کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲۲: خط ۲۲:


== پیشینه و نمونه‌ای از راهبرد کانون‌های شورشی ==
== پیشینه و نمونه‌ای از راهبرد کانون‌های شورشی ==
در عمده‌ی انقلابات و جنگ‌هایی که برای استقلال در سده‌ی اخیر انجام شده، بطور عام نقش هسته‌های مقاومت و چریکی بسیار عمده بوده‌است؛ حتی در جنگ جهانی دوم این هسته‌‌ها و پارتیزان‌های مقاومت بودند که ضربات سنگینی به دستگاه هیتلر وارد می‌کردند، در انقلاب الجزایر، ویتنام و... نقش هسته‌های چریکی بسیار عمده بوده است. در انقلاب مشروطه هم استبداد توانسته بود بر تمام سنگر‌های آزادیخواهان غلبه کند؛ اما یک محله و یک خانه بود که مقاومت کرد، در محله‌ی امیرخیز، ستار خان ایستاد، بیرق‌های تسلیم را از بالای خانه‌ها پایین کشید، و جنبش مشروطه از آن نقطه تا فتح تهران پیش رفت.


=== انقلاب کوبا ===
=== انقلاب کوبا ===
در کوبا مردم از دیکتاتوری و فساد در کشور به جان آمده بودند، یک حاکم نظامی زندگی را بر مردم کوبا سخت و دشوار کرده ‌بود، اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیکتاتور شکست خورد، رهبران آن قیام دستگیر و به مکزیک تبعید شدند. انقلابیون در مکزیک در جمعبندی خودشان به این نتیجه رسیدند که برای سرنگون کردن یک دیکتاتور تا دندان مسلح، نیاز به سازماندهی مشخص می‌باشد.
۸۲ نفر در کشتی گرانما به سمت ساحل کوبا حرکت کردند، که بد‌ آموزش دیده بودند و بد تجهیز شده بودند، هیچ کدام نمی‌توانستند کشتی را درست راه ببرند؛ بیشتر آنها دریا زده شده بودند؛ و در طوفان تجهیزاتشان به دریا ریخته بود؛ در محلی نزدیک سیئرا مائسترا به ساحل رسیدند.<ref>کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۲۶ -نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی</ref>در اولین نبرد در آلگریا دو پیو، شکست خوردند، اما معدود افرادی که در این نبرد زنده ماندند مایه‌ی همه چیز شدند، کم کم چریک‌ها با محیط سیئرا مائسترا خو گرفتند و با حمله به پاسگاه‌‌های محلی ارتش باتیستا را مجبور کردند که این منطقه را ترک کند و این افراد معدود به تدریج افزایش یافتند و یک منطقه بزرگ در اختیارشان بود که از این منطقه راه برای سرنگونی باتیستا باز شد.
دركوبا هم یك جامعه بجان آمده زیر فشار دیكتاتوری و فساد وجود داشت، با یك حاكم نظامیكه عرصه را بر مردم تنگ كرده بود. اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیكتاتور شكست خورد، رهبران آن قیام كه درراسشان فیدل كاسترو بود، دستگیر و تبعید شدند. انقلابیون در تبعیدگاه خود در مكزیك در جمعبندی شان به این نتیجه رسیدند كه برای سرنگون كردن رژیم تا دندان مسلح باتیستا، دیكتاتور كوبا، نیاز به یك سازماندهی مشخص و منطبق با شرایط دارد. فیدل كاسترو و یارانش  با تشكیل یك هسته سی وچند نفره از یارانش وارد خاك كوبا شدند، و مبارزه ای را آغاز كردند كه نهایتا به سرنگونی دیكتاتور كوبا منجر شد.
تجربه انقلاب كوبا را چه گوارا، در نظریه كانونهای شورشی تئوریزه كرد، خلاصه‌ی این نظریه این بود كه اگر زمینه انقلاب دركشوری آماده باشد و تودههای مردم حاكمیت را نخواهند،  تعدادی عنصر از جان گذشته كه او نام كانون‌های شورشی را برآن می‌نهاد، برای سرنگون كردن دیكتاتوری كافی است، از اینجا بود كه تئوری كانونهای شورشی  متولد شد، كانون شورشی مانند موتوری كوچك با كار منظم و حساب شده خود، موتور بزرگ كه همان جامعه باشد را به حركت در میآورد.  


=== انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ===
=== انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ===
خط ۳۴: خط ۴۲:


== تأثیر کار کانون‌های شورشی ==
== تأثیر کار کانون‌های شورشی ==
در همین راستا جا دارد جهت فهم بیشتر این تاکیدات، جملاتی از یک انقلابی (ارنستو چه گوارا) را هم داشته باشیم که در آن ایام گفت:
«اگر در جایی یک کانون (مقاومت) وجود داشته باشد، حتی اگر به لحاظ کمیت محدود باشد، این کانون ارزشهای دموکراتیک را ساطع می کند. تشعشع ارزشهای آزادی، تشعشع ارزشهای همبستگی بین المللی خواهد بود... وجود چنین کانونی در منطقه ای از جهان است که مستمرا مشروعیت رژیم ستمگر را از بین می برد».


== آیا ارتش آزادیبخش با کانون‌های شورشی تعارض دارد؟ ==
== آیا ارتش آزادیبخش با کانون‌های شورشی تعارض دارد؟ ==

نسخهٔ ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۲۱

کانون‌های شورشی

کانون‌های شورشی و ایجاد آن یکی از راهبرد‌های مبارزه با دیکتاتورها می‌باشد؛ مبتکر این تئوری، انقلابی بزرگ ارنستو چه گوارا می‌باشد. این تئوری در واقع از فوکوئیسم (focoism) یا تمرکز گرایی گرفته شده‌است.

چه گوارا بر این باور بود که «یک نیروی نامنظم با همه کوچکی‌اش می‌تواند بر ارتشی منظم پیروز شود».[۱] این جمله پایه و اساس تئوری چه‌گوارا را تشکیل می‌دهد که توسط رژی دبره مدون شد.

چه‌گوارا برای نیروی کوچک با عنوان یک «کانون شورشی» مزایایی برمی‌شمارد، از جمله این‌ که توان تحرک بالا دارد، نیروهای منظم ارتش مانند نیروی هوایی بر آن چیرگی ندارد و نهایتاً‌ این که با ضرباتی که به دشمن وارد می‌کند، دشمن را به ستوه می‌آورد و دشمن را یا مجبور به عقب نشینی و یا تغییر تاکتیک می‌کند.

در نبرد آزادسازی کوبا ابتدا نیروهای انقلابی در منطقه سیئرا مائسترا توانستند با ایجاد کانون‌های شورشی و چریکی این منطقه را بدست بگیرند، با ضرباتی که به ارتش دولتی وارد آوردند؛ ارتش باتیستا از پاسگاه‌هایی که در سیئرامائسترا داشت عقب نشینی کرد و منطقه‌ی وسیعی را به اختیار شورشیان رها کرد.[۲] و نیروهای انقلابی از همین منطقه دولت دیکتاتوری باتیستا را سرنگون کردند.

در زمانی که چه‌گوارا در کوبا می‌جنگید، تجربه‌اش ایجاد یک پایگاه کوچک بود؛ بعد پیشروی و آزاد سازی شهر‌های کوچک و بعد از این طریق شهر‌‌های بزرگ را آزاد کند، آزاد سازی سانتاکلارا نمونه‌ای از این تجربه است.

تجربه‌ی انقلاب كوبا را چه گوارا، در نظریه كانونهای شورشی تئوریزه كرد، خلاصه این نظریه این بودكه اگر زمینه‌ی انقلاب دركشوری آماده باشد و توده‌های مردم حاكمیت را نخواهند، تعدادی عنصر از جان گذشته كه او نام كانون‌های شورشی را برآن می‌نهاد، برای سرنگون كردن دیكتاتوری كافی است. 

چه‌گوارا معتقد بود که نباید منتظر ماند که تمام شرایط مادی برای آغاز مبارزه مهیا شود؛ ایجاد کانو ن های شورش در نقاط مختلف کشور خود به خود می تواند این شرایط  را فراهم  کند.[۳]

چه گوارا همچنین اعتقاد داشت این کانونها می‌توانند به نقطه امید مردم در برابر حاکمیت ضدمردمی تبدیل شوند و با به حرکت در آوردن جامعه زمینه انقلاب و دگرگونی را به‌وجود آوردند.[۴]

در ایران امروزی شرایط عینی و ذهنی انقلاب وجود دارد، یعنی هم نارضایتی عمیق مردم از دولت وجود دارد (شرایط عینی) و هم یک اپوزیسیون سازمان‌یافته که رهبری جنبش را بدست دارد(شرایط ذهنی)، وجود دارد. این شرایط برای ایجاد کانون شورشی و ضربه زدن به دولت حاکم را فراهم می‌آورد.

راهبرد کانون‌های ‌شورشی هم در انقلاب کوبا و هم در انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ روسیه بکار گرفته شده و موفق بوده است. هر چند کپی‌برداری از یک راهبرد ممکن است در همه‌ جا یک جواب مشخص نداشته باشد، اما پس از اعلام راهبرد کانون‌های شورشی توسط سازمان مجاهدین خلق ایران، از نتایجی که تا کنون بدست داده، درستی این راهبرد را به اثبات رسانده است.

پیشینه و نمونه‌ای از راهبرد کانون‌های شورشی

در عمده‌ی انقلابات و جنگ‌هایی که برای استقلال در سده‌ی اخیر انجام شده، بطور عام نقش هسته‌های مقاومت و چریکی بسیار عمده بوده‌است؛ حتی در جنگ جهانی دوم این هسته‌‌ها و پارتیزان‌های مقاومت بودند که ضربات سنگینی به دستگاه هیتلر وارد می‌کردند، در انقلاب الجزایر، ویتنام و... نقش هسته‌های چریکی بسیار عمده بوده است. در انقلاب مشروطه هم استبداد توانسته بود بر تمام سنگر‌های آزادیخواهان غلبه کند؛ اما یک محله و یک خانه بود که مقاومت کرد، در محله‌ی امیرخیز، ستار خان ایستاد، بیرق‌های تسلیم را از بالای خانه‌ها پایین کشید، و جنبش مشروطه از آن نقطه تا فتح تهران پیش رفت.

انقلاب کوبا

در کوبا مردم از دیکتاتوری و فساد در کشور به جان آمده بودند، یک حاکم نظامی زندگی را بر مردم کوبا سخت و دشوار کرده ‌بود، اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیکتاتور شکست خورد، رهبران آن قیام دستگیر و به مکزیک تبعید شدند. انقلابیون در مکزیک در جمعبندی خودشان به این نتیجه رسیدند که برای سرنگون کردن یک دیکتاتور تا دندان مسلح، نیاز به سازماندهی مشخص می‌باشد.

۸۲ نفر در کشتی گرانما به سمت ساحل کوبا حرکت کردند، که بد‌ آموزش دیده بودند و بد تجهیز شده بودند، هیچ کدام نمی‌توانستند کشتی را درست راه ببرند؛ بیشتر آنها دریا زده شده بودند؛ و در طوفان تجهیزاتشان به دریا ریخته بود؛ در محلی نزدیک سیئرا مائسترا به ساحل رسیدند.[۵]در اولین نبرد در آلگریا دو پیو، شکست خوردند، اما معدود افرادی که در این نبرد زنده ماندند مایه‌ی همه چیز شدند، کم کم چریک‌ها با محیط سیئرا مائسترا خو گرفتند و با حمله به پاسگاه‌‌های محلی ارتش باتیستا را مجبور کردند که این منطقه را ترک کند و این افراد معدود به تدریج افزایش یافتند و یک منطقه بزرگ در اختیارشان بود که از این منطقه راه برای سرنگونی باتیستا باز شد.

دركوبا هم یك جامعه بجان آمده زیر فشار دیكتاتوری و فساد وجود داشت، با یك حاكم نظامیكه عرصه را بر مردم تنگ كرده بود. اولین تلاش مردم برای سرنگونی دیكتاتور شكست خورد، رهبران آن قیام كه درراسشان فیدل كاسترو بود، دستگیر و تبعید شدند. انقلابیون در تبعیدگاه خود در مكزیك در جمعبندی شان به این نتیجه رسیدند كه برای سرنگون كردن رژیم تا دندان مسلح باتیستا، دیكتاتور كوبا، نیاز به یك سازماندهی مشخص و منطبق با شرایط دارد. فیدل كاسترو و یارانش  با تشكیل یك هسته سی وچند نفره از یارانش وارد خاك كوبا شدند، و مبارزه ای را آغاز كردند كه نهایتا به سرنگونی دیكتاتور كوبا منجر شد.

تجربه انقلاب كوبا را چه گوارا، در نظریه كانونهای شورشی تئوریزه كرد، خلاصه‌ی این نظریه این بود كه اگر زمینه انقلاب دركشوری آماده باشد و تودههای مردم حاكمیت را نخواهند، تعدادی عنصر از جان گذشته كه او نام كانون‌های شورشی را برآن می‌نهاد، برای سرنگون كردن دیكتاتوری كافی است، از اینجا بود كه تئوری كانونهای شورشی  متولد شد، كانون شورشی مانند موتوری كوچك با كار منظم و حساب شده خود، موتور بزرگ كه همان جامعه باشد را به حركت در میآورد.  

انقلاب اکتبر ۱۹۱۷

ویژگی و نقش کانون‌های شورشی

درستی راهبرد کانون‌های شورشی

پیام‌های مسعود رجوی به کانون‌‌های شورشی

تأثیر کار کانون‌های شورشی

در همین راستا جا دارد جهت فهم بیشتر این تاکیدات، جملاتی از یک انقلابی (ارنستو چه گوارا) را هم داشته باشیم که در آن ایام گفت:

«اگر در جایی یک کانون (مقاومت) وجود داشته باشد، حتی اگر به لحاظ کمیت محدود باشد، این کانون ارزشهای دموکراتیک را ساطع می کند. تشعشع ارزشهای آزادی، تشعشع ارزشهای همبستگی بین المللی خواهد بود... وجود چنین کانونی در منطقه ای از جهان است که مستمرا مشروعیت رژیم ستمگر را از بین می برد».

آیا ارتش آزادیبخش با کانون‌های شورشی تعارض دارد؟

توان کانون‌های شورشی در مقابل نیروهای سرکوب دولت ایران

پانویس

  1. کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۴۵ -نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی
  2. کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۳۶-نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی
  3. کتاب فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد
  4. وبسایت سازمان مجاهدین- راز قدرت کانون‌های شورشی به قلم مهدی ابریشمچی
  5. کتاب چه‌گوارا صفحه‌ی ۲۶ -نوشته‌ی اندرو سینکلر ترجمه‌ی حیدرعلی رضایی