کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:


در این باره نشریه مجاهد شماره ۲۳۵ به نقل از بیانیه مرکزیت مجاهدین خلق می‌نویسد:<blockquote>«بحث بر سر یک جریان مستمر، متشکل، گسترده، آینده‌دار و بسیار مؤثر اجتماعی و تاریخی از انبوه زنان مجاهدی است که چه در دوران مبارزات افشاگرانهٔ سیاسی علیه ارتجاع خمینی و چه در دوران مقاومت انقلابی مسلحانه، دوشادوش مردان، مشعل رهایی خلق در زنجیرشان را به دست گرفته و هزار هزار به میدان شتافته‌اند… درصد عظیم خواهران اسیر ما که ده‌ها هزار تن را بالغ می‌شوند و درصد چشمگیر زنان مجاهد در کل آمار فهرست‌برداری شدهٔ شهدا به خوبی گواه این حقیقت است. اگرچه باید تأکید نمود که با توجه به محدودیت‌های فوق‌العادهٔ اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی که آنان را احاطه کرده است وبا توجه به محدودیت‌ها و اجبارات ضدبشری که رژیم خمینی به طور مضاعف بر آن افزوده است، درصد مشارکت کیفی آنان در کل کمیت شهدا را حقا باید به نسبت آنچه در فهرست شهدا آمده است، مضاعف محسوب نمود. زیرا در یک مقایسهٔ عمومی و کلی، اشتراک عمل زنان در امر انقلاب از بسیاری جهات ملازم با تحمل فشارها و شکنجه‌ها و شدائد مضاعفی نسبت به مردان بوده و می‌باشد.»<ref>نشریه مجاهد- شماره ۲۳۵</ref></blockquote>این جریان انکار ناپذیر و پر عمق و دامنه از حضور زنان مجاهد خلق به طور طبیعی الگوها و نمادهای برجسته‌ای را در سازمان مجاهدین خلق عرضه کرده بود. بارزترین آن‌ها [[اشرف ربیعی|اشرف رجوی]] بود  که مجاهدین او را «اشرف هزاران شهید این سازمان» در نبرد با دیکتاتوری دینی می‌نامیدند.
در این باره نشریه مجاهد شماره ۲۳۵ به نقل از بیانیه مرکزیت مجاهدین خلق می‌نویسد:<blockquote>«بحث بر سر یک جریان مستمر، متشکل، گسترده، آینده‌دار و بسیار مؤثر اجتماعی و تاریخی از انبوه زنان مجاهدی است که چه در دوران مبارزات افشاگرانهٔ سیاسی علیه ارتجاع خمینی و چه در دوران مقاومت انقلابی مسلحانه، دوشادوش مردان، مشعل رهایی خلق در زنجیرشان را به دست گرفته و هزار هزار به میدان شتافته‌اند… درصد عظیم خواهران اسیر ما که ده‌ها هزار تن را بالغ می‌شوند و درصد چشمگیر زنان مجاهد در کل آمار فهرست‌برداری شدهٔ شهدا به خوبی گواه این حقیقت است. اگرچه باید تأکید نمود که با توجه به محدودیت‌های فوق‌العادهٔ اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی که آنان را احاطه کرده است وبا توجه به محدودیت‌ها و اجبارات ضدبشری که رژیم خمینی به طور مضاعف بر آن افزوده است، درصد مشارکت کیفی آنان در کل کمیت شهدا را حقا باید به نسبت آنچه در فهرست شهدا آمده است، مضاعف محسوب نمود. زیرا در یک مقایسهٔ عمومی و کلی، اشتراک عمل زنان در امر انقلاب از بسیاری جهات ملازم با تحمل فشارها و شکنجه‌ها و شدائد مضاعفی نسبت به مردان بوده و می‌باشد.»<ref>نشریه مجاهد- شماره ۲۳۵</ref></blockquote>این جریان انکار ناپذیر و پر عمق و دامنه از حضور زنان مجاهد خلق به طور طبیعی الگوها و نمادهای برجسته‌ای را در سازمان مجاهدین خلق عرضه کرده بود. بارزترین آن‌ها [[اشرف ربیعی|اشرف رجوی]] بود  که مجاهدین او را «اشرف هزاران شهید این سازمان» در نبرد با دیکتاتوری دینی می‌نامیدند.
[[پرونده:اشرف رجوی در حال تمرین نظامی.PNG|جایگزین=اشرف رجوی پس از انقلاب ضدسلطنتی در حال تمرین نظامی|بندانگشتی|اشرف رجوی پس از انقلاب ضدسلطنتی در حال تمرین نظامی]]
اشرف رجوی با سابقه مبارزاتی روشن و تحمل شکنجه‌های بسیار در زندان‌های شاه، در حالی که در اثر شکنجه شنوایی یک گوش خود را از دست داده و آسیب‌های جسمی بسیاری در اثر سوختگی و شلاق و ضرب و شتم بر تن داشت، در شمار آخرین دستهٔ زندانیان سیاسی رژیم سلطنتی در ۳۰ دی ۱۳۵۷ آزاد شد.


اشرف رجوی با سابقه مبارزاتی روشن و تحمل شکنجه‌های بسیار در زندان‌های شاه، در شمار آخرین دستهٔ زندانیان سیاسی رژیم سلطنتی در ۳۰ دی ۱۳۵۷ آزاد شد.
وی پس از انقلاب ضدسلطنتی با مسعود رجوی ازدواج کرد. او در دوران مقاومت مسلحانه، به خواست خود و به رغم خطراتی که وی را تهدید می‌کرد، در تهران باقی ماند تا همسر او مسعود رجوی قادر باشد، برای تشکیل آلترناتیو در جریان عملیات پرواز بزرگ به فرانسه منتقل شود. پس از آن که در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ اشرف رجوی و [[موسی خیابانی]] به همراه یارانشان جان باختند، مجاهدین از اشرف به عنوان «سمبل زن انقلابی مجاهد خلق» یاد کردند.


وی پس از انقلاب ضدسلطنتی با مسعود رجوی ازدواج کرد.  او در دوران مقاومت مسلحانه، به خواست خود و به رغم خطراتی که وی را تهدید می‌کرد، در تهران باقی ماند تا همسر او مسعود رجوی قادر باشد، برای تشکیل آلترناتیو در جریان عملیات پرواز بزرگ به فرانسه منتقل شود. پس از آن که در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ اشرف رجوی و [[موسی خیابانی]] به همراه یارانشان جان باختند، مجاهدین از اشرف به عنوان «سمبل زن انقلابی مجاهد خلق» یاد کردند.
اشرف در یکی آخرین نامه هایش قبل از شهادت به مسعود رجوی نوشته بود:<blockquote>«میدانی بعضی وقتها فکر می کنم که چه خوب است من وبچه هم مثل خیلی از خواهران وفرزندان آنها شهید شویم، احساس می کنم در آن صورت رابطهٔ خیلی عمیق تری بین تو ومردم ایجاد می شود وچه بسا روز پیروزی، رنجی را که برای بر پائی انقلاب کشیده شده بسیار عمیق تر لمس کنی. میدانی شهادت در این فضای موجود خیلی خیلی ساده تر شده، گویا عین زندگی است، نمیدانی خود من با وجود همهٔ مسائلی که دیده ام در برابر عظمت فداکاری نسل حاضر دچار شگفتی شده ام. همین چند روز پیش خواهر ۱۳ساله ای شهید شده بود وچقدر قهرمانانه واقعاًچه چیزی او را به این همه فداکاری واداشته؟ فکر می کنم مهم این نیست که او چقدر به علتی که باید برای آن شهید شود واقف است … مهم این است که چگونه در این وانفسای زندگی که جهاندیده ها در راه رسیدن به نیک بختی دچار ضلالت اند، نور هدایت را دیده وواقعاًباید به  تربیت کنندگان این نسل تبریک وتهنیت گفت وبرای همین هاست که می گویم انشاءالله سرحال وسالم باشی تا تبوانی به وظیفهٔ سنگینی که بر عهده ات گذاشته شده عمل کنی. دلم می خواهد وصیت نامهٔ جداگانه ای برای تو بنویسم»</blockquote>او همچنین در  دست‌نوشته خود مسعود رجوی را چنین دعا می‌کند:<blockquote>«خدایا امانت مرا بپذیر و تو بهترین امین‌هائی. خدایا کمکش کن که سرفراز و پیروز از امتحانی که  در پیش دارد بیرون بیاید. خدایا کمکش کن که خلقی را از شکنجه واعدام واسارت و بردگی نجات بخشد. خدایا کمکش کن که کشتی طوفان زدهٔ ایران را به ساحل نجات برساند. خدایا کمکش کن که انقلاب نوین ایران را  باخونریزی کمتر و ره آورد بیشتر به بربنشاند .. خدایا او را بیامرز. از بدی هایش درگذر و نیکی هایش را فراوان نما»</blockquote>به این ترتیب، اشرف رجوی به عنوان سمبل یک زن انقلابی در میان مجاهدین و محصول جریانی از زنان مبارز به ثبت رسید. پس از آن بود که مجاهدین باجمع‌بندی نقش زنان و سمبل آنها اشرف رجوی، به این نتیجه رسیدند که  ارتقای زنان به سطح رهبری این سازمان یک ضروت تشکیلاتی و ایدئولوژیک است. به نحوی که گسترش فعالیت‌های زنان و طبعا فعالیت‌های کل سازمان جز با ارتقای کمی  زنان در سلسله مراتب تشکیلاتی میسر نیست. از سویی این مهم تنها با حضور زن در بالاترین نقطه یعنی در رهبری این سازمان عملی می‌شود.
 
اشرف در آخرین نامه هایش قبل از شهادت به مسعود رجوی نوشته بود:<blockquote>«میدانی بعضی وقتها فکر می کنم که چه خوب است من وبچه هم مثل خیلی از خواهران وفرزندان آنها شهید شویم، احساس می کنم در آن صورت رابطهٔ خیلی عمیق تری بین تو ومردم ایجاد می شود وچه بسا روز پیروزی، رنجی را که برای بر پائی انقلاب کشیده شده بسیار عمیق تر لمس کنی. میدانی شهادت در این فضای موجود خیلی خیلی ساده تر شده، گویا عین زندگی است، نمیدانی خود من با وجود همهٔ مسائلی که دیده ام در برابر عظمت فداکاری نسل حاضر دچار شگفتی شده ام. همین چند روز پیش خواهر ۱۳ساله ای شهید شده بود وچقدر قهرمانانه واقعاًچه چیزی او را به این همه فداکاری واداشته؟ فکر می کنم مهم این نیست که او چقدر به علتی که باید برای آن شهید شود واقف است … مهم این است که چگونه در این وانفسای زندگی که جهاندیده ها در راه رسیدن به نیک بختی دچار ضلالت اند، نور هدایت را دیده وواقعاًباید به  تربیت کنندگان این نسل تبریک وتهنیت گفت وبرای همین هاست که می گویم انشاءالله سرحال وسالم باشی تا تبوانی به وظیفهٔ سنگینی که بر عهده ات گذاشته شده عمل کنی. دلم می خواهد وصیت نامهٔ جداگانه ای برای تو بنویسم»</blockquote>او همچنین در  دست‌نوشته خود مسعود رجوی را چنین دعا می‌کند:<blockquote>«خدایا امانت مرا بپذیر وتو بهترین امین هائی. خدایا کمکش کن که سرفراز و پیروز از امتحانی که  در پیش دارد بیرون بیاید. خدایا کمکش کن که خلقی را از شکنجه واعدام واسارت و بردگی نجات بخشد. خدایا کمکش کن که کشتی طوفان زدهٔ ایران را به ساحل نجات برساند. خدایا کمکش کن که انقلاب نوین ایران را  باخونریزی کمتر و ره آورد بیشتر به بربنشاند .. خدایا او را بیامرز. از بدی هایش درگذر و نیکی هایش را فراوان نما»</blockquote>به این ترتیب، اشرف رجوی به عنوان سمبل زن انقلابی و محصول جریانی از زنان مبارز در سازمان مجاهدین به ثبت رسید. پس از آن بود که مجاهدین باجمع‌بندی نقش زنان مجاهد و سمبل آنها اشرف رجوی، به این نتیجه رسیدند که  ارتقای زنان به سطح رهبری این سازمان یک ضروت تشکیلاتی و ایدئولوژیک است. به نحوی که گسترش فعالیتهای زنان و طبعا فعالیتهای کل سازمان با ارتقای کمی  زنان در سلسله مراتب تشکیلاتی میسر نیست و این مهم تنها با حضور زن در بالاترین نقطه یعنی در رهبری این سازمان عملی می شود.


در پاسخ به این ضرورت بود که مریم عضدانلو به عنوان الگوی برجسته و شناخته شدهٔ دیگری پس از اشرف رجوی به عنوان همردیف مسئول اول مجاهدین که در آن زمان مسعود رجوی بود، انتخاب گردید.
در پاسخ به این ضرورت بود که مریم عضدانلو به عنوان الگوی برجسته و شناخته شدهٔ دیگری پس از اشرف رجوی به عنوان همردیف مسئول اول مجاهدین که در آن زمان مسعود رجوی بود، انتخاب گردید.


در این‌باره مسعود رجوی در اطلاعیه اعلام همردیفی مریم عضدانلو می‌نویسد:<blockquote>«اکنون خوشبختانه سازمان مجاهدین خلق ایران جایگاه عقیدتی و تشکیلاتی و اجتماعی اشرف را به بهترین وجه با معرفی خواهر مجاهدم مریم عضدانلو پر می کند. باشد که بویژه در رابطه با مسئله رهائی و تساوی ماهوی زن و مرد سرچشمة برکات و پیشرفت های عقیدتی و تشکیلاتی و اجتماعی بیشتر گردد. بنابر این از فاطمه امینی تا اشرف ربیعی و از اشرف ربیعی تا مریم عضدانلو ما با سمبلها  و الگوهای ایدئولوژیکی و تشکیلاتی و اجتماعی شجرة طیبه و نسل به خون شسته ای مواجهیم که در مبارزة انقلابی تمام عیار با دیکتاتوریهای شاه و خمینی تولد تاریخی جدیدی از زن انقلابی مسلمان و ایرانی را در مسیر رهائی خلق و میهنش بشارت داده و به ثبوت رسانده اند. زنی که در عین حال هم تلقی قرون وسطائی و ارباب و رعیتی رژیم خمینی از «زن» را در هم شکسته و در مسیر رهایی خویشتن به افقهای نوین انقلابی و متعالی دست یافته است. زنی که محققاً مهمترین مرزبندی تاریخی و اجتماعی و سیاسی برای او مرز میان ستمگر و ستمزده و مرز میان استثمار کننده و استثمار شونده است و لذا آنگونه «زن گرائی» و دفاع از حقوق زنان را -که تلاش دارد تقسیم بندی جنسی میان زن و مرد تحت ستم را در  بحبوحة نبرد انقلاب با ارتجاع، مسئله عمده و اصلی وانمود کند- از اساس انحرافی می داند… انتخاب ایدئولوژیکی وانقلابی خواهر مجاهد مریم عضدانلو همردیف مسئول سازمان را به همة شما و بویژه به عموم خواهران مجاهد در هر کجا که هستند تهنیت و تبریک می گویم و گرامی داشتن او و رهنمود ها و دستوراتش را به همگی شما سفارش می کنم. برای خود او نیز دعا میکنم تا هرچه بهتر از عهدة مسئولیتهای سنگین عقیدتی و تشکیلاتی و سیاسی و اجتماعیش بخصوص در راستای مسائل مربوط به زنان برآید. همچنین وظیفة خود می دانم بطور خاص به همسرش برادر مجاهد مهدی ابریشمچی نیز تبریک گفته و برای هر دوی آنها در مسیر خدا وخلق آرزوی رستگاری کنم».</blockquote>به این ترتیب، مجاهدین خلق و دفتر سیاسی آن بر اساس تصمیمی که آن‌را لازمهٔ حرکت و ارتقاء ایدئولوژی خود می‌دانستند مریم اما عضدانلو را به عنوان همردیف رهبری سازمانشان معرفی نمودند، اما معرفی مریم عضدانلو به عنوان همردیف مسئول  اول سازمان مجاهدین خلق ایران خود سرآغاز تحولات پرشتاب و انقلابی دیگری در تشکیلات و ایدئولوژی مجاهدین گردید. تحولاتی  که از رهایی زنان در نبردی فراگیر و همه جانبه با یک رژیم زن ستیز و قرون وسطایی  آغاز شد و به روشن ساختن و تشکیل ترکیب جدید رهبری در سازمان مجاهدین راه برد که  درتمامیت خود «  انقلاب ایدئورژیک درونی» یا «انقلاب مریم رهایی» نام گرفته است.
در این‌باره مسعود رجوی در اطلاعیه اعلام همردیفی مریم عضدانلو می‌نویسد:<blockquote>«اکنون خوشبختانه سازمان مجاهدین خلق ایران جایگاه عقیدتی و تشکیلاتی و اجتماعی اشرف را به بهترین وجه با معرفی خواهر مجاهدم مریم عضدانلو پر می کند. باشد که بویژه در رابطه با مسئله رهائی و تساوی ماهوی زن و مرد سرچشمة برکات و پیشرفت های عقیدتی و تشکیلاتی و اجتماعی بیشتر گردد. بنابر این از فاطمه امینی تا اشرف ربیعی و از اشرف ربیعی تا مریم عضدانلو ما با سمبلها  و الگوهای ایدئولوژیکی و تشکیلاتی و اجتماعی شجرة طیبه و نسل به خون شسته ای مواجهیم که در مبارزة انقلابی تمام عیار با دیکتاتوریهای شاه و خمینی تولد تاریخی جدیدی از زن انقلابی مسلمان و ایرانی را در مسیر رهائی خلق و میهنش بشارت داده و به ثبوت رسانده اند. زنی که در عین حال هم تلقی قرون وسطائی و ارباب و رعیتی رژیم خمینی از «زن» را در هم شکسته و در مسیر رهایی خویشتن به افقهای نوین انقلابی و متعالی دست یافته است. زنی که محققاً مهمترین مرزبندی تاریخی و اجتماعی و سیاسی برای او مرز میان ستمگر و ستمزده و مرز میان استثمار کننده و استثمار شونده است و لذا آنگونه «زن گرائی» و دفاع از حقوق زنان را -که تلاش دارد تقسیم بندی جنسی میان زن و مرد تحت ستم را در  بحبوحة نبرد انقلاب با ارتجاع، مسئله عمده و اصلی وانمود کند- از اساس انحرافی می داند… انتخاب ایدئولوژیکی وانقلابی خواهر مجاهد مریم عضدانلو همردیف مسئول سازمان را به همة شما و بویژه به عموم خواهران مجاهد در هر کجا که هستند تهنیت و تبریک می گویم و گرامی داشتن او و رهنمود ها و دستوراتش را به همگی شما سفارش می کنم. برای خود او نیز دعا میکنم تا هرچه بهتر از عهدة مسئولیتهای سنگین عقیدتی و تشکیلاتی و سیاسی و اجتماعیش بخصوص در راستای مسائل مربوط به زنان برآید. همچنین وظیفة خود می دانم بطور خاص به همسرش برادر مجاهد مهدی ابریشمچی نیز تبریک گفته و برای هر دوی آنها در مسیر خدا وخلق آرزوی رستگاری کنم».<ref>اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق به مناسبت اعلام هم‌ردیفی مریم عضدانلو با مسعود رجوی</ref></blockquote>به این ترتیب، مجاهدین خلق و دفتر سیاسی آن بر اساس تصمیمی که آن‌را لازمهٔ حرکت و ارتقاء ایدئولوژی خود می‌دانستند، مریم عضدانلو را به عنوان همردیف رهبری سازمانشان معرفی نمودند، اما این واقعه خود سرآغاز تحولات پرشتاب و انقلابی دیگری در تشکیلات و ایدئولوژی مجاهدین گردید. تحولاتی  که از رهایی زنان در نبردی فراگیر و همه جانبه با یک رژیم زن ستیز و قرون وسطایی  آغاز شد و به روشن ساختن و تشکیل ترکیب جدید رهبری در سازمان مجاهدین راه برد و در تمامیت خود «انقلاب ایدئورژیک درونی» نام گرفت.


دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران در اطلاعیه یی به تاریخ ۱۹ اسفند۱۳۶۳  انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین را اعلام و  رئوس اهداف یا مضمون و محتوای آن را در عبارتی فشرده در ابتدای این اطلاعیه،  به صورت زیر «برجسته» و «تعریف» کرده است :<blockquote>«معرفی رهبری نوین سازمان و انقلاب دمکراتیک نوین خلق قهرمان ایران</blockquote><blockquote>رهائی و اعاده حقوق زن-شرط ضروری رهائی مرد- نقطه عزیمت یک جهش عظیم ایدئولوژیکی در درون مجاهدین</blockquote><blockquote>این انقلاب ایدئولوژیک ظرفیت و توان انقلابی مجاهدین را صد چندان نموده و صفوف پولادین ما را هر چه پاکیزه تر و یگانه تر می سازد…</blockquote><blockquote>تصمیم فرخنده انقلابی وتوحیدی برای ازدواج خواهر مجاهد مریم عضدانلو با برادر مجاهد مسعود رجوی»</blockquote>هم چنان که در اولین تیتر برجسته این اطلاعیه مشخص می‌شود صورت مسأله اصلی امر رهبری است. به باور مجاهدین خلق انقلاب، مهم‌ترین عامل ناکامی و شکست جنبش‌ها و مبارزات رهایی‌بخش گذشته، از جمله انقلاب ضدسلطنتی، ناشایستگی، انحراف و یا مشخص نبودن رهبری واقعی جنبش بود. آن‌چنان‌که «در جریان انقلاب ضدسلطنتی، خطیرترین مسئلهٔ انقلاب، یعنی مسئلهٔ رهبری، در بحبوحهٔ دجالگری‌ها و عوامفریبی‌های مذهبی لاینحل و بی‌پاسخ مانده بود»
دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران در اطلاعیه‌یی به تاریخ ۱۹ اسفند۱۳۶۳  انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین را اعلام و  رئوس اهداف یا مضمون و محتوای آن را در عبارتی فشرده در ابتدای این اطلاعیه،  به صورت زیر «برجسته» و «تعریف» کرده است :<blockquote>«م'''عرفی رهبری نوین سازمان و انقلاب دمکراتیک نوین خلق قهرمان ایران'''</blockquote><blockquote>'''رهائی و اعاده حقوق زن-شرط ضروری رهائی مرد- نقطه عزیمت یک جهش عظیم ایدئولوژیکی در درون مجاهدین'''</blockquote><blockquote>'''این انقلاب ایدئولوژیک ظرفیت و توان انقلابی مجاهدین را صد چندان نموده و صفوف پولادین ما را هر چه پاکیزه تر و یگانه تر می سازد…'''</blockquote><blockquote>'''تصمیم فرخنده انقلابی وتوحیدی برای ازدواج خواهر مجاهد مریم عضدانلو با برادر مجاهد مسعود رجوی'''»</blockquote>هم چنان که در اولین تیتر برجسته‌ی این اطلاعیه مشخص می‌شود صورت مسأله اصلی، امر رهبری است. به باور مجاهدین خلق، مهم‌ترین عامل ناکامی و شکست جنبش‌ها و مبارزات رهایی‌بخش گذشته، از جمله انقلاب ضدسلطنتی، ناشایستگی، انحراف و یا مشخص نبودن رهبری واقعی جنبش بود. آن‌چنان‌که «در جریان انقلاب ضدسلطنتی، خطیرترین مسئلهٔ انقلاب، یعنی مسئلهٔ [[رهبری ذی‌صلاح]]، در بحبوحهٔ دجالگری‌ها و عوامفریبی‌های مذهبی لاینحل و بی‌پاسخ مانده بود»


همچنین باید اشاره کرد که این سازمان ده سال پیش از آن در درون صفوف خود نیز با ضربهٔ اپورتونیستی مواجه شده بود. ضربه‌ای که محصول روشن نبودن قاطعانهٔ جایگاه سخنگو و رهبری جنبش بود و طی آن افرادی، در خلاء حضور مسعود رجوی که در زندان به سر می‌برد، ایدئولوژی مجاهدین را تغییر داده و با به دست گرفتن شاخه‌هایی از این سازمان موجب متلاشی شدن آن به نفع شاه و آخوندهای ارتجاعی شدند. امری که در افتادن هژمونی و رهبری انقلاب ضدسلطنتی به دست خمینی تأثیر تعیین کننده داشت و سرنوشت انقلاب را تغییر داد.
همچنین باید اشاره کرد که این سازمان ده سال پیش از آن در درون صفوف خود نیز با ضربهٔ اپورتونیستی مواجه شده بود. ضربه‌ای که محصول روشن نبودن قاطعانهٔ جایگاه سخنگو و رهبری جنبش بود و طی آن افرادی، در خلاء حضور [[مسعود رجوی]] که در زندان به سر می‌برد، ایدئولوژی مجاهدین را تغییر داده و با به دست گرفتن شاخه‌هایی از این سازمان موجب متلاشی شدن آن به نفع شاه و آخوندهای ارتجاعی شدند. امری که در افتادن هژمونی و رهبری [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] به دست خمینی تأثیر تعیین کننده داشت و سرنوشت انقلاب را تغییر داد.


اطلاعیه سازمان مجاهدین در ۱۹اسفند ۱۳۶۳، پس از تیترهای اصلی در فرازهای مختلفی در متن خود به توضیح بیشتر پیرامون این انقلاب آرمانی پرداخته و دربارهٔ امر خطیر رهبری آرمانی سازمان مجاهدین خلق ایران و   انقلاب نوین مردم ایران،  تاریخچه نقش آفرین بی بدیل مسعود رجوی را طی دو دهه به طور فشرده  تشریخ می کند و از جمله می‌نویسد:<blockquote>«۲۰ سال از حیات خونین و پرافتخار شجرهٔ طیبهٔ مجاهدین می گذرد… این سازمان با ارتش عظیم شهیدان و اسیران و رزمندگانش، با همهٔ افتخارات تاریخی که تحت نظام های سرکوبگر شاه و خمینی احراز کرده و با همهٔ استعدادت و امکانات رشد یابنده و بالنده‌ای که بطورتاریخی در دل نهفته دارد؛ براستی یک گنجینهٔ عظیم و سراسرآتش و خون و فولاد است. گنجینه ای که معتبرترین سرمایه صلح و آزادی پایدار در میهن اسیر ما بوده و شاخهٔ زیتون، سندان، داس و ستارهٔ پیشرفت  پیروزی ایران فردا را ارمغان آورده است. سرمایه ای که برغم بسیاری گروهها و احزاب دیگر، تا این تاریخ از تاراج ارتجاع و انحراف، از ایلغار شاه و خمینی و از یورش انشعاب و شقه شدن در امان مانده  و به یمن رهبری پاکباز خود پرچم پایداری و شکست ناپذیر ی خلق قهرمان و پیروزمند ایران را بنحوی خستگی ناپذیر بر دوش می کشد. اما سازمان مجاهدین خلق ایران نزدیک به ۱۲سال پیش، در سال ۱۳۵۲، به بدنبال یک کودتای خائنانهٔ اپورتونیستی در سراشیب انهدام قرار گرفته وطی دو سال– تاسال ۱۳۵۴ –بطور کامل متلاشی شده بود. آنچنان که اگر رهبری اخص عیقدتی مسعودرجوی – چه در سال های زندان و چه پس از انقلاب ضد سلطنتی – درکار نمی‌بود، امروز صورت مسئلهٔ انقلاب نوین مردم ایران محققا از اساس بی پاسخ بود. میراث بنیانگذار کبیر سازمان ما نیز که قویا در معرض دست اندازی های انحرافی و ارتجاعی بود به محاق می رفت و یا دست کم برای یک دوران به فراموشی سپرده می شد. اما علیرغم همهٔ رنج و شکنج ها و اذیت و آزارفوق العاده‌ای که از سوی دژخیمان ساواک شاه متوجه مسعود بود، وی چندین بار از اعدام محتوم، جان بدر برد و بقول سردار شهید خلق موسی خیابانی «ما شانس آوردیم و یا بهتر است بگوییم خداوند لطف خودش را شامل حال ما و شامل خلق ما کرد» و مسعود را از مرگ قطعی نجات داد و برای ما نگهداشت. موسی افزوده بود: «اما سنگین ترین مسئولیت که برادرمان مسعود بدوش کشید و فشارهای آن بمراتب از فشارها و شکنجه های ساواک بیشتر بود، مربوط می شد به سال ۵۴ به بعد یعنی بعداز ضربه ای که از طرف اپورتونیست های چپ نما به سازمان وارد شد… چنین بودکه سازمان مجاهدین خلق، ایران که خود در تمامی مسلمانان این مرز و بوم راه جهاد با دیکتاتوری شاه گشوده بود، پس از سقوط رژیم شاه سریعا به مهمترین نیروی سیاسی (کمی و کیفی) ایران معاصر تبدیل گردید. آنچنان که خمینی دجال آنرا از  همان اوایل دشمن و همآورد اصلی خود ارزیابی می نمود چرا که براستی در سیمای مجاهدین چهرهٔ جانشین رژیم عقب مانده و مفلوک خود را می دید. اکنون نیز هر وجدان آگاه و منصفی این حقیقت را تائید می کند و نیز می‌داند که چه از نظر پایهٔ اجتماعی و چه از لحاظ تشکیلاتی و اقتدار سیاسی و چه بلحاظ سابقهٔ تاریخی و مشروعیت مبارزاتی هیچ نیروئی به پای مجاهدین نمی رسد .  مجاهدین این جایگاه رفیع تاریخی را قبل از هر چیز مرهون ایدئولوژی و رهبری عقیدتی و سیاسی مسعود رجوی هستند…»</blockquote>این اطلاعیه در ادامه، ترکیب نوین رهبری سازمان مرکب از مسعود و مریم را اعلام  کرده و زیر عنوان: «معرفی رهبری نوین سازمان و انقلاب دمکراتیک نپین خلق قهرمان ایران» می‌نویسد:<blockquote>«درهمین گذار خلاق و خونین از دنیای استبداد و استثمار به جهان حریت و عدل و یگانگی بود که مجاهدین در برخورد انقلابی و توحیدی با مسئلهٔ زن و تضاد زن ومرد؛ به طاق ایدئولوژیکی بالابنلدتری که مبین یک ارتقاء کیفی عقیدتی و تشکیلاتی؛ است که دست یاقتند. شاخص این پیشرفت عظیم ، انتخاب و معرفی خواهر مجاهدمان مریم به عنوان همتای ایدئولوژیکی مسعود و همردیف مسئول اول سازمان است.</blockquote><blockquote>این امر مسئلهٔ همهٔ ما – چه زن و چه مرد – یعنی مسئله تمامی جامعه  استثمار زده بود. دریک کلام بار دیگر تحت رهبری ایدئولوژیکی مسعود رجوی ما مجاهدین در مواجهه با «تضاد بین زن و مرد» – که یکی ار پیچیده ترین تضادها است – گام انقلابی  یکتاپرستانهٔ عظیمی به جلو برداشتیم. گامی که فی الواقع در کلیهٔ سازمان ها و احزاب انقلابی حاضر بی نظیر است و بیش از پیش مبین قرار گرفتن ایدئولوژی انقلابی و توحیدی ما در صدر محور انقلاب و ترقی است. گام بلندی که بمثابه یک جهش انقلابی و ایدئولوژیک است و مسعود آنرا درپیام خود «مبین دوران نوینی از اعتلای سازمانی – ایدئولوژیک مجاهدین» توصیف کرده است «چرا که در جریان پرفراز و نشیب، پررنج و خون، دور و دراز  و بالابلند نیل به آرمان «یگانگی اجتماعی» یعنی نیل به جامعه ای آزاد و عاری از ستم استثمار و طبقات؛ همهٔ انواع ستم مضاعف، منجمله ستم مضاعف تاریخی نسبت به زن نیز می باید مرحله به مرحله نفی و محو گردد.» (نقل از پیام مسعود)... بنابراین ترکیب «مسعود و مریم» از این پس، رهبری نوین سازمان مجاهدین خلق ایران را که همانا رهبری انقلاب دمکراتیک نوین مردم ایران نیز هست، مشخص می کند.</blockquote><blockquote>به این ترتیب مسعود رجوی با تکمیل کردن رهبریش بوسیلهٔ مریم یکی دیگر از عالی ترین ارمغان های رهبری عقیدتی و رهائیبخش خود را به مجاهدین خلق ایران وبه خلق قهرمان و پیروزمند ایران ارائه داد و درعین حال قدم اساسی وبسیار دامنه داری در مسیر رهائی و اعادهٔ حقوق زن برداشت. فرماندهان و مسئولین بالاتر مجاهدین امروز تا حدودی با ابعاد این جهش عظیم ایدئولوژیک درونی که ظرفیت و توان انقلابی مجاهدین را صدچندان نموده و صفوف پولادین ما را هر چه پاکیزه‌تر و یگانه‌تر می‌سازد، آشنا شده‌اند. فردا در جریان سقوط محتوم رژیم ضدبشری خمینی و درجریان نوسازی و بنای ایران دمکراتیک، همگان باآثار وعوارض وابعاد این قدم مهم تاریخی بیشترآشنا خواهند شد.»</blockquote>اطلاعیه، سپس تحت عنوان «تضمیم فرخنده انقلابی و توحیدی برای ازدواج مریم با مسعود»، دربارهٔ این تصمیم چنین توضیح می‌دهد:
اطلاعیه سازمان مجاهدین در ۱۹اسفند ۱۳۶۳، پس از تیترهای اصلی در فرازهای مختلفی در متن خود به توضیح بیشتر پیرامون این انقلاب پرداخته و دربارهٔ امر خطیر رهبری آرمانی سازمان مجاهدین خلق ایران و انقلاب نوین مردم ایران،  تاریخچه نقش آفرینی بی‌بدیل مسعود رجوی را طی دو دهه به طور فشرده  تشریح می‌کند و از جمله می‌نویسد:<blockquote>«۲۰ سال از حیات خونین و پرافتخار شجرهٔ طیبهٔ مجاهدین می‌گذرد… این سازمان با ارتش عظیم شهیدان و اسیران و رزمندگانش، با همهٔ افتخارات تاریخی که تحت نظام های سرکوبگر شاه و خمینی احراز کرده و با همهٔ استعدادت و امکانات رشد یابنده و بالنده‌ای که بطور تاریخی در دل نهفته دارد؛ براستی یک گنجینهٔ عظیم و سراسرآتش و خون و فولاد است. گنجینه ای که معتبرترین سرمایه صلح و آزادی پایدار در میهن اسیر ما بوده و شاخهٔ زیتون، سندان، داس و ستارهٔ پیشرفت  پیروزی ایران فردا را ارمغان آورده است. سرمایه‌ای که برغم بسیاری گروهها و احزاب دیگر، تا این تاریخ از تاراج ارتجاع و انحراف، از ایلغار شاه و خمینی و از یورش انشعاب و شقه شدن در امان مانده  و به یمن رهبری پاکباز خود پرچم پایداری و شکست ناپذیر ی خلق قهرمان و پیروزمند ایران را بنحوی خستگی ناپذیر بر دوش می کشد. اما سازمان مجاهدین خلق ایران نزدیک به ۱۲سال پیش، در سال ۱۳۵۲، به بدنبال یک کودتای خائنانهٔ اپورتونیستی در سراشیب انهدام قرار گرفته وطی دو سال– تاسال ۱۳۵۴ –بطور کامل متلاشی شده بود. آنچنان که اگر رهبری اخص عیقدتی مسعودرجوی – چه در سال های زندان و چه پس از انقلاب ضد سلطنتی – درکار نمی‌بود، امروز صورت مسئلهٔ انقلاب نوین مردم ایران محققا از اساس بی پاسخ بود. میراث بنیانگذار کبیر سازمان ما نیز که قویا در معرض دست اندازی های انحرافی و ارتجاعی بود به محاق می رفت و یا دست کم برای یک دوران به فراموشی سپرده می شد. اما علیرغم همهٔ رنج و شکنج ها و اذیت و آزارفوق العاده‌ای که از سوی دژخیمان ساواک شاه متوجه مسعود بود، وی چندین بار از اعدام محتوم، جان بدر برد و بقول سردار شهید خلق موسی خیابانی «ما شانس آوردیم و یا بهتر است بگوییم خداوند لطف خودش را شامل حال ما و شامل خلق ما کرد» و مسعود را از مرگ قطعی نجات داد و برای ما نگهداشت. موسی افزوده بود: «اما سنگین ترین مسئولیت که برادرمان مسعود بدوش کشید و فشارهای آن بمراتب از فشارها و شکنجه های ساواک بیشتر بود، مربوط می شد به سال ۵۴ به بعد یعنی بعداز ضربه ای که از طرف اپورتونیست های چپ نما به سازمان وارد شد… چنین بودکه سازمان مجاهدین خلق، ایران که خود در تمامی مسلمانان این مرز و بوم راه جهاد با دیکتاتوری شاه گشوده بود، پس از سقوط رژیم شاه سریعا به مهمترین نیروی سیاسی (کمی و کیفی) ایران معاصر تبدیل گردید. آنچنان که خمینی دجال آنرا از  همان اوایل دشمن و همآورد اصلی خود ارزیابی می نمود چرا که براستی در سیمای مجاهدین چهرهٔ جانشین رژیم عقب مانده و مفلوک خود را می دید. اکنون نیز هر وجدان آگاه و منصفی این حقیقت را تائید می کند و نیز می‌داند که چه از نظر پایهٔ اجتماعی و چه از لحاظ تشکیلاتی و اقتدار سیاسی و چه بلحاظ سابقهٔ تاریخی و مشروعیت مبارزاتی هیچ نیروئی به پای مجاهدین نمی رسد .  مجاهدین این جایگاه رفیع تاریخی را قبل از هر چیز مرهون ایدئولوژی و رهبری عقیدتی و سیاسی مسعود رجوی هستند…»</blockquote>این اطلاعیه در ادامه، ترکیب نوین رهبری سازمان مرکب از مسعود و مریم را اعلام  کرده و زیر عنوان: «معرفی رهبری نوین سازمان و انقلاب دمکراتیک نپین خلق قهرمان ایران» می‌نویسد:<blockquote>«درهمین گذار خلاق و خونین از دنیای استبداد و استثمار به جهان حریت و عدل و یگانگی بود که مجاهدین در برخورد انقلابی و توحیدی با مسئلهٔ زن و تضاد زن ومرد؛ به طاق ایدئولوژیکی بالابنلدتری که مبین یک ارتقاء کیفی عقیدتی و تشکیلاتی؛ است که دست یاقتند. شاخص این پیشرفت عظیم ، انتخاب و معرفی خواهر مجاهدمان مریم به عنوان همتای ایدئولوژیکی مسعود و همردیف مسئول اول سازمان است.</blockquote><blockquote>این امر مسئلهٔ همهٔ ما – چه زن و چه مرد – یعنی مسئله تمامی جامعه  استثمار زده بود. دریک کلام بار دیگر تحت رهبری ایدئولوژیکی مسعود رجوی ما مجاهدین در مواجهه با «تضاد بین زن و مرد» – که یکی ار پیچیده ترین تضادها است – گام انقلابی  یکتاپرستانهٔ عظیمی به جلو برداشتیم. گامی که فی الواقع در کلیهٔ سازمان ها و احزاب انقلابی حاضر بی نظیر است و بیش از پیش مبین قرار گرفتن ایدئولوژی انقلابی و توحیدی ما در صدر محور انقلاب و ترقی است. گام بلندی که بمثابه یک جهش انقلابی و ایدئولوژیک است و مسعود آنرا درپیام خود «مبین دوران نوینی از اعتلای سازمانی – ایدئولوژیک مجاهدین» توصیف کرده است «چرا که در جریان پرفراز و نشیب، پررنج و خون، دور و دراز  و بالابلند نیل به آرمان «یگانگی اجتماعی» یعنی نیل به جامعه ای آزاد و عاری از ستم استثمار و طبقات؛ همهٔ انواع ستم مضاعف، منجمله ستم مضاعف تاریخی نسبت به زن نیز می باید مرحله به مرحله نفی و محو گردد.» (نقل از پیام مسعود)... بنابراین ترکیب «مسعود و مریم» از این پس، رهبری نوین سازمان مجاهدین خلق ایران را که همانا رهبری انقلاب دمکراتیک نوین مردم ایران نیز هست، مشخص می کند.</blockquote><blockquote>به این ترتیب مسعود رجوی با تکمیل کردن رهبریش بوسیلهٔ مریم یکی دیگر از عالی ترین ارمغان های رهبری عقیدتی و رهائیبخش خود را به مجاهدین خلق ایران وبه خلق قهرمان و پیروزمند ایران ارائه داد و درعین حال قدم اساسی وبسیار دامنه داری در مسیر رهائی و اعادهٔ حقوق زن برداشت. فرماندهان و مسئولین بالاتر مجاهدین امروز تا حدودی با ابعاد این جهش عظیم ایدئولوژیک درونی که ظرفیت و توان انقلابی مجاهدین را صدچندان نموده و صفوف پولادین ما را هر چه پاکیزه‌تر و یگانه‌تر می‌سازد، آشنا شده‌اند. فردا در جریان سقوط محتوم رژیم ضدبشری خمینی و درجریان نوسازی و بنای ایران دمکراتیک، همگان باآثار وعوارض وابعاد این قدم مهم تاریخی بیشترآشنا خواهند شد.»</blockquote>اطلاعیه، سپس تحت عنوان «تضمیم فرخنده انقلابی و توحیدی برای ازدواج مریم با مسعود»، دربارهٔ این تصمیم چنین توضیح می‌دهد:


لازمهٔ فعلیت یافتن و تحقق تمام عیار ترکیب نوین رهبری ما و  لازمهٔ استمرار و تثبیت آن به نحوی که بتواند تمام انتظارات ایدئولوژیکی، تشکیلاتی و اجتماعی وسیاسی مطلوب را برآورده سازد یگانگی هرچه بیشتر مریم و مسعود در رأس رهبری سازمان و انقلاب است که لاجرم زوجیت و محرمیت آن‌ها را با یکدیگر ایجاب می کند. یک چنین یگانگی تشکیلاتی و خانوادگی البته فقط و فقط در رأس سازمان موضوعیت دارد و لذا مطلقا درهیچ نقطهٔ دیگر سلسله مراتب سازمانی قابل الگوبرداری نبوده و نیست. بدون یک چنین یگانگی در بالاترین نقطهٔ منحصر به فرد رهبری هیچ یک از طرفین بطور کامل قادر به انجام وظایف خطیر رهبری نخواهند بود. به عبارت دیگر دوگانگی تشکیلاتی و خانوادگی بین مریم و همسری غیر از مسعود؛ دست کم در شرایط و در مقطع کنونی سازمان و انقلاب ما، درعمل به درجات زیادی به معنی صوری کردن و عاری از محتوا نمودن نقش همردیف مسئول اول سازمان است و اینهم یعنی قائل شدن یک نقش عمدتا  تشریفاتی برای مریم درکنار مسعود که از یکسو فرمالیسم بورژاوئی در امر همردیفی را تداعی می کند و از سوی دیگر فعلیت یافتن ترکیب نوین رهبری ما را تاحدود زیادی ناقص و چه بسا نامیسر می‌سازد».
لازمهٔ فعلیت یافتن و تحقق تمام عیار ترکیب نوین رهبری ما و  لازمهٔ استمرار و تثبیت آن به نحوی که بتواند تمام انتظارات ایدئولوژیکی، تشکیلاتی و اجتماعی وسیاسی مطلوب را برآورده سازد یگانگی هرچه بیشتر مریم و مسعود در رأس رهبری سازمان و انقلاب است که لاجرم زوجیت و محرمیت آن‌ها را با یکدیگر ایجاب می کند. یک چنین یگانگی تشکیلاتی و خانوادگی البته فقط و فقط در رأس سازمان موضوعیت دارد و لذا مطلقا درهیچ نقطهٔ دیگر سلسله مراتب سازمانی قابل الگوبرداری نبوده و نیست. بدون یک چنین یگانگی در بالاترین نقطهٔ منحصر به فرد رهبری هیچ یک از طرفین بطور کامل قادر به انجام وظایف خطیر رهبری نخواهند بود. به عبارت دیگر دوگانگی تشکیلاتی و خانوادگی بین مریم و همسری غیر از مسعود؛ دست کم در شرایط و در مقطع کنونی سازمان و انقلاب ما، درعمل به درجات زیادی به معنی صوری کردن و عاری از محتوا نمودن نقش همردیف مسئول اول سازمان است و اینهم یعنی قائل شدن یک نقش عمدتا  تشریفاتی برای مریم درکنار مسعود که از یکسو فرمالیسم بورژاوئی در امر همردیفی را تداعی می کند و از سوی دیگر فعلیت یافتن ترکیب نوین رهبری ما را تاحدود زیادی ناقص و چه بسا نامیسر می‌سازد».

منوی ناوبری