کاربر:Abbas/صفحه تمرین5: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== اصل وحدت و همبستگی نیروها == | == اصل وحدت و همبستگی نیروها == | ||
برای مبارزه با دیکتاتوری و سرنگونی آن باید اصول آنرا کشف کرد که این اصول بسته به تمایل افراد نیست. ازیکطرف باید مشی و روش ضروری و لازم و قانونمند برای این کار را که همان استراتژی و تاکتیک است فهم کرد. این مشی و روش باید قانونمند و بر اساس خصایص و کارکردها و روابط ضروری ناشی از ماهیت دیکتاتوری باشد. | |||
نیرویی که در صدد مبارزه با دیکتاتوری است رابطهاش با سابر نیروها چگونه است. اینجاست که به اصل وحدت و همبستگی نیروها علیه دیکتاتوری می رسیم. | |||
در حالیکه رژیم دیکتاتور میخواهد این نیروها متفرق باشند، با یکدیگر سرشاخ شوند و یکدیگر را نفی کنند تا خودش اثبات شود، بهعکس، اصل وحدت و همبستگی نیروها ایجاب می کند که نیروهای جبههی خلق با هم یکی شده و علیه رژیم یکدیگر را تقویت کنند تا دیکتاتوری نفی شود. | |||
میزان صداقت هر نیرویی را در مبارزه با دیکتاتوری میتوان در تنظم رابطه با نیروی اصلی مبارز که در صحنه نبرد با دیکتاتوری حاضر است سنجید. به عنوان مثال هر کس که سودای آزادی ایران را در سر دارد لاجرم در وحدت با نیروی اصلی مخالف رژیم ولایت فقیه یعنی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران است. آن نیروی یا جریانی که با مجاهدین و مقاومت ایران خصومت و عناد میورزد و آنها را به سود رژیم ولایت فقیه تخطئه و تضعیف میکند خواه ناخواه دستش رو میشود و معلوم میشود که سودای دیگری در سر دارد، والا اگر با سر تا پای مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران مخالف میبود و هزار و یک انتقاد داشت، دستکم تا وقتی در جنگ با استبداد مذهبی هستند عدم خصومت پیش میگرفت.. | |||
مجاهدین خلق هر ایرادی هم که داشته باشند، در برابر یکی از سهمگینترین سرکوبهای تاریخ بشری یک مقاومت سازمان یافته را عرضه کردهاند. شورای ملی مقاومت بیش از سه دهه است که تنها جایگزین جدی در برابر رژیم ولایت فقیه را عرضه و حفظ کرده است. <ref name=":0" /> | |||
=== ارائه جایگزین === | === ارائه جایگزین === | ||
در تکامل وحدت و همبستگی نیروها سرانجام به ارائه آنچه که باید جایگزین شود میرسیم. وقتی صحبت از سرنگونی یک نظام دیکتاتوری به میان میآید لاجرم باید جایگزین آن نیز ارائه شود. در دیالکتیک سیاسی و اجتماعی هم تز و آنتی تز یعنی اثبات و نفی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. | |||
به عنوان مثال، در انقلاب ضد سلطنتی مردم میدانستند که چه نمیخواهند اما بهوضوح روشن نبود که چه میخواهند. در اثر سرکوبگری شاه و از دور خارج شدن نیروهای اصلاح طلب ملی یا رفرمیست بهدنبال انقلاب سفید و یکپایه شدن رژیم شاه از یک رژیم بورژوا - ملاک به یک رژیم یکدست سرمایهداری وابسته، در اثر سرکوب و سر بریدن نیروهای انقلابی و بهخصوص در اثر متلاشی شدن سازمان مجاهدین خلق ایران بهخاطر کودتای اپورتونیستی (در سال ۱۳۵۴)، سرانجام خمینی خلاء را پر کرد. در یک کلام ارتجاع رهبری انقلاب را ربود و بعد حق حاکمیت مردم را به ولایت فقیه یعنی حاکمیت آخوندها تبدیل کرد. | |||
ضرورت جایگزین سیاسی، علاوه بر نفی و اثبات، در اینست که شهیدان و رزمندگان و فعالان عرصهی مبارزه و مقاومت بدانند که برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدفهایی مبارزه و مجاهدت میکنند. | |||
یک مثال و مقایسه در این مورد گویاست. خمینی در آستانه سرنگونی رژیم سلطنتی حتی از موضع فرصت طلبانه، پس از اینکه بوی سقوط رژیم شاه را استشمام کرد، صریح و روشن میگفت، شاه باید برود! حتی بختیار را هم نپذیرفت. یک تنه خودش را با نفوذ مذهبی و سابقه سیاسی که داشت، بهعنوان آلترناتیو و جایگزین جا انداخت. اما موسوی در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ به جای اینکه بگوید ولی فقیه باید برود و اصل ولایت فقیه ملغی و منتفی است، پس از قیام عاشورا در ۶ دی ۸۸ تنزل و تنازل پیشه کرد و تسلیم شد. | |||
در نتیجه باید گفت در اوج وحدت و همبستگی نیروها، خواه و ناخواه باید یک جایگزین سیاسی یا آلترناتیو عرضه کرد که در نقش جبههی واحد عمل کند. این جایگزین و آلترناتیو، فقط برای مرحلهی بعد از سرنگونی دیکتاتوری لازم نیست بلکه قبل از آن و ضروری تر از آن، برای سرنگونی و در مرحله سرنگونی استبداد لازم است تا بتواند قیام و سرنگونی را به سرانجام برساند.<ref name=":0" /> | |||
== قیام و انقلاب == | == قیام و انقلاب == |