کاربر:Abbas/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
== وقایع منجر به انقلاب مشروطه == | == وقایع منجر به انقلاب مشروطه == | ||
=== ماجرای مسیو نوز === | === ماجرای مسیو نوز بلژیکی === | ||
در ۱۲۸۷شمسی در زمان صدارت امینالدوله سه بلژیکی که «نوز» رئیس آنان بود برای اداره گمرکات ایران استخدام شدند. | |||
=== تحصن در شاه عبدالعظیم === | === تحصن در شاه عبدالعظیم === |
نسخهٔ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۵۵
جنبش مشروطه ایران یا انقلاب مشروطه یا جنبش مشروطه
نفوذ خارجیان در ایران قبل از مشروطه
ورود خارجیان به ایران از زمان حکومت صفویه که ایران دارای یک حکومت مرکزی بود آغاز شد. «آنتونی جنکینسون» فرستاده ملکه الیزابت اولین سفیر انگلستان در دربار شاه طهماسب است. اولین کشور گشایان که به سواحل جنوبی ایران دستاندازی میکنند پرتغالیها هستند. انگلستان درجهت دور نگهداشتن پرتغالیها از سواحل هند در صدد برمیآید با دربار ایران رابطه برقرار کند و به همین منظور برادران «شرلی» را به دربار ایران اعزام میکند.[۱]
روابط ایران با دولتهای خارجی در دوره قاجار
آغا محمد خان بعد از آغار سلطنت به گرجستان حمله کرد و آنحا را که تحتالحمایه کاترین دوم امپراطوریس روسیه بود تصرف کرد. در دنباله روسیه نیز یه سمت ایران لشگر کشید و قوای روس به سرکردگی «والریان» برادر «پلاتون زوبف»، همه کاره دربار روسیه تا باکو پیشروی کردند ولی بعد این حمله متوقف شد. در زمان فتحعلیشاه روابط ایران روسیه خصومت آمیز بود.[۲]
روابط ایران و فرانسه
از سال ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۳میلادی دور اول جنگهای ایران و روسیه درگرفت. «ناپلئون» در صدد لشکر کشی به هند بود. در دوره اول جنگهای ایران و روسیه فتحعلیشاه به ضعف ایران در برابر قوای روس پی برد. فتحعلی شاه در صدد کمک از فرانسه برآمد و روابطی را با ناپلئون برقرار کرد تا او نیز به سپاه روس بتازد. ناپلئون فرستادگانی به ایران فرستاد که نهایتا به قرارداد «فینکناشتاین» در می ۱۸۰۷ بین ایران و فرانسه منجر شد. دراین قرارداد، صلح دائم دو دولت، حق وابستگی گرجستان به ایران، کمک مستشاری و نظامی فرانسه به ایران، بستن بنادر ایران به روی انگلیس ها و قطع هرگونه روابط با آنها، اتحادجنگی علیه روس و انگلیس، حمله به هندوستان، حق عبور برای لشکریان فرانسه از ایران به هند، و ایجاد روابط تجاری مورد موافقت طرفین قرار گرفته بود. اما عملا قراداد فیکناشتاین به این محدود شد که هیآت مستشاری نظامی از سوی فرانسه برای تحهیز سپاه ایران فرستاده شد.[۳] درهمین زمان قرارداد صلح «تیلسیت» بین فرانسه و روسیه منعقد شد و عملا جنبههای عملی قراداد فیکن اشتاین ملغی شد.
جنک بین ایران و روسیه به شکست سپاه ایران انجامید و نهایتا هر دوره از جنگهای ایران و روسیه به قرادادهای «گلستان»در ۱۸۱۳میلادی و «ترکمانچای»۱۸۲۳میلادی که قسمتهایی از خاک ایران را جدا میکرد، منجر شد.
روابط ایران و انگلستان
انگلستان قبل از فرانسه نماینده به دربار ایران فرستاده بود. «سرجان ملکم» نماینده کمپانی هند با هدایا و رشوههای کلان به دربار ایران آمد. او بیش از ۲ میلیون روپیه خرج کرد و قراردادهایی را منعقد کرد. بعد از اینکه ایران به فرانسه نزدیک شد دولت انگلستان عملا از دور رقابت خارج شد. بعد از پایان روابط ایران و فرانسه عملا انگلستان دوباره وارد صحنه سیاسی ایران شد. بسیاری از رجال دربار ایران به خاطر رشوههای سرجان ملکم بدعادت شده بودند. ازطرفی روابط تجاری با هند ایجاب میکرد که با انگلستان روابط حسنه ایجاد شود و همچنین نفوذ انگلستان در هند و سقوط پیدرپی راجهها باعث رعب و وحشت میشد. بعداز خروج فرانسه از صحنه سیاسی ایران نماینده انگلستان «سرهارفورد جونز بریج» به ایران آمد و در مارس ۱۸۰۹میلادی قراردادی با دولت ایران منعقد کرد. دراین قرارداد ایران تعهد کرد که به هیچ دولتی اجازهی عبور قشون از ایران ندهد و انگلیس نیز متعهد شد، از ایران در جنگ با دول اروپایی حمایت نماید. این حمایت به صورت ارسال قشون و یا یک مساعدت مالی خواهد بود؛ به علاوه توپ و تفنگ و صاحب منصبان. در مادهی پنج این قرارداد با اجازهی شاه، به انگلیس، حق داشتن قشون در جزایر و بنادر سواحل ایران داده شد. پس از بازگشت ژنرال گاردان فرانسوی، دولت انگلستان ایران را ترغیب به ادامهی جنگ با روسیه کرد و آخرین بقایای قدرت ایران در این جنگها از دست رفت. دراین جنگها به جای افسران مستشار فرانسوی، افسران انگلیسی وارد شدند. حتی انگلستان با فتحعلیشاه قراردادی بست که چنانچه با روسیه وارد جنگ شود، مبالغی به او پرداخت خواهد شد و چون ایران وارد جنگ شد، انگلستان عملاً هیچ کمکی به ایران نکرد تا در قرارداد گلستان خود واسطه شده و تمام مفاد عهدنامه به ضرر ایران تنظیم شد. دولت انگلستان در جنگهای دورۀ دوم ایران و روسیه بین سالهای ۱۲۴۲ تا ۱۲۴۳ق. که منجر به انعقاد قرارداد ترکمانچای شد همین نقش را داشت.[۴]
روابط ایران و روسیه
بعد از حمله آغا محمد خان به گرجستان حکومت گرجستان به روسیه متمایل شد و امپراطور روسیه را به عنوان پادشاه گرجستان به رسمیت شناخت. روسیه به ایران لشگر کشی کرد و شهر گنجه به تصرف روسها در آمد. فتحعلی شاه تدارک حمله دید و جنگهای دوره اول بین ایران و روسیه به مدت ۱۰ سال درگرفت. در پایان این دوره از جنگها قرارداد صلح گلستان بین ایران و روسیه منعقد شد که در آن وضعیت کنونی که هرکس هر شهر و منطقهای را در اختبار دارد به همین شکل ادامه داشته باشد به رسمیت شناخته شد که عملا قسمتهای بسیاری از خاک ایران به خاک روسیه منضم شد. روسیه متعهد شد از حق پادشاه ایران و فرزندانش برای سلطنت بر ایران جانبداری کند. در این عهدنامه حق انحصاری داشتن کشتی جنگی در دریای خزر منحصر به روسیه شد. قرارداد گلستان سیزده سال صلح را محفوظ داشت. عدم تعیین مرزهای روشن و توسعه طلبی تزار و خامی دربار ایران و احاطۀ روحانیان بر دربار و تحریک ایران توسط دولت انگلیس به جنگ با روسیه برای تضعیف این دولت، موجب بروز یک دوره جنگ بین ایران و روسیه شد که از آغاز تا انجام زیان آن متوجه ایران بود و با انعقاد عهدنامهی ترکمانچای در سال ۱۲۴۳ هجری قمری با وساطت سفیر انگلیس، مرزهای ایران به حدود موجود در آذربایجان محدود گردید و حق کاپیتولاسیون به روسیه داده شد و از آن پس دربار ایران تحت نفوذ تزارها درآمد.[۵]
نفوذ خارجیان در ایران عصر قاجار
قرارداد ترکمانچای عملاً ایران را تابع سیاست روسیه قرار داد، و از آن پس نفوذ دولت روسیه در ایران نفوذ اول بوده است و دولت روسیه اولین دشمن استقلال و
تمامیت ارضی و پیشرفت واقعی ایران گردید. این قرارداد در اذهان تأثیر تکاندهندهای داشت و مقدمات بروز جنبش اصلاحطلبانه و ضددربار مستبد را فراهم ساخت.( همان ۳۲)
بعد از مرگ فتحعلیشاه، محمدشاه پسر عباس میرزا با حمایت روسیه به پادشاهی رسید. روسیه محرک لشگر کشیهای متعدد ایران به افغانستان و هرات بود و هدف آن حمله به قلمرو انگلستان بود. انگلستان از حکومت افغانستان و هرات دفاع میکرد و هدفش ایجاد حائلی برای جلوگیری از نفوذ روسیه به سمت هند بود.(همان ۳۲)
در زمان محمد شاه قشون ایران شهر هرات را محاصره کردند. انگلستان برای ممانعت، با رزمناو بنادر جنوب ایران را مورد تعرض قرارداد و ایلات جنوب را بر ضد حکومت مرکزی شوراند. محمد شاه بعد از ۹ ماه بدون نتیجه از محاصره هرات دست کشید. در۱۲۶۴ قمری ناصرالدین میرزا با کمک امیرکبیر و حمایت روسیه به پادشاهی رسید. امیر کبیر در سه سال و اندی که صدراعظم ایران بود دست به اصلاحات گستردهای زد. او سازمان اداری حکومت را نظم بخشید. تعدادی را برای آموزش علوم جدید به اروپا فرستاد. حقوق و مزایای شاهزادگان و درباریان را محدود کرد. امنیت را در راهها تامین کرد. اقدامات امیر برای دول استعماری خوشآیند نبود. انگلستان اولین مخالف اقدامات امیرکبیر بود تمامی اقدامات امیرکبیر مورد اعتراض انگلستان قرار میگرفت و در مسیر آن اشکال تراشی میشد. نهایتا بر اثر تخریکات انگلستان و دشمنی مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه، امیر کبیر ابتدا از صدارت عزل و به فین کاشان تبعید شد و بعد توسط فراشان حکومتی در گرمابه به قتل رسید.( همان ۳۴)
نفوذ اقتصادی و امتیازات خارجی در ایران (۳۴ تا
در دوران ناصرالدین شاه دولت ایران یک دولت ضعیف بود. در همین راستا دخالت «مسالمت آمیز» اقتصادی خارجیان در ایران و تبدیل ایران به یک کشور نیمه مستعمره آغاز گشت. در اواخر قرن نوزدهم میلادی بود که پیشنهادات اقتصادی به شکل گرفتن امتیازات مختلف از طرف خارجیها مطرح شد و ظرف بیست سال تمام اقتصاد ایران در دست بیگانگان و نمایندگان آنان قرار گرفت.
امتیاز تلگراف
در دسامبر سال ۱۸۶۲ و نوامبر ۱۸۶۵ انگلیسیها معاهدۀ تلگرافی انگلیس و ایران را به ایران تحمیل کردند. به موجب این معاهده ادارهی انگلیسی تلگراف هند و اروپا امتیاز ساختمان (به حساب دولت ایران) و استفاده از خط تلگرافی خانقین - تهران - بوشهر را به دست آورد. همچنین در ژانویه سال ۱۸۶۸ دولت ایران مجبور شد امتیاز ساختمان و استفاده از خط تلگرافی لندن - تورن - ورشو - ادسا - تفلیس - جلفا - تهران را به شرکت سهامی تلگرافی هند و اروپا واگذار نماید. همان۳۶
امتیاز رویتر
در سال ۱۸۷۲ میلادی برابر با جمادی الثانی ۱۲۸۹ قمری، در دورۀ صدارت میرزا حسینخان سپهسالار، امتیاز ساختمان راه آهن در ایران، از رشت به تهران و از پایتخت به خلیج فارس، به یک انگلیسی به نام بارون «جولیوس دو رویتر» واگذار شد. این امتیازنامه حق استخراج عموم معادن کشور (به استثنای طلا و نقره و
سایر احجار کریمه) و استفاده از تمام جنگلها و تأسیس بانک و پست و تلگراف و کارخانجات و در واقع اختیار امور اقتصادی ایران را به مدت هفتاد سال به یک نفر
خارجی واگذاشت. دولت ایران در مقابل دریافت بیست هزار لیرۀ استرلینگ حاضر شد، ادارۀ همۀ گمرکات کشور را تا مدت بیست سال، به رویتر واگذار نماید. صاحب امتیاز از پرداخت هر نوع عوارض گمرکی معاف بود و درعوض همۀ اینها، موظف بود که فقط ۱۵ الی ۲۰ درصد از سود خالص مؤسسات مورد امتیاز را به دولت ایران بپردازد. «لرد کرزن» دربارۀ این امتیاز میگوید: «هنگامیکه این امتیازنامه منتشر شد آن را به مثابه واگذاری کامل و خارق العادهی تمام ذخایر صنعتی کشور به خارجیها ارزیابی کردند.»
قرارداد رویتر آنچنان نابخردانه بود که حتی درمیان درباریان فاسد شاه نیز با خشم مواجه شد و موجی از نارضایتی در بین مردم به خصوص تجار برانگیخت. در نتیجهی اعتراضاتی که در داخل کشور به عمل آمد وهمچنین به علت اعتراض روسیه، شاه مجبور شد به زودی لغو این امتیازنامه را اعلام نماید.همان۳۷
امتیازات روسیه: شیلات، بانک، خط شوسه، بیمه
دولت ایران در سال ۱۸۷۹ امتیاز ساختمان خط تلگرافی استرآباد - چلینگر واقع در شمال ایران را به یک شرکت روسی واگذار نمود. این خط پس از پایان ساختمان
آن، توسط کارکنان روسی اداره می شد. در سال ۱۸۸۸ یکی از صاحبان مؤسسات شیلات روس به نام «لیانازوف» امتیاز شیلات بحر خزر را از آستارا تا اترک به دست آورد. در سال ۱۸۹۰ یکی از سرمایه داران روس به نام «پالاکوف» بانک استقراضی تنزیل و قرضه روس را در ایران تأسیس کرد که عملیات اولیهی آن عبارت از دادن قرضه در مقابل گروکشی کالا، اموال منقول و اوراق بهادار و رهن و گروگیری اشیاء قیمتی بود. بانک استقراضی با دولت روسیهی تزاری ارتباط کامل داشت و دولت ایران وام و قرضه از دولت روسیه را از طریق این بانک دریافت می کرد. در ایران، میان بانک روس و انگلیس رقابت کامل برقرار بود. در سال ۱۸۹۱ ، پالاکوف باز هم موفق گردید که امتیاز تأسیس بیمه و امور حمل و نقل را از دولت ایران دریافت نماید. بر اساس این امتیازنامه شرکتی به نام « دفتر حمل و نقل ایران» تشکیل شد. این شرکت خطوط کشتیرانی در دریای خزر به وجود آورد. ضمناً امتیاز ساختمان و بهره برداری از بندر انزلی را نیز به دست آورد. همچنین ساختمان یک رشته از راههای شوسه را انجام داد. راههای انزلی - تهران، تهران - همدان، آستارا - اردبیل، تهران - مشهد و عشق آباد – قوچان. همان۳۷-۳۸
امتیاز بانک شاهنشاهی انگلیس
در سال ۱۸۸۹ ، به بهانهی جبران خسارت در اثر لغو امتیازنامهی رویتر، انگلیسیها شاه را مجبور ساختند که امتیاز تأسیس بانک امپریال (شاهنشاهی) ایران را به رویتر واگذار کند. مدت این امتیاز شصت سال بود و حق انحصاری انتشار اسکناس، که درسراسر ایران همه کس موظف بود آن را به عنوان پول رایج مملکت قبول نماید، به این بانک داده شد. ضمناً بانک امور ضرابخانه را نیز در دست داشت و نرخ ارزهای خارجی را نیز تعیین می کرد. به علاوه بانک انحصار بهره برداری از مواد معدنی کشور با حق فروش آن به دیگران را به دست آورد. ادارۀ بانک در لندن بود و بانک از قوانین ایران تبعیت نمی کرد. بانک به زودی تقریباً در تمام شهرهای بزرگ ایران شعب خود را دایر نموده و بدین ترتیب در زندگی اقتصادی و سیاسی کشور نفوذ زیادی به پیدا کرد. در مقابل این امتیازات بانک موظف بود فقط شش درصد سود خالص را به دولت ایران بپردازد. همان۳۸
سایر امتیازات انگلستان
انگلیس بر اساس امتیازنامهی رویتر در سالهای ۹۰ قرن نوزدهم، در جنوب ایران یک رشته راههای شوسه بین تهران - قم - سلطان آباد و تهران - اصفهان و غیره احداث کرد. در سال ۱۸۸۸ شرکت انگلیسی، «برادران لینچ» توانست امتیازکشتیرانی درکارون را به دست آورد. در سال۱۸۹۰ میلادی (۱۲۷۰ قمری) ، امتیاز خرید و فروش و تهیهی تنباکو و توتون در سراسر ایران به شرکت انگلیسی «رژی» واگذار شد. مدت قرارداد پنجاه سال بود و صاحبان امتیازنامه در سال مبلغ ناچیز پانزده هزار لیرهی انگلیسی در دو قسط شش ماهه، به اضافهی یک چهارم منافع خالص به دولت ایران میپرداختند. هنگامیکه قرارداد بر اثر مبارزات پیگیر مردم لغو شد، کمپانی رژی تقاضای ۵۰۰ هزار لیره خسارت کرد و در سال ۱۸۹۲میلادی (۱۲۲۷ ق) نوشتهای به امضای ناصرالدین شاه و کلیهی وزراء به سفارت انگلیس داده شد که به موجب آن، دولت ایران بعد از چهار ماه، ۵۰۰ هزار لیره به کمپانی رژی به عنوان خسارت بپردازد. برای پرداخت خسارت رژی، مبلغ ۵۰۰ هزار لیره با سود صدی شش، از بانک شاهنشاهی استقراض شد و این اولین وام خارجی دولت ایران بود. در مقابل این قرضه، درآمد گمرک بنادر خلیج فارس یعنی بوشهر، بندر عباس، لنگه و شهر شیراز ضمانت ادای این تعهد گردید. همان ۳۸ و ۳۹
امتیاز نفت دارسی
در سال ۱۹۰۱ میلادی (۱۳۱۹ ق)، انگلیسیها به کمک عمال خود در دربار و تهدید و رشوه که شیوهی آنها برای بستن قراردادهای استعماری بود، دولت ایران را وادار کردند، امتیاز بهره برداری انحصاری از منابع نفتی سراسر خاک ایران به استثنای مناطق شمالی را به یک انگلیسی به نام «ویلیام ناکس دارسی» واگذار نماید. انگلیسیها امتیاز نفت سه چهارم خاک ایران را با ذخایر نفتی عظیم که عمده ترین ثروت کشور محسوب میشد، درمقابل پرداخت مبلغ ناچیزی از ایران ربودند. به موجب این امتیازنامه صاحب امتیاز موظف بود که فقط مبلغ بیست هزار لیرهی استرلینگ، آن هم پس از شروع بهره برداری نقداً به دولت ایران بپردازد و به اندازهی همین مبلغ از سهام شرکت، پس از تشکیل شرکت، در اختیار ایران بگذارد و همه ساله ۱۶ درصد سود خالص ناشی از بهره برداری نفت را به دولت ایران پرداخت کند. همچنین بابت واگذاری همهی چاههای نفت که قبلاً در نواحی مورد امتیاز دارسی با وسایل دستی استخراج می شد هر ساله مبلغ دو هزارتومان بپردازد. به طور کلی قبل از جنگ جهانی اول، سرمایه گذاری انگلیس در ایران ۶/۹ میلیون لیرهی استرلینگ بود. سایر دول نیز در ایران کم و بیش امتیازاتی داشتند. هرچه قابل فروش بود، دربار ایران آن را می فروخت. از جمله، حق امتیاز انحصار حفریات تاریخی در سال ۱۹۰۰ به فرانسه و تشکیل قمارخانههای معروف به قرارداد «لاتار» در سال ۱۸۸۰ به بلژیکی ها واگذار گردید.همان ۳۹
استقراض خارجی
اولین وام خارجی ایران به سال ۱۸۹۲، از بانک شاهنشاهی به مبلغ ۵۰۰ هزار لیره برای پرداخت خسارت کمپانی «رژی» بود. در سال ۱۹۰۰ (۱۳۱۷ ق) روسیهی تزاری، وامی به مبلغ ۵/ ۲۲ میلیون روبل به دولت ایران داد و در مقابل آن عایدات گمرکات شمالی ایران را به گرو گرفت. شرایط پرداخت این قرضه نظیر شرایط پرداخت قرضهی اول بود. ضمناً دولت ایران متعهد می شد که از این پس فقط از روسیه وام بگیرد و مدت قرضه باز هم برای ده سال یعنی تا سال ۱۹۱۰ تمدید می گردید. همچنین ایران موظف بود که از ساختمان راههای آهن استنکاف ورزد. در سال ۱۹۰۲م برابر۱۳۱۹ ق، ایران وام جدیدی به مبلغ ۱۰ میلیون روبل، از روسیه تزاری دریافت نمود. قبل از جنگ جهانی اول روسیه، مجموعاً نزدیک ۱۶۴ میلیون روبل در ایران سرمایه گذاری کرده بود. مقارن این زمان، کل سرمایه گذاری انگلستان در ایران ۶/۹ میلیون لیرهی استرلینگ بوده است. «براون» ذکر می کند که قرضهی سال ۱۹۰۰ از روسیه و شرایط آن، دومین لطمه عظیم را به حیثیت مادی بریتانی وارد آورد. همانطور که امتیاز ناکام تنباکو، حیثیت معنوی آن را جریحهدار نمود. این دوره را با واگذاری کنترل گمرکهای ایران به بلژیک (چون بلژیکیها در واقع عوامل روسیه بودهاند) می توان تاریخ آغاز کاهش نفوذ انگلیس دانست، دانستن این مسئله برای توجیه روابط انگلستان در جریان نهضت مشروطیت ایران، اهمیتی بسزا دارد.همان ۴۰ و ۴۱
اوضاع اجتماعی ایران قبل از انقلاب مشروطه
جنبش تحریم تنباکو
وقایع منجر به انقلاب مشروطه
ماجرای مسیو نوز بلژیکی
در ۱۲۸۷شمسی در زمان صدارت امینالدوله سه بلژیکی که «نوز» رئیس آنان بود برای اداره گمرکات ایران استخدام شدند.