کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
(چند کلمه اضافه کردم)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
}}
}}


مسعود رجوی (زاد روز:۱۳۲۷) در شهر طبس به دنیا آمد. او فارغ التحصیل رشته‌ی حقوق در دانشگاه تهران است. مسود رجوی در سال ۱۳۴۶ به عضویت مجاهدین خلق ایران درآمد و در ارتباط با محمد‌حنیف‌نژاد یکی از بنیانگذاران این سازمان قرار گرفت. محمد حنیف نژاد وی را وارد گروه ایدئولوژی سازمان نمود و مسعود رجوی که بعدها به عضویت مرکزیت این سازمان درآمد، در این بخش مشغول به کار و تدوین ایدئولوژی سازمان شد. در سال ۱۳۵۰ صد درصد اعضاء مرکزیت و بسیاری از اعضاء بدنه این سازمان توسط ساواک دستگیر شدند. مسعود رجوی نیز جزو یکی از دستگیر شدگان بود. آنها در دادگاه دفاعیات گسترده‌ای داشتند که در خارج از زندان منتشر و منجر به شناخت بیشتر مردم و قشر تحصیل کرده از مجاهدین خلق شد. در این دادگاه اعضاء مرکزیت مجاهدین به اعدام محکوم شدند. همزمان دکتر کاظم رجوی از اساتید حقوق در دانشگاه‌های اروپایی فعالیتی گسترده‌‌ و بین المللی‌ را برای جلوگیری از اعدام آنها آغاز نمود. فعالیت‌هایی که منجر به تقلیل حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد شد. در سال ۱۳۵۴ سازمان مجاهدین توسط جریانی که مسعود رجوی آنها‌ را اپورتونیست‌های چپ نما نامید، متلاشی شد. آنها اعلام نمودند که این سازمان در ترقی خود به سمت چپ،‌مارکسیت شده است و دو تن از اعضاء این سازمان را نیز به قتل رساندند. یکی از دوران‌هایی که موقعیت مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین بسیار برجسته میکند،نقش او در بازسازی مجدد این سازمان در زندان و اعلام بیانیه‌ی ۱۲ ماده ای و تدوین مجدد ایدئولوژی مجاهدین خلق در برابر این جریان بود. او در بیانیه خود اعلام کرد، اسلام در چپ مارکسیست قرار دارد و با این اصل به مقابله با جریان اپورتونیستی پرداخت.در ۳۰ دیماه ۱۳۵۷ پس از تظاهرات مردمی در راستای آزادی زندانیان سیاسی، مسعود رجوی به همراه شمار دیگری از زندانیان از زندان آزاد شدند.
مسعود رجوی (زاد روز:۱۳۲۷) در شهر طبس به دنیا آمد. او فارغ التحصیل رشته‌ی حقوق در دانشگاه تهران است. مسود رجوی در سال ۱۳۴۶ به عضویت مجاهدین خلق ایران درآمد و در ارتباط با محمد‌حنیف‌نژاد بنیانگذار این سازمان قرار گرفت. محمد حنیف نژاد وی را وارد گروه ایدئولوژی سازمان نمود و مسعود رجوی که بعدها به عضویت مرکزیت این سازمان درآمد، در این بخش مشغول به کار و تدوین ایدئولوژی سازمان شد. در سال ۱۳۵۰ صد درصد اعضاء مرکزیت و بسیاری از اعضاء بدنه این سازمان توسط ساواک دستگیر شدند. مسعود رجوی نیز جزو یکی از دستگیر شدگان بود. آنها در دادگاه دفاعیات گسترده‌ای داشتند که در خارج از زندان منتشر و منجر به شناخت بیشتر مردم و قشر تحصیل کرده از مجاهدین خلق شد. در این دادگاه اعضاء مرکزیت مجاهدین به اعدام محکوم شدند. همزمان دکتر کاظم رجوی از اساتید حقوق در دانشگاه‌های اروپایی فعالیتی گسترده‌‌ و بین المللی‌ را برای جلوگیری از اعدام آنها آغاز نمود. فعالیت‌هایی که منجر به تقلیل حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد شد. در سال ۱۳۵۴ سازمان مجاهدین توسط جریانی که مسعود رجوی آنها‌ را اپورتونیست‌های چپ نما نامید، متلاشی شد. آنها اعلام نمودند که این سازمان در ترقی خود به سمت چپ،‌مارکسیت شده است و دو تن از اعضاء این سازمان را نیز به قتل رساندند. یکی از دوران‌هایی که موقعیت مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین بسیار برجسته میکند،نقش او در بازسازی مجدد این سازمان در زندان و اعلام بیانیه‌ی ۱۲ ماده ای و تدوین مجدد ایدئولوژی مجاهدین خلق در برابر این جریان بود. او در بیانیه خود که به بیانیه دوازده ماده‌ای معروف است اعلام کرد، اسلام در چپ مارکسیست قرار دارد و با این اصل به مقابله با جریان اپورتونیستی پرداخت و شاخص‌های میان چپ به معنای واقعی و اپورتونیستم در برابر راست(اسلام سنتی و ارتجاعی) را مشخص کرد.در ۳۰ دیماه ۱۳۵۷ پس از تظاهرات مردمی در راستای آزادی زندانیان سیاسی، مسعود رجوی به همراه شمار دیگری از زندانیان از زندان آزاد شدند.


مسعود رجوی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، بدلیل مخالفت با اصل ولایت فقیه از حاکمیت طرد و افراد سازمانش که به فعالیت مسالمت آمیز در کشور ملتزم بودند،‌ مستمرا مورد حمله‌ی حامیان خمینی قرار می‌گرفتند.
مسعود رجوی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، بدلیل مخالفت با اصل ولایت فقیه از حاکمیت طرد و افراد سازمانش که به فعالیت مسالمت آمیز در کشور ملتزم بودند،‌ مستمرا مورد حمله‌ی حامیان خمینی قرار می‌گرفتند.
خط ۶۰: خط ۶۰:
مسعود رجوی همچنین با برگزاری کلاسهای ده هزار نفری تبیین جهان در تهران شهرت زیادی پیدا کرد.  روزنامه فرانسوی لوموند آنرا کلاس درس فلسفه‌ای توصیف کرد که هرگز نباید از دست داد.
مسعود رجوی همچنین با برگزاری کلاسهای ده هزار نفری تبیین جهان در تهران شهرت زیادی پیدا کرد.  روزنامه فرانسوی لوموند آنرا کلاس درس فلسفه‌ای توصیف کرد که هرگز نباید از دست داد.


مسعود رجوی به فرمان روح‌الله خمینی به دلیل رأی ندادن به قانون اساسی، از کاندیداتوری ریاست جمهوری حذف شد. در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ او شورای ملی مقاومت ایران را تشکیل داده و از نیروهای مخالف خواست به این شورا بپیوندند. مسعود رجوی در ۷ مرداد ۱۳۶۰ از پایگاه یکم شکاری تهران به پاریس پرواز کرد. در سال ۱۳۶۱ پس از آزادی خرمشهر او برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق در ارتباط با وزیر خارجه عراق یک طرح صلح ارائه کرد. مسعود رجوی جنگ را ازین پس سرپوشی بر سرکوب داخلی و توسعه طلبی خمینی توصیف می‌کرد<ref>مسعود رجوی در مصاحبه با تلویزیون فرانسه ۱۳۶۱</ref>. در ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ مسعود رجوی به عراق رفت. او در عراق ارتش آزادیبخش را تاسیس نمود که عملیات زیادی را علیه رژیم خمینی در کارنامه خود دارد. پس از اشغال عراق، این ارتش در شهری به نام اشرف و سپس کمپ لیبرتی در عراق مستقر بوده و مستمرا زیر حملات زمینی، موشکی و همچنین در محاصره پزشکی، لجستیکی و ... قرار داشت. اعضاء سازمان مجاهدین از سال ۱۳۹۴ تا شهریور ۹۵ به کشور آلبانی نقل مکان کردند. مسعود رجوی در تمامی این سال‌ها نقش هدایت‌کنندگی را در چالش‌هایی که این سازمان با آن مواجه بوده،‌ بر عهده داشته است.  
مسعود رجوی به فرمان روح‌الله خمینی به دلیل رأی ندادن به قانون اساسی، از کاندیداتوری ریاست جمهوری حذف شد. در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ او شورای ملی مقاومت ایران را تشکیل داده و از نیروهای مخالف خواست به این شورا بپیوندند. مسعود رجوی در ۷ مرداد ۱۳۶۰ از پایگاه یکم شکاری تهران به پاریس پرواز کرد. در سال ۱۳۶۱ پس از آزادی خرمشهر وقتی دولت عراق خواهان صلح شد، هفت ماه پس از خروج نیروهای عراقی از خاک ایران او برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق یک طرح صلح ارائه کرد و با طارق عزیز نایب نخست وزیر عراق بیانیه‌یی را که به بیانیه صلح مشهور شد امضاء کردند. مسعود رجوی جنگ را ازین پس سرپوشی بر سرکوب داخلی و توسعه طلبی خمینی توصیف می‌کرد<ref>مسعود رجوی در مصاحبه با تلویزیون فرانسه ۱۳۶۱</ref>. در ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ مسعود رجوی به عراق رفت. او در عراق ارتش آزادیبخش را تاسیس نمود که عملیات زیادی را علیه رژیم خمینی در کارنامه خود دارد. پس از اشغال عراق، این ارتش در شهری به نام اشرف و سپس کمپ لیبرتی در عراق مستقر بوده و مستمرا زیر حملات زمینی، موشکی و همچنین در محاصره پزشکی، لجستیکی و ... قرار داشت. اعضاء سازمان مجاهدین از سال ۱۳۹۴ تا شهریور ۹۵ به کشور آلبانی نقل مکان کردند. مسعود رجوی در تمامی این سال‌ها نقش هدایت‌کنندگی را در چالش‌هایی که این سازمان با آن مواجه بوده،‌ بر عهده داشته است.  


== کودکی ==
== کودکی ==
خط ۷۹: خط ۷۹:
== دستگیری مسعود رجوی ==
== دستگیری مسعود رجوی ==
[[پرونده:مسعود رجوی در دادگاه شاه.JPG|جایگزین=مسعود رجوی در دادگاه شاه|بندانگشتی|مسعود رجوی در دادگاه شاه]]
[[پرونده:مسعود رجوی در دادگاه شاه.JPG|جایگزین=مسعود رجوی در دادگاه شاه|بندانگشتی|مسعود رجوی در دادگاه شاه]]
مسعود رجوی در سال ۱۳۵۰ دستگیر و به همراه دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین دستگیر شدند. این حادثه زمانی رخ داد که یکی از اعضای مجاهدین در تلاش برای تهیه سلاح به یکی از اعضای سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی که عضویت ساواک درآمده بود مراجعه نمود.در این حادثه که پس از یک سلسله تعقیبهای گسترده توسط ساواک انجام شد، صد در صد مرکزیت و نود درصد از اعضاء دستگیر شدند. براساس خطی که از طرف محمد حنیف‌نژاد ابلاغ شده بود، قرار بر این بود که اعضاء مرکزیت تمامی اتهامات را برعهده بگیرند تا منجر به صدور احکام سبکتر برای اعضاء شود. این امر شکنجه‌ها روی اعضاء مرکزیت را افزایش می‌داد.  
مسعود رجوی در سال ۱۳۵۰به همراه دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین دستگیر شدند. این حادثه زمانی رخ داد که یکی از اعضای مجاهدین در تلاش برای تهیه سلاح به یکی از اعضای سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی که به عضویت ساواک درآمده بود مراجعه نمود. در این حادثه که پس از یک سلسله تعقیبهای گسترده توسط ساواک انجام شد، صد در صد مرکزیت و نود درصد از اعضاء دستگیر شدند. براساس خطی که از طرف محمد حنیف‌نژاد ابلاغ شده بود، قرار بر این بود که اعضاء مرکزیت تمامی اتهامات را برعهده بگیرند تا منجر به صدور احکام سبکتر برای اعضاء شود. این امر شکنجه‌ها روی اعضاء مرکزیت را افزایش می‌داد.  


مسعود رجوی در این دوران به افراد سازمانش پیام داده که باید کار اصیل خود را در زندان روبرو شدن با دادگاه بگذارند. خط آنها برای مقابله با دادگاه چنین بود <blockquote>'''«دفاع ایدئلوژیک(آرمانی و ریشه‌ای) توسط کسانی که نقش ایدئولوژیک در سازمان داشتند و دفاع قانونی توسط کسانی که نقش‌های تاکتیکی و ساده داشتند»'''</blockquote>همچنین بنیانگذاران مجاهدین به تقسیم موضوعات دفاعیه پرداختند. از جمله قرار بر این شد که مسعود رجوی دفاع تاریخی-سیاسی را برعهده بگیرد.<ref>[http://www.iran-efshagari.com/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-30%D8%AF%DB%8C%D8%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF/ ۳۰دی، روز آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی]</ref>
مسعود رجوی در این دوران به کادرهای زندانی سازمان پیام داده که باید کار اصلی خود را در زندان روبرو شدن با دادگاه بگذارند. خط آنها برای مقابله با دادگاه چنین بود <blockquote>'''«دفاع ایدئلوژیک(آرمانی و ریشه‌ای) توسط کسانی که نقش ایدئولوژیک در سازمان داشتند و دفاع قانونی توسط کسانی که نقش‌های تاکتیکی و ساده داشتند»'''</blockquote>همچنین بنیانگذاران مجاهدین به تقسیم موضوعات دفاعیه پرداختند. از جمله قرار بر این شد که مسعود رجوی دفاع تاریخی-سیاسی را برعهده بگیرد.<ref>[http://www.iran-efshagari.com/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-30%D8%AF%DB%8C%D8%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF/ ۳۰دی، روز آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی]</ref>


در ادامه این بازجویی ها بود که دادگاه همه اعضاء مرکزیت از جمله مسعود رجوی را به اعدام محکوم نمود.پس از آن بود که برادر او دکتر کاظم رجوی که از استاتید شناخته شده‌ی حقوق در اروپا بود، یک بسیج گسترده‌ی بین المللی را برای جلوگیری از اعدام آن‌ها آغاز کرد. در پی فعالیت‌های جهانی دکتر کاظم رجوی برخی از شخصیت‌های اروپایی چون فرانسوا میتران و همچنین عفو بین الملل و صلیب سرخ جهانی برای ممانعت از اجرای احکام وارد شدند. نهایتا شاه زیر فشارهای بین‌المللی از اعدام مسعود رجوی صرف نظر کرد اما دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین را اعدام نمود.حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد تعلیق یافت . با اینهمه ساواک تا سالها بعد همچنان همچنان وی را تحت  شکنجه ها قرار می‌داد. در مورد میزان شکنجه هایی که بر مسعود رجوی اعمال می‌شد، هم‌بندان او نقل می‌کنند که اغلب جسم نیمه جان او را در پتو پیچیده و از اتاق بازجویی به سلول باز می‌گرداندند. 
در ادامه این بازجویی ها بود که دادگاه همه اعضاء مرکزیت از جمله مسعود رجوی را به اعدام محکوم نمود.پس از آن بود که برادر او دکتر کاظم رجوی که از استاتید شناخته شده‌ی حقوق در اروپا بود، یک بسیج گسترده‌ی بین المللی را برای جلوگیری از اعدام آن‌ها آغاز کرد. در پی فعالیت‌های جهانی دکتر کاظم رجوی برخی از شخصیت‌های اروپایی چون فرانسوا میتران و همچنین عفو بین الملل و صلیب سرخ جهانی برای ممانعت از اجرای احکام وارد شدند. نهایتا شاه زیر فشارهای بین‌المللی از اعدام مسعود رجوی صرف نظر کرد اما دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین را اعدام نمود.حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد تعلیق یافت . با اینهمه ساواک تا سالها بعد همچنان همچنان وی را تحت  شکنجه ها قرار می‌داد. در مورد میزان شکنجه هایی که بر مسعود رجوی اعمال می‌شد، هم‌بندان او نقل می‌کنند که اغلب جسم نیمه جان او را در پتو پیچیده و از اتاق بازجویی به سلول باز می‌گرداندند. 
خط ۸۷: خط ۸۷:
== ضربه اپورتونیستی ونقش مسعود رجوی در بازسازی سازمان مجاهدین ==
== ضربه اپورتونیستی ونقش مسعود رجوی در بازسازی سازمان مجاهدین ==
[[پرونده:مسعو رجوی در زندان.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در زندان|بندانگشتی|مسعود رجوی در زندان]]
[[پرونده:مسعو رجوی در زندان.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در زندان|بندانگشتی|مسعود رجوی در زندان]]
در سال ۱۳۵۴ درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر می‌بردند، دو تن با نام‌های تقی شهرام و بهرام آرام در خارج از زندان اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شده است.  این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین ما بین ایدئولوژی‌های چپ(مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین ا دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نام‌های مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی را کشتند. این حرکت عملا منجر به متلاشی شدن تشکیلات سازمان مجاهدین شده و ضربه سختی را بر آنها فرود آورد. در آن زمان اعضاء سازمان مجاهدین که اغلب در زندان‌های ایران پراکنده بودند، هر کدام واکنشی نسبت به این موضوع داشته و موجودیت تشکیلاتی سازمان مجاهدین در هاله‌ای از ابهام فرو رفت.
در سال ۱۳۵۴ درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر می‌بردند، دو تن با نام‌های تقی شهرام و بهرام آرام در خارج از زندان اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شده است.  این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین ما بین ایدئولوژی‌های چپ(مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین ا دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نام‌های مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی را کشتند. این حرکت عملا منجر به متلاشی شدن تشکیلات سازمان مجاهدین شده و ضربه سختی را بر آنها فرود آورد. در آن زمان اعضاء سازمان مجاهدین که اغلب در زندان‌های ایران پراکنده بودند، به دلیل نداشتن خط درست در برخورد با این مسأله پیچیده  هر کدام واکنش متفاوتی نسبت به این موضوع داشته و در نتیجه موجودیت تشکیلاتی سازمان مجاهدین در هاله‌ای از ابهام فرو رفت.


نقش مسعود رجوی در این دوران، در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین بسیار برجسته است. او با تدوین مباحث ایدئولوژیک مجددا و فرد به فرد به عضوگیری مجدد اعضاء پرداخت. وی این جریان را، «اپورتونیست چپ نما» نامیده و در یک بیانیه ۱۲ ماده ای، مواضع سازمان مجاهدین را در مورد آنها اعلام کرد. مسعود رجوی اعلام نمود که اسلام واقعی در چپ ایدئولوژی مارکسیسم قرار دارد و در نتیجه میل کردن آن به سمت چپ یعنی مارکسیسم یک توهم است. مسعود رجوی در عین حال اعلام نمود اگر چه ضربه ظاهرا از طرف چپ وارد شده است اما تهدید اعضاء سازمان این است که در واکنش نسبت به این موضوع به سمت راست یا آنچه وی آنرا «اسلام ارتجاعی» می‌نامید کشیده شوند. مسعود رجوی در مورد جریان اپورتونیستی نیز اعلام کرد که آنها می‌توانند سازمان مارکسیستی خود را داشته باشند اما اجازه ندارند آرم و نام سازمان مجاهدین را بر خود بگذارند.
نقش مسعود رجوی در این دوران، در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین بسیار برجسته است. او با تدوین مباحث ایدئولوژیک مجددا و فرد به فرد به عضوگیری مجدد اعضاء پرداخت. وی این جریان را، «اپورتونیست چپ نما» نامیده و در یک بیانیه ۱۲ ماده ای، مواضع سازمان مجاهدین را در مورد آنها اعلام کرد. مسعود رجوی اعلام نمود که اسلام واقعی در چپ ایدئولوژی مارکسیسم قرار دارد و در نتیجه میل کردن آن به سمت چپ یعنی مارکسیسم یک توهم است. مسعود رجوی در عین حال اعلام نمود اگر چه ضربه ظاهرا از طرف چپ وارد شده است اما تهدید اعضاء سازمان این است که در واکنش نسبت به این موضوع به سمت راست یا آنچه وی آنرا «اسلام ارتجاعی» می‌نامید کشیده شوند. مسعود رجوی در مورد جریان اپورتونیستی نیز اعلام کرد که آنها می‌توانند سازمان مارکسیستی خود را داشته باشند اما اجازه ندارند از آرم و نام سازمان مجاهدین استفاده کنند و یا آن را تغییر بدهند.


یکی نتایج ضربه جریان اپورتونستی در آن زمان قدرت گرفتن آخوندها و جریان اسلام سنتی بود که تا پیش از آن چه در زندان یا خارج از آن تحت هژمونی مجاهدین خلق قرار داشتند.
یکی از نتایج ضربه جریان اپورتونستی در آن زمان قدرت گرفتن آخوندها و جریان اسلام سنتی بود که تا پیش از آن چه در زندان یا خارج از آن تحت هژمونی مجاهدین خلق قرار داشتند.


در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود:
در آن دوران سازمان مجاهدین خلق ایران از سه طرف مورد حمله بود:
*    رژیم شاه که با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی و تلاش‌های ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت
*    رژیم شاه که با تبلیغات خود مبنی بر مارکسیست اسلامی نامیدن سازمان مجاهدین و با تلاش‌های ساواک قصد نابودی کامل سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت


*   آخوندهای سنتی که تا آن زمان به خاطر محبوبیت سازمان مجاهدین نمی‌توانستند علیه آن موضع بگیرند، مخالفت و حتی دشمنی خود با مجاهدین را شروع کردند و خودشان را نماینده‌ی اسلام معرفی می‌نمودند. حتی برخی از آخوند‌ها حکم تکفیر مجاهدین مسلمان راهم صادر کردند.
*   آخوندهای سنتی که تا آن زمان به خاطر محبوبیت سازمان مجاهدین نمی‌توانستند علیه آن موضع بگیرند، مخالفت و حتی دشمنی خود با مجاهدین را شروع کردند و خودشان را نماینده‌ی اسلام معرفی می‌نمودند. حتی برخی از آخوند‌ها حکم تکفیر مجاهدین مسلمان راهم صادر کردند.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
*  برخی از مارکسیست‌ها که سازمان مجاهدین خلق ایران  را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده بورژوایی که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار می‌دادند.
*  برخی از مارکسیست‌ها که سازمان مجاهدین خلق ایران  را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده بورژوایی که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار می‌دادند.


مسعود رجوی در زندان شاه عملا مبارزه با این جریان را بر عهده گرفته و مباحث ایدئولوژیک خود برای خنثی کردن آنها را به خارج از زندان نیز منتقل می‌کرد.                                   او در هنگام جابجایی زندانیان از یک زندان به زندان دیگر و همچنین هنگام آزادی برخی از اعضاء، آنها را به عنوان پیک‌هایی به نزد دیگر مجاهدین فرستاده و هماهنگی‌ها و آموزش‌ بیانیه ۱۲ ماده ای را به آنها منتقل میکرد. مسعود رجوی به این ترتیب توانست بار دیگر  پیکره مجاهدین را بازسازی نماید.
مسعود رجوی در زندان شاه عملا مبارزه با این طرف‌های سه‌گانه با ویژگی‌های متفاومت ولی هر سه با هدف تلاشی سازمان مجاهدین را بر عهده گرفته و مباحث ایدئولوژیک خود برای خنثی کردن آنها را به خارج از زندان نیز منتقل می‌کرد. او در هنگام جابجایی زندانیان از یک زندان به زندان دیگر و همچنین هنگام آزادی برخی از اعضاء، آنها را به عنوان پیک‌هایی به نزد دیگر مجاهدین فرستاده و هماهنگی‌ها و آموزش‌ بیانیه ۱۲ ماده ای را به آنها منتقل می‌نمود. مسعود رجوی به این ترتیب توانست بار دیگر  پیکره مجاهدین را بازسازی نماید.


دوران زندان یکی از دوران‌هایی است که نقش مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین خلق ایران چه در آموزش ها و بازسازی های تشکیلاتی و هم در روحیه بخشیدن به دیگران بسیار برجسته می‌کند.  
دوران زندان یکی از دوران‌هایی است که نقش مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین خلق ایران چه در آموزش ها و بازسازی های تشکیلاتی و هم در روحیه بخشیدن به دیگران بسیار برجسته می‌کند.  


صمد سیاه کلاه از کادرهای آنزمان مجاهدین و از هم‌بندان مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:<blockquote>سال 54 بود. زندانبان صدا كرد. چند دقيقه بعد, فرنچ روي سر، دست روي شونه‌ي هم, توي راهرو به خط شده بوديم و ميرفتيم. از زير فرنچ زمين رو نيگا كردم . از پاهاش مسعود رو شناختم. چون بدلیل شلاق‌هایی که میخورد برای اینکه بتونه راه بره دمپایی خاصی می‌پوشید که با دست ساخته شده بود. با دست، شونه ش رو فشار دادم تا بفهمه كه نفر پشتي آشناست. وقتي فرنچ هامون رو برداشتيم بازجو رو ديديم که خنده به لب كتابي در دست میگه «.... ديدين تموم شدين؟ نيگا كنين: بيانيه ي تغيير مواضع سازمان مجاهدين! سازمانتون تموم شد. همه چي تموم شد...» همه به اون كتاب نگاه كرديم. بيانيه ي تغيير مواضع اپوتونيستها بود.به سلول برگشتيم و تو سكوت نشسته بوديم كه مسعود يكدفعه گفت: «من اون كتاب رو ميخوام.» پاسخِ ما به اين خواسته مسعود، سكوت بود  ناباوری بود.خودش بي معطلي نگهبان رو صدا كرد و به بهونه‌اي پيشِ بازجو رفت. اون بازجو رو فریب داده و بهش گفته بود میخواد کتاب رو بخونه! بازجو هم خام شده بود و  با طمعِ اينكه  مسعود رجوی تحت تاثير كتاب قرار بگيره، رضايت داده بود كه تا ساعت پنج صبح، كتاب رو بهش قرض بده.مسعود باكتابي در دست  برگشت و گفت: «بچه ها بايد تا ساعت پنج يه نسخه ازش بنويسيم. باورش سخت بود ولی اون اصرار داشت.مسعود بلافاصله دست به كار شد و كتاب رو برگ برگ كرد و هر قسمت رو به يك نفر داد.تو يه چشم بهم زدن مغزي هاي خودكار و كاغذاي سيگار از جاسازي بيرون اومدن. هنوز ساعت 5 نشده بود كه يك نسخه ازكتاب رونويسي شده بود. بعد كاغذاي كتاب رو  با چسب برنج دوباره سرهم كرديم. با شوفاژ خشكش كرديم و تحويل داديم و از همون لحظه كار مسعود  شروع شد. روز و شب مينوشت و ميخوند. و عاقبت بيانيه‌ي 12 ماده‌يي رو نوشت كه باطل السحر  ترديدها و لرزشها شد و سازمان رو دوباره سرپا كرد.<ref>مصاحبه با صمد سیاه کلاه- برنامه تلویزیونی نقشی به یاد دوست</ref></blockquote>محمد حیاتی از همبندان مسعود رجوی نیز در مورد او چنین نقل می کند:<blockquote>«روزهاي بعد از ضربه‌ي 50 براي هر مجاهدي كه اون زمان بوده از تلخ ترين روزهاست . 41 سال پيش! تو اوين، محمدآقا «آن بالا بلند دلبرگلگون عذارِ» مسعود و همهي مجاهدين، دستگير شده بود. اندوه و درد خوابو از چشمِ همه ربوده بود. يادمه همون شبِ اول، قبل از اينكه خاموشي رو زندانبان بزنه، همه خاموش و ساكت شده بودن. سرها زير پتو بود ولي كي ميتونست بخوابه؟ از لرزشِ خفيف پتوها ميشد فهميد كه بعضي از بچهها يواشَكي دارن گريه ميكنن. من بودمُ دلهرهي سوالهاي سخت و بي پاسخ : ممّدآقا چي ميشه ؟ سازمان چي ميشه ؟ حالا چه كار بايد بكنيم؟ تو اون سكوتِ سنگين، يكباره ضربِ فرود اومدنِ يه بالش رشته‌ي افكارم رو قيچي كرد. بعد هم يكي ديگه ، بعد پرت كردن پتو و سر و صدا و خنده و شوخي و.. آخه الآن مگه وقت شوخيه؟ پتو رو زدم كنار، ديدم «مسعوده» اون نه‌ تنها نگذاشت غم و دردي كه داشت به چهره‌ش راه پيدا كنه، بلكه  لبخند و شوخی می خواست به ما هم روحیه بده. نميدونم چه قدر طول كشيد تا بخوابيم، اما مسعود مگه ول ميكرد؟ وقتي دوباره همه زيرِ پتوها رفتن و سكوتْ حاكم شد، تازه شروع كرد به خوندن يه سرود فلسطيني : ترجيع بندِ سرودش صداي گلوله بود «تَ تَ تق ـ تق تق » هي ميخوندو ميگفت: تكرار كنيد!»<ref>مصاحبه با محمد حیاتی- برنامه تلویزیونی نقشی به یاد دوست</ref>  </blockquote>
صمد سیاه کلاه از کادرهای آنزمان مجاهدین و از هم‌بندان مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:<blockquote>سال 54 بود. زندانبان صدا كرد. چند دقيقه بعد, فرنچ روي سر، دست روي شونه‌ي هم, توي راهرو به خط شده بوديم و ميرفتيم. از زير فرنچ زمين رو نيگا كردم . از پاهاش مسعود رو شناختم. چون بدلیل شلاق‌هایی که میخورد برای اینکه بتونه راه بره دمپایی خاصی می‌پوشید که با دست ساخته شده بود. با دست، شونه ش رو فشار دادم تا بفهمه كه نفر پشتي آشناست. وقتي فرنچ هامون رو برداشتيم بازجو رو ديديم که خنده به لب كتابي در دست میگه «.... ديدين تموم شدين؟ نيگا كنين: بيانيه ي تغيير مواضع سازمان مجاهدين! سازمانتون تموم شد. همه چي تموم شد...» همه به اون كتاب نگاه كرديم. بيانيه ي تغيير مواضع اپوتونيستها بود.به سلول برگشتيم و تو سكوت نشسته بوديم كه مسعود يكدفعه گفت: «من اون كتاب رو ميخوام.» پاسخِ ما به اين خواسته مسعود، سكوت بود  ناباوری بود.خودش بي معطلي نگهبان رو صدا كرد و به بهونه‌اي پيشِ بازجو رفت. اون بازجو رو فریب داده و بهش گفته بود میخواد کتاب رو بخونه! بازجو هم خام شده بود و  با طمعِ اينكه  مسعود رجوی تحت تاثير كتاب قرار بگيره، رضايت داده بود كه تا ساعت پنج صبح، كتاب رو بهش قرض بده.مسعود باكتابي در دست  برگشت و گفت: «بچه ها بايد تا ساعت پنج يه نسخه ازش بنويسيم. باورش سخت بود ولی اون اصرار داشت.مسعود بلافاصله دست به كار شد و كتاب رو برگ برگ كرد و هر قسمت رو به يك نفر داد.تو يه چشم بهم زدن مغزي هاي خودكار و كاغذاي سيگار از جاسازي بيرون اومدن. هنوز ساعت 5 نشده بود كه يك نسخه ازكتاب رونويسي شده بود. بعد كاغذاي كتاب رو  با چسب برنج دوباره سرهم كرديم. با شوفاژ خشكش كرديم و تحويل داديم و از همون لحظه كار مسعود  شروع شد. روز و شب مينوشت و ميخوند. و عاقبت بيانيه‌ي 12 ماده‌يي رو نوشت كه باطل السحر  ترديدها و لرزشها شد و سازمان رو دوباره سرپا كرد.<ref>مصاحبه با صمد سیاه کلاه- برنامه تلویزیونی نقشی به یاد دوست</ref></blockquote>محمد حیاتی از همبندان مسعود رجوی نیز در مورد او چنین نقل می کند:<blockquote>«روزهاي بعد از ضربه‌ي 50 براي هر مجاهدي كه اون زمان بوده از تلخ ترين روزهاست . 41 سال پيش! تو اوين، محمدآقا «آن بالا بلند دلبرگلگون عذارِ» مسعود و همه‌ي مجاهدين، دستگير شده بود. اندوه و درد خوابو از چشمِ همه ربوده بود. يادمه همون شبِ اول، قبل از اينكه خاموشي رو زندانبان بزنه، همه خاموش و ساكت شده بودن. سرها زير پتو بود ولي كي ميتونست بخوابه؟ از لرزشِ خفيف پتوها ميشد فهميد كه بعضي از بچه‌ها يواشَكي دارن گريه ميكنن. من بودم و دلهره‌ي سوالهاي سخت و بي پاسخ : ممّدآقا چي ميشه ؟ سازمان چي ميشه ؟ حالا چه كار بايد بكنيم؟ تو اون سكوتِ سنگين، يكباره ضربِ فرود اومدنِ يه بالش رشته‌ي افكارم رو قيچي كرد. بعد هم يكي ديگه ، بعد پرت كردن پتو و سر و صدا و خنده و شوخي و.. آخه الآن مگه وقت شوخيه؟ پتو رو زدم كنار، ديدم «مسعوده» اون نه‌ تنها نگذاشت غم و دردي كه داشت به چهره‌ش راه پيدا كنه، بلكه  لبخند و شوخی می خواست به ما هم روحیه بده. نميدونم چه قدر طول كشيد تا بخوابيم، اما مسعود مگه ول ميكرد؟ وقتي دوباره همه زيرِ پتوها رفتن و سكوتْ حاكم شد، تازه شروع كرد به خوندن يه سرود فلسطيني : ترجيع بندِ سرودش صداي گلوله بود «تَ تَ تق ـ تق تق » هي ميخوندو ميگفت: تكرار كنيد!»<ref>مصاحبه با محمد حیاتی- برنامه تلویزیونی نقشی به یاد دوست</ref>  </blockquote>
[[پرونده:مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر.JPG|جایگزین=مسعود رجوی پیش از آزادی از زندان قصر|بندانگشتی|مسعود رجوی پیش از آزادی از زندان قصر]]
[[پرونده:مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر.JPG|جایگزین=مسعود رجوی پیش از آزادی از زندان قصر|بندانگشتی|مسعود رجوی پیش از آزادی از زندان قصر]]


خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
== کلاس‌های تبیین مسعود رجوی ==
== کلاس‌های تبیین مسعود رجوی ==
[[پرونده:مسعود رجوی تبیین جهان.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در کلاس تبیین جهان|بندانگشتی|مسعود رجوی در کلاس تبیین جهان]]
[[پرونده:مسعود رجوی تبیین جهان.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در کلاس تبیین جهان|بندانگشتی|مسعود رجوی در کلاس تبیین جهان]]
مسعود رجوی در نیمه‌ی سال ۱۳۵۸ کلاسهایی را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف آغاز نمود که به آموزش فلسفه و ایدئولوژی مجاهدین می‌پرداخت. در این کلاس‌ها بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت می‌کردند. سپس فیلم‌ها و فایل صوتی آن و همچنین متون پیاده شده آن در سراسر کشور توزیع می‌شد. هم اکنون کتابی در ۱۶ جلد به نام تبیین جهان وجود دارد که نتیجه‌ی ۱۶ جلسه از کلاس‌های مسعود رجوی است. این کلاس‌ها البته از طرف حاکمیت نوپای خمینی قابل تحمل نبود و با انقلاب فرهنگی که منجر به تعطیلی دانشگاه‌ها شد، این کلاس نیز نیمه تمام ماند.
مسعود رجوی در نیمه‌ی سال ۱۳۵۸ کلاسهایی را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف آغاز نمود که به آموزش فلسفه و ایدئولوژی مجاهدین می‌پرداخت. در این کلاس‌ها بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت می‌کردند. سپس فیلم‌ها و فایل صوتی آن و همچنین متون پیاده شده آن در سراسر کشور توزیع می‌شد. هم اکنون کتابی در ۱۶ جلد به نام تبیین جهان وجود دارد که نتیجه‌ی ۱۶ جلسه از کلاس‌های مسعود رجوی است. این کلاس‌ها البته از طرف حاکمیت خمینی که می‌رفت بر همه‌ی امور سلطه پیدا کند، قابل تحمل نبود و با انقلاب فرهنگی که منجر به تعطیلی دانشگاه‌ها شد، این کلاس نیز نیمه تمام ماند.


در ۹ فروردین 1359 روزنامه فرانسوی لوموند دراین‌باره نوشت:<blockquote> «یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفة مقایسه‌یی است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعد از ظهر تدریس می‌کند. در حدود 10هزار نفر با ارائه‌ي کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت 3 ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا می‌دهند. آقای  مسعود رجوی با سخنوری آموزنده‌اش و نیز جوانی خود (وی 32 سال بیشتر سن ندارد) طرفدار بسیار دارد. میتینگ‌های سیاسی‌یی که وی در پایتخت و شهرستانها برگزار می‌کند، توده‌های 100 هزار نفری، 200 هزار نفری و بعضی اوقات 300 هزار نفری را جلب میکند».</blockquote>
در ۹ فروردین 1359 روزنامه فرانسوی لوموند دراین‌باره نوشت:<blockquote> «یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفة مقایسه‌یی است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعد از ظهر تدریس می‌کند. در حدود 10هزار نفر با ارائه‌ي کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت 3 ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا می‌دهند. آقای  مسعود رجوی با سخنوری آموزنده‌اش و نیز جوانی خود (وی 32 سال بیشتر سن ندارد) طرفدار بسیار دارد. میتینگ‌های سیاسی‌یی که وی در پایتخت و شهرستانها برگزار می‌کند، توده‌های 100 هزار نفری، 200 هزار نفری و بعضی اوقات 300 هزار نفری را جلب میکند».</blockquote>
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:


==== ملاقات مسعود رجوی با خمینی در قم ====
==== ملاقات مسعود رجوی با خمینی در قم ====
یک هفته بعد از دیدار احمد خمینی و مسعود رجوی ، احمد خمینی به وی اطلاع می‌دهد که خمینی خواهان دیدار با آن‌هاست.دستبوسی نکردن مجاهدین از خمینی در این دیدار خشم خمینی را از همان ابتدا برمی‌انگیزد. به گزارش شاهدین روح الله خمینی با خشم از عکاس مجاهدین خلق میخواهد که عکس نگیرد. در ادامه ملاقات خمینی خمینی به مسعود رجوی می‌گوید:<blockquote>« خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما این‌جا می‌آیید، همهٴ کتاب‌ها و اعلامیه‌هایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط می‌خواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد...» <ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم] </ref></blockquote>مسعود رجوی خود دراین باره‌ می‌گوید:
یک هفته بعد از دیدار احمد خمینی و مسعود رجوی ، احمد خمینی به وی اطلاع می‌دهد که خمینی خواهان دیدار با آن‌هاست.دستبوسی نکردن مجاهدین از خمینی در این دیدار خشم خمینی را از همان ابتدا برمی‌انگیزد. به گزارش شاهدین روح الله خمینی با خشم از عکاس مجاهدین خلق میخواهد که عکس نگیرد. در ادامه ملاقات خمینی به مسعود رجوی می‌گوید:<blockquote>« خیلی از آقایان از شما شکایت و گله دارند و همین دیروز هم که فهمیدند شما این‌جا می‌آیید، همهٴ کتاب‌ها و اعلامیه‌هایتان را آوردند به من نشان دادند، اما من اعتنا ندارم و فقط می‌خواهم شما با مردم و اسلام باشید تا اوضاع سابق به کشور برنگردد...» <ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم] </ref></blockquote>مسعود رجوی خود دراین باره‌ می‌گوید:


«منظور خمینی از مردم و اسلام واضح بود: گردن گذاشتن به ولایت و هژمونی خودش را می‌خواست که طبعاً مرز سرخ ایدئولوژیکی ما با ارتجاع بود.من هم گفتم: ما از شما هیچ درخواست دنیوی و مادی نداریم. در راه آزادی و استقلال ایران، ما را بدون کمترین چشمداشت دنیوی و مادی، کمترین سربازان خود بدانید. اکنون قدرت سیاسی و قدرت مذهبی در شما متمرکز شده و اگر در راه خدا و خلق از آن استفاده شود، می‌تواند کون و مکان را تغییر دهد (نقل به مضمون). سپس خطبهٴ حضرت علی در نهج‌البلاغه در مورد حق مردم بر والی و حاکمیت و حق والی و حاکمیت بر مردم را برایش خواندم و نتیجه گرفتم که محور و کانون همهٴ مسائل و خواستها که انقلاب ضدسلطنتی هم اساساً برای آن به‌پا شد، مسأله آزادی است»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم]</ref>
«منظور خمینی از مردم و اسلام واضح بود: گردن گذاشتن به ولایت و هژمونی خودش را می‌خواست که طبعاً مرز سرخ ایدئولوژیکی ما با ارتجاع بود.من هم گفتم: ما از شما هیچ درخواست دنیوی و مادی نداریم. در راه آزادی و استقلال ایران، ما را بدون کمترین چشمداشت دنیوی و مادی، کمترین سربازان خود بدانید. اکنون قدرت سیاسی و قدرت مذهبی در شما متمرکز شده و اگر در راه خدا و خلق از آن استفاده شود، می‌تواند کون و مکان را تغییر دهد (نقل به مضمون). سپس خطبهٴ حضرت علی در نهج‌البلاغه در مورد حق مردم بر والی و حاکمیت و حق والی و حاکمیت بر مردم را برایش خواندم و نتیجه گرفتم که محور و کانون همهٴ مسائل و خواستها که انقلاب ضدسلطنتی هم اساساً برای آن به‌پا شد، مسأله آزادی است»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم]</ref>
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
== کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری ==
== کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری ==
[[پرونده:مسعود رجوی روی مجله جوان.jpg|جایگزین=عکس مسعود رجوی روی مجله‌ی جوان|بندانگشتی|عکس مسعود رجوی روی مجله‌ی جوان]]
[[پرونده:مسعود رجوی روی مجله جوان.jpg|جایگزین=عکس مسعود رجوی روی مجله‌ی جوان|بندانگشتی|عکس مسعود رجوی روی مجله‌ی جوان]]
مسعود رجوی در روز ۱۵ دی‌ماه ۱۳۵۸ از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی شد. این معرفی حمایت‌ها بسیاری را از طرف احزاب و گروه‌های سیاسی و اقشار مختلف به دنبال داشت.سازمانها و گروه‌های حمایت کننده ازمسعود رجوی، عبارت بودند از:
در نخستين انتخابات رياست جمهوري پس از انقلاب ضد سلطنتي در سال 1358 خميني اعلام كرد:<blockquote> '''«اين جانب بنا ندارم از كسي تاييد نمايم. چنانچه بنا ندارم كسي را رد كنم و از تمام احزاب و گروهها و افراد ميخواهم كه از نسبت دادن كانديداي خود به من كه از آن استفاده تأييد و يا تعيين و يا رد شود، ندهند»'''</blockquote>مسعود رجوی در روز ۱۵ دی‌ماه ۱۳۵۸ از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی شد. این معرفی حمایت‌ها بسیاری را از طرف احزاب و گروه‌های سیاسی و اقشار مختلف به دنبال داشت.سازمانها و گروه‌های حمایت کننده ازمسعود رجوی، عبارت بودند از:
* جبهه دموکراتیک ملی ایران
* جبهه دموکراتیک ملی ایران


خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
 «کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین،  بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبهه دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت. از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، 50 نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ی  انجمن نویسندگان ایران‌، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانوادهه‌ی شهیدان اولیه‌ی مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیر‌مذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی در‌آمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد».‌<ref>دموکراسی خیانت شده صفحه...</ref>
 «کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین،  بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبهه دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت. از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، 50 نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ی  انجمن نویسندگان ایران‌، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانوادهه‌ی شهیدان اولیه‌ی مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیر‌مذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی در‌آمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد».‌<ref>دموکراسی خیانت شده صفحه...</ref>


در سال همان سال موسی خیابانی از کادرهای شناخته شده‌ی مجاهدین خلق ، در یک میتینگ انتخاباتی در زمین چمن دانشگاه تهران، اهداف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را چنین بیان نمود:<blockquote> «... ما می‌دانیم چکار می‌کنیم. ما کور حرکت نمی‌کنیم. ما معنی حرف‌مان را می‌فهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص می‌دهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمی‌کند؛ و ما همه اینها را از درون 14 سال مبارزه بیرون آورده‌ایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده است و برادرمان مسعود را به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری نامزد کردیم.ما شایسته‌ترین، برجسته‌ترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان می‌رسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کرده‌ایم.در تمام این مدت 14سال برادرمان مسعود از همان اوایل بنیانگذاری سازمان، از اوایل سال 46، در کوران این مبارزات بوده است؛ از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. مسعود تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال 50 است...»</blockquote>در همان سال روح‌الله خمینی به رغم اینکه متعهد شده بود در انتخابات دخالتی نکند با با یک فتوی مسعود رجوی را از کاندیداتوری حذف نموده و اعلام کرد:
در سال همان سال موسی خیابانی از کادرهای شناخته شده‌ی مجاهدین خلق ، در یک میتینگ انتخاباتی در زمین چمن دانشگاه تهران، اهداف مجاهدین از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را چنین بیان نمود:<blockquote> «... ما می‌دانیم چکار می‌کنیم. ما کور حرکت نمی‌کنیم. ما معنی حرف‌مان را می‌فهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص می‌دهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمی‌کند؛ و ما همه اینها را از درون 14 سال مبارزه بیرون آورده‌ایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده است و برادرمان مسعود را به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری نامزد کردیم.ما شایسته‌ترین، برجسته‌ترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان می‌رسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کرده‌ایم.در تمام این مدت 14سال برادرمان مسعود از همان اوایل بنیانگذاری سازمان، از اوایل سال 46، در کوران این مبارزات بوده است؛ از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. مسعود تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال 50 است...»</blockquote>در روز 28 دي در دانشگاه صنعتي شريف مسعود رجوي علت پذيرش كانديداتوري خودش را چنين توضيح داد:<blockquote>'''ما همچنان كه بارها گفتهايم با حفظ نقطه نظرات خودمان در رابطه با قانون اساسي يعني نقطه نظرات انقلابي خودمان نه ازموضع ليبرال نه از موضع انحرافي نه از موضع حقوقي صرف بلكه از موضع يك انقلابي و موحد راستين انقلابي كه بيشتر ميخواهد عناصر ترقيخواهانه بيشتري ميخواهد. تمايلات عميق و راديكال بيشتري ميطلبد به مقامات مسؤل درسطح عاليترين شخصيتهاي كنوني كشور وضعيت خودمان را اعلام كرديم. و به ايشان گفتيم كه در فضاي موجود بايستي قدمي برداشت كه حتي المقدور به جدائيهاي انحرافي به جنگ افروزيها خاتمه بدهد يا مقداري آنها را ترميم كند. اين نيت آن قدر مقدس و آنقدر انساني بود كه بلااستثنا تمام آنها تائيد كردند وحتي به خود من گفتند كه شما فداكاري بزرگي را انجام ميدهيد بدليل اينكه فشارهايي كه بعدا رويتان خواهد آمد پذيرشش ريسك مهمي محسوب ميشود.  از نظر حقوقي صرف هم در هيچ جاي جهان در هيچ مجموعه حقوقي سابقه ندارد كه وقتي قانوني بعنوان اراده اكثريت تلقي شد اقليت را كساني را كه حتي به آن راي ندادند وحتي با آن مخالفت كردند از حقوق موضوع آن قانون محروم بكنند.  به هرحال ما براي اينكه شايد بتوانيم تا حدودي در جهت رفع پراكندگيها جنگ افروزيها موثر باشيم, دست به معرفي كانديدا زديم.  اولين قدمي كه در تحقيق اين مطلب انجام داديم, بررسي لايحه انتخابات اولين رياست جمهور ايران مصوب شوراي انقلاب بود كه در تاريخ اول دي در روزنامه ها منعكس است. در آنجا مطابق همان قانون 4 شرط پيشنهاد شده بود براي رياست جمهوري يعني براي نامزديش. شيعه ايراني الاصل بودن, سن بيشتر از سي سال, عدم سوء پيشينه و ماده بعدي مدير و مدبر و الي آخر. در اين قانون به همان ترتيبي كه گفتم در هيچ قانون ديگري در هيچ كجاي جهان هم, يا لااقل ما خبر نداريم, كه بشود اقليتي را از حقوق مصوب در قانوني كه طبعا اكثريت به آن راي داده محروم بكنند. طبيعتا ما خبرگان نميخواستيم ما موسسان ميخواستيم,  ولي وقتي ايجاد شد به هرحال ميخواستيم تاثير مثبت و سازنده خودمان را بگذاريم و با خيلي از نيروهاي ديگر در آن شركت كرديم.  اينجا هم همينطور. يعني از همان در صد يا قطره آزادي و دمكراسي هم هست كه از كانال آن بشود تاثير گذاشت؛  طبيعتا نميخواستيم دريغ بكنيم  و اين چيزي است كه طبيعتا جناح مقابل خيلي بايستي خواستار آن باشد. بر اين اساس به ما گفتند كه ميتوانيدثبت نام بكنيد. ولي بر خلاف ساير كانديداها خودمان به هيچ وجه اعلام نكرديم براي اينكه به فرض اگر اشكال قانوني هست بازهم بررسي بشود.  اجازه بديد عين نامه اي را كه من به امضاي خودم نوشتم (در آخرين روز امكان كانديداتوري يعني هشتم دي ماه). اين نامه از طرف سازمان به وزارت كشور داده شده اين فتوكپيش است'''</blockquote><blockquote>'''وزارت محترم كشور'''</blockquote><blockquote>'''سازمان مجاهدين خلق ايران بدينوسيله برادر مجاهد آقاي مسعود رجوي را بعنوان كانديد رياست جمهوري معرفي و مدارك مربوطه را نيزبه پيوست تقديم ميدارد -با تشكر مجاهدين خلق ايران.'''</blockquote><blockquote>'''بلافاصله بعد من يك نامه نوشتم به معاون وزارت كشور كه باز اين را هم ميخوانم:'''</blockquote><blockquote>'''وزارت محترم كشور'''</blockquote><blockquote>'''جناب آقاي دكتر ميرسليم ,''' </blockquote><blockquote>'''ضمن اعلام آمادگي براي نامزدي رياست جمهوري تقاضا ميكنم تا اطلاع ثانوي از اعلام نام اينجانب بويژه در مطبوعات كشور خودداري فرمائيد. بخصوص اينكه با توجه به مطالبي كه جناب آقاي فلاني كه عمدا اسم را نميگويم در جريانش هستند هرلحظه امكان صرف نظر كردن از كانديداتوري وجود دارد.'''</blockquote><blockquote>''' اين را منضم كردم به آن و فرستادم. منظور ما اين بود كه مطالعه بكنند چون قصد خيري داشتيم و در صورتيكه بهرحال وضعيت اقتضا نميكند قانون كه وضعيتش روشنه و اعلام نكنند. بنابراين ما صبر كرديم تا بعد وزارت كشور خودش اسم مرا اعلام كرد. مشروح قضايا البته محتاج فرصت ديگري است و شايد هم زمانهاي ديگر تا و دقيق تر ومستندتر و موثقتر اينها را عرضه كنيم به مثابه گزارشي به تمام مردم ايران. اما بعد سر تيتر قضايا به اين ترتيب بودكه تمايل بر اين بود كه من شخصا كنار بروم. ابتدا از تبليغات يعني از راديو و تلويزيون و بعد هم از كانديداتوري. و تا به امروز. كه طبيعتا موضع ما اين است كه چون از كانال قوانين موجود وارد شديم هر وقت از اين لحظه به بعد مسؤلين به فرض تشخيص بدهند كه كانديداتوري من خلاف قانوني است حتما خودشان خط خواهند زد و ما هم به آن گردن ميگذاريم.  نه تنها گردن ميگذاريم بلكه از همه خواهران و برادران هم ميخواهيم كه با آرامش كامل با صبوري و متانت انقلابي با قضيه برخورد بكنند. ولي تا وقتي كه مسؤلين اعلام نكردند ما هيچ تغييري در اوضاع به نظرمان نميرسد. اينها چيزهاييست كه براي تاريخ آينده هم درس خواهد بود. تا آنجاكه به ما مربوطه ما براساس اعتقادات نسلي كه فقط به فقط رنجهاي انقلاب را تحمل كرده براساس شرافت و آرمان ميليونها زن و مرد آزاده اي كه در سراسر كشور مسوليت دفاع از خواستههاي برحق شان را در رابطه با انتخابات رياست جمهوري, مسؤليت سنگين را بر دوش ما گذاشتند حرفمان اين است، حرف همه؛ كه چوب , چماق و عوامفريبي ديگر اثر ندارد. اگر قانون است شكي نيست گردن خواهيم گذاشت. اما شانتاژ و تهديد چيزي نيست كه درمقابلش سر فرود بياوريم. اگر اين نسل در مقابل تهديد و شانتاژ سرفرود ميآورد امروز اين انقلاب در اينجا نبود و بسياري مقامات هم در جايي كه نشستهاند نبودند.اجازه ميخواهم به همه خواهر و برادراني كه اين روزها دشنام شنيدندكتك خوردند مجروح شدند يا قلبهاشان جريحه دار شده تهنيت بگويم.  تهنيت به خاطر اصالت و حقانيتي كه  حالا اين شكل كنوني شما ازاين طريق آن را تعقيب ميكنيد. امر ما هيچ جايي براي شكست وخواري و بنبست برسميت نميشناسد. به همين دليل بايستي فوق العاده هوشيار باشيم از لوث شدن مواضعمان از به ابتذال كشانده شدن توسط نيروهاي شناخته شده خوداري بكنيم.  براي ما مهم اين نيست كه چه تعداد راي بياوريم يا نياوريم.  آن چيز كه تا بحال اثبات شده و خودش هم تهنيت دارد و مرهون همين مقاومت ها و نيات پاك و صادقانه است اين است,  بالاترين كيفيت تكاملي جامعه مان تا امروز كه هنوز در نيمه راه انتخابات هستيم موضع خودش را مشخص كرده, اين موضع همچنان كه گفتم چيزي نيست كه وابسته به يك فرد يا فقط گروه باشد. اين آرمانها , خواستهها و حقوق عادلانهاي است كه ميليونها هموطن آگاه مبارز و شجاع و شرافتمند با اين تفاوت كه پنجه بكس يا تريبونهاي غصب شده بدست ندارند, تا حالا موضع خودشان را مشخص كردند. به همين دليل بازهم بايستي يادآوري بكنيم مسؤليت سنگين فرد فرد خودمان را براي حراست از اين آرمان و از اين برنامه.  براي حراست از آنچه كه تا بهحال به آن رسيديم و براي محافظت در مقابل انواع و اقسام توطئه هايي كه همچنان تهديدمان ميكند. هرچقدر فشارها بيشتر بشوند, البته كه ما اراده مان را بيشتر صيقل ميزنيم.  هرچقدر ناراحتي هاي بيشتري برايمان فراهم بكنند, البته كه ما شور ايدئولوژيكي بيشتري احساس ميكنيم. شما يادتان هست, اين كه من نميخواهم مسأله را فردي بكنم ولي به هر حال مثالي كه الان به ذهنم ميرسد فقط همين است, فردي كه گفتم منظورم در رابطه با خودم بود.به هر حال, ما تا آنجايي كه در توان داريم و تا آنجايي كه صداقت داريم كه درست بفهميم سعي ميكنيم كه درست عمل كنيم.  '''</blockquote>


کسانی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی نداده‌اند حق کاندید شدن در انتخابات را ندارند
در همان سال روح‌الله خمینی به رغم اینکه متعهد شده بود در انتخابات دخالتی نکند با با یک فتوا مسعود رجوی را از کاندیداتوری حذف نموده و اعلام کرد:


مجاهدین پیش ازین اعلام کرده بودند که علیرغم رأی ندادن به قانون اساسی به آن التزام دارند. مسعود رجوی پس از فتوای خمینی ضمن انصراف از کاندیداتوری ریاست جمهوری در روز 29دی، در پیامی اعلام کرد:<blockquote>«اگر این مبارزه انتخاباتی بازنده‌یی داشته باشد، من نیستم».</blockquote>
کسانی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی نداده‌اند حق کاندید شدن در انتخابات را ندارند.
 
روزنامه اطلاعات بر همین اساس در روز يكشنبه 30 دي 2 خبر را  منتشر كرد:
 
تيتر روزنامه اطلاعات :<blockquote>'''«امام خميني : كساني كه به قانون اساسي رأي مثبت نداده اند حق ندارند رئيس جمهور شوند »'''<ref>اطلاعات- ۳۰ تیر ۱۳۵۸</ref>''' '''</blockquote>ستون اول روزنامه اطلاعات
 
'''«سازمان مجاهدين خلق ايران ديشب ضمن اطلاعيه اي انصراف مسعود رجوي را از نامزدي رياست جمهوري اعلام كرد»'''
 
سازمان مجاهدین خلق همچنین در اطلاعیه خود از خمینی پرسید:
 
ستون دوم از سمت چپ روزنامه اطلاعا'''ت''' <blockquote>'''« مستدعي است روشن فرماييد كه آيا بر خلاف قوانين مصوب كشور، هيچ حمله و هجوم و مزاحمتي به شعبه ها و مراكز و اعضا و هواداران مجاهدين خلق ايران مجاز است يا خير؟ » '''</blockquote>
 
مسعود رجوی پس از فتوای خمینی ضمن انصراف از کاندیداتوری ریاست جمهوری در روز 29 دی، در پیامی اعلام کرد:<blockquote>«اگر این مبارزه انتخاباتی بازنده‌یی داشته باشد، من نیستم».</blockquote>
[[پرونده:مسعود رجوی و محافظ او احمد وشاق.jpg|جایگزین=مسعود رجوی - احمد وشاق - حسن پورقاضی|بندانگشتی|مسعود رجوی - احمد وشاق - حسن پورقاضی]]
[[پرونده:مسعود رجوی و محافظ او احمد وشاق.jpg|جایگزین=مسعود رجوی - احمد وشاق - حسن پورقاضی|بندانگشتی|مسعود رجوی - احمد وشاق - حسن پورقاضی]]