کاربر:Khosro/صفحه تمرین رهی معیری: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
|در زمان حکومت          = محمدرضاشاه
|در زمان حکومت          = محمدرضاشاه
|اتفاقات مهم            =
|اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =  
| نام دیگر              =زاغچه، شاه پریون، گوشه گیر و حق گو
|القاب                  =  
|القاب                  =  
|بنیانگذار              =  
|بنیانگذار              =  
خط ۶۸: خط ۶۸:
== سبک رهی معیری ==
== سبک رهی معیری ==
[[پرونده:رهی8.PNG|بندانگشتی|300x300پیکسل|رهی معیری]]
[[پرونده:رهی8.PNG|بندانگشتی|300x300پیکسل|رهی معیری]]
رهی معیری یکی از چهره‌های ممتاز و برجسته‌ی غزل‌سرای معاصر است. اشعار او تأثیر پذیرفته از شاعرانی نظیر سعدی، حافظ، مولوی، صائب و گاهی مسعود سعد سلمان و نظامی است؛ اما بیشتر دل‌بستگی و توجه وی به زبان سعدی است. عشق رهی معیری به سعدی سخنش را از رنگ و بوی شیوه‌ی استاد سخن برخوردار کرده است؛ تا آن‌جا که گفته می‌شود که همان سادگی و روانی و طراوت غزل‌های سعدی را می‌توان در بیشتر غزل‌های او دید.
رهی معیری یکی از چهره‌های ممتاز و برجسته‌ی غزل‌سرای معاصر است. اشعار او تأثیر پذیرفته از شاعرانی نظیر '''[[سعدی]]'''، [[حافظ|'''حافظ''']]، مولوی، صائب و گاهی مسعود سعد سلمان و نظامی است؛ اما بیشتر دل‌بستگی و توجه وی به زبان سعدی است. عشق رهی معیری به سعدی سخنش را از رنگ و بوی شیوه‌ی استاد سخن برخوردار کرده است؛ تا آن‌جا که گفته می‌شود که همان سادگی و روانی و طراوت غزل‌های سعدی را می‌توان در بیشتر غزل‌های او دید.


گه گاهی تخیلات دقیق و اندیشه‌های لطیف رهی معیری، شعر صائب تبریزی و کلیم کاشانی و حزین لاهیجی و دیگر شاعران شیوه‌ی اصفهانی را به خاطر می‌آورد؛ و در عین حال زبان یک‌دست و زلال وی، از شاعری به شیوه‌ی عراقی سخن می‌گوید. رنگ عاشقانه‌ی غزل رهی معیری، با چنین زبان و مضامین لطیف تقریباً عامل اصلی اهمیت کار او است، چرا که جمع میان سه عنصر اصلی شعر (آن‌هم غزل) از کارهای سخت و دشوار است.<ref name=":2">[http://biografiaka.akairan.com/biography/shoara/rahi-moaieri.html زندگینامه رهی معیری - سایت آکا ایران]</ref>  
گه گاهی تخیلات دقیق و اندیشه‌های لطیف رهی معیری، شعر صائب تبریزی و کلیم کاشانی و حزین لاهیجی و دیگر شاعران شیوه‌ی اصفهانی را به خاطر می‌آورد؛ و در عین حال زبان یک‌دست و زلال وی، از شاعری به شیوه‌ی عراقی سخن می‌گوید. رنگ عاشقانه‌ی غزل رهی معیری، با چنین زبان و مضامین لطیف تقریباً عامل اصلی اهمیت کار او است، چرا که جمع میان سه عنصر اصلی شعر (آن‌هم غزل) از کارهای سخت و دشوار است.<ref name=":2">[http://biografiaka.akairan.com/biography/shoara/rahi-moaieri.html زندگینامه رهی معیری - سایت آکا ایران]</ref>  


=== هم‌کاری با آهنگ‌سازان معروف ===
=== هم‌کاری با آهنگ‌سازان معروف ===
رهی معیری با بهترین آهنگ‌سازان هم‌کاری داشته است؛ آهنگ‌سازانی نظیر مرتضی محجوبی، روح‌الله خالقی، مهدی خالدی، علی تجویدی، بدیعی و… اما رهی معیری بیشتر دوستی عمیقی با استاد مرتضی محجوبی داشت. چنان‌که آهنگ معروف و زیبای ''کاروان'' در مایه دشتی با صدای استاد غلامحسین بنان محصول این همک‌اری و دوستی است که بیان‌گر ارتباط عاطفی تنگاتنگ و دوستی این دو استاد است. آنچه در کار رهی معیری مهم است، توان تلفیق و تطبیق شعر با آهنگ است که ترانه‌های او را جاودانه و ماندگار کرده است.
رهی معیری با بهترین آهنگ‌سازان هم‌کاری داشته است؛ آهنگ‌سازانی نظیر [[مرتضی محجوبی|'''مرتضی محجوبی''']]، [[روح‌الله خالقی|'''روح‌الله خالقی''']]، مهدی خالدی، علی تجویدی، [[جواد بدیع‌زاده|'''جواد بدیع‌زاده''']] و… اما رهی معیری بیشتر دوستی عمیقی با استاد مرتضی محجوبی داشت. چنان‌که آهنگ معروف و زیبای ''کاروان'' در مایه دشتی با صدای استاد [[غلامحسین بنان|'''غلامحسین بنان''']] محصول این همک‌اری و دوستی است که بیان‌گر ارتباط عاطفی تنگاتنگ و دوستی این دو استاد است. آن‌چه در کار رهی معیری مهم است، توان تلفیق و تطبیق شعر با آهنگ است که ترانه‌های او را جاودانه و ماندگار کرده است.


رهی معیری در برنامه رادیویی قصه شمع، می‌گوید: <blockquote>«من در همه انواع شعر از قبیل غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و… آثاری دارم. نخستین ترانه را در سال ۱۳۱۳، بر روی آهنگ آقای بدیع زاده ساختم که به «شد خزان» معروف شد.»<ref>[https://www.parvaresheafkar.com/biography/rahi-moayyeri-poet/ بیوگرافی محمدحسن رهی معیری - سایت پرورش افکار]</ref> </blockquote>
رهی معیری در برنامه رادیویی قصه شمع، می‌گوید: <blockquote>«من در همه انواع شعر از قبیل غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و… آثاری دارم. نخستین ترانه را در سال ۱۳۱۳، بر روی آهنگ آقای بدیع زاده ساختم که به «شد خزان» معروف شد.»<ref>[https://www.parvaresheafkar.com/biography/rahi-moayyeri-poet/ بیوگرافی محمدحسن رهی معیری - سایت پرورش افکار]</ref> </blockquote>
خط ۸۴: خط ۸۴:
مریم فیروز، دختر عبدالحسین فرمانفرما، نوه‌ی عباس میرزا در سن ۱۶ سالگی با تصمیم پدرش به عقد سرهنگ عباسقلی اسفندیاری درآمد و صاحب دو دختر به نام‌های افسانه و افسر شد. عباسقلی از مریم فیروز ۲۶ سال بزرگتر بود و مریم تمایلی به او نداشت؛ و تنها به دستور پدر پُرنفوذ و مقتدرش تن به این ازدواج داده بود.
مریم فیروز، دختر عبدالحسین فرمانفرما، نوه‌ی عباس میرزا در سن ۱۶ سالگی با تصمیم پدرش به عقد سرهنگ عباسقلی اسفندیاری درآمد و صاحب دو دختر به نام‌های افسانه و افسر شد. عباسقلی از مریم فیروز ۲۶ سال بزرگتر بود و مریم تمایلی به او نداشت؛ و تنها به دستور پدر پُرنفوذ و مقتدرش تن به این ازدواج داده بود.


‏نخستین ملاقات مریم فیروز و رهی معیری در اردیبهشت‌ماه، پیش از مرگ فرمانفرما، در یک مهمانی در خانه‌ی مصطفی فاتح صورت گرفت. این دیدار برای همیشه زندگی رهی معیری را تغییر داد. در همین روزها بود که مریم فیروز تلاش می‌کرد تا از همسر اجباری خود جدا شود. وی در این زمان حدوداً ۳۰ سال داشت. مریم فیروز در اواخر دوران سلطنت رضاشاه یکی از زنان نامدار شهر بود. از خانواده‌ای معروف و پر نفوذ بود. مریم فیروز هم زیبا بود و هم سر پرشورش او را جذاب‌تر می‌کرد. مهم‌تر این‌که منزلش محل رفت و آمد روشنفکران عصر خود بود. مریم فیروز پس از مرگ پدرش فرمانفرما، در سال ۱۳۱۸، از همسرش جدا شد و رابطه او و رهی معیری عیان‌تر شد. پزشک مریم فیروز در این باره می‌نویسد:<blockquote>«بعد از آن دیگر مریم رفت و آمد به خانه‌ی رهی را آغاز کرد و پس از مدتی نیز او را به خانه‌ی شمیران خود آورد. مریم قول می‌دهد که به قول خودش به مذهب و سنت عشق، زن او شود.»</blockquote>پس از تبعید رضاشاه و ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی، مریم فیروز نقش پررنگ‌تری در فعالیت‌های اجتماعی به عهده گرفت. آشنایی مریم فیروز با نویسنده‌ی معروف، بزرگ علوی و دیگر اعضای حزب توده، درحالی که رابطه‌اش با رهی معیری ادامه داشت، دریچه تازه‌ای به زندگی وی باز کرد. عشق رهی به مریم فیروز، زندگی او را دگرگون کرد؛ و به تشویق مریم با نام‌های مستعار به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامه‌ها پرداخت. مریم فیروز منبع ذوق شاعرانه‌ی وی بود:
‏نخستین ملاقات مریم فیروز و رهی معیری در اردیبهشت‌ماه، پیش از مرگ فرمانفرما، در یک مهمانی در خانه‌ی مصطفی فاتح صورت گرفت. این دیدار برای همیشه زندگی رهی معیری را تغییر داد. در همین روزها بود که مریم فیروز تلاش می‌کرد تا از همسر اجباری خود جدا شود. وی در این زمان حدوداً ۳۰ سال داشت. مریم فیروز در اواخر دوران سلطنت [[رضاشاه پهلوی|'''رضاشاه''']] یکی از زنان نامدار شهر بود. از خانواده‌ای معروف و پر نفوذ بود. مریم فیروز هم زیبا بود و هم سر پرشورش او را جذاب‌تر می‌کرد. مهم‌تر این‌که منزلش محل رفت و آمد روشنفکران عصر خود بود. مریم فیروز پس از مرگ پدرش فرمانفرما، در سال ۱۳۱۸، از همسرش جدا شد و رابطه او و رهی معیری عیان‌تر شد. پزشک مریم فیروز در این باره می‌نویسد:<blockquote>«بعد از آن دیگر مریم رفت و آمد به خانه‌ی رهی را آغاز کرد و پس از مدتی نیز او را به خانه‌ی شمیران خود آورد. مریم قول می‌دهد که به قول خودش به مذهب و سنت عشق، زن او شود.»</blockquote>پس از تبعید رضاشاه و ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی، مریم فیروز نقش پررنگ‌تری در فعالیت‌های اجتماعی به عهده گرفت. آشنایی مریم فیروز با نویسنده‌ی معروف، بزرگ علوی و دیگر اعضای [[حزب توده ایران|'''حزب توده''']]، درحالی که رابطه‌اش با رهی معیری ادامه داشت، دریچه تازه‌ای به زندگی وی باز کرد. عشق رهی به مریم فیروز، زندگی او را دگرگون کرد؛ و به تشویق مریم با نام‌های مستعار به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامه‌ها پرداخت. مریم فیروز منبع ذوق شاعرانه‌ی وی بود:


‏خیال‌انگیز و جان پرور، چو بوی گل سراپایی
‏خیال‌انگیز و جان پرور، چو بوی گل سراپایی
خط ۹۸: خط ۹۸:
‏اما چرخش روزگار طور دیگر چرخید؛ و مریم فیروز پس از آشنایی با نورالدین کیانوری که مهندس معمار و یکی از سران حزب تازه تأسیس توده بود، تصمیم گرفت با او ازدواج کند. آشنایی مریم فیروز با نورالدین کیانوری نیز اتفاقی بود. مریم برای تزئین باغ شمیرانش به‌دنبال یک معمار می‌گشت که برادر مریم فیروز یعنی حافظ فرمانفرمائیان، کیانوری را که تازه از آلمان آمده بود به او معرفی کرد؛ و همین آشنایی سرآغاز چند دهه زندگی پر فراز و نشیب سیاسی مریم فیروز و کیانوری شد.
‏اما چرخش روزگار طور دیگر چرخید؛ و مریم فیروز پس از آشنایی با نورالدین کیانوری که مهندس معمار و یکی از سران حزب تازه تأسیس توده بود، تصمیم گرفت با او ازدواج کند. آشنایی مریم فیروز با نورالدین کیانوری نیز اتفاقی بود. مریم برای تزئین باغ شمیرانش به‌دنبال یک معمار می‌گشت که برادر مریم فیروز یعنی حافظ فرمانفرمائیان، کیانوری را که تازه از آلمان آمده بود به او معرفی کرد؛ و همین آشنایی سرآغاز چند دهه زندگی پر فراز و نشیب سیاسی مریم فیروز و کیانوری شد.


مریم فیروز تا پانزدهم بهمن سال۱۳۲۷، که به دنبال ترور نافرجام و مشکوک محمدرضا شاه، حزب توده منحل و سران آن تحت تعقیب قرار گرفتند، گاهی به دیدار رهی معیری می‌رفت. اما از آن‌جایی‌که مریم فیروز به طور غیابی به حبس ابد محکوم و متواری شد، گویا دیگر او و رهی معیری همدیگر را ندیدند.<ref name=":0" />
مریم فیروز تا پانزدهم بهمن سال۱۳۲۷، که به دنبال ترور نافرجام و مشکوک [[محمدرضا پهلوی|'''محمدرضا شاه''']]، حزب توده منحل و سران آن تحت تعقیب قرار گرفتند، گاهی به دیدار رهی معیری می‌رفت. اما از آن‌جایی‌که مریم فیروز به طور غیابی به حبس ابد محکوم و متواری شد، گویا دیگر او و رهی معیری همدیگر را ندیدند.<ref name=":0" />


مریم فیروز با دکتر محمد مصدق، نسبت فامیلی داشت؛ و دختر دایی دکتر مصدق است. مریم فیروز در روزهای بحرانی ۲۵ و ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، رابط اندرونی دکتر محمد مصدق با رهبری حزب توده بوده‌ است. دکتر مصدق در روز کودتا نیز در تماس تلفنی با مریم فیروز از او می‌خواهد که در مقابل کودتا هر چه می‌توانند انجام دهند.<ref>[https://iranglobal.info/node/30845 مستند دختر فرمانفرما؛ زندگی مریم فیروز - سایت ایران گلوبال]</ref>  
مریم فیروز با [[دکتر محمد مصدق|'''دکتر محمد مصدق''']]، نسبت فامیلی داشت؛ و دختر دایی دکتر مصدق است. مریم فیروز در روزهای بحرانی ۲۵ و [[کودتای ۲۸ مرداد|'''۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲''']]، رابط اندرونی دکتر محمد مصدق با رهبری حزب توده بوده‌ است. دکتر مصدق در روز کودتا نیز در تماس تلفنی با مریم فیروز از او می‌خواهد که در مقابل کودتا هر چه می‌توانند انجام دهند.<ref>[https://iranglobal.info/node/30845 مستند دختر فرمانفرما؛ زندگی مریم فیروز - سایت ایران گلوبال]</ref>  


== درگذشت ==
== درگذشت ==