کاربر:Khosro/صفحه تمرین محمد خاتمی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
| زیرنویس          =  
| زیرنویس          =  
}}
}}
سید محمد خاتمی، (زاده ۱۳۲۲ -  اردکان یزد)، پس از اخذ دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشکده ادبیات اصفهان شد. وی لیسانس فلسفه غرب را از این دانشگاه گرفت. محمد خاتمی دوره سربازی را در تهران گذراند.وی در سال ۱۳۴۹ در رشته علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. سپس  برای خواندن درس حوزه‌‌وی وارد حوزه علمیه قم شد. محمد خاتمی در سال ۱۳۵۸در انتخابات مجلس بعنوان نماینده حزب جمهوری اسلامی از اردکان یزد وارد مجلس شد.<ref name=":0">[https://www.hamshahrionline.ir/news/32245/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B2 زندگی‌نامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین]</ref> محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام  بود. [[روح‌الله خمینی]] او را در همان سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱، با اشاره خمینی وزیر  ارشاد شد و سیاست سانسور را در تمامی مطبوعات اعمال کرد. محمد خاتمی در قتل‌وعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، نقش داشت. او با شعار اصلاح‌طلبی در سال ۱۳۷۶، به مدت ۸ سال رئیس جمهور رژیم ایران بود. محمد خاتمی در دو دوره‌ی ریاست جمهوریش، هیچ بهبوددی در معیشت و زندگی مردم ایجاد نکرد. از این بخاطر وعده وعیدهای بی حاصلش در بین مردم ایران معروف به آخوند شیاد شد.<ref>کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت</ref>
'''سید محمد خاتمی'''، (زاده ۱۳۲۲ -  اردکان یزد)، پس از اخذ دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشکده ادبیات اصفهان شد. وی لیسانس فلسفه غرب را از این دانشگاه گرفت. محمد خاتمی دوره سربازی را در تهران گذراند. وی در سال ۱۳۴۹ در رشته علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد، سپس  برای خواندن درس حوزه‌‌وی وارد حوزه علمیه قم شد. محمد خاتمی در سال ۱۳۵۸در انتخابات مجلس به‌ عنوان نماینده حزب جمهوری اسلامی از اردکان یزد وارد مجلس شد.<ref name=":0">[https://www.hamshahrionline.ir/news/32245/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B2 زندگی‌نامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین]</ref> محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام  بود. [[روح‌الله خمینی]] او را در سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱، با اشاره خمینی وزیر  ارشاد شد و سیاست سانسور را در تمامی مطبوعات اعمال کرد. محمد خاتمی در قتل‌ عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، نقش داشت. او با شعار اصلاح‌طلبی در سال ۱۳۷۶، به ریاست جمهوری رسید و به مدت ۸ سال در این سمت باقی ماند. محمد خاتمی در دو دوره‌ی ریاست جمهوریش، هیچ بهبوددی در معیشت و زندگی مردم ایجاد نکرد، از این رو به خاطر وعده وعیدهای بی حاصلش در بین مردم ایران به آخوند شیاد معروف شد.<ref>کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت</ref>


== فعالیت‌های سیاسی ==
== فعالیت‌های سیاسی ==
سید محمد خاتمی تحصیلات دینی خود را تا سطوح مقدماتی درس خارج در حوزه علمیه قم انجام داد. در سال ۱۳۵۶، مدت کوتاهی قبل از سرنگونی شاه به خارج از ایران رفت و مسئول مسجد ایرانیان در هامبورگ آلمان شد. تا قبل از انقلاب سلطنتی فعالیت سیاسی نداشت و حتی در سالهای اولِ حاکمیت  [[روح‌الله خمینی]] نیز گم‌نام باقی ماند تا این‌که در انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸, بعنوان کاندید حزب جمهوری اسلامی وارد مجلس شد. در مجلس، محمد خاتمی به‌عنوان یکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته می‌شد. وجه ممیزه این جناح در برابر سایر جناح‌های حکومت، به این شرح بود: در زمینه ایدئولوژیک تاکید بر مطلق بودن رهبری خمینی، در سیاست داخلی مخالفت با آزادی‌های فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر لیبرالیسم و در سیاست خارجی اعتقاد به صدور انقلاب اسلامی خمینی.  
سید محمد خاتمی تحصیلات دینی خود را تا سطوح مقدماتی درس خارج در حوزه علمیه قم انجام داد. در سال ۱۳۵۶، مدت کوتاهی قبل از سرنگونی شاه به خارج از ایران رفت و مسئول مسجد ایرانیان در هامبورگ آلمان شد. تا قبل از انقلاب سلطنتی فعالیت سیاسی نداشت و حتی در سالهای اول حاکمیت  [[روح‌الله خمینی]] نیز گمنام بود. در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸, به عنوان کاندید حزب جمهوری اسلامی وارد مجلس شد. در مجلس، محمد خاتمی به‌عنوان یکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته می‌شد. این جناح در زمینه ایدئولوژیک تاکید بر مطلق بودن رهبری خمینی، در سیاست داخلی مخالفت با آزادی‌های فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر لیبرالیسم و در سیاست خارجی به صدور انقلاب اسلامی خمینی اعتقاد داشتند.  


در آن سال‌ها جدال شدیدی میان بنیادگرایان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمینی موسوم به ولایت فقیه در جریان بود و محمد خاتمی در بیانات و نوشته‌های خود در مجلس به سرعت خودش را به‌عنوان یکی از مدافعان فعال تئوری ولایت فقیه و رهبری مطلق‌العنان خمینی به ثبت داد. به همین خاطر هنگامی که روزنامه نگاران یکی از بزرگترین روزنامه های کشور بنام کیهان مشی مستقلی را در پیش گرفتند، برغم موقعیت پایین محمد خاتمی در سلسله مراتب آخوندی، خمینی در سال ۱۳۵۸، او را به‌عنوان نماینده خود، مسئول مصادره کیهان، تصفیه نویسندگان و روزنامه نگاران آن و تبدیل آن به یک روزنامه حزب اللهی کرد و در حکم او نوشت:
در سال‌های اولیه حاکمیت جمهوری اسلامی جدال شدیدی میان بنیادگرایان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمینی موسوم به ولایت فقیه در جریان بود و محمد خاتمی در بیانات و نوشته‌های خود در مجلس به سرعت خودش را به‌عنوان یکی از مدافعان فعال تئوری ولایت فقیه و رهبری مطلق‌العنان خمینی به ثبت داد. هنگامی که روزنامه نگاران یکی از بزرگترین روزنامه های کشور بنام کیهان مشی مستقلی را در پیش گرفتند، به‌ رغم موقعیت پایین محمد خاتمی در سلسله مراتب آخوندی، خمینی در سال ۱۳۵۸، او را به‌عنوان نماینده خود، مسئول روزنامه کیهان کرد و در حکم او نوشت:<blockquote>«جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه موارد دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم».</blockquote>سید محمد خاتمی در سال ۱۳۶۱، به اشاره شخص خمینی به‌عنوان وزیر ارشاد وارد کابینه میرحسین موسوی، نخست وزیر خط امامی شد. پشتیبان اصلی وی در این سالیان، احمد خمینی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طریق احمد به‌ طور مستقیم از خمینی خط می گرفت.


«جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه موارد دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم».
خاتمی اعتبار خود در حاکمیت رژیم ایران را مدیون سال‌هایی است که به‌ عنوان وزیر ارشاد، مسئول اعمال سیاست سانسور در مطبوعات و بخش هنری و فرهنگی و همچنین تبدیل این وزارت‌خانه به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی بود. این خاتمی بود که در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور را تحت سانسور قرار داد و پس از تعطیل کردن کلیه نشریات غیر وابسته به جناح‌های درون حاکمیت، عبارت «خودسانسوری» را حتی برای روزنامه‌هایی که توسط مقام‌های رژیم ایران منتشر می شدند، باب کرد.


خاتمی با چنان پشت‌کاری به این مأموریت همت گمارد که در سال ۱۳۶۱، به اشاره شخص خمینی به‌عنوان وزیر ارشاد وارد کابینه میرحسین موسوی، نخست وزیر خط امامی شد. پشتیبان اصلی وی در این سالیان، احمد خمینی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طریق احمد بطور مستقیم از خمینی خط می گرفت.  
وزارت ارشاد خاتمی به اغلب فیلم‌هایی که در خدمت تبلیغ جنگ یا دفاع از رژیم ایران نبود، اجازه تولید نمی‌داد. بسیاری از فیلم‌های ارزشمند، سال‌ها در آرشیو  وزارت ارشاد بایگانی شدند. ضوابط مربوط به محدودیت‌های حضور بازیگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فیلم‌ها، در دوران محمد خاتمی تدوین و اعمال شد.  


خاتمی اعتبار خود در درون رژیم ایران را مدیون سال‌هایی است که به‌عنوان وزیر ارشاد، مسئول نخست اعمال سیاست سانسور در مطبوعات و بخش هنری و فرهنگی و همچنین تبدیل این وزارت‌خانه به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی بود. این خاتمی بود که در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور را تحت سانسور تمام عیار کشید و پس از تعطیلی کلیه نشریات غیروابسته به جناح‌های درون حاکمیت، عبارت «خودسانسوری» را حتی برای روزنامه هایی که توسط مقام‌های رژیم ایران منتشر می شدند، باب کرد. برغم این که بعضاً مطرح شده که خاتمی صنعت فیلم ایران را رشد داد، وزارت ارشاد خاتمی به هیچ فیلم‌سازی که فیلمش در خدمت تبلیغ جنگ یا دفاع از رژیم ایران نبود، اجازه تولید نمی‌داد و بسیاری از فیلم‌های ارزشمند سال‌ها در آرشیو سانسورچی‌های وزارت ارشاد خاک می‌خوردند. ضوابط مربوط به محدودیت‌های حضور بازیگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فیلم‌ها در دوران محمد خاتمی تدوین و اعمال می شد.
در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نویسنده، موسیقی‌دان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشن‌فکر ایرانی که از اختناق فرهنگی و تفتیش عقایدی که وزارت‌خانه محمد خاتمی مسئول اعمالش بود رنج می بردند، جلای وطن کردند. وی هم‌چنین به‌ عنوان عضو شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی، نقش مهمی در تصفیه کلیه دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان و عناصر دموکرات داشت.  
 
در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نویسنده، موسیقی‌دان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشن‌فکر ایرانی که از اختناق فرهنگی و تفتیش عقایدی که وزارت‌خانه محمد خاتمی مسئول اعمالش بود رنج می بردند، جلای وطن کردند. وی هم‌چنین به‌عنوان عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نقش مهمی در تصفیه کلیه دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان و عناصر دموکرات داشت.  


خاتمی تاکید می کرد که در جمهوری اسلامی ایران، قلم و ادب و هنر باید تماماً در خدمت جنگ باشد. وی در مصاحبه‌ای تصریح کرد، هنر و ادبیات در خدمت جنگ یعنی در خدمت روح سرفرازی و مقاومت به نمایندگی همه محرومان تاریخ.<ref>روزنامه کیهان، ۲ بهمن‌ماه ۱۳۶۵</ref>  
خاتمی تاکید می کرد که در جمهوری اسلامی ایران، قلم و ادب و هنر باید تماماً در خدمت جنگ باشد. وی در مصاحبه‌ای تصریح کرد، هنر و ادبیات در خدمت جنگ یعنی در خدمت روح سرفرازی و مقاومت به نمایندگی همه محرومان تاریخ.<ref>روزنامه کیهان، ۲ بهمن‌ماه ۱۳۶۵</ref>  


== نقش محمد خاتمی در صدور بنیادگرایی ==
== نقش محمد خاتمی در صدور بنیادگرایی ==
در دوران وزارت محمد خاتمی، وزارت ارشاد از حیطه سانسور و اختناق فرهنگی در داخل کشور پا فراتر نهاد و به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی مبدل شد. خاتمی که از هم‌کاری هم‌فکران نزدیکش نظیر آخوند علی اکبر محتشمی سفیر وقت در سوریه و بنیانگذار شبکه‌های تروریستی رژیم ایران در لبنان و مناطق اشغالی و آخوند موسوی خویینی‌ها طراح و مسئول اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری دیپلومات‌های آمریکایی در تهران برخوردار بود، بودجه کلانی را به ایجاد پایگاه‌ها و مراکز فرهنگی در کشورهای مختلف اروپایی و عربی و اسلامی اختصاص داد که همگی در خدمت تبلیغ ایدئولوژی بنیادگرای خمینی بوده و هدف آن‌ها شناسایی و جذب عناصر مستعد از میان اتباع سایر کشورها و اعزام آن‌ها به ایران برای دریافت آموزش‌های مختلف سیاسی و عقیدتی و در نهایت عضوگیریشان در شبکه‌های تروریستی سپاه پاسداران بود.   
در دوران وزارت محمد خاتمی، وزارت ارشاد از حیطه سانسور و اختناق فرهنگی در داخل کشور پا فراتر نهاد و به یک ارگان مهم صدور بنیادگرایی مبدل شد. خاتمی بودجه کلانی را به ایجاد پایگاه‌ها و مراکز فرهنگی در کشورهای مختلف اروپایی و عربی و اسلامی اختصاص داد که همگی در خدمت تبلیغ ایدئولوژی بنیادگرای خمینی بوده و هدف آن‌ها شناسایی و جذب عناصر مستعد از میان اتباع سایر کشورها و اعزام آن‌ها به ایران برای دریافت آموزش‌های مختلف سیاسی و عقیدتی و در نهایت عضوگیریشان در شبکه‌های تروریستی سپاه پاسداران بود.   


== نقش محمد خاتمی در قتل‌عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ ==
== نقش محمد خاتمی در قتل‌عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ ==
خاتمی سال‌ها به‌عنوان معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست ستاد تبلیغات جنگ، نقش مهمی در پیشبرد تبلیغات جنگ افروزانه ایفا می‌کرد. بنا به تصریحات روزنامه‌های رژیم ایران و انبوه اسناد و مدارک دیگر، محمد خاتمی در قتل عام زندانیان سیاسی نقش داشته است. بنا به نوشته‌ی روزنامه رسالت ۲۱ فروردین ۱۳۷۹:
خاتمی سال‌ها به‌عنوان معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست ستاد تبلیغات جنگ، نقش مهمی در پیش‌برد تبلیغات جنگ افروزانه ایفا می‌کرد. بنا به تصریحات روزنامه‌های رژیم ایران و انبوه اسناد و مدارک دیگر، محمد خاتمی در قتل عام زندانیان سیاسی نقش داشته است. بنا به نوشته‌ی روزنامه رسالت ۲۱ فروردین ۱۳۷۹:<blockquote>«مطلب یادشده (در آریا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند و این حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جدیت از حکم حضرت امام حمایت کرده بود».<ref>ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹</ref></blockquote>روزنامه گزارش ۲۰ فروردین ۱۳۷۹، نیز در توضیح مطلب آریا نوشت: <blockquote>«مطلب فوق‌الذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند».</blockquote>به نوشته روزنامه‌های رژیم ایران، به دنبال چاپ مطلب آریا بود که محمد خاتمی دستور توقیف این روزنامه را صادر کرد. روزنامه گزارش به نقل از هفته نامه صبح نوشت که روزنامه آریا به دستور شخص آقای رئیس جمهور و اقدام فوری وزیر ارشاد به دنبال درج مطلبی پیرامون قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف شد.
 
«مطلب یادشده (در آریا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند و این حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جدیت از حکم حضرت امام حمایت کرده بود».
 
مقامات از این زندانیان که هنوز مصر و مصمم به جنگیدن با دولت بودند و بر حمایت از مجاهدین تاکید داشتند، دچار حیرت شده بودند.<ref>ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹</ref>  


روزنامه گزارش ۲۰ فروردین ۱۳۷۹، نیز در توضیح مطلب آریا نوشت:
== سوابق اشتغال محمد خاتمی ==
 
«مطلب فوق‌الذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند».
 
به نوشته روزنامه‌های رژیم ایران، به دنبال چاپ مطلب آریا بود که محمد خاتمی دستور توقیف این روزنامه را صادر کرد. روزنامه گزارش به نقل از هفته نامه صبح نوشت که روزنامه آریا به دستور شخص آقای رئیس جمهور و اقدام فوری وزیر ارشاد به دنبال درج مطلبی پیرامون قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توقیف شد.
 
== سوابق اشتغال ==
* رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸.
* رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸.
* نماینده اردکان و میبد در مجلس شورا، سال ۱۳۵۹.
* نماینده اردکان و میبد در مجلس شورای  اسلامی، سال ۱۳۵۹.
* سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان خمینی، سال ۱۳۶۰.
* سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان خمینی، سال ۱۳۶۰.
* وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه میر حسین موسوی، سال ۱۳۶۱.
* وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه میر حسین موسوی، سال ۱۳۶۱.
* وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه رفسنجانی، سال ۱۳۶۸.
* وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه رفسنجانی، سال ۱۳۶۸.
* مشاور رفسنجانی رئیس جمهور وقت، رئیس کتابخانه ملی ایران، سال ۱۳۷۱.
* مشاور رفسنجانی رئیس جمهور وقت، رئیس کتابخانه ملی ایران، سال ۱۳۷۱.
* آغاز تدریس در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، سال ۱۳۷۱.
* آغاز تدریس در دوره‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، سال ۱۳۷۱.
* عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵.  
* عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵.  
* رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶.
* رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶.
خط ۷۳: خط ۶۱:


== حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸ ==
== حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸ ==
محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرده است. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات اخیر در ایران گفت:  
محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرده است. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران گفت:  


«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7 محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی]</ref>
«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7 محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی]</ref>


== فرزندان محمد خاتمی در خارج از کشور ==
== فرزندان محمد خاتمی در خارج از کشور ==
عمادالدین خاتمی، فرزند رئیس جمهور محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سال‌هاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دهه‌ی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزاده‌های محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند. فرزندان محمد خاتمی و دیگر فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج به‌سر می‌برند، معروف به ژن‌های خوب هستند.<ref>[https://iranglobal.info/node/73924 فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال]</ref>
عمادالدین خاتمی، فرزند محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سال‌هاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دهه‌ی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزاده‌های محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند.  
 
فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج به‌سر می‌برند، در فرهنگ عامه به آقازاده‌ها و ژن‌های خوب معروف هستند.<ref>[https://iranglobal.info/node/73924 فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال]</ref>


== سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸، توسط محمد خاتمی ==
== سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸، توسط محمد خاتمی ==
محمد خاتمی با بازی  اصلاح‌طلبی، و با دادن وعده‌ی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی وارد صحنه شده بود تا برای حکومت ولایت فقیه عمر بیشتری بخرد، در مقابل جنبش دانشجویی چندان دوام نیاورد. ۲ خرداد ۱۳۷۶، تا ۱۸ تیر ۱۳۷۶، عمر دوران فریب‌کاری محمد خاتمی و باز شدن دست او به دست دانشجویان بود. خیزش دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد و مهر باطل بر کارنامه از ابتدا مردود خود زد.
محمد خاتمی با شعار اصلاح‌طلبی، و با دادن وعده‌ی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی وارد صحنه شده بود تا برای حکومت ولایت فقیه عمر بیشتری بخرد. ۲ خرداد ۱۳۷۶، تا ۱۸ تیر ۱۳۷۸، عمر دوران فریب‌کاری محمد خاتمی و باز شدن دست او به دست دانشجویان بود. خیزش دانشجویی ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر تهران گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی در مقام  رئیس جمهور و ریاست شورای عالی امنیت ملی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد.


فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ گفته بود که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی و تأیید رئیس‌جمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع این‌گونه و جمع‌بندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همین‌طور خواهد بود.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%DB%B1%DB%B6-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%9B-%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%DB%B1%DB%B8-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%DB%B7%DB%B8-%D9%88-%D8%A7%D8%B9/ شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی]</ref>
فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ گفته بود که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی و تأیید رئیس‌جمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع این‌گونه و جمع‌بندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همین‌طور خواهد بود.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%DB%B1%DB%B6-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%9B-%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%DB%B1%DB%B8-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%DB%B7%DB%B8-%D9%88-%D8%A7%D8%B9/ شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی]</ref>


پاسدار فیروز آبادی اذعان کرد:
پاسدار فیروز آبادی گفت:


«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا  می‌شود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا این‌جوره قضیه ما کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و این‌ها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر می‌خواهید این‌کار رو بکنید بایستی که من با آقای رئیس‌جمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه می‌خواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب می‌گوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار می‌خواهند بکنند بکنند بگویید هر کار می‌خواهند بکنند بکنند؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از هم‌آنجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۷ تیر این سمت تصمیم‌گیری‌اش این‌جوری شد».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8% اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>  
«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا  می‌شود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا این‌جوره قضیه کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و این‌ها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر می‌خواهید این‌کار رو بکنید بایستی که من به آقای رئیس‌جمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه می‌خواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب می‌گوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار می‌خواهند بکنند بکنند ؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از همانجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۸ تیر تصمیم‌گیری‌اش این‌جوری شد».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8% اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>  


=== گزارشی از سرکوب دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸ ===
=== گزارشی از سرکوب دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸ ===
در باره‌ی سرکوب خونین دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸، دانشجویان می‌گویند گرچه ماجرا به‌دنبال تصویب طرح مطبوعات در مجلس و تعطیلیروزنامه‌ی سلام رخ داد، امّا آن چه اتفّاق افتاد ربطی به‌این دو موضوع نداشت. به‌گفته‌ی آنها روزنامه‌ی سلام از نظر دانشجویان یک روزنامه‌ی مردمی نیست که به‌خاطر آن این چنین به‌آب و آتش بزنند، بلکه این‌ها فشارهای انباشته‌ای بود که طی سال‌ها تحمل شده بود و حالا در این نقطه ناگهان مانند جرقه‌یی که در میان بشکه‌ی باروت می‌افتد، منفجر شد و به‌آن حریق عظیم انجامید. جرقه، حمله‌ی مشترک سه نیرو به‌کوی دانشگاه بود که این عواقب را به‌دنبال آورد. مجموعه تحقیقات ما نشان می‌دهد که ساعت ۳۰/۲۲ روز پنجشنبه، حدود ۲۰۰ دانشجو یک راهپیمایی اعتراضی به‌راه انداختند و تا چهار راه جلال آل احمد در خیابان امیرآباد رفتند و سپس به‌سمت کوی بازگشتند. شبیه به‌این راهپیمایی اعتراضی پیش از این هم سابقه داشته و پدیده‌ی جدیدی نبوده است. شعارهایی هم که در این راهپیمایی علیه استبداد داده شد، تازگی نداشته است، اما این‌بار مسئولان جناح راست که قصد داشتند از راههای غیرقانونی با استفاده از نفوذشان در نیروی انتظامی از معترضان زهر چشم بگیرند، این حرکت دانشجویان را اعتراضی علیه تصویب طرح مطبوعات در مجلس دانستند و گفتند که این‌بار باید اعتراض را در نطفه خفه کنیم، و الاّ گسترش می‌یابد و کار از دستمان در می‌رود. در این صورت ممکن است ما را وادار کنند که در شور دوم، بسیاری از جنبه‌های مهّم این اصلاحیه (مطبوعات) را پس بگیریم؛ بنابراین، نباید اجازه دهیم هیچ اعتراضی پابگیرد. در میان دانشجویان شایع بود که صاحب این فکر و ابتکار، بازماندگان و طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده‌اند که درواقع از وابستگان به‌جناح راست هستند. این‌ها که عوامل مشخصی نیز در مجلس دارند، با شنیدن خبر تظاهرات دانشجویان در کوی دانشگاه به‌سرعت دست به‌کار شدند و نیروهایی را که می‌توانستند به‌سرعت بسیج کردند. اینها توانستند با استفاده از نفوذ خود سه نیروی مختلف را آماده کنند و به‌محل کوی دانشگاه برسانند. نیروی اوّل، معروف به انصارحزب‌الله به‌سرپرستی ده‌نمکی با استفاده ازتلفن موبیل به‌سرعت بسیج شدند و در حدود ساعت ۲۴ خودشان را به‌کوی رساندند. نیروی دوم، گارد ویژه‌ی ضدشورش به‌سرپرستی سرتیپ نقدی، سردار احمدی و علی ذوالقدر به‌سرعت به‌سمت کوی دانشگاه رفتند و گروه سوم، نیروی انتظامی از ناحیه تهران بزرگ بود که به‌فرماندهی سردار نظری و به‌فرمان سرتیپ لطفیان راهی محل شدند. وقتی دانشجویان به‌کوی باز می‌گشتند، در حوالی در ورودی با سنگ‌باران گروهی از انصار حزب‌الله مواجه شدند، اما، از آن‌جا که افراد این گروه فشار، هنوز در حال آمدن به‌محل بودند و تعدادشان در آن لحظه کم بود، دانشجویان پس از درگیری مختصری توانستند از آن‌ها عبور کنند و وارد کوی شوند. همه‌ی نیروهای بسیج شده وقتی به‌محل رسیدند که دانشجویان در خواب بودند. آنها به‌سرعت وارد کوی شدند و به‌شکل وحشیانه به‌دانشجویان در حال خواب یا بیداری حمله کردند و به‌هیچ‌کس رحم نکردند. حتّی دانشجویانی را که در مسجد بودند، همان‌جا مجروح و مصدوم کردند، به‌طوری که آثار خون روی دیوار مسجد و اتاق‌ها، راه پله‌ها و… قابل مشاهده بود. دانشجویان می‌گویند که پس از حدود یک ساعت، بیش از ۵۰۰ دانشجوی زخمی روی زمین افتاده بود و از هر سویی صدای ناله به‌گوش می‌رسید، اما، کسی جرأت نمی‌کرد به‌آن‌ها کمکی بکند. تنها وقتی مهاجمان از کوی خارج شدند، دانشجویان توانستند مجروحان را به‌بیمارستان برسانند. دانشجویان می‌گویند وقتی هوا روشن شد، کوی مانند صحنه‌ی جنگ بود. همه‌ی وسائل درهم شکسته و همه‌جا خون‌آلود بود. دانشجویان خونشان به‌جوش آمده بود. گروه زیادی از آنها با مچ‌بندها و بازوبندهای سیاه در محوطه کوی تجمّع کردند و هیچ‌کس نمی‌توانست آن‌ها را ساکت کند یا تحت کنترل قرار دهد. مسئولان تحکیم وحدت سعی کرده بودند اوضاع را به‌دست بگیرند، اما، با واکنش شدید دانشجویان مواجه شده و فهمیده بودند که کاری از دستشان برنمی‌آید. دانشجویان فریاد زده بودند که شما هم با حمله‌کنندگان همدست هستید و با توهین نسبت به‌روحانیت، تحکیم وحدت را هم جزئی ازآن به‌حساب آورده بودند. ساعتی بعد مسئولان سپاه پاسداران که فهمیده بودند شرایط به‌شدّت انفجاری شده است، به‌محل رفته و از مسئولان تحکیم وحدت خواسته بودند که اقدامی بکنند وإلّا، سپاه مجبور به‌شلیک خواهد بود. مسئولان تحکیم وحدت در پاسخ گفته بودند که از ما هیچ کاری ساخته نیست، اگر بیش از این اصرار کنیم، خودمان توسط دانشجویان مورد حمله قرار می‌گیریم. آنها ما را هم راست به‌حساب می‌آورند و در کنار حمله‌کنندگان می‌دانند. پیش از این‌که ماجرا اوج بگیرد، تعدادی از مقام‌های و شخصیت‌های مملکتی به‌محل رفتند تا ضمن هم‌دردی با دانشجویان از آن‌ها بخواهند که آرامش خودشان را حفظ کنند، اما دانشجویان همه‌ی آن‌ها را از خود راندند. خانم فائزه هاشمی را هو کردند و علیه آقای هاشمی شعاردادند. حتّی به‌آقای لاری، وزیر کشور توهین کردند و با کمال تأسف به‌سوی خود ایشان و اتومبیلشان سنگ پراندند و موارد دیگری پیش آوردند که توهین به‌کل روحانیت بود و از ذکر آن‌ها خودداری می‌شود. آقای غفوری‌فرد را هم آن‌چنان هو کردند که نتوانست به‌آن‌ها نزدیک شود. چند دانشجوی باسابقه می‌گفتند که آنها فقط از یک سری از دانشجویان که عملاً رهبریشان را به‌دست داشتند، حرف گوش می‌کردند. این دانشجویان هم از کسانی هستند که آشکار یا پنهان از هواداران مجاهدین هستند و برخی از آن‌ها از این نظر شناخته شده می‌باشند. آن چنان جوّی ایجاد شده بود که هیچ‌کس جرأت ایستادن جلو آن‌ها را نداشت، حتّی دیگر از گروه فشار هم خبری نبود. شعارها نشان می‌داد که کار از کار گذشته و دیگر کاری از کسی ساخته نیست. آن‌ها فریاد می‌زدند: «می‌کشم، می‌کشم، آن‌که برادرم کشت»، «انصار جنایت می‌کند، رهبر حمایت می‌کند»، «مرگ برلطفیان»، «خامنه‌ای حیا کن، رهبری را رها کن»، «ساواک اسمش عوض شده، انصار حزب‌الله شده»، «علی فلاحیان، سردسته جانیان، اعدام باید گردد». آخرین کسی که می‌خواست اقدامی بکند، اما نتوانست به‌دانشجویان نزدیک شود، حجت الاسلام ابوترابی، نماینده‌ی رهبری در دانشگاه، بود. دانشجویان به‌یک‌دیگر می‌گفتند، این اقدام، انتقام‌جویی طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده که به‌این ترتیب انتقام کشته شدن او را از دانشجویان گرفته‌اند. به‌همین دلیل، ما هم باید انتقام خودمان را از حامیان آن‌ها در رأس حکومت بگیریم. آنها از مقام رهبری به‌عنوان حامی اصلی حمله کنندگان و سعید امامی نام می‌برند. بررسی ما نشان می‌دهد که پیام مقام‌ها مبنی برابراز هم‌دردی با دانشجویان و محکوم کردن حمله به‌کوی، نه تنها تأثیر آرام‌کننده روی دانشجویان نداشت، بلکه باعث تشجیع آن‌ها در ادامه‌ی اعتراض‌های خشونت‌بارشان می‌شد. دانشجویان می‌گفتند حمله به‌کوی به‌دستور همین کسانی صورت گرفت که حالا اظهار تأسف می‌کنند و در این‌جا با استفاده از یک بیان توهین‌آمیز، این اقدام مقام‌ها را «اشک تمساح» می‌خواندند. ساعت۱۱ صبح چند ماشین وانت تویوتا که روی یکی از آنها دوشکا نصب شده بود، همراه با چند اتوبوس نیروی ضدشورش به‌سمت کوی دانشگاه رفت، اما، دانشجویان که حالا مردم را هم در کنار خودشان داشتند، در مقابل آن‌ها ایستادند. همه چیز نشان می‌داد که جریان مانند ماشین بدون ترمزی که در سرازیری افتاده باشد، به‌سمت یک فاجعه بزرگ به‌پیش می‌رود.<ref name=":1">کمیسیون دانشگاه‌ها - شورای ملی مقاومت ایران</ref>  
در باره‌ی سرکوب خونین دانشگاه‌ها در سال ۱۳۷۸، دانشجویان می‌گویند گرچه ماجرا به‌دنبال تصویب طرح مطبوعات در مجلس و تعطیلی روزنامه‌ی سلام رخ داد، اما آن چه اتفاق افتاد ربطی به‌این دو موضوع نداشت. به‌گفته‌ی آنها روزنامه‌ی سلام از نظر دانشجویان یک روزنامه‌ی مردمی نیست که به‌خاطر آن این چنین به‌آب و آتش بزنند، بلکه این‌ها فشارهای انباشته‌ای بود که طی سال‌ها تحمل شده بود و حالا در این نقطه ناگهان مانند جرقه‌یی که در میان بشکه‌ی باروت می‌افتد، منفجر شد و به‌آن حریق عظیم انجامید. جرقه، حمله‌ی مشترک سه نیرو به‌کوی دانشگاه بود که این عواقب را به‌دنبال آورد. مجموعه تحقیقات ما نشان می‌دهد که ساعت ۳۰/۲۲ روز پنجشنبه، حدود ۲۰۰ دانشجو یک راهپیمایی اعتراضی به‌راه انداختند و تا چهار راه جلال آل احمد در خیابان امیرآباد رفتند و سپس به‌سمت کوی بازگشتند. شبیه به‌این راهپیمایی اعتراضی پیش از این هم سابقه داشته و پدیده‌ی جدیدی نبوده است. شعارهایی هم که در این راهپیمایی علیه استبداد داده شد، تازگی نداشته است، اما این‌بار مسئولان جناح راست که قصد داشتند از راههای غیرقانونی با استفاده از نفوذشان در نیروی انتظامی از معترضان زهر چشم بگیرند، این حرکت دانشجویان را اعتراضی علیه تصویب طرح مطبوعات در مجلس دانستند و گفتند که این‌بار باید اعتراض را در نطفه خفه کنیم، و الاّ گسترش می‌یابد و کار از دستمان در می‌رود. در این صورت ممکن است ما را وادار کنند که در شور دوم، بسیاری از جنبه‌های مهّم این اصلاحیه (مطبوعات) را پس بگیریم؛ بنابراین، نباید اجازه دهیم هیچ اعتراضی پابگیرد. در میان دانشجویان شایع بود که صاحب این فکر و ابتکار، بازماندگان و طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده‌اند که درواقع از وابستگان به‌جناح راست هستند. این‌ها که عوامل مشخصی نیز در مجلس دارند، با شنیدن خبر تظاهرات دانشجویان در کوی دانشگاه به‌سرعت دست به‌کار شدند و نیروهایی را که می‌توانستند به‌سرعت بسیج کردند. اینها توانستند با استفاده از نفوذ خود سه نیروی مختلف را آماده کنند و به‌محل کوی دانشگاه برسانند. نیروی اوّل، معروف به انصارحزب‌الله به‌سرپرستی ده‌نمکی با استفاده ازتلفن موبیل به‌سرعت بسیج شدند و در حدود ساعت ۲۴ خودشان را به‌کوی رساندند. نیروی دوم، گارد ویژه‌ی ضدشورش به‌سرپرستی سرتیپ نقدی، سردار احمدی و علی ذوالقدر به‌سرعت به‌سمت کوی دانشگاه رفتند و گروه سوم، نیروی انتظامی از ناحیه تهران بزرگ بود که به‌فرماندهی سردار نظری و به‌فرمان سرتیپ لطفیان راهی محل شدند. وقتی دانشجویان به‌کوی باز می‌گشتند، در حوالی در ورودی با سنگ‌باران گروهی از انصار حزب‌الله مواجه شدند، اما، از آن‌جا که افراد این گروه فشار، هنوز در حال آمدن به‌محل بودند و تعدادشان در آن لحظه کم بود، دانشجویان پس از درگیری مختصری توانستند از آن‌ها عبور کنند و وارد کوی شوند. همه‌ی نیروهای بسیج شده وقتی به‌محل رسیدند که دانشجویان در خواب بودند. آنها به‌سرعت وارد کوی شدند و به‌شکل وحشیانه به‌دانشجویان در حال خواب یا بیداری حمله کردند و به‌هیچ‌کس رحم نکردند. حتّی دانشجویانی را که در مسجد بودند، همان‌جا مجروح و مصدوم کردند، به‌طوری که آثار خون روی دیوار مسجد و اتاق‌ها، راه پله‌ها و… قابل مشاهده بود. دانشجویان می‌گویند که پس از حدود یک ساعت، بیش از ۵۰۰ دانشجوی زخمی روی زمین افتاده بود و از هر سویی صدای ناله به‌گوش می‌رسید، اما، کسی جرأت نمی‌کرد به‌آن‌ها کمکی بکند. تنها وقتی مهاجمان از کوی خارج شدند، دانشجویان توانستند مجروحان را به‌بیمارستان برسانند. دانشجویان می‌گویند وقتی هوا روشن شد، کوی مانند صحنه‌ی جنگ بود. همه‌ی وسائل درهم شکسته و همه‌جا خون‌آلود بود. دانشجویان خونشان به‌جوش آمده بود. گروه زیادی از آنها با مچ‌بندها و بازوبندهای سیاه در محوطه کوی تجمّع کردند و هیچ‌کس نمی‌توانست آن‌ها را ساکت کند یا تحت کنترل قرار دهد. مسئولان تحکیم وحدت سعی کرده بودند اوضاع را به‌دست بگیرند، اما، با واکنش شدید دانشجویان مواجه شده و فهمیده بودند که کاری از دستشان برنمی‌آید. دانشجویان فریاد زده بودند که شما هم با حمله‌کنندگان همدست هستید و با توهین نسبت به‌روحانیت، تحکیم وحدت را هم جزئی ازآن به‌حساب آورده بودند. ساعتی بعد مسئولان سپاه پاسداران که فهمیده بودند شرایط به‌شدّت انفجاری شده است، به‌محل رفته و از مسئولان تحکیم وحدت خواسته بودند که اقدامی بکنند وإلّا، سپاه مجبور به‌شلیک خواهد بود. مسئولان تحکیم وحدت در پاسخ گفته بودند که از ما هیچ کاری ساخته نیست، اگر بیش از این اصرار کنیم، خودمان توسط دانشجویان مورد حمله قرار می‌گیریم. آنها ما را هم راست به‌حساب می‌آورند و در کنار حمله‌کنندگان می‌دانند. پیش از این‌که ماجرا اوج بگیرد، تعدادی از مقام‌های و شخصیت‌های مملکتی به‌محل رفتند تا ضمن هم‌دردی با دانشجویان از آن‌ها بخواهند که آرامش خودشان را حفظ کنند، اما دانشجویان همه‌ی آن‌ها را از خود راندند. خانم فائزه هاشمی را هو کردند و علیه آقای هاشمی شعاردادند. حتّی به‌آقای لاری، وزیر کشور توهین کردند و با کمال تأسف به‌سوی خود ایشان و اتومبیلشان سنگ پراندند و موارد دیگری پیش آوردند که توهین به‌کل روحانیت بود و از ذکر آن‌ها خودداری می‌شود. آقای غفوری‌فرد را هم آن‌چنان هو کردند که نتوانست به‌آن‌ها نزدیک شود. چند دانشجوی باسابقه می‌گفتند که آنها فقط از یک سری از دانشجویان که عملاً رهبریشان را به‌دست داشتند، حرف گوش می‌کردند. این دانشجویان هم از کسانی هستند که آشکار یا پنهان از هواداران مجاهدین هستند و برخی از آن‌ها از این نظر شناخته شده می‌باشند. آن چنان جوّی ایجاد شده بود که هیچ‌کس جرأت ایستادن جلو آن‌ها را نداشت، حتّی دیگر از گروه فشار هم خبری نبود. شعارها نشان می‌داد که کار از کار گذشته و دیگر کاری از کسی ساخته نیست. آن‌ها فریاد می‌زدند: «می‌کشم، می‌کشم، آن‌که برادرم کشت»، «انصار جنایت می‌کند، رهبر حمایت می‌کند»، «مرگ برلطفیان»، «خامنه‌ای حیا کن، رهبری را رها کن»، «ساواک اسمش عوض شده، انصار حزب‌الله شده»، «علی فلاحیان، سردسته جانیان، اعدام باید گردد». آخرین کسی که می‌خواست اقدامی بکند، اما نتوانست به‌دانشجویان نزدیک شود، حجت الاسلام ابوترابی، نماینده‌ی رهبری در دانشگاه، بود. دانشجویان به‌یک‌دیگر می‌گفتند، این اقدام، انتقام‌جویی طرفداران سعید امامی در وزارت اطلاعات بوده که به‌این ترتیب انتقام کشته شدن او را از دانشجویان گرفته‌اند. به‌همین دلیل، ما هم باید انتقام خودمان را از حامیان آن‌ها در رأس حکومت بگیریم. آنها از مقام رهبری به‌عنوان حامی اصلی حمله کنندگان و سعید امامی نام می‌برند. بررسی ما نشان می‌دهد که پیام مقام‌ها مبنی برابراز هم‌دردی با دانشجویان و محکوم کردن حمله به‌کوی، نه تنها تأثیر آرام‌کننده روی دانشجویان نداشت، بلکه باعث تشجیع آن‌ها در ادامه‌ی اعتراض‌های خشونت‌بارشان می‌شد. دانشجویان می‌گفتند حمله به‌کوی به‌دستور همین کسانی صورت گرفت که حالا اظهار تأسف می‌کنند و در این‌جا با استفاده از یک بیان توهین‌آمیز، این اقدام مقام‌ها را «اشک تمساح» می‌خواندند. ساعت۱۱ صبح چند ماشین وانت تویوتا که روی یکی از آنها دوشکا نصب شده بود، همراه با چند اتوبوس نیروی ضدشورش به‌سمت کوی دانشگاه رفت، اما، دانشجویان که حالا مردم را هم در کنار خودشان داشتند، در مقابل آن‌ها ایستادند. همه چیز نشان می‌داد که جریان مانند ماشین بدون ترمزی که در سرازیری افتاده باشد، به‌سمت یک فاجعه بزرگ به‌پیش می‌رود.<ref name=":1">کمیسیون دانشگاه‌ها - شورای ملی مقاومت ایران</ref>  


مطمئناً این گزارش و ده‌ها گزارش دیگر، قبل از این‌که به‌دست مجاهدین برسد به‌دست محمد خاتمی و وزیر کشور او رسیده است، ولی، خاتمی به‌جای این‌که طرف دانشجویان مظلوم را بگیرد که مورد حمله واقع شدند، قبل از ولی‌فقیه خامنه‌ای، دستور سرکوب دانشجویان و مردمی را می‌دهد که از دانشجویان حمایت می‌کردند. به‌اعتراف وزیر فرهنگ و آموزش عالی خاتمی، فاجعه در تبریز نیز عمیق‌تر از کوی دانشگاه تهران بود، ولی تحت‌الشعاع آشوب‌های بعدی قرار گرفت. همین وزیر در بخش دیگری از سخنانش به‌جنایت‌های رژیم ایران در کوی دانشگاه تهران اعتراف کرده و می‌گوید:
مطمئناً این گزارش و ده‌ها گزارش دیگر، قبل از این‌که به‌دست مجاهدین برسد به‌دست محمد خاتمی و وزیر کشور او رسیده است، ولی، خاتمی به‌جای این‌که طرف دانشجویان مظلوم را بگیرد که مورد حمله واقع شدند، قبل از ولی‌فقیه خامنه‌ای، دستور سرکوب دانشجویان و مردمی را می‌دهد که از دانشجویان حمایت می‌کردند. به‌اعتراف وزیر فرهنگ و آموزش عالی خاتمی، فاجعه در تبریز نیز عمیق‌تر از کوی دانشگاه تهران بود، ولی تحت‌الشعاع آشوب‌های بعدی قرار گرفت. همین وزیر در بخش دیگری از سخنانش به‌جنایت‌های رژیم ایران در کوی دانشگاه تهران اعتراف کرده و می‌گوید:
خط ۱۳۱: خط ۱۲۱:
حرکت اعتراضی دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان نسبت‌به بی‌عملی کارگزاران رژیم ایران در تهیه‌ی خوابگاه، ۱۱ اسفند ۱۳۷۶.  
حرکت اعتراضی دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان نسبت‌به بی‌عملی کارگزاران رژیم ایران در تهیه‌ی خوابگاه، ۱۱ اسفند ۱۳۷۶.  


تجمع دانشجویان دانشگاه اهواز در اعتراض به‌وضع و مشکلات خوابگاه‌های دانشجویی، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷.
تجمع دانشجویان دانشگاه اهواز در اعتراض به‌وضع و مشکلات خوابگاه‌های دانشجویی، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷  


اعتراض دانشجویان متأهل خوابگاه جلال آل‌احمد به برخی سیاستهای مسئولان دانشگاه تهران، ۱۶ تیر ۱۳۷۷.  
اعتراض دانشجویان متأهل خوابگاه جلال آل‌احمد به برخی سیاستهای مسئولان دانشگاه تهران، ۱۶ تیر ۱۳۷۷.  
۲٬۳۴۷

ویرایش