بندت می‌گسلند.
=== سناتور مارتا مک سالی ===
=== سناتور مارتا مک سالی ===
سناتور مارتا مک سالی عضو کمیته قوای مسلح سنای آمریکا در گردهمایی جهانی ایران آزاد گفت:
سناتور مارتا مک سالی عضو کمیته قوای مسلح سنای آمریکا در گردهمایی جهانی ایران آزاد گفت: