کاربر:Hossein/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
در زندان گوهردشت زندانیان بند یک  را (که برای انکار قتل‌عام از سایر زندانیان تفکیک کرده بودند)، در همین روز به محیطی خارج از بندهای گوهردشت یعنی به بند موسوم به «جهاد» انتقال دادند. هدف از تشکیل بند یک، بعد از تفکیک این بود که این تعداد زندانی را که از نظر آنها بی‌خطر محسوب می‌شدند، در زندان نگه دارند تا ثابت کنند زندانیان زنده هستند و با این فریبکاری، منکر قتل‌عام شوند.
در زندان گوهردشت زندانیان بند یک  را (که برای انکار قتل‌عام از سایر زندانیان تفکیک کرده بودند)، در همین روز به محیطی خارج از بندهای گوهردشت یعنی به بند موسوم به «جهاد» انتقال دادند. هدف از تشکیل بند یک، بعد از تفکیک این بود که این تعداد زندانی را که از نظر آنها بی‌خطر محسوب می‌شدند، در زندان نگه دارند تا ثابت کنند زندانیان زنده هستند و با این فریبکاری، منکر قتل‌عام شوند.


===== قتل‌عام 5 مرداد =====
===== قتل‌عام 5 مرداد - چهارشنبه =====


====== لغو رسمی ملاقاتها ======
====== لغو رسمی ملاقاتها ======
خط ۲۰۴: خط ۲۰۴:
قتل عام با این فتوا از صبح پنجشنبه ششم مرداد ۶۷ با استقرار هیأت مرگ در اوین در تهران شروع شد. در سایر شهرستانها هم حکم خمینی، توسط هیأت‌های مرگ اجرا گردید.
قتل عام با این فتوا از صبح پنجشنبه ششم مرداد ۶۷ با استقرار هیأت مرگ در اوین در تهران شروع شد. در سایر شهرستانها هم حکم خمینی، توسط هیأت‌های مرگ اجرا گردید.


===== قتل‌عام 6 مرداد =====
===== قتل‌عام 6 مرداد - پنجشنبه =====


====== یک گزارش از بند زنان مجاهد: ======
====== یک گزارش از بند زنان مجاهد: ======
خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:
قبل از استقرار هیأت مرگ در ششم مرداد، بسیاری از زندانیان شهرستانها را به شهرهای دیگر منتقل کرده بودند و با صدور فرمان مرگ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی شهرستانها را در شهرها و نقاط مختلف اعدام کردند.
قبل از استقرار هیأت مرگ در ششم مرداد، بسیاری از زندانیان شهرستانها را به شهرهای دیگر منتقل کرده بودند و با صدور فرمان مرگ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی شهرستانها را در شهرها و نقاط مختلف اعدام کردند.


===== قتل‌عام ۷ مرداد =====
===== قتل‌عام ۷ مرداد - جمعه =====
روز جمعه 7 مرداد آخوند مرتضوی که رئیس همزمان زندانهای اوین و گوهردشت بود به تک تک سلولهای انفرادی در بند آسایشگاه سر زده و هر کس را که تشخیص می‌داد دستور می‌داد که او را بیرون بکشند. زندانیان را در یک صف طولانی به خط کرده و به دادسرای اوین بردند. آن روز یک فرم 40 سوالی به نفرات می‌دادند که با پاسخ آن و بطور مشخص پاسخ سوال اتهام که جواب آن گفتن کلمه «مجاهد» یا نگفتن آن و بکار بردن کلمات دیگر بود زندانی را به سوی جوخه اعدام یا بند هدایت می‌کردند. از تعداد اعدامیها اطلاعی در دست نیست ولی خالی و پر شدن سلولها حاکی از تعداد زیاد آنها بوده است. البته به علت کثرت زندانیان و طول کشیدن این شیوه از برخورد بسیاری آن شب به سلولها برگردانده شدند.
روز جمعه 7 مرداد آخوند مرتضوی که رئیس همزمان زندانهای اوین و گوهردشت بود به تک تک سلولهای انفرادی در بند آسایشگاه سر زده و هر کس را که تشخیص می‌داد دستور می‌داد که او را بیرون بکشند. زندانیان را در یک صف طولانی به خط کرده و به دادسرای اوین بردند. آن روز یک فرم 40 سوالی به نفرات می‌دادند که با پاسخ آن و بطور مشخص پاسخ سوال اتهام که جواب آن گفتن کلمه «مجاهد» یا نگفتن آن و بکار بردن کلمات دیگر بود زندانی را به سوی جوخه اعدام یا بند هدایت می‌کردند. از تعداد اعدامیها اطلاعی در دست نیست ولی خالی و پر شدن سلولها حاکی از تعداد زیاد آنها بوده است. البته به علت کثرت زندانیان و طول کشیدن این شیوه از برخورد بسیاری آن شب به سلولها برگردانده شدند.


====== قتل‌عام در شهرستانها ======
====== قتل‌عام در شهرستانها ======
در هفتم مرداد ۶۷زندانیان سیاسی ارومیه را که به تبریز تبعید شده بودند، حلق‌آویز کردند. حسن معزي هنگام خداحافظی خنديد و گفت: «هستم اگر مي‌روم، گر نروم نيستم».  صادق محمد‌نژاد ضمن خداحافظي وسيله‌يي به دوستش داد و گفت: «ديگر لازم ندارم، مال تو باشد». علي شيرزاد گفت: «فرداي آزادي ايران, سر خاك ما بيا و سرود آزادي بخوان». 
در اين روز كليه زندانيان بند 4 تبريز را ازبند بيرون بردند وغير از 4تن بقية زندانيان اعدام شدند. حسين شهبازي, مجتبي آغداقي, ستار منصوري, كاظم راهنما نيا و محمد نقي راهنما نيا از شمار زندانيان بند4 تبريز در اين روز بودند.
 
در این روز زندانیان سیاسی ارومیه را که به تبریز تبعید شده بودند، حلق‌آویز کردند. حسن معزي هنگام خداحافظی خنديد و گفت: «هستم اگر مي‌روم، گر نروم نيستم».  صادق محمد‌نژاد ضمن خداحافظي وسيله‌يي به دوستش داد و گفت: «ديگر لازم ندارم، مال تو باشد». علي شيرزاد گفت: «فرداي آزادي ايران, سر خاك ما بيا و سرود آزادي بخوان». 


هشتم مرداد ۳۵نفر از زندانیان بندر انزلی، لنگرود و رودسر در رشت حلق‌آویز شدند. نهم مرداد تعدادی از زندانیان صومعه سرا، فومن و رشت اعدام گردیدند. ساعت ١١صبح ٩مرداد چند تن از مجاهدین از جمله حسین طراوت را که جزء محکومین دادستانی رشت بودند از بند بیرون بردند و بعد از اینکه آنها را به دلیل خواندن نماز جماعت مورد ضرب ‌و شتم قرار دادند، آنها را به بند برگرداندند! از ظهر به بعد زندانیان سیاسی محکوم رشت و سپس فومن و صومعه سرا را دو به دو بدون وسایل فراخواندند! انتقال دو به دو تا غروب ادامه پیدا کرد اما هیچ‌کدام از آنها هرگز به بند برنگشتند! عبدالله لیچایی، محمد اقبالی، محمد پاک‌سرشت، بهروز رجایی، رضا و رشید متقی‌طلب، خالق کوهی، حسین طراوت، نقی زاهدی، حسن نظام پسند، ابراهیم طالبی، خسرو دانش‌، احمد محتشمی، نادر سهرابی، محمد غلامی، فخرالدین کوچکی، موسی محبوبی، حسین حقانی و… جزء زندانیانی بودند که از بند خارج شدند.
هشتم مرداد ۳۵نفر از زندانیان بندر انزلی، لنگرود و رودسر در رشت حلق‌آویز شدند. نهم مرداد تعدادی از زندانیان صومعه سرا، فومن و رشت اعدام گردیدند. ساعت ١١صبح ٩مرداد چند تن از مجاهدین از جمله حسین طراوت را که جزء محکومین دادستانی رشت بودند از بند بیرون بردند و بعد از اینکه آنها را به دلیل خواندن نماز جماعت مورد ضرب ‌و شتم قرار دادند، آنها را به بند برگرداندند! از ظهر به بعد زندانیان سیاسی محکوم رشت و سپس فومن و صومعه سرا را دو به دو بدون وسایل فراخواندند! انتقال دو به دو تا غروب ادامه پیدا کرد اما هیچ‌کدام از آنها هرگز به بند برنگشتند! عبدالله لیچایی، محمد اقبالی، محمد پاک‌سرشت، بهروز رجایی، رضا و رشید متقی‌طلب، خالق کوهی، حسین طراوت، نقی زاهدی، حسن نظام پسند، ابراهیم طالبی، خسرو دانش‌، احمد محتشمی، نادر سهرابی، محمد غلامی، فخرالدین کوچکی، موسی محبوبی، حسین حقانی و… جزء زندانیانی بودند که از بند خارج شدند.


===== قتل‌عام 8 مرداد =====
===== قتل‌عام 8 مرداد - شنبه =====


====== قتل‌عام در زندان گوهردشت ======
====== قتل‌عام در زندان گوهردشت ======
دو روز بعد از شروع اعدام‌ها در اوین و در حالیکه کشتار در زندان اوین ادامه داشت، از صبح هشتم مرداد هیأت مرگ در گوهردشت مستقر شد. کشتار از همان اول صبح شروع شد و از همان ابتدا بسیاری از زندانیان سیاسی حلق‌آویز شدند. زندانی سیاسی، حسن اشرفیان، از پنجره مشرف به سوله‌یی در اطراف محوطه بند۳گوهردشت متوجه انتقال طناب به سوله و ترددات مشکوک پاسداران شده بود. بعد هم مسئول انتظامات زندان داود لشکری و تعدادی از پاسداران را دیده بود که عرق ریزان در حال تردد به داخل سوله و پخش شیرینی بین پاسداران هستند. این سوله‌یی بود که با عجله برای اعدامها راه‌اندازی شده بود. روزهای بعد، زندانیان سیاسی را در محلی موسوم به حسینیه در انتهای بندها در دسته‌های ۱۰نفره یا بیشتر حلق‌آویز می‌کردند. اولین اعدامی‌ها شامل جعفر هاشمی و یارانش (محسن فغفورمغربی، حمید ریاضی، رضا اربابی، غلامرضا، جابر...) بودند که به مواضع علنی و صریح در برابر زندانبانان مشهور بودند.<ref>همبندیهای او نقل کرده‌اند: جعفر از زندانیان تبعیدی مشهد بود که یکبار به ناصریان (آخوند مقیسه‌ای که آنوقت دادیار بود و هم اکنون بعنوان قاضی شرع مشغول به کار است) گفته بود: «مزدور! من مجاهدم هیچ غلطی نمی‌تونی بکنی. اگه جرأت داری پاتو از حریمت درازتر کن تا نشونت بدم».</ref>
دو روز بعد از شروع اعدام‌ها در اوین و در حالیکه کشتار در زندان اوین ادامه داشت، از صبح هشتم مرداد هیأت مرگ در گوهردشت مستقر شد. - تركيب هيأت مرگ همان ترکیب هیأت در اوین بود که عبارت بودند از:
 
-  آخوند نيّري: نمايندة خميني و رئيس هيأت مرگ
 
-مرتضي اشراقي: دادستان تهران.
 
- مصطفي پورمحمدي: نمايندة اطلاعات
 
- اسماعيل شوشتري: رئيس سازمان زندانها
 
- ابراهيم رئيسي: معاون دادستان 
 
کشتار از همان اول صبح شروع شد و از همان ابتدا بسیاری از زندانیان سیاسی حلق‌آویز شدند. زندانی سیاسی، حسن اشرفیان، از پنجره مشرف به سوله‌یی در اطراف محوطه بند۳گوهردشت متوجه انتقال طناب به سوله و ترددات مشکوک پاسداران شده بود. بعد هم مسئول انتظامات زندان داود لشکری و تعدادی از پاسداران را دیده بود که عرق ریزان در حال تردد به داخل سوله و پخش شیرینی بین پاسداران هستند. این سوله‌یی بود که با عجله برای اعدامها راه‌اندازی شده بود. روزهای بعد، زندانیان سیاسی را در محلی موسوم به حسینیه در انتهای بندها در دسته‌های ۱۰نفره یا بیشتر حلق‌آویز می‌کردند. اولین اعدامی‌ها شامل جعفر هاشمی و یارانش (محسن فغفورمغربی، حمید ریاضی، رضا اربابی، غلامرضا، جابر...) بودند که به مواضع علنی و صریح در برابر زندانبانان مشهور بودند.<ref>همبندیهای او نقل کرده‌اند: جعفر از زندانیان تبعیدی مشهد بود که یکبار به ناصریان (آخوند مقیسه‌ای که آنوقت دادیار بود و هم اکنون بعنوان قاضی شرع مشغول به کار است) گفته بود: «مزدور! من مجاهدم هیچ غلطی نمی‌تونی بکنی. اگه جرأت داری پاتو از حریمت درازتر کن تا نشونت بدم».</ref>


یک نفر از بند مارکسیستها که روز هشتم مرداد از پنجره مشرف به هواخواری شاهد انتقال زندانیان سیاسی مشهد برای اعدام بود، گفت: «اونارو از پنجره دیدیم. همشون لباسهای نوشون رو پوشیده بودن. وقتی وارد هواخوری شدن رفتن دم شیرآبِ گوشه حیاط، اول یه کم با هم آب بازی و شوخی کردن، بعد همونجا وضو گرفتن و نماز جماعت خوندن. وقتی هم پاسدارا اومدن ببرنشون، زدنشون کنار، خودشون با اشتیاق در بزرگ آهنی‌رو باز کردن و رفتن…».
یک نفر از بند مارکسیستها که روز هشتم مرداد از پنجره مشرف به هواخواری شاهد انتقال زندانیان سیاسی مشهد برای اعدام بود، گفت: «اونارو از پنجره دیدیم. همشون لباسهای نوشون رو پوشیده بودن. وقتی وارد هواخوری شدن رفتن دم شیرآبِ گوشه حیاط، اول یه کم با هم آب بازی و شوخی کردن، بعد همونجا وضو گرفتن و نماز جماعت خوندن. وقتی هم پاسدارا اومدن ببرنشون، زدنشون کنار، خودشون با اشتیاق در بزرگ آهنی‌رو باز کردن و رفتن…».


بعد از اعدام زندانیان سیاسی مشهد، به سراغ بند موسوم به «ملی‌کش‌ها» رفتند. آنها مدت محکومیت‌شان تمام شده بود و قرار بود آزاد شوند. مهشید رزاقی، باز یکن تیم فوتبال هما، که ۵سال از پایان محکومیتش گذشته بود همین روز اعدام شد<ref>مهشید، معروف به حسین رزاقی،اهل تجریش تهران بود که به‌خاطر هواداری از مجاهدین در سال ۱۳۵۹دستگیر شد. چند ماه بعد از دستگیری حکمش تمام شده بود، اما او را آزاد نکردند. دو سال بعد زندانبانان به او گفته بودند که: «باید بروی در مسجد تجریش، سازمان مجاهدین را محکوم کنی»، اما او نپذیرفت. سرانجام بعد از چند سال ملی کشی علیرغم قول به خانواده‌اش که او را آزاد می‌کنند با اولین سری اعدام‌های گوهردشت در همان روز اول، او را اعدام کردند</ref>. چند روز بعد از اعدام مهشید، برادر کوچکترش، احمد رزاقی، را هم در اوین اعدام کردند.<ref>پدر او بعد از ۴سال وقتی ـ به‌طور اتفاقی ـ متوجه شد مهشید هم در جریان قتل‌عام حلق‌آویز شده، بلافاصله سکته کرد و جان باخت.</ref> در همین روز بیش از۲۰ نفر از بند فرعی ۳۰ نفره شماره۷ که به زندانیان دوبار دستگیری معروف بودند، اعدام شدند. جواد ناظری، علی آذرش گرگانی، صادق کریمی، حسین شریفی، محمود میمنت، رضا ثابت رفتار، معبود سکوتی، اکبر مشهدی قاسم و علی‌اکبر ملاعبدالحسینی در شمار اعدام شدگان این روز بودند.
بعد از اعدام زندانیان سیاسی مشهد، به سراغ بند موسوم به «ملی‌کش‌ها» رفتند. آنها مدت محکومیت‌شان تمام شده بود و قرار بود آزاد شوند. مهشید رزاقی، باز یکن تیم فوتبال هما، که ۵سال از پایان محکومیتش گذشته بود همین روز اعدام شد<ref>مهشید، معروف به حسین رزاقی،اهل تجریش تهران بود که به‌خاطر هواداری از مجاهدین در سال ۱۳۵۹دستگیر شد. چند ماه بعد از دستگیری حکمش تمام شده بود، اما او را آزاد نکردند. دو سال بعد زندانبانان به او گفته بودند که: «باید بروی در مسجد تجریش، سازمان مجاهدین را محکوم کنی»، اما او نپذیرفت. سرانجام بعد از چند سال ملی کشی علیرغم قول به خانواده‌اش که او را آزاد می‌کنند با اولین سری اعدام‌های گوهردشت در همان روز اول، او را اعدام کردند</ref>. چند روز بعد از اعدام مهشید، برادر کوچکترش، احمد رزاقی، را هم در اوین اعدام کردند.<ref>پدر او بعد از ۴سال وقتی ـ به‌طور اتفاقی ـ متوجه شد مهشید هم در جریان قتل‌عام حلق‌آویز شده، بلافاصله سکته کرد و جان باخت.</ref> در همین روز بیش از۲۰ نفر از بند فرعی ۳۰ نفره شماره۷ که به زندانیان دوبار دستگیری معروف بودند، اعدام شدند. جواد ناظری، علی آذرش گرگانی، صادق کریمی، حسین شریفی، محمود میمنت، رضا ثابت رفتار، معبود سکوتی، اکبر مشهدی قاسم و علی‌اکبر ملاعبدالحسینی در شمار اعدام شدگان این روز بودند.
در اين روز زهرا خسروي را كه براي نوشتن وصيتنامه به سلول انفرادي برده بودند به وسيلة مورس با فرعي 8 كه مشرف به سلولش بود تماس گرفت و گفت: در دادگاه به اعدام محكوم شدم و مرا براي نوشتن وصيتنامه به اينجا آوردند. سلام مرا به مسعود و مريم برسانيد.


===== قتل‌عام 9 مرداد =====
===== قتل‌عام 9 مرداد =====