کاربر:Khosro/صفحه تمرین ژاندارک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
زندگی ژاندارک کوتاه با شعلهای بلند، نورافشان راه پایداری و مقاومت بود. خانهای که ژاندارک در آن متولد شده بود، اکنون به موزه تبدیل شده است. '''«سایت سازمان مجاهدین»''' | زندگی ژاندارک کوتاه با شعلهای بلند، نورافشان راه پایداری و مقاومت بود. خانهای که ژاندارک در آن متولد شده بود، اکنون به موزه تبدیل شده است. '''«سایت سازمان مجاهدین»''' | ||
پایان جگ صدساله | |||
۴سال پس از شهادت ژاندارک، در سال ۱۴۳۵، قرارداد صلحی در ''آراس'' بین انگلیس و فرانسه، میان هنری ششم و کارل هفتم به امضاء طرفین رسید. در سال ۱۴۵۳،نیز نیروهای انگلستان از سرزمینهای اشغالی فرانسه عقبنشینی کرد؛ و نیروهای فرانسه تمامی مناطق اشغالی را بجز کالایس بازپس گرفتند؛ و اینچنین ختم جنگهای صدساله اعلام گردید.<ref>[https://zinati.eu/Jeanne_Darc.htm ژاندارک اسطوره ناسیونالیسم فرانسوی]</ref> | |||
== منابع: == | == منابع: == |
نسخهٔ ۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۲۳
ژاندارک | |
---|---|
قهرمان ملی فرانسه | |
هدف | آزادسازی کشورفرانسه |
ایفای نقش توسط | الهامات غیبی |
لقب | ژان، دوشیزه اورئان، ژاندارک قدیس، دوشیزه |
جنسیت | زن |
سن | ۱۹ سال |
تاریخ تولد | ۶ ژانویه ۱۴۱۲ میلادی |
تاریخ مرگ | ۳۰ ماه می ۱۴۳۱ میلادی |
ویژگی | برانگیختن ارتش فرانسه |
شغل | فرمانده ارتش فرانسه |
ملیت | فرانسوی |
ژاندارک ، با القاب ژان، دوشیزهی اورلئان، ژاندارک قدیس، دوشیزه (زادهی ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با پانزدهم دیماه ۷۹۰ خورشیدی، دومرمی فرانسه – درگذشتهی ۳۰ ماه می ۱۴۳۱، برابر با هشتم خرداد ۸۱۰ خورشیدی، شهر روآن فرانسه) قهرمان ملی فرانسه بود که در جنگ صدساله علیه انگلیس، فرماندهی نیروهای فرانسه را به عهده داشت. ژاندارک دختر یک مزرعهدار در دومرِمی بود. او در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. ژاندارک در نبرد با ارتش بورگاندی به اسارت گرفته شد؛ و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی بوْروی منتقل کردند. در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و… در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و با پوشیدن لباس مردانه دوباره قوانین را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. سرانجام ژاندارک در روز ۳۰ می، در سن ۱۹ سالگی، به بازار قدیمی روئَن منتقل و سوزانده شد؛ و خاکسترش را به رود سن ریختند. ژاندارک پیش از مرگ، در میان شعلههای آتش چنین گفت: «نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام». شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود.
جنگ صدساله و کودکی ژاندارک
ژاندارک در ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با ۱۵ دیماه ۷۹۰ خورشیدی، در روستای دومرمی، واقع شده در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد. «سایت دوات آنلاین»
ژاندارک در شهر دُم رمی در حاشیهی شهرستان شامپانی و لورن بزرگ شد. این شهر در آنسوی رودخانهی موزل قرار داشت و همراه با شهر بورگاندی، بسیار به آرمان فرانسه وفادار بود. ژاندارک سومین فرزند در بین ۵ فرزند بود. پدرش ژاک دارک، مردی با شخصیت و معتقد و مشهور بود. وی گاهی به جمعآوری مالیاتها میپرداخت و از احترام مالکین اطراف برخوردار بود. ژاندارک کودکی خود را در مزارع صرف گلههای پدرش کرد؛ و همچنین امور مذهبی و فنون خانهداری را از مادرش ایزابل که زنی پرهیزکار بود، میآموخت. ژاندارک در فرانسهای متولد شد که مرگ و کشتار طی شکستهای صد سال جنگ، انسانهای بسیاری را به کام مرگ برده بود؛ که اصطلاحاً مرگ سیاه نام گرفته بود. آنزمان پادشاهی در فرانسه وجود نداشت که مردم و میهنپرستان را متحد کند تا برای استقلال کشورشان بجنگند. شارل ششم در سال ۱۴۲۲، مرده بود و ۲ سال پیش از مرگش مجبور شده بود که هانری پنجم انگلستان را به عنوان ولایت عهد و وارث تاج و تحت خود معرفی کند. «سایت برترینها»
در زمان کودکی ژاندارک، فرانسه به علت عدم اتحاد ملی، دچار تفرقه جدی شده بود. در سال ۱۴۱۵ میلادی، شاه هنری انگلستان به فرانسه لشکرکشی و حمله کرد؛ و قشون فرانسه را در آگین کورت شکست داد و فاتح این جنگ شد. این فتح در برابر اشرافیت فرانسه، منجر به این شد که فرانسه به شدت به سمت نابودی کشیده شود. «سایت تاریخ ما»
پس از مرگ شارل چهارم در اول ماه فوریه سال ۱۳۲۸میلادی (۱۲ بهمن ۷۰۶ خورشیدی) کشور فرانسه وارثی نداشت؛ و همین مسئله منجر به تغییر خاندان سلطنتی و انتقال پادشاهی از خاندان کاپتی به خاندان والوا شد.
درست در همین زمان، ادوارد سوم، پادشاه انگلستان که مادرش ایزابلا، خواهر شارل چهارم بود، مدعی وراثت دایی خود شد؛ و به فرانسه حمله کرد. در تاریخ اروپا این واقعه به عنوان آغاز جنگهای صدساله میان فرانسه و انگلستان معروف است. نبردهای سنگین با تلفات بسیار که در خاک فرانسه اتفاق میافتاد؛ و مردم فرانسه را حدوداً یک قرن، گرفتار فقر و فلاکت و سختی و مصیبت کرد.
در سال ۱۴۲۰، قرارداد معروف تروآ بین فرانسه و انگلستان، برای خاتمهی جنگ منعقد شد. هنری پنجم پادشاه انگلستان، با کاترین دختر شارل ششم پادشاه فرانسه ازدواج کرد؛ و قرار بر این شد که پس از مرگ شارل ششم، حکومت فرانسه به دخترش یعنی همسر پادشاه انگلستان برسد. پیش از این نیروهای انگلیس بخش وسیعی از شمال و مرکز فرانسه را در اشغال خود داشتند. با وجود این قرارداد، گروهی از فرماندهان فرانسوی حاضر به تسلیم و پذیرش این قرارداد نشدند؛ و عزم کردند شارل هفتم را که لقب دوفن «ولیعهد» داشت، را به پادشاهی انتخاب کنند. نیروهای انگلیس در پی این تصمیم، دست به حملات گستردهای در خاک اشغال شدهی فرانسه زندند؛ و شهرها و روستاها را به آتش کشیدند که مردم قربانیان اصلی این حمله و تعرض بودند.
در چنین شرایطی که هیچ امیدی به پیروزی فرانسویها وجود نداشت، ژاندارک دختر نوجوان روستایی به عنوان یک نجات دهنده، ظاهر و وارد میدان شد و ورق را برگرداند. ژاندارک که نوجوانی بیش بنود، نظارهگر حملات پیاپی نیروهای انگلیس به زادگاهش و کشتار و چپاول و تجاوز آنها بود. در همین اوضاع گروهی معتقد بودند که تنها راه نجات فرانسه، بر تخت نشستن دوفن است. چرا که فرانسه نیاز به یک تکیهگاه و متحدکننده داشت که دوفن تنها کسی بود که این امر را محقق کند. اما دوفن نیز تردید در پذیرش این مسئولیت داشت؛ و از قدرت نظامی انگلستان و همچنین برخی از اشراف فرانسوی که هوادار انگلیس بودند، میهراسید.
در چنین اوضاع و احوالی بود که ژاندارک، تصمیم گرفت در ارتش فرانسه خدمت کند؛ و به مقابله با نیروهای انگلیس برخیزد. «سایت دوات آنلاین»
الهامات ژاندارک
هنگامی که ژاندارک ۱۲ ساله بود، صداهایی را میشنید که از جانب خدا برای او فرستاده میشد. صداهایی از سوی سنت میکائیل، سنت کاترین و سنت مارگات. این صداها به او میگفتند که مأموریت او نجات دادن فرانسه از چنگال انگلیسیها و تاجگذاری ولیعهد به عنوان پادشاه است. به ژاندارک گفته میشد که موهایش را کوتاه کند، لباس مردانه بر تن کند؛ و مسلح شود. ژاندارک در تمام دوران نوجوانی این صدها را میشنید و پیوسته او را به آنچه که باید انجام دهد، تشویق و ترغیب میکرد. دیدگاهها و نظرهای مختلفی دربارهی این صداها ارائه شده است؛ یک دیدگاه میگوید صداهایی که ژاندارک میشنیده است، حاصل تجربهی مذهبی واقعاً عرفانی است. دیدگاه دیگر این است که عدم تعادلهای هورمونی بلوغ، منجر به تخیلها و توهمهای شنوایی شده است. بدون انکار وحیهای روحانی که به ژاندارک میرسید، روشن است که ژاندارک در جستجوی سرنوشتی بود که از سرنوشت عادی دختران جوان روستایی معمولی و سنتی بسیار به دور بود.
آلیس بوکان در کتاب خود بهنام ژاندارک و احیای فرانسه، نوشته است:
«ژاندارک در جنگ کارآزموده ترین بود و نیز در حمل نیزه و گردآوری نیرو و فرماندهی سربازان بسیار فنی رفتار کرد…»
باربارا تاچمن در کتاب خود به نام آئینه دوردست مینویسد:
«ژاندارک را فقط میشود چنین توصیف کرد که او جوابی به ضرورت تاریخی عصر خود بود. زمان او را طلبید و او به پا خاست…»
ژاندارک زن قهرمان ملی فرانسه، به نامهای: ژان، دوشیزهی اورلئان و دوشیزه نیز نامیده میشود. «سایت برترینها» ژاندارک دربارهی صداهایی که میشنید، گفته است:
«۱۳ ساله بودم که صدایی از جانب خدا برای کمک و راهنمایی را شنیدم. نخستین بار که این صدا را شنیدم بسیار ترسیده بودم. در نیمههای یک روز تابستانی در باغ پدرم بود.» «سایت ویکی ۵۰۴۰»
یکی از صداهایی که ژاندارک میشنید؛ و مدعی بود که هدایتش میکند، صدای کاترین مقدس بود که خود در سن ۱۸ سالگی و هزار سال قبل از ژاندارک به شهادت رسید. ژاندارک میگفت، کاترین مقدس او را به سوی شمشیر خود هدایت کرده که پشت محراب کلیسایی به نام خودش پیدا شده بود. «سایت ایوار»
مأموریت ژاندارک
در زمان ژاندارک بر سر حاکمیت فرانسه، بین شارل ششم، شارل هفتم و هنری ششم انگلستان جنگ و جدال بود. سپاهیان هنری ششم با دوک بورگاندی متحد شده و قسمت بیشتر سرزمین شمال را تصاحب کرده بودند. شارل هفتم پس از گذشت ۵ سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت پادشاهی نرسیده بود؛ و مکان سُنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه نیز در قسمت اشغالی فرانسه قرار داشت. دهکدهی سکونت ژاندارک در مرز میان فرانسه اشغالی و قسمت آزاد قرار داشت. ژاندارک در می ۱۴۲۸، از دهکدهاش به ووکولور که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل هفتم بود، رفت. هنگامی که ژاندارک به سراغ کاپیتان آنجا روبر دو بودریکور رفت تا اجازهی پیوستن به ارتش شارل را بگیرد؛ اما کاپیتان، ژاندارک ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و ژاندارک مجبور شد به خانه بازگردد. او پس از یک سال دوباره به ووکولور بازگشت و این بار استحکام و عزمش احترام کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. «سایت ایوار» ژاندارک در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. «سایت ایوار» در آن زمان بخشهای مهم فرانسه بین دوفینها و بورگاندیانهای طرفدار انگلیس تقسیم شده بود. فرانسه مدیریت و فرماندهی آنچنانی نداشت. وقتی ژاندارک به دربار پادشاه رفت، با شور و عقیدهی محکم خود، شاه چارلز را حیران کرد. «سایت تاریخ ما»
ژاندارک در حضور شارل هفتم گفت:
«ولیعهد بزرگوار، من ژانِ دوشیزه هستم. پادشاه آسمان مرا فرستاده تا شما و قلمرویتان را یاری کنم» «سایت ایران ناز»
پیروزیهای ژاندارک
ژاندارک از دوفن درخواست کرد که او را به خط مقدم جبهه جنگ بفرستد؛ جایی که نیروهای فرانسوی دیگر توانی برای مقابله نداشتند؛ و عرصه را به نیروهای سرسخت انگلیس واگذار کرده بودند. اوایل آوریل سال ۱۴۲۹(فروردین سال ۸۰۸ خورشیدی)، ژاندارک لباس رزم پوشیده، با پرچمی در دست، خود را به اورلئان، شهری که در اشغال قوای انگلیس بود، رساند و فرماندهی سپاه، هرچند به شکل صوری، به او واگذار شد. سخنرانیهای انگیزاننده و آتشین ژاندارک جوان، چنان بر سربازان فرانسوی تأثیر مثبت گذاشت که بیمحابا وارد معرکهی نبرد شدند. «سایت دوات آنلاین»
ژاندارک خطاب به سپاهیانش گفت:
«به نام خداوند ما باید با آنها بجنگیم! حتی اگر انگلیسیها از ابرها آویزان شوند، بازهم به آنها دست پیدا خواهیم کرد… نداهایم به من گفتهاند که ما دشمن را شکست خواهیم داد… من میدانم که انگلیسیها مرا خواهند کشت، چرا که فکر میکنند بعد از مرگ من قلمروی فرانسه را به دست خواهند آورد؛ ولی اگر صد هزار نفر به تعداد سربازانشان اضافه شود باز هم به فرانسه دست پیدا نخواهند کرد.» «سایت ایران ناز»
نبرد اورلئان
ارتش فرانسه در آوریل سال ۱۴۲۹، به سمت اورلئان رهسپار شد. شهر اورلئان از ۱۲ اکتبر سال ۱۴۲۸، تحت محاصرهی نیروهای انگلیسی بود. هنگامی که ژاندارک و یکی از فرماندههان فرانسوی با آذوقه وارد این شهر شدند، به وی ابلاغ شد که باید تا رسیدن نیروهای کمکی صبر کند.
پس از چند روز به ژاندارک الهاماتی شد که باید برود و با قوای انگلیس روبهرو شود. پس از مسلح شدن، او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. قوای انگلیسیها برای دفاع از یک موضعِ مهمتر عقبنشینی کردند؛ اما ژاندارک با نیروهای ارتش فرانسه پیشروی کرده و به آنها حمله کردند. «سایت ایوار»
خود ژاندارک نیز، پرچم به دست، در میدان نبرد میتاخت و فرانسویها را به مقاومت و پایداری دعوت میکرد. پس از چند روز، شهر اورلئان به دست سپاهیان فرانسوی فتح شد؛ این نخستین پیروزی نمایان قشون فرانسه، پس از مدتها شکست و عقبنشینی بود. با ورود ژاندارک این پیروزیها تداوم یافت. زیاد طولی نکشید که نام ژاندارک یا دوشیزه اورلئان، در خرقهی بانویی قدیس که پیروزیها را به ارمغان میآورد، بر سر زبانها افتاد. دوفن با اتکاء به پیروزیهای ارتش خود، در ۱۷ ژوئیه ۱۴۲۹(۲۶ تیرماه ۸۰۸ خورشیدی) در شهر رنس فرانسه با نام شارل هفتم، تاجگذاری و لقب اشرافی دوک دولیس را به خاندان ژاندارک اعطا کرد. روستای زادگاه ژاندارک از مالیات معاف شد؛ و ظاهراً همه چیز بر وفق مردا پیش میرفت. «سایت دوات آنلاین»
اسارت ژاندارک
پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. او لشگریانش با تصاحب شهرهایی که مقاومت میکردند، شارل هفتم را از بین قلمرو دشمن تا رَمس همراهی و حفاظت کردند؛ و سرانجام شارل توانست در جولای سال ۱۴۲۹، تاجگذاری کند. ژاندارک معتقد بود که فرانسویها باید از این دستاوردها استفاده کنند و پاریس را پس بگیرند؛ اما شارل موافقت نکرد و طرفداران او در دربار نیز دربارهی خطر قدرت گرفتن ژاندارک به پادشاه هشدار دادند. شارل در بهار سال ۱۴۳۰، به ژاندارک مأموریت داد که با ارتش بورگاندی روبهرو شود. ژاندارک در تلاش برای دفاع از شهر و ساکنینش، از اسبش سقوط کرد؛ و بیرون از دروازههای شهر رها شد. ارتش بورگاندی ژاندارک را به اسارت گرفت و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی بوْروی منتقل کردند. «سایت ایوار» انگلیسیها و همچنین اشراف فرانسوی هوادار و متحد آنها، از این وضعیت راضی نبودند؛ و ژاندارک به کابوس آنها تبدیل شده بود؛ بنابراین برای زنده یا مردهی ژاندارک، جایزه بسیار کلانی تعیین کرده بودند.
ژاندارک را در ۲۱ فوریه ۱۴۳۱(۲ اسفندماه ۸۱۰ خورشیدی) در دادگاه تفتیش عقاید در شهر روآن محاکمه کردند. جرم و اتهام او ادعای ارتباط با غیب، جادوگری و اقدام به فرار از زندان بود. دادگاه ژاندارک را محکوم به زنده سوزاندن در آتش کرد. «سایت دوات آنلاین»
محاکمه ژاندارک
در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و اقدام او به فرار از زندان یعنی پریدن از برج ۲۰ متری که البته هیچ آسیبی به او نرسید، و اتهامات دیگر از این قبیل بود. آنگلوبورگاندیها به فکر این بودند که از شر این رهبر و فرماندهی جوان خلاص شوند؛ و اعتبار شارل که تاجگذاریاش را مدیون ژاندارک بود، زیر سؤال ببرند. شارل نیز به خاطر آنکه خود را از این اتهامات دور نگه دارد، هیچ تلاشی برای مذاکره و آزادی ژاندارک نکرد. «سایت ایوار»
ژاندارک موقع محاکمه در دادگاه ضمن هشدار به اسقف پیر کوشون گفت:
«شما ادعا میکنید که قاضی من هستید. من نمیدانم که واقعاً هستید یا نه؛ ولی به شما میگویم که حواستان را خوب جمع کنید که به اشتباه قضاوت نکنید، چرا که خودتان را در معرض خطر بزرگی قرار دادهاید. من به شما هشدار میدهم، پس اگر خداوند به خاطر این کار شما را مجازات کرد، من وظیفه خودم را با اخطار به شما انجام دادهام… شما دقت زیادی میکنید که هر چیزی را که علیه من است در دادگاه ثبت کنید؛ ولی چیزهایی را که به نفع من است ثبت نمیکنید» «سایت ایران ناز»
وقتی قاضی در دادگاه از او پرسید، آیا میدانی که تو شامل لطف خدا هستی؟. ژاندارک در پاسخ گفت:
«اگر نیستم امیدوارم خدا من را در آن قرار دهد، اگر هستم خدا مرا در آن حفظ کند. اگر بدانم که شامل لطف خدا نیستم، غمگینترین فرد در جهان خواهم بود. اما اگر من گناهکار بودم، آیا فکر میکنید آن صدا به من الهام میشد؟» «سایت ویکی ۵۰۴۰»
هنگامی که کشیشها از او پرسیدند که مگر خدا برای نجات فرانسه به کمک سربازها نیاز دارد، در پاسخ گفت:
«به نام خداوند سربازها میجنگند؛ و پروردگار به آنها پیروزی میدهد… من به پوآتیه نیامدهام که به شما معجزه نشان دهم. مرا به اورلئان ببرید تا در آنجا نشانههایی را که برای آنها فرستاده شدهام به شما نشان بدهم… من در همه امور به آفریدگارم به خداوند توکل میکنم و او را از ته قلبم دوست دارم .» «سایت ایران ناز»
در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و با پوشیدن لباس مردانه دوباره قوانین را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. «سایت ایوار»
ژاندارک دربارهی پس گرفتن اعتراف خود گفت:
«نداهایم به من گفتند که خطای بزرگی مرتکب شدم که اعتراف به اشتباه بودن اعمالم کردم. هر چیزی که در روز چهارشنبه گفتم به خاطر ترس از آتش بود» «سایت ایران ناز»
سوزاندن ژاندارک
سرانجام ژاندارک را در روز ۳۰ می ۱۴۳۱(۸ خرداد ۸۱۰ خورشیدی) در میدان مرکزی شهر روآن، زنده در آتش سوزاندند و خاکسترش را به رود سِن ریختند. «سایت دوات آنلاین
هنگامی که به ژاندارک خبر حکم مرگ او را ابلاغ کردند، گریست و گفت:
«آه! ترجیح میدادم که هفت بار سرم را بزنند تا اینکه مرا در آتش بسوزانند. افسوس! که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد، امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود.»
ژاندارک در هنگام سوزناندش خطاب به مردم گفت:
«از همه شما کسانی که در اینجا ایستادهاید، خواهش میکنم که اگر ظلمی به شما کردهام مرا ببخشید و برایم دعا کنید… نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام» «سایت ایران ناز»
شهرت ژاندارک پس از مرگ
شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود. «سایت ایوار»
ژاندارک بهلحاظ نظامی در تغییر سرنوشت جنگهای صدساله، به سود فرانسه کمک قابال توجهی کرد. در سال ۱۴۵۳، چارلز هفتم تمام خاک فرانسه را بهجز کالایس که در سال ۱۵۵۸، از آن ترک دعوی شد، بازپس گرفت. در سال ۱۹۲۰، کلیسای کاتولیک رم، ژاندارک را یکی از بزرگترین قهرمانان ملی تاریخ فرانسه و یک مسیحی مقدس تشخیص داد. «مجله اینترنتی زن روز»
داستان زندگی عجیب و پُر رمز و راز و سرنوشتساز ژاندارک، که سینه به سینه در گذر سدهها و قرنها از نسلی به نسل دیگر نقل میشود؛ امروزه در عرصهی ادبیات اروپا جایگاه ویژهای دارد؛ و بیش از ۲۰ رمان و نمایشنامه را به خود اختصاص داده است.
زندگی ژاندارک کوتاه با شعلهای بلند، نورافشان راه پایداری و مقاومت بود. خانهای که ژاندارک در آن متولد شده بود، اکنون به موزه تبدیل شده است. «سایت سازمان مجاهدین»
پایان جگ صدساله
۴سال پس از شهادت ژاندارک، در سال ۱۴۳۵، قرارداد صلحی در آراس بین انگلیس و فرانسه، میان هنری ششم و کارل هفتم به امضاء طرفین رسید. در سال ۱۴۵۳،نیز نیروهای انگلستان از سرزمینهای اشغالی فرانسه عقبنشینی کرد؛ و نیروهای فرانسه تمامی مناطق اشغالی را بجز کالایس بازپس گرفتند؛ و اینچنین ختم جنگهای صدساله اعلام گردید.[۱]