۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
طرح یکجانشینی برای عشایر امری بسیار ناگوار بود، زیرا از یک طرف میبایست از تمام فعالیتهای تولیدی خویش که مبتنی بر مرتع و دام بود، دست میکشیدند و از طرف دیگر امکانات و منابعی از طرف دولت مرکزی جهت امرار معاش عشایر فراهم نشده بود. در نتیجه سیاست یکجانشینی به فقر آنها میانجامید. | طرح یکجانشینی برای عشایر امری بسیار ناگوار بود، زیرا از یک طرف میبایست از تمام فعالیتهای تولیدی خویش که مبتنی بر مرتع و دام بود، دست میکشیدند و از طرف دیگر امکانات و منابعی از طرف دولت مرکزی جهت امرار معاش عشایر فراهم نشده بود. در نتیجه سیاست یکجانشینی به فقر آنها میانجامید. | ||
رضاخان با ابزار سرکوب مصمم بود که طرح یکجانشینی رابه مورد اجرابگذارد. اما این طرح برایش قابل اجرا نبود، مگر با خلع سلاح عشایر. به این ترتیب طرح خلع سلاح عشایر که برای حفاظت از خود مسلح بودند، در دستور کار حکومت قرار گرفت. ارتش با توسل به زور و کشتار عشایر به خلع سلاح آنان پرداخت. اما عشایر با مقاومت شدید به مقابله با رضاخان برخاستند. | رضاخان با ابزار سرکوب مصمم بود که طرح یکجانشینی رابه مورد اجرابگذارد. اما این طرح برایش قابل اجرا نبود، مگر با خلع سلاح عشایر. به این ترتیب طرح خلع سلاح عشایر که برای حفاظت از خود مسلح بودند، در دستور کار حکومت قرار گرفت. ارتش با توسل به زور و کشتار عشایر به خلع سلاح آنان پرداخت. اما عشایر با مقاومت شدید به مقابله با رضاخان برخاستند. <ref name=":0">[http://neginzagros.com/news/Details/1157 نشریه فرهنگی تحلیلی نگین زاگرس معرف مردمان لر – قدمخیر لرستانی]</ref> | ||
=== نتایج سیاست سرکوب === | === نتایج سیاست سرکوب === | ||
به این ترتیب اوایل حکومت رضاخان همراه شد با قتل و کشتار و خونریزی که برای عشایر نابودی حیات اقتصادی، بیکاری، حذف زبان و هویت و بطور کلی مرگ و کشتار به ارمغان آورد. | به این ترتیب اوایل حکومت رضاخان همراه شد با قتل و کشتار و خونریزی که برای عشایر نابودی حیات اقتصادی، بیکاری، حذف زبان و هویت و بطور کلی مرگ و کشتار به ارمغان آورد. | ||
سیاست سرکوب ملیتها وعشایر از یکسو و ثروت کلان فرماندهان قزاق رضاخان درسایه چپاول عشایر از سوی دیگر، لرستان را در نخستین سالهای حکومت سلطنتی به خاک و خون کشید. رضاخان، ابتدا سرتیپ محمدخان و سپس سپهبد امير احمدی رافرمانده لشکرکشی به دو منطقه در لرستان بنام «پشتکوه» و «پیشکوه» کرد. پشتکوه جایی بود که درگیریها رفتهرفته صورت قتلعام بخود گرفت. | سیاست سرکوب ملیتها وعشایر از یکسو و ثروت کلان فرماندهان قزاق رضاخان درسایه چپاول عشایر از سوی دیگر، لرستان را در نخستین سالهای حکومت سلطنتی به خاک و خون کشید. رضاخان، ابتدا سرتیپ محمدخان و سپس سپهبد امير احمدی رافرمانده لشکرکشی به دو منطقه در لرستان بنام «پشتکوه» و «پیشکوه» کرد. پشتکوه جایی بود که درگیریها رفتهرفته صورت قتلعام بخود گرفت.<ref name=":0" /> | ||
هنگامی که ارتش ونیروهای نظامی درسال ۱۳۰۷-۱۳۰۸ به قصد اجرای سیاستهای سرکوبگرانه رضاخانی به عشایر «پشتکوه» و لرستان حمله کردند، لرها به مبارزه با آنها برخاستند. در این مبارزه که به مدت ۵ سال طول کشید نام قدمخیر لرستاني به عنوان یکی از فرماندهان هزاران جنگجوی لر، در تاریخ ثبت شد. | هنگامی که ارتش ونیروهای نظامی درسال ۱۳۰۷-۱۳۰۸ به قصد اجرای سیاستهای سرکوبگرانه رضاخانی به عشایر «پشتکوه» و لرستان حمله کردند، لرها به مبارزه با آنها برخاستند. در این مبارزه که به مدت ۵ سال طول کشید نام قدمخیر لرستاني به عنوان یکی از فرماندهان هزاران جنگجوی لر، در تاریخ ثبت شد. <ref name=":1">[https://kavefarzandemelat.com/2019/05/11/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%AF%D9%85-%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/ در مورد قدم خیر]</ref> | ||
قدمخیر در این راه ابتدا همسر خود را از دست داد. همسرش صفقلی همراه با برادرش فاضل در ارﺗﻔﺎﻋﺎت "ﮔﺎوآزﻳﻦ لرستان" ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻣﻴﺎن رضاخان درﮔﻴﺮ ﺷﺪند و صفقلی ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻃﺎﻳﻔﻪ قلاوند رادر ﺧﻄﺮ میدید، از ﺑﺮادرﺧﻮد، خواست که ﻣﺮدم طایفه راآگاه کرده تا ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎي اﻣﻦ ﭘﻨﺎه ﺑﺒﺮﻧﺪ و خود یک تنه درمقابل نظامیان جنگید. در اﻳﻦ درﮔﻴﺮي ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ صفقلی به شهادت رسید و قدمخیر با برادران خود همرزم شد و علیه بی عدالتی و ظلم و ستم حکومت رضاخان شورش کرد. | قدمخیر در این راه ابتدا همسر خود را از دست داد. همسرش صفقلی همراه با برادرش فاضل در ارﺗﻔﺎﻋﺎت "ﮔﺎوآزﻳﻦ لرستان" ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻣﻴﺎن رضاخان درﮔﻴﺮ ﺷﺪند و صفقلی ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻃﺎﻳﻔﻪ قلاوند رادر ﺧﻄﺮ میدید، از ﺑﺮادرﺧﻮد، خواست که ﻣﺮدم طایفه راآگاه کرده تا ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎي اﻣﻦ ﭘﻨﺎه ﺑﺒﺮﻧﺪ و خود یک تنه درمقابل نظامیان جنگید. در اﻳﻦ درﮔﻴﺮي ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ صفقلی به شهادت رسید و قدمخیر با برادران خود همرزم شد و علیه بی عدالتی و ظلم و ستم حکومت رضاخان شورش کرد. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در یکی از نبردها که سپاه ایل بدون آب ومهمات درمحاصره نظامیان رضاخان قرار گرفت، | در یکی از نبردها که سپاه ایل بدون آب ومهمات درمحاصره نظامیان رضاخان قرار گرفت، | ||
قدمخیر به همراه چند مرد جنگی حلقه محاصره مأموران دولتی را با شجاعت درهم شکست و با تهیه مشکهای آب و قطارهای فشنگ و آذوقه، به سنگر مبارزان آب، غذا ومهمات رساند و آنها را از محاصره نجات داد. | قدمخیر به همراه چند مرد جنگی حلقه محاصره مأموران دولتی را با شجاعت درهم شکست و با تهیه مشکهای آب و قطارهای فشنگ و آذوقه، به سنگر مبارزان آب، غذا ومهمات رساند و آنها را از محاصره نجات داد. <ref name=":1" /> | ||
=== شهرت و آوازة قدمخیر === | === شهرت و آوازة قدمخیر === | ||
ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از اﺳﺘﻘﺮار ﻛﺎﻣﻞ دیکتاتوری رضاخان در ﺧﺮم آﺑﺎد و ﺑﺨﺶﻫﺎي تابعه آن، مبارزه ﻗﺪمﺧﻴﺮ و برادرانش ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻣﻴﺎن ﺗﺤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺳﺮﺗﻴﭗ اﺳﻔﻨﺪﻳﺎري از ﻫﻨﮓ ﻣﻨﺼﻮر سینه به سینه در میان مردم نقل میشد. در یک مورد قدمخیر و دو تن از برادرانش جهت تهیه فشنگ و مهمات کافی و به تلافی درگیری خونینی که در منطقه بالاگریوه با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور داشتند در کنار «سراب گرداب» که در آن زمان شمالی ترین منطقه خرم آباد بود به کمین نظامیان نشستند و در فرصت مناسب آنها را خلع سلاح کردند. این شیوه کمین چندین بار موفقیت آمیز بود و آنان هر بار موفق شدند غنایمی از نظامیان به دست آورند. | ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از اﺳﺘﻘﺮار ﻛﺎﻣﻞ دیکتاتوری رضاخان در ﺧﺮم آﺑﺎد و ﺑﺨﺶﻫﺎي تابعه آن، مبارزه ﻗﺪمﺧﻴﺮ و برادرانش ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻣﻴﺎن ﺗﺤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺳﺮﺗﻴﭗ اﺳﻔﻨﺪﻳﺎري از ﻫﻨﮓ ﻣﻨﺼﻮر سینه به سینه در میان مردم نقل میشد. در یک مورد قدمخیر و دو تن از برادرانش جهت تهیه فشنگ و مهمات کافی و به تلافی درگیری خونینی که در منطقه بالاگریوه با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور داشتند در کنار «سراب گرداب» که در آن زمان شمالی ترین منطقه خرم آباد بود به کمین نظامیان نشستند و در فرصت مناسب آنها را خلع سلاح کردند. این شیوه کمین چندین بار موفقیت آمیز بود و آنان هر بار موفق شدند غنایمی از نظامیان به دست آورند. <ref name=":0" /> | ||
دکتر سکندر امان اللهی بهاروند در کتاب خود که « موسیقی در فرهنگ لرستان » نام دارد در وصف قدمخیر می نویسد : « این زن در تیراندازی ، رشادت و سواری دست کمی از مردان رشید و دلیر نداشته و برای قبیله خود ، رئیس و دلاوری کمنظیر بوده است» . ( | دکتر سکندر امان اللهی بهاروند در کتاب خود که « موسیقی در فرهنگ لرستان » نام دارد در وصف قدمخیر می نویسد : « این زن در تیراندازی ، رشادت و سواری دست کمی از مردان رشید و دلیر نداشته و برای قبیله خود ، رئیس و دلاوری کمنظیر بوده است» .<ref name=":2">[https://parsiandej.ir/%D9%82%D8%AF%D9%85-%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D9%86-%D9%84%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/ پارسیان دژ - قدم خیر شیرزن (لر) ایرانی]</ref> | ||
به دنبال این رشادتها که قدمخیر در این سلسله نبردها از خود نشان داد، آوازهاش در همه جا پیچید ومردم از نقاط دور ونزدیک به دیدن اوکه اینک به نمادی برای مبارزه با ظلم وجور رضاشاهي تبدیل شده بود، میآمدند. به دیدار بانویی که ﺑﺮاي روﺣﻴﻪ ﺑﺨﺸﻴﺪن ﺑﻪ ﻳﺎران ﻣﺒﺎرز، از ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ لري رﺟﺰﺧﻮاﻧﻲ ﻣﻲکرد، ﺑﺎ ﺧﻮاﻧﺪن اﺷﻌﺎري از آن، ﺑﻪ مردم و رزمندگان اﻣﻴﺪ ﭘﻴﺮوزي ﻣﻲداد و سرانجام همپای همه مردان ایل تا به آخر ایستاد و جنگید. | به دنبال این رشادتها که قدمخیر در این سلسله نبردها از خود نشان داد، آوازهاش در همه جا پیچید ومردم از نقاط دور ونزدیک به دیدن اوکه اینک به نمادی برای مبارزه با ظلم وجور رضاشاهي تبدیل شده بود، میآمدند. به دیدار بانویی که ﺑﺮاي روﺣﻴﻪ ﺑﺨﺸﻴﺪن ﺑﻪ ﻳﺎران ﻣﺒﺎرز، از ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ لري رﺟﺰﺧﻮاﻧﻲ ﻣﻲکرد، ﺑﺎ ﺧﻮاﻧﺪن اﺷﻌﺎري از آن، ﺑﻪ مردم و رزمندگان اﻣﻴﺪ ﭘﻴﺮوزي ﻣﻲداد و سرانجام همپای همه مردان ایل تا به آخر ایستاد و جنگید.<ref>[http://khavanin0lorestan.blogfa.com/post/5 خوانین لرستان – زندگینامه قدمخیر] </ref> | ||
=== شهادت برادران === | === شهادت برادران === | ||
در پایان ﺳﺎل ۱۳۰۸ در ﻓﺎﺻﻠﻪاي ﻛﻮﺗﺎه، هر دو ﺑﺮادر قدمخیر به نام های عباسخان و باباخان در درﮔﻴﺮيﻫﺎي ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ ﻗﻮاي سرکوبگر رضاخان قزاق ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ و ﻗﺪمﺧﻴﺮ به تنهایی به مبارزه ادامه داد. اگرچه تلخی شهادت برادران بر وی بیتأثیر نبود. | در پایان ﺳﺎل ۱۳۰۸ در ﻓﺎﺻﻠﻪاي ﻛﻮﺗﺎه، هر دو ﺑﺮادر قدمخیر به نام های عباسخان و باباخان در درﮔﻴﺮيﻫﺎي ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ ﻗﻮاي سرکوبگر رضاخان قزاق ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ و ﻗﺪمﺧﻴﺮ به تنهایی به مبارزه ادامه داد. اگرچه تلخی شهادت برادران بر وی بیتأثیر نبود. | ||
در چنین شرایطی فردی بهنام «جلال خان والیزاده» که از وابستگان دولت و از مالکین شمال شوش بود توسط شاهی (خواهر بزرگ قدمخیر) که زن پدرش (غلامرضاخان) بود تقاضای ازدواج با قدمخیر را مطرح کرد. وﻟﻲ ﻗﺪمﺧﻴﺮ اﻳﻦ درﺧﻮاﺳﺖ را نپذیرفت. ﭼﺮا ﻛﻪ ﻛﻴﻨﻪ او ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دوﻟﺘﻴﺎن و ﻋﻮاﻣﻞ آﻧﻬﺎ دروﻧﺶ را آراﻣﺶ ﻧﻤﻲداد و ﺑﻪ دﻧﺒﺎل درﻳﭽﻪاي ﺑﻮد ﻛﻪ از آﻧﺎن ﺣﻖ ﺑﺴﺘﺎﻧﺪ. ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﺠﻲﮔﺮي زﻳﺎد و ارﺗﺒﺎط ﺟﻼلﺧﺎن ﺑﺎ اﻋﻀﺎي ﻃﺎﻳﻔﻪ و فشار بزرگان خانواده، سرانجام ﻗﺪمﺧﻴﺮ ﺑﻪ اﻳﻦ ازدواج ﺗﻦ داد اما ﺗﺎ روزﻫﺎي ﭘﺎﻳﺎن ﻋﻤﺮ از رﻓﺖ و آﻣﺪ دﺷﻤﻨﺎن ﺑﺮادران ﺧﻮد ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺟﻼل زﺟﺮ ﻛﺸﻴﺪ و از آﻧﺎن ﻣﺘﻨﻔﺮ و رويﮔﺮدان ﺑﻮد. همین امر سبب شد او روز ﺑﻪ روز رﻧﺠﻮرﺗﺮ شود. | در چنین شرایطی فردی بهنام «جلال خان والیزاده» که از وابستگان دولت و از مالکین شمال شوش بود توسط شاهی (خواهر بزرگ قدمخیر) که زن پدرش (غلامرضاخان) بود تقاضای ازدواج با قدمخیر را مطرح کرد. وﻟﻲ ﻗﺪمﺧﻴﺮ اﻳﻦ درﺧﻮاﺳﺖ را نپذیرفت. ﭼﺮا ﻛﻪ ﻛﻴﻨﻪ او ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دوﻟﺘﻴﺎن و ﻋﻮاﻣﻞ آﻧﻬﺎ دروﻧﺶ را آراﻣﺶ ﻧﻤﻲداد و ﺑﻪ دﻧﺒﺎل درﻳﭽﻪاي ﺑﻮد ﻛﻪ از آﻧﺎن ﺣﻖ ﺑﺴﺘﺎﻧﺪ. ﺑﺎ ﻣﻴﺎﻧﺠﻲﮔﺮي زﻳﺎد و ارﺗﺒﺎط ﺟﻼلﺧﺎن ﺑﺎ اﻋﻀﺎي ﻃﺎﻳﻔﻪ و فشار بزرگان خانواده، سرانجام ﻗﺪمﺧﻴﺮ ﺑﻪ اﻳﻦ ازدواج ﺗﻦ داد اما ﺗﺎ روزﻫﺎي ﭘﺎﻳﺎن ﻋﻤﺮ از رﻓﺖ و آﻣﺪ دﺷﻤﻨﺎن ﺑﺮادران ﺧﻮد ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺟﻼل زﺟﺮ ﻛﺸﻴﺪ و از آﻧﺎن ﻣﺘﻨﻔﺮ و رويﮔﺮدان ﺑﻮد. همین امر سبب شد او روز ﺑﻪ روز رﻧﺠﻮرﺗﺮ شود.<ref name=":2" /> | ||
== درگذشت قدمخیر == | == درگذشت قدمخیر == |