آلترناتیو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «== آلترناتیو == === آلترناتیو در فرهنگ لغت: === === آلترناتیو در فرهنگ معین اینگون...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آلترناتیو ==
'''آلترناتیور''' اصطلاحی است که در حوزه‌ی ا......
 
....
 
....
 
....


=== آلترناتیو در فرهنگ لغت: ===
=== آلترناتیو در فرهنگ لغت: ===

نسخهٔ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۳

آلترناتیور اصطلاحی است که در حوزه‌ی ا......

....

....

....

آلترناتیو در فرهنگ لغت:

آلترناتیو در فرهنگ معین اینگونه معنی شده است: شق یا راه حل دوم به جای شق یا راه حل اولیه ، علی البدل ، گزینه. فرهنگ عمید آنرا به شخص یا شیوه ای که جانشین دیگری می شود معنی کرده است. آلترناتیو یعنی بی رقیب بودن ، بی رقیب بودن در حوزه سیاسی و حکومت ، از نظر لغوی هم یعنی جانشین یا رقیب . یا در فرهنگی دیگر آمده است: شق دیگر،یک راه کار، پیشنهاد متفاوت، سیاست برتر، تناوبی، چاره، دیگر.

باید یادآوری کرد که این وازه به صورت مکتبی نوپا هم در فرهنگها وارد شده است که در خلاصه ترین معنا صفت متفاوت بودن را به فرد یا گروهی نسبت می‌دهد. مفهوم یاد شده در حوزه‌هایی مانند ادبیات وموسیقی نیز واردشده است مانند آلترناتیو راک و آلترناتیو متال

آلترناتیو در فرهنگ سیاسی:

در کلیت آلترناتیو سیاسی ً آن نظم سیاسی جانشین است که قرار است جایگزینِ نظم کهن شود تا همهء امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی ... را بر اساسی دیگر سامان دهد و پیش برد.

اما در فرهنگ سیاسی دو معنا برای‌ آلترناتیو گفته شده است:

الف ـ در کشورهای دموکراتیک‌،‌ به حزبی که در مقابل حزب حاکم قرار می‌گیرد و خود را برای کسب قدرت در انتخابات بعدی آماده می‌کند، آلترناتیو یا دولت سایه می‌گویند.

ب ـ در دیگر کشورها؛ یعنی کشورهای جهان سومی و به‌اصطلاح غیردموکراتیک،‌ منظور از آلترناتیو تشکلی است که قصد سرنگون کردن قدت حاکم را دارد و از برنامه‌ها و نیروهای لازم برای تحقق این هدف برخوردار است. 

رقابتهای انتخاباتی بین حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه در آمریکا، احزاب دست راستی و احزاب دست چپی در اروپا را میتوان مثال دسته بندی الف ذکر کرد

برای مثال دسته بندی ب میتوان از سازمان مجاهدین خلق ایران بعنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی نام برد.

بر اساس همین تعریف است که آگاهان آلترناتیو مشخصی برای حکومت شاه در دوره انقلاب ضد سلطنتی قائل نیستند زیرا نیروهای سیاسی با برنامه مشخص مثل سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که میتوانستند بالقوه قدرت سرنگونی رژیم شاه را داشته باشند در آن دوره مشخص از نیروی لازم برای این کار برخوردار نبودند و جریان روحانیت به نمایندگی خمینی هم برنامه مشخص اعلام شده ای برای نظامی که میخواهد روی کار بیاورد ارائه نداده بود بلکه در غیاب یک آلترناتیو و بدیل سیاسی دموکراتیک و انقلابی و بقول عده ای و بر اساس شواهد با زدوبندهای استعماری رهبری انقلاب را بدست گرفت.

ویژگی‌های یک آلترناتیو مردمی و دموکراتیک

یک آلترناتیو را زمانی میتوان مردمی و دمکراتیک خواند که اولا علیه یک نظام دیکتاتوری مبارزه می کند و خواهان براندازی دیکتاتوری تحت هر نام است و ثانیا به دنبال کسب قدرت صرفا برای تعویض هیئت حاکمه نیست بلکه هدف و سودای آنان آزادی و حاکمیت مردم است. در چارچوب این تعریف این نوع از آلترناتیو نه به خواست این یا آن فرد یا جریان بلکه بر اساس اراده و مقاومت مردم و بر اساس واقعیات محتوم تاریخی و اجتماعی رقم خواهد خورد. این واقعیات، شرایطی را برای آلترناتیو، الزامی می‌کند.

شجره نامه یک آلترناتیو دموکراتیک برای رژیم جمهوری اسلامی

بایستی مشخص شود که یک جریان یا نیروی سیاسی، چه محتوا و ویژگیهایی را بایستی دارا باشد تا بتوان آن را آلترناتیو یا بدیل سیاسی جمهوری اسلامی محسوب کرد.از آنجا که مخالفین نظام جمهوری اسلامی، این نظام را یک دیکتاتوری مذهبی میخوانند که بعضا با لفظ فاشیزم مذهبی نیز از آن یاد می کنند بدیهی است آلترناتیو سیاسی این نظام، مقدم بر هر چیز، بایستی به‌طور واقعی آنتی‌تز و نقطه مقابل دیکتاتوری مذهبی باشد و اصل و نسب آن این تناقض محتوایی را اثبات کند. آقای مسعود رجوی که رهبری بزرگترین جریان سیاسی و تشکیلاتی مخالف جمهوری اسلامی را بر عهده دارد و بعنوان آلترناتیو اصلی این نظام مطرح است ، شرایطی را که می‌تواند معرف اصل و نسب و شجره نامه آلترناتیو واقعی باشد را چنین تشریح کرده است:

«- این جانشین از درون نیروهای اصیل انقلاب ضدسلطنتی و مبارزان آزادی در برابر دیکتاتوری و البته از بیرون نظام آخوندی بر‌می‌خیزد.

- این جانشین مشروعیتش را از مقاومت و از فدا برای رهایی میهن از ستم آخوندی می‌گیرد.

- این جانشین حتماً بایستی مستقل و دموکراتیک باشد و مبارزه سازش‌ناپذیر نیروهای تشکیل‌دهنده‌اش با دو دیکتاتوری در تاریخ معاصر ایران، آن را تضمین کرده‌ باشد.

- این جانشین از پایة‌ گسترده اجتماعی و سازمان‌یافتگی سیاسی و نظامی و اقتدار و اعتبار داخلی و اعتبار و شناخته‌شدگی بین‌المللی[۱] برای تحقق مبرم‌ترین خواست مردم ایران، یعنی سرنگونی استبداد مذهبی و برپا کردن حاکمیت مردم برخوردار باشد.

- این جانشین پیشتاز و پرچمدار حل اساسی‌ترین مسایل جامعه ما، مخصوصاً مسأله زنان، مسأله صلح ومسأله تنوعات ملی و مذهبی ایران است.

- و این جانشین در برابر دجالیت و ارتجاع و فاشیسم مذهبی تحت نام اسلام، مبشر آئین رحمت و رهایی است».

آلترناتیو جمهوری اسلامی چه ویژگیها و برنامه هایی باید داشته باشد ؟

آلترناتیو جمهوری اسلامی باید دارای رهبری مشخص و شناخته شده باشد که از بطن مبارزه و پیکار با نظام جمهوری اسلامی برآمده و صلاحیت خود را در هدایت و رهبری مقاومت، طی یک دوره طولانی به اثبات رسانده باشد.

دارای یک برنامهٔ سیاسی مشخص با شاخص نفی هر گونه دیکتاتوری است و برای ساختن ایران آباد و دموکراتیک فردا نقشه‌مسیر سنجیده و حساب‌شده خود را دارد.[۲]

این آلترناتیو برخوردار از یک فراگیری ملی است و همه تنوعات ملی، قومی، مذهبی و تمایلات و گرایشهای مختلف سیاسی را با قید نفی دیکتاتوری شاه و شیخ در بر می‌گیرد.[۳]

این آلترناتیو بایستی در درون خود، برخوردار از مناسبات دموکراتیک باشد؛[۳]

این آلترناتیو بایستی از تشکیلات و ساختار منسجم برخوردار باشد.[۳][۴]

این آلترناتیو بایستی متکی به نیروهای جان بر کف و آمادهٔ ‌ فدای حداکثر برای تغییر نظام باشد.[۴]

این آلترناتیو بایستی از ریشه‌های عمیق اجتماعی برخودار باشد.[۵]

این آلترناتیو بایستی از یک شبکه فعال و سازمان‌یافته در سراسر کشور برخوردار باشد، تا آن را قادر سازد در موارد مقتضی وارد کار شده و تحولات و رویدادهای نامتعین را به سمت تغییر نظام هدایت و کانالیزه کند.[۶]

این آلترناتیو بایستی توانایی کسب اطلاعات علنی و غیرعلنی از حکومت را داشته باشد تا بتواند طرحها و توطئه‌های نظام علیه مردم و مقاومت را شناسایی کشف و افشا و خنثی کند و به شکست بکشاند.[۷] یکی از طرح و برنامه‌های حکومت در حال حاضر صنعت آلترناتیو سازی است.

این آلترناتیو بایستی هم به‌لحاظ سیاسی و هم به‌لحاظ اقتصادی مطلقاً مستقل و متکی بر منابع و توانمندی‌های خود باشد.

این آلترناتیو بایستی توان و ظرفیت و صلاحیت اداره کشور پس از سرنگونی را داشته باشد.

بدیهی است چنین آلترناتیو جامعی قطعاً یک‌شبه به‌وجود نمی‌آید و حتماً باید تاریخچه‌یی از مبارزه و فداکاری را پشت سرگذاشته و از پیچ و خم های بسیار عبور کرده باشد.

تنها جریان واجد شرایط رهبری و آلترناتیو جمهوری اسلامی

دکتر بهروز پویان، یک کارشناس علوم سیاسی از تهران، در مقاله کارشناسانه خود «نیروهای اجتماعی و آلترناتیو سیاسی در ایران امروز-۱۱مرداد۱۳۹۷»[۸] این مساله را واکاوی کرده و با مقایسه قیام دی ماه 96 در مقایسه با قیامهای گذشته نتیجه میگیرد:«هیچ‌گاه خیزش و قیام مردم با طرح شعارهای سیاسی که اصل و کلیت رژیم را هدف قرار گرفته باشد به گستردگی و عمق و تداوم قیام دیماه ۹۶ شکل نگرفته بود. حضور افراد از زن و مرد، رده‌های مختلف سنی، ترکیب قومی گوناگون و مذاهب مختلف و نیز از صنوف و مشاغل متفاوت... و البته طرح شعارهایی یکسان در همه خیزش‌ها، نشان از یک رویداد تازه و بدیع دارد که از فعال‌شدن همزمان و متراکم چندین شکاف اجتماعی حکایت می‌کند. طرح شعارهای یکسان نمی‌تواند خودبه‌خودی باشد. ضمن این‌که این شعارها عموماًً کلیت نظام را نشانه گرفته بود. (در علت یابی این پدیده باید گفت) تنها یک امکان وجود دارد و آن حضور سازمان مجاهدین خلق در میدان و جهت‌دهی و سازماندهی اعتراضات بوده است. [۹]کارشناس فوق در نتیجه‌گیری نهایی می‌نویسد: «در حال حاضر به‌رغم طرح ادعاهای آلترناتیو بودن از سوی عده‌یی که فاقد هر گونه ویژگی لازم برای سازماندهی و هدایت انقلابی هستند، تنها سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است که به‌لحاظ علمی واجد ویژگی رهبری انقلاب است. یکی از شاخصهایی که برای سازمان انقلابی برشمردیم، پیوند آن با نیروهای اجتماعی و نمایندگی منافع این نیروها بود... اگر لیست بلند جان‌باختگان این سازمان را که مرزهای سنی، جنسی، قومی، مذهبی و طبقاتی را درنوردیده کنار بگذاریم، در میان اعضا و هوادارن کنونی، افرادی را از میان شاخصهای مختلف ذکر شده می‌بینیم. علاوه بر این ترکیب شورای ملی مقاومت که ائتلافی میان گرایش‌های سیاسی مختلف است نشان از این دارد که این آلترناتیو منافع گروهها و نیروهای مختلف اجتماعی را نمایندگی می‌کند...».

دکتر بهروز پویان همچنین در مقاله دیگری به نام ظرفیت‌های دموکراتیک مردم ایران و مغلطه "سوریه‌ای شدن"[۱۰] اشاره می کند که جامعه امروز ایران، علاوه بر تجربه‌های تاریخی و ظرفیت‌های اجتماعی و توان سازماندهی اجتماعی‌اش، بهره‌مند از یک آلترناتیو سیاسی نیرومند است که نه تنها فرایند انقلاب را ایجاد و هدایت کرده و می‌کند، بلکه به جهت تجربه‌ٔ طولانی مبارزاتی و توان بی‌بدیل سازماندهی‌اش، در لحظهٔ سرنگونی راه را بر هر گونه آشفتگی، تحرکات مخرب مزدوران رژیم سرنگون‌شده و فعالیت‌های فرصت‌طلبانه می‌بندد. این آلترناتیو سیاسی، یعنی شورای ملی مقاومت و نیروی اصلی آن سازمان مجاهدین خلق ایران با امکانات سیاسی(کثرت نیروهای سیاسی شورا) و نظامی(ارتش آزادی‌بخش ملی ایران و کانونهای شورشی)، چکیده و محصول همه‌ٔ تجربه‌های انقلابی به‌ویژه در تاریخ ایران است که با جمع‌بندی و تحلیل درست شرایط و ممانعت از بروز آفت‌های مرسوم در تجربه‌های انقلابی، فرصتی تاریخی و قطعی در اختیار جامعهٔ ایران می‌گذارد. پرسشی که عموماً در پروسه انقلاب ممکن است برای عده‌یی ایجاد شود این است که با فروپاشی رژیم مستقر و فقدان قدرت سیاسی، تکلیف چیست؟ اساساً فلسفه‌ٔ وجودی شورای ملی مقاومت ایران به‌عنوان تنها آلترناتیو رژیم ولایت فقیه که نزدیک به ۴دهه از عمر این بزرگترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران می‌گذرد، پاسخ به این پرسش عمومی و اساسی است. برنامه‌ی ۱۰ماده‌ای این شورا و رئیس‌جمهور برگزیده‌ٔ آن خانم مریم رجوی طرحی از پیش برنامه‌ریزی شده برای انتقال قدرت از یک ساختار الیگارشیک و انحصارطلب به یک نظم دموکراتیک است. از این‌رو علاوه بر ظرفیت‌های اجتماعی جامعه ایران، وجود شورای ملی مقاومت به‌عنوان آلترناتیو این رژیم، باطل‌السحر "انقلاب هراسی" عناصر رنگارنگ رژیم به‌شمار می‌رود.

ضرورت شناخته شدگی آلترناتیو واقعی در اوج گیری یک انقلاب

دکتر بهروز پویان، کارشناس علوم سیاسی از تهران در مقاله دیگری تحت عنوان کار کردهای راهگشای کانونهای شورشی[۱۱] این ضرورت را اینگونه توضیح می دهد:

بحث اپورتونیسم و ظهور آن در لحظه تعیین‌تکلیف نهایی یکی از آفتهای جدی و تاریخی تقریباً اکثر انقلابها بوده است. که باید به‌طور مفصل و به‌صورت جداگانه به آن پرداخت. در تاریخ معاصر ایران نیز ۲انقلاب مشروطه و انقلاب ضدسلطنتی ۵۷ نیز از این آفت در امان نبودند و آنچه که مردم ایران در این۱۱۲سال از رنج و خون تحمل کرده‌اند، محصول همین جریان مسموم بوده است. در انقلاب مشروطه که با اندیشه‌ٔ آزادی و محدود کردن قدرت شاه از طریق تدوین قانون اساسی و راه باز کردن برای مشارکت مردم در امور سیاسی از طریق مجلس شورای ملی، با مجاهدت مجاهدان مشروطه شکل گرفت، عمله‌های استبداد، ارتجاع و استعمار که تا پیش از برپایی نهضت مشروطه همه‌ٔ ترفندها را برای جلوگیری از این تحول به‌کار گرفته اما موفق نشده بودند، به‌محض ظهور اولین نشانه‌های پیروزی مشروطه خواهان، تغییرجبهه داده و با ورود در صف انقلابیون خود را به کرسی‌های مجلس شورای ملی و پستهای دولتی رساندند تا با حفظ مناسبات پیشین اما در نهادهای دموکراتیک جدید، آرمان آزادی و دموکراسی را به محاق بکشانند. احمد کسروی در کتاب تاریخ هجده ساله‌ٔ آذربایجان در توصیف ورود اپورتونیسم به صف انقلاب می‌نویسد: "این زمان همه کس می‌دانست که محمدعلی میرزا را زمان به‌سر آمده و کار به جایی برد که کسانی از نزدیکترین درباریان، شور مشروطه‌خواهی از خود نشان می‌دادند… آصف‌الدوله که بیدادهای او در خراسان یکی از انگیزه‌های جنبش ایران شمرده می‌شد این زمان در شیراز حکمران و به همدستی پسران قوام‌الملک بنیاد انجمن ایالتی می‌نهاد". در جای دیگری می‌نویسد: "در چنین هنگام پرشوری یک دسته از کهنه‌درباریان و دیگران نیز به‌تکاپو افتاده همی کوشیدند در رده‌ٴ آزادی‌خواهان جا برای خود باز کنند و یکی از راه‌ها که اینان داشتند میانجیگری بود… دستهٔ دیگری در کمیسیون قانون انتخابات جا گرفته خود را به چشم آزادیخواهان می‌کشیدند، یک‌دسته نیز که به اروپا شتافته و این یک‌سال را در خیابانهای قشنگ و پاکیزه‌ٔ آنجا خوش می‌چمیدند و هرگز یادی از گرفتاریهای تبریز و سختی کار آزادیخواهان نمی‌کردند این زمان آنان نیز به تلاش افتاده، می‌کوشیدند هر چه زودتر خود را به ایران برسانند و تا دیر نشده جا بر سر خوان یغما گیرند". در انقلاب ضدسلطنتی ۵۷ نیز ورود خمینی که سابقه‌یی انقلابی نداشت و در رادیکال‌ترین موضع‌گیری تمام عمرش در زمان پهلوی در سال ۴۲ تلاش می‌کرد که شاه را "نصیحت" کند و پیوسته در تبعید از الطاف شاه برخوردار بود و در مقابل، هرگز حاضر نشده بود بیانیه‌یی در حمایت از انقلابیون آن روزگار یعنی سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریک‌های فدایی خلق صادر کند، به ناگهان در یک برنامه‌ریزی از پیش تعیین‌شده استعماری و در حالی‌که رهبران انقلابی یا اعدام‌ شده و یا در زندان بودند، به‌عنوان رهبر انقلاب! ایران به جامعه معرفی شد تا ماهیت نظام سلطنتی این بار در پوشش عبا و عمامه ابقا شود. با این مرور مختصر از تجربه‌ٔ تاریخی ایران می‌توان دریافت که صیانت انقلاب از ورود اپورتونیسم در لحظه تعیین‌تکلیف نهایی به چه میزان حیاتی و به اندازه‌ٔ خود مبارزه‌ٔ انقلابی و حتی بیش از آن واجد اهمیت است. امروز به‌خلاف دو انقلاب پیشین که ذکر آنها رفت، یکآلترناتیو نیرومند با نیروها و پیوندهای داخلی و بین‌المللی وجود دارد که به‌طور بالفعل قادر به خنثی‌کردن طرح‌های اپورتونیستی است. یکی از امکانات ویژه و قابل‌توجه و اساسی شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق، همین کانونهای شورشی است که به‌عنوان نیروهای پیش‌برنده‌ٔ مبارزه‌ٔ انقلابی، به‌دلیل سازمان‌یافتگی و توان هدایت مبارزه، در لحظه سرنگونی، مهمترین عنصر در حفظ و صیانت انقلاب از ورود فرصت‌طلبان و جریان اپورتونیسم داخلی و خارجی است. اگر از همه‌ٔ کارکردهای اساسی کانونهای شورشی که بیان شد صرف‌نظر کنیم و فقط همین ویژگی را برای آن در نظر بگیریم، می‌توان گفت استراتژی کانونهای شورشی مشکل‌گشای مسأله‌ٔ شکست انقلابهای گذشته در ایران به‌شمار می‌رود و باید به‌دلیل همین نقش تعیین‌کننده و تاریخی قدر و قیمت و ارزشمندی کانونهای شورشی را در کانون توجه قرار داد. 

آلترناتیوهای غیر واقعی:

مهمترین ویژگی که از روی آن میتوان غیر واقعی بودن یک آلترناتیو را تشخیص داد عدم التزام و پایبندی به اصل وحدت و همبستگی نیروها بر علیه نظامي است كه خواهان جايگزینی آن می باشند. بدیهی است نظام می‌خواهد این نیروها متفرق باشند، با یکدیگر سرشاخ شوند و یکدیگر را نفی کنند تا خودش اثبات شود، اما به‌عکس، اصل وحدت و همبستگی نیروها ایجاب می‌کند که نیروهای جبهه مخالفین نظام با هم یکی شده و علیه نظام یکدیگر را تقویت کنند تا این نظام نفی شود. بنابر همین اصل مجاهدین می گویند هر فرد یا گروهی که خواهان نفی نظام جمهوری اسلامی است نمیتواند با سازمان مجاهدین و یا شورای ملی مقاومت ایران خصومت ورزد و آنها را به سود نظام تخطئه و تضعیف کند و به درجه‌یی از درجات، سرکوب و کشتار و محاصره آنها را، خواه و ناخواه، موّجه نماید چرا که حتی اگر با سر تا پای مجاهدین و مقاومت ایران هم مخالف باشند و هزار و یک انتقاد هم به این سازمان داشته باشند دست کم تا وقتی آنها در برابر نظام جمهوری اسلامی، بزرگترین مقاومت سازمان‌یافته مقاومت ایران را عرضه کرده‌اند، با آنان دشمنی نمی‌ورزند.

*******************************************************************************************************************************

  1. گردهماییهای چند ده هزار نفره سالیانه مجاهدین در پاریس که به آن کهکشان نام داده اند را نمونه این اعتبار بین المللی میدانند
  2. مجاهدین معتقدند طرح ۱۰ ماده ای مریم رجوی در بردارنده این برنامه است
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ مجاهدین معتقدند شورای ملی مقاومت ایران نمونه کاملی از این شرط می باشد
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ مجاهدین علاوه بر شورای ملی مقاومت از سازمان مجاهدین بعنوان بزرگترین تشکیلات منسجم در حال مبارزه با نظام جمهوری اسلامی یاد میکنند
  5. مجاهدین برای اثبات داشتن پایگاه اجتماعی از جمله به گفته رئیسی استناد میکنند
  6. مجاهدین معتقدند با ایجاد کانونهای شورشی این نیازمندی آلترناتیو را برآورده ساختند
  7. مجاهدین توانایی افشاگری اتمی نظام جمهوری اسلامی را مصداق این محور میدانند
  8. سایت آفتابکاران
  9. این همان چیزی است که ابتدا خامنه‌ای بلافاصله پس از قیام دیماه به آن اذعان کرد و پس از آن بسیاری از عناصر حکومت در رده‌های مختلف به آن پرداختند.
  10. سایت پاسارگاد سیتی
  11. وبلاگ آزادی = فدا