کاربر:Safa/ بکتاش آبتین صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام= | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=بکتاش آبتین|تصویر=بکتاش آبتین.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=مهدی کاظمی|زمینه فعالیت=عضو کانون نویسندگان ایران، نویسنده، شاعر، کارگردان|ملیت=ایرانی|تاریخ تولد=۱۳۵۳|محل تولد=شهر ری تهران|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۱۷ دی ۱۴۰۰|محل مرگ=بیمارستان طالقانی تهران|علت مرگ=ابتلا به کووید ۱۹|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=قطعه هنرمندان بهشت زهرا (قطعه:۸۸ ردیف:۱۴۴ شماره:۸)|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=استاد دانشگاه، عضو کانون وکلا، سردبیر مجلهٔ کانون وکلا|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=شاعر، نویسنده، کارگردان|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=|تأثیرگذاشته بر=|تأثیرپذیرفته از=|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | ||
'''بکتاش آبتین با نام اصلی مهدی کاظمی،''' (زاده ۱۳۵۳ شهر ری، درگذشت ۱۷ دی ۱۴۰۰) از اعضای کانون نویسندگان ایران، نویسنده، شاعر، کارگردان و زندانی سیاسی معترض است که در زندان برای بار دوم مبتلا به بیماری کووید ۱۹ شد و بدلیل کوتاهی و اهمال زندانبانان در اعزام او به بیمارستان دارفانی را وداع گفت. | '''بکتاش آبتین با نام اصلی مهدی کاظمی،''' (زاده ۱۳۵۳ شهر ری، درگذشت ۱۷ دی ۱۴۰۰) از اعضای کانون نویسندگان ایران، نویسنده، شاعر، کارگردان و زندانی سیاسی معترض است که در زندان برای بار دوم مبتلا به بیماری کووید ۱۹ شد و بدلیل کوتاهی و اهمال زندانبانان در اعزام او به بیمارستان دارفانی را وداع گفت. | ||
نسخهٔ ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۴۴
بکتاش آبتین با نام اصلی مهدی کاظمی، (زاده ۱۳۵۳ شهر ری، درگذشت ۱۷ دی ۱۴۰۰) از اعضای کانون نویسندگان ایران، نویسنده، شاعر، کارگردان و زندانی سیاسی معترض است که در زندان برای بار دوم مبتلا به بیماری کووید ۱۹ شد و بدلیل کوتاهی و اهمال زندانبانان در اعزام او به بیمارستان دارفانی را وداع گفت.
آثار مختلفی را منتشر کرده است. از آثار او می توان به “و پای من که قلم شد نوشت برگردیم”، “شناسنامهی خلوت”، “مژهها، چشمهایم را بخیه کردهاند”، “پُتک”و “در میمون خودم پدربزرگم” می توان اشاره نمود.
بکتاش آبتین یکی از اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان بود. او منشی و عضو هیات دبیران و بازرس کانون بود که در نهایت به عنوان یکی از بازرسان کانون نویسندگان ایران انتخاب گردید.
از آثار فیلمسازی او می توان به فیلم مستند “کاملا خصوصی برای آگاهی عموم” دربارهی علیشاه مولوی و مستند “۱۳ اکتبر ۱۹۷۳” دربارهی لوریس چکناوریان اشاره نمود.
لازم به ذکر است برای مجموعه شعر “پتک” بکتاش آبتین ، کتاب برگزیدهی هفتمین دورهی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد.
بکتاش آبتین در مراسم شهیدان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و بازداشت شد. در همین روز مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، شکنجههای دوران بازجویی و در نهایت صدور حکمهای ناعادلانه بعدی بود.
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای ضد سانسور و اختناقشکن وی دو پروندهی دیگرنیز ساختند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ بود که ماموران پس از تفتیش منزلش و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. او بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت.
بکتاش آبتبن در ۵ مهر سال ۹۹ به اتهام فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به ۶ سال حبس محکوم شد. از دیگر اتهامات او انتشار تاریخچه داخلی درباره ۵۰ سال فعالیت کانون نویسندگان است.
کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ توسط تعدادی از نویسندگان آزادیخواه و مترقی با هدف مقابله با سانسور در ایران و دفاع از آزادی بیان تأسیس شد.
فعالیتهای این کانون در سال ۱۳۶۰ غیر قانونی اعلام شد، جمعی از نویسندگان در سال ۱۳۷۳ با تشکیل یک جمع مشورتی تلاش کردند این کانون را از نو احیا کنند.
در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵، ۱۲ نویسنده که برای نگارش اساسنامه کانون جلسهای ترتیب داده بودند دستگیر و تهدید شدند اگر به جلساتشان ادامه بدهند مورد تعقیب قرار میگیرند. از آن زمان تا کنون، اعضا و هیٔتمدیره کانون نویسندگان ایران به طور منظم تحت نظر و آزار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند. بعضاً با احکام بلند مدت روبرو بودند و در جریان قتلهای زنجیرهای سالهای ۱۳۶۶- ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای آن به قتل رسیدند.
اعضای این کانون علی رغم تمام این آزارها به هدف خود در ارتقای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران ادامه دادهاند.
بیانیههای کانون نویسندگان
بیانیه خرداد ماه کانون
بیانیه کانون نویسندگان پس از ابلاغ حکم دادگاه کرج در سال ۱۳۹۷
روز یازدهم خرداد سال جاری شعبهی ۲ دادگاه انقلاب اسلامی کرج حکم پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) را به اتهام بیاساس "تبلیغ علیه نظام" به بکتاش آبتین ابلاغ کرد. آبتین شاعر، فیلمساز و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و اکنون نیز یکی از بازرسان مالی آن است.
پیش از آن بکتاش آبتین بارها به بازپرسی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. سرانجام پس از محاکمه در دادگاه با سپردن وثیقه تا زمان صدور حکم آزاد شد. چگونگی تشکیل این پرونده بهخوبی میزان بیاساس بودن آن و ناعادلانه بودن حکم صادره را نشان میدهد. بکتاش آبتین در مراسم ستمکشتهگان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و جرح ماموران امنیتی حاضر در محل قرار گرفت و بازداشت شد. در جریان همین یورش مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، آزار و اذیتهای دورهی بازجویی و در نهایت صدور حکمی ناعادلانه بوده است.
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای سانسورستیزانهاش دو پروندهی دیگرنیز ساختهاند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ است که ماموران پس از تفتیش منزل آبتین و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. از آن پس بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. پروندهی دیگر به ضرب و جرح ماموران در مراسم بزرگداشت زندهیادان مختاری و پوینده مربوط میشود. در این پرونده بکتاش آبتین متهم به ضرب و شتم ماموران امنیتی شده است! بهخوبی پیداست که در این پرونده جای ضارب و مضروب و شاکی و متهم در عدالت اسلامی حاکمیت عوض شده است. حکم این پرونده نیز بناست در ۲۲ خرداد امسال به آبتین ابلاغ شود.
کانون نویسندگان ایران محاکمه و محکومیت بکتاش آبتین را نمونهی دیگری از آزادی ستیزی دستگاه قضایی حاکمیت میداند۰
حکم کار اجباری از "نوآوری"های این دستگاه برای متهمان سیاسی است و در آن ذرهای عدالت وجود ندارد. این پروندهسازیها و محاصرهی زندگی معترضان و منتقدان با پروندههای قضایی، به منظور مرعوب و منفعل کردن اعضای کانون و هر انسان معترض و آزادیخواه انجام میگیرد و مغایر با حق آزادی اندیشه و بیان است. کانون نویسندگان ایران خواهان مختومه شدن هر سه پروندهی بکتاش آبتین و همهی پروندههای مشابه آن است.
کانون نویسندگان ایران
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
بیانیه آبان ماه کانون
اتهامتراشی و پروندهسازی برای اعضای کانون نویسندگان ایران
در مرداد سال جاری دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن، و نیز بکتاش آبتین، یکی از بازرسان کانون، به بازپرسی دادسرای امنیت واقع در زندان اوین احضار و “تفهیم اتهام” شدند. این احضار مربوط به پروندهای بود که وزارت اطلاعات در اردیبهشت ۱۳۹۴ برای این سه عضو کانون گشوده بود. در روزهای اخیر آنها باز به همان شعبه بازپرسی احضار شدند تا یک بار دیگر “تفهیم اتهام” شوند. گویا اتهام “تبلیغ علیه نظام” که بار اول به متهمان “تفهیم” شده بود نهاد اطلاعاتی را، که شاکی پرونده است، راضی نکرده و پرونده به شعبه بازپرسی بازپس فرستاده شده تا دو اتهام دیگر به اتهام پیشین افزوده شود: “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا”. سنگین ترکردن باراتهام در این گونه پرونده ها، چنانچه به توصیه و با اعمال نفوذ شاکی پرونده صورت گرفته باشد، حاکی از آن است که دراین پروندهسازی آشکار سرنوشت «متهمان» را نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تعیین میکنند و از دستگاه قضایییی که بدینسان به خواست شاکی گردن میگذارد امید هیچ دادرسی عادلانه و بیطرفانهای نباید داشت.
اما ساختگی بودن اتهامهای یادشده در مورد اعضای کانون روشنتر از آن است که به توضیح چندانی نیاز داشته باشد. اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” مستلزم آن است که متهمان در خفا بر ضد شخص یا نهادی دولتی تبانی کرده باشند؛ حال آن که کانون نویسندگان ایران تشکلی است علنی که در سراسرعمر پنجاه سالهی خود هرگز دیدگاهها و فعالیتهای خود را از چشم هیچ شخص یا نهادی پنهان نکرده و نمیکند. وانگهی، اگر منظور از «امنیت ملی» امنیت «ملت» و درواقع مردم باشد، چیزی مضحکتر از این نیست که اعضای تشکلی چون کانون نویسندگان ایران بر ضد چنین امنیتی «اقدام» کنند. مصداق برهم زدن چنین امنیتی را باید نه درمیان اعضای کانون بلکه بین کسانی جست که مردمی را سرکوب میکنند که به مسالمت آمیزترین شیوهها به خیابان میآیند تا خواستهای برحق خود را بیان کنند. در مورد اتهام «تبلیغ علیه نظام» نیز باید گفت انتقاد و مخالفت با این یا آن نهاد دولتی به دلیل سلب آزادی بیان و اِعمال سانسور نه مصداق «تبلیغ» است و نه به معنی ضدیت با کل «نظام». اما اگراین دو اتهام از نوع اتهامهای رایجی است که به وفور بر پروندهی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی الصاق میشود، “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا” اتهام جدید و بیپایه و اساسی است که ظاهراً (می گوییم ظاهراً زیرا دربارهی این اتهام، همچون دو اتهام دیگر، مطلقاً هیچ توضیحی به «متهمان» داده نشده است) پس از اعتراضهای اخیر بسیاری از زنان به حجاب اجباری، در دستگاه اتهامتراشی و پروندهسازی سیستم دادرسی برای منتقدان و معترضان ساخته و پرداخته شده است. در این مورد نیز کانون نویسندگان ایران چیزی جز حق آزادی پوشش و مخالفت با حجاب اجباری را مطرح نکرده است و هیچیک از این¬ها مصداق این اتهام نیست، مگر آن که خواست رفع تبعیض جنسیتی و برابری زنان با مردان را «فساد و فحشا» تلقی کنیم. برای این اتهام شرمآور نیز کسانی را باید به دادگاه کشاند که حقوق زن را نیمی از حقوق مرد میدانند؛ کسانی را باید محاکمه کرد که سن فحشا و اعتیاد را به دوازده سالگی رساندهاند و گروه گروه زنان جوان را به بردگی جنسی کشانده و در بازارهای سکس داخل و خارج به تاراج گذاشتهاند؛ کسانی که هزاران کودک دختر و پسر را از تحصیل و زندگی امن و شاد بازداشته و در کارگاهها و خیابانها جسم و جانشان را تباه و فسادهای گوناگون را به آنها تحمیل میکنند و . . . آری، اینان را باید به پای میز محاکمه کشاند نه نویسندگان آزادیخواهی را که خواهان حق انتخاب آزادانه برای زناناند و به آنان به چشم موجودی انسانی و برابر با مرد مینگرند.
بدینسان، صدور چنین اتهامهایی در مورد سه تن از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران ظلمی است آشکار و مبتنی بر دروغ و پاپوش دوزی که هیچگونه وجاهت حقوقی و قانونی ندارد. کانون نویسندگان ایران این اتهام تراشی و پروندهسازی را محکوم میکند و خواهان رفع کامل اتهام از رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و بکتاش آبتین، و مختومه کردن پروندهی آنها و همه پروندههای مشابه است.
کانون نویسندگان ایران-۱۷ آبان ۱۳۹۷
بیانیه اردیبهشت ۹۸ کانون
روز ۲۵ اردیبهشت رای شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به ناصر زرافشان و راضیه زیدی وکلای سه عضو کانون نویسندگان ایران ابلاغ شد. به حکم محمد مقیسه رییس دادگاه، رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون و کیوان باژن عضو سابق هیئت دبیران هر یک به شش سال زندان محکوم شدهاند. در محکومیت این حکمها کانون نویسندگان ایران امروز بیانیه منتشر کرد. در بخشی از بیانیه نوشته شده است: «... این فقط محاکمه و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمهی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همهی نویسندگان و کسانی است که میخواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند». کانون ضمن به چالش کشیدن "مستندات" حکم در پایان بیانیه خواهان « لغو بیقید و شرط این حکمها و مختومه کردن پرونده» شده است. همچنین از « همهی نویسندگان و انسانهای مدافع آزادی بیان» خواسته است که « از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند».
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در محکومیت صدور حکم هجده سال زندان برای سه نویسنده
متن کامل بیانیه:
به دنبال محاکمهی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیستوپنجم اردیبهشت، رای شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم شدهاند: یک سال برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" و پنج سال برای اتهام "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور". نامربوطتر و سستبنیانتر از این اتهامها "دلایل" و "مستندات" آنهاست. به سه نویسنده مجموعا ۱۸ سال حکم زندان دادهاند که چرا عضو کانون نویسندگان ایران شدهاید؛ چرا نشریهی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کردهاید؛ چرا اسناد و مدارک فعالیتهای پنجاه سالهی کانون را در کتابی گرد آوردهاید؛ چرا بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفتهاید؛ چرا پای بیانیههای دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور امضا گذاشتهاید!
این کدام "امنیت کشور" است که انتشار نشریه و بیانیهی اعتراضی اقدام علیه آن محسوب میشود؟ امنیت چه کسانی با عضویت در کانون و رفتن بر مزار شاعران و نویسندگان به خطر میافتد؟ هر دادگاهی که حتی با اندکی عدالت و استقلال همراه باشد و ذرهای حق انسان در آن رعایت شود نیز این نوع "مستندات" را نه ادلهی جرم بلکه بهانهی پروندهسازی تلقی میکند. در حقیقت آنچه در پرونده و دادگاه سه عضو کانون مبنای اتهام و صدور حکم قرار گرفته است چیزی جز گام نهادن در راه آزادی بیان و مخالفت با سانسور نیست و درست به همین سبب آنها محاکمه و محکوم به تحمل حبس شدهاند؛ اما این فقط محاکمه و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمهی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همهی نویسندگان و کسانی است که میخواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند. به این گونه محاکمهها و حکمهایی که در چند دههی اخیر برای پراکندن رعب و وحشت و سرکوب آزادی بیان به وفوردر جریان بوده است، باید پایان داده شود.
کانون نویسندگان ایران پروندهسازی و صدورحکم های سرکوبگرانه بر ضد رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن را محکوم میکند و خواهان لغو بیقید و شرط این حکمها و مختومه کردن پرونده است. همچنین از همهی نویسندگان و انسانهای مدافع آزادی بیان میخواهد تا از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.
کانون نویسندگان ایران
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸