سازمان مجاهدین خلق ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱۵: خط ۳۱۵:


خلبانی این پرواز را بهزاد معزی خلبان اختصاصی محمدرضا شاه به عهده داشت. این پرواز نقش مؤثری در بین‌المللی شدن شورای ملی مقاومت داشت. از جمله تمامی خبرگزاری‌ها آنرا گزارش کرده و کلود شسون وزیرخارجه فرانسه در فرودگاه پاریس به هنگام فرود آن، حضور پیدا کرد.
خلبانی این پرواز را بهزاد معزی خلبان اختصاصی محمدرضا شاه به عهده داشت. این پرواز نقش مؤثری در بین‌المللی شدن شورای ملی مقاومت داشت. از جمله تمامی خبرگزاری‌ها آنرا گزارش کرده و کلود شسون وزیرخارجه فرانسه در فرودگاه پاریس به هنگام فرود آن، حضور پیدا کرد.
[[پرونده:یکی از اجلاس شورای ملی مقاومت.jpg|alt= اجلاس شورای ملی مقاومت|بندانگشتی|اجلاس شورای ملی مقاومت]]
 
محل اقامت مسعود رجوی در شمال پاریس در اورسواواز در خانه برادرش دکتر صالح رجوی بود که مورد توجه و مراجعه خبرنگاران و مقام‌های سیاسی فرانسوی و دیگر کشورها قرار گرفت.
محل اقامت مسعود رجوی در شمال پاریس در اورسواواز در خانه برادرش دکتر صالح رجوی بود که مورد توجه و مراجعه خبرنگاران و مقام‌های سیاسی فرانسوی و دیگر کشورها قرار گرفت.


مسعود رجوی در خصوص تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] می‌گوید:<blockquote>«تیر ۱۳۶۰ در تهران، ماهی پر از رنج و خون بود. هر شب تا صبح، پای بی‌سیمها و «صامت» بودیم و اخبار درگیریهای مسلّحانه بین مجاهدین و پاسداران ارتجاع را در سراسر شهر دنبال می‌کردیم. اعدامهای اوین هم لاینقطع ادامه داشت. علاوه بر اینها، سیل خبرهای شهرستانها و درگیریهای سراسر کشور هم جریان داشت. به‌راستی روزگار آزمایش فرارسیده بود. به‌خصوص که از ۳۰ خرداد ـ که ارتجاع قهّار خمینی تیغ کشیده بود ـ دیگر هرچه به اطراف می‌نگریستی، خبری از مدعیان پیشین نبود. «مهیب‌ترین» نیروی ارتجاعی تاریخ ایران هم‌چون دیو تنوره می‌کشید. مشروعیت مذهبی و قدرت سیاسی و قانونی و مشروعیت ربوده شدهٔ ناشی از انقلاب ضدسلطنتی را یک جا با هم یدک می‌کشید و حق حاکمیت مردم را به تمام و کمال با قانون اساسی ولایت فقیه قبضه کرده بود.</blockquote><blockquote>متقابلاً من عمد داشتم که اطلاعیهٔ تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ایران در برابر «مجلس شورای اسلامی» خمینی و در برابر کل رژیم ارتجاعی، دقیقاً در روز ۳۰ تیر در تهران و شهرستان‌ها به طور همزمان منتشر گردد و همین‌طور هم شد. خمینی از شیخ فضل‌الله و کاشانی نسب برده بود و در برابر او، مقاومت ایران هم می‌باید اصل و نسب تاریخی خود را اعلام می‌نمود.»<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحهٔ ۱۸۷</ref></blockquote>
مسعود رجوی در خصوص تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] می‌گوید:<blockquote>«تیر ۱۳۶۰ در تهران، ماهی پر از رنج و خون بود. هر شب تا صبح، پای بی‌سیمها و «صامت» بودیم و اخبار درگیریهای مسلّحانه بین مجاهدین و پاسداران ارتجاع را در سراسر شهر دنبال می‌کردیم. اعدامهای اوین هم لاینقطع ادامه داشت. علاوه بر اینها، سیل خبرهای شهرستانها و درگیریهای سراسر کشور هم جریان داشت. به‌راستی روزگار آزمایش فرارسیده بود. به‌خصوص که از ۳۰ خرداد ـ که ارتجاع قهّار خمینی تیغ کشیده بود ـ دیگر هرچه به اطراف می‌نگریستی، خبری از مدعیان پیشین نبود. «مهیب‌ترین» نیروی ارتجاعی تاریخ ایران هم‌چون دیو تنوره می‌کشید. مشروعیت مذهبی و قدرت سیاسی و قانونی و مشروعیت ربوده شدهٔ ناشی از انقلاب ضدسلطنتی را یک جا با هم یدک می‌کشید و حق حاکمیت مردم را به تمام و کمال با قانون اساسی ولایت فقیه قبضه کرده بود.</blockquote><blockquote>متقابلاً من عمد داشتم که اطلاعیهٔ تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ایران در برابر «مجلس شورای اسلامی» خمینی و در برابر کل رژیم ارتجاعی، دقیقاً در روز ۳۰ تیر در تهران و شهرستان‌ها به طور همزمان منتشر گردد و همین‌طور هم شد. خمینی از شیخ فضل‌الله و کاشانی نسب برده بود و در برابر او، مقاومت ایران هم می‌باید اصل و نسب تاریخی خود را اعلام می‌نمود.»<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحهٔ ۱۸۷</ref></blockquote>
[[پرونده:جلسه شورای ملی مقاومت ایران.JPG|جایگزین=جلسه شورای ملی مقاومت ایران|بندانگشتی|392x392پیکسل|جلسه شورای ملی مقاومت ایران]]


=== طرح‌ها و مصوبات شورای ملی مقاومت ===
=== طرح‌ها و مصوبات شورای ملی مقاومت ===
خط ۳۶۰: خط ۳۶۱:


در همین راستا بود که مریم رجوی، که از شاخصه‌های رشد در این سازمان به‌شمار می‌آمد وارد حلقه رهبری سازمان مجاهدین شد و مسعود رجوی رهبری خودش را با یک زن به اشتراک گذاشت.
در همین راستا بود که مریم رجوی، که از شاخصه‌های رشد در این سازمان به‌شمار می‌آمد وارد حلقه رهبری سازمان مجاهدین شد و مسعود رجوی رهبری خودش را با یک زن به اشتراک گذاشت.
 
[[پرونده:انقلاب ایدئولوژیک.jpg|جایگزین=مسعود و مریم رجوی پس از انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی|مسعود و مریم رجوی پس از انقلاب ایدئولوژیک]]
مسعود رجوی در روز ۷ بهمن۱۳۶۳، خانم مریم عضدانلو را به عنوان «همردیف مسئول اوّل سازمان مجاهدین خلق ایران» معرفی کرد و گفت:<blockquote>«... در میان عموم خواهران رزمنده و قهرمان ما، خواهر مجاهد مریم عضدانلو پس از اشرف شهید، ذی‌صلاح‌ترین آنها بوده و سه سال پس از شهادت اشرف و در پی ۱۴سال مبارزه و حیات رهایی‌بخش انقلابی و توحیدی در راستا و در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران، به عنوان همردیف مسئول اول سازمان برگزیده شده‌است. طی این دوران و به ویژه از ۳۰خرداد سال ۶۰ به این سو، وی مدارج و مراحل خطیر مربوط به ارتقای ایدئولوژیکی و تشکیلاتی خود را با آزمایشات متعدد و با سرفرازی و موفقیت از سر گذرانده و لذا اکنون در بیستمین سال حیات خونین و پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران برای نخستین بار رسماً جایگاه ایدئولوژیکی و تشکیلاتی شایسته برای ذیصلاحترین و بالاترین زن انقلابی مجاهد خلق را احراز می‌کند… این انتخاب و تصمیم ناظر بر آن که توسط دفتر سیاسی و کمیته‌های مرکزی سازمان ما اتخاذ شده‌است، یکی از عالی‌ترین دستاوردهای عقیدتی و تشکیلاتی جمعبندی جامع (سیاسی، نظامی و تشکیلاتی) چهارمین سال مقاومت انقلابی مسلحانه سراسری (پاییز ۱۳۶۳) در زمینهٔ تشکیلاتی است… بایستی تصریح کنم که بر حسب موازین عقیدتی و تشکیلاتی مجاهدین خلق ایران، ما هیچ‌گاه در جریان مبارزات انقلابی خود به تقسیم‌بندی و جداسازی تشکیلاتی زن و مرد از یکدیگر (چه از مواضع ارتجاعی خمینی و چه از مواضع زن‌گرایانه ابتذالی) معتقد نبوده و نیستیم و یقین داریم که در سازمان ما ـ به‌ویژه در رأس رهبری آن ـ زمینه‌ای برای این‌گونه دوگانگی‌ها و جداسازی‌ها وجود ندارد…».<ref>نشریهٔ «مجاهد»، شمارهٔ ۲۳۵–۷ بهمن ۱۳۶۳</ref></blockquote>روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۳، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، طی اطلاعیه‌ای تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین، مسعود و مریم، و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی نمود. در این اطلاعیه آمده‌است:<blockquote>«این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری به‌منظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده می‌شود».</blockquote>اما مریم رجوی خانواده‌اش را با مسؤلیت جدیدی که در آن قرار گرفته بود، در تعارض می‌دید، لذا از همسرش مهدی ابریشم‌چی جدا شد، مسعود رجوی مخالف این جدایی بود. اما آن دو با توافق خودشان تصمیم به جدایی گرفته بودند،
مسعود رجوی در روز ۷ بهمن۱۳۶۳، خانم مریم عضدانلو را به عنوان «همردیف مسئول اوّل سازمان مجاهدین خلق ایران» معرفی کرد و گفت:<blockquote>«... در میان عموم خواهران رزمنده و قهرمان ما، خواهر مجاهد مریم عضدانلو پس از اشرف شهید، ذی‌صلاح‌ترین آنها بوده و سه سال پس از شهادت اشرف و در پی ۱۴سال مبارزه و حیات رهایی‌بخش انقلابی و توحیدی در راستا و در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران، به عنوان همردیف مسئول اول سازمان برگزیده شده‌است. طی این دوران و به ویژه از ۳۰خرداد سال ۶۰ به این سو، وی مدارج و مراحل خطیر مربوط به ارتقای ایدئولوژیکی و تشکیلاتی خود را با آزمایشات متعدد و با سرفرازی و موفقیت از سر گذرانده و لذا اکنون در بیستمین سال حیات خونین و پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران برای نخستین بار رسماً جایگاه ایدئولوژیکی و تشکیلاتی شایسته برای ذیصلاحترین و بالاترین زن انقلابی مجاهد خلق را احراز می‌کند… این انتخاب و تصمیم ناظر بر آن که توسط دفتر سیاسی و کمیته‌های مرکزی سازمان ما اتخاذ شده‌است، یکی از عالی‌ترین دستاوردهای عقیدتی و تشکیلاتی جمعبندی جامع (سیاسی، نظامی و تشکیلاتی) چهارمین سال مقاومت انقلابی مسلحانه سراسری (پاییز ۱۳۶۳) در زمینهٔ تشکیلاتی است… بایستی تصریح کنم که بر حسب موازین عقیدتی و تشکیلاتی مجاهدین خلق ایران، ما هیچ‌گاه در جریان مبارزات انقلابی خود به تقسیم‌بندی و جداسازی تشکیلاتی زن و مرد از یکدیگر (چه از مواضع ارتجاعی خمینی و چه از مواضع زن‌گرایانه ابتذالی) معتقد نبوده و نیستیم و یقین داریم که در سازمان ما ـ به‌ویژه در رأس رهبری آن ـ زمینه‌ای برای این‌گونه دوگانگی‌ها و جداسازی‌ها وجود ندارد…».<ref>نشریهٔ «مجاهد»، شمارهٔ ۲۳۵–۷ بهمن ۱۳۶۳</ref></blockquote>روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۳، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، طی اطلاعیه‌ای تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین، مسعود و مریم، و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی نمود. در این اطلاعیه آمده‌است:<blockquote>«این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری به‌منظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده می‌شود».</blockquote>اما مریم رجوی خانواده‌اش را با مسؤلیت جدیدی که در آن قرار گرفته بود، در تعارض می‌دید، لذا از همسرش مهدی ابریشم‌چی جدا شد، مسعود رجوی مخالف این جدایی بود. اما آن دو با توافق خودشان تصمیم به جدایی گرفته بودند،


خط ۳۷۳: خط ۳۷۴:
دولت ایران در آن زمان شرط عادی‌سازی روابط خود با دولت فرانسه را اخراج مجاهدین، می‌دانست، همچینی آزاد سازی گروگان‌های فرانسوی در لبنان هم منوط به اخراج مسعود رجوی بود.
دولت ایران در آن زمان شرط عادی‌سازی روابط خود با دولت فرانسه را اخراج مجاهدین، می‌دانست، همچینی آزاد سازی گروگان‌های فرانسوی در لبنان هم منوط به اخراج مسعود رجوی بود.


رفسنجانی که آن زمان ریاست مجلس ایران را به عهده داشت در دیدار با کاردار فرانسه در تهران گفت: <blockquote>«اکنون فرانسه به شدت متهم است که از تروریست‌ها حمایت می‌کند، این عذر را که بگویید ما پناهندهٔ سیاسی می‌پذیریم، حرفی بیش نیست…»<ref>رادیو دولتی ایران - ۱۱ فروردین ۱۳۶۴</ref></blockquote>روزنامه القبس کویت دربارهٔ اقدامات دولت فرانسه در رابطه با مجاهدین نوشت:<ref>روزنامه کویتی القبس ۲۱ فروردین ۱۳۶۵</ref><blockquote>«مقامات فرانسوی اخیراً یک سلسله تدابیر جدید به منظور کاستن از دامنهٔ فعالیت‌های مخالفان رژیم ایران در آن کشور و یا پایان دادن به فعالیت‌های آنها اتخاذ کرده‌اند»</blockquote>روزنامه فرانسوی لوموند هم در این زمینه نوشت:<ref>روزنامه فرانسوی لوموند ۲۲ فروردین ۱۳۶۵–۱۱ آوریل ۱۹۸۶</ref><blockquote>«... آقای پاندرو، قائم مقام وزیر امنیت فرانسه مانند نفر پیش از خود در این پست، نمی‌اندیشد و تحت نظر قرار دادن رهبر مقاومت ایران (مسعود رجوی) را مورد بررسی قرار داده‌است…»</blockquote>تلویزیون کانال ۳ فرانسه در روز اول خرداد ۱۳۶۵ اعلام کرد:<blockquote>«معاون نخست وزیر ایران با اشاره به مخالفین ایرانی پناهنده در فرانسه و مسعود رجوی و مجاهدین خلق خواهان استرداد آنها شد».</blockquote> خبرگزاری فرانسه در گزارشی از میهمانی «انجمن مطبوعات دیپلوماتیک»، به نقل از ژاک شیراک نخست وزیر وقت فرانسه گفت:<ref>خبرگزاری فرانسه ۱ خرداد ۱۳۶۵–۲۲ می ۱۹۸۶</ref><blockquote>«به زودی اقداماتی جهت جلوگیری از فعالیت‌های پناهندگان ایرانی در فرانسه علیه رژیم ایران، انجام خواهد شد. آقای شیراک به روشنی مجاهدین خلق آقای رجوی، پناهندگان مستقر در اورسوراوآز، را در اولویت قرارداد و گفت: فرانسه مراقبت خواهدکرد که از زیاده‌روی‌های برخی از پناهندگان ایرانی که بی‌طرفی را که هنگام درخواست پناهندگی از فرانسه به آن متعهد شده‌اند، رعایت نمی‌کنند، جلوگیری شود».</blockquote>در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۶۴، هفته‌نامه فرانسوی VSD در مقاله‌ای تحت‌عنوان «تهران خواسته‌هایش را افزایش می‌دهد، بهای هول‌انگیز گروگانهای فرانسوی در لبنان» نوشته بود:<blockquote>«فعالیتهای سیاسی تبعیدیان محدود خواهد شد و حتی برخی از آنها قربانی خواهند گردید. به‌عنوان مثال، مسعودرجوی، رهبر مجاهدین خلق، که تا به‌حال توسط دو اسکادران ژاندارم در محل اقامتش در اورسوراواز حفاظت شده‌است، این‌خطر وجود دارد که یکی از نخستین کسانی باشد که بدون‌دفاع می‌ماند».</blockquote>در ۱۳ فروردین ۱۳۶۵، شب‌هنگام، بمبی در چند صدمتری اقامتگاه مسعود رجوی در اورسورواز، منفجر گردید. مجاهدین این‌انفجار را بک اخطار تلقی کردند.<ref>کتاب دموکراسی خیانت شده- کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت- صفحهٔ ۸۰</ref>
رفسنجانی که آن زمان ریاست مجلس ایران را به عهده داشت در دیدار با کاردار فرانسه در تهران گفت: <blockquote>«اکنون فرانسه به شدت متهم است که از تروریست‌ها حمایت می‌کند، این عذر را که بگویید ما پناهندهٔ سیاسی می‌پذیریم، حرفی بیش نیست…»<ref>رادیو دولتی ایران - ۱۱ فروردین ۱۳۶۴</ref></blockquote>روزنامه القبس کویت دربارهٔ اقدامات دولت فرانسه در رابطه با مجاهدین نوشت:<ref>روزنامه کویتی القبس ۲۱ فروردین ۱۳۶۵</ref><blockquote>«مقامات فرانسوی اخیراً یک سلسله تدابیر جدید به منظور کاستن از دامنهٔ فعالیت‌های مخالفان رژیم ایران در آن کشور و یا پایان دادن به فعالیت‌های آنها اتخاذ کرده‌اند»</blockquote>روزنامه فرانسوی لوموند هم در این زمینه نوشت:<ref>روزنامه فرانسوی لوموند ۲۲ فروردین ۱۳۶۵–۱۱ آوریل ۱۹۸۶</ref><blockquote>«... آقای پاندرو، قائم مقام وزیر امنیت فرانسه مانند نفر پیش از خود در این پست، نمی‌اندیشد و تحت نظر قرار دادن رهبر مقاومت ایران (مسعود رجوی) را مورد بررسی قرار داده‌است…»</blockquote>تلویزیون کانال ۳ فرانسه در روز اول خرداد ۱۳۶۵ اعلام کرد:<blockquote>«معاون نخست وزیر ایران با اشاره به مخالفین ایرانی پناهنده در فرانسه و مسعود رجوی و مجاهدین خلق خواهان استرداد آنها شد».</blockquote> خبرگزاری فرانسه در گزارشی از میهمانی «انجمن مطبوعات دیپلوماتیک»، به نقل از ژاک شیراک نخست وزیر وقت فرانسه گفت:<ref>خبرگزاری فرانسه ۱ خرداد ۱۳۶۵–۲۲ می ۱۹۸۶</ref><blockquote>«به زودی اقداماتی جهت جلوگیری از فعالیت‌های پناهندگان ایرانی در فرانسه علیه رژیم ایران، انجام خواهد شد. آقای شیراک به روشنی مجاهدین خلق آقای رجوی، پناهندگان مستقر در اورسوراوآز، را در اولویت قرارداد و گفت: فرانسه مراقبت خواهدکرد که از زیاده‌روی‌های برخی از پناهندگان ایرانی که بی‌طرفی را که هنگام درخواست پناهندگی از فرانسه به آن متعهد شده‌اند، رعایت نمی‌کنند، جلوگیری شود».</blockquote>در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۶۴، هفته‌نامه فرانسوی VSD در مقاله‌ای تحت‌عنوان «تهران خواسته‌هایش را افزایش می‌دهد، بهای هول‌انگیز گروگانهای فرانسوی در لبنان» نوشته بود:<blockquote>«فعالیتهای سیاسی تبعیدیان محدود خواهد شد و حتی برخی از آنها قربانی خواهند گردید. به‌عنوان مثال، مسعودرجوی، رهبر مجاهدین خلق، که تا به‌حال توسط دو اسکادران ژاندارم در محل اقامتش در اورسوراواز حفاظت شده‌است، این‌خطر وجود دارد که یکی از نخستین کسانی باشد که بدون‌دفاع می‌ماند».</blockquote>
[[پرونده:مسعود رجوی هنگام ورود به عراق.jpg|جایگزین=مسعود رجوی هنگام ورود به عراق|بندانگشتی|مسعود رجوی هنگام ورود به عراق]]
در ۱۳ فروردین ۱۳۶۵، شب‌هنگام، بمبی در چند صدمتری اقامتگاه مسعود رجوی در اورسورواز، منفجر گردید. مجاهدین این‌انفجار را بک اخطار تلقی کردند.<ref>کتاب دموکراسی خیانت شده- کمیسیون خارجی شورای ملی مقاومت- صفحهٔ ۸۰</ref>


رولان‌ژاکار، نویسنده فرانسوی، در کتابش به‌نام «قاتلان بدون‌مرز» از طرح‌های دیگری برای ازمیان‌برداشتن مسعودرجوی خبر داد.<ref>کتاب «قاتلان بدون‌مرز» نوشته رولان ژاکار</ref>
رولان‌ژاکار، نویسنده فرانسوی، در کتابش به‌نام «قاتلان بدون‌مرز» از طرح‌های دیگری برای ازمیان‌برداشتن مسعودرجوی خبر داد.<ref>کتاب «قاتلان بدون‌مرز» نوشته رولان ژاکار</ref>
خط ۳۹۸: خط ۴۰۱:
خمینی سپس در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۴</ref><blockquote>صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.</blockquote>دولت عراق هم برخی علمای شیعه را عامل ایران می‌دانست بر این اساس محمدباقرصدر را اعدام کرد.
خمینی سپس در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۴</ref><blockquote>صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.</blockquote>دولت عراق هم برخی علمای شیعه را عامل ایران می‌دانست بر این اساس محمدباقرصدر را اعدام کرد.


خمینی در پیامی به مناسبت کشته شدن محمد باقر صدر، با دیگر ارتش عراق را به قیام و کودتا علیه صدام فراخواند:<blockquote>«عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب‌تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند. من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۵۶</ref> </blockquote>صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ جلوی دوربین‌های تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و عملاً از آن خارج شد، این بار اختلافات مرزی با اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک در هم آمیخته شده بود و صدام عصبانیت خود را اینطور بروز داد، چند روز بعد یعنی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به خاک ایران حمله کرد.
خمینی در پیامی به مناسبت کشته شدن محمد باقر صدر، با دیگر ارتش عراق را به قیام و کودتا علیه صدام فراخواند:
[[پرونده:یکی از سخنرانی های خمینی پیش از جنگ علیه دولت عراق.mp3|جایگزین=یکی از سخنرانی‌های خمینی پیش از جنگ علیه دولت عراق|بندانگشتی|یکی از سخنرانی‌های خمینی پیش از جنگ علیه دولت عراق]]
<blockquote>«عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب‌تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند. من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند».<ref>صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۵۶</ref> </blockquote>صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ جلوی دوربین‌های تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و عملاً از آن خارج شد، این بار اختلافات مرزی با اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک در هم آمیخته شده بود و صدام عصبانیت خود را اینطور بروز داد، چند روز بعد یعنی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به خاک ایران حمله کرد.


=== عدم پذیرش پیشنهادات آتش‌بس توسط خمینی ===
=== عدم پذیرش پیشنهادات آتش‌بس توسط خمینی ===