کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
این وضعیت مطلوب حاکمیت انحصار طلب و تمامیت خواه جمهوری اسلامی نبود. به خصوص شخص خمینی که در صدد تحکیم پایههای حکومت اسلامی ولایت فقیه بود نمیتوانست این وضعیت را تحمل کند. | این وضعیت مطلوب حاکمیت انحصار طلب و تمامیت خواه جمهوری اسلامی نبود. به خصوص شخص خمینی که در صدد تحکیم پایههای حکومت اسلامی ولایت فقیه بود نمیتوانست این وضعیت را تحمل کند. | ||
در اثبات | در اثبات اینکه خمینی به هیچ وجه به دنبال مصالحه با کردها نبود، هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت در مورد آغاز درگیریها میگوید، نهضت آزادی ایران هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به منطقه کردنشین نداشت. اولین کسیکه به کردستان رفت چمران بود. حدودا در اسفند و فروردین به کردستان رفت و مطالعه کرد و تشخیص داد باید برخورد چریکی شود. چون حرکت کردها هم چریکی بود و تنها کسی که در آن موقع دوره چریکی دیده بود چمران بود...قرنی میگفت که هنوز رشد نکردهاند باید با آنها مبارزه کنیم و از بین ببریمشان. چمران هم خیلی معتقد به مذاکره نبود و میگفت من رفتهام مطالعه کردهام و میدانم..<ref>چشمانداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۴۶</ref> | ||
در اسفند ۵۷ با تحریک نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی در کردستات درگیریهایی در سنندج درگرفت. در اسفند سال ۱۳۵۷ طی درگیریهای سنندج مهمترین پادگان نظامی استان در آستانه تصرف نیروهای کرد قرار گرفت.<ref name=":0">[https://www.bbc.com/persian/iran-features-38624369 سایه هاشمی رفسنجانی بر فراز کردستان ایران - بیبیسی فارسی]</ref> | در اسفند ۵۷ با تحریک نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی در کردستات درگیریهایی در سنندج درگرفت. در اسفند سال ۱۳۵۷ طی درگیریهای سنندج مهمترین پادگان نظامی استان در آستانه تصرف نیروهای کرد قرار گرفت.<ref name=":0">[https://www.bbc.com/persian/iran-features-38624369 سایه هاشمی رفسنجانی بر فراز کردستان ایران - بیبیسی فارسی]</ref> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
سرلشکر ناصر فربد معتقد است که شروع کننده جنگ علیه کردستان تهران بوده است و میگوید که ستاد رسما نوشته که راسا اینکار را انجام داده است و اینکه ارتش با هواپیما آمد روی سنندج.<ref>چشمانداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲</ref> | سرلشکر ناصر فربد معتقد است که شروع کننده جنگ علیه کردستان تهران بوده است و میگوید که ستاد رسما نوشته که راسا اینکار را انجام داده است و اینکه ارتش با هواپیما آمد روی سنندج.<ref>چشمانداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲</ref> | ||
گروههای کردی رفراندوم قانون جمهوری اسلامی را تحریم کردند از جمله ماموستا شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کردستان در بیانیهای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین میگوید: <blockquote>«چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است، بهویژه از نظر حق تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد... از شرکت در رفراندم خودداری میکنم.» <ref name=":2">[https://farsi.alarabiya.net/fa/views/2019/08/19/%DA%86%D9%87%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86# چهلمین سالروز فرمان حمله به کردستان] - العربیه</ref></blockquote>در فروردین ۵۸ هیأتی متشکل از آیتالله طالقانی و بهشتی و بنی صدر و رفسنجانی به کردستان رفتند تا به حل مناقشات بپردازند.<ref name=":0" /> در پی این مذاکرات آرامش نسبی به کردستان بازگشت اما در جهت برآورده شدن مطالبات مردم کردستان نتیجهای حاصل نشد. با شکست مذاکرات | گروههای کردی رفراندوم قانون جمهوری اسلامی را تحریم کردند از جمله ماموستا شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کردستان در بیانیهای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین میگوید: <blockquote>«چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است، بهویژه از نظر حق تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد... از شرکت در رفراندم خودداری میکنم.» <ref name=":2">[https://farsi.alarabiya.net/fa/views/2019/08/19/%DA%86%D9%87%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86# چهلمین سالروز فرمان حمله به کردستان] - العربیه</ref></blockquote>در فروردین ۵۸ هیأتی متشکل از آیتالله طالقانی و بهشتی و بنی صدر و رفسنجانی به کردستان رفتند تا به حل مناقشات بپردازند.<ref name=":0" /> در پی این مذاکرات آرامش نسبی به کردستان بازگشت اما در جهت برآورده شدن مطالبات مردم کردستان نتیجهای حاصل نشد. با شکست مذاکرات و زمانیکه کردها دریافتند هدف از بهانهگیریها و به تاخیر انداختن گفتگوها تنها تامین شرایط برای یک سرکوب تمام عیار است شهر مریوان را برای پرهیز از جنگ تخلیه کردند.<ref name=":1" /> | ||
== درگیریهای کردستان بعد از انقلاب ضد سلطنتی == | == درگیریهای کردستان بعد از انقلاب ضد سلطنتی == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
=== اعدامها توسط خلخالی در کردستان === | === اعدامها توسط خلخالی در کردستان === | ||
اوج اعدامهای کردستان بعد از ۲۷ مرداد سال ۵۸ صورت گرفت؛ زمانی که خمینی دستور مشهور خود را برای مداخله نظامی تمام عیار در کردستان صادر کرد. | اوج اعدامهای کردستان بعد از ۲۷ مرداد سال ۵۸ صورت گرفت؛ زمانی که خمینی دستور مشهور خود را برای مداخله نظامی تمام عیار در کردستان صادر کرد. بعد از درگیریهای کردستان به دستور خمینی پای صادق خلخالی، رئیس دادگاه تازه تاسیس انقلاب به کردستان باز شد. کارول پرونهابر، نویسندهی ونزوئلایی در کتاب خود از ماکز کروایتز، خبرنگار فرانسوی که آن زمان در منطقه بوده نقل کرده است:<blockquote>«ارتش و سپاه پاسداران کنترل شهرهای کردستان را به دست گرفتند، خلخالی به دنبال آنها در حرکت بود، دادگاههای کوتاهی برگزار میکرد و دستور میداد اعدامها به سرعت اجرا شوند...او مردان و پسرها را طی چند روز و گاهی حتی چند ساعت بعد از دستگیریشان، بدون برگزاری محاکمات عادلانه و گویا به جرم فعالیتهای ضد انقلابی، به اعدام محکوم میکرد.»</blockquote>مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیز در گزارش «خاطرات تسخیر کننده؛ اعدام توسط جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸» مفصل به این موضوع اشاره کرده است. | ||
بعد از درگیریهای کردستان به دستور خمینی پای صادق خلخالی، رئیس دادگاه تازه تاسیس انقلاب به کردستان باز شد. کارول پرونهابر، | |||
خلخالی خود در یکی از بحث برانگیزترین اظهاراتش گفته است: <blockquote>«من حاکم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را اعدام کردم وصدها نفر از عوامل غائلههای کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر را هم کشتم.»</blockquote>یکی از مشهورترین اعدامهای خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با «کوچ اعتراضی» بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۸ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارشهای موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند. | خلخالی خود در یکی از بحث برانگیزترین اظهاراتش گفته است: <blockquote>«من حاکم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را اعدام کردم وصدها نفر از عوامل غائلههای کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر را هم کشتم.»</blockquote>یکی از مشهورترین اعدامهای خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با «کوچ اعتراضی» بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۸ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارشهای موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند. | ||
خلخالی که پیشتر در پاوه بود و بعد به مریوان | خلخالی که پیشتر در پاوه بود و بعد به مریوان رسید، سپس به سنندج، سقز و دیگر شهرها رفت و افراد بسیاری را به جوخههای اعدام سپرد؛ احکامی که غالبا در مکانهای عمومی و با طرح پرسشهایی سرپایی بدون امکان دفاع صادر میشد و در موارد زیادی همانجا هم به اجرا در میآمد. | ||
اخبار برخی از این اعدامها در نشریات سراسری منتشر میشد. روزنامههایی مانند آیندگان، اطلاعات و کیهان در آن روزها شماری از اعدامها را اعلام کردند. | اخبار برخی از این اعدامها در نشریات سراسری منتشر میشد. روزنامههایی مانند آیندگان، اطلاعات و کیهان در آن روزها شماری از اعدامها را اعلام کردند. |
نسخهٔ ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۵
سرکوب کردستان
پیشینه مبارزات مردم کردستان
در تاریخ معاصر ایران پیشینه مبارزات مردم کردستان به سال ۱۳۲۴ خورشیدی و جمهوری مهاباد برمیگردد. در این سال حزب دموکرات کردستان توسط قاضی محمد تاسیس شد و در روز دوم بهمن ۱۳۲۴ جمهوری خود مختار کردستان توسط او در مهاباد اعلام شد. جمهوری مهاباد ۱۱ ماه دوام آورد و پس از خروج نیروهای شوروی از ایران و حمله ارتش شاهنشاهی در ۱۶ آذر ۱۳۲۵ از بین رفت. قاضی محمد دستگیر و در ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ در مهاباد به دار آویخته شد.[۱]
پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، مردم کردستان در پی آزادی و به دست گرفتن حق تعیین سرنوشت خود بودند به همین منظور، شوراهای انقلابی و مردمی در اکثر شهرها و در بسیاری از روستاهای کردستان شکل گرفت و اداره امور روزانه جامعه کردستان را به پیش می بردند. بسیاری از مراکز مهم نظامی از جمله پادگان های مهاباد و سردشت و پادگان ژاندارمری سنندج و مراکز نظامی چندین شهر و پاسگاهای متعدد دیگر توسط مردم قیام کننده و مبارزین آن خلع سلاح شدند. با خلع سلاح این مراکز نظامی، در سطح وسیعی اسلحه در اختیار مردم قرار گرفت و مردم سازمان یافته، مسلحانه از دست آوردهای قیام دفاع و محافظت می کردند.[۲]
این وضعیت مطلوب حاکمیت انحصار طلب و تمامیت خواه جمهوری اسلامی نبود. به خصوص شخص خمینی که در صدد تحکیم پایههای حکومت اسلامی ولایت فقیه بود نمیتوانست این وضعیت را تحمل کند.
در اثبات اینکه خمینی به هیچ وجه به دنبال مصالحه با کردها نبود، هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت در مورد آغاز درگیریها میگوید، نهضت آزادی ایران هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به منطقه کردنشین نداشت. اولین کسیکه به کردستان رفت چمران بود. حدودا در اسفند و فروردین به کردستان رفت و مطالعه کرد و تشخیص داد باید برخورد چریکی شود. چون حرکت کردها هم چریکی بود و تنها کسی که در آن موقع دوره چریکی دیده بود چمران بود...قرنی میگفت که هنوز رشد نکردهاند باید با آنها مبارزه کنیم و از بین ببریمشان. چمران هم خیلی معتقد به مذاکره نبود و میگفت من رفتهام مطالعه کردهام و میدانم..[۳]
در اسفند ۵۷ با تحریک نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی در کردستات درگیریهایی در سنندج درگرفت. در اسفند سال ۱۳۵۷ طی درگیریهای سنندج مهمترین پادگان نظامی استان در آستانه تصرف نیروهای کرد قرار گرفت.[۴]
جنگندههای ارتش بر فراز شهرها و روستاهای کردستان دیوار صوتی را شکستند. قرنی فرمانده ستاد ارتش در آن دوران فرمان آتش باران سنندج را صادر کرده و منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از شهروندان در نوروز ١٣٥٨ شد. این واقعه به نوروز خونین سنندج معروف شد.[۵]
سرلشکر ناصر فربد معتقد است که شروع کننده جنگ علیه کردستان تهران بوده است و میگوید که ستاد رسما نوشته که راسا اینکار را انجام داده است و اینکه ارتش با هواپیما آمد روی سنندج.[۶]
گروههای کردی رفراندوم قانون جمهوری اسلامی را تحریم کردند از جمله ماموستا شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کردستان در بیانیهای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین میگوید:
«چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است، بهویژه از نظر حق تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد... از شرکت در رفراندم خودداری میکنم.» [۷]
در فروردین ۵۸ هیأتی متشکل از آیتالله طالقانی و بهشتی و بنی صدر و رفسنجانی به کردستان رفتند تا به حل مناقشات بپردازند.[۴] در پی این مذاکرات آرامش نسبی به کردستان بازگشت اما در جهت برآورده شدن مطالبات مردم کردستان نتیجهای حاصل نشد. با شکست مذاکرات و زمانیکه کردها دریافتند هدف از بهانهگیریها و به تاخیر انداختن گفتگوها تنها تامین شرایط برای یک سرکوب تمام عیار است شهر مریوان را برای پرهیز از جنگ تخلیه کردند.[۵]
درگیریهای کردستان بعد از انقلاب ضد سلطنتی
جمهوری اسلامی برای سرکوب کردستان زمینه چینی میکرد و در صدد بهانهای بود تا به کردستان حمله کند. درمورد نقش دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی، شاهاویسی استاندار وقت کردستان میگوید صدا و سیما هم به پخش مارش نظامی اقدام میکرد و به این ترتیب احساسات دیگر هم میهنان را علیه هم میهنان کرد تهییج میکرد. هرچه گفته میشد در کردستان شرایط قابل کنترل است و چنان نیست که به اینجا حمله شود و اوضاع روبه آرامش است، گوش شنوایی نبود و نیز اطلاعات غلط از کانالهای غیررسمی داده میشد.[۸]
درگیریهای پاوه
در بهار و تابستان ۱۳۵۸ درگیریهای پراکندهای در کردستان در گرفت که اوج آنها درگیریها در شهر پاوه بود. نیروهای کردی شهر پاوه را محاصره کرده بودند و شهر تقریبا به تصرف آنان درآمده بود. در روز ۲۷ مرداد۵۸ خمینی طی پیامی به نیروهای ارتش فراخوان داد که گروههای کردی را در پاوه سرکوب کنند. فرمان خمینی برای حمله به پاوه بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
۲۴ شهر رمضان ۹۹/ ۲۷ مرداد ۵۸
از اطراف ایران، گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کردهاند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر میکنم؛ و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم.
من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور میدهم که بیانتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت- با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور میدهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند.
تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم. و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی میکنم. مکرر از منطقه اطلاع میدهند که دولت و ارتش کاری انجام ندادهاند. من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول میدانم. و السلام.
روح الله الموسوی الخمینی»[۹]
پس از فرمان خمینی نیروهای ارتش به شهر پاوه که فرماندهی نیروهای دولتی در آن به عهدهی مصطفی چمران بود یورش بردند و با انواع سلاحها و بالگرد کردها را زیر آتش گرفتند در پی این حمله نیروهای کردی شهر پاوه را ترک کردند و به مناطق کوهستانی پناه بردند.
حمله همه جانبه به کردستان
خمینی در پیام دیگری فرمان حمله به کردستان را در همان روز ۲۷ مرداد ۵۸ بدین مضمون صادر کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
به رئیس کل ستاد ارتش، و رئیس کل ژاندارمری [جمهوری] اسلامی، [و] رئیس پاسداران کل انقلاب اکیداً دستور میدهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند تعقیب نمایند، و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم کنند؛ و تمام مرزهای منطقه را با فوریت ببندند که اشرار به خارج نگریزند. و اکیداً دستور میدهم که سران اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند. اهمال در این امر، تخلف از وظیفه و مورد مواخذه شدید خواهد شد. و السلام.
۲۴ شهر رمضان ۹۹/ ۲۷ مرداد۵۸
روح الله الموسوی الخمینی»[۱۰]
در حالیکه تمام شواهد و قرائن حاکی از آرامش در سنندج بود خمینی دستور حمله به سنندج را در ۲۸ مرداد ۵۸ صادر کرد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
السّاعه خبر رسید که در سنندج «حزب دمکرات»، آنها ارتشیها و سازمانهای آنها را محاصره کردهاند، و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحهها را میبرند. و از مسجد سنندج به ما اطلاع دادهاند که حزب دمکرات زنهای ما را به گروگان بردهاند. اکیداً به کلیه قوای انتظامی دستور میدهم به پادگانهای مراکز ابلاغ کنند که به قدر کافی به طرف سنندج حرکت کنند، و با شدت اشرار را سرکوب نمایند. پاسداران انقلاب- در هر محلی هستند- به مقدار کافی به طرف سنندج و کردستان- با پل هوایی- بسیج شوند و با شدت، تمام اشرار را سرکوب نمایند. تاخیر- و لو به قدر یک ساعت- تخلف از وظیفه، و به شدت تعقیب میشود. از ملت ایران میخواهم که مراقب باشند هر یک از مامورین تخلف کردند فوری اطلاع دهند. من انتظار دارم که تا نیم ساعت دیگر از قوای انتظامی به من خبر بسیج عمومی برسد. و السلام.
۲۸ مرداد ۵۸
روح الله الموسوی الخمینی»[۱۱]
هاشم صباغیان دربارهی ماجرای پاوه و دستور خمینی برای پایان دادن به ماجرای پاوه طی ۲۴ ساعت وحکم خمینی مبنی حرکت نیروی نظامی به سمت سنندج، میگوید،گفتم که اخبار را اشتباه میدادند. خمینی تصمیمی گرفته بودند که چندان مناسب نبود، بعد وقتی گفتند سنندج خبری نیست، دیر شده بود. این در حالی است که استاندار انتخابی دولت در مصاحبه با روزنامههای داخلی و خارجی گفت در سنندج خبری نیست. این اعلان جنگ برای چه بود.[۱۲]
با این زمینه سازیها نیروهای مسلح از زمین و هوا و بهصورتی گسترده کردستان را مورد حمله قرار دادند و موج اعدامها توسط خلخالی بهراه افتاد. نیروهای سیاسی که فاقد هرگونه آمادگی نظامی بودند، ناچارا تا مناطق کوهستانی مرزی عقب نشینی کردند.
بهدنبال این هجوم و حمله به جان و مال مردم، جوانان کردستان به صفوف حزب دموکرات و کومه له روی آوردند و در نتیجه مقاومتی بر علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را ناچار به عقب نشینی کرد.[۷]
اعدامها توسط خلخالی در کردستان
اوج اعدامهای کردستان بعد از ۲۷ مرداد سال ۵۸ صورت گرفت؛ زمانی که خمینی دستور مشهور خود را برای مداخله نظامی تمام عیار در کردستان صادر کرد. بعد از درگیریهای کردستان به دستور خمینی پای صادق خلخالی، رئیس دادگاه تازه تاسیس انقلاب به کردستان باز شد. کارول پرونهابر، نویسندهی ونزوئلایی در کتاب خود از ماکز کروایتز، خبرنگار فرانسوی که آن زمان در منطقه بوده نقل کرده است:
«ارتش و سپاه پاسداران کنترل شهرهای کردستان را به دست گرفتند، خلخالی به دنبال آنها در حرکت بود، دادگاههای کوتاهی برگزار میکرد و دستور میداد اعدامها به سرعت اجرا شوند...او مردان و پسرها را طی چند روز و گاهی حتی چند ساعت بعد از دستگیریشان، بدون برگزاری محاکمات عادلانه و گویا به جرم فعالیتهای ضد انقلابی، به اعدام محکوم میکرد.»
مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیز در گزارش «خاطرات تسخیر کننده؛ اعدام توسط جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸» مفصل به این موضوع اشاره کرده است. خلخالی خود در یکی از بحث برانگیزترین اظهاراتش گفته است:
«من حاکم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را اعدام کردم وصدها نفر از عوامل غائلههای کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر را هم کشتم.»
یکی از مشهورترین اعدامهای خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با «کوچ اعتراضی» بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۸ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارشهای موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند.
خلخالی که پیشتر در پاوه بود و بعد به مریوان رسید، سپس به سنندج، سقز و دیگر شهرها رفت و افراد بسیاری را به جوخههای اعدام سپرد؛ احکامی که غالبا در مکانهای عمومی و با طرح پرسشهایی سرپایی بدون امکان دفاع صادر میشد و در موارد زیادی همانجا هم به اجرا در میآمد.
اخبار برخی از این اعدامها در نشریات سراسری منتشر میشد. روزنامههایی مانند آیندگان، اطلاعات و کیهان در آن روزها شماری از اعدامها را اعلام کردند.
تصاویری از این اعدامها به جا مانده که در یکی از مشهورترین این عکسها، ناصر سلیمی سمت راست با دست شکسته و چشمان بسته در قاب ایستاده است. در کنار او برادران ناهید هستند، گلوله خورده، معلق مانده میان زمین و هوا. مجله فرانسوی پاری ماچ، در شماره دوم، ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۷۹ عنوان «کردها، زیر گلولههای الله» را برای این عکس برگزید. اعدام در پنجم شهریور ۱۳۵۸در محوطه فرودگاه سنندج صورت گرفته بود. اعدام شدهگان بیشتر از اعضای احزاب چپ گرای کردستان بودند. در میان آنها افرادی هم هستند که هیچ گونه وابستگی حزبی و سیاسی نداشتهاند.[۱۳]
در این رابطه شیخ حسین کرمانی میگوید، تماس گرفتم احمدآقا گوشی را برداشت. گفتم آقای خلخالی آمده همدان و فردا میخواهد بیاید سنندج. سنندج هیچ خبری نیست. آرام آرام است. محضرضای خدا نگذارید ایشان بیاید.»[۱۴]
صباغیان درباره اعدامهای خلخالی میگوید، پیش از شروع کار ما (مذاکرات) اعدامهای ناروای آیتالله خلخالی جو را ملتهب کرده بود. به حساب خودش خواسته بود زهرچشم بگیرد. مثلا برادری جای برادرش اعدام شده بود... این فرد فلج بود و او را با برانکارد آورده و اعدام کرده بودند.[۱۵]
مذاکرات کردها و جمهوری اسلامی
متعاقبا نخستین پیامهای آشتی و دعوت به مذاکرات در اوائل آبانماه ۱۳۵۸ به رهبران کردستان رسید و اولین نشست رسمی با وساطت جلال طالبانی و حضور فروهر، صباغیان، سحابی و چند نفر ارتشی در روستای بیوران سردشت با هیأتی به ریاست جناب شیخ عزالدین حسینی انجام گرفت
روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۵۸ صفحه ۹ ازجمله مینویسد:
«اعضای هیات حسننیت متشکل از آقایان فروهر، صباغیان و سحابی دیروز چهارشنبه وارد بانه شدند و در تظاهرات علیه آمریکا شرکت کردند. پس از سخنرانی داریوش فروهر در اجتماع و تظاهرات هزاران نفر، قطعنامهای از سوی مردم بانه در سه ماده خوانده شد و تسلیم هیأت حسننیت گردید.
۱ ـ ... پشتیبانی قاطع از قطعنامه ۸ مادهای مهاباد، ...
۲ ـ ... تنها نمایندگان خلق کرد و گروه های سیاسی میتوانند در مورد مسایل منطقه مذاکره کنند
۳ ـ حل مسائل کردستان در گرو شناسایی حق تعیین سرنوشت... واین تنها راه حل مشکل کردستان و ایران است...
بدنبال یک سلسله گفتگو و دیدار بین جریانات مختلف سرانجام هیأت نمایندگی خلق کرد تشکیل شد که در آن شیخ عزالدین رئیس، حزب دموکرات [دکتر قاسملو] سخنگو و کومه له و چریکهای فدایی شاخه کردستان اعضای آن بودند. خمینی که سه ماه قبل آن فرمان جهاد و سرکوب صادر کرده بود در ۲۶ آبان ۱۳۵۸پیام دیگری داد!
سلام بر خواهران و برادران کُرد،... اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده... و من امیدوارم که برای همه ی ملت و برای شما برادران کُرد، وسائل رفاه حاصل شود.
از هیأت ویژه میخواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند؛ و با شخصیتهای مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند، تا تأمین خواسته های آنان ـ که خواست ما نیز هست ـ به طور دلخواه بشود؛ اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده... در پناه اسلام و جمهوری اسلامی، حق ادارهی امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است، من جمله برادران کرد، که دولت جمهوری اسلامی موظف و متعهد به تأمین آن در اسرع وقت می باشد... (صحیفه امام، ج ١١، ص ٥٥)
هیأتی از تهران به مهاباد آمد و تنها جلسه رسمی مذاکرات با هیأت نمایندگی خلق کرد تنها چهل دقیقه بطول انجامید. ساعت سه و نیم روز سهشنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۵۸ جلسه رسمی هیأت دولت با هیأت نمایندگی خلق کرد در محل فرمانداری مهاباد تشکیل گردید. در این جلسه ابتدا آقای فروهر ضمناظهار خوشوقتی از این نشست، در مورد نتیجه مذاکرات اظهار خوشبینی کردند. سپس ماموستا شیخ عزالدین یک بیانیه افتتاحیه قرائت کردند که در آن ضمن خوشآمدگویی به نمایندگان دولت، گفتند که ملت کرد همواره آرزو داشتهاند که در نشست و گفتگو با نمایندگان رسمی دولت شرکت نموده و مسئله ملی خود را از راه تفاهم و گفتگو حل و فصل نمایند. مردم کردستان درعین حالیکه با مردم ایران مبارزات مشترکی را پیش برده و همواره برای کسب حقوق حقه خود نیز مبارزه کرده است.
ماموستا شیخعزالدین پس از این بیانات، هیأت نمایندگی خلق کرد را با تعلق سازمانیشان معرفی کردند. بهدنبال آن صباغیان به ترکیب هیأت و حضور رسمی نمایندگان کومهله و چریکهای فدایی اعتراض کرد.
بنا به گفته بهروز سلیمانی نماینده شاخه کردستان سازمان چریکهای فدایی خلق، بهدنبال این سخنان صباغیان، دکتر قاسملو اظهار میدارد که ترکیب هیأت به خود هیأت مربوط است؛ مردم کردستان طی تظاهرات گسترده و سراسری در دو هفته پیش (ششم آذرماه) از ترکیب فعلی هیأت نمایندگی خلق کرد بطور وسیعی حمایت کردهاند.(ترجمه از کردی به نقل از نوار صوتی مصاحبه با تلویزیون مهاباد در روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه ١٣٥٨)
شیخ حسین کرمانی در 'چشمانداز ایران ویژه کردستان' شماره دو صفحه ۹ میگوید: «گفتند که یک هیات حسننیت دارد برای کردستان میآید شما بروید با آنها باشید اما جزو هیات نباشید. ناظر باشید که چه میکنند...به آقای صباغیان گفتم من با شما کاری خصوصی دارم. خلوت کردند. بنده بودم، مهندس صباغیان، مهندس سحابی و ظاهرا یک نفر دیگر هم بود. شروع کردم گفتم از آنجا که شما میخواهید با آنها صحبت کنید آیا آنها را به رسمیت میشناسید؟ کومهله و دموکرات را به رسمیت میشناسید؟ میخواهید چکارکنید؟ گفتند الان وضع ما خوب نیست ما امکانات این چنینی نداریم. خودتان را سرگرم کنید که دست به عمل حادی نزنند تا ما کمکم بتوانیم مرزهایمان را بگیریم. ارتشمان را جمع و جور کنیم و اینها را آرام کنیم.
آقای سحابی در چشمانداز ایران شماره یک میگوید: «در سردشت... مذاکره... من یادم هست یکی از بچههای خودمان به رضا ناجیان گفت چرا شما با اینها مذاکره میکنید؟ گفت سیاست ما فعلا اینست ما میخواهیم مردم را از آنها جدا کنیم. آنها جو درست کردهاند و مردم را ترساندهاند. ما که بالاخره با آنها میجنگیم، اما باید مردم را از آنها جدا کنیم. آقای خمینی هم این سیاست ما را پذیرفت. لذا سرتاسر زمستان ۵۸، کجدار و مریز، گاهی به کردستان میرفتیم،...» (چشمانداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۶۶)
طبیعی است که با توجه به این اظهارات و همچنین کارشکنی هایی که از جوانب مختلف صورت میگرفت و نیز تحولات درون حاکمیت که همزمان با اشغال سفارت آمریکا در جریان بود، این مذاکرات نتوانست به جایی برسد. حتی تلاشهای یکجانبه حزب دموکرات کردستان از طریق تماس با بنی صدر و برخی دیگر از رهبران در تهران نیز کار بهجایی نبرد. تمام شواهد و قرائن حاکی از آن بود که رژیم در حال آماده سازی برای هجومی تازه بود.
دور دوم درگیریها در کردستان
سحابی در مورد از سر گیری دور دوم درگیریهای کردستان میگوید درآخرین شبهای اسفند ماه نزدیک عید [نوروز ۱۳۵۹] خبر رسید فردا میخواهند حمله کنند. قرار شده که سپاه از طرف کامیاران حمله کرده بهطرف پاوه پیشروی کند... رفتیم شورای انقلاب با بهشتی مطرح کردیم این کار اخلال در برنامه ما و هیأت ویژه است... این جنگ ممکن است باعث سرکوب موقت بشود، ولی گروهها خود را مظلوم مینمایند و مردم را جذب میکنند. ما با مرحوم بهشتی اتمام حجت کردیم، ولی اثری نداشت؛ بنابراین من کناره گیری کردم. هیأت ویژه از اول فروردین ١٣٥٩ دیگر نقشی نداشت.» (چشمانداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحات ۶۷-۶۶)
چهل سال خشونت، سرکوب، بمباران و اعدام پاسخ جمهوری اسلامی ایران به خواستهای حق طلبانه مردم کردستان بوده است. ولی علیرغم همه این سرکوبها مبارزه علیه مسئله ستم ملی و تمامی پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن در کردستان همچنان در جریان بوده و به لحاظ سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان پذیرفته نشده است.
خمینی در ٢٩ تیر ١٣٥٩ در سخنرانی اعتراف به اشتباهات گذشته گفت:
«... ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر... اگر آن روزی که میخواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره [کنید]، باید با موضع قدرت بروید. اول باید ارتش و پاسدارها و اینها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد. این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد، و آن قدر ضایعه واقع شد.» (صحیفه خمینی، ج ١٣، ص ٤٦ و ٤٧) [۷]
کشتار و اعدام مردم کردستان
خشونت های گسترده دهه شصت برای بسیاری از کردها یادآور اعدام مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی از آغاز انقلاب تا پایان این دهه است.
اوج این اعدامها به تابستان سال ۱۳۶۷ بر میگردد که به حکم آیتالله خمینی و به بهانه انجام عملیات "فروغ جاویدان" صورت گرفت. اما این اعدامها تنها شامل اعضای سازمان مجاهدین نشد و شمار زیادی از اعضای گروههای چپ و دیگر مخالفین جمهوری اسلامی نیز به صف اعدامیها پیوستند. اعدامهای کردستان که سالها پیش از این تاریخ آغاز شده بود، سالها بعد از آن و خصوصا در سال ۶۸ نیز ادامه داشت.
اعدامهای خرداد ۶۷ در سطح سراسری بیشتر شامل مجازات فعالانی میشد که بر اساس نظر بازرسان از فعالیتهای سیاسی خود پشیمان نشده بودند. برخی از آنهایی که توبه کردند زیر شکنجه مجبور به اعتراف شدند و در موارد محدودی از اعدام رهیدند. در کردستان این پروسه بیشتر نه در سال ۶۷ که یک سال بعد از آن اجرا شد، با این تفاوت که اکثر اعتراف کنندگان، که عمدتا عضو دو حزب مخالف کومله و دمکرات بودند نیز اعدام شدند.
لعنت آباد؛ خاوران کردستان
پیکر اعدام شدگان دهه شصت عمدتا در قبرستانهایی با نام "لعنت آباد" در شهرهایی مانند بیجار، قروه و کرمانشاه به خاک سپرده شدند؛ جایی شبیه گورستان "خاوران" در تهران. قبرستانهایی که کم و بیش در تمام شهرهای عمده کردنشین دیده میشوند.
برخی از قربانیان در کنار برخی از قبرستانهای عمومی که محل اجرای احکام آنها نیز بوده است به خاک سپرده شدهاند.
در فیلمهایی که احزاب اپوزسیون ازاین دست گورستانها منتشر کردهاند، تصاویری از قبرهای بی نام ونشان اعدام شدگان دیده میشود که تنها با چند تکه سنگ از یکدیگر جدا شدهاند.
در مواردی، مشخصاتی محدود به اسامی کامل یا اختصاری از افراد اعدام شده بر روی سنگها دیده میشود که برخی از آنها شکسته شدهاند. قبرهایی هم در میان آنها به مرور زمان با سنگهای زینتی و مشخصات بیشتر آراسته شده که به نظر میرسد در سالهای بعد توسط خانوادهها انجام شده است.
مرداد ۵۸، بستر اعدامهای دهه ۶۰
.
'آمارها با ابعاد فاجعه قابل مقایسه نیست'
ابعاد آنچه در سه سال اول بعد از انقلاب در کردستان اتفاق افتاد، بسیار فراتر از آمار و ارقامی است که نشریات سراسری و حتی مطبوعات خود احزاب کرد منتشر کردهاند.
از آغاز دهه شصت و زمانی که نظام جمهوری اسلامی به تمامی تثبیت شد، دور دیگری از اعدامها در کردستان آغاز شد. موج دستگیری فعالان سیاسی و مدنی در این دوره به اتهامات مختلف که عمدتا مرتبط با عضویت و هواداری احزاب کرد است، در طول حیات جمهوری اسلامی کم نظیر بود.
بیشتر دستگیر شدگان این دوره، این بار، با محاکمه در یک نهاد قضایی به طناب دار و جوخههای اعدام سپرده شدند. تعداد زیادی از آنها نیز بر اثر شکنجه و اعمال خشونت در زندانها جان خود را از دست دادند. نهادهای مدافع حقوق بشر به ما میگویند که سیر محاکمهها در این دوره بدون رسیدگی عادلانه صورت گرفته است.
همزمان با اعدامهای گروهی در تابستان سال ۶۷، شمار دیگری از زندانیان در زندانهای کردستان با مجازات مرگ روبرو شدند که از تعداد دقیق آنها نیز مانند موارد قبلی اطلاعی در دست نیست.
اخیرا بنیاد عبدالرحمان برومند، که از جمله اعدامهای سیاسی در ایران را مستند میکند، تلاشهایی را برای مستندسازی جداگانه اعدام و کشتارهای فراقضایی در کردستان آغاز کرده، اما از آنجا که همچنان در دست بررسی و تحقیق هستند، نتایج آن هنوز منتشر نشده است.
رویا برومند، مدیر این بنیاد به من گفت تا به امروز ما برای سالهای ۱۹۸۰ـ ۱۹۹۰توانستهایم ۲۴۰ مورد از اعدامهای سیاسی را ثبت کنیم. او میگوید سرگذشت افرادی که اعدام شدهاند از منابع منتشر شده و در مصاحبه و تماس با بازماندگان و فعالان کرد در حال تدوین است، ولی بدون کمک خانواده و دوستان و همبندیها، جمعآوری اطلاعات به کندی پیش میرود و مقدار اطلاعاتی که ما تا به حال جمع آوری کردهایم با ابعاد "فاجعه کردستان" قابل مقایسه نیست.
در مواردی که افراد وابسته با تشکلهای سیاسی بودند، امکان ثبت اسامی آنها در آرشیو احزاب بیشتر است اما نهادهای حقوق بشری میگویند که تعداد زیادی از این اعدامها مربوط به افرادی میشود که فعالیت سیاسی یا نظامی خاصی نداشتند و به نظر میآید که چندان هم مرتبط با احزاب نبودهاند.
رویا برومند میگوید به غیر از وقایع شناخته شده همچون کشتار قارنا، موارد دیگری نیز به بیناد برومند گزارش شده است. برای مثال دەها نفر از ساکنین یک محله در مهاباد دستگیر و به صورت تنبیهی و احتمالا در رابطه با یک درگیری که در آن شرکت نداشتهاند اعدام شدهاند، که به گفته او نشانه بارزی است از اینکه تعداد اعدام شهروندان عادی به هیچوجه پایین نیست.
گرچه به صورت عمومی دسترسی به اطلاعات دقیق و جزئیات مربوط به مجازات مرگ، خصوصا در رابطه با زندانیان سیاسی آسان نیست، اما این دشواری در کردستان به علت فضای امنیتی آن دوچندان است.
اعدامهای فرا سیاسی و فرا حزبی
بر اساس مستنداتی که در آرشیو احزاب مخالف کرد وجود دارد، در سالهای بعد از دهه شصت نیز اعدامهای سیاسی ادامه داشت، اما شمار آنها با آنچه در آن دهه رخ داد قابل مقایسه نیست.
دلیل اصلی اعدامهای سالهای آغازین انقلاب و پس از آن دهه شصت در کردستان که از اساس با اعدامهای سراسری در دهه شصت تفاوت داشت، وجود یک جنبش سیاسی فراگیر بود که بیشتر در فرم تحزب و فعالیتهای تشکیلاتی، سیاسی و نظامی نمود داشت، اما وسعت سرکوب سیاسی و نظامی مطالبات بخشهای زیادی مردم در کردستان، نشان میدهد که ابعاد آن فراتر از احزاب بوده است.
پیشینه چندین دهه مبارزه متفاوت کردها از اعتراضات سراسری در زمان حکومت پهلوی، وجود احزاب قدرتمند و دارای نفوذ اجتماعی، فراگیری مطالبات کردها و منطقهای بودن مساله کرد، شاید از جمله دیگر دلایلی است که باعث توسل نظام تازه استقرار یافته جمهوری اسلامی به سیاست اعدام در سالهای آغازین انقلاب و دهه پس از آن شد.
دین، روحانیون و مجازات مرگ
نظام جمهوری اسلامی که یک نظام ایدئولوژیک مذهبی و مبتنی بر دین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری است در تمام این سالها از جهت دیگری نیز نسبت به کردها احساس خطر میکرد. تعداد زیادی از کردهای ایران مسلمان و اهل سنت بودند و گرچه گرایش عمومی به مذهب در این منطقه نسبت به سایر نقاط ایران کمتر بود، اما همین میزان کافی بود که حکومت به لحاظ مذهبی از جانب کردها احساس خطری دو چندان کند.
یکی از تلاشهایی که حکومت برای مشروعیت بخشی به سیاست اعدام در کردستان پیش گرفت تلاش برای احاله مسئلە کردستان بە مسئلە مذهبی بود. بر این اساس سپاه پاسدران نیز در همان دوره سازمان "پیشمرگان مسلمان کرد" را تاسیس کرد.
این درحالیست که شواهد نشان میدهد گفتمان کردها در آن دور رنگ و بویی دینی یا مذهبی نداشته است. روحانیون کردستان آن زمان بە نمایندگی شیخ عزالدین حسینی بخشی از قیام کردستان در هر دو دوره نظام شاهنشاهی و نظام مذهبی بعدی بودند. این طیف حامل گفتمانی سکولاریستی و معتقد به جدایی دین از دولت بودند. گرچه نباید نادیده گرفت که گروه مکتب قرآن به رهبری احمد مفتیزاده، که گروهی اسلامی و معتقد به تشکیل حکومت اسلامی بود ابتدا موافق اما بعدها به بخشی از مخالفین نظام تبدیل شدند.
بر اساس پاره ای مستندات، تعدادی از روحانیون پیرو شیخ عزالدین حسینی در آن دوره در حال جمع آوری امضا برای طوماری دستگیر شدند که علیه مجازات مرگ زندانیان سیاسی تدوین شده بود. تعدادی از همین روحانیون نیز در همان سالها از آیت الله خلخالی حکم اعدام گرفتند. این در حالی بود که رهبران مذهبی نظام در صدد یافتن مستمسکهای دینی برای توجیه احکام اعدام بودند.
آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز ۲۱ مرداد ۱۳۵۸ تنها یک هفته قبل از صدور دستور مداخله تمام عیار نظامی در کردستان، به گروهی از آموزگاران مسلمان در مورد یک "دشمن مشترک" اخطار داد و گفت: "اینها از اسلام میترسند. اینها از قوانین اسلام میترسند. اینها میخواهند که اسلام نباشد، گرچه هر چیز دیگری باشد و این توطئه است. از آن وقتی که توطئه شد دیگر ما نمی توانیم تا آخر تحمل کنیم و توطئهها را بپذیریم. مسئله، مسئله اسلام است و مسئله مصالح مسلمین و اسلام. ما نمی توانیم مسامحه کنیم."
تنها چند روز پس از این اظهار نظر نیرویهای دولتی وارد کردستان شدند و جنگ کردستان آغاز شد. این هشدار را هم میتوان تلاش دیگری برای توجیه سرکوب با توسل به "مصالح مسلمین" دانست.
مسامحه ناپذیری آیتالله خمینی در طول حیات او، موجب اتخاذ و تثبیت سیاستی شد که کردها، که تا کنون نیز از مطالبات خود کوتاه نیامدهاند، از سیاست اعدام و سرکوب مصون نمانند
فرمان آیت الله خمینی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
به رئیس کل ستاد ارتش، و رئیس کل ژاندارمری اسلامی، رئیس پاسداران کل انقلاب اکیداً دستور میدهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند تعقیب نمایند، و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم کنند؛ و تمام مرزهای منطقه را با فوریت ببندند که اشرار به خارج نگریزند. و اکیداً دستور میدهم که سران اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند. اهمال در این امر، تخلف از وظیفه و مورد مؤاخذه شدید خواهد شد.
والسلام ۲۴ شهر رمضان ۹۹ / ۲۷ مرداد ۵۸ روح اللّه الموسوی الخمینی.[۱۳]
منابع
- ↑ ریشههای تاریخی استقلالطلبی کردستان- مشرق نیوز
- ↑ ٢٨ مرداد، فرمان جهاد خمینی، خلق کرد در بوتە آزمایش ـ سایت حزب کمونیست ایران
- ↑ چشمانداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۴۶
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ سایه هاشمی رفسنجانی بر فراز کردستان ایران - بیبیسی فارسی
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ جزئیاتی دربارەی جنگ سه ماهەی کردستان در گفتگو با بهزاد خوشحالی، فعال سیاسی کرد - کوردستان میدیا
- ↑ چشمانداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ چهلمین سالروز فرمان حمله به کردستان - العربیه
- ↑ نشریه چشمانداز ایران ویژه کردستان شماره دو
- ↑ صحیفه خمینی جلد ۹ ص ۲۸۵
- ↑ صحیفه خمینی جلد ۹ ص ۲۸۶
- ↑ صحیفه خمینی جلد ۹ ص ۳۰۶
- ↑ نشریه چشمانداز ایران – ویژه کردستان' شماره یک صفحه ۵۵
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ دهه شصت؛ 'کردها زیر گلوله' - بیبیسی فارسی
- ↑ نشریه چشمانداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ پاییز ١٣٨٤ صفحه ۸
- ↑ چشمانداز ایران ویژه کردستان' شماره یک ص ٥٥